همه ما کم و بیش تجربه مشاهده صحنه ای ترسناک را در هنگامی که خواب هستیم داریم؛ تجربه هایی که از آن ها با نام کابوس یاد می کنیم. زمانی که در حین تجربه چنین کابوس هایی، با تمام وجود خود تلاش می کنیم که از خطراتی که در کابوس خود با آن ها مواجه شده ایم، فرار کنیم، از خواب بیدار شده و هوشیاری خود را به دست می آوریم و تنها این گونه است که از خطرات رؤیای بد و کابوس خود آزاد می شویم. کابوس ها از آن جمله پدیده هایی هستند که کم و بیش، همه ما، با آن ها سر و کار داریم و این کابوس ها، غالباً در هنگام شب به سراغ افراد می آیند. جالب است بدانید که کودکان بیشتر از افراد بالغ در معرض دیدن کابوس قرار می گیرند. اما سؤالی که ممکن است برای هر کسی پیش بیاید این است که در درجه اول، چه چیزی باعث می شود افراد به هنگام خواب خود کابوس ببینند؟ آیا زمانی وجود دارد که دیگر تجربه این گونه کابوس ها را نداشته باشیم؟ با سیارک همراه باشید تا اطلاعات دقیق تری در این خصوص در اختیارتان قرار دهیم.
اگر بخواهیم تعریفی جامع و کلی از کابوس و ماهیت آن در اختیارتان قرار دهیم، با عنوان کنیم که کابوس ها غالباً مجموعه تصاویری کاملاً واضع و بسیار ترسناک هستند که فرد در هنگام مشاهده آن، تمامی جزئیات یک واقعه را به خوبی می بیند. این کابوس ها تقریباً در تمامی موارد به اندازه ای ترسناک هستند که معمولاً فردی که آن را مشاهده می کند، پس از بیدار شدن، برای مدتی دچار استرس و واهمه خواهد بود و کمی زمان می برد تا بتواند به انجام کار های روزمره خود بپردازد. نکته ای که در خصوص کابوس ها وجود دارد این است که معمولاً در میان کودکان شایع تر هستند. بنا به آمار و اطلاعات منتشر شده در این خصوص از آکادمی تخصصی خواب درمانیِ آمریکا، رقمی در خصوص تعداد کودکانی که معمولاً کابوس می بینند منتشر شده است: بین ده تا پنجاه درصد کودکان میان پنج تا دوازده سال، به طور معمول، در هنگام خواب شب شان، کابوس هایی را تجربه می کنند. مخوف بودن این کابوس ها بعضاً تا به اندازه ای است که باعث می شود کودکان با والدین خود در خصوص این کابوس ها صحبت کرده و به آن ها پناه آورند. عوامل مختلفی وجود دارند که در نهایت سبب می شوند کودک در هنگام شب دچار این گونه کابوس ها شود: گوش دادن به یک داستان ترسناک و یا دیدن فیلمی این چنینی، داشتن اضطراب و استرس شدید از صبح که وارد مدرسه شده اند و یا حتی مرگ یکی از اعضای خانواده. البته این مسئله دیدن کابوس در کودکان به نسبت سایر افراد، به نسبت از اهمیت کمتری برخوردار است، چرا که به مرور زمان و هنگامی که کمی بزرگتر شوند، از این کابوس ها رهایی خواهند یافت. اما شرایط برای افرا بالغی که کابوس می بینند چگونه خواهد بود؟
در حقیقت تعداد افراد بالغی که از دیدن کابوس رنج می برند، بسیار کمتر از کودکان است؛ تنها بین دو تا هشت درصد از کل جمعیت افراد بالغ دچار این کابوس ها هستند. عواملی که سبب مشاهده این کابوس ها در افراد بالغ می شوند، تقریباً همان هایی است که در کودکان سبب این کابوس ها می شوند و پیش تر در خصوص آن توضیحاتی داده شد. کوئین لوِنبرگ یک تحلیل گر رؤیا های شبانه و نویسنده چند کتاب شناخته شده در این خصوص است و در گفتگویی که در زمینه کابوس ها و رؤیا ها با او شد عنوان کرد که پیش از هر چیزی باید این نکته را به خاطر داشته باشیم که دیدن رؤیا در هنگام خواب، به گونه ای یک فرایند فکر کردن است؛ به عبارت دیگر افکاری که در طول روز داشته ایم، به هنگام خواب و در غالب رؤیا ادامه پیدا می کنند. کوئین در خصوص این مسئله عنوان کرد: «زمانی که قصد داریم بخوابیم و زمانی که هنوز در مرحله حرکت سریع چشم هستیم (REM، مشخصه این خواب ، حرکت چشم ها، تندتر شدن تنفس و افزایش فعالیت مغز است) به مسائل و مشکلات خود فکر می کنیم و این عمده دلیلی است که باعث کابوس دیدن می شود. در طول روز، به واسطه شلوغی محیط کار یا هر جای دیگری که در آن هستیم، زمانی که فکر بدی به سراغمان می آید، به سادگی قادر خواهیم بود فکر خود را متمکز چیزی دیگر کنیم و از شر مسائل و مشکلات آزار دهنده رهایی یابیم، اما در هنگام خواب شرایط کاملاً متفاوت است. در حقیقت زمانی که خواب هستیم و مجبور می شویم برای مدتی با خود خلوت کنیم، تمامی این فکر های نا خوشایند به سراغ مان آمده و غالباً راهی برای رهایی از آن ها نمی یابیم.».
البته باید خاطر نشان کرد که مشکلات و تعارضاتی که فرد با آن ها دست و پنجه نرم می کنند، تنها علت دیدن کابوس های شبانه نیستند. رژیم غذایی نا مناسب نیز از دیگر عواملی است که می تواند در نهایت باعث تکرار این گونه کابوس ها در طول شب شود. معمولاً کسانی که کمی پیش از ارفتن به تخت خواب خود غذا می خورند، بیشتر از سایرین خود را در معرض دیدن این گونه کابوس ها قرار می دهند. به عبارت دیگر، خوردن غذا هایی که حاوی مقادیر زیادی کربوهیدرات هستند، در ساعات آخر شب و نزدیک به زمانی که قصد خوابیدن دارید، باعث می شود فعالیت های مختص به مغز و در کنار فعالیت های مربوط به سوخت و ساز بدن (فعالیت های متابولیک) به طور گسترده ای افزایش پیدا کند.
