علل اصلی دیدن کابوس چیست بخش اول

در

همه ما کم و بیش تجربه مشاهده صحنه ای ترسناک را در هنگامی که خواب هستیم داریم؛ تجربه هایی که از آن ها با نام کابوس یاد می کنیم. زمانی که در حین تجربه چنین کابوس هایی، با تمام وجود خود تلاش می کنیم که از خطراتی که در کابوس خود با آن ها مواجه شده ایم، فرار کنیم، از خواب بیدار شده و هوشیاری خود را به دست می آوریم و تنها این گونه است که از خطرات رؤیای بد و کابوس خود آزاد می شویم. کابوس ها از آن جمله پدیده هایی هستند که کم و بیش، همه ما، با آن ها سر و کار داریم و این کابوس ها، غالباً در هنگام شب به سراغ افراد می آیند. جالب است بدانید که کودکان بیشتر از افراد بالغ در معرض دیدن کابوس قرار می گیرند. اما سؤالی که ممکن است برای هر کسی پیش بیاید این است که در درجه اول، چه چیزی باعث می شود افراد به هنگام خواب خود کابوس ببینند؟  آیا زمانی وجود دارد که دیگر تجربه این گونه کابوس ها را نداشته باشیم؟ با سیارک همراه باشید تا اطلاعات دقیق تری در این خصوص در اختیارتان قرار دهیم.

علت اصلی دیدن کابوس

اگر بخواهیم تعریفی جامع و کلی از کابوس و ماهیت آن در اختیارتان قرار دهیم، با عنوان کنیم که کابوس ها غالباً مجموعه تصاویری کاملاً واضع و بسیار ترسناک هستند که فرد در هنگام مشاهده آن، تمامی جزئیات یک واقعه را به خوبی می بیند. این کابوس ها تقریباً در تمامی موارد به اندازه ای ترسناک هستند که معمولاً فردی که آن را مشاهده می کند، پس از بیدار شدن، برای مدتی دچار استرس و واهمه خواهد بود و کمی زمان می برد تا بتواند به انجام کار های روزمره خود بپردازد. نکته ای که در خصوص کابوس ها وجود دارد این است که معمولاً در میان کودکان شایع تر هستند. بنا به آمار و اطلاعات منتشر شده در این خصوص از آکادمی تخصصی خواب درمانیِ آمریکا، رقمی در خصوص تعداد کودکانی که معمولاً کابوس می بینند منتشر شده است: بین ده تا پنجاه درصد کودکان میان پنج تا دوازده سال، به طور معمول، در هنگام خواب شب شان، کابوس هایی را تجربه می کنند. مخوف بودن این کابوس ها بعضاً تا به اندازه ای است که باعث می شود کودکان با والدین خود در خصوص این کابوس ها صحبت کرده و به آن ها پناه آورند. عوامل مختلفی وجود دارند که در نهایت سبب می شوند کودک در هنگام شب دچار این گونه کابوس ها شود: گوش دادن به یک داستان ترسناک و یا دیدن فیلمی این چنینی، داشتن اضطراب و استرس شدید از صبح که وارد مدرسه شده اند و یا حتی مرگ یکی از اعضای خانواده. البته این مسئله دیدن کابوس در کودکان به نسبت سایر افراد، به نسبت از اهمیت کمتری برخوردار است، چرا که به مرور زمان و هنگامی که کمی بزرگتر شوند، از این کابوس ها رهایی خواهند یافت. اما شرایط برای افرا بالغی که کابوس می بینند چگونه خواهد بود؟

در حقیقت تعداد افراد بالغی که از دیدن کابوس رنج می برند، بسیار کمتر از کودکان است؛ تنها بین دو تا هشت درصد از کل جمعیت افراد بالغ دچار این کابوس ها هستند. عواملی که سبب مشاهده این کابوس ها در افراد بالغ می شوند، تقریباً همان هایی است که در کودکان سبب این کابوس ها می شوند و پیش تر در خصوص آن توضیحاتی داده شد. کوئین لوِنبرگ یک تحلیل گر رؤیا های شبانه و نویسنده چند کتاب شناخته شده در این خصوص است و در گفتگویی که در زمینه کابوس ها و رؤیا ها با او شد عنوان کرد که پیش از هر چیزی باید این نکته را به خاطر داشته باشیم که دیدن رؤیا در هنگام خواب، به گونه ای یک فرایند فکر کردن است؛ به عبارت دیگر افکاری که در طول روز داشته ایم، به هنگام خواب و در غالب رؤیا ادامه پیدا می کنند. کوئین در خصوص این مسئله عنوان کرد: «زمانی که قصد داریم بخوابیم و زمانی که هنوز در مرحله حرکت سریع چشم هستیم (REM، مشخصه این خواب ، حرکت چشم ‌ها، تندتر شدن تنفس و افزایش فعالیت مغز است) به مسائل و مشکلات خود فکر می کنیم و این عمده دلیلی است که باعث کابوس دیدن می شود. در طول روز، به واسطه شلوغی محیط کار یا هر جای دیگری که در آن هستیم، زمانی که فکر بدی به سراغمان می آید، به سادگی قادر خواهیم بود فکر خود را متمکز چیزی دیگر کنیم و از شر مسائل و مشکلات آزار دهنده رهایی یابیم، اما در هنگام خواب شرایط کاملاً متفاوت است. در حقیقت زمانی که خواب هستیم و مجبور می شویم برای مدتی با خود خلوت کنیم، تمامی این فکر های نا خوشایند به سراغ مان آمده و غالباً راهی برای رهایی از آن ها نمی یابیم.».

البته باید خاطر نشان کرد که مشکلات و تعارضاتی که فرد با آن ها دست و پنجه نرم می کنند، تنها علت دیدن کابوس های شبانه نیستند. رژیم غذایی نا مناسب نیز از دیگر عواملی است که می تواند در نهایت باعث تکرار این گونه کابوس ها در طول شب شود. معمولاً کسانی که کمی پیش از ارفتن به تخت خواب خود غذا می خورند، بیشتر از سایرین خود را در معرض دیدن این گونه کابوس ها قرار می دهند. به عبارت دیگر، خوردن غذا هایی که حاوی مقادیر زیادی کربوهیدرات هستند، در ساعات آخر شب و نزدیک به زمانی که قصد خوابیدن دارید، باعث می شود فعالیت های مختص به مغز و در کنار فعالیت های مربوط به سوخت و ساز بدن (فعالیت های متابولیک) به طور گسترده ای افزایش پیدا کند.

کارُل واسرمن نیز یک متخصص سلامت است و در حال حاضر در مرکز سلامتی در منهتن فعالیت می کند. به باور او بسیاری از افراد به برخی مواد خوراکی حساسیت یا آلرژی دارند و این در حالی است که خود این افراد از این حساسیت شان آگاهی ندارند. به باور کارُل این هم از جمله مسائلی است که در نهایت می تواند سبب کابوس دیدن فرد شود. او در این خصوص عنوان کرد: «برای نمونه اگر شما به هلو حساسیت دارید و از این مسئله آگاهی ندارید، ممکن است به واسطه مصرف آن دچار کابوس های شبانه شوید. در این صورت تنها کافی است که خوردن بستنی با طعم هلو را (برای نمونه)  پیش از آن که به تخت خواب بروید متوقف کنید.». کارُل در ادامه عنوان کرد که برای نمونه خودِ او از حساسیت اش به میگو آگاهی نداشت و هر موقعی که میگو می خورد، شب ها دچار کابوس می شد. او در این خصوص گفت: هر زمانی که میگو می خوردم، شب نمی توانستم طبق روال هر روز خود، خوابی عادی داشته باشد و غالبه خواب های بدی می دیدم. به همین خاطر بود که خوردن میگو را متوقف کردم و حالا دیگر همانند گذشته راحت و کامل می خوابم و دیگر کابوسی هم به سراغ ام نمی آید.

در بسیاری از موارد، کابوس هایی که افراد بالغ می بینند، کاملاً غیر ارادی است و خود خواهان دیدن این گونه کابوس ها نیستند، با این وجود، عوامل روانی بسیاری هستند که به مککر شدن این کابوس ها و رخ داد آن ها دامن می زنند؛ نگرانی و اضطراب و افسردگی از جمله این مسائل روانی هستند. تغذیه نا مناسب نیز می تواند از دیگر عوامل عمده مشاهده کابوس و تکرار آن باشد. علاوه بر آن چه عنوان شد، برخی از اختلالات مروبط به خواب نیز هستند که در نهایت باعث خواهند شود فرد در معرض مشاهده کابوس هایی مُزمن تر و به مراتب بدتر قرار بگیرد؛ از جمله این اختلالات می توان به آپنه خواب (قطعی فرایند تنفس برای مدتی حدود بیست ثانیه در هنگام خواب که روند خواب کامل و معمول فرد را دچار اختلال می کند) و سندرم ناراحتی های مربوط به پا اشاره کرد. اما سؤالی که در این جا پیش می آید این است که زمانی که هر یک از این اختلالات سبب مشاهده کابوس می شوند، چه فعل و انفعالاتی در مغز انسان رخ می دهد؟

