اجتماعی بودن کودک جدول زمانی از یک تا هشت سالگی

در

13 تا 18 ماه کودک نوپا

شروع به صحبت کردن می کند که به توسعه روابطش کمک می کند. از 18 ماه، دستورات یک کلمه ای ساده را دنبال می کند. بازی موازی را ادامه می دهد - کنار (نسبت به با) دیگر کودکان بازی می کند. اضطراب جدایی احتمالا اوج می گیرد.

19 تا 24 ماه

با بغل و بوس احساس نشان می دهد، اگرچه برخی کودکان به سادگی خیلی بغلی نیستند. (و برخی دیگر که به طور طبیعی احساساتی هستند وارد فاز سردی می شوند.)

ممکن است در ارتباط با افراد بالغ غیر خویشاوند خجالت بکشد. شروع می کند که برای بازی به دیگر کودکان برسد، ولی هنوز در سهیم بودن در آن خوب نیست.(سیارک

2 تا 3 سال

ممکن است اولویتی برای یک یا دو دوست نوپای خود نشان دهد. ممکن است با یک دوست خیالی صحبت یا بازی کند.

در به اشتراک گذاشتن وارتباط برقرار کردن بهتر شده است ولی هنوز راه هایی برای طی کردن دارد. ممکن است تهاجهی شود، برای حفاظت از فضا یا متعلقاتش کسی را بزند یا گاز بگیرد.

هماهنگ تر شدن با احساسات دیگران را شروع می کند اما هنوز خود محور است و کاملا قادر به قراردادن خود جای کس دیگری نیست. از بازی کردن بیشتر در حضور افراد بالغ لذت می برد.

پرچم قرمز : اگر نگران این هستید که رفتار تهاجهی کودکتان خارج از عرف است و با عملکرد او تداخل دارد، با دکتر کودک خود صحبت کنید.

3 تا 4 سال

اعتماد بنفس و استقلالش بیشتر می شود در حالی که هنوز به توجه و راهنمایی شما نیاز دارد. سوالات "این چیه؟" و "چرا"ی زیادی می پرسد. از تماشا و تعامل با دیگران چیزهای زیادی شامل درس های درمورد چگونگی روابط یاد می گیرد.

ممکن است با همبازی های خود دعوا کند، مخصوصا اگر اراده ی قوی ای داشته باشد، ولی او همچنین با آنها مهربان است. بازی را شروع می کند، بازی می سازد، و از بازی نمایشی با دیگران (وتنها) لذت می برد. می تواند با بازی های گروهی ساختاری (شبیه اردک، اردک، غاز) سرگرم شود و ممکن است حتی بازی تخته را دوست داشته باشد، اگر قوانین قابل انعطاف باشند. به طور فزاینده قادر به اشتراک گذاشتن و ارتباط برقرار کردن بدون تلنگر یا کمک بزرگسالان  است.

حقیقت سریع : توانایی همدردی و بازی تعاملی ممکن است در کودکانی که خواهرو برادر دارند یا زمان خود را صرف معاشرت در مدرسه یا مهدکودک می کنند زودتر توسعه یابد.(سیارک

کودک بزرگ

5 سال

همدلی نشان می دهد و دوستی واقعی را توسعه می دهد. به آنچه که دوستانش فکر می کنند اهمیت می دهد و می خواهد که با آنها مطابق شود. می تواند بهتر از همیشه به اشتراک بگذارد، هر چند او ممکن است هنوز در ارجحیت قرار دادن نیازهای دیگری به نیازهای خودش مشکل داشته باشد.

غالبا به مهدکودک می رود که او را مستقل تر می سازد. از صحبت با شما و داستان تعریف کردن لذت می برد.

6 تا 8 سال

کنترل بیشتری بر جهان خودش می خواهد و ممکن است با شما وارد جنگ قدرت شود.

راهی که شما با دیگران تعامل می کنید را تقلید می کند، پس طرح احترام و محبت مهم است. به علاقه نشان دادن به شما ادامه خواهد داد اما در انجام آن در فضای عمومی طی سالیان بعد بی میل تر می شود.