کارُل واسرمن نیز یک متخصص سلامت است و در حال حاضر در مرکز سلامتی در منهتن فعالیت می کند. به باور او بسیاری از افراد به برخی مواد خوراکی حساسیت یا آلرژی دارند و این در حالی است که خود این افراد از این حساسیت شان آگاهی ندارند. به باور کارُل این هم از جمله مسائلی است که در نهایت می تواند سبب کابوس دیدن فرد شود. او در این خصوص عنوان کرد: «برای نمونه اگر شما به هلو حساسیت دارید و از این مسئله آگاهی ندارید، ممکن است به واسطه مصرف آن دچار کابوس های شبانه شوید. در این صورت تنها کافی است که خوردن بستنی با طعم هلو را (برای نمونه) پیش از آن که به تخت خواب بروید متوقف کنید.». کارُل در ادامه عنوان کرد که برای نمونه خودِ او از حساسیت اش به میگو آگاهی نداشت و هر موقعی که میگو می خورد، شب ها دچار کابوس می شد. او در این خصوص گفت: هر زمانی که میگو می خوردم، شب نمی توانستم طبق روال هر روز خود، خوابی عادی داشته باشد و غالبه خواب های بدی می دیدم. به همین خاطر بود که خوردن میگو را متوقف کردم و حالا دیگر همانند گذشته راحت و کامل می خوابم و دیگر کابوسی هم به سراغ ام نمی آید.
در بسیاری از موارد، کابوس هایی که افراد بالغ می بینند، کاملاً غیر ارادی است و خود خواهان دیدن این گونه کابوس ها نیستند، با این وجود، عوامل روانی بسیاری هستند که به مککر شدن این کابوس ها و رخ داد آن ها دامن می زنند؛ نگرانی و اضطراب و افسردگی از جمله این مسائل روانی هستند. تغذیه نا مناسب نیز می تواند از دیگر عوامل عمده مشاهده کابوس و تکرار آن باشد. علاوه بر آن چه عنوان شد، برخی از اختلالات مروبط به خواب نیز هستند که در نهایت باعث خواهند شود فرد در معرض مشاهده کابوس هایی مُزمن تر و به مراتب بدتر قرار بگیرد؛ از جمله این اختلالات می توان به آپنه خواب (قطعی فرایند تنفس برای مدتی حدود بیست ثانیه در هنگام خواب که روند خواب کامل و معمول فرد را دچار اختلال می کند) و سندرم ناراحتی های مربوط به پا اشاره کرد. اما سؤالی که در این جا پیش می آید این است که زمانی که هر یک از این اختلالات سبب مشاهده کابوس می شوند، چه فعل و انفعالاتی در مغز انسان رخ می دهد؟
به طور معمول، کابوس های در یک سوم پایانی خواب شبانه انسان رخ می دهند و این دقیقاً زمانی است که خوابی که با نام REM (rapid eye movement) یا حرکت سریع چشم می شناسیم، حالت اصلی خواب ما را به وجود می آورد. اگر بخواهیم به طور کلی فرایند خوابیدن را بررسی کنیم، باید عنوان کنیم که این فرایند به چهار مرحله تقسیم می شود: مرحله اول شروع خواب است و مربوط به دقایق و بعضاً ساعت های نخستین خواب می شود، مرحله دوم را با نام خواب سبک می شناسیم، مراحل سوم و چهارم خواب نیز، خواب عمیق نام دارند که مهمترین و اصلی ترین مراحل خواب هستند. حرکت سریع چشم (REM) که پیش از این نیز توضیحاتی در خصوص آن داده شد، معمولاً، هر نود دقیقه یک بار در طول خواب انسان رخ می دهند؛ همان گونه که از نام اش پیدا است، طی این اتفاق، چشم های انسان شروع به حرکت کردن می کنند (با سرعتی زیاد). علاوه بر این طی REM، فعالیت مغز انسان به بالاترین حد ممکن خود می رسد و نیز در کنار مغز، بسیاری از نیروهای محرکه در بدن، فعالیت بیشتر و مؤثر تری از خود نشان می دهند. به طور کلی، امکان خواب دیدن (کابوس و رؤیا) در تمامی مراحل خوابی که عنوان شد، قابل روی دادن هستند و نزدیک به هشتاد درصد افراد، زمانی که در دو مرحله اولیه خواب خود، اگر کابوس یا رؤیا ببینند (بیشتر کابوس)، از خواب بیدار می شوند و این در حالی است که این درصد تا عدد چهل برای کسانی که در مراحل سوم و چهارم یا خواب عمیق خود کابوس می بینند کاهش پیدا می کند. نکته دیگری که در این خصوص وجود دارد این است که امکان کابوس دیدن افراد، در هنگامی چشم با سرعت حرکت می کند (REM)، صرف نظر از این که در کدام مرحله از خواب خود باشند نیز وجود دارد. این اطلاعاتی است که در مقاله ای با عنوان «پزشک خانواده آمریکایی» منتشر شده است.
آمیگدالا یا بادامک مغز (ساختاری بادامی شکل در دستگاه کناره ای مغز که مرکز ترس است) که به طور اساسی توسط لوب ها یا نرمه های پیشین مغز، فعالیت شان تنظیم می شود، نقش بسیار مهم و اساسی ای در شکل گیری کابوس ها در هنگام خواب ایفا می کند. بنا به تحقیقات صورت گرفته و تصویر های تخصصی ای که از پیام رسان های عصبی در مغز گرفته شده اند، مشخص شده است که این بادامک مغز یا آمیگدالا، هنگامی که حرکات چشم در خواب سریع است، بیشترین فعالیت را از خود نشان می دهند. پاتریک مک نامارا، کتابی در خصوص کابوس ها و راه حل هایی برای این معضل نوشته است و در این کتاب خود بیشتر سخن از این می گوید که آمیگدالا در مغز، نقش عمده ای در دریافت بازخورد های منفی، مانند ترس و خشم و عصبانیت دارد. این مسئله خود تا حدودی می تواند پرده از این مسئله بردارد که چرا به هنگام فعالیت بیش از اندازه آمیگدالا در مغز (به هنگام خوابیدن) می تواند در نهایت باعث ترس و وحشت فردی شود که کابوس می بیند.
