دزدی ، اختلاس ، تقلب چیست ؟
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸فرق اختلاس و دزدی، دزدی چیست، تفاوت اختلاس با دزدی، دزدی و اختلاس، تفاوت سرقت و تقلب و بالاخره اختلاس چیست به تمام این سوالات به نوعی کلاهبرداری در این مقاله پاسخ داده می شود.
تعریف قانونی تقلب چیست؟
در گسترده ترین معنی، تقلب می تواند هر جرمی را شامل شود که در آن، روش اصلی برای بدست آوردن چیزی با فریب باشد. این فریب از طریق نقشه های مختلف انجام می شود: روش های خاصی برای ارتکاب و پوشش این عمل متقلبانه مورد استفاده قرار می گیرد. سه روش برای گرفتن پول از قربانی بصورت غیرقانونی وجود دارد: زور، حقه یا سرقت. جرایمی که در آن از حقه استفاده می شود را تقلب می گویند.
تعریف قانونی تقلب این است که آیا بزه کیفری است یا حقوقی.
تقاوت در این است که موارد کیفری باید در سطوح بالاتر تایید شوند. برای مثال بیایید کارمندی را فرض کنیم که در انبار یک کارخانه ی تولید کامپیوتر کار می کند و وقتی کسی مواظب او نیست تراشه های ارزشمند کامپیوتری را می دزدد و به شرکت رقیب می فروشد. این عمل قطعا غیرقانونی است ولی این کارمند چه قانونی را نقض کرده است. آیا مرتکب تقلب شده است؟ پاسخ این است که قطعا بستگی دارد. بگذارید اقسام حقوقی دزدی را مرور کنیم.
دزدی یا سرقت چیست؟
عبارت حقوقی دزدی سرقت است که این گونه تعریف می شود: دزدی تبهکارانه، برداشتن، حمل، هدایت، راندن یا رانندگی با اموال فرد دیگر با نیتِ تبدیل کردن یا محروم کردن صاحبِ آن. به منظور اثبات اینکه فردی مرتکب سرقت شده است باید چهار مولفه ی زیر به اثبات برسد:
1. برداشتن یا کش رفتن اتفاق افتاده باشد.
2. پول یا اموال شخص دیگری باشد.
3. بدون موافقت صاحب آن انجام شده باشد.
4. به نیت محروم کردن صاحب آن چیز از استفاده یا تملک آن باشد.
در مثالی که زدیم، کارمند قطعا اموال کارفرمایش را کش رفته است و ما می توانیم با اطمینان بگوییم که بدون موافقت او این اتفاق افتاده است. علاوه بر این، با برداشتن تراشه های کامپیوتری از انبار و فروختن آنها به یک شخص ثالث، کارمند به وضوح نشان داده که نیتش محروم کردن کارفرمایش از توانایی تملک و استفاده از آن تراشه ها بوده است. بنابراین این کارمند در استفاده ی غیرقانونی از اموال شرکت دخالت داشته است.
تفاوت اختلاس با دزدی چیست؟
تفاوت اختلاس با دزدی چیست
علاوه بر این، عمل دزدیدن تراشه های کامپیوتری اختلاس هم محسوب می شود. اختلاس به معنی برداشتن یا استفاده ی غیرقانونی عمدی از پول و اموال شخصی دیگر است که مجرم این اموال را به واسطه ی اداره یا کارمند یا یک شخص امین بدست می آورد. عبارات کلیدی در این تعریف«بدست آوردن مالکیت از طریق قانونی» است. برای رخداد یک اختلاس، شخصی که آن مال را دزدیده باید در زمان دزدیدن مالک و آن اموال بوده باشد. به خاطر داشته باشید، مالک بودن با صاحب بودن یکی نیست. در مثالی که زدیم، شاید کارمند مالک تراشه های کامپیوتری باشد (تا آنها را سر هم بندی، بسته بندی و نگهداری کند) ولی روشن است که تراشه ها متعلق به کارفرما است نه کارمند. وقتی کارمند تراشه ها را می دزدد مرتکب اختلاس شده است.
شاید کارمندانی را مشاهده کنیم که از لحاظ حقوقی قیم یا امین کارفرمایشان باشند. عبارت قیم بر اساس دیکشنری حقوقی مشکی، ریشه ی لاتین دارد و به معنی شخصی است که برحسب اعتماد و اطمینان و حسن نیت و خلوصی که نیاز دارد دارای شخصیتی شبیه امانت دار باشد، وقتی کسب و کاری که فرد در آن کار می کند یا پول یا مالی که آن را مدیریت می کند برای خودش منفعتی ندارد بلکه منفعتش به شخص دیگری می رسد، گفته می شود شخص قیم است مانند کسی که رابطه ای را حفظ می کند که مستلزم اطمینان و اعتماد کامل از یک سو و حد زیادی از حسن نیست از سوی دیگر است. بطور خلاصه قیم کسی است که به نفع دیگری کاری را انجام می دهد.
