چرا چارلی چاپلین از آمریكا اخراج شد
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸چارلی چاپلین، چهره مشهور فیلم های صامت در سینمای جهان، بهترین فیلم هایش را در آمریکا تولید کرد. با این حال، چارلی چاپلین هرگز شهروند آمریکایی نبود و بعد از 40 سال زندگی در این کشور، از آمریکا اخراج شد. علت اخراج به اندازه کافی عجیب غریب بود! همدردی با ایده های کمونیسم و طنز سیاسی در فیلم ها! چارلی چاپلین با فیلم هایش توانست هیتلر، استالین و مقامات آمریکایی را به طور مساوی نقد کند.
چارلی چاپلین در سن 20 سالگی به آمریکا آمد. بازیگر تازه کار آینده خود را در این کشور دید و پس از بازگشت کوتاه به لندن تصمیم گرفت که برای همیشه آنجا بماند. این در آمریکا بود که تجربه او در سینما آغاز شد. همانطور که اغلب اتفاق می افتد، ابتدا مراحل مسیر جدید برای کمدین جوان موفقیت آمیز نبود. پس از اولین فیلم، تولید کننده فیلم Mac Sennet، تصمیم گرفت تا بر روی یک چهره جدید سرمایه گذاری کند.
ستاره آینده تنها از طریق معجزه از استودیوی فیلم Mac Sennet خارج شد. علاوه بر این، همه چیز برای او با خروج از Mac Sennet بهتر شد. مرد جوان منتظر موفقیت های فوق العاده بود - ابتدا در فیلم های خارجی، سپس در فیلم های خودش بازی کرد. سینما از آن سال ها آزادی بیشتری را برای بازیگر به وجود آورد و چارلی چاپلین به تدریج مخاطبی را که می خواست، به دست آورد.
چارلی چاپلین در سال 1910 - به امریکا آمد
چارلی چاپلین خانه ای در آمریکا نداشت. او در خانه های اجاره ای، هتل ها و باشگاه زندگی می کرد. تنها در سال 1922، بازیگر مشهور خانه خود را در بورلی هیلز ساخت. خانه ای با چهل اتاق و یک سالن سینما. چارلی چاپلین می توانست هزینه آن را بپردازد، زیرا او در سال 1917 به یکی از گران ترین بازیگران تاریخ تبدیل شد.
کارت پستال "خانه چارلی چاپلین، هالیوود، لس آنجلس، کالیفرنیا"
با این حال، زمان تغییر کرد. فاجعه جنگ جهانی دوم در جهان به آمریکا ضربه زد. در سال 1938، چارلی چاپلین شروع به نوشتن اسکریپت "دیکتاتور بزرگ" می کند. ایده برای این فیلم، شباهت بین تصویر صحنه ی Rolling Stone بود که در آن ما چارلی و هیتلر معروف را دوست داشتیم. جالب اینجاست که سرنوشت کمدین عالی و دیکتاتور بزرگ نیز تعدادی از همپوشانی ها را نشان می دهد: هر دو در آوریل 1889 متولد شدند (چاپلین چهار روز بزرگتر از هیتلر بود) و در فقر رشد کردند، هر دو "امپراتوری" خود را ساختند.
چارلی چاپلین در جوانی
فیلم "دیکتاتور بزرگ" در سپتامبر 1939، یک هفته پس از شروع جنگ جهانی دوم، آغاز شد . این فیلم عمدتا چارلی چاپلین را تبدیل به اولین صدایی (هر چند که دوران فیلم های صامت چند دهه قبل به پایان رسیده بود) و آخرین نواری که از تصویری از Vagabond(خانه به دوش) استفاده کرد و اولین فیلم کمدی که باعث موجی باورنکردنی و انتقاد و اعتراض شد، نه تنها از سمت سانسور چی ها، بلکه از بخش تهاجمی مخاطبان.
بسیاری معتقد بودند که این تصویر در همه جا منتشر نخواهد شد، زیرا این امر روابط بی طرفانه بین ایالات متحده و آلمان را تضعیف خواهد کرد. درست است که وضعیت به سرعت در حال تغییر بود، و با گذشت زمان، فشار "از بالا" متوقف شد، اما نامه هایی با تهدید از بینندگان شروع شد. جامعه تقسیم شد و فیلم در مرکز بحث های گرم قرار گرفته بود. بخشی از طرفداران سابق فاشیسم قول داده بودند که سالن های سینما را در پیش نمایش با بمب های بنزینی بمباران کرده و به روی صفحه نمایش شلیک کنند. چاپلین حتی با رهبر اتحادیه های کارگران بندر موافقت کرد تا از تئاتر محافظت کنند.
