درد مزمن و پریشانی عاطفی یارهای دوقلوی آرتروز روماتوئید هستند
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸درد مزمن و پریشانی عاطفی ، یارهای دوقلوی آرتروز روماتوئید هستند . این اختلال خود ایمنی که با ورم مفصل و حساسیت در محلهای متعدد بدن توصیف میشود یک نرخ افسردگی دو تا سه برابر نرخ شیوع عادی با خود به همراه دارد . پژوهش ها نشان داده است که افزایشهای اتفاقی در درد مزمن پیش بینی کننده هیجان منفی بیشتر و سطوح کمتر هیجان مثبت در افراد دچار آرتروز روماتوئید است .
ارتباط بین درد و پریشانی روانی با استفاده از راهبردهای مقابله ای انطباقی درد مثل فاجعه سازی تبیین شده است . فاجعه سازی درد به عنوان یک واکنش شدید شناختی و عاطفی به اپیزودهای دردناک تعریف شده است و عاطفه منفی بیشتر و عاطفه مثبت کمتر در افراد دچار درد مزمن را پیش بینی میشود . فاجعه سازی درد نیز میتواند ابعاد شناختی و هیجانی افسردگی را که در طول زبانههای درد تشدید میشوند تبیین کند .
ادبیاتی که مجموعههای شناختی مثل فاجعه سازی را بررسی میکند اغلب بین ابعاد صفت و حالت این حالتهای ذهنی تمایز ایجاد نکردهاند. گرایشهای افراد دارای درد مکرر در فاجعه سازی درد تفاوت دارد و بررسی چگونگی پاسخ دهی افراد به تجارب درد به طور متوسط میتواند به طور منطقی ابعاد پایدار این شیوههای تفکر را تبیین کند. همچنین فاجعه سازی درد تفاوت درون فردی معناداری در طول زمان نشان میدهد که حاکی از آن است که فاجعه سازی درد یک مؤلفه حالت نیز دارد. در واقع، تغییرات در شدت درد به طور قابل اعتمادی نوسانات فاجعه سازی درد را مستقل از سطوح متوسط فاجعه سازی درد پیش بینی میکند و سطوح فاجعه سازی درد که در ابتدای مداخلات روانی متمرکز بر درد تغییر مییابند کاهشهای بیشتری را در تشدید درد، نا توانی،و افسردگی پیش بینی میکنند .
ارزش دارد مد نظر قرار داد که آیا تأثیر فاجعه سازی، لحظه به لحظه ممکن است بین فاجعه سازان عادتی و کمتر دائم تغییر یابد یا خیر؛ فاجعه سازی مکررتر میتواند پیامدهای فاجعه سازی لحظه ای درد را تشدید کند که حالت هیجانی نا منظم را بدتر میکند. این پدیده در افراد دچار افسردگی مشاهده شده است؛ استفاده طولانی مدت از یک سبک اسنادی نشخواری به نظر میرسد تاثیرات منفی افسردگی را تشدید میکنند . مطالعه حاضر با بررسی اینکه آیا سطوح پایدار فاجعه سازی درد تاثیرات فاجعه سازی روزمره درد را تعدیل میکنند یاخیر،این پدیده را مورد بررسی قرار داده است.
مطالعات مقطعی فاقد قدرت آماری و روش شناختی کافی برای بررسی این بازی متقابل و پویای درد و فرآیندهای شناختی و عاطفی بودهاند. بررسی فرآیندهای حالت با استفاده از دادههای رشتههای زمانی سلسله مراتبی امکان مدل سازی ابعاد پایدار و متغیر زمانی این بازی متقابل پویای شعلههای درد و فرآیندهای شناختی و عاطفی را امکان پذیر میسازد. شاخصهای صفت پایدار هستند و پیش بینیهای دقیق در طول زمان در بین افراد را امکان پذیر میکند. شاخصهای حالت، امکان شناخت تاثیرات مهمی که در درون افراد در طول زمان رخ میدهند و میتوانند به علت نوسانات عاطفی، شناختی یا رفتاری باشند فراهم میکند. این تمایز برای سازههایی مثل عاطفه مثبت منفی ، شدت درد، و فاجعه سازی درد اشاره شده است. مطالعه حاضر صفت فاجعه سازی درد و حالت را بررسی کرد و چگونگی تشدید اختلال هیجانی توسط بازی متقابل و پویای شدت درد و پاسخهای شناختی غیر انطباقی به درد را سنجید. از مجموعه دادههای روزمره به منظور برسی پیامدهای روزمره تعاملات اجتماعی برای حالات هیجانی منفی و خستگی خودگزارشی در افراد دچار درد مزمن استفاده شد. مطالعه کنونی با بررسی چگونگی خدمت تجربه درد جسمی و واکنشهای شناختی بعدی به درد به تشدید اختلال هیجانی، یافتههای موجود را گسترش میدهد.
مطالعه حاضر از یک مجموعه دادههای روزمره موجود ازیک نمونه از 231 فرد دچار تشخیص آرتروز روماتوئید برای بررسی تعاملات ابعاد پایدار و متغیر زمانی فاجعه سازی درد و روابطشان با اختلال عاطفی مرتبط با درد در دو مدل متمایز استفاده کرد. نخست، مدلهای مقطعی ساخته شدند تا بررسی کنند تا چه میزان سطوح حالت فاجعه سازی درد در روابط درد عاطفه همان روز میانجیگری میکند. به علاوه، مدلهای دارای تأخیر، تاثیرات میانجیگر فاجعه سازی درد بر روابط درد عاطفه را بررسی کرد. در هر دو مدل، انتظار میرفت که حالت فاجعه سازی درد به طور معناداری در روابط بین شدت روزمره درد و گزارشش های روزمره عاطفه مثبت، عاطفه منفی، و نشانگان افسردگی میانجیگری کند. از تاثیرات میانجیگر حالت فاجعه سازی درد انتظار میرفت به وسیله نمرههای صفت فاجعه سازی درد تغییر یابند، و حالت فاجعه سازی درد نسبت بزرگتری از ارتباط بین شدت درد روزمره و شاخصهای اختلال عاطفی را برای افراد دارای صفت فاجعه سازی درد بیشتر تبیین کند.
این مقاله علمی تحقیقی ادامه دارد...........(سیارک)
در سیارک بخوانیم: