خانه کاغذی بهترین سریال برای تماشا

خانه کاغذی


13 حقیقت در مورد "خانه کاغذی" سریالی که قلب مردم را در سراسر جهان به دست آورد

مجموعه تلویزیونی اسپانیایی خانه کاغذی مدت هاست که  بهترین سریال برای تماشا  و  پربیننده ترین سریال نتفلیکس در تمام دوران بوده است. قسمت پایانی سریال در دسامبر امسال است و بینندگان در سراسر جهان  بی صبرانه در انتظار هستند و عزاداری می کنند که چرا باید آخرین قسمت  ابن  بهترین سریال برای تماشا  باشد. این مطالب در مورد 13 واقعیت خارق العاده در مورد خانه کاغذی  بهترین سریال برای تماشا  صحبت می کند که تمام جهان از آن دیوانه می شود.


1. اگر نتفلیکس خانه کاغذی را نمی خرید، سریال بعد از فصل اول بسته می شد

خانه کاغذی
NETFLIX پروژه را نجات داد


سریال خانه کاغذی در سال 2017 توسط یک شبکه تلویزیونی اسپانیایی راه اندازی شد. اپیزودهای اولین نمایش با تمجیدهای بالایی از سوی بینندگان و منتقدان مواجه شد، اما در پایان فصل اول، علاقه به سریال شروع به کاهش کرد. همه چیز به این واقعیت رسید که فصل دوم هرگز منتشر نمی شود. اما این اتفاق افتاد و در این دوره بود که NETFLIX تصمیم به محبوبیت و تبلیغ برنامه های تلویزیونی غیر آمریکایی گرفت. او حقوق بین المللی نمایش سریال را در سراسر جهان خرید. نام اسپانیایی "خانه کاغذی" برای اکران بین المللی به "سرقت" تغییر یافت. واکنش بینندگان نه تنها سازندگان، بلکه مدیریت نتفلیکس را نیز متعجب کرد: سریال خانه کاغذی به پربیننده ترین سریال غیرانگلیسی زبان تاریخ تبدیل شد (و تا پاییز 2021 که سریال ماهی مرکب رکورد خانه کاغذی را شکست، آن را نگه داشت. ).

 

2. نام خانه کاغذی ممکن بود متفاوت باشد

خانه کاغذی
آنها مطرود هستند ...

 

تهیه‌کنندگان تلویزیون اسپانیایی در ابتدا قصد داشتند نام سریال را «رانده شدگان» بگذارند تا بر وضعیت اجتماعی هر یک از اعضای باند با نام شهر تأکید کنند. زمانی که تصمیم بر این شد که محل سرقت ضرابخانه سلطنتی اسپانیا باشد، نام تغییر کرد که در ابتدای فصل اول طرح آن به شکل یک خانه کاغذی نشان داده شد.

 

3. ایده نام شهرها در سریال خانه کاغذی توسط یک حادثه خنده دار ایجاد شد

خانه کاغذی
چه شانسی!


ایده نام شهرها تولد بسیار جالبی دارد. یک روز، الکس پینا، مجری برنامه، با پیراهنی که روی آن نوشته شده بود «توکیو» در حالی که مفهوم نمایش را توسعه می داد، سر کار آمد. هیسوس کولمنار، تهیه‌کننده، ناگهان تصمیم گرفت که چنین نام‌هایی کاملاً در سریال خانه کاغذی جا بیفتند.

 

4. نتفلیکس جغرافیای فیلمبرداری را گسترش داد

2JS1A6auxx3ucU.jpg
NETFLIX به طور قابل توجهی جغرافیای فیلمبرداری را گسترش داده است.


تمام فیلمبرداری فصل اول فقط در قلمرو مادرید انجام شد و بودجه نمایش کاملاً متوسط ​​بود. اما با ورود نتفلیکس، هم جغرافیای سریال و هم بودجه آن به میزان قابل توجهی گسترش یافته است. و بسته به نیاز طرح، فیلمبرداری آن در سراسر جهان ممکن شد.

 

5. بسون به عنوان الهام بخش تصویر توکیو

خانه کاغذی
لعنت به مدال!  چگونه بلافاصله حدس نمی زدیم؟  و چتری؟  و گردنبند؟  و صورت؟

 

راستش، آیا وقتی برای اولین بار توکیو را دیدید، حس دژاوو داشتید؟ آیا فیلم شناسی بازیگر زن را در گوگل جستجو کرده اید و هنوز هیچ فیلمی را که قبلاً در آن بازیگر را دیده اید پیدا نکرده اید؟ درست بود؟ و پاسخ ساده است: ظاهر توکیو با جزئیات از ماتیلدا از فیلم کالت "لئون" لوک بسون کپی شده است.