قادر به بازی طولانی تری است که بدون اشکال تر از قدیم اجرا می شود - در بخشی بخاطر اینکه او در ارتباط برقرار کردن و بخشنده تر شدن درمورد باختن در بازی ها بهتر شده است. ممکن است برای خوابیدن در جای دیگر آماده باشد و از سن 8 سالگی حتی در اردوگاه ها می خوابد.(سیارک

تمایل دارد که وقت گذراندن با کودکان هم جنس خود را ترجیح دهد. ممکن است یک دوست صمیمی داشته باشد، حتی اگر این دوست بتواند به سرعت جابجا شود. به نظر می رسد که از همسالان خود طرفداری می کند. اگر از دوستانش تقلید می کند، و هم عادات خوب و هم عادات بدشان را انتخاب می کند.

ممکن است بیش از پیش به تنها بودن علاقه نشان دهد. این امر کمک به اصلاح حس کودک شما می کند که او به عنوان یک شخص کیست، انتقال مهمی که قبل از بلوغ است.

حس توسعه یافته تری از شوخ طبعی دارد و اکنون جوک هایی تعریف می کند که درست هستند. شروع به فهمیدن این می کند که چه چیز به معنی یک شهروند خوب بودن، عضوی از جامعه و همکلاسی در مدرسه است. (سیارک

- جدول زمانی رشد جنین از 3 هفتگی تا 40 هفتگی

- جدول زمانی اندازه و رشد کودک شما

- جدول زمانی صحبت کردن کودک شما از تولد تا یک سالگی

- جدول زمانی صحبت کردن کودک شما از یک تا هشت سالگی

- جدول زمانی راه رفتن کودک شما از تولد تا یک سالگی

- جدول زمانی راه رفتن کودک شما از یک سالگی تا 5 سالگی

- جدول زمانی اجتماعی بودن کودک شما از بدو تولد تا یک سالگی

  - جدول زمانی تغذیه کودک شما از یک تا سه سالگی

- جدول زمانی تغذیه کودک شما از تولد تا یک سالگی

- جدول زمانی دندان در آوردن و افتادن دندان کودک شما 9 ماهگی تا 12 سالگی

- جدول زمانی دندان در آوردن و افتادن دندان کودک شما چهار تا دوازده ماهگی

- جدول زمانی خواب و استراحت کودک شما یک ساله تا هشت ساله

- جدول زمانی خواب و استراحت کودک شما یک تا نه ماهه

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  

مترجم توسط itrans.ir  

نظرات

در ادامه بخوانید...

10 درس مهم که از خواندن دفتر خاطراتم آموخته ام

در

من شانزده یا هفده ساله و در حال نوشیدن قهوه در رستوران همیشگی ام بودم. هنگامی که پیشخدمت برای دوباره پر کردن فنجان من به سر میز آمد، خاطراتم را می نوشتم. او از من پرسید آیا یک دفترچه خاطرات دارم. هنگامی که به او گفتم بله، او لبخند زد و گفت، " بسیار مهم است. ادامه بده." من بعد از آن شروع به سخت کوش تر بودن در مورد آن کردم و از این کارم خیلی خوشحالم.
آوردن چیزهایی  بر روی کاغذ به من کمک کرد تا دیگر در مورد آنها نگران نباشم و کمک کرد در راه امنی پا بگذارم.
با نگاهی به گذشته، من سپاسگزار برای غذایی هستم که برای روح و روان خود گذاشته ام. با بیرون کشیدن گذشته ام ، من حقایق پایداری در مورد اینکه من چه کسی هستم و چگونه می توانم تعامل بهتری با زندگی داشته باشم.


در اینجا  به 10 درس مهم که از خواندن دفتر خاطراتم آموخته ام اشاره شده است.

