داستان بی نظیر هالیوود با یک پایان غم انگیز: کلارک گیبل و کارول لمبارد

در
کلارک گیبل و کارول لومبارد

کلارک گیبل   و    کارول لمبارد

کلارک گیبل کیست

مطمئنا هر کسی فیلم بر باد رفته را دیده باشد کلارک گیبل را در نقش رت باتلر فراموش نمی کند. چند شب پیش برای چندمین بار فیلم برباد رفته را دیدم و این پست را به یاد رت باتلر بازیگر فراموش نشدنی آماده کردم.

سلطان هالیوود کیست

"عصر طلایی هالیوود" در گذشته های دور است ، اما نور ستارگان آن دوران هنوز مسیر ما را روشن می کند. بدون شک یکی از درخشان ترین ستاره های هالیوود قدیمی کلارک گیبل بود - رت باتلر مقاومت ناپذیر  از مشهورترین فیلم تمام دوران - اقتباس از رمان مارگارت میچل در سال 1939 بر باد رفته.

در زمان انتشار این فیلم برجسته ، گیبل در حال حاضر ستاره شماره 1 و سلطان شناخته شده هالیوود بود ، بنابراین ، اگر سوال مجری نقش اسکارلت برای مدت طولانی باز می ماند (همانطور که می دانید ، بیش از 1200 متقاضیان برای این نقش تست بازیگری دادند) ، اما هیچ انتخابی برای نقش رت باتلر انجام نشد. - همه: استودیو و تماشاگران بلافاصله می دانستند که این نقش باید توسط کلارک کیبل بازی شود.

 

scale_1200.jpg

کلارک گیبل کیست  و چه کسی می تواند در برابر کلارک گیبل مقاومت کند

با وجود زیبایی ، استعداد و جذابیت بدون شک ، مسیر کلارک گیبل به صفحه نمایش چندان سریع نبود ، اما ، البته ، زنان به او کمک کردند. در کل ، این بازیگر 5 بار ازدواج کرد ، اما این دو ازدواج اول بود که او را در پیاده روی مشاهیر هالیوود تضمین کرد.

 

گیبل برای اولین بار در سال 1924 در یک فیلم (بهشت ممنوعه) ظاهر شد. او 23 ساله بود. قبل از شروع فیلم ، نقش های تئاتری وجود داشت. همسر اول گیبل ژوزفین دیلون 14 سال از گیبل بزرگتر بود. به لطف او بود که راهی صفحه نمایش شد. آنها 6 سال ازدواج کردند و طلاق گرفتند. در سال 1931 ، کلارک با ماریا لنگهام ازدواج کرد. همسر دوباره بزرگتر از گیبل بود ، در حال حاضر به اندازه 17 سال. در آن زمان بود که حرفه بازیگر به شدت شروع شد.

 

در اوایل دهه 30 ، گیبل در بیش از 60 فیلم (!!!) بازی کرد و واقعاً پادشاه هالیوود شد. در سال 1934 ، کلارک گیبل برای بازی در فیلم "یک شب اتفاق افتاد" اسکار ارزشمند را دریافت کرد. دو بار دیگر او در سالهای بعد نامزد اسکار خواهد شد: در سال 1935 برای بازی در فیلم "شورش در بونتی" و برای نقش رت باتلر در "بر باد رفته".

MV5BMTk0NTI1NTQwM15BMl5BanBnXkFtZTcwMzc0NDkxNA@@._V1_.jpg

کلارک گیبل در فیلم شورش در بونتی 

 

بعضی اوقات به نظر می رسید کلارک گیبل ، این بازیگر با اعتماد به نفس و جاه طلب که عنوان "سلطان هالیوود" را به دست آورده بود ، کاملاً ناتوان از بیان احساسات واقعی خود بود. اما ملاقات با کارول لمبارد تمام ایده های او در مورد زندگی را به طور کلی و به ویژه در مورد خوشبختی روشن کرد. آنها می توانستند کل زندگی خود را در کنار هم زندگی کنند ، اما داستان عاشقانه آنها به اندازه یک رعد و برق روشن و تقریباً کوتاه بود. بعد از فاجعه ی مرگبار برای کارول ، کلارک گیبل فقط یک چیز را در خواب می دید ...
 
  کلارک گیبل و کارول لمبارد
 فیلم  هیچ‌یک از مردانش  No Man of Her Own
 
کلارک گیبل و کارول لمبارد ابتدا در مجموعه فیلم "No Man of Her Own" با هم ملاقات کردند. گفتن اینکه آنها نسبت به یکدیگر بی تفاوت بودند دروغ است.کلارک گیبل و کارول لمبارد کاملاً از یکدیگر بیزار بودند. کلارک گیبل برای نقش عاشق فیلم بسیار مستهجن و متکبر به نظر می رسید ، با این حال شیوه ارتباط او نیز به دور از ایده آل نبود. کارول در آن زمان با نحوه خاصی کلمات را برای مکالمه استفاده می کرد ، که کلارک را بسیار اذیت می کرد.
 
تنها چهار سال پس از همکاری در این فیلم ، کلارک گیبل و کارول لمبارد دوباره با هم ملاقات کردند. خوشبختانه نیازی به همکاری در فیلم با یکدیگر نبود و فضای سبک مهمانی که در یکی از شیک ترین کلوپ های آن زمان برگزار می شد ، باعث آرامش و فراموش کردن نارضایتی های قدیمی از یکدیگر شد.
 
به نظر می رسد کلارک گیبل حتی به کارول چشمک زد و حتی با همدلی به او نگاه کرد. خوب معلوم است که مقاومت در برابر لبخند گیبل غیرممکن بود. وقتی این بازیگر متوجه شد اثری از خصومت گذشته کارول وجود ندارد ، فوراً دختر را به رقص دعوت کرد. در حالی که موسیقی در حال پخش بود ، کلارک توانست به بازیگر زن اطلاع دهد که زیر لباس او لباس زیری وجود ندارد.
 
کلارک گیبل و کارول لمبارد

 

برخی منابع ادعا می کنند که کارول پس از شنیدن این سخنان، به صورت گیبل سیلی زد . طبق منابع دیگر ، او خندید و حدس های کلارک را تأیید کرد. فقط یک چیز با یقین شناخته شده است: آنها تمام شب با هم بودند، تا اینکه کارول متوجه شد که در حال رد شدن از هتلی هستند که کلارک در آنجا اقامت دارد.
 
گیبل به خودش اجازه داد کارول زیبا را دعوت کند تا به اتاق او برود و چیزی بنوشند. اما لمبارد فقط در پاسخ خندید و پرسید که آیا او را کلارک گیبل تصور کرده است؟ کلارک گیبل عاشق شده بود، اما هیچ کس این عاشقانه را جدی نمی گرفت.
 
آنها به مدت دو سال مجبور بودند که عاشقانه خود را اول از همه به درخواست سازندگان فیلم مخفی نگه دارند. علاوه بر این ، گیبل هنوز با ماریا لانگام زندگی می کرد ، که 17 سال از او بزرگتر بود و طبق یک قرارداد ازدواج قبلاً منعقد شده ، وی را تهدید می کرد که او را بدون پول و املاک ترک می کند. اما کلارک گیبل با این وجود همسر خود را طلاق داد و در سال 1939 همسر شاد کارول لمبارد شد.کلارک گیبل همسر کارول لمبارد  از ۱۹۳۹ –۱۹۴۲ بود 
 
کلارک گیبل و کارول لمبارد
کلارک گیبل و کارول لمبارد.  / عکس
 
آنها یکی از زیبا ترین و خوشحال ترین زوج های هالیوود بودند. کلارک و کارول  به محله خود در Encino ، کالیفرنیا رفتند، جایی که این زوج اسب ، مرغ و حتی گاو نگهداری می کردند.
 
اما خوشبختی آنها بی سایه نبود. کارول شدیدا خواهان فرزند بود ، او بارها و بارها به پزشکانی متوسل شد که نتوانستند مشکل ناباروری او را حل کنند. اما بازیگر زن از تلاش های مادر شدن خود صرف نظر نکرد و شاید اگر به خاطر این فاجعه نبود ، با گذشت زمان موفق می شدند.
 
کلارک گیبل و کارول لمبارد
کلارک گیبل و کارول لمبارد.  / عکس
 
در سال 1942 بنا به درخواست دولت آمریكا ، كارول لمبارد به ایندیانا پولیس رفت تا مردم را ترغیب كند كه اوراق نظامی را خریداری كنند. تنها در یک هفته با کمک کارول توانستند اوراق بهادار به ارزش بیش از دو میلیون دلار بفروشند. گیبل به همسرش افتخار می کرد و از قبل منتظر دیدار با کارول در فرودگاه بود. اما هواپیمایی که لمبارد با آن پرواز می کرد سقوط کرد و به کوه پوتسی در نوادا برخورد و سقوط کرد.
 
کلارک گیبل بلافاصله به نوادا پرواز کرد و به جستجوی همسرش رفت ، وی از این باور که کارول دیگر زنده نیست ، خودداری میکرد. افراد محلی این بازیگر را از صعود به قله تند 7800 پا منصرف کردند ، اما او نمی خواست به کسی گوش کند. او با راهنما ها به قله صعود کرد  تا لحظه ای که شاهد باقی مانده هواپیما ی سقوط کرده شد. و با چشمان خود دید که امدادگران اجساد مردگان را جمع آوری می کردند.
 
گیبل با اندوه و عصبانیت در نزدیکی مزرعه مستقر شد و از ترک اتاق خود امتناع می ورزید ، و مایل به بازگشت به مزرعه نبود ، جایی که همه چیز آنجا او را به یاد کارول محبوب خود می انداخت. او با اعتقاد به اینکه با حضور داشتن وی در این سفر می توانست همسرش را نجات دهد ، خود را به خاطر آنچه اتفاق افتاده بود مقصر میدانست.
 
کلارک گیبل و کارول لمبارد
کلارک گیبل و کارول لمبارد.  / عکس
 
از آن لحظه به بعد کلارک گیبل این هنرمند بزرگ سینمای جهان تغییر کرد. او به طرز ناامیدی مشغول به نوشیدن و دود کردن سیگار کرد، و سپس در سپاه هوایی ارتش ایالات متحده ثبت نام کرد ، می خواست به سرعت به استقبال مرگ برود و در دنیای دیگری دوباره با  کارول لومبارد  باشد. کلارک گیبل به دوستانش اعتراف کرد که :  اهمیتی نمی دهم که زنده بمانم یا بمیرم .
 
کلارک گیبل
کلارک گیبل  / عکس
 
خودش نمی داند چگونه این اتفاق افتاد، اما در 1949 با سیلویا اشلی ازدواج کرد و فقط این واقعیت را به این گونه توضیح داد که او ظاهراً مست بوده است. سپس یک طلاق و یک ازدواج دیگر ، این بار با کی ویلیامز. این دختر بسیار شبیه کارول بود اما نتوانست جایگزین او شود.
 
کلارک گیبل و کارول لمبارد
کلارک گیبل و کارول لمبارد.  / عکس

علت مرگ کلارک گیبل

در 5 نوامبر 1960 ، کلارک گیبل دچار حمله قلبی شد. این بازیگر به بیمارستان منتقل شد اما نتوانست از آنجا خارج شود. 16 نوامبر "سلطان هالیوود" از دنیا رفت. دلیل مرگ کلارک گیبل  حمله قلبی ذکر شد.  و در 20 مارس 1961 پسرش جان کلارک گیبل به دنیا آمد. کی ویلیامز همسر خود را در کنار کارول لمبارد دفن کرد که هرگز عشق او را فراموش نکرد.
 
جان کلارک گیبل
جان کلارک گیبل
 
 کلارک جیمز گیبل
 کلارک جیمز گیبل
نوه پسری  کلارگ گیبل  ، ( ستاره سرشناس و اسکاری فیلم های «برباد رفته» و «در یک شب اتفاق افتاد»  ) در سن 30 سالگی درگذشت.

فیلم های کلارک گیبل

بهشت ممنوعه (۱۹۲۴)
بن هور (۱۹۲۵)
سیل جانزتاون (۱۹۲۶)
روح آزاد (۱۹۳۱)
سرمقاله (۱۹۳۱)
پرواز شبانه (۱۹۳۳)
پزشکان (۱۹۳۴)
ملودرام منهتن (۱۹۳۴)
در یک شب اتفاق افتاد (۱۹۳۴)
شورش در بونتی (۱۹۳۵)
پس از ساعت اداری (۱۹۳۵)
آوای وحش (۱۹۳۵)
سان فرانسیسکو (۱۹۳۶)
پرواز آزمایشی (۱۹۳۸)
بر باد رفته (۱۹۳۹)
رفیق ایکس (۱۹۴۰)
ماجرا (۱۹۴۵)
هرگز رهایم مکن (۱۹۵۳)
موگامبو (۱۹۵۳)
نورچشمی معلم (۱۹۵۸)
ناجورها (۱۹۶۱)
دستهٔ فرشتگان (۱۹۵۷)
سلطان و چهار ملکه (۱۹۵۶)

کلارک گیبل کیست

کلارک گیبل

کلارک گیبل

 

کلارک گیبل در خانواده ای ساده و فقیر به دنیا آمد. مادر هنگامی که کودک هنوز یک ساله نشده بود فوت کرد. اما پسر توسط عشق و توجه افراد نزدیک احاطه شده بود. در دو سالگی ، او نامادری ، جنی ، یک زن مهربان و تحصیل کرده داشت. او دوران کودکی او را به خاطره ای خوش برای زندگی تبدیل کرد. جنی فرزند خوانده خود را به عنوان یک پسر مرتب و تمیز پرورش داد و عشق به موسیقی و ادبیات را در او ایجاد کرد.