 

6. ماسک های دالی معنای خاصی دارند

خانه کاغذی
چرا ماسک دالی؟  

 

ماسک های دزد ، چهره سالوادور دالی را دریافت کرده اند و این فقط انتخاب تصادفی تهیه کنندگان تلویزیون نیست. به گفته سازندگان سریال، دالی مظهر تخیل بی حد و حصر بود. یعنی پروفسور دارای آن است.

 

7. استفن کینگ و نیمار 

4898635b0fb61194478910a416.jpg
نیمار در قسمتی از سریال.


این نمایش نه تنها بینندگان عادی را ، بلکه ستارگان از جمله نویسنده استیون کینگ و بازیکن مشهور فوتبال نیمار را عاشق خود کردد. این فوتبالیست گران قیمت حتی در فصل سوم برای خودش التماس کرد که نقشی کوتاه داشته باشد.

 

8. خیر، در ضرابخانه اسپانیا اجازه فیلمبرداری نداشتند

خانه کاغذی
آه، چه سخت ..

 

مدیریت ضرابخانه اسپانیا علیرغم تلاش نویسندگان برای مذاکره، به دلایل امنیتی اجازه فیلمبرداری سریال را در محل خود نداد. خوشبختانه، تولیدکنندگان تلویزیون بعداً یک مرکز تحقیقات ملی سازگارتر پیدا کردند که کاملاً شبیه به ساختمان ضرابخانه است.

 

9. خیر، در فیلمبرداری از دستگاه های چاپ واقعی استفاده نشده است.

خانه کاغذی
مطبوعات روزنامه


گروه فیلم برای اصالت در همه چیز تلاش می کردند. اما، البته، هیچ کس به آنها یک دستگاه چاپ پول واقعی نداد. ما راهی پیدا کردیم: برای نمایش از تجهیزات چاپ روزنامه استفاده شد.

 

10. باران ، نقشه ها را در طول فیلمبرداری فصل سوم خراب کرد

خانه کاغذی
چه باران خوبی!


سریال خانه کاغذی از مشکلات تولید در امان نماند. در طول فیلمبرداری صحنه زیبای باران پول یورو در خیابان های مادرید، آب و هوا اغلب به بارانی تغییر می کرد و تیم مجبور شد برای ادامه کار خیابان ها را با باد خشک کند. بودجه نمایش را بسیار کم کرد، اما قطعا ارزشش را داشت.

 

11. رویکرد انقلابی به فرآیند فیلمنامه نویسی

خانه کاغذی
چه کسی این انتظار را از برلین داشت!


به طور معمول، فیلمنامه کل فصل قبل از فیلمبرداری برای کل گروه فیلمبرداری شناخته شده است. اما در مورد «خانه کاغذی» اینطور نبود! قسمت‌ها به ترتیب فیلم‌برداری می‌شوند و بازیگران فیلم‌نامه‌هایی را فقط برای یک قسمت خاص کمی قبل از فیلم‌برداری دریافت می‌کنند، بنابراین اغلب نمی‌دانند چه سرنوشتی در انتظار شخصیت‌هایشان است.

تهیه کنندگان تلویزیون سریال را به صورت فصلی تجویز نمی کنند: طرح داستان درست در حین تولید نوشته می شود تا نویسندگان همیشه این فرصت را داشته باشند که ایده های جدیدی را معرفی کنند که اغلب به طور ناگهانی به سر گروه فیلمبرداری یا حتی اجراکنندگان می رسد. بنابراین، برای مثال، در 1-2 فصل، برلین به عنوان یک جامعه شناس بی احساس به نظر می رسد. اما در فصل های 3-5، ما او را کاملاً متفاوت می بینیم: او دوست دارد، همدردی می کند، و ......