1. همه چیز در لحظه بدتر به نظر می رسد
با بازگشت به شرایطی که من در آنها تلاش کرده ام، به یاد می آورم احساسی واقعا نکبت، طرد شده حتی در مورد چیزهایی در حال حاضر به نظر بزرگ نمی رسد، داشتم. با گذر زمان و من در راهم جلوتر رفتم، چیزهایی که به نظر بزرگ می رسید به گذشته بی اهمیت تبدیل می شود.
تمام آن درد عاطفی و عذاب تبدیل به چیزی شده است که من به سختی می توانم به یاد بیاورم؛ گاهی اوقات حتی باعث می شود من لبخند بزنم که چگونه چیزهای احمقانه را انجام می داده ام.

2. تمام رابطه ها همیشه باقی نخواهند ماند
افرادی که به زندگی من آمده اند،  به روش های مختلفی به من شکل داده اند. به دلیل درگیر شدن در کارهای روزانه، به نوعی فراموش کرده ام که مردمی وجود دارند که من دیگر با آنها صحبت نمی کنم که واقعا من را می شناسند. من اکثر اوقات احساس مستقل بودن و خود کفایی می کنم، اما نیستم. من مردم را تحت تاثیر قرار داده ام و مردم نیز من را عمیقا تحت تاثیر قرار داده اند.
از جهاتی دانستن این که شما با دیگران در چنین سطحی متصل هستید و ممکن است هرگز آنها را دوباره نبینید، ناراحت کننده است. اما حقیقت این است که طبیعی است. برخی روابط در خدمت یک هدف در طول یک بازه ی زمانی هستند و پس از آنکه آن بازه می گذرد، حرکت به جلو طبیعی و سالم است. زمانی هستند و هنگامی که نیستند، ایرادی ندارد. لازم نیست با همه در ارتباط باشید.

3. بد جلوه دادن مردم هنگامی که آزرده شده اید، کار آسانی است
با بازخوانی خاطرات گذشته، من می توانم درون احساس آزردگی خود من را ببینم و نقطه سوء تفاهم احتمالی را بیابم. در لحظه ای فقط خواسته ام جلوی چشمانم بود، چیز که از آن می ترسیدم و یا به سادگی داشتم یک چشم انداز کوته بر اساس بلوغ روانی خود من در آن زمان بود.
با نگاهی به گذشته به طور کامل می توانم انگیزه های دیگران برای چیزهایی که به نظر فقط آزاردهنده می رسید درک کنم. منطقی است. آنها تلاش نمی کردند آزارم بدهند، آنها فقط به خاطر آن نادان نبودند. موقعیت هایی بودند که من نمی توانستم با آنها دست و پنجه نرم کنم. همین.

4. ایده آل جلوه دادن مردم هنگامی که شما احمق هستید، آسان است
در مقابل، افرادی در زندگی من بودند که بارها و بارها تلاش کردم تا روابط خود را با آنها زمانی که منطقی بود حفظ کنم. با گرفتاری در شیفتگی و یا تمایل داشتن به ارتباط با گروه خاص، من نشانه های آشکاری که ناسازگاری و یا بی علاقگی را نشان می داد، نادیده می گرفتم.
سعی میکردم به زور دوستی یا روابط عاشقانه را ایجاد کنم که به سادگی طبیعی نبود. از آنجا من خودم را آزار می دادم که هرگز احساس پذیرفته شدن توسط این افراد را نداشتم، زمانی که باید پذیرفته می شدم که آنها چیزی نبودند گه تصور می کردم و یا حداقل در مورد رفتارشان با من.

5. نوشتن چیزهای خوب مهم است
به اندازه ای که خاطره نوشتن می تواند پالاینده باشد، یکی از بهترین تجربیات من در طول خواندن مطالب قدیمی زمانی است که من به چیز خنده دار یا فقط یک روز خوب یا زمان شادی در زندگی بر می خورم. گاهی اوقات به طور کامل برخی از تعطیلات واقعا زیبایی که با خانواده داشتم و یا یک عبارت خنده دار که یکی از برادرزاده من گفت فراموش کرده ام و که از طریق دفتر خاطراتم آن را به یاد می آورند.
آرزو می کنم چیزهای خوب بیشتری را نسبت به چیزهای بدی که با آنها برخورد داشته ام می نوشتم. حالا این کار را بیشتر انجام می دهم.