فعل و انفعالاتی که به هنگام دیدن کابوس در مغز انسان رخ می دهد

به طور معمول، کابوس های در یک سوم پایانی خواب شبانه انسان رخ می دهند و این دقیقاً زمانی است که خوابی که با نام REM (rapid eye movement) یا حرکت سریع چشم می شناسیم، حالت اصلی خواب ما را به وجود می آورد. اگر بخواهیم به طور کلی فرایند خوابیدن را بررسی کنیم، باید عنوان کنیم که این فرایند به چهار مرحله تقسیم می شود: مرحله اول شروع خواب است و مربوط به دقایق و بعضاً ساعت های نخستین خواب می شود، مرحله دوم را با نام خواب سبک می شناسیم، مراحل سوم و چهارم خواب نیز، خواب عمیق نام دارند که مهمترین و اصلی ترین مراحل خواب هستند. حرکت سریع چشم (REM) که پیش از این نیز توضیحاتی در خصوص آن داده شد، معمولاً، هر نود دقیقه یک بار در طول خواب انسان رخ می دهند؛ همان گونه که از نام اش پیدا است، طی این اتفاق، چشم های انسان شروع به حرکت کردن می کنند (با سرعتی زیاد). علاوه بر این طی REM، فعالیت مغز انسان به بالاترین حد ممکن خود می رسد و نیز در کنار مغز، بسیاری از نیروهای محرکه در بدن، فعالیت بیشتر و مؤثر تری از خود نشان می دهند. به طور کلی، امکان خواب دیدن (کابوس و  رؤیا) در تمامی مراحل خوابی که عنوان شد، قابل روی دادن هستند و نزدیک به هشتاد درصد افراد، زمانی که در دو مرحله اولیه خواب خود، اگر کابوس یا رؤیا ببینند (بیشتر کابوس)، از خواب بیدار می شوند و این در حالی است که این درصد تا عدد چهل برای کسانی که در مراحل سوم و چهارم یا خواب عمیق خود کابوس می بینند کاهش پیدا می کند. نکته دیگری که در این خصوص وجود دارد این است که امکان کابوس دیدن افراد، در هنگامی چشم با سرعت حرکت می کند (REM)، صرف نظر از این که در کدام مرحله از خواب خود باشند نیز وجود دارد. این اطلاعاتی است که در مقاله ای با عنوان «پزشک خانواده آمریکایی» منتشر شده است.

آمیگدالا یا بادامک مغز (ساختاری بادامی ‌شکل در دستگاه کناره‌ ای مغز که مرکز ترس است) که به طور اساسی توسط لوب ها یا نرمه های پیشین مغز، فعالیت شان تنظیم می شود، نقش بسیار مهم و اساسی ای در شکل گیری کابوس ها در هنگام خواب ایفا می کند. بنا به تحقیقات صورت گرفته و تصویر های تخصصی ای که از پیام رسان های عصبی در مغز گرفته شده اند، مشخص شده است که این بادامک مغز یا آمیگدالا، هنگامی که حرکات چشم در خواب سریع است، بیشترین فعالیت را از خود نشان می دهند. پاتریک  مک نامارا، کتابی در خصوص کابوس ها و راه حل هایی برای این معضل نوشته است و در این کتاب خود بیشتر سخن از این می گوید که آمیگدالا در مغز، نقش عمده ای در دریافت بازخورد های منفی، مانند ترس و خشم و عصبانیت دارد. این مسئله خود تا حدودی می تواند پرده از این مسئله بردارد که چرا به هنگام فعالیت بیش از اندازه آمیگدالا در مغز (به هنگام خوابیدن) می تواند در نهایت باعث ترس و وحشت فردی شود که کابوس می بیند.

یکی از محققان که لوونبرگ نام دارد در این خصوص عنوان کرد: «زمانی که وارد مرحله حرکات سریع چشم می شویم (در این مرحله است که دیدن رؤیا یا کابوس به وقوع می پیوندد)، در چگونگی کارکرد مغز تغییرات عمده ای حاصل می شود (بخش های مشخصی از مغز انسان، دیگر همانند حالت عادی فعالیت نخواهند کرد و این در حالی است که بخش های دیگری، فعالیت شان به مراتب بیشتر از حالت عادی می شود). در نهایت همین مسئله باعث می شود که به جای این که کلمه ها و چیز های کاملاً واقعی به ذهن انسان راه پیدا کنند، تصاویر، نماد ها و نشانه ها، احساسات و در نهایت استعاره ها جای این طرز تفکر واقعی و لفظی را میگیرند.».

کسانی که بیش از سایرین کابوس می بینند

همان گونه که پیش از این نیز عنوان شد، بیشتر این کودکان هستند که در معرض دیدن کابوس های شبانه قرار می گیرند و برخی از انسان های بالغ نیز کم و بیش، در طول زندگی خود تجربه دیدن کابوس را دارند. با این وجود سؤال دیگری که در این خصوص مطرح می شود این است که کدام دسته از انسان های بالغ هستند که بیشتر از سایرین در معرض مشاهده کابوس و به عبارت دیگر رؤیاهای ناخوشایند قرار می گیرند؟

برای پاسخ به این سؤال توجه شما را به مطالبی که در این خصوص عنوان خواهیم کرد، جلب می کنیم: تحقیقات بسیاری در این زمینه صورت گرفته است و نتایج این تحقیقات همه حاکی از آن است که سن و سال فرد، خصوصیات شخصیت فرد و در نهایت آسیب های روحی و روانی که افراد در طول زندگی خود تجربه می کنند به طور قابل ملاحظه ای بر این مسئله تأثیر گذار خواهند بود که چند وقت یک بار این گونه کابوس ها گریبان گیر خواب شبانه افراد شوند. در سال 1990 تحقیقاتی انجام شد و نتایج آن در ژورنالی با نام «روانشناسی نا به هنجاری ها» منتشر شد. برای انجام این تحقیقات گروهی از دانش جویانی مد نظر قرار گرفتند که برای مدتی مجبور بودند زمان زیادی را صرف مطالعه دروس خود کنند. این نتایج حاکی از آن بود که بالغ بر چهل و هفت درصد از کل این دانش جویان، در یک بازه زمانی دو هفته ای، حداقل یک با دو بار در طول هفته، دچار کابوس های شبانه می شدند. نکته ای که در خصوص این تحقیقات وجود داشت این بود که هیچ یک از افرادی که کابوس می دیدند، سابقه تجربه های بسیار بد و یا اضطراب و استرس شدید نداشتند. همین مسئله باعث شد تا همگان به این فکر فرو بروند که کمی در خصوص کابوس های شایع در میان افراد بالغ اشتباه می کرده اند و این گونه به نظر می رسد که کابوس دیدن در میان افراد بالغ، شایع تر از آن چیزی است که پیش از آن فکر می کرده اند. این مقاله ادامه دارد...ترجمه  itrans.ir 

در سیارک بخوانیم:

اختلال عجیب و غریب خواب 10 مورد 

راهکارهایی برای رفع خستگی ناشی از کمبود خواب 

چگونگی فعالیت مغز انسان هنگام خواب 

دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود 

چرا داشتن خواب کافی برای بدن لازم است

نظرات

در ادامه بخوانید...

چرا کابوس می بینیم بخش دوم

در

و اما نکته دیگری که ذکر آن خالی از لطف نخواهد بود این است که برای برخی افرادی که ترسی دائمی از اتفاقی ناخوشایند که ممکن است برایشان رخ دهد، دارند (برای نمونه کسی که همیشه از این می ترسد که کسی با چاقو به او حمله کند و یا کسی که از تصادف کردن می ترسد)، در نهایت دچار کابوس های شبانه خواهند شد و این نکته نیز از عوامل مهمی به شمار می رود که کابوس های شبانه را تحریک می کند. در سال 2014 نیز تحقیقاتی صورت گرفته و نتایج این تحقیقات در ژورنال «پزشکی و سلامت» منتشر شد. برای انجام این تحقیقات، افرادی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند که متأسفانه از نعمت دیدن محروم اند. نتایج این تحقیقات حاکی از آن بود که این افراد (نابینا) تا چیزی حدود چهار برابر بیشتر از افراد عادی در هنگام شب کابوس می بینند. مطالعات و بررسی ها نشان می دهد که این کابوس ها، بیش از هر چیز دیگری به احساساتی مربوط می شوند که افراد نابینا در طول روز تجربه کرده و با آن ها دست و پنجه نرم می کنند. برای نمونه یکی از این احساسات نا خوشایند این است که یک فرد نابینا زمانی که یک فنجان قهوه در دست می گیرد تا بنوشد، به طور کاملاً غیر ارادی، این ترس به سراغ او می آید که نکند این فنجان قهوه را بریزد و یا این که نتواند آن را به درستی به سمت دهان خود هدایت کند و ترس از این که چنین اتفاقی او را خجالت زده کند، برای او بسیار نا خوشایند خواهد بود.

لوونبرگ در این خصوص عنوان کرد: «به عقیده من، این مسئله (دیدن کابوس)، بیش از هر چیز دیگری به آسیب های روحی و روانی فرد بستگی دارد. البته این گونه به نظر می رسد که چگونگی شخصیت یک فرد، نقش مهم تری از این آسیب ها دارد.». او در ادامه صحبت های خود اضافه کرد که هر چه افراد حساس تر و شکننده تر باشند، برای نمونه کسانی که از رو به رو شدن با مسائل و مشکلات زندگی واهمه دارند و فرار را بر قرار ترجیح می دهند و نیز کسانی که در صورت مواجه با مشکلی نا خوشایند، به سرعت دست و پای خود را گم می کنند و حتی فکر فائق آمدن بر آن را نمی توانند بکنند، بیشتر در معرض دیدن کابوس قرار می گیرند. و این مسئله علتی بسیار ساده دارد: زندگی و انتخاب هایی که در طول زندگی افراد باید بگیرند و در مواقعی با آن مواجه می شوند، برای آن ها بیش از حد توان شان است.».