 

12. مشارکت افراد حرفه ای از رشته های مختلف برای فیلمبرداری صحنه های زیر آب

خانه کاغذی
فیلمبرداری دشوار


برای فیلمبرداری صحنه تسخیر یک مرکز ذخیره سازی شمش طلا در زیر آب، گروه فیلم باید یک مجموعه فیلم را در داخل یک مخزن ذخیره ویژه واقع در بریتانیا بسازند. اما آجرهای طلایی که از فوم ساخته شده بودند مشکل داشت. آنها شناور شدند. سپس تحت فشار آب شروع به فرو ریختن کردند. نویسندگان فیلمنامه تمام تلاش خود را کردند تا آن را واقعی کنند: آنها یک مهندس دریایی را برای عیب یابی مسائل فنی برای کمک به صحنه زیر آب استخدام کردند و همچنین چندین متالوژیست را برای مطالعه ساده ترین راه برای ذوب طلا و بیرون آوردن آن از داخل آب استخدام کردند!

 

13. ترفند وام گرفتن از فیلم کالت تارانتینو

خانه کاغذی
مسکو قدیمی خوب


«پالپ فیکشن» یکی از محبوب ترین فیلم های سینما دوستان از پیر و جوان است. و در این فیلم یک حرکت جالب وجود دارد - یک گذشته نگری غیر مستقیم. قسمت ها به ترتیب مستقیم داده نشده اند. بسیاری از شخصیت ها در ابتدای فیلم می میرند، اما ما در پایان آن ها را زنده می بینیم. اینگونه است که توهم یک پایان خوش بی پایان به دست می آید. سازندگان خانه کاغذی نیز همین کار را می کنند. شخصیت‌هایی که در فصل‌های 1-2 مرده‌اند، به دلیل تعداد زیاد فلاش‌بک‌هایی که با آن‌ها در فصل‌های 3-5 داشتند، "همیشه زنده" خواهند بود.

 

نظرات

برای ارسال نظر باید وارد حساب کاربری شوید. ورود یا ثبت نام
  • JamesEluro 464 :

    در زمان اکران، «خانه کاغذی» در اوج محبوبیت خود قرار داشت، تقریباً همان چیزی بود که سریال کره ای «بازی ماهی مرکب» در حال حاضر است. این یک چیز جدید، منحصر به فرد و بسیار زیبا بود. بازیگران اسپانیایی، احساسات آنها، داستان سرقت درخشان ضرابخانه، و کت و شلوارهای قرمز با ماسک های سالوادور دالی به سرعت عشق تماشاگران را به خود جلب کرد - آنها در همان لحظه شروع به فروش در سایت های چینی کردند. این احساس وجود دارد که در "کالمار" فقط از کت و شلوارهای قرمز با ماسک هایی که شبیه ماسک های شمشیربازان است استفاده نکرده اند، بلکه آنها را فقط مانند یک گیم پد طراحی کرده اند. اما این در ابتدا بود، در فصل سوم، سریال لغزش زیادی داشت. این احساس را داشتم که دارم خودم را مجبور می کنم قسمت بعدی را ببینم و کم کم از حالت "ترجیح می دهم ببینم" به "خواهم دید" رسید. در نتیجه، تماشای دو قسمت آخر فصل چهارم را تمام نکردم و برای مدت طولانی سریال را ترک کردم - خیلی کسل کننده بود. اما انتشار فصل پنجم نتفلیکس مرا مجبور کرد تا دوباره شروع به دیدن کنم. نمی توانم بگویم که مستقیماً مرا تحت تأثیر قرار داد. مراحل تاکتیکی و استراتژی استاد تعجب آور است و بنابراین پیچش های داستانی غیرمنتظره هستند و این متاسفانه به کل سریال گره نخورده است. که بیننده هر بار در تنش و سپس شوک از آنچه که دیده است قرار می گیرد. او چه فکر خواهد کرد: "وای، این استاد دوباره همه را شگفت زده کرد" - در فصل های اخیر اینطور نیست. خوب برای من شخصا. تیم اکنون دائماً در وحشت است، بسیاری از لحظات آنها شکست می خورند، ناله می کنند، غر می زنند، جیغ می زنند - همه اینها شروع به خسته شدن می کنند. من احساس قوی دارم که باید در فصل دوم متوقف می شد و آن وقت سریال واقعاً یک شاهکار بود ، اما اکنون تأثیرات آن فقط غم و حسرت به جا می گذارد.