یکی از محققان که لوونبرگ نام دارد در این خصوص عنوان کرد: «زمانی که وارد مرحله حرکات سریع چشم می شویم (در این مرحله است که دیدن رؤیا یا کابوس به وقوع می پیوندد)، در چگونگی کارکرد مغز تغییرات عمده ای حاصل می شود (بخش های مشخصی از مغز انسان، دیگر همانند حالت عادی فعالیت نخواهند کرد و این در حالی است که بخش های دیگری، فعالیت شان به مراتب بیشتر از حالت عادی می شود). در نهایت همین مسئله باعث می شود که به جای این که کلمه ها و چیز های کاملاً واقعی به ذهن انسان راه پیدا کنند، تصاویر، نماد ها و نشانه ها، احساسات و در نهایت استعاره ها جای این طرز تفکر واقعی و لفظی را میگیرند.».
همان گونه که پیش از این نیز عنوان شد، بیشتر این کودکان هستند که در معرض دیدن کابوس های شبانه قرار می گیرند و برخی از انسان های بالغ نیز کم و بیش، در طول زندگی خود تجربه دیدن کابوس را دارند. با این وجود سؤال دیگری که در این خصوص مطرح می شود این است که کدام دسته از انسان های بالغ هستند که بیشتر از سایرین در معرض مشاهده کابوس و به عبارت دیگر رؤیاهای ناخوشایند قرار می گیرند؟
برای پاسخ به این سؤال توجه شما را به مطالبی که در این خصوص عنوان خواهیم کرد، جلب می کنیم: تحقیقات بسیاری در این زمینه صورت گرفته است و نتایج این تحقیقات همه حاکی از آن است که سن و سال فرد، خصوصیات شخصیت فرد و در نهایت آسیب های روحی و روانی که افراد در طول زندگی خود تجربه می کنند به طور قابل ملاحظه ای بر این مسئله تأثیر گذار خواهند بود که چند وقت یک بار این گونه کابوس ها گریبان گیر خواب شبانه افراد شوند. در سال 1990 تحقیقاتی انجام شد و نتایج آن در ژورنالی با نام «روانشناسی نا به هنجاری ها» منتشر شد. برای انجام این تحقیقات گروهی از دانش جویانی مد نظر قرار گرفتند که برای مدتی مجبور بودند زمان زیادی را صرف مطالعه دروس خود کنند. این نتایج حاکی از آن بود که بالغ بر چهل و هفت درصد از کل این دانش جویان، در یک بازه زمانی دو هفته ای، حداقل یک با دو بار در طول هفته، دچار کابوس های شبانه می شدند. نکته ای که در خصوص این تحقیقات وجود داشت این بود که هیچ یک از افرادی که کابوس می دیدند، سابقه تجربه های بسیار بد و یا اضطراب و استرس شدید نداشتند. همین مسئله باعث شد تا همگان به این فکر فرو بروند که کمی در خصوص کابوس های شایع در میان افراد بالغ اشتباه می کرده اند و این گونه به نظر می رسد که کابوس دیدن در میان افراد بالغ، شایع تر از آن چیزی است که پیش از آن فکر می کرده اند. این مقاله ادامه دارد...ترجمه itrans.ir
در سیارک بخوانیم:
و اما نکته دیگری که ذکر آن خالی از لطف نخواهد بود این است که برای برخی افرادی که ترسی دائمی از اتفاقی ناخوشایند که ممکن است برایشان رخ دهد، دارند (برای نمونه کسی که همیشه از این می ترسد که کسی با چاقو به او حمله کند و یا کسی که از تصادف کردن می ترسد)، در نهایت دچار کابوس های شبانه خواهند شد و این نکته نیز از عوامل مهمی به شمار می رود که کابوس های شبانه را تحریک می کند. در سال 2014 نیز تحقیقاتی صورت گرفته و نتایج این تحقیقات در ژورنال «پزشکی و سلامت» منتشر شد. برای انجام این تحقیقات، افرادی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند که متأسفانه از نعمت دیدن محروم اند. نتایج این تحقیقات حاکی از آن بود که این افراد (نابینا) تا چیزی حدود چهار برابر بیشتر از افراد عادی در هنگام شب کابوس می بینند. مطالعات و بررسی ها نشان می دهد که این کابوس ها، بیش از هر چیز دیگری به احساساتی مربوط می شوند که افراد نابینا در طول روز تجربه کرده و با آن ها دست و پنجه نرم می کنند. برای نمونه یکی از این احساسات نا خوشایند این است که یک فرد نابینا زمانی که یک فنجان قهوه در دست می گیرد تا بنوشد، به طور کاملاً غیر ارادی، این ترس به سراغ او می آید که نکند این فنجان قهوه را بریزد و یا این که نتواند آن را به درستی به سمت دهان خود هدایت کند و ترس از این که چنین اتفاقی او را خجالت زده کند، برای او بسیار نا خوشایند خواهد بود.
لوونبرگ در این خصوص عنوان کرد: «به عقیده من، این مسئله (دیدن کابوس)، بیش از هر چیز دیگری به آسیب های روحی و روانی فرد بستگی دارد. البته این گونه به نظر می رسد که چگونگی شخصیت یک فرد، نقش مهم تری از این آسیب ها دارد.». او در ادامه صحبت های خود اضافه کرد که هر چه افراد حساس تر و شکننده تر باشند، برای نمونه کسانی که از رو به رو شدن با مسائل و مشکلات زندگی واهمه دارند و فرار را بر قرار ترجیح می دهند و نیز کسانی که در صورت مواجه با مشکلی نا خوشایند، به سرعت دست و پای خود را گم می کنند و حتی فکر فائق آمدن بر آن را نمی توانند بکنند، بیشتر در معرض دیدن کابوس قرار می گیرند. و این مسئله علتی بسیار ساده دارد: زندگی و انتخاب هایی که در طول زندگی افراد باید بگیرند و در مواقعی با آن مواجه می شوند، برای آن ها بیش از حد توان شان است.».
