درد مزمن و پریشانی عاطفی یارهای دوقلوی آرتروز روماتوئید هستند

در

درد مزمن و پریشانی عاطفی ، یارهای دوقلوی آرتروز روماتوئید هستند . این اختلال خود ایمنی که با ورم مفصل و حساسیت در محل‌های متعدد بدن توصیف می‌شود یک نرخ افسردگی دو تا سه برابر نرخ شیوع عادی با خود به همراه دارد . پژوهش ها نشان داده است که افزایش‌های اتفاقی در درد مزمن پیش بینی کننده هیجان منفی بیشتر و سطوح کمتر هیجان مثبت در افراد دچار آرتروز روماتوئید است .

ارتباط بین درد و پریشانی روانی با استفاده از راهبردهای مقابله ای انطباقی درد مثل فاجعه سازی تبیین شده است . فاجعه سازی درد به عنوان یک واکنش شدید شناختی و عاطفی به اپیزودهای دردناک تعریف شده است و عاطفه منفی بیشتر و عاطفه مثبت کمتر در افراد دچار درد مزمن را پیش بینی می‌شود . فاجعه سازی درد نیز می‌تواند ابعاد شناختی و هیجانی افسردگی را که در طول زبانه‌های درد تشدید می‌شوند تبیین کند .
ادبیاتی که مجموعه‌های شناختی مثل فاجعه سازی را بررسی می‌کند اغلب بین ابعاد صفت و حالت این حالت‌های ذهنی تمایز ایجاد نکرده‌اند. گرایش‌های افراد دارای درد مکرر در فاجعه سازی درد تفاوت دارد و بررسی چگونگی پاسخ دهی افراد به تجارب درد به طور متوسط می‌تواند به طور منطقی ابعاد پایدار این شیوه‌های تفکر را تبیین کند. همچنین فاجعه سازی درد تفاوت درون فردی معناداری در طول زمان نشان می‌دهد که حاکی از آن است که فاجعه سازی درد یک مؤلفه حالت نیز دارد. در واقع،‌ تغییرات در شدت درد به طور قابل اعتمادی نوسانات فاجعه سازی درد را مستقل از سطوح متوسط فاجعه سازی درد پیش بینی می‌کند  و سطوح فاجعه سازی درد که در ابتدای مداخلات روانی متمرکز بر درد تغییر می‌یابند کاهش‌های بیشتری را در تشدید درد،‌ نا توانی،‌و افسردگی پیش بینی می‌کنند .

ارزش دارد مد نظر قرار داد که آیا تأثیر فاجعه سازی، لحظه به لحظه ممکن است بین فاجعه سازان عادتی و کمتر دائم تغییر یابد یا خیر؛ فاجعه سازی مکررتر می‌تواند پیامدهای فاجعه سازی لحظه ای درد را تشدید کند که حالت هیجانی نا منظم را بدتر می‌کند. این پدیده در افراد دچار افسردگی مشاهده شده است؛ استفاده طولانی مدت از یک سبک اسنادی نشخواری به نظر می‌رسد تاثیرات منفی افسردگی را تشدید می‌کنند . مطالعه حاضر با بررسی اینکه آیا سطوح پایدار فاجعه سازی درد تاثیرات فاجعه سازی روزمره درد را تعدیل می‌کنند یاخیر،‌این پدیده را مورد بررسی قرار داده است.
مطالعات مقطعی فاقد قدرت آماری و روش شناختی کافی برای بررسی این بازی متقابل و پویای درد و فرآیندهای شناختی و عاطفی بوده‌اند. بررسی فرآیندهای حالت با استفاده از داده‌های رشته‌های زمانی سلسله مراتبی امکان مدل سازی ابعاد پایدار و متغیر زمانی این بازی متقابل پویای شعله‌های درد و فرآیندهای شناختی و عاطفی را امکان پذیر می‌سازد. شاخص‌های صفت پایدار هستند و پیش بینی‌های دقیق در طول زمان در بین افراد را امکان پذیر می‌کند. شاخص‌های حالت، امکان شناخت تاثیرات مهمی که در درون افراد در طول زمان رخ می‌دهند  و می‌توانند به علت نوسانات عاطفی،‌ شناختی یا رفتاری باشند  فراهم می‌کند. این تمایز برای سازه‌هایی مثل عاطفه مثبت منفی ، شدت درد، و فاجعه سازی درد اشاره شده است. مطالعه حاضر صفت فاجعه سازی درد و حالت را بررسی کرد و چگونگی تشدید اختلال هیجانی توسط بازی متقابل و پویای شدت درد و پاسخ‌های شناختی غیر انطباقی به درد را سنجید. از مجموعه داده‌های روزمره به منظور برسی پیامدهای روزمره تعاملات اجتماعی برای حالات هیجانی منفی و خستگی خودگزارشی در افراد دچار درد مزمن استفاده شد. مطالعه کنونی با بررسی چگونگی خدمت تجربه درد جسمی و واکنش‌های شناختی بعدی به درد به تشدید اختلال هیجانی،‌ یافته‌های موجود را گسترش می‌دهد.
مطالعه حاضر از یک مجموعه داده‌های روزمره موجود ازیک نمونه از 231 فرد دچار تشخیص آرتروز روماتوئید برای بررسی تعاملات ابعاد پایدار و متغیر زمانی فاجعه سازی درد و روابطشان با اختلال عاطفی مرتبط با درد در دو مدل متمایز استفاده کرد. نخست، مدل‌های مقطعی ساخته شدند تا بررسی کنند تا چه میزان سطوح حالت فاجعه سازی درد در روابط درد عاطفه همان روز میانجیگری می‌کند. به علاوه، مدل‌های دارای تأخیر، تاثیرات میانجیگر فاجعه سازی درد بر روابط درد عاطفه را بررسی کرد. در هر دو مدل، انتظار می‌رفت که حالت فاجعه سازی درد به طور معناداری در روابط بین شدت روزمره درد و گزارشش های روزمره عاطفه مثبت، عاطفه منفی، و نشانگان افسردگی میانجیگری کند. از تاثیرات میانجیگر حالت فاجعه سازی درد انتظار می‌رفت به وسیله نمره‌های صفت فاجعه سازی درد تغییر یابند، و حالت فاجعه سازی درد نسبت بزرگ‌تری از ارتباط بین شدت درد روزمره و شاخص‌های اختلال عاطفی را برای افراد دارای صفت فاجعه سازی درد بیشتر تبیین کند.

این مقاله علمی تحقیقی ادامه دارد...........(سیارک)

در سیارک بخوانیم:

آرتریت نوجوانی چیست 

چه تحقیقاتی در ارتباط با آرتریت نوجوانی در حال انجام است 

آرتریت شانه 

درمان های خانگی برای آرتریت بخش سوم 

مصرف ماهی در پیشگیری از آرتریت روماتوئید 

نظرات

در ادامه بخوانید...

