فرایند خلاقانه پیرانسی در معماری
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸"پیرانسی" تقریبا هرگز تاریخ اثر خود "ودوت" را معلوم نکرد. او دوباره بر روی صفحات های مسی این مجموعه و مجموعه های دیگر کار کرد، که باعث شد دانشمندان برای تعیین توالی اصلی از قلم اولیه و نظمی که در آن جزئیات صفحات اضافه شده اند، افزایش یافته اند و یا از دست رفته اند ادچار مشکل بشوند. مطالعه این مشکل بصورت اقدام جهت انجام مطالعه مقایسه ای در کشورهای مختلف انجام می شود، از طریق تجزیه و تحلیل زوال و ابهام و تاریکی جزئیات در صفحات مسی موجود، با مشاهده تراکم نسبی جوهر بر روی صفحه در هر مثال مشخص می شود ، علاوه بر اینکه همراه با وضوح خطوط چاپ، و با توجه به الگوهای شناخته شده از فروش و پراکندگی و تاریخ مجموعه ای از نمونه های شناخته شده بدست آمده است. باتالونیا در مقاله خویش مجموعه ناشناخته از "ودوت" های موجود در یک حجم چاپ دیگر را مورد توصیف قرار داده است که در کتابخانه آپوستولیکا واتیکانا در رم قرار دارد. او در جزئیات ثبت شده چهارده "ودوت" را در این حجم یافته است، در مقایسه با نمونه های به دست با مجموعه شناخته شده که به تاریخ های موجود هستند: سری واتیکان مورد توجه زیادی است زیرا برای برخی از دیدگاه ها حاوی نخستین حالت ثبت نشده در مطالعات تخصصی تاکنون است. این مسئله همچنین ما را قادر می سازد تا از نزدیک شاهد فرایند خلاقانه "پیرانسی" باشیم، که همانا یافتن یک لحظه دقیق در آزمایش مستمر و تقریبا سطح بالا از فرایند مورد استفاده هنرمند در هرکار خود است.
در سیارک بخوانیم: معماری چیست و چه بوده است؟
شواهد مشکل کوچکی را در زمان شناسی حل می کنند، در حالی که باز کردن پیچیدگی های مفاهیم سوالات بزرگتری را در خصوص نحوه طراحی "پیرانسی" ایجاد می کند ، و در نتیجه سوالاتی در خصوص چگونگی جهان بینی و احتمالات موجود پیش روی او به عنوان یک معمار را پدیدار می شود که یک سوال مربوط به عنوان "ودوت" است و سوالات دیگر به مجموعه های دیگری از کار گسترده اوگرفته تا آماده سازی، چاپ و نشر، بازتولید و توزیع چاپ ها مرتبط است، که هزاران نمونه ازین دست در سرتاسر جهان وجود دارد.
برونلسکی و "پیرانسی": تا آنجا که ما می توانیم از شاخص های و قله های امروزی صحبت کنیم این افراد بدون شک چهره های شاخص تاریخ معماری معاصر هستند،. به این ترتیب، سندیت و مشکلات رویه ای که همراه با آنها مطرح است حدودی سنتی هستند. مورخان ذکر شده در بالا اندازه گیری و مقایسه آثار باستانی و تعیین گاهنگاری و خاستگاه آنها را انجام می دهند. مورد سوم به ما اجازه می دهد تا به دنبال این گونه مسائل باشیم، اما با معرفی نوع مواد درونی که مقاومت دارند، همانطور که خواهیم دید، سوالات سفت و سخت و نتیجه گیری های قوی نسبت به نمونه های قبلی روا داشته خواهد شد.
حال با حرکت به سوی یک موضوع قرن بیستمی، که به همان اندازه مشهور است، یک مقاله توسط آنتونی مولیس نشان می دهد که چگونه یک کنجکاوی آرشیوی در بنیاد لوکوربوزیه (پاریس) در خصوص توضیحات موجود، و میزان قابل قبول بودن آنها، در مورد معبد چاندیگرا در پنجاب بوجود آمد. مولیس می نویسد: در یک ملاقات اتفاقی در بوگوتا، کلمبیا، بین لوکوربوزیه و یک کارشناس کشاورزی استرالیایی به نام هیو سی ترامبل طرح اولیه و ویژگی های برجسته شهر موطن خود ، آدلاید را برای وی شرح داد چنانچه پایتخت استعماری استرالیای جنوبی توسط سرهنگ ویلیام نور در 1836 تحت هدایت ترامبل طراحی شد. به نظر می رسد، لوکوربوزیه یک نقاشی از شهرکشیده باشد .
حقایق ثابت توسط این نقاشی نسبتا پیش پا افتاده هستند، هم زمانی هر دو مرد در یک محل خاص در یک زمان خاص، اما مولیس استدلال می کند که این تابلو دارای اهمیت تاریخی از دو جنبه است. نخستین اهمیت آن مفهومی است. طراحی لوکوربوزیه آدلاید نشان می دهد که او چگونه یک شهر تاریخی ایده آل را با چشم بصیرت درک کرده است. که در آن نگرانی همگانی برنامه ریزی مدرن برای این است که: "" آدلاید " تولید شده توسط لوکوربوزیه (که در یکی از تصاویر خود در نقاشی ترسیم می کند) نمایشی موثر از ایدئولوژی معماری در شهرسازی است که مانند یک پیشگویی منحصربه فرد از CIAM [در کنگره بین المللی معماری مدرن] در قالب یک طرح آرمانی ظاهر می شود. این مقاله پژوهشی ادامه دارد...............