حقیقتی تاریک در پس کابوس ها

چند عامل، مسبب بروز کابوس های شبانه وجود دارند که در بسیاری از افرادی که از این مسئله رنج می برند، شایع است. از آن جمله اند مرگ و قتل. البته منظور ما از مرگ، صرف مردن افراد نیست و در ادامه با ادای توضیحاتی در این خصوص، بیشتر متوجه این مسئله خواهید شد. در حقیقت منظور از مرگ، تغییر چیزی و یا حتی پایان پذیرفتن آن است. برای نمونه اگر بخواهیم روابط میان والدین و فرزندان شان را در این خصوص به میان بیاوریم، مرگ به زمانی اطلاق می شود که برای نمونه کودک یاد می گیرد که روی پا هایش ایستاده و برای نخستین بار راه برود؛ و یا زمانی که برای بار اول وارد مدرسه یا پیش دبستانی می شود؛ و یا زمانی که فرزند برای نخستین بار یاد می گیرد که کنترل یک خود رو را به دست بگیرد. تمامی این اتفاقات احساسی مرگ گونه را در والدین پدید می آورند؛ احساس از دست دادن چیزی که برای شان بسیار عزیز است. لوونبرگ در این خصوص عنوان کرد: «تصور کردن این که کودک مان دارد می میرد و به مرور بدل به چیزی متفاوت می شود، بیشتر از هر چیز دیگر، ناشی از طرز تفکری است که همه افراد در خصوص زمان و گذرا بودن اش دارند و این که چقدر زود زمان می گذرد. حال کودکی که زمانی او را در گهواره می خواباندید و هیچ نعمتی در دنیا قادر به برابری با در آغوش کشیدن کودک دل بندتان را نداشت، دیگر شباهتی به روز های اولیه خود ندارد و به مرور در حال تبدیل شدن به یک انسان کاملاً مستقل است.».

قتل نیز همانند مرگ به تغییر و یا به یک پایان اشاره دارد، با این تفاوت که این تغییر یا پایان تحمیلی است. بسیاری از افراد هستند که زمانی که قصد دارند تغییر عمده ای در خصوص خود و یا زندگی شان به وجود بیاورند و یا این که روندی که تا زمان حال حاضر زندگی شان ادامه یافته است را متوقف کنند، اغلب چنین احساسی به آنها دست می دهد و کابوس هایی با این محتوا می بینند که کسی به دنبالشان است و قصد کشتن شان را دارد. لوونبرگ، برای این که ایده کامل تر و دقیق تری در خصوص این نظریه پیدا کنیم، مثال کسی را می آورد که قصد دارد رابطه اش با همسر و شخصی که بسیار به او نزدیک است را به هم بزند. مثال دیگر زنی است که در دوران بادرداری خود به سر می برد؛ بارداری نیز از جمله حالاتی است که تغییرات عمده ای در طرز تفکر و احساسات فرد به وجود می آورد.

با این وجود، علل کابوس هایی که بعضاً افراد با آن دست و پنجه نرم می کنند، محدود به مطالبی که عنوان نمی شود و برای برخی ممکن است علت اصلی کابوس، ریشه در مسائل و مشکلاتی داشته باشد که سال ها پیش در زندگی خود تجربه کرده است. یکی از کسانی که به واسطه دیدن کابوس های مکرر و برای درمان به لوونبرگ مراجعه کرده بود، به او گفته بود که کابوس هایی می بیند که خواب شب او را کاملاً مختل کرده است؛ در یکی از کابوس های اش، شوهرش نقش اصلی را ایفا می کرد و اقدام به رها کردن او  در یک پارکینگ عمومی وسایل نقلیه بسیار ترسناک می کرد و این درحالی بود که همه جا تاریک بود و شب هنگام بوده است. کابوس دیگری که این فرد می دید، این بود که در یک درگیری به او حمله می شود و به او آسیب می رسانند. نکته جالب توجه در خصوص این فرد مراجعه کننده وجود داشت این بود که از ازدواج و همسرش بسیار راضی بود و احساس خوشبختی می کرد، از لحاظ مالی هیچ مشکلی نداشت و در رفاه کامل به سر می برد و در نهایت اختلالی و یا بیماری ای هم در خصوص سلامتی اش گریبان گیرش نشده بود و از این نظر هم مشکلی نداشت، بنا بر این می توان گفت که فردی کاملاً خوشبخت است و دیدن چنین کابوس هایی آن هم توسط چنین فردی، لوونبرگ را به فکر فرو برد. پس از ادامه صحبت های لوونبرگ با این فرد مراجعه کننده مشخص شد که مسئله مربوط به سالیان دور و کودکی این فرد می شود. بیایید نگاهی به صحبت های لوونبرگ در این خصوص بیندزیم: «من برای مدتی طولانی با این مراجعه کننده خود صبحت کرده و پای صحبت ها یش نشستم و در نهایت به این مسئله پی بردم که پدر و مادر او در طول دوران کودکی اش، به هیچ عنوان رفتار شایسته ای با او نداشته اند. او به این نکته اذعان کرد که پدر و مادرش با او به گونه ای رفتار می کردند که به مرور زمان احساس کرد که به نظر می رسد پدر و مادرش از به دنیا آوردن او پشیمان هستند و به هیچ عنوان او را دوست ندارند. در نهایت مشخص شد که هیچ کسی پیدا نشده بود که در طول دوران کودکی این مراجعه کننده من، به او کمکی بکنند تا از این آسیب های روحی و روانی ای که پدر و مادر اش متوجه حال او می کردند، جلوگیری کند و مشخصاً خود کودک هم به تنهایی قادر به فائق آمدن به چنین مسئله ای نخواهد بود. این عوامل دست به دست هم داده و باعث شدند تا این گونه احساسات در وجود این مراجعه کننده من نهادینه شوند و به زندگی آینده او راه یابند.».

هدف از عنوان کردن این اتفاق ناخوشایندی که گریبان گیر این فرد شده و زندگی اش را تحت تأثیر قرار داده بود این است که این نکته را گوش زد کرده باشیم که مسائل و مشکلات روحی و روانی ای که در دوره های متفاوت از سنین افراد گریبان گیرشان می شوند، باید در همان زمان فکری به حال شان شود و از عمیق تر شدن آن احساسات جلوگیری شود، در غیر این صورت سرخوردگی و احساسات ناخوشایند ناشی از این گونه مشکلات، زندگی آینده فرد را تحت تأثیر قرار خواهد داد و بخشی از شخصیت او را شکل خواهد داد. متأسفانه آسیب های روحی و روانی ای که فرد در طول دوران کودکی خود به واسطه عوامل مختلف (غالباً پدر و مادر) از آن ها رنج می برد، زندگی آینده فرد را به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد، از جمله مشکلاتی که به این واسطه حادث می شوند، به این موارد می توان اشاره کرد:

  • فرد در زندگی آینده خود به شدت احساسی مبنی بر نا ایمن بودن پیدا خواهد کرد و هیچ گاه آن گونه که باید و شاید احساس امنیت را تجربه نخواهد کرد،
  • این گونه افراد مرتب به دنبال این هستند که دیگران مهر تأیید بر آن ها بگذارند و متأسفانه اعتماد به نفس کافی برای انجام کار های خود را بدون چنین تأییدیه هایی را ندارند،
  • نکته نهایی که در این افراد وجود دارد این است که زمانی که از آن ها انتقاد می شود، به شدت احساس نا خوشایندی پیدا می کنند و احساسی به آن ها دست می دهد که گویی زیر فشار حمله از جانب شخصی قرار گرفته باشند و انتقاد شدن از آن ها را به هیچ عنوان بر نمی تابند.

به همین خاطر است که با جرأت می توان گفت که تجریبات زندگی ما، صرف نظر از این که مربوط به زمان حال باشند یا گذشته، نه تنها قادر خواهند بود زندگی واقعی ما را به طور قابل ملاحظه ای تحت تأثیر قرار دهند، بلکه رؤیا ها و بعضاً کابوس هایی که در طول شب می بینیم نیز، به طور گسترده ای وابسته به همین تجربیات خواهند بود.

برای جمع بندی مطالبی که تا کنون عنوان شد، سعی می کنیم مطلب را به گونه ای به پایان ببریم که حتی الامکان راهکاری برای جلوگیری از تکرار و وقوع این گونه کابوس ها در اختیارتان گذاشته باشیم. نکته ای که در این خصوص باید مد نظر قرار دهیم این است که اگر قصد داریم کنترل بیشتری بر رؤیا ها و کابوس های شبانه خود داشته و درک دقیق تر و کامل تری از آن ها به دست آوریم، اولین اقدامی که باید انجام دهیم این است که آن دسته از مسائل و مشکلاتی را که در طول روز سبب آزار دادنمان می شوند را به خوبی شناسایی کرده و در جهت رفع آن ها تلاش کنیم. لوونبرگ در این خصوص عنوان کرد: « زمانی که بیدار هستیم و در تمامی طول روز، همگی ما به عنوان انسان با خودمان صحبت می کنیم و فکر می کنیم و این مسئله کاملاً طبیعی است. نکته ای که باید به خاطر داشته باشید این است که در هنگام خوابیدن نیز این روند فکر کردن متوقف نمی شود و این مسئله، صرف نظر از آن که انسان خواب باشد یا بیدار، ذاتی او است.». و اما راهکاری لوونبرگ برای این مسئله پیشنهاد می کند این است که: «تا جایی که برای تان مقدور است، در طول روز و زمانی که بیدار هستید، راجع به مسائل و مطالبی فکر کنید که ماهیتی مثبت دارند و اجازه ورود افکار منفی را به خود ندهید. این گونه می توانید کمک شایانی به خود کنید تا در هنگام شب نیز رؤیا هایی شیرین و زیبا را جایگزین کابوس های آزار دهنده کنید.».