6. بزرگترین چالش بلند شما دستاوردهای یک روزشما در آینده خواهد بود
خواندن چیزهایی که آنقدر عصبی ام می کردند که نمی توانستم بخوابم و حالا فقط در نوشته ها هستند، بسیار دلگرم کننده بود. چیزهایی مثل رفتن به کالج، مسافرت کردن و یا نقل مکان کردن به یک شهر کاملا غریب و همه چیزهای ترسناکی که به شدت می خواستم انجام دهم در حال حاضر آنها را انجام داده ام.
هنوز چیزهای زیادی برای آموختن دارم، به معنای واقعی کلمه هزاران مقصد برای رفتن و مناسب ندیدن خود برای زندگی در یک شهر غریب؛ اما اهداف جدید من زمانی که این واقعیترا که من در حال حاضر بسیاری از آن ها را انجام داده ام، به نظر بسیار دست یافتنی تر می رسند.

7. بلوغ به آرامی شکل می گیرد
به اندازه ای که خود را در آن زمان روشنگر می پنداشتم، هر باربه سمت نوشته های قدیمی ام می رفتم، منی که این افکار و عقاید را نوشته است، به نظر مانند یک کودک جوانتر و جوانتر می رسد. هیچ مشکلی با طرز فکر من در آن زمان وجود ندارد و آن فقط جایی که من بود و یا آنجایی که ذهنم در آن مرحله در زندگی من گسترش یافته بود، بود.
این دلگرم کننده است چرا که هر زمان احساس می کنم غرق شده ام، زمانی را به یاد می آورم که قادر به مقابله با چیزهایی که برایم مشکل بود، نبودم.

8. مسیر شما به سمت علاقه واقعی می تواند پر از بیراهه باشد (و طبیعی است!)
زمانی بود که من می خواستم یک بازیگر باشم، سپس یک خواننده، فکر می کنم دکتر بودن هم در ذهنم بود. تمایل من به کاوش همیشه ثابت بود. من همیشه کنجکاو بودم و می خواستم بشتر ببینم و تجربه کنم؛ هرگز احساس نکنم خودم را محدود کرده ام. در دراز مدت فهمیدم آنچه که من واقعا هستم یک نویسنده است، اما همیشه از ابتدا مشخص نبود (اگرچه نوشتن پی در پی من و نوشتن داستان ممکن است نشانه هایی داده باشند).
من در کالج تصویر بردای خواندم و پس از آن با بهترین دوستانم در یک گروه می نواختم. در طول تمام این مبادرت ها من در حال پیدا کردن آنچه مناسب است، بودم. همه چیز که در طول مسیر درگیر آن بودم منجر به نزدیک شدن به جایی که من در حال حاضرهستم، یعنی دانستن اینکه چه هدفی دارم، شد.

9. پیدا کردن الگوهایی در رفتار در چند سال می تواند کمک کند رفتار کنونی را بررسی کتید
مانند هر عادتی، تشخیص آن در لحظه سخت است. اصل نوشتن و تجزیه و تحلیل آنها برای پیدا کردن الگوها برای کسانی که در حال تلاش برای توجه به آنچه که می خورند هستند، توصیه می شود. متقاعد کردن خود نسبت به اینکه که شما می خورید "بسیار سالم" می باشد، آسان است اما زمانی که شما در واقع چیزی می نویسید و سپس آن را بررسی می کنید، ممکن است مقدار چیزهای نه چندان سالم در غذاهایتان، شما شگفت زده کند.
همین امر در مورد رفتارهای دیگر نیز مانند تعاملات رابطه ای صادق است. همه چیز در لحظه توجیه شده به نظر می رسد و در نگاه به گذشته شما همیشه می توانید همه ی جزئیات را به نفع خود بدانید. اما زمانی که آن را نوشته ام و سپس به مجدد خوانده ام، من می توانم راه های مکرری که می توانستم برخورد کنم و همچنین چیزهایی که گفتم و نیاز به گفتن آن ها نبود، را ببینم. آگاه کننده است و کمک می کند تا خودم را در موقعیت فعلی بررسی کنم.