    1400/9/11 20:22
  • Barbi 117 :

    فصل 1 سریال خانه کاغذی/ Money Heist بسیار عالی است، همه چیز را برای یک تریلر تماشایی و با کیفیت دارد. در واقع، منصفانه است که بگوییم سریالی که در ابتدا در تلویزیون اسپانیایی در سال 2017 توسط کانال محلی Antena 3 نمایش داده شد، به کلی شکست خورد. اما نتفلیکس به این پروژه علاقه مند شد. در نتیجه، این سریال پس از تولد دوباره، ویرایش و برای مخاطبان بین المللی منتشر شد. رتبه ها به شدت بالا رفت، وضعیت به طرز چشمگیری تغییر کرد. این سریال در سال ۲۰۱۸ به یکی از پرفروش‌های نتفلیکس تبدیل شد و جایزه امی دریافت کرد. ژانر فیلم دزدی سنتی در قالب جدیدی ارائه شد که در آن شدت معمول شور به خوبی با ملودرام ترکیب شده بود. فراموش نکردیم که چندین خط رمانتیک را وارد کنیم و بازیگری عالی داشتیم. در واقع: توکیو، دنور، هلسینکی، برلین، مسکو .. - به نظر اصلی و بسیار جالب است. موسیقی متن، که از سوئدی کالت «برون» به عاریت گرفته شده است، به ترکیب کلی آن حس ملایمی می بخشد. یک طرح فوق العاده، پویایی، دسیسه، درام، بازیگری، غیرقابل پیش بینی بودن - همه تبدیل به یکپارچه از یک فیلم داستانی شده اند. به طور کلی چیزی که بیننده را بسیار تحت تاثیر قرار می دهد و قطعا شما را از زمان صرف شده پشیمان نمی کند.

    1400/9/11 20:27
  • Macro :

    طرح داستان منحصر به فرد است، من نمی توانم با سریال های تلویزیونی دیگر در مورد سرقت مقایسه کنم. معمولاً اینها از ابتدا تا انتها یا 100 درصد قهرمان هستند یا آنتاگونیست های بدبین، اما در سریال من بارها و بارها نگرش خود را نسبت به سارقین، گروگان ها و پلیس تغییر داده ام. هر کدام از آنها به عنوان یک جنبه خوب و بد عمل می کنند، زیرا همه ما انسان ها بیش از یک رو داریم.

    1400/9/11 20:36
  • dorsa 87 :