 

کلارگ گیبل به طرز معجزه آسایی زیبا  و قدرتمند ، قد بلند و خجالتی بودن را با هم ترکیب کرد. او شاگردی کوشا و دارای نمرات بالا در همه دروس بود. کلارک عضو تیم بیس بال شهر بود ، در گروه شهر بازی می کرد ، اما بیشتر از همه عاشق تئاتر مدرسه بود.

گیبل در 1 فوریه 1901 در اوهایو متولد شد. پدرش حفار نفت بود و مادرش هفت ماه پس از تولد کلارک از بیماری طولانی درگذشت. تربیت "سلطان هالیوود" آینده - همانطور که هنرمند بعداً توسط کارشناسان فیلم نامیده شد - نامادری بود.


دوران کودکی شاد هنگامی به پایان رسید که پدر  خانه دو طبقه دوست داشتنی آنها را در هاپدیل در خیابان چرچ فروخت و مزرعه ای را در پالمیرا خریداری کرد. کلارک از کار سخت و کثیفی که پدرش را مجبور به کار دور از خانواده می کرد متنفر بود. کشاورزی برای یک نوجوان خسته کننده و دردناک بود. او بدون دوستان رنج می برد.

 

کلارک گیبل

 

همه چیز با مجروح شدن پسر تغییر کرد و پزشک محلی که از او پرستاری می کرد ، در مورد تحصل در پزشکی  بسیار صحبت کرد. کلارک ایده دندانپزشک شدن را پیدا کرد. او تصمیم گرفت در کارخانه تولید تایر در آکرون کار کند و از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شود . پدر ، یک نفتکش خشن و مخالف بود ، اما نامادری محبوبش از  او حمایت می کرد. او می گوید: "اگر نتوانیم به فرزند خود آموزش شایسته بدهیم ، حداقل باید به او این حق را بدهیم که مسیر زندگی خود را انتخاب کند."

کلارک از کار یکنواخت کارخانه به تنگ آمده بود ، اما از زندگی مستقل در شهر بزرگ بسیار راضی بود. او از حضور در مدرسه پزشکی مقدماتی لذت می برد ، تا اینکه به طور تصادفی وارد تئاتر محلی شد. اولین باری که او یک نمایش واقعی را دید. این مانند تخیلات دوران کودکی او بود ، چیزی که او بیشتر از همه دوست داشت.

از آن روز به بعد ، او تحصیل را رها کرد و عصرها به صورت رایگان و به عنوان راهنمایی و فرصتی برای روی صحنه رفتن در تئاتر شروع به کار کرد. تئاتر برای او خانه شده است. او پشت صحنه می خوابید ، در توالت های تئاتر شستشو می کرد. کلارک خوشحال بود که می توانست در کارهای اضافی کار کند یا به عنوان دستیار کارگردان به تور برود.

مرگ نامادری اش برنامه های او را تغییر داد. گیبل نمی توانست پدرش را در اندوه رها کند و موافقت کرد تا در دکل های حفاری در اوکلاهما به او کمک کند. میدان نفتی برای کلارک جالب نبود. او یک تئاتر سیار در همان نزدیکی پیدا کرد و تمام وقت آزاد خود را در آنجا می گذراند. یک سال بعد ، کلارک با تئاتر در سراسر کشور به ساحل غربی به تور رفت.

پدر مخالف بود و آنها درگیری جدی داشتند. سپس ، برای اولین بار ، کلارک اصل زندگی خود را بیان کرد - و  برای 10 سال طولانی ، ارتباط پدر و پسر قطع شد.

الهه او ژوزفین

کلارک دوست داشت با تئاتر در امریکا سرگردان شود و نمایش هایی را در روستاهای کوچک ترتیب دهد. هیچ درآمدی از اجراها وجود نداشت و گروه به زودی متفرق شد.

بدون پول ، او به اورگان روی سقف کالسکه رسید و اولین کار را به عنوان چوب بری انجام داد. پس از چند ماه کسب درآمد ، او به پورتلند رفت و در آنجا گروهی از بازیگران را برای سرگرمی تماشاگران در پاراشایپ ها به خدمت گرفتند.


در یکی از گروه ها ، او بازیگر با استعداد مشتاق فرانتس دورفلر را دوست داشت . کلارک از دوران دبیرستان دختران زیادی داشت ، اما این اولین عشق بزرگسالانه او بود. آنها تصمیم گرفتند ازدواج کنند. بیچاره کلارک ، بدون شغل دائمی ، نمی تواند والدین عروس را راضی کند. آنها حتی  فکر کردن به دخترشان را برای او منع کردند.

کلارک بدون موفقیت تلاش کرد تا شغل بازیگری را بیابد ، بنابراین هر کار دیگری را انجام داد - از فروشنده تا اپراتور تلفن. فرانتس به حرف والدینش گوش داد و نظر خود را درباره ازدواج تغییر داد. او به عنوان بازیگر در تئاتر کار کرد و به تور رفت. برای کلارک ، این ضربه بزرگی بود. اولین بار او به طور جدی فکر کرد که چگونه می تواند یک بازیگر واقعی شود. او به استعداد خود اعتقاد داشت. وقتی تبلیغ دوره های بازیگری را دید  متوجه شد این سرنوشت اوست.

 

همسر اول کلارک گیبل

 

سرپرست دوره ، یک زن مسن با چشمان مهربان و صدای دلپذیر ، به دقت به صحبت های این غریبه گوش داد. او موافقت کرد به شرطی به او کمک کند که همه چیزهایی را که قبلاً درباره تئاتر آموخته فراموش کند و فقط به حرف او گوش دهد. از آن روز به بعد ، کلارک زندگی جدیدی را آغاز کرد. او با خوشحالی برای پرداخت هزینه دوره های تئاتر کار می کرد.

مربی او ژوزفین دیلون زن فوق العاده ای بود. او در خانواده یک وکیل متولد شد. یکی از معدود زنانی که در دانشگاه استنفورد تحصیل کرده بود. و بازیگر موفق تئاتر برادوی در نیویورک بود. برای تبدیل شدن به یک ستاره ، او فاقد کاریزما بود ، بنابراین ژوزفین تصمیم گرفت معلم بازیگران مشتاق شود.

پس از تدریس در اروپا ، استودیوی تئاتر را در پورتلند افتتاح کرد. در بین همه دانش آموزان ، کلارک به دلیل سخت کوشی و پشتکار خود متمایز بود ، بنابراین تمام توجه خود را به او معطوف کرد. ژوزفین در آن پسر قدرت ستاره ای را می دید که خودش فاقد آن بود.

کلارک در دستان او مانند خاک رس شکل می گرفت . ژوزفین نحوه صحیح صحبت و حرکت را به او آموخت و تن صدایش را پایین آورد. با ژوزفین  ، کلارک گیبل بر تمام اسرار هنر نمایشی تسلط داشت. از نظر کلارک ، او الهه ای بود که او را بازسازی کرد.

ژوزفین اولین کسی بود که او را سلطان هالیوود نامید. پس از یک سال کلاس ، کلارک را دعوت کرد تا بازیگری را در هالیوود امتحان کند. مردی که به جز صحنه های کوچک چیزی ندیده بود ، حتی از فکر کردن به آن می ترسید. او به شرط حضور ژوزفین در هالیوود موافقت کرد و پیشنهاد داد که با ژوزفین ازدواج کند. 

ژوزفین 17 سال از او بزرگتر بود و ازدواج با کلارک برای او به معنای قطع روابط اجتماعی و خانوادگی بود. اما اعتماد او به سرنوشت ستاره ای کلارک آنقدر زیاد بود که بدون تردید موافقت کرد.

 

کلارک گیبل

کلارک گیبل در جوانی


آنها یک آپارتمان کوچک در نزدیکی هالیوود اجاره کردند. کلارک تمام وقت خود را صرف بازیگری کرد. یک سال تمام او سعی کرد نقشی را به دست آورد ، اما به غیر از موارد اضافی برای مقدار ناچیز ، هیچ چیز موفق نشد. ژوزفین تمام پولی را که از تدریس دانش آموزان به دست آورده بود صرف شوهرش کرد: غذای خوب ، لباس مناسب و بازدید از سینما.

 او را به کارگردانان و بازیگران معرفی کرد ، در کار در تئاترهای لس آنجلس کمک کرد. اما هیچ یک از آشنایان او در او بازیگری با استعداد ندید ، بلکه فقط یک جوان خوش تیپ بود.

او کلارک را متقاعد می کند که برای بازی در نقش های فرعی که موفقیت در آن آسان تر است ، یک قرارداد فصلی با تئاتر تگزاس امضا کند. پس از آن ، او می تواند با خیال راحت بر صحنه برادوی در نیویورک مسلط شود و فقط در آن صورت هالیوود را امتحان کند.

به مدت دو سال ، کلارک قوانین بی رحمانه کسب و کار نمایشی را به خوبی آموخته است. ژوزفین بیشتر از آنچه می توانست انجام داد. حالا او باید راه خود را برای روی صحنه باز کند. در عرض یک ماه از کار در تئاتر تگزاس ، او بازیگر برجسته شد. او اولین طرفداران و مربیان جدید خود را داشت.

 

کلارک گیبل

ژوزفین کلارک را کاملاً دگرگون کرد


ژوزفین از موفقیت های شوهرش خوشحال شد ، اما او نگران بود . کلارک از ورود غیرمنتظره و دخالت او در تمرین ناراضی بود. درگیری آنقدر جدی بود که از او تقاضای طلاق کرد. ژوزفین مات و مبهوت عازم نیویورک شد تا قرارداد جدیدی برای کلارک آماده کند. در جدایی ،  به او توصیه کرد که سعی کند یک بازیگر بسیار خوب شود ، زیرا او هرگز یک مرد واقعی نخواهد شد.

 

کار در هوستون رو به پایان بود. کلارک تردید کرد: همانطور که ژوزفین گفت ، دست خود را در برادوی امتحان کند ، یا به هالیوود بازگردد. او توسط پلین فردریک معروف از سان فرانسیسکو برای شرکت در تولید "مادام ایکس" دعوت شد . گپ زدن با پائولین  و دنیای پر زرق و برق او کلارک را برای همیشه تغییر داد. او بیشتر بدبین شد. تمسخر در لبخندش پیدا شد . او بازیگری ، خود و حتی زندگی را به طور کلی جدی نمی گرفت.

 

کلارک گیبل

خانم ریا

با تلاش های ژوزفین ، برادوی منتظر گیبل بود. نقش اصلی را در بازی تحسین شده "ماشین" به او واگذار کردند ، جایی که می توانست استعداد واقعی خود را نشان دهد. پس از اولین نمایش موفق ، تماشاچی های  تئاتر و بیوه ثروتمند ماریا فرانکلین به او علاقه مند شدند . او از توجه و مراقبت افراد اجتماعی که او را با محبت ریا نامیده بود لذت می برد. ماریا فرانکلین تمام درهای جامعه عالی نیویورک را برای او باز کرد.

این زمان همزمان با شروع رکود بزرگ در آمریکا بود. تماشاچی فقیر شد و سینماها را ترک کرد. کلارک دوباره بیکار بود ، اما به لطف ریا ، او با موفقیت به ایفای نقش یک جنتلمن در جامعه بالا ادامه داد. او به او کمک کرد تا بر همه ظرافت های رفتار افراد اجتماعی مسلط شود.

 

کلارک گیبل
کلارک گیبل در دهه 30


آنها آماده ازدواج بودند. کلارک از ژوزفین درخواست طلاق سریع کرد. این زن مدت ها بود که با از دست دادن همسرش کنار آمده بود ، اما افسرده بود که کلارک رویای خود ، بازیگری را فراموش کرده بود ، زیرا سالهای زیادی از عمر خود را برای آن گذرانده بود. او با دانستن خلق و خوی بی ثبات گیبل ، با طلاق در لس آنجلس موافقت کرد.

 

برای زندگی به عنوان یک خانواده ، کلارک و ریا مجبور شدند یک ازدواج ساختگی را رسمی کنند. یک سال بعد ، خبر طلاق به همراه دعوت گیبل به تئاتر لس آنجلس برای ایفای نقش اصلی در نمایش "آخرین مایل" آمد . کلارک از این پیشنهاد تمجید کرد ، اما به خاطر ریا آماده شد بازیگری را رها کند.زن زیرک نمی خواست شوهر جوانش او را به خاطر شکست کارش سرزنش کند ، بنابراین اصرار داشت که کلارک دعوت را بپذیرد. او مطمئن بود که در طول بحران اقتصادی او هیچ چشم اندازی در سینما نخواهد داشت و به زودی او مجبور است به نیویورک نزد او بازگردد.

 

کلارک گیبل با لباسی گران قیمت ، با اعتماد به نفس ، با لبخندی کنایه آمیز و خیره کننده و چشمانی براق و درخشان در لس آنجلس ظاهر شد.  همه کسانی که او را  قبلاً می شناختند شگفت زده کرد ، به طوری که آنها جرات نمی کردند بیایند و با او صحبت کنند.