10. باید خودشما انجام دهید
من دریافته ام که بسیاری از اوقات منتظر چیزی بوده ام: در حال انتظار برای دریافتن، کشف شدن و نشان دادن. نه لزوما توسط هر شخص به طور خاص، اما تقریبا توسط خود زندگی. من منتظر آشکار شدن چیزها بودم نه فهمیدن آن توسط خودم.
هیچ کس به شما نمی گوید واقعا در زندگی چه می خواهید و دقیقا چگونه آن را به دست آورید. چگونه می توانند؟ قطعا به اندازه کافی انجام دادن آن برای خودمان سخت است. انتظار کافی است. اگر چیزی توجه شما را جلب می کند، بروید و هرچه می توانید بیابید. از طریق این پالایش و کاوش، شما بیشتر متمرکز می شوید و زندگی به گونه ای رقم می خورد که در غیر این صورت تجربه نمی نمودید.

نظرات

در ادامه بخوانید...

اجتماعی بودن کودک جدول زمانی از بدو تولد تا یک سالگی

در

نوزادان به دیگر افراد از لحظه ای که بدنیا می آیند پاسخ می دهند. اما آنها چیزهای زیادی را باید قبل از این که آنها بتوانند یک دوستی واقعی را تشکیل دهند یا شما را ببوسند و بگویند " دوستت دارم" یاد بگیرند. در اینجا مراحلی که کودک معمولا باید بگذارند وجود دارد.

تولد تا 3 ماه

ارتباط چشمی برقرار می کنند، آهسته صدا در می آورند و با شما رودررو می شوند. ممکن است برخی از حالت های چهره شما را تقلید کنند.(سیارک

3 تا 6 ماه

به آسانی لبخند می زنند. شروع به خندیدن می کنند. از تعامل با افراد جدید خوشحال هستند و از بازی دالی موشه لذت می برند. دارد یاد می گیرد که موجودی جداگانه است.

پرچم قرمز : اگر کودک شما برای مراقبان لبخند نمی زند، از ارتباط چشمی اجتناب می کند یا به نظر می رسد که به تعامل با افراد علاقمند نیست، او را با خود نزد دکترش ببرید.

6 تا 9 ماه

افراد فامیل را اکنون ترجیح می دهد و ممکن است اولین علائم اضطراب جدایی را نشان دهد (دوست ندارد که از شما دور باشد). ممکن است به کودک دیگری با نگاه کردن به او و گرفتن دست او یا چرخیدن به سمت او علاقه نشان دهد. به اسم خودش واکنش نشان می دهد.

10 تا 12 ماه

از بازی کردن نزدیک کودکان دیگر لذت می برد اما هنوز با آنها بازی نمی کند. تماشا کردن کودکان دیگر را دوست دارد و کارهای آنها را تقلید می کند. اضطراب جدایی ممکن است شدیدتر شود. (سیارک