چند عامل، مسبب بروز کابوس های شبانه وجود دارند که در بسیاری از افرادی که از این مسئله رنج می برند، شایع است. از آن جمله اند مرگ و قتل. البته منظور ما از مرگ، صرف مردن افراد نیست و در ادامه با ادای توضیحاتی در این خصوص، بیشتر متوجه این مسئله خواهید شد. در حقیقت منظور از مرگ، تغییر چیزی و یا حتی پایان پذیرفتن آن است. برای نمونه اگر بخواهیم روابط میان والدین و فرزندان شان را در این خصوص به میان بیاوریم، مرگ به زمانی اطلاق می شود که برای نمونه کودک یاد می گیرد که روی پا هایش ایستاده و برای نخستین بار راه برود؛ و یا زمانی که برای بار اول وارد مدرسه یا پیش دبستانی می شود؛ و یا زمانی که فرزند برای نخستین بار یاد می گیرد که کنترل یک خود رو را به دست بگیرد. تمامی این اتفاقات احساسی مرگ گونه را در والدین پدید می آورند؛ احساس از دست دادن چیزی که برای شان بسیار عزیز است. لوونبرگ در این خصوص عنوان کرد: «تصور کردن این که کودک مان دارد می میرد و به مرور بدل به چیزی متفاوت می شود، بیشتر از هر چیز دیگر، ناشی از طرز تفکری است که همه افراد در خصوص زمان و گذرا بودن اش دارند و این که چقدر زود زمان می گذرد. حال کودکی که زمانی او را در گهواره می خواباندید و هیچ نعمتی در دنیا قادر به برابری با در آغوش کشیدن کودک دل بندتان را نداشت، دیگر شباهتی به روز های اولیه خود ندارد و به مرور در حال تبدیل شدن به یک انسان کاملاً مستقل است.».
قتل نیز همانند مرگ به تغییر و یا به یک پایان اشاره دارد، با این تفاوت که این تغییر یا پایان تحمیلی است. بسیاری از افراد هستند که زمانی که قصد دارند تغییر عمده ای در خصوص خود و یا زندگی شان به وجود بیاورند و یا این که روندی که تا زمان حال حاضر زندگی شان ادامه یافته است را متوقف کنند، اغلب چنین احساسی به آنها دست می دهد و کابوس هایی با این محتوا می بینند که کسی به دنبالشان است و قصد کشتن شان را دارد. لوونبرگ، برای این که ایده کامل تر و دقیق تری در خصوص این نظریه پیدا کنیم، مثال کسی را می آورد که قصد دارد رابطه اش با همسر و شخصی که بسیار به او نزدیک است را به هم بزند. مثال دیگر زنی است که در دوران بادرداری خود به سر می برد؛ بارداری نیز از جمله حالاتی است که تغییرات عمده ای در طرز تفکر و احساسات فرد به وجود می آورد.
با این وجود، علل کابوس هایی که بعضاً افراد با آن دست و پنجه نرم می کنند، محدود به مطالبی که عنوان نمی شود و برای برخی ممکن است علت اصلی کابوس، ریشه در مسائل و مشکلاتی داشته باشد که سال ها پیش در زندگی خود تجربه کرده است. یکی از کسانی که به واسطه دیدن کابوس های مکرر و برای درمان به لوونبرگ مراجعه کرده بود، به او گفته بود که کابوس هایی می بیند که خواب شب او را کاملاً مختل کرده است؛ در یکی از کابوس های اش، شوهرش نقش اصلی را ایفا می کرد و اقدام به رها کردن او در یک پارکینگ عمومی وسایل نقلیه بسیار ترسناک می کرد و این درحالی بود که همه جا تاریک بود و شب هنگام بوده است. کابوس دیگری که این فرد می دید، این بود که در یک درگیری به او حمله می شود و به او آسیب می رسانند. نکته جالب توجه در خصوص این فرد مراجعه کننده وجود داشت این بود که از ازدواج و همسرش بسیار راضی بود و احساس خوشبختی می کرد، از لحاظ مالی هیچ مشکلی نداشت و در رفاه کامل به سر می برد و در نهایت اختلالی و یا بیماری ای هم در خصوص سلامتی اش گریبان گیرش نشده بود و از این نظر هم مشکلی نداشت، بنا بر این می توان گفت که فردی کاملاً خوشبخت است و دیدن چنین کابوس هایی آن هم توسط چنین فردی، لوونبرگ را به فکر فرو برد. پس از ادامه صحبت های لوونبرگ با این فرد مراجعه کننده مشخص شد که مسئله مربوط به سالیان دور و کودکی این فرد می شود. بیایید نگاهی به صحبت های لوونبرگ در این خصوص بیندزیم: «من برای مدتی طولانی با این مراجعه کننده خود صبحت کرده و پای صحبت ها یش نشستم و در نهایت به این مسئله پی بردم که پدر و مادر او در طول دوران کودکی اش، به هیچ عنوان رفتار شایسته ای با او نداشته اند. او به این نکته اذعان کرد که پدر و مادرش با او به گونه ای رفتار می کردند که به مرور زمان احساس کرد که به نظر می رسد پدر و مادرش از به دنیا آوردن او پشیمان هستند و به هیچ عنوان او را دوست ندارند. در نهایت مشخص شد که هیچ کسی پیدا نشده بود که در طول دوران کودکی این مراجعه کننده من، به او کمکی بکنند تا از این آسیب های روحی و روانی ای که پدر و مادر اش متوجه حال او می کردند، جلوگیری کند و مشخصاً خود کودک هم به تنهایی قادر به فائق آمدن به چنین مسئله ای نخواهد بود. این عوامل دست به دست هم داده و باعث شدند تا این گونه احساسات در وجود این مراجعه کننده من نهادینه شوند و به زندگی آینده او راه یابند.».