    خانه کاغذی سریالی ساختگی بیش از حد! وای! چه شاهکاری است! این بهترین چیزی است که در زندگی ام دیده ام! او تاثیر زیادی روی من گذاشت! من در مورد همین نقدها درباره این سریال شنیدم. آیا می توانم چیزی مشابه در مورد سریال خانه کاغذی بگویم؟ قطعا نه! حتی اگر صحبت از پروژه های واقعاً بزرگ و پرمخاطب باشد، حتی با این جمله شروع می کنم که این یکی از بدترین برنامه های تلویزیونی است که من به طور کلی دیده ام. آیا بزرگ و محبوب است؟ بله همینطور است، اما این کافی نیست که برای بیننده چیزی ارزشمند باشد. مطمئن نیستم که دیگر هیچ چیز نمی تواند مرا غافلگیر کند، کمی تجربه احساسی جدید، خوراکی برای فکر کردن و لذت بردن از تماشا به من بدهد. اما «La Casa de Papel» نمی تواند به این موضوع ببالد. به طور کلی، من کاملاً نمی دانم که او چگونه می تواند طوفانی از احساسات را در تعداد زیادی از بینندگان ایجاد کند، به جز ناامیدی و تحریک کامل از آنچه روی صفحه اتفاق می افتد. به ویژه از احمقانه ترین، بی معنی و ادعایی دیالوگ ها. در واقع عصبانیت زیادی در او وجود دارد. بیایید بفهمیم که چرا این یک نمایش واقعاً بد است و آنطور که بسیاری آن را دوبله می‌کنند، «شاهکار» نیست. این سریال بر اساس 3 ژانر جنایی، هیجان انگیز، درام ساخته شده است. اما به طرز متناقضی، «خانه کاغذی» هر چقدر هم که تلاش می‌کند، نمی‌تواند با فیلم هیجان‌انگیز و درام مطابقت داشته باشد. یعنی سازندگان به سادگی در ساخت یک درام شکست می خورند، در حالی که نمی توانند فضایی واقعاً ظالمانه و پرتنش ایجاد کنند، شخصیت های اصلی مطلقاً نمی خواهند همدلی کنند و مهمتر از همه، آنها حتی نمی خواهند آنچه را که روی صحنه می گذرد باور کنند. صفحه نمایش چگونه می توانید باور کنید که قهرمانانی که قرار است برنده یک جکپات 2.4 میلیارد یورویی شوند، در حالی که 5 ماه برای سرقت آماده می شوند، نقشه ای درخشان بدون یک شلیک نادرست پشت شانه های خود، نمی توانند سلاح های خود را به سمت یک غریبه برای آنها هدایت کنند. ، چه کسی گروگان است و مشکل را در چهره او برطرف می کند؟ چگونه می توانید آن شخص را باور کنید در پشت ایجاد مبتکرانه ترین نقشه برای بزرگترین سرقت تاریخ، او خودش شروع به خراب کردن همه چیز می کند به دلیل احساسات ظاهراً ناگهانی، که در چند ساعت آشنایی با یک شخص داشت؟ یکی خواهد گفت که خب، البته، همه چیز طبق برنامه پیش نرفت، این یک فیلم است، اما ما قبلاً یکسری نمونه دیده ایم که چگونه سرقت ها طبق برنامه پیش نمی روند و چه زمانی کاملاً منطقی و غیر معقول اتفاق می افتد. مبتنی بر ناتوانی فیلمنامه نیست. چرا چیز جدیدی نگیرید و بیاورید، نگیرید و نشان دهید که دزدی چگونه مانند ساعت پیش می رود و آن را به شکلی جالب و با سلیقه نشان دهید، و وارد غرغر قهرمانان مطلقاً غیرضروری و غیر جالب نشوید، که مطلقاً اهمیتی نمی دهند. نمی توان همزمان روی دو صندلی نشست. یا دارید یک سرقت واقعاً درخشان و دیدنی را نشان می دهید، یا رابطه افراد، رذیلت‌هایشان، ناتوانی در کنار هم را نشان می‌دهید، در حالی که درام می‌سازید. مطلقا هیچ چیز در این نمایش کار نمی کند. بازیگری وحشتناک، کارگردانی مشمئز کننده، دیالوگ های بی معنی احمقانه، فلاش بک های مداوم که نه چیزی را فاش می کند و نه طرح را توضیح می دهد، که فقط برای افزایش زمان و خیلی چیزهای بد در این پروژه وحشتناک است. هنوز چیزهای "تملق آمیز" زیادی در مورد سریال وجود دارد، اما من فکر می کنم اصل موضوع روشن است. در نتیجه، ما یک محصول نسبتاً درجه دو از حداکثر کلاس C دریافت می کنیم، که هیچ چیز جدیدی را به ارمغان نمی آورد، ظاهراً برای مخاطبان بسیار انبوه در نظر گرفته شده است. سریالی که بر اساس کلیشه های پیش پا افتاده، داستان ها و مشکلات پیش پا افتاده و غیرقابل توجه ساخته شده است و چیزی پشت سر نمی گذارد و سوالی ندارد (به جز اینکه چرا اینقدر بد بود؟)

    1400/9/11 20:48
  • Billymer 175 :

    در کل از نظر طرح کلی، تعلیق، بازیگری (برلین)، موسیقی و دوربین فیلمبرداری، سریال خانه کاغذی خوب به نظر می رسد. اما رفتار شخصیت های اصلی (به استثنای نادر در قالب برلین و پروفسور) همیشه باعث شرم اسپانیایی می شود. به نظر می رسد که کل این تیم با یک آگهی جذب شده است. در تمام 4 فصل (!!!) آنها هرگز حدس نمی زدند که بر دهان خشن ترین گروگان ها چسب بزنند و با آرامش به آنچه می خواستند عمل کردند. با صدای بلند صحبت کردند، فرار کردند، تماس گرفتند، رابطه جنسی داشتند، به هواپیماربایان حمله کردند و هیچ چیزی برای آن به دست نیاوردند. سوتی ها همه جا هستند. به عنوان مثال، عملیات برداشتن گلوله در نزدیکی نایروبی . جراحان به مدت 10 سال در دانشگاه درس می خوانند و در اینجا یک خاله بی سواد عمل پیچیده ای را با باز کردن دنده ها و برداشتن بخشی از ریه انجام می دهد. تکه ها را از چشمانش بیرون می آورد و بینایی او را باز می گرداند. خوب، یک دکتر را وارد طرح کنید، یا اجازه دهید یکی از افراد باند حداقل تجربه عمل جراحی داشته باشد. و این تقریباً در هر پیچش داستانی رخ می دهد. بیشتر شبیه یک فیلم اکشن درجه دو دهه 90 است. همه فشنگ های بی پایان دارند، همه با آرامش گلوله های M-16 را با جلیقه سبک می گیرند. به طور کلی، با وجود همه این سوتی های داستانی، فیلم شاد به نظر می رسد. شما می توانید دو فصل اول را تماشا کنید. 3 و 4 را توصیه نمی کنم.