- جدول زمانی رشد جنین از 3 هفتگی تا 40 هفتگی

- جدول زمانی اندازه و رشد کودک شما

- جدول زمانی صحبت کردن کودک شما از تولد تا یک سالگی

- جدول زمانی صحبت کردن کودک شما از یک تا هشت سالگی

- جدول زمانی راه رفتن کودک شما از تولد تا یک سالگی

- جدول زمانی راه رفتن کودک شما از یک سالگی تا 5 سالگی

- جدول زمانی اجتماعی بودن کودک شما از یک سالگی تا هشت سالگی

 - جدول زمانی تغذیه کودک شما از یک تا سه سالگی

- جدول زمانی تغذیه کودک شما از تولد تا یک سالگی

- جدول زمانی دندان در آوردن و افتادن دندان کودک شما 9 ماهگی تا 12 سالگی

- جدول زمانی دندان در آوردن و افتادن دندان کودک شما چهار تا دوازده ماهگی

- جدول زمانی خواب و استراحت کودک شما یک ساله تا هشت ساله

- جدول زمانی خواب و استراحت کودک شما یک تا نه ماهه

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  

مترجم توسط itrans.ir  

نظرات

۱۳۹۵/۸/۱MÃ¥ vel rette opp litt her. Mente ikke at man fÃ¥r six pack av brus sÃ¥ lenge man holder seg innenfor sitt daglige kaloribehov. Mente rett og slett at man kan drikke brus uten Ã¥ legge pÃ¥ seg, men at det uansett hvordan man vrir pÃ¥ det er en uting, fordi det er avnnhgighetsdanneede og øker lysten pÃ¥ fet mat. Trening og kosthold bør prioriteres like mye, 50/50 !

در ادامه بخوانید...

خودشکوفایی یا خودیابی

در


اصطلاح و ایده خودشکوفایی توسط  کورت گلدشتاین در کتاب مشهور او به نام ارگانیسم در 1939 ابداع شد. خودشکوفایی «تمایل به واقعی کردن توانایی های فردی ارگانیسم تا حد ممکن» است (صفحه 46). همچنین توسط Rogers (1961) در کتاب درمان مراجع محور وی مورد بحث قرار گرفت و توسط Maslow  معروف شد و به شهرت رسید.
با این حال، اصطلاح خودشکوفایی به طور آزادانه در مقالات استفاده شده و تعریف می شود. به عنوان مثال، Gobleدر 1970 آن را به صورت

«تأکید بسیار بر تمایل به تبدیل شدن به فراتر از آنچه که فرد در حال حاضر است، به هر چیزی که فرد می تواند باشد»

بیان کرد.  Gowan آن را به عنوان یک زندگی پر از احساس عمیق تعهد توصیف کرد. Kerr  خودشکوفایی را به عنوان به چالش کشیدن محدودیت های پتانسیل های فکری برای استفاده از استعدادهای منطقی برای کمال در نظر می گیرد. با این حال، وی تعریف عملیاتی خود را به دریافت درجات علمی پیشرفته و یا مشاغل معتبر خلاصه کرد . رایس و همکاران آن را دستاوردی در زمینه های مشخص تلاش از جمله در زمینه های شرکت کنندگان نیمه نهایی شایستگی ملی، ثبت اختراعات، مجلس سنای ایالات متحده و دیوان عالی کشور در نظر گرفت.

در مطالعه دیگری، اصطلاح خودشکوفایی «برای توصیف حالت تحقق کامل پتانسیل های یک فرد» استفاده شد .

اگر چه پرورش کامل استعدادهای خود یک گام ضروری برای تحقق پتانسیل های فرد است ، اما مترادف با خودشکوفایی نیست.
در مقالات دیگر، تحقیقات، ارتباطی بین یادگیری و خودشکوفایی شناسایی کرده اند. به عنوان مثال، Burleson استدلال کرد که یادگیری و خلاقیت برای خودشکوفایی به همان اندازه که خودآگاهی، انگیزه درونی و خودشکوفایی برای یادگیری بسیار مهم هستند، ضروری می باشند. ارتباط بین یادگیری و خودشکوفایی در مفهوم رفاه  نیز توضیح داده می شود. وی خودشکوفایی را به عنوان یک مهارت آموختنی و به عنوان مسیری به سوی رفاه مورد بحث قرار می دهد. با این حال، روشن نیست که خودشکوفایی به چه شیوه ای برای یادگیری و خلاقیت بسیار مهم است. خلاقیت نسبتاً یک مشخصه از خودشکوفایی افراد است.
با وجود برداشت های متفاوت در مورد خودشکوفایی،  استادانه ترین نظریه ها را از این مفهوم ارائه کرده اند. آنها مفهوم خودشکوفایی و همچنین عواملی که ممکن است بروز آن را پیش بیاندازند را توضیح دادند. Maslow  خودشکوفایی را به عنوان بالاترین سطح نیاز برای انسان ها معرفی کرد و اذعان داشت که تحقق آن به دلیل رضایت نسبی از نیازهای سطح پایین تر (مانند نیازهای فیزیولوژیکی، ایمنی، وابستگی و عزت نفس) است. Rogers در درجه اول تحقق تمایل را به عنوان نیروی انگیزشی اصلی در انسان ها مورد بحث قرار می دهد که بر همه انگیزه های دیگر تکیه دارد. نظریه او نشان می دهد که خودشکوفایی تنها چنانچه افراد عزت نفس خود را بی قید و شرط توسعه دهند که خود به شکل تدافعی روان شناختی کمتر بروز می کند، امکان پذیر است. 
نظریه رشد شخصی Maslow  با این اعتقاد هدایت می شود که انسان ها بر اساس یک سلسله مراتب از نیازها زندگی و عمل می کنند. وی اذعان کرد که نیازها، رفتار انسان را اولویت بندی می کنند (به عنوان مثال، پاسخ به محرک های محیطی). انسان ها به نیازها بر اساس قدرت و یا فوریت سلسله مراتبی خود پاسخ می دهند (به عنوان مثال، ضروری ترین نیاز مانند تشنگی قبل از گرسنگی در درجه اول قرار می گیرد). سلسله مراتب نیازهای Maslow (1968) با نیازهای فیزیولوژیکی بر این اساس شروع می شود و با نیازهای ایمنی، نیازهای وابستگی، نیازهای عزت نفس و خودشکوفایی همچنان ادامه می یابد. این سلسله مراتب از نیازهای قوی تر تا ضعیف تر از نظر فوریت قرار می گیرد که نیازها برای پاسخ به رقابت می پردازند (به عنوان مثال، از ضروری ترین یا فوری ترین نیاز تا نیاز با کمترین فوریت).
بنابراین، پس از نیازهای فیزیولوژیکی مانند گرسنگی و تشنگی که دارای اهمیت هستند، ترس ها و نگرانی های ما در مورد فراهم نمودن امنیت، ثبات و حفاظت در درجه اهمیت بعدی قرار می گیرند. سپس داشتن روابط دلسوزانه و با مهربانی و همچنین احساس وابستگی (به گروه ها و افراد) به ایفای نقش می پردازند. سپس، نیاز به عزت نفس در دو سطح ابراز می شود:

(الف) نیاز به احترام به دیگران، توجه و به رسمیت شناختن و

(ب) نیاز به اعتماد به نفس که شامل شایستگی، اعتماد به نفس و آزادی محدود می باشد اما محدود به آنها نمی شود. این چهار سطح از نیازها را که Maslow به عنوان نیازهای کمبود تعریف کرد نارضایتی هر یک از آنها منجر به کمبود سلامت روانی یا فیزیولوژیکی می شود. Maslow  استدلال کرد که فلسفه زندگی افراد و آنچه را که در مورد زندگی آینده یا زندگی ایده آل خود فکر می کنند، بینشی در مورد محرومیت های آنها و نیازهای آشکار آنها را ارائه می دهد.
بالاترین سطح نیاز که به نام خودشکوفایی (نیازهای موجود) بیان می شود و انگیزه ای برای رشد و پیشرفت است، به صورتی است که با چهار سطح اول مخالف است که انگیزه ای برای بقا است. آن همچنین نیازی رو به رشد است که نمی تواند به طور کامل همچون موارد قبلی احساس خشنودی را ایجاد کند، زیرا نیاز به خودشکوفایی نیاز به انجام تا بالاترین پتانسیل فرد دارد که همیشه در حال گسترش است. Maslow  نیز تأکید کرد که فرآیند خودشکوفایی نیازی ندارد تا منتظر برآورده شدن کامل نیازهای اساسی و حتی برای ارضای آنها به حدی که مانع سرخوردگی شوند، باشد. ارضای نیازهای کمبود و نیازهای موجود به صورت همزمان اتفاق می افتد، به جای این که یکی پیش شرط دیگری قرار گیرد.
Maslow نیز ویژگی های بالینی مشاهده شده افراد سالم افراد بدون کمبودها که زمان و تلاش خود را به خودشکوفایی اختصاص داده اند، را ذکر نمود.