هدف از عنوان کردن این اتفاق ناخوشایندی که گریبان گیر این فرد شده و زندگی اش را تحت تأثیر قرار داده بود این است که این نکته را گوش زد کرده باشیم که مسائل و مشکلات روحی و روانی ای که در دوره های متفاوت از سنین افراد گریبان گیرشان می شوند، باید در همان زمان فکری به حال شان شود و از عمیق تر شدن آن احساسات جلوگیری شود، در غیر این صورت سرخوردگی و احساسات ناخوشایند ناشی از این گونه مشکلات، زندگی آینده فرد را تحت تأثیر قرار خواهد داد و بخشی از شخصیت او را شکل خواهد داد. متأسفانه آسیب های روحی و روانی ای که فرد در طول دوران کودکی خود به واسطه عوامل مختلف (غالباً پدر و مادر) از آن ها رنج می برد، زندگی آینده فرد را به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد، از جمله مشکلاتی که به این واسطه حادث می شوند، به این موارد می توان اشاره کرد:
به همین خاطر است که با جرأت می توان گفت که تجریبات زندگی ما، صرف نظر از این که مربوط به زمان حال باشند یا گذشته، نه تنها قادر خواهند بود زندگی واقعی ما را به طور قابل ملاحظه ای تحت تأثیر قرار دهند، بلکه رؤیا ها و بعضاً کابوس هایی که در طول شب می بینیم نیز، به طور گسترده ای وابسته به همین تجربیات خواهند بود.
برای جمع بندی مطالبی که تا کنون عنوان شد، سعی می کنیم مطلب را به گونه ای به پایان ببریم که حتی الامکان راهکاری برای جلوگیری از تکرار و وقوع این گونه کابوس ها در اختیارتان گذاشته باشیم. نکته ای که در این خصوص باید مد نظر قرار دهیم این است که اگر قصد داریم کنترل بیشتری بر رؤیا ها و کابوس های شبانه خود داشته و درک دقیق تر و کامل تری از آن ها به دست آوریم، اولین اقدامی که باید انجام دهیم این است که آن دسته از مسائل و مشکلاتی را که در طول روز سبب آزار دادنمان می شوند را به خوبی شناسایی کرده و در جهت رفع آن ها تلاش کنیم. لوونبرگ در این خصوص عنوان کرد: « زمانی که بیدار هستیم و در تمامی طول روز، همگی ما به عنوان انسان با خودمان صحبت می کنیم و فکر می کنیم و این مسئله کاملاً طبیعی است. نکته ای که باید به خاطر داشته باشید این است که در هنگام خوابیدن نیز این روند فکر کردن متوقف نمی شود و این مسئله، صرف نظر از آن که انسان خواب باشد یا بیدار، ذاتی او است.». و اما راهکاری لوونبرگ برای این مسئله پیشنهاد می کند این است که: «تا جایی که برای تان مقدور است، در طول روز و زمانی که بیدار هستید، راجع به مسائل و مطالبی فکر کنید که ماهیتی مثبت دارند و اجازه ورود افکار منفی را به خود ندهید. این گونه می توانید کمک شایانی به خود کنید تا در هنگام شب نیز رؤیا هایی شیرین و زیبا را جایگزین کابوس های آزار دهنده کنید.».
در سیارک بخوانیم:
چه خوب است اگر کابوس ها خود به خود برطرف شوند. با این حال، گاهی اوقات آنها واقعاً زندگی را خراب می کنند و از خواب کافی جلوگیری می کنند و اعصاب شما را مختل می کنند. دانشمندان متوجه شده اند که رویاهای وحشتناک از کجا می آیند و آیا می توانید خودتان از شر آنها خلاص شوید. در این مقاله در مورد جدیدترین تحقیقات معتبر صحبت کردیم.
با افزایش سن، افراد نسبت به دوران کودکی کمتر تحت تاثیر کابوس قرار می گیرند. با این حال، این بدان معنا نیست که آنها از چیزی نمی ترسند. "هیولای زیر تخت" و ترس از تاریکی اغلب با تصاویر و اتفاقات وحشتناک در رویاها جایگزین می شود. یک متاآنالیز مطالعات در طول سالها، که در نوامبر 2022 منتشر شده ، بر این واقعیت استوار است که حدود 85٪ از بزرگسالان حداقل یک بار در سال و 6٪ یک بار در هفته کابوس می بینند. آکادمی پزشکی خواب آمریکا کابوس ها را به عنوان رویاهای واضح و واقعی تعریف می کند که اغلب تهدیدی برای زندگی یا ایمنی است.
تقریباً همه کابوس را در خواب می بینند: استرسی که به طور اجتناب ناپذیری در طول روز روی افراد تأثیر می گذارد مقصر است. یک محرک رایج برای رویاهای منفی، احساس دائمی اضطراب است:
بسیاری از دانشمندان رویاها را تلاش ذهن برای درک هر رویدادی از گذشته یا پیش بینی رویدادهایی که هنوز رخ نداده اند می نامند. اگر زندگی فردی پر از نگرانی در مورد آینده یا پشیمانی از گذشته باشد، جای تعجب نیست که رویاهای ناخوشایندی به سراغش بیاید.
تحقیقات نشان می دهد که سایر علل شایع عبارتند از: کمبود استراحت، مشکلات تنفسی در طول خواب، اختلالات خوردن، مصرف بیش از حد الکل و برخی داروها مانند مسدود کننده های بتا.
چندین نظریه برای رمزگشایی این یا آن رویای ناخوشایند وجود دارد. به عنوان مثال، روانپزشکان زیگموند فروید، کارل یونگ و پیروان آنها تفسیر های کابوس معمولی را مانند این توضیح دادند:
با این حال، تفسیرها ممکن است برای همه یکسان نباشد. بهترین راه برای اینکه بفهمید چرا این یا آن تصویر ترسناک را در خواب می بینید این است که خودتان آن را تجزیه و تحلیل کنید.
مقابله با کابوس های مکرر بسیار مهم است، زیرا آنها بر سلامت روحی و جسمی تأثیر منفی می گذارند. به عنوان مثال، خطر ابتلا به افسردگی و بیماری های قلبی عروقی را افزایش می دهند.