واکنش به درد

در

(سیارک)درد پدیده ای پیچیده است که متأثر از عواملی بیولوژی، روانشناسی و اجتماعی مختلفی است . عوامل روانی شاخص های قوی برای تجربه درد هستند  و مدل های روانشناسی متمرکز بر الگوهای خاص اندیشه ها، افکار و رفتارها هستند که بر درک درد تأثیر می گذارند. شخصیت یکی از این عوامل است. خصیصه های شخصیت و دیگر الگوهای اندیشه و احساسات همچون افسردگی و اضطراب باهم دیگر به عنوان عوامل محافظ یا خطرناک برای درد خواهند بود. در سال های گذشته مدل های بیماری توجه خاصی به اختلالات روانی داشتند یعنی عواملی که برای درد و برآمدهای مرتبط همچون کیفیت زندگی یا اختلالات عملکردی عوامل خطرناکی محسوب می شدند . اما مدل های کلی تر بیشتری شکل‌گرفته‌اند تا عوامل و صفات روانی محافظ را نیز دربگیرند این عوامل می توانند سلامتی و درک درد کمتر و کیفیت زندگی را افزایش دهد.
با در نظرگیری سلامتی روانی، باید متذکر شد که سلامتی تنها به معنای حذف استرس و بیماری های روانی (مانند بیماری افسردگی) و یا حضور رشد (مانند، رفاه) نیست.

رشد شامل سه عامل است که سلامتی روانی را نشان می دهد:

احساسات مثبت گرا که نشان از رفاه احساسی است مانند تأثیرات مثبت و کیفیت زندگی؛ عمل‌گرایی روانی مثبت گرا که نشان از رفاه اجتماعی است همچون مشارکت اجتماعی و ائتلاف اجتماعی. حضور خصیصه های شخصیتی مثبت گرا همچون خوش‌بینی نشان از رشد است. این پژوهش رابطه محافظتی را که از خصیصه های شخصیتی مثبت گرا همچون خوش‌بینی، امید و خودکارآمدی به وجود می آید بررسی می کند و اینکه چگونه این مشخصه ها بر درک درد تأثیر می گذارند به بحث نشانده می شود. بیشتر اینکه، تحقیقات گسترده ای را به بحث می گذاریم که روابط تثبیت‌شده بین عوامل بسیار خطرناک، فاجعه سازی درد، مکانیسم های مقابله ای ناهنجار، درک درد و دیگر برآمدها را تعریف می کنند. به علاوه، مروری بر رابطه معکوس بین مشخصه های مثبت گرا و فاجعه-سازی درد خواهیم داشت و مدلی را ارائه می کنیم که رابطه معکوس بین مشخصه های مثبت و درک درد از طریق فاجعه سازی پایین درد توضیح می دهد. درنهایت، تمرین های بالینی پیشنهادی برای روابط مذکور را بررسی می کنیم.
ما مقاله های علمی پژوهشی اصیلی که بین سال های 2000 تا 2013 چاپ شده اند یا در دست چاپ بودند مرور کردیم. این مقاله ها را از پایگاه های پادمد، ساکو اینفور، گوگل اسکالر و آکادمیک پرمیر از سپتامبر 2012 تا ژانویه 2013 بازیابی کردیم. برای جستجو در پایگاه های داده از واژگان ذیل به صورت تکی یا ترکیبی استفاده شد: فاجعه سازی درد، درک درد، درد، مشخصه های مثبت گرا، خوش‌بینی، امید، خودکارآمدی و افسردگی.
مشخصه های مثبت گرا و درک درد
مطالعات بی‌شماری نشان داده است که رابطه محافظی بین مشخصه های شخصیتی مثبت گرا و درک درد وجود دارد. اکثریت پژوهش ها برروی خوش‌بینی در افراد بالینی (بیمار) می باشد و حاکی از این است که چطور خوش‌بینی می تواند قدرت رابطه بین درد و برآمدهای مهم زندگی را نمایان سازد. خوش‌بینی انتظار تعمیم یافته برای برآمدهای مثبت هستند  و اغلب با آزمون تجدیدنظر شده جهت‌مندی زندگی اندازه‌گیری می شود . افراد بالینی مورد مطالعه شامل بیماران مبتلا به سرطان و بیماری سلول‌های داسی شکل ، استئوآرتریت‌ و درد صورت می باشد. در میان 218 بیماری سرطانی مرحله آخر که تحت شیمی درمانی بودند، خوش‌بینی نقش محافظتی کوچکی با شدت درد داشت . در میان 334 بیمار مبتلا به سرطان ریه، خوش‌بینی تا حدودی بر رابطه بین درد و کیفیت زندگی تأثیر گذاشته بود . نتیجه مشابهی با 72 بزرگسال مبتلا به آرتروز نیز به دست آمد؛

درواقع خوش‌بینی تا حدودی رابطه میان درد و رضایت از زندگی را نشان داد .