در سیارک بخوانیم:

علل اصلی دیدن کابوس چیست بخش اول 

بختک چیست و سراغ چه کسانی می رود 

اختلال عجیب و غریب خواب 10 مورد 

راهکارهایی برای رفع خستگی ناشی از کمبود خواب 

چگونگی فعالیت مغز انسان هنگام خواب 

دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود 

چرا داشتن خواب کافی برای بدن لازم است

نظرات

در ادامه بخوانید...

دانشمندان توضیح می دهند که چرا بزرگسالان کابوس می بینند و چگونه از شر کابوس خلاص شوند

در

چه خوب است اگر کابوس ها خود به خود برطرف شوند. با این حال، گاهی اوقات آنها واقعاً زندگی را خراب می کنند و از خواب کافی جلوگیری می کنند و اعصاب شما را مختل می کنند. دانشمندان متوجه شده اند که رویاهای وحشتناک از کجا می آیند و آیا می توانید خودتان از شر آنها خلاص شوید. در این مقاله در مورد جدیدترین تحقیقات معتبر صحبت کردیم.

 

کابوس

کابوس ها از کجا می آیند

با افزایش سن، افراد نسبت به دوران کودکی کمتر تحت تاثیر کابوس قرار می گیرند. با این حال، این بدان معنا نیست که آنها از چیزی نمی ترسند. "هیولای زیر تخت" و ترس از تاریکی اغلب با تصاویر و اتفاقات وحشتناک در رویاها جایگزین می شود. یک متاآنالیز مطالعات در طول سال‌ها، که در نوامبر 2022 منتشر شده ، بر این واقعیت استوار است که حدود 85٪ از بزرگسالان حداقل یک بار در سال و 6٪ یک بار در هفته کابوس می بینند. آکادمی پزشکی خواب آمریکا کابوس ها را به عنوان رویاهای واضح و واقعی تعریف می کند که اغلب تهدیدی برای زندگی یا ایمنی است.

 

کابوس

 

تقریباً همه کابوس را در خواب می بینند: استرسی که به طور اجتناب ناپذیری در طول روز روی افراد تأثیر می گذارد مقصر است. یک محرک رایج برای رویاهای منفی، احساس دائمی اضطراب است:

  • در مورد هر رویداد آینده،
  • در مورد آینده شخصی به طور کلی،
  • در مورد خانواده، دوستان یا کار،
  • در مورد رفاه مادی
  • در مورد سلامتی خود یا عزیزان
  •  

بیخوابی

 

بسیاری از دانشمندان رویاها را تلاش ذهن برای درک هر رویدادی از گذشته یا پیش بینی رویدادهایی که هنوز رخ نداده اند می نامند. اگر زندگی فردی پر از نگرانی در مورد آینده یا پشیمانی از گذشته باشد، جای تعجب نیست که رویاهای ناخوشایندی به سراغش بیاید.

تحقیقات نشان می دهد که سایر علل شایع عبارتند از: کمبود استراحت، مشکلات تنفسی در طول خواب، اختلالات خوردن، مصرف بیش از حد الکل و برخی داروها مانند مسدود کننده های بتا.

 
کابوس
 

خواب های بد چه می خواهند بگویند

چندین نظریه برای رمزگشایی این یا آن رویای ناخوشایند وجود دارد. به عنوان مثال، روانپزشکان زیگموند فروید، کارل یونگ و پیروان آنها تفسیر های کابوس معمولی را مانند این توضیح دادند:

  • کابوس تعقیب - می خواهید از برخی رویدادها اجتناب کنید، اما به احتمال زیاد، در واقعیت انجام این کار غیرممکن است.
  • کابوس از دست دادن دندان  یک نگرانی در مورد سلامت و ظاهر شما است.
  • کابوس برهنه شدن در یک مکان عمومی  - یک رویا از احساس افسردگی، شرم، رنجش و همچنین ترس از نشان دادن نقاط ضعف خود صحبت می کند.
  • کابوس سقوط از ارتفاع زیاد - عدم اطمینان از اینکه می توانید با این یا آن موقعیت کنار بیایید، عدم حمایت عزیزان.
  • کابوس رانندگی در یک ماشین بدون مدیریت  یک ترس به دلیل عدم کنترل بر زندگی شما است.

 

کابوس

 

با این حال، تفسیرها ممکن است برای همه یکسان نباشد. بهترین راه برای اینکه بفهمید چرا این یا آن تصویر ترسناک را در خواب می بینید این است که خودتان آن را تجزیه و تحلیل کنید.

پاسخ به این سؤالات ممکن است وضعیت کابوس را روشن کند:

  1. وقتی خواب بدی دیدم دقیقا چه احساسی داشتم: ترس، سردرگمی، ناامیدی؟
  2. چه تصاویری در رویاهای من تکرار می شود: یک فرد آشنا، یک موقعیت، یک هیولا؟
  3. در آستانه کابوس چه اتفاقی افتاد: مشکلات در محل کار، نزاع با یک دوست، تغییر غیر منتظره در برنامه ها، جدایی از یک عزیز؟
  4. آیا روز خاصی هست که خواب های بد ببینم؟ به چی ربط داره؟

مقابله با کابوس های مکرر بسیار مهم است، زیرا آنها بر سلامت روحی و جسمی تأثیر منفی می گذارند. به عنوان مثال، خطر ابتلا به افسردگی و بیماری های قلبی عروقی را افزایش می دهند.

 

بیخوابی

 

هفت قدم برای خلاص شدن از شر کابوس ها

مرحله 1. علل احتمالی رویاهای بد را بررسی کنید.

در بالا نوشتیم که عوامل زیادی می‌توانند خواب ضعیف را تحریک کنند: افزایش اضطراب، استرس، اختلالات عصبی، داروهای جدید، اختلال در الگوهای خواب و استراحت، فعالیت بدنی کم و پرخوری. آیا آنها در مورد وضعیت شما صدق می کنند؟ اغلب دلیل در سطح نهفته است. شاید شما فقط زمان زیادی را در یک فضای محدود صرف خواندن اخبار می کنید؟ سپس نوبت به تغییر روال خود می رسد. یا شاید خواب های بد به تجربیات آسیب زا در گذشته مربوط می شود؟ 

 

مرحله 2. افکار و احساسات خود را دنبال کنید.

در طول روز به آنچه شما را خوشحال یا ناراحت می کند توجه کنید. این احتمال وجود دارد که در حال اغراق در ترس خود هستید. سعی کنید الگوهای فکری و احساسی را بگیرید و جلوی خودتان را بگیرید. عینیت را پرورش دهید.

مرحله 3. نگرانی را با خود به رختخواب نبرید. 

وقتی به رختخواب می روید هر ترسی را پشت سر بگذارید. خودتان را برای استراحت آماده کنید: روی ریتم تنفس خود تمرکز کنید، بگذارید افکار بیایند و بروند، روی آنها تمرکز نکنید. برای غلبه بر اضطراب، تکنیک های خاصی را امتحان کنید .

 

 دختر

 

مرحله 4: تمرین درمانی تصویرسازی کابوس را امتحان کنید.

ابتدا کابوس خود را با جزییات توصیف کنید. می‌توانید پایان را بازنویسی کنید: آن را مثبت کنید، هیولا را به حیوانی بی‌آزار و خود را به یک ابرقهرمان تبدیل کنید. قبل از رفتن به رختخواب، طرح به روز شده را تجسم کنید.

مرحله 5. یک دفتر خاطرات رویایی داشته باشید و یاد بگیرید که کابوس ها را کنترل کنید.

هر روز صبح، داستان ها و تصاویری که در شب می آیند را یادداشت کنید. برخی بر این باورند که این عمل به "نظم" رویاها و مدیریت آنها کمک می کند. به عنوان مثال، اگر یک کابوس "سقوط" دیدید، استراحت کنید و به خود اجازه دهید ایمن فرود بیایید. کسی تعقیب می کند - بایست و به طرف تعقیب کننده برگرد. به عنوان دوستان به شیاطین و هیولاهای خود سلام کنید. یونگ نوشت که تصاویر ترسناک می توانند انعکاسی از سمت تاریک درونی یک شخص باشند - سایه شخصی او. کابوس‌ها گاهی نشان می‌دهند که رویاپرداز باید با چه ویژگی‌های منفی کار کند تا شادتر شود.

 

مرحله 6. یک فضای امن را تجسم کنید.

قبل از رفتن به رختخواب، خود را تصور کنید که دوست دارید کجا باشید: در ساحل دریا یا رودخانه، در یک چمنزار زیبا، در یک خانه روستایی دنج. اگر انجام این کار دشوار است، برای خواب آرام به آهنگ های درمانی گوش دهید.

مرحله 7 روی کابوس ها تمرکز نکنید.