در بالا نوشتیم که عوامل زیادی میتوانند خواب ضعیف را تحریک کنند: افزایش اضطراب، استرس، اختلالات عصبی، داروهای جدید، اختلال در الگوهای خواب و استراحت، فعالیت بدنی کم و پرخوری. آیا آنها در مورد وضعیت شما صدق می کنند؟ اغلب دلیل در سطح نهفته است. شاید شما فقط زمان زیادی را در یک فضای محدود صرف خواندن اخبار می کنید؟ سپس نوبت به تغییر روال خود می رسد. یا شاید خواب های بد به تجربیات آسیب زا در گذشته مربوط می شود؟
در طول روز به آنچه شما را خوشحال یا ناراحت می کند توجه کنید. این احتمال وجود دارد که در حال اغراق در ترس خود هستید. سعی کنید الگوهای فکری و احساسی را بگیرید و جلوی خودتان را بگیرید. عینیت را پرورش دهید.
وقتی به رختخواب می روید هر ترسی را پشت سر بگذارید. خودتان را برای استراحت آماده کنید: روی ریتم تنفس خود تمرکز کنید، بگذارید افکار بیایند و بروند، روی آنها تمرکز نکنید. برای غلبه بر اضطراب، تکنیک های خاصی را امتحان کنید .
ابتدا کابوس خود را با جزییات توصیف کنید. میتوانید پایان را بازنویسی کنید: آن را مثبت کنید، هیولا را به حیوانی بیآزار و خود را به یک ابرقهرمان تبدیل کنید. قبل از رفتن به رختخواب، طرح به روز شده را تجسم کنید.
هر روز صبح، داستان ها و تصاویری که در شب می آیند را یادداشت کنید. برخی بر این باورند که این عمل به "نظم" رویاها و مدیریت آنها کمک می کند. به عنوان مثال، اگر یک کابوس "سقوط" دیدید، استراحت کنید و به خود اجازه دهید ایمن فرود بیایید. کسی تعقیب می کند - بایست و به طرف تعقیب کننده برگرد. به عنوان دوستان به شیاطین و هیولاهای خود سلام کنید. یونگ نوشت که تصاویر ترسناک می توانند انعکاسی از سمت تاریک درونی یک شخص باشند - سایه شخصی او. کابوسها گاهی نشان میدهند که رویاپرداز باید با چه ویژگیهای منفی کار کند تا شادتر شود.
قبل از رفتن به رختخواب، خود را تصور کنید که دوست دارید کجا باشید: در ساحل دریا یا رودخانه، در یک چمنزار زیبا، در یک خانه روستایی دنج. اگر انجام این کار دشوار است، برای خواب آرام به آهنگ های درمانی گوش دهید.
بدانید که اینها فقط رویاهایی هستند که ربطی به واقعیت ندارند. اجازه ندهید در طول روز باعث ترس و استرس بیشتری شوند. روی رویدادهای مثبت زندگی تمرکز کنید.
کاربر گرامی شما هم کابوس می بینید؟ تجربیات خود را به اشتراک بگذارید.
موسسه ملی خواب در آمریکا، 18 متخصص دارد که 320 مقاله را غربال کرده اند تا نسخه بروزی از توصیه های مربوط به مدت زمان خواب ارائه دهند. مقالات براساس قدرت مطالعات، از بین 2412 مقاله انتخاب شده اند.
به هنگام ارائه توصیه های خود، متخصصان، منافع سلامت را نیز در نظر گرفتند اما خطرات مربوط به خواب را نیز بررسی کردند. خواب خیلی کم در طول چند شب، باعث خستگی، عدم تمرکز،افسردگی، اضطراب و در صورت تداوم، خطر بالای دیابت، فشار خون بالا و چاقی می شود. خواب خیلی زیاد با همان مشکلات رودر روست.
راه حل
بنابراین، چه میزان خواب صحیح است. راهنماییهای جدید نه تنها میزان خواب را توصیه می کنند بلکه بیان میدارند که چه میزان خواب برای چه سنی توصیه می شود. کودکان سنین شش تا نه سال نیازمند 11 ساعت خواب شبانه هستند اما هفت تا هشت ساعت نیز می توانند این خواب را داشته باشند. نوجوانان نیازمند هشت تا ده ساعت خواب هستند. هفت ساعت خواب می تواند برای بعضی ها خوب باشد اما خواب بیش از 11 ساعت در روز می تواند برای سلامت آنها خطرناک باشد اگرچه برخی در طول بلوغ نیازمند خواب بیشتر هستند.
دکتر لیدیا دان کارلوس از دانشگاه لویولای شیکاگو، یکی از متخصصان در این زمینه است که بیان می دارد ریتم شبانه روزی نوجوانان متغیر است تا شب حس خواب آلودگی داشته باشند و دیرتر بیدارشوند. این یک پدیده عادی است. او هشدار می دهدکه نوجوانان باید سعی داشته باشند خواب روزانه کافی داشته باشند به جای اینکه در پایان هفته این کار را انجام دهند. او می گوید، هرگز نمی توانید خواب از دست رفته را جبران کنید.
بزرگسالان بین 18 تا 64 سال، نیازمند هفت تا نه ساعت خواب شبانه هستند اما برخی شش ساعت می خوابند. برای افراد بالای 65 سال، میزان خواب توصیه شده بین هفت و هشت سال می باشد اگرچه برخی خواب پنج ساعتی دارند (اغلب زود بیدار می شوند و در طول روز چرت می زنند).
این توصیه ها براساس تحلیل کاملی از مطالعات می باشند. متدلوژیها متغیرند- برخی براساس میزان خواب گزارشی توسط مردم می باشند و برخی براساس تحقیقات صورت گرفته در شرایط آزمایشگاهی می باشند.
متخصصان به کیفیت خواب یا معماری آن توجهی ندارند. برخی از مردم احتمالا کمتر از میزان گفته شده بخوابند چون خواب با کیفیت بالایی دارند.
دان کارلوس می گوید که تحقیق در زمینه خواب لازم است. ما یک سوم زندگی خود را در خواب سپری می کنیم اما درباره آن چیز خیلی کمی می دانیم. دانستن اینکه چه میزان باید خوابید، شروع خوبی است.
وزش دستگاه تهویه ی هوا (AC) در تابستان در زمان خواب راحت در زیر یک یا دو پتوی ضخیم و مخملی برای برخی افراد ، احمقانه به نظر می رسد؛ ولی برای بقیه ...این دقیقا چیزی است که دکتر برای استراحت شبانه ی مطلوب سفارش کرده است. بسیاری از مردم عاشق خوابیدن در زیر پتوی ضخیم هستند در حالی که تهویه را در وسط تابستان روشن کرده اند. آنها اغلب به خاطر اتلاف انرژی ، از این مساله انتقاد می کنند ولی شواهد علمی این رویه ی متناقض را تایید می کنند.
