تئوری کارآفرینی

در


کارآفرینی، جزء اصلی سازنده یک کمپانی پررونق می باشد و از آنجایی که این امر نیازمند بخش خصوصی در حال توسعه می باشد، سیاستهای درست دولتی می توانند تأثیری عمده روی میزان کارآفرینی داشته باشند. دولت می تواند بواسطه ارائه محیط ثابت اقتصادی و حمایت از حقوق دارایی ها، به کارآفرینی کمک کند. مؤسسات تجاری، بعنوان مبنایی برای فعالیت مربوط به کارآفرینی، دارای اهمیت زیادی هستند و مداخلات بیش از حد دولت از طریق وضع مالیات، مقررات و توزیع مجدد، می تواند از بین برنده محرکها برای کارآفرینی باشد. چنانچه فردی، نگرش عملکرد تولیدی برای اقتصاد را اتخاذ کند، به نظر می رسد که مسیر رونق بصورت افزایش ورودی ها، نیاز به سرمایه گذاری و پیشرفتهای مربوط به تکنولوژی، می باشد. این نگرش، در نظر گرفتن نقش کارآفرینی در ادغام مؤثر ورودی ها را نادیده می گیرد.
کارآفرینی، توجه به فرصتهای سود ده استفاده نشده را در بر می گیرد، و تابع مدل ریاضی بصورت رابطه بین ورودی ها و خروجی ها نمی باشد. هنوز بعد از گذشت مدتها، پرورش کارآفرینی، بیشتر از سیاست خارجی، برای پیشبرد سرمایه گذاری، دارای اهمیت می باشد. یک محیط اقتصادی هدایت کننده کارآفرینی، ایجاد کننده محرکهای خصوصی برای سرمایه گذاری در سرمایه انسانی و فیزیکی و بوجود آوردن پیشرفتهای تکنولوژی، بدون هیچ سیاست روشنی می باشد. سرمایه گذاری و بهره وری، پیگیری خودکار در یک محیط را افزایش می دهد که امکان پیشرفت کارآفرینی را ایجاد می کند. فعالیتهای مربوط به کارآفرینی، رمز و راز فراوانی پیرامون خود دارند. لیکن، ایجاد یک محیط که در آن کارآفرینی به وقوع بپیوندد، یک راز نیست. مؤسسات ثابت تجاری، نقش اصلی را ایفا می کنند.

مؤسسات خاص تجاری که در ارتباط نزدیک با رشد اقتصادی می باشند. در راستای مسیری مشابه،  رابطه نزدیک بین مؤسسات تجاری و رشد اقتصادی را به اثبات می رسانند، با در دست داشتن عواملی پایدار همچون سرمایه انسانی و فیزیکی و مؤسسات سیاسی. این نمونه ها، نماینده مدارک بسیاری درباره اهمیت مؤسسات تجاری برای ایجاد رشد اقتصادی می باشند. مباحثی کامل درباره فاکتورهای سازمانی که باعث می شوند یک محیط، هدایت کننده کارآفرینی باشد، مستلزم مقاله ای دیگر خواهد بود، و تا حدی، خارج از موضوع این گفتار است. نکته اصلی اهداف کنونی، این است که مؤسسات تجاری، دارای اهمیت هستند چون بدون آنها، محیطی که این مؤسسات در آن بوجود می آیند، از دست خواهند رفت.
تئوری کرزنر درباره کارآفرینی، روی مسیری تکیه دارد که در آن، شناسایی کارآفرینی، باعث واگذاری مجدد منابع می شود و روی نقش کارآفرینی در بازارهای متعادل، تمرکز می کند. کرزنر، مطالب اندکی را در این باره عنوان کرد که این فرصتهای کارآفرینی از کجا می آیند که باعث فعالیت مربوط به کارآفرینی می گردند. از آنجایی که کرزنر در این باره گفتگو نمی کند، می توانیم تصور کنیم که میزان ثابت فرصتهای مربوط به کارآفرینی وجود دارد، و از آنجایی که کارآفرین ها، این فرصتها را یافته و از آنها نفع می برند، فرصت برای کارآفرینی در آینده، کم تر می شود. در واقع، مخالف این امر نیز صحت دارد. شناسایی کارآفرینی ها، به فرصتهای بیشتری منتهی می گردد، بنابراین، هر چقدر کارآفرینی بیشتری در یک اقتصاد وجود داشته باشد، فرصتها برای کارآفرینی در آینده، بیشتر خواهد بود. (سیارک


سه منبع اصلی فرصتهای مربوط به کارآفرینی وجود دارد: فاکتورهایی که بازار ها را نا متعادل می کنند، فاکتورهایی که امکانات تولید را بیشتر می کنند و تأثیرات فعالیتهای مربوط به کارآقرینی. فاکتورهای نا متعادل کننده را می توان در یک قالب کلی و نئوکلاسیک تعادل، به آسانی شناخت. تغییرات در سلیقه ها، تکنولوژی ها یا منابع در دسترس، اقتصاد را نامتعادل کرده و فرصتهای سوددهی را برای کسانی ایجاد می کند که منابع را دوباره واگذار می نمایند. اقتصاد بازاری، نزدیک تعادل باقی می ماند چون کارآفرینی، باعث تخصیص مجدد منابع می گردد. این، یکی از نکات مهمی است که کرزنر مورد تأکید قرار می دهد. فاکتورهایی که امکانات تولید را تقویت می کنند، به تخصیص مجدد منابع اشاره دارند چون ترکیب کالاها و خدمات مورد تقاضا، با رشد درآمد، تغییر خواهد کرد و چون، افزایش در اندازه بازار، تکنیک های تولیدی مختلف را، سودآور تر می کند. این امر در شرایط کلی تعادل، آشکار نیست چون مدلهای کلی تعادل، اغلب، سودمندی برای مشتری و عملکرد تولید را بکار می گیرند. حتی زمانیکه مدلها، امکان بازگشت به تعادل را فراهم کنند، مدل ها روشن نمی کنند که فعالیت مربوط به کارآفرینی، برای افزایش خروجی، ضروری می باشند. بنابراین، مدلها، تغییرات در مجموعه خروجی ها را مورد چشم پوشی قرار می دهند و این واقعیت را نادیده می گیرند که تکنیک های مؤثرتر تولید را می توان همگام با رشد بازار بکار برد. مهم ترین فاکتور بوجود آورنده فرصتهای کارآفرینی، خود کارآفرینی می باشد.
زمانی که یک کارآفرین، فرصت جدیدی را برای کارآفرینی بدست می آورد، امکانات جدید بازاری، بوجود می آیند. زمانی که  یک کارآفرین، تولیدی جدید را راه می اندازد، که فرصت تولید تکمیلی را بوجود می آورد و تقاضا برای ورودی به تولید جدید را افزایش می دهد (لیکن ممکن است تقاضا برای سایر کالاها را کاهش دهد.)

چنانچه یک کارآفرین، پروسه ای بهتر برای تولید یک محصول موجود را شناسایی کند، فرصتهایی را برای تأمین ورودی احتمالی نیز ایجاد خواهد کرد. بنابراین، نبود مجموعه ای از فرصتهای کارآفرینی که بتوان بکار برد، احساس می شود. در عوض، زمانیکه فرد کارآفرین، روی فرصتی کار می کند، فرصتهای اضافی کارآفرینی ایجاد می گردد، در نتیجه، هرچقدر کارآفرینی بیشتری در یک اقتصاد وجود داشته باشد، فرصتهای کارآفرینی بیشتری برای سایرین در دسترس خواهد بود. کارآفرینی به کارآفرینی بیشتر منتهی می شود.
نمی توان کارآفرینی را مشابه کالاهای سرمایه ایجاد کرد، لیکن برای کارآفرین های احتمالی، امکان ایجاد محیطی وجود دارد که در آن شناسایی کارآفرینی، محتمل تر می باشد. تحقیق و توسعه، مشابه کارآفرینی نیستند، لیکن با سرمایه گذاری در تحقیقات و توسعه، مؤسسه بازرگانی می تواند محیطی را برای شناسایی کارآفرینی بوجود آورد.(سیارک
از آنجایی که کارآفرین ها، فرصتهای سودده از قبل استفاده نشده را شناسایی می کنند، کارآفرینی، به احتمال بیشتری در چهارچوب سازمانی قرار می گیرد که دسترسی به فرصتهای سودده را آسان تر کند. پیش لازمه اول، فرصت ایجاد سود است. چنانچه مالیاتهای بالا یا مقررات بیش از حد، احتمال ایجاد سودها را کمتر کند، محرکهای کمتری برای فرصتهای کارآفرینی وجود دارد. بعلاوه، چنانچه سطح هزینه، غیر قابل پیش بینی و بی ثبات باشد، هزینه ها مانند بیشتر اطلاعات، انتقال نخواهند یافت، که تمایز قائل شدن بین فرصتهای واقعی سوددهی و اختلاف قیمت حاصل از تورم، برای کارآفرین، مشکل می شود. بنابراین، ساختار آزاد سازمانی بازار، پیش لازمه ای مهم برای فعالیت مربوط به کارآفرینی می باشد.
شناخت منشأ فرصتهای کارآفرینی، به نوبه خود، مهم می باشد، بعنوان یک راهنما برای ایجاد سیاستهای اقتصادی که به تعادل منتهی خواهد شد. از نقطه نظر آکادمیک، بررسی منشأ فرصتهای کارآفرینی، به توسعه تئوری کارآفرینی کرزنر کمک می کند. این محقق، روی فعالیت هایی تمرکز دارد که کارآفرین، در پاسخ به فرصتهای کارآفرینی، اتخاذ می کند. با اثبات این امر، فعالیت های کارآفرینی، دلیل اصلی فرصتهای جدید کارآفرینی می باشند، در نتیجه، تئوری کرزنر، کامل تر می شود. ترجمه  itrans.ir 

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

فرصتهای کارآفرینی چگونه بوجود می آید؟

در

فرصتهای کارآفرینی از سه منبع کلی ایجاد میشوند. اول، آنها میتوانند از فاکتورهایی بیایند که بازار را غیرمتعادل میسازند. دوم اینکه آنها میتوانند از فاکتورهایی بیایند که احتمالات (امکانات) تولید را ارتقا میدهند. سوم، آنها میتوانند از فعالیتهای سایر کارآفرینان بیایند. فاکتورسوم مهم ترین فاکتوراست. کارآفرینی گذشته مهمترین منبع فرصتهای کارآفرینی آینده است.

فاکتورهایی که بازار را غیرمتعادل میسازند

تأکید محققانی مانند کرینزر برروی کارکرد متعادل‌کننده کارآفرینی بطورطبیعی توجه را برروی فاکتورهایی جلب میکند که بازار را غیرمتعادل میسازند.

تصور فعلی تعادل پیشنهاد میدهد که یک اقتصاد به مسیر جاری اش بصورت غیرمختل‌شده ادامه میدهد تا اینکه از تعادل خارج گردد. سپس نیروهای متعادل‌کننده بازار واردعمل میشوند تا اقتصاد را به مسیر تعادل اش بازگردانند.

یک تعدادی از فاکتورها میتوانند بازار را غیرمتعادل کنند. بعنوان مثال، ترجیحات میتوانند تغییرکنند، که باعث میشود تا منابع اختصاص مجدد پیداکنند تا با الگوی جدید ترجیحات همخوانی بیابند. استیگلر و بکر 1977 هر تحلیل اقتصادی که برپایه تغییرات ترجیحات بنا میشود را بررسی میکنند، زیرا آنچه که بنظر میرسد تغییرات ترجیحات باشند عبارتند از یک پاسخ به تغییرات در محیط، قیمتهای نسبی، ثروت، یا چند فاکتور قابل مشاهده دیگر. با اینحال، تغییرات ترجیح خودکار بصورت یک نیروی غیرمتعادل‌کننده ممکن باقی میمانند.(سیارک)
سایر فاکتورها ممکن است به محیطی که درآن تولید اتفاق میفتد ارتباط داشته باشند. تولید کشاورزی بوسیله آب و هوا تحت تأثیرقرارمیگیرند، طوریکه سیلها یا سیلاب ها ممکن است خروجی مزرعه را کاهش دهند، و بطورخاص آب و هوای خوب میتواند آنرا افزایش دهد. بطور مشابه، منابع طبیعی میتوانند تهی گردند، طوریکه مشابه چشمه های نفت خشک شوند، تولید مداوم سوخت وابسته به کشف مخازن جدید میباشد، که یک پروسه درحال پیشرفت میباشد. درحالیکه زمینهای دفن زباله ظرفیت شان پرمیشود، مکانهای (یا روشهای دفع) جدید باید یافت شوند.

لذا فاکتورهای بسیاری میتوانند یک اقتصاد را از تعادل خارج سازند، و فرصتهای کارآفرینی تولیدکنند.

باوجود این واقعیت که مواجه شدن با حالتی غیر از حالت مطالعه جاری میتواند پیش بینی شود، همیشه آشکار نمیباشد که چه اقداماتی برای متعادل سازی مجدد اقتصاد مناسب هستند. یک فرد میتواند پیش بینی کند که یک چشمه سوخت، خالی میشود یا یک زمین دفن زباله ظرفیتش پرمیشود، ولی این موضوع این امر را آشکار نمیسازد که زمین دفن زباله بعدی باید درکجا باشد، یا اکتشافات جدید نفت، یا جایگزینهایی برای نفت در کجا میتوانند ساخته شوند. لذا فاکتورهایی که بازار را غیرمتعادل میسازند، کارآفرینی را فرامیخوانند.

فعالیتهای کارآفرینی که به نیروهای غیرمتعادل کننده پاسخ میدهند برای حفظ وضعیت بحالت جاری حیاتی میباشند، لذا برای عملیات ادامه دار بازار حیاتی هستند.

هنوز با برداشتن یک نگاه طولانی تر، کارآفرینی نتیجه ای بیشتر از فقط حفظ وضعیت جاری را ارائه میدهد. هنگامیکه یک فرد به کارآفرینانی نظیر هنری فورد، یا ری کروج یا بیل گیتس فکر میکند، میتواند ببیند که کارآفرینی یک نقش بحرانی در ارتقای وضعیت جاری بازی میکند.ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

مهمترین منبع فرصتهای کارآفرینی

در

 مهمترین منبع فرصتهای کارآفرینانه عبارتست از فعالیت سایر کارآفرینان. هنگامیکه یک کارآفرین از مزیت یک فرصت بهره برداری ذکرنشده درقبل بهره برداری میبرد، این امر فرصتهای بهره برداری جدیدی ایجاد میکند که به سایر کارآفرینان اجازه میدهد تا اقدام کنند، و این پروسه به جاری بودن درمیان اقتصاد ادامه میدهد و فرصتهای بهره برداری اضافی ایجادمیکند. پروسه کارآفرینی خودش معمول ترین منبع فرصتهای کارآفرینانه میباشد.
محققی به نام "کیرزنر" در سال 1973 ، کارآفرینی را بعنوان شناخت فرصتهای بهره برداری ذکرنشده درقبل نمایش داد، و برخلاف محققان پیش تر بر طبیعت متعادل کننده کارآفرینی تأکید کرد.

"کیرزنر" برروی اینکه چگونه فعالیت کارآفرینانه فرصتهای ناشناخته قبلی را بهره برداری نمود تا اقتصاد را بسمت تعادل بکشد تمرکز نمود بجای اینکه لحاظ کند که چگونه این فرصتها ایجاد شده بودند، یا چرا آنها ناشناخته بودند.

در واقع، اکثر فرصتهای بهره برداری  هنگامیکه ایجادشدند بسرعت مورد بهره برداری قرارگرفتند. با پرکردن جزئیات درباره اینکه فرصتها چگونه ایجاد میشوند، روایت "کیرزنر" کاملتر شد. "کیرزنر" پروسه کارآفرینی را در پاسخ به آن فرصتهای کارآفرینی که هنوز ذکر نشده بودند توضیح داد . بخاطراینکه اکثر فرصتهای کارآفرینی با اقدامات کارآفرینان ایجاد میشوند، همان تئوری کارآفرینی هر دوی منشأهای فعالیت کارآفرینی و راهی که درآن کارآفرینان برروی فرصتهای موجود کارمیکنند را توضیح میدهد.
اگر فردی فقط برروی پاسخ کارآفرینان به  تعدادی از فرصتهای کارآفرینانه تمرکز کند، بنظر میرسد که  انبوهی از فرصتها وجوددارد که کارافرین ها میتوانند از آن استخراج نمایند، ولی با اقدام کارآفرینان، درحالیکه اقتصاد به تعادل میرسد تعداد باقیمانده فرصتهای کارآفرینانه کاهش میابد و دراین هنگام یعنی در زمان تعادل، تمام فرصتهای کارآفرینانه مورد بهره برداری قرارگرفته اند. با نگاه کردن بدین شکل، هرچه فعالیت کارآفرینانه بیشتری وجودداشته باشد، فرصتهای کارآفرینانه کمتری وجودخواهدداشت. هرچند فقط متضاد این قضیه نیز صحیح است. هر اقدام کارآفرینانه، فرصتهای کارآفرینانه بیشتری را ایجاد میکند، و درحالیکه کارآفرینی اتفاق بیفتد انبوه فرصتهای کارآفرینانه را افزایش میدهد.
مانکور اولسون 1996 در یک مقاله با عنوان "اسکناسهای رها شده روی پیاده رو"، بحث میکند که افراد فقط فرصتهایراحت را قبول نمیکنند. اولسون لحاظ میکند که چرا بعضی اقتصادها سریعتر از بقیه رشد میکنند، ولی این نکته مهم را بیان میکند که هنگامیکه محرکها صحیح میباشند، فرصتهای بهره برداری مدت طولانی بصورت بهره‌برداری‌نشده باقی نمی‌مانند. اگر اولسون درست گفته باشد، ادامه دادن فعالیت کارآفرینانه به یک منبع ادامه‌دار فرصتهای کارآفرینانه جدید نیاز دارد و نکته کلیدی این بخش این است که آن فرصتهای جدید بوسیله کارآفرینان ایجاد میشوند درحالیکه آنها از فرصتهای موجود بهره برداری میکنند.
به یک طریق، این مکانیزم فیدبک مثبت که درآن کارآفرینی، فرصتهای کارآفرینی اضافی ایجاد میکند ممکن است بعنوان یک نوع بیگانگی با شبکه درنظرگرفته شود، محققان  برروی راهی که فرهنگ کارآفرینی میتواند گسترش یابد تمرکز میکنند که بدون شک صحیح میباشد،  مستقل از هر تأثیر فرهنگی (نظیر بعضی از کارآفرینانی که بعنوان مدلهای نقش برای دیگران خدمت میکنند) یا مشخصات جامعه که ممکن است افراد را وادارسازد تا بصورت کارآفرینانه عمل کنند، اقدامات کارآفرینانه به سادگی فرصتهای کارآفرینانه بیشتری تولید میکنند که سپس برای بهره برداری موجود خواهندبود. هرچند مستقل از هر اثر شبکه در یک جهت یکسان، اثرات کارآفرینی بحث شده در این بخش بوسیله اثرات شبکه که بطور آگاهانه توسط بایگریو و مینیتی مدل شده است تقویت میشود.  (سیارک)

فعالیت کارآفرینانه بعنوان یک منبع فرصت کارآفرینانه

برای دیدن اینکه کارآفرینی چگونه میتواند فرصتهای کارآفرینانه اضافی ایجادکند، یک مثال در یکی از کارآفرینانه ترین صنایع در انتهای قرن بیستم را لحاظ کنید: میکروکامپیوتر ها. بعضی افراد دارای این ایده هستند که بجای اینکه ماوس از طریق یک کابل به کامپیوتر متصل شود، ماوس میتواند سیگنال مادون قرمز را به کامپیوتر انتقال دهد، که این امر ماوس را قادر میسازد تا وایرلس باشد. چرا تا پیش از این هیچ کس روی این فرصت کارآفرینانه اقدام نکرده است؟ پاسخ این است که آن مدت زیادی قبل از اینکه به بهره برداری رسیده باشد وجود نداشته است. این فرصت قبلاً برای دهه های متوالی موجود نبوده است، بلکه کمی بعد از اینکه موس یک دستگاه ورودی محبوب برای کامپیوترها شد این فرصت مشاهده شد و برروی آن اقدام گردید. این فرصت بوسیله توسعه ماوس کامپیوتر ایجادشد، که خودش یک اقدام زودهنگام کارآفرینی بود، و کاربران کامپیوتر میدانند که دسته های اشاره، ترک‌بالها و تاچ‌پدها (صفحه لمسی) سایر دستگاه های ورودی هستند که توسط کارآفرینان توسعه داده شده اند. ولی این انبوه خاص فرصتهای کارآفرینانه فقط پس از توسعه ماوس بعنوان یک دستگاه ورودی وجودداشته اند. فعالیت کارآفرینانه توسعه‌دهنده ماوس از یک فرصت کارآفرینانه استفاده نکرد، بلکه آن فرصتهای کارآفرینانه خیلی بیشتری را ایجاد کرد.
بطور مشابه، ماوس یک فرصت نبود که برای مدت زمان طولانی نادیده گرفته شده باشد. ماوس کامپیوتر کمی پس از اینکه ریزپردازنده ها آنقدر قدرتمند شدند تا از آنها بعنوان دستگاه های ورودی استفاده کنند گسترش یافت، لذا کارآفرینی که ماوس را توسعه داد روی یک فرصت کارمیکرد که محصول کارآفرینانی بود که میکروکامپیوترها را توسعه داده بودند. بدون میکروکامپیوترها، فرصت بهره بردن از فروش ماوسها وجود نداشت. روایت کاملتر کمی پیچیده تر است، ولی مجدداً نشان میدهد که اقدامات کارآفرینانه بعضی افراد چگونه فرصتهایی برای سایر افراد تولید میکنند. ماوس درواقع توسط زروکس توسعه داده شد، ولی استیو جابز در شرکت کامپیوتر اپل پتانسیل این دستگاه ورودی را تشخیص داد و آن را محبوب ساخت. سپس بیل گیتس در شرکت مایکروسافت با دیدن اینکه این دستگاه به چه خوبی کار میکند یک سیستم عامل بااستفاده از این ایده ساخت، و تبدیل به ثروتمندترین مرد جهان شد. ولی هیچ فرصتی برای توسعه ماوس مادون قرمز (و صفحه لمسی و دسته اشاره و ترک‌بال) وجود نداشته است زیرا ماوس ابتدا بعنوان یک دستگاه ورودی توسعه داده شده بود.  (سیارک)

درنتیجه، این اقدام کارآفرینانه بسته به کارآفرینانی که می‌بینند که ریزپردازنده ها میتوانند بعنوان پایه برای میکروکامپیوترها استفاده شوند عمل میکند، یک کشف کارآفرینانه که نمیتوانست بدون اختراع ریزپردازنده بوجود بیاید. و آن اقدام کارآفرینانه نمیتوانست بدون اختراع ترانزیستور اتفاق افتاده باشدو الی آخر.ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...