 

کلارک گیبل

کلارک گیبل

 

پس از آغاز نمایش "آخرین مایل" ، عموم و مطبوعات با اشتیاق در مورد بازی این بازیگر صحبت کردند. کلارگ گیبل به طور غیرمنتظره ای تیزبینی اجتماعی را به تصویر میرز "قاتل" اضافه کرد. عوامل هالیوود که در استودیوهای خود به دنبال استعداد در تئاتر بودند ، در همان روز به کلارک گیبل پیشنهاد دادند که برای چندین نقش انتخاب شود. اما کلارک گیبل موافقت نکرد و برای بازگشت به نیویورک عجله داشت.

با این حال ، یکی از آشنایان قدیمی ، لیونل بریمور ، او را متقاعد کرد که برای مترو گلدوین مایر (MGM) تست بدهد. مدیران استودیو همه ممیزی ها را دوست نداشتند ، اما کارکنان زن او را بسیار دوست داشتند. آنها از زیبایی های  هالیوودی خسته شده بودند و از تصویر گستاخ کلارک گیبل لذت را برانگیخت. آنها در گروه ها جمع شدند و بحث کردند که چگونه چنین بازیگری جذاب را از دست ندهیم.

یکی از موفق ترین نمایندگان هالیوود موظف شد به سرعت نقشی را برای او پیدا کند.  کلارک را دعوت کرد تا با او قرارداد ببندد و قول داد که با او کار خواهد کرد. گیبل این را به عنوان یک شوخی تلقی کرد و متعجب شد وقتی که سه روز بعد ، او به عنوان یک کابوی انتخاب شد . چند روز بعد ، او دو نقش کوچک دیگر دریافت کرد. نماینده کلارک ، ایروینگ تالبرگ ، تهیه کننده اصلی MGM را متقاعد کرد تا قراردادی موقت با کلارک امضا کند زیرا آینده روشنی را برای او پیش بینی می کند.

 

جوآن کرافورد و کلارک گیبل

جوآن کرافورد و کلارک گیبل

 

جوآن کرافورد ، نماد جنسی فیلم های صامت ، اولین ستاره ای بود که شیفته کلارک گیبل شد. او اصرار داشت که نقش رهبر گانگسترها را در فیلم "رقص احمق ها ، رقص" به کلارک گیبل داده شود ، جایی که او نقش اصلی را بازی کرد.

پس از اولین حضور کوچک کلارک در سینما ، هزاران نامه به استودیو ریخته شد که می پرسیدند این بازیگر فوق العاده کیست و چرا از او زیاد فیلمبرداری نمی شود. مدیریت استودیو گیج شده بود - آنها حتی نمی فهمیدند در مورد چه کسی صحبت می کنند ، و فقط نماینده کلارک ، ایروینگ تالبرگ خوشحال بود.

شهرت فوق العاده  بازیگر کلارک گیبل به ریا در نیویورک رسید. او نگران بود ، متوجه شد که کلارک انتخابی را به نفع هالیوود انجام داده است ، و اگر کاری انجام نشود ، کلارک گیبل  را از دست می دهد.

گیبل وقتی ریا را در صحنه فیلمبرداری دید خشمگین شد. از او خواست که به نیویورک بازگردد زیرا زمان لازم برای توجه کافی به او را نداشت. ریا با دانستن سرسختی کلارک ، به مدیریت استودیو رفت و گریه کرد که اگر آنها کلارک را مجبور به ازدواج با او نکنند ، پس او رفتارهای ناشایست ستاره در حال ظهور را برای مطبوعات بازگو می کند. آنها سعی کردند به او توضیح دهند که این بازیگر برای زندگی خانوادگی با یک خانم مناسب نیست ، اما او قاطع بود.

 

کلارک گیبل و گرتا گاربو

کلارک گیبل و گرتا گاربو

 

کلارک به دلیل تهدید به فسخ قرارداد مجبور به ازدواج شد. او از همسرش عصبانی بود و تقریباً با او ارتباط نداشت. ریا قاطعانه سردی شوهرش را که 17 سال از او کوچکتر بود ، تحمل کرد. خانم گیبل جدید معتقد بود که فقط او می تواند کلارک گیبل را خوشحال کند و به موقع کلارک گیبل از او قدردانی خواهد کرد.

پس از اولین نمایش The Free Soul ، جایی که گیبل نقش گانگستر بی رحم آس ویلفونگ را بازی می کرد ، که قهرمان نورما شیرر را تعقیب می کرد ، تماشاگران کاملاً طرف او بودند. بدون تبلیغات ، ایفای نقش های فرعی ، عمدتا شخصیت های منفی ، او محبوب ترین و محبوب ترین بازیگر شد.

 

رئیس MGM ، لوئیس مایر ، از اینکه او با بازیگر رابرت تیلور خوش تیپ ترین مردی که طبیعت می تواند ایجاد کند  کار می کند ، اما بیننده تقاضای کلارک گیبل را دارد ، خشمگین بود .
ستارگان درجه اول در صف ایستادند تا بتوانند در فیلم ب بازیگرهمبازی شوند. کلارک به ندرت در خانه ظاهر می شد. همسرش از تمام روابط او با شرکا و رابطه عاشقانه دیوانه وار او با جوآن کرافورد در صحنه فیلم "وسواس" مطلع بود ، اما آن را به حرفه اش نسبت داد.

وقتی شوهر جوآن کرافورد به طور علنی گیبل را متهم کرد و تهدید کرد که او را به دادگاه خواهد کشاند ، ریا و فرزندانش عازم نیویورک شدند. این رسوایی می توانست هالیوود را منفجر کند. مدیران MGM ، با تهدید به اخراج ، کرافورد و همسرش را به سفری به دور دنیا فرستادند و گیبل مجبور شد روابط خود را با همسرش بهبود بخشد.

کلارک از این وضعیت وحشت داشت و از ریا خواست که برگردد و به او اطمینان داد که به هیچکس جز او احتیاج ندارد. آنها یکدیگر را بخشیدند و به خانه ای بزرگ و زیبا نقل مکان کردند. 

همسر کلارک گیبل

همسر کلارک گیبل 
کلارک و ریا در سال 1934

گیبل ریا را همسر ایده آل نامید. او آزادی لازم را به او داد ، در زندگی او دخالت نکرد ، اما از همه رویدادها مطلع بود و در صورت لزوم ، توصیه های عملی می کرد. ریا غذای سالم و لباس بی عیب و نقص به او داد. او از احتیاط و عمل گرایی همسرش قدردانی می کرد ، در همه مسائل جدی با او مشورت می کرد و روابط عاشقانه خود را با شرکای فیلم فراتر از دیوارهای استودیو نمی برد.

کلارک بیشترین احساسات را نسبت به ژان هارلو داشت ، اما آنها هرگز با احترام به ریا برنامه ریزی نکردند. پس از انتشار فیلم "گرد و غبار قرمز" ، گیبل به یک ستاره واقعی تبدیل شد. همسرش از اینکه کلارک بدون استراحت کار می کرد ، وزن خود را از دست داده و خسته به نظر می رسید ، ناراضی بود ، بنابراین او را متقاعد کرد که در کار خود گزینشی عمل کند و فقط آن نقش هایی را که مناسب تصویر او است ، ایفا کند. 

جین هارلو و کلارک گیبل

جین هارلو و کلارک گیبل در Red Dust


اما هنگامی که کلارک سعی کرد نقش پچ گالاگر تهیه کننده برادوی را در The Dancing Lady رد کند ، منجر به درگیری با مدیریت شد . روابط پرتنش با استودیو سلامت بازیگر را تهدید کرد. به بیمارستان رفت. برای چندین ماه ، ریا از شوهرش پرستاری کرد و وقتی او بهبود یافت ، کلارک را متقاعد کرد که دیگر با استودیوها قرارداد نبندد ، بلکه باید یک بازیگر آزاد شود.

رئیس MGM معتقد بود که گیبل در حال فیلمبرداری فیلم است و تصمیم گرفت جایگاه خود را به ستاره سرسخت یادآوری کند. آنها از تعویض کلارک امتناع کردند و تمام خسارت های ناشی از تاخیر در تولید  فیلم از کارمزد وی کم شد. برای افزایش مجازات ، آنها نقش کلارک در  فیلم را متوقف کردند و برای اینکه همزمان ضرر نکنند ، او را به یک استودیوی کوچک اجاره دادند.

گیبل هنگام حضور در کلمبیا پیکچرز از تمام دنیا عصبانی شد. اما فضای دوستانه و فیلمنامه فوق العاده کمدی یک شب اتفاق افتاد را زنده کرد. این اولین فیلمی بود که کارگردان به کلارک اجازه داد خودش بازی کند.

 

کلارک گیبل و کلودت کولبرت
کلارک گیبل و کلودت کولبرت در یک شب اتفاق افتاد


 سبک  فیلم ، خنده دار بود و نظرات خوبی از طرف مردم و مطبوعات دریافت کرد. گیبل برای ایفای نقش خود نامزد اسکار شد. بلافاصله پس از فیلمبرداری ، او و ریا به یک تور تبلیغاتی در سراسر کشور رفتند ، این پیروزی مشترک آنها بود.

گیبل به عنوان ستاره برتر به MGM بازگشت. فیلمنامه ، کارگردان ، فیلمبردار و بازیگران برای او انتخاب شدند. به منظور کنترل بر مهمترین ستاره آنها ، مدیر استودیو سعی کرد او را از تأثیر همسرش که اصرار داشت با آنها مذاکره مجدد نکند ، محافظت کند. او توسط زیباترین زنان هالیوود احاطه شده بود.

 

GettyImages-530793334-696x530.jpg

کلارک گیبل و بلوندهایش از فیلم "لذت احمق"


اما گیبل ارزش ری  را می دانست و فراتر از سرگرمی های روی تخت ، روابط با زیبا ها پیش نمی رفت. در بعد از کار ، وی نقش ویراستار خبری جیم برانچ را بازی می کرد ، که از شخصیت کنستانس بنت برای بررسی راز قتل استفاده کرد.

GettyImages-155465437-1-696x870.jpg

کلارک گیبل ، 1936


در طول فیلمبرداری ، این بازیگر سعی کرد با گیبل معاشقه کند ، اما او را کاملاً نادیده گرفت. کلارک به یاد آورد که چگونه بنت با تمسخر به او نگاه می کرد. سپس از سایر بازیگران درخواست کرد که اگر شبیه او  به بنت ضربه بزنند.

 

11ff5c99d7ec921a50407e369cd753a3.jpg

کنستانس بنت و کلارک گیبل 


کلارک عاشق خانواده اش بود. حالا او می توانست از عهده هدیه های گران قیمت برآید. برای دخترخوانده و نامادری اش  دو ماشین یکسان خرید و برای همسرش کت خز و جواهرات گران قیمت خرید. کلارک با بازگشت از مجموعه Call of the Wild ،  از ریا درخواست طلاق کرد. او توضیح داد که در شرایط سختی قرار دارد - شریکش در فیلم ، لورتا یانگ ، اعلام کرد که از او باردار است و قصد زایمان دارد. او باور نمی کرد ، اما می خواست ریا و بچه ها را از دردسر دور کند.

 

GettyImages-545676887-696x470.jpg

کلارک گیبل و لورتا یانگ در Call of the Wild
 
اوضاع با این واقعیت پیچیده شد که عروسی دختر ریا برای پاییز برنامه ریزی شده بود و طلاق می تواند شهرت خانواده را خراب کند. ریا به شوهرش اطمینان داد و، از او خواست هیچ اقدامی نکند - او خودش همه چیز را می فهمد و طلاق را در زمان مناسب اعلام می کند.
 
در حالی که کلارک در صحنه فیلم Riot on the Bounty حضور داشت ، ریا سعی کرد با لورتا یانگ تماس بگیرد و قصد او را دریابد ، اما این غیرممکن شد: بازیگر زن در مسیری نامعلوم رفت. چنین محرمانه ای برای او بسیار مشکوک به نظر می رسید.
 
133.jpg

پس از عروسی دختر ریا  ، جایی که کلارک ، به عنوان یک پدر ، دختر خوانده اش را همراهی کرد ، ریا تصمیم گرفت ریسک نکند و علنا ​​جدایی خود را اعلام کند. کلارک وقتی در تور آمریکای جنوبی بود این خبر را در روزنامه ها خواند.با بازگشت به خانه ، او به یک هتل نقل مکان کرد. این زوج بر سر توافق مالی به توافق رسیدند. خود ریا تصمیم به طلاق گرفت و کلارک قبلاً متعهد شده بود که نیمی از درآمد خود را به او بپردازد.

کارول لمبارد فاتح کلارک گیبل

به محض اینکه ریا علناً طلاق خود را اعلام کرد ، زن دیگری ، پس از خواندن روزنامه ، به دوستان نزدیک خود گفت که گیبل اکنون مال او است. او عزیز هالیوود ، ملکه مهمانی ها ، یکی از پردرآمدترین ستاره های آن زمان آمریکا - کارول لومبارد بود .

 

GettyImages-156534145-e1585503676439-696x527.jpg
کارول لمبارد و کلارک گیبل در فیلم "مرد سخت"


آنها مدتها بود که یکدیگر را می شناختند. چهار سال پیش ، کلارک و کارول در فیلم Difficult Man بازی کردند . کارول لمبارد ، کلارک گیبل را یک ساده لوح می دانست و او او را یک بی ادب عجیب و غریب می دانست ، که مانع از حفظ روابط دوستانه آنها در تمام این سال ها شد.

در سال 1933 ، همزمان دو سناریو "یک شب اتفاق افتاد" و "قرن بیستم" به او پیشنهاد شد . او اولین مورد را رد کرد ، زیرا نقش زن را احمقانه و غیر طبیعی می دانست. در نتیجه ، "یک شب اتفاق افتاد" پنج اسکار دریافت کرد ، از جمله کلارک گیبل برای نقش اصلی مرد اهدا شد.

 GettyImages-56460881-e1612132302623.jpg

اسکار کلارک گیبل
 
کلارک گیبل برای اولین بار در سال 1935 اسکار دریافت کرد. سپس برای اولین بار کارول لمبارد با چشمان دیگری به کلارک گیبل نگاه کرد و متوجه شد که او آنقدرها هم که به نظر می رسید ساده نیست. از آن زمان ، کارول از نزدیک حرفه و زندگی شخصی او را دنبال کرد. و اکنون که هر دو آزاد هستند ، این شانس را دارند که نه تنها در زندگی ، بلکه در فیلم ها نیز زوج شوند.
 
کلارک ، از خانه ریا به یک هتل نقل مکان کرد ، یک سبک زندگی مستقل داشت ، به ندرت از مکانهایی که می توانست با کارول ملاقات کند ، بازدید می کرد. 
لوئیس مایر در سال 1936 میزبان توپ سفید سالانه مایفر خود را تعیین کرد ، که کلارک گیبل نیز به آن دعوت شده بود. کارول می خواست جلوی کلارک در قالب یک خانم واقعی ، یک فرد اجتماعی تأثیرگذار ظاهر شود تا تصور قبلی خود را از او تغییر دهد.
 
GettyImages-3169248-696x547.jpg

کارول لومبارد ، 1933


 کلارک گیبل از پذیرایی های پر زرق و برق خوشش نمی آمد ، اما نمی توانست لویی مایر را رد کند. سخت ترین کد لباس  برای مهمانان اعلام شده بود-جلیقه های سفید برای مردان و لباس های سفید برفی برای خانم ها. او تصمیم گرفت یک ساعت حاضر شود و بدون توجه به آنجا برود. گیبل وارد سالن شد وقتی کارول به عنوان مهماندار با مهمانان ملاقات کرد. سفیدی باورنکردنی سالن روی لباسهای ابریشمی می درخشید که نورما شیرر معروف با یک لباس قرمز روشن در مرکز سالن ظاهر شد.

کارول لومبارد یخ زد و از لباسش سفیدتر شد: او انتظار چنین تحقیری را برای خود نداشت. تمام نگاه مهمانان به کارول بی حرکت و نورما که با لبخند قرمز رنگ لبخند می زد دوخته شده بود.

 

GettyImages-3169756-696x855.jpg

کارول لمبارد


کارول می خواست سالن را ترک کند ، اما کلارک با درک وضعیت  او را برای رقص برد. تمام عصر آنها خستگی ناپذیر می رقصیدند و با خوشحالی گپ می زدند. او از لباس قرمز شیرر که او را در آغوش گیبل انداخته بود سپاسگزار بود.

آنها خسته شدند و تصمیم گرفتند شب در هالیوود رانندگی کنند. کلارک احساس کرد که کارول به شدت به او علاقه دارد ، بنابراین ، با عبور از هتل خود ، او را دعوت کرد تا برای قهوه نزد او بیاید. اما در پاسخ  این جمله را شنید: "کلارک گیبل فکر می کنی  کی هستی؟!". نمی دانست به او بخندد یا آزرده خاطر شود. او دعوت خود را تکرار نکرد ، و خودش به خانه رفت.

 

GettyImages-3227563-696x891.jpg

کلارک گیبل ، 1935


صبح زود با صدای کبوترها که کارول به نشانه آشتی برای او فرستاده بود ، بیدار شد. از آن روز به بعد ، او به طور جدی به زنی با شوخ طبعی فوق العاده علاقه مند شد. وی دیدار از ریا را متوقف کرد و منتظر هر مهمانی بود که بتواند با لومبارد ملاقات کند.

 

یک هفته بعد ، در روز ولنتاین ، کلارک از کارول یک ماشین خراب قدیمی را که به رنگ سفید رنگ شده بود و با ولنتاین با اظهارات عشق چسبیده بود دریافت کرد. او تماس گرفت و از لومبارد تشکر کرد و او را به بهترین رستوران هالیوود دعوت کرد. او خوشحال بود ، این اولین قرار واقعی با شخصی بود که او خیلی می خواست.

 

این بازیگر مجلل ترین لباس خود را پوشید و گیبل با آن ماشین خراب قدیمی بسیار سفید با قلب ها ی ولنتاین دنبال او رفت. کارول که غافلگیر شده بود ، تردید نکرد و با خنده ای بلند همراه کلارک سوار ماشین شد و  به آرامی در امتداد بلوار مرکزی هالیوود به رستورانی لوکس رفتند. این زوج  اولین روز خود را با هم جشن گرفتند.

 

همسر فراموش شده گیبل به جدی بودن این رابطه اعتقاد نداشت ، مطمئن بود که به زودی کلارک از تفریح ​​در مهمانی های هالیوودی خسته می شود و آنها از هم جدا می شوند. ریا کلارک را خوب می شناخت ، اما اصلاً کارول را نمی شناخت.

حیات وحش ، شکار ، ماهیگیری تنها استراحت برای گیبل بود ، جایی که او می توانست پس از فیلمبرداری طاقت فرسا بهبود یابد. هنگامی که با دوستانش به شکار می رفت ، کارول در چند روز یاد گرفت با دقت تیراندازی کند ، بهترین تجهیزات را خریداری کرد ، تئوری را آموخت.

 

GettyImages-545035763-696x542.jpg

گیبل و لومبارد ، 1938
 
دفعه بعد که او به شکار رفت ،  لومبارد با او رفت. گیبل کارول را متقاعد کرد که شکار کاری زنانه نیست و در طبیعت همه مردان هم زنده نمی مانند. اما وقتی  لومبارد به بیشتر اردکها شلیک کرد ، او با چشمانی تحسین برانگیز به لومبارد  نگاه کرد. او به عضویت کامل جامعه شکار آنها درآمد.
 
گیبل و لومبارد کم کم در رویدادهای اجتماعی ظاهر می شدند و بیشتر و بیشتر وقت خود را در طبیعت سپری می کردند. کلارک مزرعه رویایی خود را در دره سان فرناندو به او نشان داد و گفت که پس از اتمام حرفه بازیگری ، آرزو دارد کشاورز شود.
 
تنها جایی که آنها از هم جدا بودند کارشان بود. کلارک چندین شریک ثابت داشت ، اما او ژان هارلو را مورد علاقه خود می خواند. آنها سبک بازیگری طبیعی مشابهی داشتند که آنها را از دیگر بازیگران متمایز می کرد. آنها با هم در دریاهای زرد بازی کردند ، جایی که کلارک نقش یک کاپیتان ماجراجویی را داشت ، همسر در مقابل منشی به عنوان ناشر مجله براق جذاب ، و ساراتوگا به عنوان یک دلال سرکش. شیمی باورنکردنی بین آنها باعث شد که دو نفر آنها  از بهترین ها در هالیوود باشد.

a11e030cdd3d0af404e86a1ed379a039.jpg

کلارک گیبل و ژان هارلو در ساراتوگا


کارول به ژان هارلو حسادت می کرد و می خواست با کلارک یک زوج روی صفحه نمایش باشد. او یکی از اولین کسانی بود که کتاب "بر باد رفته" را خواند و اولین کسی بود که کلارک  را در نقش رت باتلر دید. پس از آن کارول لمبارد  واقعاً می خواست اسکارلت باشد. او کتاب  را با یک یادداشت برایکلارک گیبل ارسال کرد: "بیایید این کار را با هم انجام دهیم."

 

اما 1500 نفر متقاضی نقش اسکارلت بودند و فقط کلارک برای رت باتلر. هالیوود آماده پذیرش کارول لومبارد به عنوان خانم گیبل بود ، اما نه به عنوان اسکارلت.

کلارک قاطعانه از نقش رت باتلر خودداری کرد. پس از شکست در نقش پرنل ، او قول داد که هرگز در فیلم های تاریخی ظاهر نشود. اما مدیریت استودیو برنامه های خود را داشت.

 

GettyImages-613462904-696x534.jpg

کلارک گیبل کتاب بر باد رفته را   Gone With the Wind  می خواند یکی از بهترین  فیلمهای کلارک گیبل

 

در سال 1938 ، مقالاتی در مطبوعات شروع به توصیف روابط خارج از ازدواج گیبل و لومبارد کردند. وقتی خبرنگاران از ریا پرسیدند چرا کیلی گیبل را طلاق نداده است ، او پاسخ داد که او در این مورد از او نپرسیده و برای او راحت است که شوهرش باشد.

مدیران استودیو از کلارک خواستند قوانین اخلاقی را زیر پا نگذارد و رابطه خود را با کارول قانونی کند. برای این کار ، او مجبور شد از طریق مطبوعات به طور رسمی از همسرش درخواست طلاق کند. وقتی ریا این درخواست را از طریق مطبوعات خواند ، احساس کینه و تحقیر او را مجبور کرد که تمام توافق های قبلی با کلارک را کنار بگذارد. او اظهار داشت که تا زمانی که نیمی از ثروت خود را به او نپردازد ، هرگز از او طلاق نمی گیرد.

ریا می دانست کلارک بیشتر از فقر می ترسد و هرگز نمی خواهد نیم میلیون دلار به او بدهد. کلارک گیج شده بود و چاره ای نمی دید. سپس کارول مزرعه رویاهای خود را در دره سان فرناندو خرید و استودیو پیشنهاد کرد در صورت موافقت با نقش رت باتلر مبلغ لازم را به ری پرداخت کند.

 

ویوین لی و کلارک گیبل

ویوین لی و کلارک گیبل بازیگر رت باتلر در فیلم بر باد رفته

همسر کلارک انتظار چنین روندی را نداشت. او سعی کرد طلاق را با ثبت آن در لس آنجلس به تاخیر بیندازد. اما محکومیت عمومی به حدی بود که او با این وجود به لاس وگاس رفت ، جایی که چند روز بعد طلاق گرفت.

بعد از اینکه ماریا فرانکلین گفت طلاق آنها توسط آقای گیبل یک اشتباه بزرگ تلقی شد. روابط خانوادگی آنها برای او بسیار سودمند بود و ازدواج بین ستاره های بزرگی مانند کلارک گیبل و کارول لومبارد نمی تواند شاد و طولانی باشد.

کلارک و کارول سه هفته بعد ازدواج کردند. او به او اعتراف کرد که  بهترین همسر ، بهترین شغل و بهترین خانه را دارد. او دیگر آرزویی ندارد. کارول در این مورد به شوخی گفت که داشتن دو دستگاه کود دیگر برای باغ آنها ضرری ندارد.

 

کلارک گیبل و کارول لومبارد

کلارک و کارول مخفیانه امضا کردند و روز بعد آنها روزنامه نگاران را به مزرعه خود دعوت کردند تا این خبر را اعلام کنند.

آنها توافق کردند که در امور حرفه ای و مالی یکدیگر دخالت نمی کنند ، اما با به دنیا آمدن فرزند ، کلارک حمایت خانواده را بر عهده می گیرد. مسئولیت ها به تنهایی توزیع شد. کارول از خانه ، باغ گل و پرندگان مراقبت می کرد. کلارک مسئول حیاط ، باغ با علفزار و حیوانات بود. آنها همه کارها را خودشان انجام می دادند ، به استثنای زمان صرف شده در مجموعه فیلمبرداری.

کارول برنامه خود را با کلارک تنظیم کرد به طوری که آنها همزمان مشغول و آزاد بودند. او به دوستان خود اعلام کرد که از ستاره شدن خسته شده است و کلارک در خانواده آنها ستاره خواهد بود و او از تربیت فرزندان و تعمیر جوراب مراقبت می کند.

 

GettyImages-167634830-696x530.jpg

کلارک و کارول در مزرعه


کلارک مجذوب همسرش شد. در او ، او بهترین ویژگی های زنان محبوب خود را دید. او مانند نامادری اش مراقبت مادری داشت ، از هوش و استعداد چشمگیر ژوزفین دیلون برخوردار بود و مانند ریا فرانکلین ظریف و عملگرا بود. و سخاوت بی حد و حصر و طنز فوق العاده او را از دیگران متمایز کرد.

کلارک گیبل تا پایان عمر بسیاری از زنان دیگر داشت ، اما هیچ یک از آنها نمی توانست هیچ کدام از چهار ملکه اش را جایگزین او کند ، که فداکارانه خود را وقف او کردند تا بیننده بتواند او را سلطان هالیوود خطاب کند.


پس از اولین نمایش Gone With the Wind ، کلارک در اوج محبوبیت بود. هر فیلمی با مشارکت او جزو اولین فیلم های گیشه بود. کلارک یکی از بهترین فیلمهای خود ، افتخار پر سر و صدا را به پدر خود اختصاص داد. او از تجربه خود در سکوهای نفتی برای بازی در نقش جان مک مستر استفاده کرد ، که به همراه قهرمانان کلودت کلبرت و هدی لامار ، در دوران رونق نفت سعی کردند ثروتمند شوند.

هدی لامار کیست

( هدی لامار ستاره هالیوود و نمونه اولیه سفید برفی از کارتون دیزنی هدی لامار زیباترین زن جهان نام گرفت. او زیبایی خود را نفرین می دانست: او به عنوان یک هنرپیشه و یک نماد جنسی بت مردان بود، اما به عنوان یک دانشمند مورد توجه قرار نگرفت. با وجود این، به لطف Lamarr، نه تنها Wi-Fi و بلوتوث ظاهر شد، بلکه سیستم ارتباطات ماهواره ای مورد استفاده توسط نیروهای مسلح ایالات متحده نیز ظاهر شد.)

 

کارول ، پس از یک سال زندگی خانوادگی ، از تلاش های ناموفق برای باردار شدن نگران شد. او شروع به مراجعه به مراکز درمانی کرد. شایعاتی در سراسر هالیوود پخش شد که کارول بیمار است و نمی تواند مادر شود. آنها شروع به صحبت در مورد فرزند خوانده کردند. کلارک به همسرش اطمینان داد که آنها مطمئناً فرزندان خود را خواهند داشت ، به همان زیبایی و باهوشی او ، و مانند او با گوش شنوا. فقط زمان و کار سخت می خواهد.

 

GettyImages-156534146-e1585503631185-696x866.jpg

کارول و کلارک در سال 1940


کمبود فرزندان کارول را بسیار تحت تأثیر قرار داد. او با دیدن بازیگران زن جوان زیبا در حال چرخش در اطراف همسرش عصبی و مشکوک شد. به نظر می رسید که همه آنها آماده هستند کلارک را از او دور کنند و یک دسته بچه به دنیا آورند.

وقتی گیبل با لانا ترنر مشتاق در Honky Tonk بازی کرد ، کارول به طور منظم به صحنه می آمد و با دقت باورنکردنی گیبل و شریک جدیدش را مشاهده می کرد.

مدیران MGM بسیار خوشحال بودند که جانشین مناسبی برای جان هارلو برای کلارک گیبل وجود دارد. این زوج قول دادند که بالاترین درآمد را در هالیوود داشته باشند. اما لانا ترنر  نمی توانست زیر نظر کارول کار کند.

 

کلارک گیبل با لانا ترنر

كلارك گيبل بازيگر  با لانا ترنر در Honky Tonk ، 1941

سپس گیبل مجبور به مداخله شد. او به طور جدی با همسرش صحبت کرد و از حضور او در صحنه جلوگیری کرد. او به لانا ترنر مجرد اجازه نداد موقعیت هایی ایجاد کند که او دوست ندارد.

کارول سعی کرد برای کلارک یک زوج روی صحنه شود ، اما استودیو علاقه مند به تبلیغ ستارگان جوان مانند لانا ترنر بود. کارول با سختی بسیار فیلمنامه ای برای فیلم "زن سال" پیدا کرد ، که در آن می توانستند همراه کلارک بازی کنند ، اما توسط کاترین هپبورن و اسپنسر تریسی آن را رهگیری کردند .

هنگامی که در 7 دسامبر 1941 ، پس از بمباران پرل هاربر توسط ژاپن ، ایالات متحده وارد جنگ جهانی دوم شد ، کارول لومبارد به طور فعال در کارهای اجتماعی و سیاسی مشارکت داشت. او نامه ای را به نمایندگی از کلارک به رئیس جمهور روزولت ارسال کرد و تمایل خود را برای خدمت به سرزمین مادری ابراز کرد. رئیس جمهور پاسخ داد که در شرایط دشواری برای کشور ، وظیفه اصلی چنین بازیگران برجسته ای تولید بهترین فیلم ها و پرداخت بیشترین مالیات است.

کلارک گابل به همراه لانا ترنر قرار بود  فیلم Pearl Harbor 's Somewhere I Find You را راه اندازی کنند . کارول سعی کرد او را مجذوب کارهای اجتماعی کند. او با استفاده از وطن پرستی خود ، کلارک را متقاعد کرد که ریاست کمیته پیروزی هالیوود را بر عهده بگیرد ، که برای ارتش کمک مالی جمع آوری کرد.

 

کلارک گیبل و کارول لمبارد

کلارک‌گیبل و کارول لمبارد

سلطان هالیوود ،گیبل بیشتر از تجمعات شلوغ و سخنرانی های متظاهرانه خوشش نمی آمد ، بنابراین وقتی کارول برای جمع آوری پول برای ارتش  می رفت ، دستیار خود را برای همراهی او فرستاد. کارول عصبانی شد. برای جلوگیری از رسوایی ، کلارک گيبل در امور کمیته به واشنگتن رفت.

اولین بار آنها به مدت طولانی از هم جدا شدند . کارول را مادرش و دستیار کلارک همراهی می کردند. او افسرده بود. اما با ورود به ایندیاناپولیس ، به عنوان یک بازیگر واقعی ، فوراً شادمانی او ب گشت . سخنرانی الهام بخش او صدها هزار نفر را که برای او تجمع کرده بودند ، مشتاق کمک مالی کرد. در یک روز ، کارول بیش از دو میلیون دلار برای نیازهای ارتش جمع آوری کرد. احساس کرد شوهرش به او افتخار می کند.

  

ادامه دارد.................دانلود فیلمهای کلارک گیبل و بهترین فیلمهای کلارک گیبل

نظرات

۱۴۰۰/۵/۱۰کلارک گیبل در زمان مرگ 59 ساله بود. او زندگی درخشان ، زیبا ، جالب و پر از درام و رویدادها را داشت که از هر نظر شایسته است. ستاره او 61 سال پس از مرگش خاموش نشده است.

۱۴۰۰/۵/۱۰کلارک گیبل تقریباً هم سن با قرن است - او در 1 فوریه 1901 در اوهایو متولد شد. می خواست در دوران نوجوانی بازیگر شود ، اما تنها چند سال بعد به رویای خود رسید. جالب است که در ابتدا او موفق به استخدام در یکی از شرکت های تئاتر شد و تنها پس از آن تحصیل مناسب را انجام داد. خوب ، کار نهایی توسط ژوزفین دیلون ، مدیر تئاتر از پورتلند برای او انجام شد : او هزینه دندانپزشک و یک استایلیست را پرداخت ، روی حرکت و وضعیت او و در عین حال در صحبت کردن او کار کرد. نتیجه کار ، معلوم شد . کلارگ گیبل ، به زودی قلب میلیون ها نفر را به دست آورد. خوب ، دیلون ، با وجود تفاوت سنی (او 14 سال بزرگتر بود) ، همسر اول او شد.

۱۴۰۰/۵/۱۰در طول جنگ ، کلارک گیبل در ارتش ثبت نام کرد ، یک ناظر توپچی بود ، در ماموریت های رزمی پرواز می کرد و در آستانه مرگ بود. وی در سال 1944 با درجه سرپرستی از ارتش خارج شد. جالب است که نامه استعفای وی توسط یکی دیگر از بازیگران هالیوود و رونالد ریگان رئیس جمهور آینده ایالات متحده امضا شده است . بازگشت به مسیر آسان نبود ، اما گیبل این کار را انجام داد. البته ، او به دفعات زیاد فیلمبرداری نشد ، اما به دلیل پخش مجدد منظم "بر باد رفته به عنوان یک ستاره باقی ماند و برای استودیو سود کرد . اما نقش های دیگر او و نامزدهای "اسکار" ، و نقش رت باتلر کارت ویزیت او باقی ماند. تنها در پایان عمر گیبل دو بار نامزد دریافت گلدن گلوب شد و در پایان او را بدون جوایز رها کرد. این بازیگر در سال 1960 ، در سن 59 سالگی - بر اثر سکته قلبی درگذشت. تنها پسر مشروع او - جان کلارک گیبل ، از همسر پنجمش ، چند ماه پس از مرگ پدرش به دنیا آمد.

۱۴۰۱/۱/۱۹بر باد رفته، 1939، ایالات متحده آمریکا، به کارگردانی ویکتور فلمینگ، جورج کیوکور، سام وود روانشناسان و روان درمانگران در سراسر جهان موافقند که فیلم بر باد رفته تأثیر مثبتی بر کسانی دارد که نمی توانند با اضطراب و استرس کنار بیایند. طرح‌هایی دارد که عالی عمل می‌کنند و به شما این باور را می‌دهند که راهی برای خروج از سخت‌ترین موقعیت‌ها وجود دارد. حتی عبارات فردی مانند عبارتی که مدت‌ها به یک کلاسیک تبدیل شده است بر روان انسان تأثیر می‌گذارد: «فردا به آن فکر خواهم کرد».

در ادامه بخوانید...

اوا گاردنر یکی از زیباترین بازیگران قرن بیستم

در

 

اوا گاردنر

اوا گاردنر

آوا گاردنر که بود

آوا گاردنر زندگینامه

24 دسامبر، شصت و یکمین سالگرد تولد یکی از هنرمندان و برجسته ترین هنرپیشه های آمریکایی و زیباترین زنان قرن بیستم،  اوا گاردنر در سینمای جهان است. در دهه 1950 او یکی از سلبریتی های پرطرفدار هالیوود بود که به عنوان "اغواگر روی زمین" معرفی شد. ازدواج اول  اوا گاردنر با بازیگر معروف میکی رونی ،ازدواج دوم آوا گاردنر ، با آرتی شاو موسیقیدان جاز بود و ازدواج سوم او با خواننده افسانه ای فرانک سیناترا بود،(۱۹۵۷-۱۹۵۱) بعد از طلاق، میلیاردر معروف هاوارد هیوز خواستار ازدواج با  آواگاردنر  بود. اما او سال های بعد را در تنهایی کامل صرف کرد. هنگامی که اواگاردنر را از یک استودیوی فیلم برای بازی در نقش یک زن پولدار و تنها خواستند، اوا گاردنر گفت: "من این نقش را در تمام زندگی خود بازی کرده ام!"

 

اوا گاردنر

اواگاردنر

آوا گاردنر زندگینامه

ایوا لاویینا گاردنر در سال 1922 در یک خانواده کشاورزی Puritor در شهر کوچکی در کارولینای شمالی متولد شد.تنها کتاب موجود در خانه آنها کتاب مقدس بود ، کودکان در آن زمان به شدت اطاعت می کردند و دختران مجاز به استفاده از لوازم آرایشی، خریدلباس های جدید نبودند و اجازه نداشتند به چیزی غیر از مطالعه کتاب مقدس فکر کنند. برای کوچکترین خطا، مادر آنها را بشدت مجازات  و با خشم خدا آنها را تهدید می کرد.

 

اوا گاردنر

آوا گاردنر

 

به محض اینکه  اوا گادنر  18 ساله شد، برای وارد شدن به کار تایپ و منشیگری به یک شهر دیگر رفت. یک سال بعد خواهرش پیشنهاد کرد که به نیویورک برود، جایی که شوهر خواهرش دارای استودیوی عکاسی  بود. شوهر خواهرش عکسی از آوا را پشت ویترین مغازه گذاشت این عکس توسط کارمند شرکت فیلم مترو گلدن مایرMetro Goldwyn Mayer دیده شد. او از زیبایی دختر شگفت زده شد و از  اوا گارنر  دعوت کرد تا به تئاتر برود و در کلاس های بازیگری شرکت کند.

 

آواگاردنر

در ابتدا او در فیلم های پیش و پا افتاده نقش های کوچکی بازی می کرد و زیاد جدی گرفته نمی شد. اولین موفقیت او در سال 1946 پس از فیلمبرداری فیلم "قاتلان" بود و بعد از آن مدیران استودیوهای فیلمبرداری شروع به ارائه نقش های جدی به او کردند،  در سال 1952، زمانی که در فیلم برفهای کلیمانجارو اثر ارنست همینگوی "The Snow of Kilimanjaro" بازی میکرد، شهرت زیادی بدست آورد این فیلم برای اسکار نامزد شد و آوا گاردنر را تبدیل به یکی از ستارگان برجسته سینماییکرد. او یک سال بعد برای فیلم Mogabmo که با کلارک گیبل بازی کرده بود  نامزد دریافت جایزه اسکار شد.

در دهه 1950  اواگادنر   تبدیل به یکی از موفق ترین و محبوب ترین هنرپیشه های هالیوود شد. منتقدان در مورد استعداد بازیگری  او یک صدا نبودند و هرگز او را یک بازیگر بزرگ نخواندند، اما همه آنهامعتقد بودند که او یک زن بسیار جذاب است که هیچکس در مقابل جذابیت  اواگارنر  نمیتواند مقاومت کند.