بررسی ها چهار دلیل را برای این افراد که جرات می کنند زیر پتوی ضخیم در تابستان با تهویه ی روشن بخوابند ، بیان می کند . این منطق به راحت طلبان محکوم علاوه بر افراد بدبین گیج ، کمک می کند. تا آخر این مقاله شما شاید به این فکر کنید که آیا باید روی پتوی سنگین نیز سرمایه گذاری کنید یا نه.(سیارک)
عجیب به نظر می رسد که خوابیدن در زیر پتوی ضخیم با تهویه روشن ، دارای اثر آرام کننده است. سیگنال های افزایش وزن به مغز ، مواد شیمیایی مثل سروتونین ، ملاتونین و دوپامین آزاد می کند. آنها به عنوان انتقال دهنده های عصبی تنظیم کننده ی وضعیت روانی ، ادارک حسی و خواب عمل می کنند. این مواد آرام بخش دارای داروی مسکن هستند که خواصی را تسکین می دهند که ریلکسیشن را در سراسر بدن تحریک کرده و ناراحتی های بی خوابی را رفع می کند.
پتو ی سنگین یک درمان موثر ، ایمن و طبیعی برای خواب عالی در محیط بسیار خنک فراهم می کند. دمای مرکز بدن کاهش یافته و خواب با خمیازه های فراوان را فرا می خواند.
دکتر آلیس هوگلند ، مدیر خدمات بی خوابی در مرکز اختلالات واحد خواب در راچر استر ان وای ، توضیح می دهد که " این کاهش دمای بدن باعث به خواب رفتن شما می گردد " .
پتوی سنگین به کمک یک خواب طبیعی کامل آمده چونکه فشار را به طور یکنواخت در سراسر بدن پخش می کند. مثل آغوش گرفتن محکم است که باعث امنیت ، حمایت ، آسودگی و آرام شدن شما می گردد.
طبق اظهارات " به این دلیل است که بسیاری از مردم دوست دارند در تابستان در جای هموار ، راحت تر بخوابند. خواب بهتر، تمرکز ، سودمندی ، ارتباط ، عملکرد شغلی و سلامتی را بهبود می بخشد".
پتوهای سنگین ، تحریک لمس فشار عمیق (DPTS) را تنظیم می کند. لمس های خوشایند ، سیستم عصبی را تهییج می کند ؛ لمس های ملایم ولی محکم ، باعث آرامش می گردد. DPTS اعصاب و ماهیچه ها را شل کرده و تنش را از بین می برد. این همان اثری را دارد که مادرتان شما را در آغوش می گرفته و به آرامی لمس می کرده و به پشت تان می زده تا احساس آرامش ، ایمنی و سکوت راحت به شما دست دهد.
خواه از آن در تابستان با تهویه ی هوا ، استفاده کنید خواه در پاییز ، زمستان یا بهار ، پتوهای سنگین تسکین لازم و مورد نیاز را برایتان فراهم می کنند. بسیاری از مسائل سلامتی دارای کاربرد مثبت هستند. برای بچه ها و بزرگسالان ، پتوهای سنگین اختلالات حسی ، عصبانیت ، تنش ، آگاهی و تمرکز را بهبود می بخشند. پتوهای سنگین نیز باعث تسکین مردان نظامی و زنان در مناطق جنگی و افرادی می شوند که زخمی ، بیمناک و دیوانه به خانه بازگشته اند.
پتوی سنگین طبق گزارش ، کمک زیادی به حفظ حافظه ، فرایندهای سم زدایی ، درمان بیماری های مختلف ، تسکین نگرانی (مورد تایید مطالعات زیاد) ، افسردگی ، آسیب PTSD،پرخاشگری ، دردهای مزمن ، پارانویا و مشکلات عصبی دو قطبی می گردد.
کارمندان در شغل های پر تنش و تغییرات شیفت کاری ، افرادی در حال مبارزه با وحشت شبانه طبق گزارش ، این علائم به خاطر خوابیدن در زیر پتوی سنگین، در آنها کاسته شده.نگرانی های سلامتی دیگر از طریق استفاده از پتوی سنگین ، برطرف یا بهتر شده است مثل :
زمانی که مساله ی دمای بدن مطرح میگردد. زمانی که همسر دارای طبع سرد است و شوهرش ترجیح می دهد که فقط لایه ی نازکی را در هوای 65 درجه داشته باشد . یک هم اتاقی ، اتاق بسیار سرد را دوست دارد ؛ دیگری اتاق داغ و در حال برشته شدن را ترجیح می دهد. حتما باید تصمیم مشترکی را برای این مشاجرات بگیرید تا ارتباط تان ، به خوبی باقی بماند.
دمای بدن با ترموستات درونی تنظیم شده که در مغز قرار گرفته است- یعنی هیپوتالاموس. نیروهای دینامیکی مختلف به این مساله نظارت دارد که دما بالا یا پایین رود ، یعنی استفاده از تجویز دارویی کلیه ، رقیق شدن خون ، دیابت ،سرطان ، فشار خون پایین ، گردش خون ضعیف . مقدار جرم ماهیچه ، عامل اصلی است. تقریبا یک سوم گرمای بدنتان ، از ماهیچه ها تولید می شود. زنان نسبت به مردان، ماهیچه های کمتری دارند .
سن نیز باعث تفاوت می شود . زنان تحت تاثیر گرمای ناگهانی و مختصر ناشی از منوپاز ( یائسگی) هستند . مردان نسبت به زنان بیشتر دستخوش بیماریهای گردش خون می شوند.
پر دون یونگ از موسسه ی مدیریت تسهیلات بین المللی می گوید ، " زنان بیشتر مستعد گرفتگی رگ های خونی می شوند ، که خون را در نزدیک مرکز پوست قرار می دهد که به معنای سردتر بودن است و مردان مخالف این قضیه هستند".