بدانید که اینها فقط رویاهایی هستند که ربطی به واقعیت ندارند. اجازه ندهید در طول روز باعث ترس و استرس بیشتری شوند. روی رویدادهای مثبت زندگی تمرکز کنید. 

کاربر گرامی شما هم کابوس می بینید؟ تجربیات خود را به اشتراک بگذارید.

نظرات

در ادامه بخوانید...

چگونه از بی خوابی خلاص شویم 16 علت خواب و بی خوابی

در
حدود 15 درصد از جمعیت جهان از بی خوابی رنج می برند. برای حفظ سلامت فیزیولوژیکی و روانی مطلوب، مردم هر شب حدود 8 ساعت خواب راحت نیاز دارند. ما جزئیات بیشتری را بررسی کردیم که می تواند باعث بی خوابی شود و متوجه شدیم چه ابزار موثری به خواب بهتر کمک می کند.
 

 

1. مولتیپل اسکلروز و بی خوابی

دانشمندان از دانشگاه دیویس کالیفرنیا،  مطالعاتی انجام دادند که رابطه بین بی خوابی و مولتیپل اسکلروز  را شناسایی کرد. برای بی خوابی با عامل مولتیپل اسکلروزیسو 2300 نفر انتخاب شدند که برای آنها اسکلروز چندگانه مشاهده شد. بیش از 70٪ از شرکت کنندگان اختلال خواب داشتند.
علیرغم خستگی که مشخصه مولتیپل اسکلروزیس است، فرد اغلب نمی تواند حداقل نیم ساعت خوابش ببرد. اغلب شما باید قرص های خواب را مصرف کنید تا بتوانید بی خوابی را در نهایت فراموش کنید. افرادی که در سن 20 تا 50 سالگی هستند در منطقه خطرناک قرار دارند .
 

 

2. استرس و بی خوابی

نتایج تحقیق آکادمی آمریکایی داروهای خواب نشان می دهد که استرس می تواند منجر به بی خوابی شود. توماس روث و همکارانش خاطر نشان می کنند که نقش مهم این است که چگونه بیمار با این وضعیت مقابله می کند. در مواردی که فرد دائما تحت فشار است، بیخوابی ممکن است مزمن باشد.
 

 

3. نوشیدنی های انرژی زا و بی خوابی

مصرف نوشیدنی های انرژی زا در سال های اخیر افزایش یافته است. مطالعه 4 ساله توسط کارشناسان دانشگاه کامیلو خوزه سلا، اثرات مثبت و منفی نوشیدنی های انرژی زا بر روی انسان را مورد بررسی قرار داده اند. شرکت کنندگان اظهار داشتند که با مصرف نوشیدنی های انرژی زا قدرت و استقامت بیشتری دارند، اما بی خوابی و عصبانیت ظاهر می شوند.
اثرات منفی با محتوای کافئین در بخش انرژی همراه است که دارای اثر تحریک کننده همراه با تحریک سیستم عصبی مرکزی است.
 

 

4.آسم و بی خوابی

تیم محققان از دانشگاه پیتسبورگ متوجه شدند که بی خوابی در افراد معمولی بخاطر آسم است. در 37٪ افراد مبتلا به اسپاسم عضلانی با مشکلات تنفسی، اختلالات خواب مشاهده شد. شرکت کنندگان با بیخوابی در کنترل بیماری کمتری داشتند، آنها دارای افسردگی و سایر نشانه های مزمن و نشانه های فیزیکی در بدن بودند.
دانشمندان می گویند که برای بیماران با آسم، برای کاهشخطر ابتلا به عوارض جانبی بسیار مهم است که از بی خوابی خلاص شوند.
 

 

5. سکته مغزی و بی خوابی

تحقیق دانشگاه سورری نشان می دهد کسانی که سکته مغزی داشته اند از بی خوابی رنج می برند وخوابیدن برای آنها مشکل است، که بی خوابی به نوبه خود بر بهبود کلی و کیفیت زندگی آنها تاثیر می گذارد. دانشمندان بر این باورند که بی خوابی بیماران مبتلا به سکته مغزی، ناشی از تعدادی از عوامل کمک کننده مانند استرس روانی بیشتر ، درد و ناراحتی، و نیز کاهش سطح فعالیت بدنی است .
اهمیت خواب برای بیمار در طول دوره بهبودی پس از سکته مغزی، قابل درک است زیرا خواب به بهبود و حفظ رفاه جسمی و روانی کمک می کند.
 

 

6. نوشیدن الکل و بی خوابی

 
در  مطالعه دانشگاه جان هاپکینز4 970 بزرگسال شرکت کردند. این افراد چندین روز گزارش دادند که در طی 3 ماه گذشته "4 یا بیشتر نوشیدنی ها را در یک زمان" نوشیدند. پاسخ ها برای محاسبه میانگین روزهای هفته در هنگام استفاده از نوشیدن استفاده شد. شرکت کنندگان همچنین گزارش کردند که مشکل خواب و مشکلات خواب وجود دارد.
نتایج نشان داد افرادی که 2 روز در هفته یا بیشتر بنوشند، مستعد ابتلا به بی خوابی هستند .
 

7. یائسگی و بی خوابی

ثابت شده که زنان بیشتر مستعد ابتلا به بی خوابی هستند. تحقیق جدید دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا نشان می دهد که در دوره یائسگی خطر بی خوابی چندین برابر افزایش می یابد. شايعترين شكايات مربوط به خواب عبارتند از: خواب رفتن، بيداری و كاهش كيفيت خواب.
 
از 3302 شرکت کننده در مطالعه، بیش از یک سوم ، گزارش بیداری شایع در شب داشتند و از بی خوابی رنج می بردند.
 

 

8. سیستم ایمنی ضعیف و بی خوابی

دکتر Eamonn Mallon از دانشگاه لستر نشان داد که سیستم ایمنی بدن نیز می تواند باعث بی خوابی شود. بیولوژیست خاطر نشان کرد که تصور غلط و رایج این است که اگر شما بیمار هستید، بیشتر می خوابید. با این حال، مطالعه برعکس را نشان داد که بی خوابی ناشی از بیماری، نسبتا گسترده است.
یک سیستم ایمنی ضعیف می تواند به بیماری منجر شود که معمولا باعث اختلالات خواب می شود.

 

9. تماشای تلویزیون و بی خوابی

در مطالعه دانشگاه میشیگان423 جوان بین 18 تا 25 ساله شرکت کردند. آنها به بررسی  منظم بودن تماشای تلویزیون، کیفیت خواب، خستگی و بی خوابی با توجه به دیدن چند قسمت متوالی از سریال پرداختند. نویسندگان یادآوری می کنند که به دلیل ساختار پیچیده روایی چنین نمایش هایی، بیننده باید به طور کامل در آنچه اتفاق می افتد بر روی صفحه نمایش غوطه ور شود.
در نتیجه، تعامل شدید با محتوای برنامه تلویزیونی ممکن است نیاز به یک دوره طولانی برای استراحت قبل از خواب داشته باشد. در موارد مکرر، این می تواند منجر به بی خوابی شود.
 

چه چیزی به خواب رفتن کمک خواهد کرد؟

 

1. یوگا و خواب راحت

تحقیقات موسسه تحقیقات بهداشت سیاتلنشان داده است که تمرین یوگا برای 12 هفته می تواند فرد را از بی خوابی خلاص کند . 249 نفر در آزمون شرکت کردند. آنها یوگا و تمرینات هوازی متوسط را انجام دادند. نتیجه افزایش کیفیت خواب، کاهش سطح افسردگی و استرس بود.
زنان در منوپوز یا یائسگی باید توجه ویژه به یوگا داشته باشند: این کمک خواهد کرد که آنها از بی خوابی خلاص شوند.

 

2. داروهای گیاهی و خواب راحت

اختلال خواب می تواند به طور کل زندگی یک فرد را تحت تاثیر قرار دهد و با تعدادی از بیماری ها همراه باشد .چاقی، افسردگی، اضطراب و فرآیندهای التهابی. رابرت رنتری در مقاله خود « بررسی اثر بخشی داروهای گیاهی برای بی خوابی » چندین گیاه را توصیف کرد که می تواند برای بهبود کیفیت خواب استفاده شود. چنین گیاهانی، به عنوان مثال، والرین، هویج، بابونه و ....
این روش درمان خوب است زیرا این روش طبیعی، ایمن و موثر است. برای جلوگیری از بی خوابی، توصیه می شود از مصرف مقدار زیادی ادویه جات خودداری کنید.
 

 

3. آب میوه و خواب راحت

محققان از دانشگاه لوئیزیانا متوجه شدند که نوشیدن آب گیلاس دو بار در روز به مدت 2 هفته باعث افزایش زمان خواب در حدود 90 دقیقه در افراد مبتلا به بی خوابی می شود. گیلاس منبع طبیعی ملاتونین است که به تنظیم چرخه بیداری کمک می کند.
اگر آبمیوه های گیلاس را در صبح و عصر بخورید متوجه خواهید شد که مشکلات مربوط به بی خوابی برای همیشه فراموش شده است. برعکس، نوشیدنی های گازدار حاوی کافئین توصیه نمی شود.
 

 

4. نور درمانی و خواب راحت

با توجه به نظر گریس دین از دانشگاه ایالتی نیویورک در بوفالو، نور نقش مهمی در تنظیم ریتم های شبانه روزی، یا به اصطلاح ساعت داخلی بدن دارد.شدت زیاد نور یا، برعکس، کمبود نور باعث خوابیدن خواهد شد.
درمان اختلالات خواب با نور درمانی چیزی جدید نیست، اما این مطالعه آزمایش یک روش منحصر به فرد در درمان است. عینک با لامپهای یکپارچه یک جایگزین قابل حمل برای منبع نور ثابت است که معمولا در درمان بیماران مبتلا به بی خوابی استفاده می شود.
 