خوشبختانه از اختلالات پیش پرده جلوگیری شد. دیکتاتور بزرگ در پاییز 1940 منتشر شد و مورد استقبال خوب مخاطبان قرار گرفت. طنز هیتلر حس شد. جالب اینجاست که طبق خاطرات مارشال K. A. Meretskov ، در طول جنگ بزرگ میهنی این فیلم برای توزیع در اتحاد جماهیر شوروی ارائه می شد ، اما استالین اصلاً آن را دوست نداشت. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد هیتلر نیز فیلم را نگاه کرده است. چاپلین با شنیدن این موضوع گفت: "من همه چیزم را می دهم تا دریابم که او درباره فیلم دیکتاتور بزرگ چه فکری می کند."
چارلی چاپلین در فیلم "دیکتاتور بزرگ"
با این حال ، این فیلم دستگاه امنیتی داخلی آمریکایی را در رابطه با کمدین بزرگ راه اندازی کرد. اف بی آی علاقه مند به فعالیت های چارلی در دهه 30 بود ، هنگامی که او با فیلم "عصر جدید" قدم بر همه گوشه های جامعه سرمایه داری گذاشت و اکنون کمیسیون بررسی فعالیت های ضدآمریکایی این موضوع را برعهده گرفته است. با این حال ، به نظر می رسید که چاپلین ، به عنوان یک نابغه ، به هیچ چیزی توجه نمیکرد و به دفاع از نظرات خود ادامه میداد - در سال 1942 ، او به حمایت از گشایش جبهه دوم ، سخن گفت و گفت و گو کرد ، و این باعث موج دیگری از انتقاد ها شد.
چارلی چاپلین در فیلم "Monsieur Verdoux"
اولین فیلم او که مورد قبول جامعه آمریکایی قرار نگرفت و درک نشده بود ، فیلم روشنایی های شهر "Monsieur Verdoux" بود. روزنامه ها درمورد امور برون مرزی چاپلین با قدرت بحث می کردند و این فیلم ، برخلاف موارد قبلی، در مورد یک آدم آرام که ناگهان معلوم شد یک قاتل است ، باعث سرخوردگی و عصبانیت شد.فیلم توسط سانسور از دست می رفت ، اما خود سینماها هم از استخدام چاپلین خودداری کردند. روزنامه ها عکس هایی از مجموعه های "لژیون کاتولیک" را منتشر کردند با پوستر "چاپلین یک همراه مسافر قرمزها است!" ، "از کشور ما خارج شوید!" ، "چاپلین خیلی طولانی با ما ماند!" ، "چاپلین ناسپاس است! ،" چاپلین را به روسیه بفرست! "
در سال 1952 ، این بازیگر آمریکا را ترک کرد تا در نمایش فیلم روشنایی های شهر در لندن شرکت کند. او در لندن مطلع شد که مجاز به بازگشت نیست. چاپلین مطلع شده بود که برای اخذ ویزا ، وی باید به کمیسیون اداره مهاجرت برود و به تعدادی از اتهامات سیاسی پاسخ دهد. پس از آن بازیگر در سویس ، در شهر ووی مستقر شد. او برای فیلم های خود خاطرات می نوشت ، موسیقی می نوشت ، چندین فیلم دیگر نیز تولید کرد ، اما عموم مردم از آنها استقبال نکردند. زمان خوب او قبلاً گذشته بود ، اگرچه تا زمان مرگش جوایزی دریافت کرد: جایزه بین المللی صلح در سال 1954 ، جایزه اراسموس ، افتخاری. اسکار در سال 1972 (برای به دست آوردن آن ، به چاپلین حتی ویزای امریکا داده شد ، با این وجود از نظر زمانی محدود بود) و سرانجام ، در سال 1975 ، این بازیگر توسط ملکه الیزابت دوم مفتخر به نام شوالیه شد.
چاپلین و گاندی ، لندن ، 1931
می خواهم بگویم که کمدین بزرگ تنها قربانی مبارزه برای هویت آمریکایی نبود. جنبش مک کارتیسم ، بسیاری از شهروندان "کشور آزاد" را در دهه 1950 سرکوب کرد. به عنوان مثال ، چارلی چاپلین یکی از 19 بازیگر و کارگردان هالیوودی بود که در جلسه کمیسیون بررسی فعالیت های ضد آمریکایی در آن سال ها به واشنگتن فراخوانده شد.
چارلی چاپلین مصاحبه ای با بی بی سی ، دهه 1970 انجام می دهد
زندگی می تواند آزاد و زیبا باشد ، اما گمراه شده ایم. حرص و آز روح مردم را مسموم و جهان را با نفرت تقسیم كرده و ما را به رنج و خونریزی فرو برده است. همه ما سرعت را افزایش داده ایم ، اما خود را در یک سیاه چال زندانی کردیم. دانش ما باعث بدبینی ما شده است ، عدالتخواهی ما را سرد و بی رحم کرده است. ما خیلی فکر می کنیم و خیلی کم احساس می کنیم. ما به فن آوری به اندازه مهربانی و لطافت احتیاج نداریم. بدون این خصوصیات ، زندگی بی رحمانه می شود و معنای خود را از دست می دهد. " (سخنرانی پایانی چارلی چاپلین در فیلم "دیکتاتور بزرگ")