در پژوهش دیگری که بروی 27 بیمار سلول‌های داسی شکل انجام گرفت نتایج حاکی از این بود که خوش‌بینی رابطه بین تسکین درد و شدت درد را کم‌رنگ می کند . الگوی انطباق پذیر کاربرد مواد مخدر در میان افراد با خوش‌بینی متوسط و بالا- و نه پایین- وجود داشت.
به علاوه، خوش‌بینی با واکنش دردی در میان بیماران اختلال گیجگاهی فکی رابطه دارد . در مطالعه ای (ا ز نوع مورد شاهدی) مشتمل بر 20 بیمار اختلال گیجگاهی و 28 بیمار فاقد درد (در گروه کنترل)، بیماران اختلال گیجگاهی فکی با خوش‌بینی کم‌طاقت درد پایین تری و درد بیشتری در تمرین درد ایسکیمی به همراه محرک های فشارآورنده داشتند این در حالی بود که بیماران گروه کنترل و بیماران اختلال گیجگاهی فکی با خوش‌بینی بالا نتیجه مخالفی نشان دادند. بعلاوه، بیماران اختلال گیجگاهی فکی با خوش‌بینی کمتر، بیومارکر بالاتری از واکنش به استرس (نوراپی‌نفرین و اینترلوکین ۶ (IL-6)) در استرس آزمایشی در مقایسه با بیماران اختلال گیجگاهی فکی با خوش‌بینی بالاتر داشتند. نتایج جالب دیگر دال بر این است که خط مبنا خوش‌بینی پایین با اینترلوکین ۶ رابطه دارد که نشان از قابلیتی برای واکنش به استرس های التهابی است. نتایج مطالعه مقطعی وسیعی (با تعداد 5696) با بیماران اختلال گیجگاهی فکی نشان می دهد که رابطه معکوسی بین خوش‌بینی و درد صورت وجود دارد . اما نکته حائز اهمیت این است که این رابطه تنها در میان بیماران افسرده وجود داشت. به علاوه، پژوهش ها تأکید می کنند که خوش‌بینی می تواند در مقابله با درد زمان بهبودی از عمل های جراحی همچون ترمیم فتق مغبنی، جراحی مفصل زانو  و عمل جراحی بای‌پس سرخرگ کرونر  بایستد.
مطالعات با نمونه های غیر بالینی نیز کمک به شفاف‌سازی و توضیح بیشتر مکانیسم هایی کرده است که با آن‌ها خوش‌بینی در مقابل درد ایستادگی می کند. کسانی که خوش‌بین‌تر هستند در مقابل انتظار تسکین درد از داروهای مسکن احساس بهتری دارند و در مواجه با آزمون فشارزای آب سرد درد کمتری را نسبت به کسانی در شرایط غیر انتظاری هستند تجربه می کنند. این فرضیه نیز وجود دارد که افراد خوش‌بین‌تر گرایش بیشتری نسبت به انتظارات مثبت تسکین درد دارند . به علاوه، مشخصه واکنش تسکین درد افراد خوش‌بین احتمالاً در وقایع دردناک با اضطراب و نگرانی پایین تری همراه خواهد بود . رابطه منفی و ثابت بین خوش‌بینی و درد در مطالعات زیادی این نگرانی را ایجاد کرده است که افراد خوش‌بین احتمالاً از مواجه با مسائل سلامتی خود را کنار بکشند . اما، مشخص شده است که افراد سالم خوش‌بین‌تر واکنش درد موردانتظاری (درد کمتر و واکنش قلبی-عروقی) از خود تحت شرایط خاص نشان می دهند اما همین الگو زمانی که به تفکر درباره سلامتی و تندرستی می رسد از بین می رود. نتایج این مقاله شواهدی را ارائه می کند که افراد خوش‌بین به شکلی "کورکورانه" دردی را نمی‌پذیرند که عمل را مستلزم می کند اما گرایش خاصی به شیوه های مقابله ای دارند. سرانجام، گروهی متشکل از 149 شرکت-کننده مختلف و سالم نشان داد که رابطه محافظتی بین خوش‌بینی و درک درد در گروه های نژادی ثابت باقی می ماند.
اگرچه رابطه بین خوش‌بینی و درد توجه زیادی را در ادبیات تحقیق به خود جلب کرده است، اما بعضی دیگر به رابطه بین امید و درد پرداخته اند. درحالی‌که خوش‌بینی یک انتظار تعمیم‌یافته برای برآمدهای مثبت گرا است ، اما سیندر این‌گونه تصوری دارد که امید تفکر هدف محور را هدف قرار می دهد و شامل گذرگاه ها (مسیرهای ادراکی به سمت اهداف) و آگاهی (انگیزه برای دنبال کردن مسیرهای منتهی به اهداف) است. در میان شرکت کنندگان سالم، حالت امیدواری بالا با آستانه درد پایین، تحمل درد بیشتر و درک درد پایین تر در آزمون فشارزای آب سرد ارتباط وجود دارد . بیشتر اینکه، شرکت-کنندگان سالمی که مداخله طراحی شده برای افزایش امید را دریافت می کنند تحمل درد بالاتری از افراد گروه کنترل داشتند.
امید در میان بیماران سرطانی مطالعه شده است. اما رابطه بین امید و درد همیشه به‌اندازه رابطه خوش‌بینی و درد روشن و مشخص نبوده است که ظاهراً درنتیجه وجود سنجش های مختلف است چون این سنجش ها تعاریف عملیاتی مختلفی برای سنجش امید ارائه شده است . در بعضی مطالعات امید در افراد با درد و بی درد مقایسه شده است ولی در مقاله-های دیگر افراد امیدوارتر نشانه های درد و خستگی کمتری ، مداخله درد پایین تر  داشتند و معنا و مفهوم بالاتری به درد نسبت داده‌اند . این نکته حائز ذکر است که در مطالعه ای، افرادی سرطانی با درد نسبت به افراد سرطانی بی درد امید کمتری داشتند . شدت درد در میان بیماران سرطانی در بعضی مطالعات (مثلاً هسو ) به امید ربط داده شده است و البته همه مطالعات (لین ) این چنین نبودند.
به علاوه، امید با درد در میان بیماران مبتلا به دردهای مزمن عضلانی- اسکلتی رابطه ای نداشت و این فرض وجود دارد که این نتایج جالب احتمالاً به دلیل برد محدود نمرات درد باشد .
تحقیقات بیشتری رابطه بین خودکارآمدی، درد و دیگر برآمدهای مربوطه مانند صدمات عملکردگرایی و کیفیت زندگی را سنجیده اند . خودکارآمدی عقیده ای است که هرکس توانایی رسیدن به اهداف را دارد . عقاید خودکارآمدی برای مدریت درد با درد و برآمدهای مربوطه در میان بیماران ورم مفاصل رابطه دارد . خودکارآمدی می تواند تفاوت جنسیتی مشاهده شده در واکنش به درد بالینی و تجربی را توضیح دهد. جکسون و همکاران  به این نتیجه رسیدند که خودکارآمدی فیزیکی و یا آزمون-محور کاملاً بر رابطه بین جنسیت و درک درد در آزمون فشارزای آب سرد تأثیر می گذارد. همچنین، خودکارآمدی اختلاف فاحش بین دوندگان دو ماراتون و افراد گروه کنترل در تحمل درد تجربی را توضیح می دهد . در پژوهش دیگری، افراد با خودکارآمدی بالا که حق انتخاب یک شیوه مقابله ای را که در اختیار آن‌ها قرار داده شده بود داشتند تحمل درد حاد بالاتری و گزارش درد پایین تری از خود نشان دادند . در حالت کلی، پژوهش های فعلی من باب رابطه بین خصیصه های روانی مثبت گرا و درک درد تصویر بسیار کامل تری از خوش‌بینی، امید و خودکارآمدی می دهد و تمام این خصیصه ها به شکلی مثبت بر سلامتی و تندرستی تأثیر می گذارد و رشد ممکن است در مقابل برآمدهای منفی سلامت خوی دفاعی به خود بگیرد. در ادامه مقاله به مبحث "فاجعه سازی درد و درک درد" می پردازیم. (سیارک)

نظرات

در ادامه بخوانید...

یازده هشدار جدی برای عود افسردگی

در

افسردگی ماژور (عمده) یک اختلال مزمن می‌باشد
برخی از افراد مبتلا به افسردگی ماژور تنها یک بار در زندگی خود علائم این افسردگی را تجربه می‌کنند. در افراد دیگر چندین بار عود می‌کند و آن را تجربه می‌کنند. زمانی که درمان شد، به منظور درنظر داشتن علائم عود آن، توجه به احساسات مهم خواهد بود. استفاده از راهنمایی‌ها و عکس‌العمل فوری به علائم هشداردهنده امکان دارد به پیشگیری از بازگشت کامل افسردگی ماژور کمک نماید.


1-حالت افسردگی
چگونه می‌توانید افسردگی را از غمگینی ساده تشخیص دهید؟ اگر بخاطر رویداد خاصی از جمله، از دست دادن کار یا از هم گسیختن رابطه‌ چنین حسی دارید، این می‌تواند نرمال و موقت باشد. اگر هر روز به مدت بیش از دو هفته احساس غمگینی، ناامیدی، حالت گریه، یا «تهی‌بودن» دارید و دیگر جوانب زندگی شما را تحت تاثیر قرار داده، امکان دارد افسردگی بالینی باشد.


2-توقف برنامه‌ها، صرف نظر کردن از کارهای اجتماعی
آیا دوست ندارید به بیرون از خانه بروید؟ آیا در برقراری گفتگو زیاد تقلا می‌کنید؟ وقتی اعضایی از خانواده سعی در بیدار کردن شما از خواب دارند، شما سعی دارید در رختخواب بمانید؟ حفظ شبکه اجتماعی قوی مهم می‌باشد. فقدان لذت بردن از این فعالیت‌ها می‌تواند نشان‌دهنده احساس افسردگی باشد. می‌تواند موجب الحاق شما به گروهی از افرادی باشد که علت این رفتار شما را درک می‌کنند.


3-تغییر در عادات خواب شما از جمله بی‌خوابی

مشکل بهم خوردن خواب یا خواب آلودگی- می‌تواند نشانه افسردگی باشد. نشانه‌های دیگری نیز وجود دارند که ظهور یا وخیم‌تر شدن آنها نیز می‌تواند نشاندهنده افسردگی باشد از جمله خستگی. اگر شما مرتبا بی‌خوابی دارید یا بقدری زیاد می‌خوابید که نمی‌خواهید از رختخواب بیرون بیایید، با دکتر خود مشورت نمائید. اگر مشکلات خوابی شما نشانه‌ی عود افسردگی را دارد، دارو و گفتار درمانی می‌تواند به شما کمک نماید.


4-زودرنجی
در صورتی که اخیرا احساس می‌کنید، کنترل استرس‌های روزانه برایتان سخت شده است، چیزهای کوچک شما را می‌رنجاند، مداوما با دوستان و خانواده خود مشاجره دارید، چیزی را که قبلا به راحتی با آن برخورد می‌کردید هم اکنون در برابر آن شدیدا طغیان می‌کنید؛ در این حالت افسردگی خودش را به شکل زودرنجی و عصبانیت نشان داده است. گاهی‌اوقات، بهنگام افسردگی شدید، مردان بیش از زنان رفتاری زودرنجانه دارند.


5-از دست دادن میل جنسی و تمایلات دیگر
این یکی از شایع‌ترین علایم افسردگی می‌باشد. فعالیت‌هایی را که قبلا از آنها لذت می‌بردید هم‌اکنون ممکن است تحمیلی باشد. اگر در گذشته افسردگی داشته و احساسات خود را نسبت به همسر یا فرزندان از دست داده یا علاقه بر شغل، سرگرمی‌ها، یا دیگر فعالیت های مورد علاقه‌ را به مدت بیش از دو هفته از دست داده اید، آیا این می‌تواند دوباره عود کند؟ از دکتر کمک بگیرید. علائم تکرار در ظرف یکسال، شما را در معرض عود افسردگی قرار خواهد داد.

6-احساس بی‌ارزشی
احساس خودبیزاری و گناهکاری که قبلا داشته‌اید، ممکن است دوباره بازگردد. یا اینکه امکان دارد، قادر به «توقف» انتقاد از خود نباشید، و به شکست خود فکر کنید. امکان دارد خود را مسئول رویدادهایی بدانید که خارج از کنترل شما بوده است. روان درمانی ممکن است به شما در مورد عزت نفس پایین کمک کرده و یاد دهد که روی نقاط قوت خود تاکید داشته باشید. اگر افسرده هستید و اقدام به خودکشی نمائید احتمالا در معرض خطر بالاتری از عود افسردگی خواهید بود.


7-درد و رنج‌های شدید
آیا پشتتان درد می‌کند در حالی که کاری انجام نداده‌اید که پشتتان خسته شود؟ سردرد و دل درد شدید دارید؟ در قسمت قفسه سینه، پاها یا بازوها درد شدیدی دارید؟ شما نمی‌توانید درد فیزیکی را بعنوان نشانه‌ای از افسردگی ببینید، اما افسردگی می‌تواند علت درد فیزیکی هم باشد. در صورتی که درد و رنجی دارید که با درمان خوب نمی‌شود، از دکتر بپرسید که آیا افسردگی امکان دارد موجب ایجاد چنین شرایطی شده باشد یا نه..(سیارک)


8-افزایش یا کاهش ناگهانی وزن
بسیاری از افرادی که افسرده هستند علاقه‌شان نسبت به غذا و غذا خوردن کم می‌شود. ممکن است غذاخوردن را فراموش کنند یا حتی بالاجبار غذا بخورند. برخی دیگر وقتی افسرده هستند پرخوری می‌کنند. در صورتی که افسرده هستید و تغییر شدیدی در اشتهای خود می‌بینید، یا بدون تغییر در رژیم غذایی خود یا بدون ورزش، وزن تان افزایش یا کاهش یافته؛ این امکان دارد نشانه عود افسردگی باشد.


9-خستگی
آیا سراسر روز خسته هستید؟ افسردگی می‌تواند سبب احساس خستگی زیاد یا تضعیف شما در انجام کارها گردد. فعالیت‌های روزانه از جمله لباس پوشیدن و ظرف شستن به نظر فشاراور یا طاقت‌فرسا می‌رسد. غذا نخوردن یا داشتن رژیم غذایی ناسالم می‌تواند موجب خستگی‌ شود. تغذیه، ورزش و خواب خوب می‌تواند به مبارزه شما در این راستا کمک کند.


10-کاهش قدرت تفکر
گاهی اوقات افراد احساس می‌کنند که در دوران افسردگی‌ قدرت تفکرشان کم شده است. امکان دارد به راحتی حواس پرت شده یا تمرکز حواس برایتان سخت گردد. امکان دارد به طور ناگهانی به خاطر سپردن چیزها برایتان سخت گردد. احتمال دارد در تصمیم‌گیری برای حل مشکلات کاری دچار مشکل شوید (از اینکه صبح چه چیزی بپوشید گرفته تا مشکلات اساسی). شروع ناگهانی علائم یک هشدار از عود افسردگی است.


11-فکر کردن به خودکشی
فکر خودکشی یک هشدار جدی است و می‌تواند نشانه‌ای از افسردگی شدید و خطر عود افسردگی باشد. برخی از افراد مرتبا به خودکشی فکر می‌کنند. امکان دارد دیگران به خودکشی یا چگونگی آسیب رساندن به خود فکر کنند. به خصوص افرادی که احساس نا امیدی می‌کنند و تمایل خود را نسبت به فعالیت‌های مورد علاقه‌شان از دست داده‌اند. اگر خودتان یا فرد دیگری را می‌شناسید که چنین افکار یا سخنانی درباره خودکشی دارند، فورا از دکتر یا روانپزشک برای درمان افسردگی کمک بگیرید.
افراد تجربه‌های متفاوتی از افسردگی دارند. اگر شما هریک از علائم یا نشانه‌های هشداردهنده را که شما را نگران کرده دارید، با دکتر یا یک روانپزشک مشورت کنید. احتمالا جهت جلوگیری از عود افسردگی‌ تراپی را توصیه کنند یا داروهایتان را افزایش دهند. برای کاهش استرس تدابیری را در نظر گیرید. در صورت امکان فعالیت‌هایی که به شما حس خوبی در طول روز می‌دهند را به برنامه‌ اضافه کنید. با سه یا بیشتر از سه بار وقوع افسردگی، امکان نیاز به درمان طولانی مدت وجود دارد.(سیارک)

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید. 

ترجمه توسط itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

آیا قهوه برای سلامتی خوب است

در

براساس نتایج یک پژوهش در کره جنوبی، نوشیدن چند فنجان قهوه در روز می‌تواند در جلوگیری از انسداد رگ‌های خونی از عوامل کلیدی در بیماری‌های قلبی موثر باشد.برای انجام این پژوهش، وضع سلامت بیش از ۲۵ هزار مرد و زن کارمند در محل کار آنها به طور مرتب بررسی شد.

با این حال، در مطالعات دیگری آمده است که بین مصرف قهوه و مشکلاتی مثل افزایش کلسترول یا فشار خون ارتباط نزدیکی وجود دارد.تحقیقات تازه حاکیست زنانی که روزانه دو یا سه فنجان قهوه می نوشند با خطر کمتر ابتلا به افسردگی روبرو هستند.

معلوم نیست چرا قهوه ممکن است چنین اثری داشته باشد اما نویسندگان این مقاله معتقدند که کافئین موجود در قهوه ممکن است باعث تغییرات شیمیایی در مغز شود. قهوه بدون کافئین اثر مشابهی نداشت.این یافته ها حاصل مطالعه بر بیش از ۵۰ هزار پرستار زن در آمریکاست.کارشناسان اکنون توصیه می کنند که مطالعات بیشتری برای درک این ارتباط انجام شود.

آنها می گویند هنوز زود است که به زنان توصیه شود برای بهبود حال روحی قهوه بیشتری بنوشند.تیم محققان در دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد وضعیت سلامتی زنان را طی یک دهه از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۶ زیر نظر گرفت و برای ضبط میزان مصرف قهوه توسط آنها از پرسشنامه هایی استفاده کرد.در این مدت کمی بیش از ۲۶۰۰ زن به افسردگی مبتلا شدند.

بیشتر این زنان اصلا قهوه نمی نوشیدند یا فقط عادت به نوشیدن مقدار کمی قهوه داشتند.خطر ابتلا به افسردگی برای کسانی که روزانه دو یا سه فنجان قهوه می خوردند، در مقایسه با زنانی که هفته ای یک فنجان یا کمتر قهوه کافئین دار می نوشیدند، ۱۵ درصد کمتر بود.کاهش خطر ابتلا به افسردگی برای کسانی که روزانه چهار فنجان یا بیشتر قهوه می خوردند ۲۰ درصد بود.

احتمال آنکه کسانی که مرتب قهوه می نوشیدند سیگار بکشند یا الکل مصرف کنند بیشتر بود و کمتر احتمال داشت که به کلیسا بروند و کارهای داوطلبانه انجام دهند. همچنین احتمال اضافه وزن، فشار خون یا دیابت در آنها کمتر بود.حتی پس از احتساب همه این متغیرها، روند ارتباط افزایش مصرف قهوه با کاهش افسردگی برقرار بود.کافئین زیاد همچنین می تواند احساس اضطراب را تشدید کند.

پروفسور برتیل فردهولم کارشناس دارو و فیزیولوژی در موسسه سوئدی کارولینسکا گفت که این یافته ها برای دوستداران قهوه اطمینان بخش است.او گفت: "این با مقدار زیادی از مطالعات قبلی و آنچه درباره کافئین و مغز می دانستیم جور در می آید. کافئین آدنوسین را مسدود می کند، که تاثیری شبیه به افزایش تولید دوپامین دارد. و بیش از پیش روشن می شود که نواحی غنی از دوپامین در مغز خیلی بیش از آنکه قبلا فرض می شد در افسردگی نقش دارد."

"علیرغم بعضی تلاش های جانانه برای نشان دادن خطرات قهوه، تا حالا این مساله ثابت نشده است. این مطالعه تازه یکی دیگر از نگرانی ها در مورد مصرف کافئین را برطرف می کند. شواهد قوی وجود دارد که اگر قهوه به اندازه مصرف شود، از چیزهایی نیست که به سلامت ما آسیب بزند."

 این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

 

نظرات

۱۳۹۵/۱۱/۱این قهوه های فوری هم تاثیر دارن؟

در ادامه بخوانید...

چرا زنان بیشتر از مردان در مقابل خطر افسردگی قرار دارند

در

(سیارک)  : امروزه بر اساس نتایج سال‌ها مطالعه میدانی، محققان شکی ندارند که خطر افسردگی، زنان را بیش از مردان تهدید می کند و احتمال ابتلای آنان به این اختلال خلقی دو برابر مردان است. از آنجایی که زنان نخستین کسانی هستند که به عنوان مادر پاسخگوی نیازهای حیاتی کودک هستند، سلامت روحی آنان تأثیر مستقیمی بر سلامت روحی و روانی فرزندانشان و در نتیجه سلامت روان جامعه خواهد گذاشت. از همین روست که در این مطلب سعی می‌کنم به عواملی که ممکن است به افسردگی در زنان منجر شود اشاره کنم.

افسردگی چیست؟

افسردگی یکی از مهمترین انواع اختلالات خلقی است که در بسیاری از موارد دلیل اصلی مراجعه افراد به مراکز مشاوره و روان درمانی محسوب می شود. بیماری افسردگی انواع مختلفی دارد که از جمله مهمترین هایش افسردگی شدید، خفیف، بای پولار )یا دو قطبی(، بعد از زایمان و افسردگی خلقی فصلی هستند.

علائم افسردگی چیست؟

نشانه افسردگی و علامت اصلی افسردگی نوعی حس غم و ناامیدی است که گریبانگیر فرد می‌شود و سلامت روان فرد را به خطر می اندازد و طولانی شدن افسردگی را باید جدی گرفت. افسردگی در دراز مدت بر کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی و راندمان کاری و تحصیلی افراد تأثیر بسیاری می گذارد. اختلال در خواب، اختلال در تغذیه، گوشه گیری، بی میلی به کار، کاهش میل جنسی، ناتوانی جنسی در مردان، ناامیدی، پرخاشگری، زودرنجی، خستگی، منفی بافی، عدم و یا کمبود تمرکز و تمایل به خودکشی از دیگر علایم افسردگی محسوب می شوند.
در سی سال اخیر تحقیقات انجام شده در زمینه افسردگی نشان داده‌اند که این بیماری چند عاملی است که با ارائه یک مدل بیولوژیکی روانی اجتماعی بهتر می‌توان آن را فهمید.
عوامل مختلفی مانند رویارویی با مشکلات و شرایط دشوار زندگی از یک سو و راهکارهایی که شخص از آنان برای حل مسائل خود استفاده می کند از سوی دیگر در بروز اختلالات خلقی موثرند. تجربیاتی چون "از دست دادن" می‌تواند عاملی برای شروع افسردگی باشد. این از دست دادن می‌تواند مرگ یکی از نزدیکان، از دست دادن یک موقعیت اجتماعی یا شغلی، از دست دادن توجه و عشق دیگری و یا حتی از دست دادن احترام و اعتبار شخص در چشم دیگران باشد.

تأثیر تبعیض بر افسردگی

علاوه بر عوامل هورمونی و تأثیر آن‌ها خصوصا بر زنان از جمله در دوران بلوغ، حاملگی، دوران بعد از زایمان یا همچنین یائسگی، عدم برخورداری از عزت نفس کافی ریشه بسیاری از انواع افسردگی محسوب می شود. به رغم همه پیشرفت‌های اجتماعی شاید تصور اینکه هنوز در بسیاری از خانواده‌ها فرزند پسر را بر دختر ترجیح می‌دهند سخت باشد.

در ایران با اینکه دختران در عرصه های مختلف توانایی‌های خود را نشان داده و برای مثال درصد بالایی از دانشجویان دانشگاهها را تشکیل می‌دهند، همچنان با تبعیض حاکم بر خانواده مواجه بوده و بیش از پسران مورد آزار، خشونت، کنترل، تحقیر و بی مهری والدین خود قرار می گیرند. تبعیض موجود بین فرزندان دختر و پسر، رفتار خصمانه والدین با آن‌ها و به کارگیری روشهای تربیتی سنتی که در آن دختران جنس دوم محسوب می‌شوند دلایلی هستند که موجب کاهش عزت نفس دختران شده و در نتیجه بر میزان شکنندگی روحیشان می افزاید.
بیشترین علامت‌های افسردگی در زنان را می‌توان در شروع دوران بلوغ مشاهده کرد. زمانی که دوران کودکی به سر آمده و دختر وارد مرحله‌ای می شود که به طور جدی با انتظارات خانواده و جامعه روبرو می شود. مواجه شدن نوجوان با بحران هویتی و تغییرات جسمی، ترشح هورمون‌های جنسی و پیدایش نیازهای جنسی از یک سو و تصور جدا شدن از خانواده، شروع زندگی مستقل و قرار گرفتن در شرایطی که باید برای آینده تصمیم بگیرد، از سوی دیگر، می‌تواند گذار از این برهه از زندگی را سخت کند.
از آنجایی که زنان و مردان در بیان احساساتشان با هم متفاوتند، واکنشی که در مقابل فشارهای روحی از خود نشان می‌دهند نیز یکسان نیست. در حالی که پسران عموما نگرانی هایشان را با پرخاشگری و ناهنجاری‌های رفتاری نشان می‌دهند، اکثر دختران در شرایط مشابه دچار اختلالات خلقی و افسردگی می شوند.

تاثیر عزت نفس بر افسردگی

تجربه آزار و اذیت جنسی، خشونت، بی مهری و تجاوز هم بیش از پسران موجب افسردگی زنان می شود
"هم ذات پنداری" روندی است که در طی آن کودک تلاش می کند شبیه والدین هم‌جنسش باشد. مرگ زودهنگام مادر یا داشتن مادری افسرده احتمال افسردگی کودکان دختر را که از مادر الگو برداری می‌کنند افزایش می دهد. عدم توجه مادری که از افسردگی رنج می‌برد بخت برخورداری از عزت نفس کافی را کم کرده و ممکن است از دختر، زنی بسازد که برای خود هیچ ارزشی قایل نیست.
عزت نفس می‌تواند جنبه‌های مختلفی داشته باشد. یکی از جنبه هایش به فرد و خصوصیات شخصی چون میزان استعداد، درجه جذابییت، زیبایی و اخلاق او بر می‌گردد و جنبه دیگر به ارزیابی که از خود در ایفای نقش اجتماعی‌اش دارد مرتبط است.
کمبود عزت نفس موجب می‌شود که فرد از خود تصویری منفی داشته باشد، آن را به همه جوانب زندگی تعمیم دهد و در نتیجه دچار نوعی درماندگی شود. این حس درماندگی که اصطلاحاً با "مود" پایین شروع می‌شود کم کم می‌تواند تبدیل به افسردگی شود. فرد افسرده عموما خود را بی ارزش، دنیا را پوچ و آینده را سیاه می‌بیند.
تجربه آزار جنسی، خشونت، بی مهری و تجاوز هم بیش از پسران موجب افسردگی زنان می شود. اینگونه تجربیات زن را دچار درماندگی می کند، گاه موجب می‌شود که او خود را در بروز اینگونه رفتارها مقصر بداند و با سرزنش خود هر چه بیشتر منزوی شود و این امر بر روابط اجتماعی او تأثیر منفی بگذارد. (سیارک

تاثیر اشتغال و استرس بر افسردگی

برخی از زنان با بچه دار شدن خود را تنها به عنوان مادر تعریف و تمام وقتشان را صرف تعلیم و تربیت فرزندانشان می کنند. در این صورت زندگی یک زوج آنقدر وقف بچه‌ها می شود که تصور تداوم رابطه آن‌ها بدون وجود فرزندانشان ناممکن است. زنانی که زندگی شان تنها وقف خانه داری و بچه‌داری است با بزرگ شدن آنها و ترک خانه و تصور اینکه دیگر کسی به مراقبت و حضور آنان نیاز ندارد، ممکن است دچار افسردگی شوند. آن‌ها با رفتن بچه‌ها احساس می‌کنند فایده ای برای دیگران ندارند و هویت خود را از دست داده‌اند.
نتیجه بعضی از تحقیقات نشان داده است که عدم اشتغال و داشتن سه فرزند یا بیشتر می‌تواند به علت شکننده کردن موقعیت اجتماعی زن به عاملی برای افسردگی بدل شود. استیصال و گیر کردن در موقعیتی که راه خارج شدن از آن دشوار به نظر می‌رسد یکی از عوامل مهم در بروز افسردگی است.
در برخی افراد استرس نیز می‌تواند ریشه افسردگی باشد.

برخی از کارشناسان معتقدند که علت افسردگی بسیاری از زنان تنها شکنندگی روحی آنان نبوده و به میزان استرسی که در زندگی روزمره با آن روبرو هستند نیز بستگی دارد. مسئولیت پذیری بیش از حد در محیط خانه و کار و رسیدگی به فرزندان یا سالمندان باری است سنگین که اکثر آنان بدوش می کشند. زنانی که بدون همسر و به تنهایی باید پاسخگوی نیازهای عاطفی و مادی فرزندانشان باشند بیش از دیگران احساس استیصال می‌کنند و امکان بروز افسردگی در آنان به مراتب بیشتر است.در میان زنان شاغل دسته‌ای که نتوانسته اند بین زندگی خانوادگی و شغلی خود تعادل ایجاد کنند اغلب سرخورده می شوند.

آنان بدون توافق با شریک زندگی‌شان، تصور می‌کردند که به راحتی از پس هر دو نقش خود در خانه و بیرون از آن بر می آیند. متأسفانه عدم تقسیم کار در خانه و در نتیجه به دوش کشیدن بخش بزرگی از مسئولیت خانواده و تعلیم و تربیت فرزندان بار مضاعفی است که آنها بعد از مدتی توان تحملش را از دست می دهند. این زنان نهایتاً ممکن است به این نتیجه برسند که وظایف خود را آنطور که باید انجام نمی‌دهند و در نتیجه احساس گناه و عدم رضایت کنند. (سیارک

تاثیر خانواده سنتی، حقوق نابرابر بر افسردگی

افسردگی گاهی نتیجه زندگی در فرهنگی است که در آن محدوده سنی اطاعت از والدین روشن نیست
تجربه‌ام در ارتباط با خانواده‌های ایرانی نشان می‌دهد که اختلافات زناشویی، عدم برخورداری از حمایت همسر، درک نشدن توسط او یا طرد شدن توسط خانواده از دیگر مواردی است که بر میزان افسردگی در زنان تأثیر گذار است.
عدم پذیرش و به رسمیت شناختن شیوه زندگی فرد توسط خانواده تأثیرات عمیقی بر او می گذارد. این عدم پذیرش شخص را در بن بستی عاطفی قرار می دهد و او را علی‌رغم میلش مجبور به انتخاب می کند. انتخابی که در آن ادای دین به یکی عدم احترام و حق نشناسی به دیگری محسوب می شود. متاسفانه عدم تعریف درست و روشن از هویت شخصی و هویت خانوادگی و روشن نبودن مرزها در برخی از محیط های خانوادگی موجب می‌شود که والدین با دخالت های بی جا در زندگی فرزندان خود، بیش از آنکه موجب خوشبختی آنان شوند، به سرنوشتشان لطمه وارد کنند.
افسردگی گاهی نتیجه زندگی در فرهنگی است که در آن محدوده سنی اطاعت از والدین روشن نیست و با وجود سن بالای فرد، دخالت در امور شخصیش، او را تا حد یک کودک پایین آورده است.همه مواردی که به آن‌ها اشاره شد به خوبی نشان می‌دهند که علاوه بر عوامل هورمونی مختص زنان، آنچه تأثیری بسزا بر سلامت روحی آنها می‌گذارد محیط خانوادگی و اجتماعی آنهاست.

محیط خانوادگی، بر دنیای درونی فرد اثر می گذارد و جامعه، عاملی بیرونی است که سلامت روحی او را تحت تأثیر قرار می دهد. از همین رو برای پیشگیری یا حل مسأله افسردگی شاید بیش از هر چیز باید به فکر تغییر روش‌های تربیتی سنتی در خانواده و قوانین بسته در جامعه بود.
بهبود شرایط اقتصادی، امنیت شغلی، شرایط مناسب کار و حمایت های اجتماعی هم قطعاً به کاهش افسردگی در زنان و مردان منجر می شود. برقراری عدالت و رفع تبعیض هم چه در محیط کوچک خانواده و چه در جامعه می‌تواند مانع بروز و یا درمان افسردگی شود.

 این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

نظرات

در ادامه بخوانید...

تفاوت پست های زنان و مردان بر روی فیس بوک

در

 

فلش بک فرایدی : تفاوت حقیقی بین آنچه که مردان و زنان بر روی فیس بوک پست می کنند، چیست؟

 کلمات، عبارات و موضوعاتی که غالباً متمایز کننده ی زنان و مردان هستند. مشخصات زبانی زنان در بالا نشان داده شده است و مشخصات زبانی مردان در زیر آن به نمایش درآمده است. ابعاد کلمه، بیانگر قدرت همبستگی است؛ رنگ بیانگر تکرار نسبی و دفعات استفاده از کلمه است. خط زیر(_)، کلمات یک عبارت چند کلمه ای را به یکدیگر مرتبط می کند. کلمات و عبارات در مرکز هستند؛ موضوعات، که بیانگر 15 کلمه ی رایج هستند، در اطراف آورده شده اند.

عبارت فلش بک فرایدی را نیز در کنار عبارت "کلیشه های تقویتی" قرار دهید. دانشمندان، از واژگان مبهمی که توسط پیام های فیس بوکی 75000 انسان ایجاد شده است، برای آشکار کردن نه تنها تفاوت بین زنان و مردان(مبارزه کردن، فوتبال بازی کردن و بازی با xbox (تفریحات مردان)در برابر بچه ها، احساسات و خرید کردن(تفریحات زنان)) استفاده می کنند، بلکه برای بیان تفاوت بین درون گراها و برون گراها(رایانه و انیمیشن(درون گراها) در برابر جشن ها و خوشگذرانی ها(برون گراها)) استفاده می کنند. اگر این عبارت، تاکنون افسردگی شما را از پای نینداخته است، به خواندن ادامه ی مطالب ادامه دهید تا با بقیه ی کلمات مبهم و شکوه آن ها آشنا شوید.
"700 میلیون کلمه، عبارت و موضوع را که از پیام های فیس بوکی 75000 داوطلب جمع آوری شده بود، مورد بررسی قرار دادیم، از این داوطلبان، تست های شخصیتی استاندارد نیز بعمل آمده بود و بدین ترتیب، متوجه شدیم که متناسب با شخصیت، جنسیت و سن افراد، زبان آن ها نیز متنوع و متفاوت است. در تکنیک "واژگان بی پایان"، خود داده ها، موجب یک بررسی جامع زبانی گردیدند که مردم را از یکدیگر متمایز می کند و ارتباطات بین انسانی را موجب می شود که قبلاً، با بررسی سنتی "واژگان محدود"، مشخص نشده بود. تحلیل های ما، موجب پیشرفت فرآیندهای روانی اجتماعی شدند و نتایج این بررسی ها نیز معتبر هستند(برای نمونه، کسانیکه در ارتفاعات زندگی می کنند، درباره ی کوهستان صحبت می کنند)، موجب ملحق شدن محققین، به گروه های تحقیقاتی شدند(برای نمونه، افرادی که از نظر روانی، دچار مشکل هستند بطور نامناسبی از عبارت "حالم بهم می خورد از" و کلمه ی "افسرده" استفاده می کنند)، نظریه های جدیدی پیشنهاد شدند(برای نمونه، یک زندگی فعال موجب ثبات احساسی می شود)، و بینش درونی را گسترش دادند(مردان زمانیکه به همسر یا دوست دختر خود اشاره می کنند، در مقایسه با زنانی که به همسر یا دوست پسر خود اشاره می کنند، بیشتر از کلمه ی "مال من" استفاده می کنند). تا به امروز، این مطالعه، جامع ترین مطالعه بوده است و به بزرگنمایی زبان و شخصیت پرداخته است".

کلمات، عبارات و موضوعاتی که غالباً متمایز کننده ی درون گرایی و برون گرایی از احساسات و ثبات هستند. A. زبان برون گرایی(چپ، یعنی "جشن گرفتن") و زبان درون گرایی(راست، یعنی "رایانه"). B. زبان، متمایز کننده ی وضعیت روان افراد(چپ، یعنی "تنفر") از احساسات پایدار(راست، یعنی "دعای خیر")است؛ مطابق با سن، جنسیت، اصلاح شده توسط Bonferroni).

آیا ترک فیسبوک باعث شادی بیشتر ما می شود

سوال تامل برانگیز فیسبوک برای استخدام کاربرانش چیست

 این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...

مصرف میوه و سبزیجات در 2 هفته روحیه شما را بهبود می بخشد

در

میوه ها و سبزیجات بخش اساسی از یک رژیم غذایی سالم است، اما سودمندی آنهابه سلامت جسم محدود نمیشود. تحقیقات جدید نشان داده است که افزایش مصرف میوه و سبزی سلامت روانی را در کمتر از 2هفته افزایش میدهد. دکتر Coher tamlin رهبر گروه مطالعه روانشناسی دانشگاه اوتاگو نیوزیلند و همکارانش دریافتند افراد جوانی که به مدت 2هفته به خوردن سبزی و میوه اقدام کنند نسبت به بقیه افراد که این رژیم را ندارند نشاط و سرزندگی بیشتری بدست خواهند اورد.(سیارک

این محققان به تازگی یافته های خود را در مجله Plosone منتشر کردند. به گفته وزارت کشاورزی ایالات متحده امریکا بزرگسالان باید روزانه 2فنجان میوه و 2تا 3 فنجان سبزی مصرف کنند.

یک فنجان میوه معادل نیمی از یک گریپفروت یا یک پرتقال بزرگ است، و یک فنجان سبزی متناسب با یک فلفل قرمز بزرگ و یک سیبزمینی شیرین بزرگ میباشد. به عنوان بخشی از یک رژیم غذایی سالم میوه ها و سبزیجات میتوانند خطر ابتلا به چاقی، دیابت نوع 2، بیماری های قلبی، سکته مغزی و برخی از انواع سرطان هارا کاهش دهند.

در سالهای اخیر، مطالعات نشان داده اند که مصرف میوه و سبزی بهداشت روان را نیز بهبود میبخشد. محققان 171دانش اموز را به 3گروه 26،25و 18 نفری تقسیم کردند و بمدت 2هفته: به یک گروه فقط غذای عادی دادن، به گروه دوم 2وعده میوه و سبزی تازه (هویج، کیوی، سیب و پرتقال) دادند. و به رژیم غذایی گروه سوم میوه و سبزیجات بیشتری اضافه کردند. در اغاز و پایان مطالعه، شرکت کننده گان را از نظر روانی، خلق وخوی، نشاط، انگیزه، علائم افسردگی و دیگر عوامل تعیین کننده سلامت روان و رفاه مورد بررسی قرار دادند. محققان دریافتند گروهی که به مدت 2هفته، روزانه 3.7 وعده از سبزیجات و میوه ها مصرف کرده بودند از سلامت روانی بیشتری برخوردار بودند.

مخصوصا بهبود نشاط، و انگیزه و شکوفایی در این گروه بیشتر مشخص بود. 2گروه دیگر در مدت 2هفته از نظر روانی هیچ پیشرفتی نداشتند. علاوه بر این، هیچ پیشرفتی در علائم افسردگی و اضطراب هیچ گروهی مشاهده نشد. اکثر تقیقات مرتبط با افسردگی طولانی هستند بدین معنی که تفاوت در افسردگی ممکن است در زمان بیشتر از 2هفته مشخص شود. نتیجه میگیریم که بزرگسالان جوان با خوردن FV با کیفیت بیشتر (میوه و سبزیجات با کیفیت بالا) پیام اور این مطلب هستند که: با خوردن میوه و سبزیجات در مدت 2هفته سلامت روان خود را بدست آورید. این مطالعات نشان دادند که خوردنFV  با کیفیت بالا در مدت کوتاهی میتواند به جوانان نشاط و شکوفایی و انگیزه دهد. یافته ها علت ارتباط بین FV و رفاه را نشان میدهند.

در زمان های نه چندان دور سبزی پایه ثابت اکثر سفره ها بوده  و یک سبد سبزی سبزو قرمز بعنوان گل سفره، و اشتهای افراد را 2برار میکرد که متاسفانه امروزه انواع سس ها با خواصی نه چندان جالب جای سبزیجات را گرفته اند. سبزی ها بدلیل داشتن منیزیم از بروز سرطان روده و پروستات جلوگیری میکنند. و بخاطر داشتن پتاسیم سموم را از بدن دفع و فشار خون و کلسترل بد را کاهش میدهند. همچینین نارحتی های طحال را برطرف کرده و برای نقرس و درد مفاصل مفید میباشند. برخی از سبزی ها بعنوان مثال شاهی: پایین اورنده قند خون بوده و کک و مک ناشی از تماس مستقیم با نور خورشید را از بین میبرد. و روغن های فرار ان برای مخاط تنفسی، آسم، برونشیت و سرفه های مزمن مفید میباشد. ترکیبات موجود در اینگونه سبزیجات محرک فعالیت کلیه ها بوده و دافع سنگ کلیه، سنگ کیسه صفرا و مثانه میباشد.منبع:medicalnewstoday.com

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  

حق انتشار مقالاتی که در سایت سیارک ثبت می شود متعلق به سایت سیارک است و امکان انتشار به صورت کلی یا بخشی از آن بدون ذکر نام منبع  (سیارک) ممنوع است.

نظرات

در ادامه بخوانید...