 

5. مدیتیشن و خواب راحت

دیوید بلک با همکارانش از دانشگاه جنوب کالیفرنیا یک کارآزمایی بالینی کوچک شامل 49 نفر از افراد مبتلا به اختلالات خواب را انجام داد. نتایج نشان داد که مراقبه آگاهانه در حل مسائل مربوط به بیخوابی نقش مهمی دارد.
در مدیتیشن، کیفیت خواب بیماران نه تنها بهبود یافت، بلکه افسردگی، اضطراب و استرس نیز برطرف شد و نشانه ای از خستگی گذشته وجود نداشت.
 

 

6. لنزهای رنگی و خواب راحت

محققان مرکز پزشکی می دانند که مردم به سختی عادت های خود را تغییر می دهند دانشگاه کلمبیا روش کاهش اثرات منفی نور محیط شبانه را آزمایش کرد. گوشی های هوشمند، و دیگر دستگاه های نوری با LED هایی که در شب روشن و خاموش می شوند، میزان ملاتونین و افزایش هشیاری با بالا می برند.
استفاده از لنزهای رنگی که نور آبی را از بین می برد، این اثرات را خنثی می کند. 
 
و چه چیزی باعث بی خوابی شما می شود و چگونه با آن مبارزه می کنید؟ با ما در نظرات به اشتراک بگذارید.
 

نظرات

در ادامه بخوانید...

اختلال هراس چیست

در

اختلال هراس چیست

 

اختلال هراس چیست

اختلال هراس نوعی حالت روحی است که همراه با احساس وسواس، اضطراب و ترس غیر قابل توضیح همراه است و ماهیت آن غالباً به اشتباه درک می شود. برخی از افراد به اشتباه حملات وحشت، یا اختلال هراس را احساس معمولی عصبی بودن می نامند ، اگرچه این دو شرایط کاملاً متفاوت است. همچنین این عقیده اشتباه متداول است که افراد بسیار حساس و ضعیف از اختلال ترس رنج می برند. و برخی حتی حملات وحشت را با agoraphobia (ترس از فضای باز و مکانهای شلوغ) اشتباه می گیرند. اگر شما یا شخص نزدیک به شما از اختلال هراس رنج می برد ، این اطلاعات به شما کمک می کند تا درباره Panic attack) PA) بفهمید.اختلال هراس چیست؟ و بیماری اختلال هراس یا اختلال پانیک چیست؟

حمله هراس باعث ایجاد یک وضعیت جسمی تحمل ناپذیر می شود ، بنابراین فرد بصورت مداوم در انتظار یک حمله است - این گونه است که اختلال هراس ایجاد می شود. حمله هراس معمولاً بدون هیچگونه سیگنال هشدار دهنده و گاهی اوقات بدون یک نشانه مشخص رخ می دهد. حمله می تواند در یک دوره نسبتاً کوتاه یا عود کننده باشد. 

علائم PA به طور ناگهانی ظاهر می شود و به طور معمول ، طی 10 دقیقه به اوج خود می رسد. بسیار نادر است که یک حمله بتواند بیش از یک ساعت طول بکشد ، در بیشتر موارد طی 30-20 دقیقه به پایان می رسد. حمله ممکن است در هر کجا و در هر زمان اتفاق بیفتد: در خیابان ، فروشگاه ، اتومبیل ، حتی وقتی شخصی بی سر و صدا در خانه روی نیمکت نشسته و تلویزیون را تماشا کند. حمله هراس معمولاً با احساس ترس و اضطراب آغاز می شود. در این زمان ، فرد ممکن است 4 مورد از علائم زیر را تجربه کند:

ضربان قلب سریع

احساس خفگی

درد قفسه سینه

تنفس نا هماهنگ

حالت تهوع و درد شکم

ترس از دست دادن کنترل

تعریق بیش از حد

احساس عصبی بودن

ترس از مرگ

اگرچه علل دقیق اختلال هراس هنوز برای محققان مشخص نیست ، اما به گفته کارشناسان ، این بیماری تمایل دارد خود را به عنوان یک بیماری ارثی جلوه دهد. دانشمندان همچنین ارتباطی بین اختلال هراس و تغییرات در زندگی فرد (عروسی ، زایمان ، پذیرش در کالج ، تغییر محل تحصیل / محل کار ، فوت یک دوست عزیز ، بیماری غیرقابل تحمل یا آسیب جدی) پیدا کردند.

پس از اولین حمله PA ، بسیار مهم است که تحت معاینه قرار بگیرید و سایر بیماریهای احتمالی را از بین ببرید. حمله پانیک گاهی اوقات می تواند ناشی از پرولاپس دریچه میترال باشد (هنگامی که یکی از دریچه های قلب به درستی بسته نشود) ، پرکاری تیروئید (بیش فعالی تیروئید) ، هیپوگلیسمی (کاهش شدید قند خون).

علاوه بر این ، حملات PA می تواند پس از مصرف محرک ها از جمله آمفتامین ، کوکائین و حتی داروهای حاوی دوزهای زیاد کافئین رخ دهد . در برخی از افراد ، PA می تواند نتیجه ترک مواد مخدر باشد.

 

شایع ترین افسانه ها در مورد حمله هراس چیست

علیرغم اینکه اختلال هراس یک بیماری نسبتاً شایع و مورد مطالعه است ، افسانه ها و فرضیات دروغین زیادی در مورد این اختلال وجود دارد.

افسانه: اختلال هراس واکنشی به استرس و اضطراب است

افراد دچار استرس شدید بعضی اوقات می توانند بگویند: "به دلیل این ترس (اضطراب / شوک عصبی) ، من تقریباً دچار حمله هراس شده ام!" چنین اظهاراتی فقط نشان می دهد كه شخص واقعاً نمی داند یا نمی داند كه چگونه حمله واقعی PA ، حمله هراس شروع می شود. اضطراب قابل پیش بینی یا عصبی بودن ناشی از وضعیت دشوار زندگی یا استرس زا همان حمله هراس نیست.

اگر فرد می تواند یک وخامت احتمالی را در وضعیت روانی - عاطفی پیش بینی کند ، پس این حمله PA نیست. حملات واقعی ناگهان و بدون علائم هشدار دهنده اتفاق می افتد. افراد مبتلا به PA در نهایت می توانند یاد بگیرند که در طول حمله شرایط خود را کنترل کنند ، اما آنها هرگز نمی توانند حمله وحشت را پیش بینی و از حمله جلوگیری کنند.

افسانه: اختلال هراس فقط در افراد بیمار مشاهده می شود

لازم به ذکر است که اختلال هراس می تواند جلوه ای از نوعی اختلال روانی باشد: اختلال اضطراب عمومی ، فوبیای خاص ، اختلال وسواس ، اجباری ، اختلال اضطراب اجتماعی ، افسردگی ، اختلال دو قطبی. با این حال ، با چنین آسیب شناسی ، علائم خاص دیگری نیز وجود دارد.

 

بر اساس تجربه روان درمانی و روانپزشکی مدرن ، اختلال هراس اغلب در افراد سالم انجام می شود - بازرگانان ، زنان خانه دار ، ورزشکاران و غیره. آنها در برابر پس زمینه استرس احساسی و جسمی بوجود می آیند.

 

افسانه: اختلال هراس در هنگام خواب ممکن نیست

بیشتر اوقات ،حمله هراس هنگامی که فرد بیدار است رخ می دهد. اما ، هر چقدر هم که عجیب به نظر برسد ، حمله  PA حتی در هنگام خواب ممکن است رخ دهد. علائم حملات شبانه تا حد زیادی می تواند مشابه حملات روزانه باشد. به عنوان یک قاعده ، فرد به دلیل تنگی شدید نفس و یا از درک اینکه فرد را خفه می کند از خواب بیدار می شود . در حین حملات شبانه ، فرد معمولاً احساس ترس شدید و همچنین احساس عجیب و غریبی دارد ، گویی که در حال تماشا کردن خود است. برای بیمار دشوار است که بفهمد کجاست و پس از حمله نمی تواند مدت طولانی بخوابد. اگر حمله هراس، شبانه و روزانه تکرار شود ، فرد دچار اختلال خواب مداوم می شود.

 

افسانه: از حمله هراس می توان جلوگیری کرد

برخی افراد فکر می کنند با جلوگیری از دلایل حمله می توان جلوی حمله هراس را گرفت. به عنوان مثال ، ممکن است فرد در نظر داشته باشد که ترس از پرواز عامل وحشت اوست ، بنابراین باید از هواپیما دوری کرد. در مقابل ، دیگران برعکس ، اطمینان دارند که موثرترین راه برای غلبه بر PA ، روبرو شدن با ترس شماست. اما این کاملاً درست نیست. این نوع درمانی می تواند به درمان فوبیا کمک کند ، اما تضمین بهبود حملات PA نیست. از این گذشته ، همانطور که قبلاً نیز گفته شد ، تعیین عوامل محرک حمله امکان پذیر نیست. دقیقاً همانطور که غیرممکن است پیش بینی کنید چه زمان حمله بعدی رخ دهد.

 

افسانه: حملات PANIC می توانند باعث توهم و روان پریشی شوند 

در بعضی از موارد ، تظاهرات PA می تواند آنقدر شدید باشد که هنگام حمله به نظر می رسد شخص کاملاً کنترل بدن و افکار خود را از دست می دهد. در چنین لحظه ای ، بیمار شروع به نگرانی می کند که این نوع حملات زنگ خطری است و به زودی ممکن است کاملاً دنیای واقعی را از دست بدهد. افرادی که فرد مبتلا به PA را مشاهده می کنند ، اما ماهیت واقعی این اختلال را درک نمی کنند ، همچنین غالباً این عقیده را ابراز می کنند که در صورت ادامه این بیماری ، ممکن است بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی ، توهم یا روان پریشی شود. واقعیت این است که ، اگرچه حملات PA عمدتا توسط یک وضعیت خاص سلامت روانی ایجاد می شود ، اما به هیچ وجه علائم یا نشان دهنده جنون نیستند. مطالعات تأیید می کنند که حتی شدیدترین حمله نیز نمی تواند باعث شود که شخص کاملاً با ارتباط با دنیای واقعی برقرار نکند.

افسانه: می توانید در اثر حمله هراس بمیرید

حمله هراس با دلپذیرترین علائم همراه نیست. درد قفسه سینه ، ضربان قلب سریع ، تعریق ، تنگی نفس ، سردرد ، حالت تهوع و سرگیجه معمولاً توسط شخص به عنوان چیزی بسیار خطرناک تلقی می شود که نیاز به مراقبت های فوری پزشکی دارد. این علائم مخصوصاً برای كسانی كه برای اولین بار مبتلا به PA می شوند ترسناک است. با این حال ، علائم  حمله هراس تهدید کننده زندگی نیست. همانطور که مشاهدات علمی نشان می دهد ، خطرناک ترین اتفاقی که در طول PA می تواند برای فرد بیفتد ، از دست دادن هوشیاری است و این اتفاق به ندرت رخ می دهد. با این وجود ، باید توجه داشت که علائم معمولی PA در سایر بیماری ها ، به ویژه بیماری های قلبی رخ می دهد. بنابراین ، رفع مشکلات قلبی مفید خواهد بود.

افسانه: برای سهولت در حمله وحشت هیچ کاری نمی توان انجام داد

آیا اختلال هراس درمان می شوند؟ این یکی از متداول ترین سوالاتی است که افراد با آن تشخیص داده می شوند. حقیقت این است که امروزه هیچ درمانی مطمئن برای PA وجود ندارد. با این وجود ، می توانید در حین حمله شرایط خود را کاملاً مدیریت کنید. برای این کار چندین گزینه درمانی وجود دارد.

محبوب ترین روش های درمانی برای اختلال هراس:

روان درمانی مصرف داروهای گروه ضد افسردگی، مصرف بنزودیازپین ها.

به عنوان یک روش کمکی برای درمان ، اغلب استفاده می شود: عمل تنفس عمیق؛ حساسیت زدایی (یک تکنیک ویژه برای رفع استرس ، اضطراب ، ترس). آرامش عضلانی پیشرونده (مجموعه ای از تمرین های آرامش بخش).

مطالعات نشان داده است که ورزش منظم به افزایش مقاومت در برابر استرس ، تسکین استرس ناشی از اضطراب کمک می کند و از این طریق تعداد دفعات اختلال هراس را کاهش می دهد. به هر حال ، باید به طور جداگانه در مورد تغذیه افراد مبتلا به PA گفته شود.

معلوم شد كه برخی از محصولات ممكن است به حمله هراس مكرر كمك كنند. این در مورد غذاهای پر کافئین و مونو سدیم گلوتامات(افزودنی به غذا های فرآوری شده) است . همچنین برای جلوگیری از حملات مکرر ، نباید بیش از حد به مشروبات الکلی معتاد شوید. همه این محصولات می توانند اضطراب را افزایش داده و فرد را در معرض اختلال هراس قرار دهند.

برای کنار آمدن با ترس خود و یادگیری مدیریت PA ، بهتر است به دنبال کمک حرفه ای باشید. در مرحله اول ، پزشك ممكن است برای تعیین سلامت روان ، معاینه انجام دهد تا بفهمد دقیقا چه چیزی باعث حمله می شود. سپس متخصص برنامه درمانی را انتخاب می کند که به طور معمول شامل دارو و روان درمانی است. درمان به از بین بردن کامل PA  کمک نمی کند ، اما به شما یاد می دهد که در هنگام حمله شرایط و وضعیت خود را درک و کنترل کنید.

 

افسانه: افراد مبتلا به PA باید برای بقیه عمر خود دارو مصرف کنند

درمان دارویی که به درستی انتخاب شده است می تواند اضطراب را کاهش دهد ، تعداد تشنج و شدت آنها را کاهش دهد. با وجود مزایای استفاده از این روش درمانی ، بسیاری نگران هستند که به محض مصرف قرص ، مجبور شوند این کار را تا آخر عمر انجام دهند. در حقیقت ، داروهایی را می توان برای مدت محدود برای بیمار تجویز کرد ، در حالی که بیمار باید یاد بگیرد که شرایط خود را درک و مدیریت کند.

افسانه: PA در افرادی که کودکی دشوار داشته اند اتفاق می افتد

اعتقاد بر این است که علت بیماری PA در بزرگسالان باید در کودکی آنها جستجو شود. طبق این تئوری ، کودکان خانواده های ناسازگار و همچنین کسانی که کودکی دشوار داشتند ، بیشتر از سایرین در بزرگسالی حملات وحشت دارند. اما وقتی واقعیتهای علمی حمایت از این نظریه می شوند ، اینگونه نیستند. بیایید بیشتر بگوییم ، در حال حاضر ، علت دقیق این اختلال برای متخصصان مشخص نیست. علاوه بر تئوری دوران کودکی دشوار ، نسخه های دیگری نیز وجود دارد. به عنوان مثال ، آن PA ، برعکس ، نتیجه بیش از حد حضانت و مراقبت کودک از دنیای واقعی است. همچنین یک نظریه وجود دارد که می تواند در افرادی که در سنین جوانی دچار تروما شدید(ضربه روحی) شده اند ، PA رخ دهد.

در همین زمان ، دانشمندان دیگر نشان می دهند که افراد مبتلا به اختلال هراس از اختلالاتی در مغز فرستنده های مسئول اضطراب تحت تأثیر قرار می گیرند. نظریه ژنتیکی، نظریه ژنتیك كه بیماری ارثی است. 

غیرممکن است که بیان کنیم که PA عواقب حوادثی است که در کودکی رخ داده است. امروزه ، اکثر کارشناسان بر این باورند که در حقیقت PA ناشی از ترکیبی از عوامل مختلف ، از جمله ژنتیکی ، بیوشیمیایی ، محیطی و اجتماعی است.

 

افسانه: اختلال هراس سرنوشت افراد ضعیف و ناتوان در کنترل احساسات خود است

حقیقت این است که PA بدون توجه به شخصیت می تواند برای همه اتفاق بیفتد. مطالعات نشان می دهد که نه اراده ، قدرت شخصیت و نه توانایی مدیریت ترس شما ضمانت محافظت کامل در برابر اختلال هراس نیست.

 

 

آنچه را می توان و نمی توان به شخص مبتلا به اختلال ترس گفت

برای افراد سالم دشوار است که درک کنند که شخص مبتلا به اختلال هراس چگونه است. اما بسیار مهم است که بدانید چه چیزی را می توانید در طول PA به شخص بگویید ، چه چیزی را نگویید، تا سلامتی وی را بدتر نکند. در زیر عباراتی را در نظر می گیریم که هرگز نباید برای کسانی که حمله هراس داشته اند گفته شود.

"این همه در ذهن شما است!"

همانطور که گفتیم ، افسانه های زیادی در مورد اختلال هراس وجود دارد که کلیشه های اشتباهی درباره این بیماری ایجاد می کند. یک تصور غلط رایج می گوید که هرگونه تجلی وحشت فقط نتیجه تخیل است. در حقیقت ، PA یک بیماری تشخیص داده شده واقعی است که شامل علائم روحی و عاطفی و همچنین علائم جسمی است. این جمله که علت PA در سر و افکار یک شخص برای او به نظر می رسد مانند یک اتهام است که خود وی مقصر سلامتی خود نیست. چنین حرفهایی می تواند باعث افزایش استرس بیمار ، کاهش عزت نفس و محدود شدن او شود. به جای این عبارت ، بهتر است بگوییم: "من اینجا هستم ، با شما!" بنابراین شخص می فهمد که تنها نیست و شما در صورت لزوم آماده کمک به او هستید. این عبارت به بیمار اجازه می دهد احساس امنیت بیشتری داشته باشد ، اعتماد به نفس خود را اضافه می کند که با حمله مقابله خواهد کرد.

"خودت را جمع کن و آرام شو!"

علیرغم محبوبیت این کلمات ، متخصصان می گویند که این یکی از بی عاطفه ترین عباراتی است که می توان برای فرد مبتلا به PA گفت. می توانید مطمئن باشید که اگر او می توانست آرام شود ، قطعاً این کار را می کرد. مدیریت ترس ، اضطراب یا حمله هراس به ان آسانی که از بیرون به نظر می رسد نیست. با شنیدن چنین عبارتی ، فرد آن را به عنوان نوعی درک می کند که باید از رفتار خود شرمنده شود. در عوض ، بهتر است بپرسید ، "چگونه می توانم به شما کمک کنم؟" بنابراین بیمار خواهد فهمید که شما آماده پشتیبانی از او هستید و او را سرزنش نمی کنید. به یاد داشته باشید ، اگر حملات PA به یک دوست عزیز به تازگی آغاز شده است ، ممکن است یادگیری درک خودش و مدیریت شرایط او برای مدتی طول بکشد.