 

اوا گاردنر

اوا گاردنر  و  میکی رونی  ( رونی اوا )

 

او همیشه طرفداران زیادی داشت،هنگامی که بازیگر معروف میکی رونی به او پیشنهاد ازدواج دارد او به سرعت قبول کرد و  در سال 1942، با او ازدواج کرد، اما این ازدواج فقط یک سال ادامه داشت. آوا تقاضای طلاق  را ثبت کرد. بعدها او گفت: " من خیلی احمق بودم که تصور می کردم  ازدواج یک شخص را تغییر می دهد. ما فقط در رختخواب به یکدیگر نزدیک بودیم  و نه در هیچ چیز دیگری . "

 

با این حال، به لطف مایک رونی، مدیران استودیوهای فیلمبرداری متوجه آوا گاردنر شدند بعد از طلاق از مایک رونی در سال  ۱۹۴۳ با هوارد هیوز میلیاردر معروف که یکی دیگر از طرفداران او بود و به اوا گاردنر کمک کرد تا به یک ستاره مشهور تبدیل شود تا سال 1950 رابطه برقرار کرد.هاوارد هیوز، اوا گادنر را با جواهرات و لباس های لوکس سورپرایز میکرد. اما هوارد هیوز از لحاظ پاتولوژیک حسود بود و برای اوا گاردنر بیشتر یک بادیگارد بود، و دائما او را زیر نظر داشت اوا گارنر خواب فرار از این قفس طلایی را می دید.

 

103422265-91f58073-8fbf-43da-a535-9fba79fdf5de.jpg

آوا گاردنر و هامفری بوگارت  در فیلم کنتس پابرهنه یکی از فیلم‌های اوا گاردنر

 

اوا گاردنر

آرتی شاو و اوا گاردنر

 

در سال 1945، موسیقیدان  معروف جاز  Arti Shaw آرتی شاو را ملاقات کرد.زیبایی آواگاردنر ،  آرتی شاو را متقاعد کرد که با او ازدواج کند اما این بار هم، خوشبختی کوتاه بود1945-1946 - آرتی شاو  از دست اوا گاردنر عصبانی بود که چگونه ممکن است همسر او در تمام عمر به جز کتاب مقدس و بر باد رفته کتاب دیگری نخوانده است. گاردنر د راین باره گفت : " او بدن من را می پرستید اما فکر من را نفرین میکرد. برای زندگی با آرتی اشتیاقی نداشت و آنرا مثل رفتن به کالج تشبیه می کرد

 

اوا گاردنر و   فرانک سیناترا 

 

 ملاقات با فرانک سیناترا، محبوب ترین خواننده آمریکایی و مورد علاقه زنان، برای  آوا فرصتی برای شروع زندگی جدید بود. فرانک سیناترا  همسرش را طلاق داد و در سال 1951 با گاردنر عروسی کرد.جای تعجب نیست که او را "اغواگری در هالیوود" نامیده اند.

ارتباط آنها طوفانی به پا کردو دائما با رسوایی و مصالحه همراه بود به صورتی که کار فرانک را تحت تاثیر قرار داد، فرانک از طرف روزنامه‌نگارهای معروف آن زمان هدا هاپر و لولا پارسونزو همچنین از طرف کلیسای کاتولیک و هوادارانش مورد انتقاد قرار می گرفت.این انتقادها کار فرانک را تحت تأثیر قرار داد اما به لطف گاردنر، او محبوبیت از دست رفته خود را به دست آورد. فرانک سیناترا از طریق شهرت گاردنر در فیلم "از اینجا تا ابدیت" بازی کرد و جایزه  اسکار برای این نقش به او تعلق گرفت. اوا گاردنر در طول مدت ازدواج با فرانک 2 بار حامله شد که هر دو بار به سقط منجر شد.ازدواج آنها بعد از 2 سال در سال 1957 به پایان  رسید و او به اسپانیا نقل مکان کرد.

 

 

بعد از آن که این بازیگر موفق با ارنست همینگوی وارد رابطه عاشقانه شد و به خاطر علاقه همینگوی به گاو بازی او هم از دوستداران مسابقه گاو بازی شد. در این دوران او به شدت می نوشید و با سرعت با مرسدس خود در جاده های شبانه می راند. آوا گاردنر دو بار تصادف داشت، اما زنده ماند. یک روز او یکی از عاشقان خود را متقاعد کرد تا بتواند درمسابقه گاوبازی شرکت کند. گاو مسابقه شکمش را پاره کرد. پس از جراحی پلاستیک، زخم تقریبا قابل دیدن نبود، بعد از این بازیگری را کنار گذاشت و دیگر در  انظار عمومی ظاهر نشد و برای مدت طولانی  در آپارتمان در مادرید خود را زندانی کرد.

 

اوا گاردنر

پیری آوا گاردنر

 

پیری اوا گاردنر : در سال های آخر عمر ،بیشتر از تنهایی که خود داوطلبانه آن را انتخاب کرده بود، می ترسید، میل بازی در  فیلم برای اوا گاردنر به تدریج کاهش یافت و به دلیل بیش از حد نوشیدن و افسردگی دائمی، اغلب نقش جدی به او پیشنهاد نشد. آوا گاردنر به انگلستان نقل مکان کرد و به جز فرانک سیناترا، با کسی ارتباط نداشت. نوشیدن بیش از اندازه و افسردگی باعث بروز مشکلات جدی برای سلامت او شد و بعد از یک حمله قلبی سیناترا هزاران دلار برای درمانش صرف کرد، اما پزشکان نتیجه ای نگرفتند و در سال 1990 یکی از درخشانترین ستارگان هالیوود در سن 67 سالگی از دنیا رفت. آخرین کلمات بازیگر 67 ساله عبارت بودند از: " من خیلی خسته ام ... ".

 

کاربر گرامی

درصورتی که به بازیگران عصر طلایی هالیوود علاقه مند هستید این مقاله را در باره الیزابت تیلور: آنچه بینندگان از اسرار او نمی دانند و  مقاله جواهرات واقعا سلطنتی الیزابت تیلور ملکه هالیوود  و عکس پیری الیزابت تیلور را ببینید.

 

فیلم های اوا گاردنر

دیدار دوباره در فرانسه (۱۹۴۲)
آدم‌کش‌ها (۱۹۴۶)
سنگاپور (۱۹۴۷)
دوره‌گردها (۱۹۴۷)
در گذشته ممنوع من (۱۹۵۱)
برف‌های کلیمانجارو (۱۹۵۲) گریگوری پک و  اوا گاردنر

واگن دسته موزیک (۱۹۵۳)
موگامبو (۱۹۵۳)
کنتس پابرهنه (۱۹۵۴) آوا گاردنر و هامفری بوگارت
خورشید همچنان می‌درخشد (۱۹۵۷)
در ساحل (۱۹۵۹)
۵۵ روز در پکن (۱۹۶۳)
شب ایگوانا (۱۹۶۴)
هفت روز در ماه مه (۱۹۶۴)
کتاب مقدس (۱۹۶۶)
مایرلینگ (۱۹۶۸)
زمین‌لرزه (۱۹۷۴)
پرنده آبی (۱۹۷۶)
گذرگاه کاساندرا (۱۹۷۶)
سنتینل (۱۹۷۷)

نظرات

۱۴۰۰/۵/۲۱جوایز اوا گاردنر نامزدی اسکار (1953): بهترین بازیگر زن ("موگامبو") نامزدی بفتا: 1956 - بهترین بازیگر زن خارجی ("ایستگاه بهوانی") 1959 - بهترین بازیگر زن خارجی ("در ساحل") 1964 - بهترین بازیگر زن خارجی ("شب ایگوانا") ") نامزدی گلدن گلوب (1964): بهترین بازیگر زن درام (" شب ایگوانا ")

در ادامه بخوانید...

سلبریتی هایی که بی خانمان بودند

در

هزینه های چند میلیون دلاری، عمارت های بزرگ، پارکینگ برای ده ها یا حتی صدها اتومبیل، جت های شخصی، اینها ویژگی های زندگی یک ستاره مشهور هالیوود است . و دشوار است تصور کنید که برخی از این هنرمندان مجبور بودند شب را در پناهگاه ها و حتی در نیمکت های پارک های عمومی بگذرانند. در این مقاله  لیستی از سلبریتی  هایی که از طریق مدرسه دشوار زندگی راه خود را به موفقیت و رفاه پیمودنده اند را آورده ایم. 

سیلور استالونه

تعداد کمی از مردم می دانند که سلبریتی مشهور و نامزد دریافت دو بار جایزه اسکار برای فیلم راکی و قبل از اینکه بازیگر نقش راکی ​​بلبوای معروف شود، سیلوراستالونه به سختی گذران زندگی می کرد و شب ها را با ملوانان محلی در بندر می خوابید.

 

کارمن الکترا

دلیل بی خانمانی او خیانت دوست پسرش بود، که در غیبت او، تمام پس انداز او را سرقت کرد و ناپدید شد.پس از آن، کارمن مجبور شد چند سال با دوستانش بگردد و در هوای آزاد بخوابد تا بتواند دوباره روی پای خود بایستد. تنها چیز ارزشمند باقی مانده برای او ، پس از سرقت یک جفت کفش ورساچه بود.

 

هیلاری سونک

در حال حاضر علاوه بر جوایز گلدن گلوب در یکی از قفسه های عمارت هیلاری در هالیوود دو جایزه  طلایی اسکار موجود است
اما در دهه 1980، هنگامی که با مادرش به لس آنجلس نقل مکان کرد، آنها به اندازه کافی غذا برای خوردن نداشتند، و گاهی اوقات مجبور بودند در صندلی عقب ماشین بخوابند.

 

دانیل کریگ

چه کسی تصور می کرد که کریگ شب ها را در پناهگاه های تنگ و تاریک لندن میگذراند، زیرا او نمی توانست حتی یک اتاق را اجاره کند.


هالی بری

با توجه به ممنوعیت مادر، هالی بری، بازیگر زن در 20 سالگی، در یک کیسه خواب مسافرتی  و در جستجوی ماجراجویی به شیکاگو رفت.صاحب آینده جایزه اسکار اغلب مجبور بود شب ها را در فضای باز بخوابد.

 

جیم کری

وقتی جیم 12 ساله شد، پدرش کار خود را از دست داد،پدر و مادر او  نمی توانستند وام مسکن را برای خانه پرداخت کنند.در نوجوانی، کری مجبور بود در یک کارخانه که رینگ و لاستیک تولید می کرد کار کند.

 

جنیفر لوپز

ستاره آینده فیلم "سلنا" در 18 سالگی بخاطر اختلاف شدید با خانواده‌ از خانه بیرون زد .پدر و مادر جنیفر تصمیم او برای بازیگری را احمقانه می‌دانستند.جنیفر مدتی را در لابی هتل ها می گذراند. 

نظرات

در ادامه بخوانید...

ستاره های هالیوود زمانی که 20 ساله بودند

در
کیانو ریوز 54 ساله

ستاره ها و بازیگران هالیوود و سینمای جهان، زمانی که 20 ساله بودند.آیا در جوانی کاملا متفاوت بودند؟عکس 20 سالگی  سلبریتی ها با عکس سال 2018 مقایسه شده است. همه یک طرف تام کروز یک طرف !!

 
رایان گسلینگ (38 ساله)
رابرت داونی جونیور (53 ساله)
نیکول کیدمن (51 ساله)
نیکلاس کیج (54 ساله)
گینت پالترو 46 ساله
ناتالی پورتمن (37 ساله)
جولیا رابرتس (51 ساله)
جنیفر آنیستون (49 ساله)
تام کروز (56 ساله)
اشتون كاتچر (40 ساله)
کامرون دیاز (46 ساله)
آنجلینا جولی (43 ساله)
 به نظر شما کدام سلبریتی، بعد از سالها تغییر نکرده است؟
 

نظرات

در ادامه بخوانید...

چگونه پیرترین زوج هالیوود توانستند 65 سال با هم زندگی کنند

در
کرک داگلاس 102 ساله و آن بایدنس 100 ساله
کرک داگلاس 102 ساله و آن بایدنس 100 ساله
 
آنها دیگر لازم نیست چیزی را به کسی ثابت کنند. نماینده "دوران طلایی" هالیوود ، کرک داگلاس و همسرش "آن بایدنس" در اواسط قرن گذشته با هم ملاقات کردند ، با هم با ناملایمات جدی درگیر شدند با از دست دادن یکی از پسرانشان جان سالم به در بردند و همچنان عاشق و خوشحال باقی ماندند. راز خوشبختی همه جانبه و طولانی مدت، بازیگر مشهور سینمای جهان، کرک داگلاس و همسرش چه بود و چیست؟

عشق در پاریس

کرک داگلاس
کرک داگلاس.  / عکس
 
هنگامی که کرک داگلاس به یکی از محبوب ترین بازیگران آمریکایی تبدیل شد ، زندگی وی پر از وقایع ، جلسات و پیشنهادات جدید شد. در دهه 50 نه تنها آمریکا بلکه اروپا نیز تسلیم وی شد. در سال 1953 ، به صورت اتفاقی، کرک داگلاس در رمانتیک ترین شهر جهان، پاریس مشغول به کار شد. او به یک دستیار احتیاج داشت و بسیاری از آشنایان بارها و بارها آن بایدنس را پیشنهاد کردند و همه اعتقاد داشتند که اوست که می تواند به داگلاس کمک کند.
کرک داگلاس و آن بایدنس
کرک داگلاس و آن بایدنس.  / عکس
 
هنگامی که سرانجام دختر به پاریس بازگشت ، آنها با یکدیگر آشنا شدند. و این بازیگر مشهور بدون شک در پاسخ مثبت ، آن بایدنس را به یکی از گران ترین و محبوب ترین رستوران های پایتخت فرانسه دعوت کرد. اما او به کرک جواب رد داد ، سر را به علامت منفی تکان داد و گفت که به خانه می رود تا برای خودش تخم مرغ درست کند.
کرک داگلاس
کرک داگلاس.  / عکس
 
داگلاس حیرت زده بود: او ، بازیگر مشهور ، موضوع رؤیاهای بسیاری از زنان ، اما این دختر او را نمی دید.کرک داگلاس چندین بار تلاش کرد تا آن بایدنس را جذب کند ، اما او به سخنرانی های سرسخت وی واکنش نشان نداد. آن بایدنس مرز ها را مشخص کرد: آنها منحصراً برای کار ارتباط برقرار می کنند. اما کار فقط به آنها کمک کرده که نزدیکتر شوند.
 