بنابراین جنسیت ، سن ، شرایط بدنی و ارجحیت های شخصی روی چگونگی عملکرد هیپنوتیزم اثر می گذارد. بهترین راه حل ، یادگیری کنار آمدن با روشی است که در خدمت بهترین وضعیت برای افراد است. به خاطر مزیت های متعدد ، خواب در زیر پتوی سنگین حتی در تابستان با روشن کردن تهویه ی هوا ، یک تصمیم شگفت انگیز است. یک پتوی سنگین بدنبالش سردی ، و از بین رفتن کج خلقی و تنش می آورد.
آیا خواب در بستر سرد در واقع برای شما بهتر است ؟ در اصل بر مبنای تحقیقات جدید اخیر است. دانشمندان کشف کرده اند خواب در دماهای سردتر ، سرعت متابولیسم شما را افزایش داده و سلامت کلی تان را بهبود می بخشد. به اعتقاد متخصصان " تیره پیه " در بدن های سردتر ، افزایش می یابد. تیره پیه ( اغلب به نام " چربی خوب") 300 برابر بیشتر گرما را در اندام های دیگر در بدن تولید می کند که در اصل باعث سوخته شدن بیشتر کالری ها می گردد و اضافه قند خون را رفع می کند.
یافته های علمی توسط موسسه ی ملی بهداشت ، برمبنای آزمایش انجام شده در وضعیت دمایی کنترل شده از این نظریه حمایت می کند که خواب در اتاق سرد وزن را کاهش داده و باعث مدیریت وزن می گردد.
دکتر فرانسیسکو اس سلی ، رئیس بخش های متابولیسم و غدد درون ریز دانشگاه منابع مشترک ویرجینیا گزارش کرده که " این ها همگی از مردان جوانان سالم آغاز می شود ولی فقط با خوابیدن در اتاق سردتر ، آنها به مزیت های متابولیسمی می رسند که اغلب ، خطر دیابت و دیگر مشکلات متابولیسمی را در آنها را کاهش می دهد. "
تعجب آور نیست مردم عاشق خوابیدن در زیر پتوی سنگین با دستگاه تهویه ی هوا در تابستان باشند!
نکات اضافی
Infinity 824۱۳۹۵/۸/۱Bonjour,Le rÃren©©fncemeÃt de votre site vient d'être validé sur mon annuaire. Un petit lien retour vers l'annuaire n'est pas obligatoire mais serait sympa...
در ادامه بخوانید...غذا را در سکوت میل کنید.
اگر می خواهید شکمتان صاف تر شود موقع جویدن لقمه هایتان دهانتان را ببندید تا هوای اضافی وارد معده تان نشود.
لبنیات حاوی پروبیوتیک مصرف کنید.
پروبیوتیک ها در ماست و محصولات لبنی وجود دارد.
مصرف متعادل نمک
میزان متعادل نمک برای عملکرد خوب مغز و قلب لازم است. اما نمک زیاد باعث احتباس آب شده و شکم را بزرگ می نماید.کاهش مصرف نمک یکی از اولین اقدامات برای داشتن شکمی تخت است. (سیارک)
آدامس نجوید
جویدن آدامس باعث نفخ و بزرگتر شدن شکم می گردد.علاوه بر این برخی شیرین کننده ها در آدامس ها باعث تمایل به خوردن فست فودها و هله هوله ها می شود در نتیجه اگر جزو افرادی می باشید کهتمایل زیادی به جویدن آدامس دارید برای داشتن شکمی صاف بهتر است این عادت را کنار بگذارید.
شیرینیجات کمتر بخورید.
مصرف زیاد شیرینیجات برای سلامتی و همچنین اندازه دور کمر مضر می باشد. دریافت کالری در طولانی مدت باعث افزایش اندازه دور کمر می گردد اما در کوتاه مدت هم، به علت قند زیاد و تغذیه باکتری های مضر موجود در روده ها از این منبع قندی باعث تولید گاز و نفخ شده و سایز شکم از حالت معمولی بزرگتر می شود.در نتیجه برای برای داشتن شکمی صاف تر قند و مواد قندی کمتری در سبد غذایی قرار دهید.
تعادل هورمون هایتان را چک نمایید.
نفخ یکی ازعوارض جانبی عدم تعادل هورمونی است. به همین دلیل است که خانم ها در دوران یائسگی به علت بهم خوردن تعادل هورمون ها از نفخ شکایت دارند. علائم اختلالات تیروئید را چک نمایید.زیرا اختلال در هورمون های تیروئیدی یکی از علل چاقی است . برای داشتن شکمی تخت تغذیه مناسب داشته و ورزش کنید.را در برنامه های روزمره تان قرار بدهید. ورزش به کنترل هورمون ها کمک مینماید. (سیارک)
مشکل یبوست را بر طرف نمایید.
با افزایش مصرف آب و فیبرها و همچنین تحرک بدنی مشکل یبوستتان را حل نمایید.
بعضی از سبزیجات را از رژیم غذایی حذف نمایید.
بروکلی، کلم برگ، گل کلم و غیره به علت تولید نفخ زیاد باعث بزرگ شدن شکم می گردند.
خواب منظم
برای داشتن شکمی تخت شب ها زود بخوابید و صبح زود از خواب بیدار شوید و از کم خوابی پرهیز کنید. (سیارک)
مواد غذایی صنعتی و فراوری شده نخورید.
نمک زیادی در انواع کنسروها، سوپ ها و خورش های آماده، سس و غیره استفاده می شود.مصرف نمک زیاد باعث احتباس آب و بزرگ شدن شکم می شود.پس توصیه می شود سوسیس ،کالباس و غذاهای فست فودی استفاده نشود.
نوشابه های گازدار ممنوع
شیر و نوشابه های گازدار جزو عوامل اصلی بروز نفخ هستند. تعداد زیادی از افراد بعد از پشت سر گذاشتن کودکی قادر به هضم لاکتوز نمی باشند . در نتیجه مصرفشیر با نفخ زیادی همراه است همچنین نوشابه ها به علت میزان زیادی قند و همچنین گاز باعث نفخ و بزرگ شدن شکممی گردند. در نتیجه برای داشتن شکمی صاف تر ،خوردن نوشابه ممنوع و در صورت نیاز بدن به مصرف شیر از دیگر منابع کلسیم استفاده شود. (سیارک)
این پست را چگونه میبینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.