امانت داری وظیفه ای را بر گردن کسی که آن را دارد قرار می دهد. وقتی در این وظیفه کوتاهی شود، فرد محکوم به عمل خیانت در امانت می شود. مولفه های دلایل این کار در بین محاکم با هم فرق می کند ولی بطور کلی شامل موارد زیر است:
1. رابطه ی امانت داری بین مدعی و متهم وجود دارد.
2. متهم نسبت به وظایفی که نسبت به مدعی داشته کوتاهی کرده است.
3. این کوتاهی منجر به آسیب به مدعی یا منفعتِ متهم شده است.
وظیفه ی امانت داری از استاندارد بسیار بالایی برخوردار است که نمی توان آن را به سادگی تحمیل کرد. این وظیفه به وجود یک رابطه ی قیومیت یا امانت داری بین دو طرف بستگی دارد. در سناریوی استخدام، رابطه ی قیومیت معمولا تنها وقتی ایجاد می شود که کارمند بسیار قابل اعتماد باشد و از رابطه ی ویژه یا بر پایه ی اعتماد با کارفرما لذت ببرد.
اگر بخواهیم عملی صحبت کنیم، قانون اساسا وظیفه ی امانتداری را برای مدیران و متصدیان امر می پذیرد نه کارمندان معمولی. در برخی موارد ممکن است وظیفه ی امانتداری مشابهی برای کارمندانی که اسرار تجاری در اختیارشان هست نیز وجود داشته باشد. آنها وظیفه دارند که اطلاعات محرمانه را افشا نکنند. نتیجه اینکه، کارمند مثال ما به احتمال زیاد وظیفه ی امانتداری را برای کارفرمایش به خوبی انجام نداده و بنابراین پاسخگوی نقض وظیفه ی امانتداری نیست.
به هر حال اگر این مثال به گونه ای تغییر کند که یک مدیر یا متصدی اسرار تجاری شرکت را به سرقت ببرد، شاید این جرم اتفاق بیفتد.
تفاوت سرقت و تقلب چیست؟
تقلب چیست
اما تقلب چی؟ به خاطر داشته باشید که تقلب همیشه شامل نوعی خدعه است. اگر کارمند مورد سوال صرفا با جعبه ای از تراشه ها که زیر کتش پنهان کرده از انبار خارج شود این عمل تقلب محسوب نمی شود زیرا خدعه ای در کار نبوده است (اگرچه بسیاری این کار را خدعه آمیز می دانند، آنچه واقعا ما درباره ی آن صحبت می کنیم وقتی از خدعه حرف می زنیم، همانطور که در مولفه های ارتکاب گفته شد، مجموعه ای از صورتحساب های خلاف واقع است که قربانی به آن اعتماد می کند).
به هر حال فرض کنید که او جعبه تراشه ها را زیر کتش می گذارد و از انبار خارج می شود، کارمند می کوشد تا ردپای خودش را با دستکاری صورت اموال موجود در انبار پاک کند. اکنون صورت جرم تغییر کرده است. آن ثبتیات صورتحساب از سطوح موجودی انبار شرکت است و کارمند عامدانه آنها را تحریف کرده است. این ثبتیات قطعا اطلاعات است زیرا برای پیگیری مقدار اقلام موجود در انبار مورد استفاده قرار می گیرد و شرکت وقتی به لیست موجودی انبار نیاز دارد برای تعیین مقدار کالایی که در انبار دارد به آنها اطمینان می کند. علاوه بر این، شرکت متضرر می شود زیرا دچار کمبودی در موجودی انبار شده است که از آن خبر ندارد.
بنابراین تمام مشخصه ی تقلب وجود دارد: کارمند اطلاعات جعلی داده است، کارمند می دانسته که این ادعا کذب است، شرکت به این ادعا اعتماد کرده و متضرر شده است. بر اساس قانون این کارمند می تواند متهم به طیف گسترده ای از جرایم حقوقی و کیفری بشود: تقلب، سرقت، اختلاس یا تحصیل مال غیر. به عنوان یک موضوع عملی، او شاید تنها متهم به سرقت شود. به هر حال نکته اینجاست که تقلب شغلی همیشه مستلزم خدعه است و اعمالی که شبیه اشکال دیگر سوء استفاده است مانند سرقت، در حقیقت ممکن است مستلزم دسته ای از تقلب ها باشد. ....ادامه دارد
ترجمه itrans.ir