او مطلقاً نمی خواست با یک سلبریتی بی پروا بچرخد و بدین ترتیب قلب خود را به طور کامل و غیرقابل برگشت از دست بدهد. کرک داگلاس آموخت که در مورد خود صحبت نکند بلکه حرف های آن بایدنس را بشنود که اینقدر بدون ابهام و پرده پوشی تمام تلاش های  او را برای نزدیک شدن به خودش رد می کرد. و ناگهان فهمید که این دختر پس از طلاق از همسر اول خود، دیانا دیل، مانند هیچ یک از کسانی که با آنها رابطه بدون تعهد داشته، نیست.
کرک داگلاس و آن بایدنس
کرک داگلاس و آن بایدنس.  / عکس
 
با گذشت زمان ، دوستی کاملاً محرمانه بین کرک و آن بایدنس ایجاد شد. آن بایدنس به کرک داگلاس درباره گذشته خود ، درباره زندگی در پاریس زمانی که توسط آلمانی ها اشغال شده بود ، در مورد خاطرات دردناک ، در مورد آرزوی موفقیت گفت. معلوم شد که او چهار زبان را می داند ، از نظر هنری کاملاً آگاه است و از یک طنز شگفت انگیز برخوردار است. داگلاس واقعاً عاشق شد.
 
و تنها هنگامی آن بایدنس به کرک داگلاس توجه کرد که پس از کنسرت گالا که در یک سیرک برگزار می شد ، او به تمیز کردن قفس فیل از فضولات حیوان کمک می کرد. کرک داگلاس مشهور در لباس شب و با بیل در دست خنده دار به نظر می رسید. اما توجه به توانایی بازیگر در اقدامات غیر منتظره، آن بایدنس را جلب کرد. این کیفیت کار کرک بود که زن را جذب کرد.
 

عاشقانه عجیب

کرک داگلاس و آن بایدنس
کرک داگلاس و آن بایدنس.  / عکس
 
زمانی که عاشق به شکلی کامل پیش می رفت ،حال کرک داگلاس عجله ای برای ادامه رابطه نداشت. علاوه بر این ، او به یک بازیگر ایتالیایی به نام پیر آنجلی مشغول بود . کرک داگلاس آنقدر بی رحمانه رفتار کرد که از آن بایدنس خواست تا به او کمک کند تا حلقه نامزدی را برای پیر آنجلی انتخاب کند. او با صداقت از این درخواست پیروی کرد و حتی به او نشان نداد که آن لحظات در فروشگاه جواهرات چقدر دردناک بودند.
 
با این حال ، کرک داگلاس هرگز عشق ها و سرگرمی های خود را از او مخفی نکرد. آن بایدنس بخاطر درد و رنج بسیار ظریفش از او انتقام گرفت و در روز تولد داگلاس در یك آپارتمان در پاریس او را غافلگیر کرد. آن بایدنس تمام زنانی را که با کرک داگلاس عاشقانه هایی داشتند دعوت کرد. آنها در بدو ورود داگلاس در یک خط بلند صف آرایی کردند و داگلاس ، که به سختی به این خط نگاه می کرد ، فقط در گوش آن بایدنس لبخند زد و زمزمه کرد: "ای حرامزاده!"
 
یک سال پس از شروع رابطه آنها ، آن بایدنس به کرک گفت که تمام این مدت به او اجازه داده از نظر عاطفی به او فشار آورد. اما اگر او همچنان به این کار ادامه دهد ، او برای اجتناب از درد مجبور می شود او را ترک کند. و چند روز بعد ، او آن بایدنس را دید که به طور جدی وسایلش را جمع می کند. داگلاس فهمید که اگر آن بایدنس را از دست بدهد ، نابود می شودو آن بایدنس به او شانس دوم نمی دهد پس از آن خواست كه با او ازدواج كند. فقط چند روز بعد ، کرک داگلاس و آن بایدنس ازدواج خود را در لاس وگاس ثبت کردند.
 
با این حال ، مدتی به دلیل مشکلات ویزای آن بایدنس ، این زوج مجبور شدن برای مدتی جدا از هم زندگی کنند.
کرک داگلاس و آن بایدنس با پسرانشان
کرک داگلاس و آن بایدنس با پسرانشان.  / عکس
 
پس از تولد فرزند اولشان ، پیتر ، كرک داگلاس به آن نوشت: "همیشه به یاد داشته باش عزیزم ، من به تو احتیاج دارم ... برای تو ، امیدوارم کارهای شگفت انگیز در زندگی انجام دهم. "
 
بیش از 65 سال ، آنها در کنار هم زندگی کرده اند. آن بایدنس به زن اصلی زندگی بازیگر افسانه ای ، دستیار اول وی و رئیس کمپانی فیلم او تبدیل شد که توسط داگلاس ساخته شده است.
 
آنها توانستند سرطان آن بایدنس را شکست دهند ، و پس از آن کرک دوباره آن را از خودکشی بخاطر افسردگی پس از سکته مغزی نجات داد. در سال 2004 ، آنها جوانترین فرزند خود اریک را که در اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر درگذشت ، از دست دادند.
کرک داگلاس 102 ساله و آن بایدنس 100 ساله
کرک داگلاس 102 ساله و آن بایدنس 100 ساله
 
آنها همچنین نامه های خود را در تمام زندگی خود حفظ کرده ، که بعداً پایه و اساس کتاب مشترکشان "کرک و آن" قرار گرفت. در سال 2004 ، آنها دوباره تجدید خاطره کردند و عروسی مجللی را راه انداختند ، که مهمانان زیادی را دعوت کردند و کمپانی فیلم به مایکل داگلاس و همسرش کاترین زتا جونز واگذار شد.
 
عشق آنها از بین نرفت و حتی در طول سالها محو نشد. هنوز آنها با همان عشق و لطافت به یکدیگر نگاه می کنند و کرک داگلاس اعتراف می کند: "... تحسین و نیاز بی امان من به این زن شگفت انگیز هنوز مرا متحیر می کند." و آن با همسرش موافق است: "این داستان عشق بی پایان است". کرک 102 سال سن دارد  و آن 100 سال،  چین و چروک های عمیق صورت آنها یک قرن قدمت دارد.
مقاله را دوست داشتید؟ با گذاشتن نظراز ما پشتیبانی کنید.

نظرات

در ادامه بخوانید...

کرک داگلاس بازیگر با استعداد هالیوود 103 ساله شد

در
کرک داگلاس
نماد هالیوود و بنیانگذار سلسله معروف داگلاس، کرک داگلاس 103 ساله شد.9 دسامبر سالگرد 103 سالگی یکی از موفق ترین و مشهورترین بنیانگذاران سلسله معروف داگلاس، کرک داگلاس است.کرک داگلاس، بازیگر فوق العاده با استعدادی که نقش های به یاد ماندنی و جاودانه را در فیلم هایی مثل اسپارتاکوس و ون گوگ را بازی کرد! او در واقع نمادی از سینمای آمریکا و شناخته شده در سینمای جهان است. پسران به همان اندازه مشهورند که پدر معروف بود؟
 
کرک داگلاس در 9 دسامبر 1916 در خانواده ای بسیار فقیر یهودی به دنیا آمد. والدین ایشور دانیلویچ مهاجر از بلاروس بودند (در آن زمان بخشی از امپراتوری روسیه بود). به گفته کرک ، این خانواده در فقر شدید زندگی می کردند.
کرک داگلاس آرزو داشت که از این فقر نجات یابد. او از کودکی شروع به کار کرد. کاری باقی نماند که او نکرده باشد: از روزنامه فروشی و تحویل پیتزا و ...تا این که توسط سینما و حرفه بازیگری فراخوانده شد: او حتی اجراهایی را در خانه برای خانواده انجام می داد. پشتکار ، کوشش و اراده وی به او کمک کرد تا به دانشگاه برود. این جوان به کشتی گرفتن علاقه داشت و بورسیه ورزشی دریافت می کرد.(بدن روی فرم و عضلانی این سلبریتی زبان زد جوانان نسل خودش بود )
بعد از اینکه ایشور دانیلویچ(کرک داگلاس) از دانشکده فارغ التحصیل شد ، به نیویورک رفت. در آنجا سعی کرد وارد آکادمی معتبر هنرهای نمایشی آمریکا شود. او هیچ پولی برای پرداخت هزینه های آموزش گران در آنجا نداشت. اما این جوان با استعداد چنان تاثیری بر معلمان گذاشت که به وی بورسیه تعلق گرفت.
کرک داگلاس
کرک داگلاس ، 1945.
کرک داگلاس به عنوان پیشخدمت کار می کرد و در تولیدات گروه دانشجویی شرکت می کرد. کرک داگلاس رهبر این گروه بود که باعث شد ایشور نام خود را به یک شخصیت هماهنگ تر تغییر دهد - کرک داگلاس. این بازیگر خودش با شوخی می گوید: "چطور می توانستی با نام ایشور به یک حرفه ای در سینما تبدیل شوی؟"
یک همکلاسی این بازیگر دختری به نام دیانا دیل بود که بعداً همسرش شد. همچنین ، با آنها ، ستاره آینده هالیوود دیگری تحصیل می کرد - لورن باکال. لورن برای همیشه دوست صمیمی کرک باقی  ماند. و به لطف لورن بود که کرک داگلاس به اولین نقش های فیلم هایش دست پیدا کرد. در واقع ، در آن روزها ، در آمریکا ،برای پسری یهودی و بدون سرمایه ، بدست آوردن کار خوب بسیار دشوار بود.
با شروع جنگ جهانی دوم ، در بازیگری کرک داگلاس وقفه پید شد. مرد جوان داوطلب جبهه شد. وی دو سال در ناوگان اقیانوس آرام ایالات متحده خدمت کرد. پس از مجروح شدن و پس از بازگشت از جبهه ، کرک به طور جدی در حرفه بازیگری خود دوباره مشغول فعالیت شد. او هر نقشی را به عهده گرفت.
کرک داگلاس در نقش وینسنت ون گوگ
کرک داگلاس در نقش وینسنت ون گوگ.
فیلم "قهرمان" ساخته استنلی کرامر ، برنده  منتقدین و عشق مخاطبین شد. همچنین ، در این فیلم کرک داگلاس برای اولین بار نامزد دریافت  برای معتبرترین جایزه سینمایی - "اسکار" شد
کرک داگلاس عمدتا به دلیل نقش نمادین در فیلم "اسپارتاکوس" شناخته شد. این حماسه تاریخی ، جایی که داگلاس بی نظیر نقش برده ای را که علیه اربابان رومی قیام کرده است ، بازی کرد ، شهرت جهانی را برای او به ارمغان آورد. در سال 2012 ، داگلاس حتی در تاریخ سینمای آمریکا خاطرات خود را درباره تولید این فیلم تاریخی نوشت.
 
کرک داگلاس در فیلم اسپارتاکوس
کرک داگلاس در فیلم اسپارتاکوس ، 1960.
 
جالب ترین چیز این است که کرک داگلاس همچنین یک مبارز برای برقراری عدالت در خارج از حیطه بازیگری بوده است. در اوج مبارزات در آمریكا با به اصطلاح "تهدید سرخ ها" ، نویسنده دالتون ترامپو (نویسنده و فیلمساز آمریکایی که به خاطر مواضع ضد جنگ‌ و مخالفت با سیاست های ایالات متحده، در لیست سیاه قرار گرفت) توسط مقامات در لیست سیاه قرار گرفت. حالا داگلاس این آزار و شکنجه ناعادلانه را صفحه شرم آور در تاریخ آمریکا می داند. سپس او با جسارت، کل سیاستهای ایالات متحده را به چالش کشید.
 
با یادآوری این موضوع ، کرک داگلاس می گوید: "فکر می کنم چون جوان بودم خیلی شجاع بودم. بله ، آن زمان به شجاعت زیادی نیاز بود. این یک دوره هولناک در تاریخ هالیوود بود.و هرگز نباید دوباره اتفاق بیافتد! برای این باید جنگید! اکنون تمام شده و خوشحالم که یادآوری می کنم که من در این کار نقشی داشتم. "
کرک و آن به همراه پسرانشان پیتر و اریک
کرک و آن به همراه پسرانشان پیتر و اریک ، 1958.
 