    1400/9/11 21:26
  • Cyelii 193 :

    پس از تماشای فصل 1 و 2 سریال خانه کاغذی، ناخواسته با غیرمنطقی بودن شخصیت هایی مواجه می شوید که برنامه عمل مشخصی دارند، اما در عین حال شروع به سرپیچی از دستورات و خودپسندی می کنند. در همان زمان، در پایان فصل 2، شما غرق احساسات از آنچه دیدید هستید، زیرا این سریال از این سبک همه چیز دارد، از جنگ ذهن ها تا پایان های عاشقانه. طرح بسیار پیچیده است و شما را خسته نمی کند. رفتار آنها با گروگان ها بسیار عجیب بود. هیچ تهدیدی غیر از برلین از جانب کسی نبود که اگر دستور را اجرا نکنید، اکنون واقعاً کشته خواهید شد. مشخص نیست که چرا 50 گروگان هیچ کاری انجام ندادند در حالی که همه قهرمانان به دلیل یک مشکل مشترک، گیج شده بودند، به غیر از بانک اسپانیا که در آن 300 گروگان وجود داشت. مشخص نبود چرا وقتی گروگان ها را به خیابان بردند، هیچ کس سعی نکرد نقاب خود را بردارد و مدام اسلحه خود را به سمت پلیس نشانه رفت. نافرمانی یکی کافی بود - کل نقشه به جایی نرسد. آرتورو رومن، رئیس ضرابخانه. چنین شخصیت مسخره ای که فقط کاری را انجام می دهد که بیننده را وادار به انجام Facepalm می کند. و همه اینها با بازیگری وحشتناک برجسته می شود. قهرمان همیشه سعی می کند رهبر مخالفان باشد، دائماً برنامه هایی برای ارتباط با پلیس یا فرار دارد، اما تمام اقدامات او به صفر مطلق منتهی می شود. پروفسور قهرمانی است که شما هرگز از دنبال کردن او خسته نخواهید شد. مفهوم رویارویی استاد و پلیس بسیار زیبا و مفصل است. تماشای اینکه چگونه او با چند قدم جلوتر از پلیس، نقشه سرقت را با جزئیات انجام داد، بسیار عجیب بود، اما نتوانست وظیفه هلسینکی را پیگیری کند. توکیو یک دختر و یک شخصیت کاملاً نامناسب که در حین سرقت بداهه می پردازد و هنوز توسط تیم حمایت می شود. حدود 80 درصد مشکلاتی که در تیم ایجاد می شود صرفاً به خاطر حمایت تیم است. اگر همه افراد در تیم وظایفی داشته باشند، آنها همه چیز را خراب نمی کنند. من می خواهم پدرو آلونسو (برلین) را برجسته کنم. هر بار که او در کادر ظاهر می شد، باعث می شد شما فقط به او نگاه کنید. حتی گاهی به نظر می رسید که نویسندگان فقط به شخصیت او فکر کرده بودند. وقتی فصل 2 به پایان رسید و می دانستم که 2 فصل دیگر در پیش است - من متوجه نشدم، اما چه چیز دیگری لازم است؟! سریالی فوق العاده با چنین داستانی و پایانی به همان اندازه عالی. در قسمت 1 فصل 3، همه چیز سر جای خود قرار گرفت اما در این لحظه است که به یاد می آورید سریال توسط نتفلیکس فیلمبرداری می شود، کسی که کلمه "ایست" را نمی داند. فصل 3 و 4 مربوط به رمبوی جدید است. وقتی نویسندگان فراموش می کنند که در فصل 1 و 2 پلیس فقط توانسته اسامی برخی از شرکت کنندگان در سرقت را کشف کند، اما در فصل 3 و 4 به نظر می رسد پلیس از قبل همه شرکت کنندگان در سرقت را می شناسد! این سریال به دو دسته «قبل» و «بعد» تقسیم می شود. "قبل" - زمانی که نمایش هنوز آنقدر محبوب نبود و عالی بود، و "بعد" - زمانی که نتفلیکس متوجه شد که می تواند درآمد خوبی داشته باشد. و به این ترتیب فصل 3 متولد شد!

    1400/9/13 20:49
  • OOOВалок_Харлам 134 :

    زمان نمایش پیکی بلایندرز فصل ششم ؟

    1400/9/28 23:24

بیشتر بخوانید