افراد خودشکوفا موارد زیر را ابراز می کنند:

(الف) «ادراک برتری واقعیت» (ب) «افزایش پذیرش خود، دیگران و طبیعت»؛ (پ) «خودانگیختگی افزایشی». (ت) «افزایشی در محوری بودن مشکل»؛ (ث) «افزایش انفصال و تمایل به حفظ حریم خصوصی»؛ (ج) «افزایش استقلال و مقاومت در برابر فرهنگ آموزی »؛ (چ) «تازگی بیشتر قدردانی و غنای واکنش عاطفی»؛ (ح) «فراوانی بالاتر تجربه های اوج ؛ (خ) «افزایش شناسایی با گونه بشری»؛ (ج) « روابط بین فردی تغییریافته (پزشک آن را بهبودیافته بیان می کند)»؛ (ر) «ساختار شخصیت بسیار دموکراتیک»؛ (ز) «افزایش خلاقیت تا حد زیاد» و (د) «تغییرات خاص در سیستم ارزشی»

. این ویژگی ها از تحلیل زندگینامه افرادی که، از دیدگاه Maslow، معیارهای خودشکوفایی را محقق کردند، به تصویر کشیده شدند. آلبرت انیشتین، آبراهام لینکلن، النور روزولت، توماس جفرسون، جین آدامز و بندیکت اسپینوزا نمونه هایی از افراد مورد تحقیق Maslow در 1968 هستند.

برای Maslow ، خودشکوفایی مستلزم فرآیند تبدیل شدن بود. انسان ها همه به شیوه ای که همیشه احساس تمایل یا نیاز به تبدیل شدن به یک «فرد کامل تر و کامل تر شدن و ... فشار آوردن به سمت آنچه اکثر مردم آن را ارزش های خوب، به سمت آرامش، مهربانی، شجاعت، صداقت، عشق، خودخواه نبودن و خوبی می نامند» را ایجاد می کند.

این یک اصطلاح نهایی است که «ما می توانیم آن را بسیار دقیق یا تقریباً دقیق تخمین بزنیم» او اذعان کرد که خودشکوفایی، یک تجربه برای افراد کاملاً خودشکوفا نیست، اما همه ما حالت خودشکوفایی را در لحظات اوج خود هنگامی که ما به طور کامل متحمل شده، سرگرم می شویم و می پذیریم تجربه می کنیم. او اذعان کرد که اینها «سالم ترین لحظات» ما هستند که در آن ما با «بیشترین بلوغ، فردیت و تحقق» خود را معرفی می کنیم . افراد خودشکوفا این قسمت ها را در زندگی خود اغلب به طور کامل تجربه می کنند.
در مجموع، Maslow خودشکوفایی را به عنوان بالاترین سطح نیاز در سلسله مراتب نیازهای خود در نظر می گیرد. این سلسله مراتب از نیازهای قوی تر (مقدماتی تر) تا ضعیف تر (پیشرفته تر) از نظر میزان فوریت آنها برای پاسخ دهی سازمان دهی می شود:

 

نیازهای فیزیولوژیکی، نیازهای ایمنی، نیازهای وابستگی، نیازهای عزت نفس و نیاز به خودشکوفایی. چهار نیاز اساسی اول نیازهای کمبود هستند که نارضایتی از آنها منجر به کمبود روان شناختی می شود.

با این حال، خودشکوفایی یک نیاز موجود است و آن تمایل به رشد و تحقق پتانسیل های ما می باشد. همه این نیازها می توانند باهم وجود داشته باشند، در حالی که نیازهای سطح پایین تر باید احساس خشنودی فراتر از سطح سرخوردگی را به ترتیب برای شکوفا شدن نیازهای سطح بالاتر ایجاد کنند. (سیارک)

 

نظرات

در ادامه بخوانید...