کرک داگلاس با پسران جوئل و مایکل داگلاس
کرک داگلاس با پسران جوئل و مایکل داگلاس.
در هالیوود ، کرک داگلاس عاشقانه های زیادی با ستارگان فیلمهای هالیوود مثل مارلین دیتریش و جین کرافورد داشت. همسر اول او که دو پسر مشترک با او دارد ، نتوانست در برابر خیانت بی پایان او بایستد و او را ترک کرد. آن بایدن ، همسر دوم بازیگر مدتی بعد از  طلاق دایانا با او ازدواج کرد. آنها هنوز با هم هستند. احتمالاً به این دلیل که آن عاقل تر و صبورتر بود. فرزند ارشد کرک ، مایکل ، مدت طولانی از پدرش متنفر بود زیرا به مادرش توهین می کرد. آنها سالها ارتباط برقرار نکردند.
 
همه فرزندان کرک داگلاس راه او را دنبال کردند. اما مشهورترین آنها ، فرزند بزرگترش مایکل داگلاس بود. در کارنامه بازیگری او نقش های نمادین زیادی و جوایز فیلم های معتبر زیادی وجود دارد. او مانند پدرش با ستاره خود در Hollywood Walk of Fame در لس آنجلس مورد تقدیر قرار گرفت.
شهرت جهانی با سریال تلویزیونی "خیابانهای سان فرانسیسکو" که در دهه هفتاد منتشر شد به مایکل رسید. سپس در سال 1975 به عنوان تهیه کننده فیلم "پرواز فراز آشیانه فاخته" عمل کرد. در ابتدا ، حق رمان کن كیسی ، كه براساس آن فیلمبرداری شد ، متعلق به كرک داگلاس بود. او قصد داشتخودش فیلم را بسازد و شخصیت اصلی رندل مک مورفی را در آن بازی کند. اما مایکل با قاطعیت اظهار داشت که پدرش برای این نقش خیلی پیر است.
 
 
این فیلم که توسط میلوش فورمن کارگردانی شده ، موفق به کسب پنج جایزه اسکار شد. و شهرت جهانی کسب کرده است ، هم منتقدان و هم تماشاگران را جذب کرده است. "پرواز بر فراز آشیانه فاخته" (در ایران "دیوانه از قفس پرید") فیلمی که به جهانیان بازیگر با استعدادی دیگری به نام جک نیکلسون ، که نقش اصلی را برعهده داشت را، معرفی کرد.
کرک داگلاس چندین رمان و دو کتاب زندگینامه نوشت. منتقدین کار را بسیار مطلوب ارزیابی کردند. در سال 1981 ، داگلاس مدال آزادی را از ریاست جمهوری امریکا و یک دهه بعد - لژیون افتخار فرانسه را دریافت کرد.
 
 
در سال 1996 ، کرک داگلاس دچار سکته مغزی شد. او آن را بسیار سخت تحمل کرد ، تقریباً مجال صحبت کردن را از دست داد. این بیماری او را مجبور به ترک حرفه خود کرد و او خود را کاملاً وقف خانواده کرد.
پسر مایکل در مورد پدرش درباره چگونگی جشن گرفتن نقاط عطف صدمین سال صحبت کرد. "با اشک در چشمانش ، از من التماس کرد که این شام خانوادگی را تهیه کنم ، تا فرزندانم را بیاورم." کاترین زتا جونز ، همسر مایکل ، درباره او می گوید: "ما خیلی خیلی نزدیک هستیم. یک خانواده بزرگ که همه چیز را به اشتراک می گذاریم. " شنیدن از نماد هالیوود مبنی بر اینکه او چیزی بیش از این که فقط در هنگام شام در یک حلقه از افراد نزدیک به او بنشیند ، بسیار غیرعادی است!
کرک داگلاس و مایکل داگلاس ، 2012
کرک داگلاس و مایکل داگلاس ، 2012
 
کرک داگلاس در طول عمر طولانی خود متحمل درد و رنج زیادی شد. وی در زندگی حرفه ای خود از دشواری های زیادی جان سالم به در برد ، از سقوط یک هلیکوپتر جان سالم به در برد ، دچار سکته مغزی شد و پسرش اریک را از دست داد (در سال 2004 در اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر درگذشت). زندگی به او چیزهای زیادی آموخت ، او یک انسان دوست و نیکوکار مشهور است.
 
مقاله دیگر ما در مورد کرک داگلاس ، می توان فهمید که چگونه پیرترین زوج هالیوود توانستند 65 سال با هم زندگی کنند
مقاله را دوست دارید؟ پس با گذاشتن نظر از ما پشتیبانی کنید.

نظرات

در ادامه بخوانید...

10 نقش نمادین کرک داگلاس، به یاد بازیگر عصر طلایی هالیوود

در

در تاریخ 5 فوریه 2020 نماینده عصر طلایی هالیوود ، کرک داگلاس 103 ساله در ایالات متحده درگذشت. فرزند بازیگر افسانه ای مایکل داگلاس با گزارش این واقعه غم انگیز در صفحه فیس بوک خود گفت: "او یک شوهر ، پدر و پدربزرگ و یک شگفت انگیز ، یک بازیگر و نویسنده با استعداد ، یک خیرخواه برجسته بود." ما به یاد نقش های نمادین کرک داگلاس این سلبریتی سینمای جهان می پردازیم ، که خود او بهترین ها را در حرفه بازیگری خود به حساب می آورد.
 

فیلم قهرمان ، 1949

عکس از فیلم "قهرمان".  / عکس
 
برای نقش مایکل "مید" کلی در درام ورزشی مارک رابرسون ، کرک داگلاس نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. این بازیگر گفته است که تا زمانی که در "قهرمان" بازی نکرد ، نمی دانست چقدر خونسرد است. و او اعتراف کرد: او همیشه دوست داشت با افراد بد بازی کند ، تلاش می کرد چیز خوبی را در آنها پیدا کند. این همان چیزی است که به او در برقراری ارتباط با مخاطب کمک کرده است.
 

فیلم ترومپت ، 1950

عکس از فیلم "Trumpeter".  / عکس
 
در درام موسیقیایی مایکل کورتیتز ، بازیگر کرک داگلاس نقش ریک مارتین را بازی کرد که داستان آن تا حدی بر اساس زندگی نامه موسیقی دان مشهور جاز بیکسس بادربک بنا شده است. هنگامی که کرک داگلاس 95 ساله بود ، مایکل داگلاس به پدرش گفت: بعد از تماشای فیلم "Trumpeter" ، او علاقه مند به نواختن ترومپت شد و به طور جدی به موسیقی مشغول شد.
 

فیلم آس در آستین ، 1951

کرک داگلاس در فیلم "آس در آستین"
 
در فیلم بیلی وایلدر ، کرک داگلاس نقش خبرنگار چاک تاتوم را بازی کرده است ، که می تواند جان انسان را فدای احساس در روزنامه کند. این بازیگر عاشق این نقش شد ، به نظر می رسد با توجه به اینکه کار زیادی با او انجام شده است. او سعی کرد ویژگی های خوبی به شخصیت خود بیفزاید ، اما کارگردان خواستار برعکس کردن آن شد. در نتیجه ، این فیلم بسیار عجیب و غریب بود و مسابقه غیر اصولی برای احساسات را نشان می داد ، که مطبوعات همیشه به سمت آن گرایش می یافتند. باید بیش از یک سال از عدم موفقیت فیلم در گیشه می گذشت ، قبل از اینکه آس در آستین وارد صندوق طلای هالیوود شود.
 

فیلم داستان کارآگاه ، 1951

کرک داگلاس در فیلم "داستان کارآگاه".  / عکس
 
این بازیگر پیش از شروع فیلمبرداری در فیلم توسط ویلیام وایلر بر اساس بازی سیدنی کینگزلی ، به مدت چندین هفته در یکی از ایستگاه های پلیس نیویورک کار کرد تا بتواند تصویر کارآگاه جیم مک لئود را بهتر بشناسد. وی در سفرهای میدانی خود با کارآگاهان واقعی همراهی کرد و علاوه بر این به دنبال خط و نقش مناسب بود و در یک نمایش تئاتری ویژه از کارآگاه داستان در ققنوس آریزونا بازی می کرد.
 

فیلم شر و زیبا ، 1952

کرک داگلاس در فیلم "عصبانی و زیبا"
 
بازی در نقش تهیه کننده سخت ، بی رحمانه و جاه طلب هالیوود ، جاناتان شیلدز در فیلم وینسنت مینلی ، بر اساس داستان چارلز بردوشو ، بسیار دشوار بود. با این حال ، ساخت یک فیلم درباره پشت پرده صنعت فیلم به طور کلی دشوار است. با این حال ، خود کرک داگلاس اعتراف کرد: فیلم بسیار راحت بود. و او بدون تواضع بی دلیل اضافه کرد که لینا ترنر و او در این فیلم فوق العاده خوب  بودند.
 

فیلم 20،000 فرسنگ زیر دریا ، 1954

کرک داگلاس در فیلم 20،000 فرسنگ زیر دریا"  / عکس
 
بازی در نقش ریچارد فلیشر بر اساس رمان ژول ورن توسط این بازیگر به خاطر اینکه آواز خواند ، به خاطر آورد. کرک داگلاس ، که اساساً بلد نبود آواز بخواند ، این نقش جدید را دوست داشت. او آشکارا به اجرای آهنگ خود افتخار می کرد و هر کودکی بدون شک انگیزه را می دانست. این بازیگر خوشحال بود ، زیرا حتی فرانک سیناترا در آن زمان به دوست خود کرک داگلاس حسادت می کرد.
 

فیلم عطش زندگی ، 1956

کرک داگلاس در فیلم "عطش برای زندگی".  / عکس
 
فیلم دیگری به کارگردانی وینسنت مینلی ، کرک داگلاس یکی از بهترین های کار خود را می نامد. در فیلمی که براساس رمان ایروین استون ساخته شده است ، این بازیگر مجبور بود تصویر وینسنت ون گوگ را امتحان کند. داگلاس مجبور بود خودش را زیر شخصیت بازسازی کند ، که مدام بر بازیگر پیشی می گرفت. داگلاس کار روی فیلم را تجربه بسیار جالبی خواند. بعضی اوقات از ترس اینکه بازی نمی کند خیلی مطمئن نبود ، از بازی خود ناراضی بود. با این حال ، تماشاگران به این بازیگر اعتقاد داشتند ، که باعث شد آنها با شخصیت همدلی کنند.
 

فیلم مسیرهای افتخار ، 1957

کرک داگلاس در فیلم "مسیرهای افتخار".  / عکس
 
فیلمنامه این فیلم ، که استنلی کوبریک قصد داشت آن را فیلمبرداری کند ، ابتدا توسط مترو-گلدنوین مایر رد شد ، پس از آن به دست کرک داگلاس افتاد. این بازیگر نه تنها موافقت خود را به بازی در این فیلم نشان داد ، بلکه به کارگردان نیز هشدار داد که فیلم بعید است سودآور باشد ، اما آنها هنوز هم باید آن را بسازند. روایت جنگ جهانی اول به نظر می رسد بسیار قوی است. تقریبا بلافاصله پس از انتشار تصویر روی پرده ها ، کرک داگلاس نقش سرهنگ داکس بهترین را در حرفه بازیگری خود نامید.
 

فیلم اسپارتاکوس ، 1960

کرک داگلاس در فیلم "اسپارتاکوس".  / عکس
 
کرک داگلاس بسیار به تصویر گلادیاتور اسپارتاکوس علاقه مند بود ، او می خواست شخصیت این شخصیت را درک کند ، تا دریابد چه چیزی هنگام تصمیم گیری او را راهنمایی می کند. تصویر کرک داگلاس از اسپارتا کوس بسیار گسترده و قدرتمند بود ، اما این بازیگر که تهیه کننده فیلم "اسپارتاکوس" نیز بود ، بیشترین افتخار را دارد که توانسته است دالتون ترمبو را که در "لیست سیاه" هالیوود قرار دارد ، جذب کند. کمپانی های فیلم از همکاری با او امتناع کردند ، کارگردانان او را در کار روی فیلم هایشان دخیل نکردند. داگلاس موفق شد این لیست را بشکند ، پس از آن Trumbo شروع به دعوت جدی به پروژه ها شد.
 

فیلم The Daredevils are Alone

کرک داگلاس در فیلم "Daredevils Only".  / عکس
 
اقتباس فیلم از رمان "کابوی شجاع " ادوارد ابی به کارگردانی دیوید میلر ، که در آن کرک داگلاس در نقش جک برنز به ایفای نقش پرداخت ، بسیار روشن و قابل اعتماد بود. این بازیگر بیشتر از روابط گاوچران با اسب خود تحت تأثیر قرار گرفت. پس از خواندن این رمان ، کرک داگلاس توانست مدیریت Universal Pictures را برای راه اندازی فیلم متقاعد کند. این بازیگر خودش بازیگران را از طریق شرکت تولیدی خودش انتخاب کرد ، او مجدداً به کار روی فیلمنامه دالتون ترامپو جلب شد. پس از آن ، کرک داگلاس بیش از یک بار می گوید که فیلم "Daredevils Alone" بهترین فیلم در زندگی اوست.
 
نماینده "دوران طلایی" هالیوود ، کرک داگلاس و همسرش "آن بایدن" در اواسط قرن گذشته ملاقات کردند ، با هم با ناملایمات جدی درگیر شدند ، از با دست دادن یکی از پسرانشان جان سالم به در بردند و تا همان لحظه تا زمان مرگ ، عاشق یکدیگر بودند. راز خوشبختی همه جانبه طولانی مدت آنها چه بود؟

نظرات

در ادامه بخوانید...