"شما باید با ترس های خود مقابله کنید!"

این عقیده که مقابله با بزرگترین ترس به فرد کمک می کند تا با بیماری PA مقابله کند بسیار رایج است. اما اغلب اشتباه می شود. اگر فرد مبتلا را با اختلال هراس مواجه کنید به رفع آن کمک نمی کند. بر خلاف تصور غلط ، چنین وضعیتی برعکس ، می تواند برای بیمار با وضعیت بدتر پایان یابد. همچنین بسیاری از مبتلایان به PA شامل آگورافوبیا (ترس از مکانهای شلوغ) هستند. اگر دوستی سعی در وارد نشدن به چنین مکانهایی دارد،  او را به زور به یک استادیوم شلوغ و یا به یک مرکز خرید نبرید.

در عوض ، بهتر است به او بگوییم: "شما می توانید آن را اداره کنید. " بگذارید فرد به تدریج به مکانهای شلوغ عادت کند و گامهای آهسته ای را به سمت هدف خود بردارد - پیروزی بر ترس. بنابراین او شانس بیشتری برای غلبه بر هراس دارد.

 

"شما بیش از حد واکنش نشان می دهید!"

برای لحظه ای تصور کنید که چگونه به طور ناگهانی احساس اضطراب شدید احساس می شود ، وقتی به نظر می رسد قلب از سینه بیرون می زند ، بدن می لرزد و عرق می کند ، نفس کشیدن دشوار می شود ، حالت تهوع ، درد قفسه سینه ظاهر می شود. همه اینها در طی یک حمله معمولی در PA برای شخص اتفاق می افتد. و اگر در مقابل چنین وضع سلامتی ، فردی عبارتی را بشنود و بگوید که بیش از حد به آنچه اتفاق می افتد واکنش نشان می دهد ، آن را به عنوان یک اتهام درک می کند که از وضعیت بیماری تقلید می کند. در عوض ، بهتر است از بیمار با این کلمات حمایت کنیم: "همه چیز خوب است ، حالا همه چیز از بین خواهد رفت!". این بر ایمان او به خودش می افزاید.

"شما همه چیز را دوباره نابود کردید!"

اختلال هراس در هر زمان ممکن است رخ دهد ، غالباً بسیار نامناسب. بعضی اوقات اختلال هراس می تواند برنامه ها را تحت تأثیر قرار دهد: به دلیل حمله ، ممکن است شما نیاز به لغو جلسه ، سفر یا جشن داشته باشید. اما حتی اگر این اتفاق بیفتد ، بیمار را نمی توان قاطعانه مقصر دانست. او نباید بخاطر بیماری خود احساس گناه کند. به جای توهین (عمدی یا غیر عمدی) ، صحیح تر حمایت از اوست ، نه اینکه به این واقعیت توجه کنیم که اشتباهی رخ داده است. "نگران نباشید ، هیچ چیز بدی رخ نداد!" بهترین چیزی است که برای چنین شرایطی به یک شخص بگویید.

 

مطالعات نشان می دهد که هیچ کس از حمله وحشت در امان نیست. بنابراین ، مهم است که درک کنیم چه نوع اختلالی است ، چگونه آن را تشخیص داده و در هنگام حمله چه کاری انجام دهیم.

با در اختیار داشتن این اطلاعات ، کمک به خود یا یک دوست عزیز که مبتلا به PA است ، آسانتر می شود.

آیا این مقاله برای شما مفید بود، در بخش نظرات با کاربران به اشتراک بگذارید.

نظرات

در ادامه بخوانید...

چرا افراد مبتلا به آلزایمر تمایل زیادی به خوابیدن در روز دارند

در
چرا افراد مبتلا به آلزایمر تمایل زیادی به خوابیدن در روز دارند
کیفیت پایین خواب و اختلال خواب، آپنه تنفسی و خرخر کردن تاثیرات مخربی روی مغز دارد و احتمال ابتلا به آلزایمر را افزایش می دهد.تغییرات مغزی ناشی از بیماری آلزایمر به آرامی و در سکوت و اغلب دو دهه قبل از ظهور علائم بیماری آلزایمر، مانند از دست دادن حافظه و سردرگمی آغاز می گردد.
موادی در مغز به نام پروتئین های بتاآمیلوئید و تاو که به تشکیل پلاک ها و گوریده ها منجر می گردد در ابتلا به بیماری آلزایمر نقش دارند. با پیشرفت بیماری، بخش هایی کلیدی در مغز کوچک شده و برخی از تحقیق ها نشان می دهد که خواب بی کیفیت عاملی برای سرعت بخشیدن به پیشرفت بیماری آلزایمر است.
بیماری آلزایمر با تغییراتی که در مغز بوجود می آورد خوابیدن را دشوار کند.اگر فردی را با بیماری آلزایمر می شناسید ، ممکن است متوجه شوید که آنها اغلب زمان زیادی را در روز به حالت خواب می گذرانند.
این بیماری آلزایمر نیست که باعث می شود که عزیزان شما بیشتر در روز بخوابند.بلکه ، تغییرات مغز ناشی از بیماری دژنراتیو می تواند در ریتم شبانه روزی بیمار اختلال ایجاد کند ، چرخه روزانه ای که به تعیین الگوهای خواب  و یا بی خوابی شخص کمک می کند.
 
روش های مختلفی وجود دارد که آلزایمر می تواند روی عادتهای خواب فرد تأثیر بگذارد. به جای اینکه شب ها بخوابند ، ممکن است در طول روز زیاد بخوابند. برای دیگران ، آنها ممکن است پدیده ای به نام غروب خورشید را تجربه کنند ، که با تاریک شدن روز موجب بی قراری ، تحریک پذیری یا سردرگمی فرد آلزایمر ی می شود. غالباً ممکن است خوابیدن در یک بیمار مبتلا به آلزایمر مشکل باشد و در رختخواب خود بیدار بماند. به ویژه برای مراقبین ، این می تواند یک وضعیت دشوار را حتی بیشتر به چالش بکشد - اگرچه روش هایی برای کمک به بیماران آلزایمر برای خواب بیشتر وجود دارد.

نظرات

در ادامه بخوانید...

سه قانون طلایی برای بهبود عملکرد روده ها

در
سه قانون طلایی برای بهبود عملکرد روده ها
کارلا ایتس ، متخصص استرالیایی ، سه "قانون طلایی" را برای بهبود سلامت روده ذکر کرده است. وضعیت روده ها به سلامت روان ، وضعیت پوست ، هضم و سیستم ایمنی بدن مربوط می شود.
 
کارلا ایتس گفت ، مشکلات مداوم روده می تواند منجر به آرتروز ، عدم تعادل هورمونی ، افزایش وزن ، خستگی مزمن و حتی توسعه انکولوژی شود. بنابراین ، بهبود سلامت این قسمت بدن بسیار حائز اهمیت است.
 
در مرحله اول ، متخصص توصیه می کند مصرف محصولات فرآوری شده و قند تصفیه شده را کاهش دهید. این منجر به بهبود سریع سلامت روده می شود ، زیرا رشد باکتری های مفید شروع می شود و التهاب کاهش می یابد.
 
برخی دانشمندان بر این باورند که غذاهای فرآوری شده خطر ابتلا به سرطان روده را به میزان قابل توجهی افزایش می دهند و اکیداً محدود کردن استفاده از چنین غذاهایی را توصیه می کنند.
 
ثانیا ، ایجاد خواب با آرامش است. هنگامی که بدن از خواب کامل محروم می شود ، سموم در روده ها جمع می شوند که باعث خستگی ، مشکلات حافظه و التهاب می شوند. با گذشت زمان ، این می تواند باعث ایجاد بیماری های مزمن مانند ورم مفاصل و دیابت نوع 2 شود.
 
به گفته این متخصص ، 90 درصد از سروتونین ، هورمون شادی در روده ها تولید می شود. اگر سطح این هورمون پایین بیاید ، اضطراب ، افسردگی ، نوسانات ناگهانی خلق و خو و اشتیاق شدید برای غذا ممکن است.
 
سوم ، شما باید غذای تخمیر شده میل کنید. این میزان پروبیوتیک هایی که سیستم ایمنی بدن را تحریک می کنند به طور قابل توجهی افزایش می دهد. این متخصص ترجیحا سس گوجه فرنگی و کیمچی را توصیه می کند.
 
پیش از این ، یک متخصص گوارش آلمانی ، پروفسور توماس فریلینگ ، خاطرنشان کرد: اگر به مدت طولانی به طور نادرست غذا بخورید ، التهاب مزمن روده، سرطان روده ، روده بزرگ و  همچنین سیروز کبد ممکن است رخ دهد.
 
به گفته وی ، اول از همه ، باید از قندهای ساده و تصفیه شده خودداری کنید ، مصرف محصولات پخته شده را از آرد سفید ، شکلات و مارمالاد محدود کنید. بهتر است از سیگار کشیدن و همچنین خوردن کالباس خودداری کنید ، زیرا به عنوان یک ماده سرطان زا شناخته می شوند.

نظرات

در ادامه بخوانید...