کسب سود از طریق آربیتراژ

در


مطمئن ترین راه برای کسب سود از طریق آربیتراژ است. اگر یک کارآفرین متوجه شود که یک فروشنده مایل به فروش یک کالا به مقداری کمتر از آن چیزی که خریدار مایل به پرداخت برای آن است،کارآفرین می تواند آن را از فروشنده بخرد، و آن را به خریدار بفروشد،به دلیل بیم سود، نتیجه بهتری برای خریدار و فروشنده حاصل می شود. متوجه چنین سود آربیتراژی شدن بسیار ساده است، تمایل به کم بودن دارد، و به سرعت تمایل به رقابتی شدن دارد. با این وجود،در بازارهای مالی آربیتراژکننده ها قادر به ایجاد سودهای دیدنی و اغلب جذابی هستند.بسیاری از فرصتهای کارآفرینی شامل تولید و زمان می شوند، با این وجود این دو عنصر به این معنی هستند که وقتی یک کارآفرین با بینش کارآفرینانه عمل می کند، سود کارافریی چیز مطمئنی نیست.کارآفرینان ممکن است قادر باشند بینش هایشان را بفروشند،آنها را با سود خالص رها کنند و کسب و کاری دیگری را با یسک انجام دهند، اما حتی این هم سخت است چون بازار به خوبی توسعه یافته ای وجود ندارد. (سیارک)

شاید بخشی از حقوق مدیر یک کسب و کار بر اساس تولید بینش کارآفرینی باشد،و به مدیر حقوق و دستمزد مثبتی بدهد حتی اگر بینشش اثر نکند.به طور مشابه، مشاوران ممکن است فقط ایده هایشان را بفروشند، اما زمانی که با مشاورن موسساتی اشنا می شوند که کارکنان را استخدام می کنند و هزینه های دیگری هم دارند، قلمرو کارآفرینی محض را کنار می گذارند و ریسک کسب و کار خودشان را می پذیرند.بینش کارآفرینی شامل تولید و زمان برای فروش مشکل دارند زیرا اغلب افراد غیر از کارآفرینان متوجه فرصتها نمی شوند حتی اگر آن را به آنها نشان دهید.بنیان گذاران شرکت کامپیوتری اپل سعی کردند ایده خود را به شرکتهای کامپیوتری از قبل تاسیس شده بفروشند، هیچ یک از آنها متوجه این بینش کارآفرینانه نشد حتی زمانی که آن را به آنها نشان دادند.کارآفرینان کمپانی خود را به راه انداختند چون این تنها راهی بود که آنها می تواندبینش خود را تجاری سازی کنند.

تئوری کارآفرینی

چرا کارآفرینی؟

چگونه به کودکان خود کمک کنیم تا کارآفرین باشند؟

 

سود آربیتراژ خالص در دسترس خواهد بود اگر یک کارآفرین متوجه شود که یک فروشنده، کالایی را به قیمتی کمتر از آنچه خریدار پول می دهد خواهد خرید.با این وجود، اگر فروشنده در یک مکان و خریدار در مکان دیگری است، کارآفرین باید مطمئن شود که تفاوت بین قیمت درخواستی فروشنده و پیشنهاد خریدار به اندازه ای هست که هزینه های حمل و نقل را بپوشاند.به طور مشابه، اگر زمان انتقال کالا از یک خریدار به فروشنده طولانی است، یک عنصر زمانی هم دخیل است ، و کارآفرین باید حدس بزند که ( شاید نوشتن یک قرارداد مطمئن کننده باشد)،خریدار فردا نسبت به آن چیزی که فروشنده امروز تمایل به فروش دارد مقدار بیشتری پرداخت می کند. وقتی که بینش کارآفرینانه وارد تولید شود، سود دیگر عنصر مفیدی نیست.عدم قطعیت ها بزرگتر می شوند اگر بینش کارآفرینانه وارد استخدام کارکنان، طراحی و ساخت یک محصول، قرض گرفتن پول برای امور مالی فعالیتها، و مواردی از این دست. (سیارک)

وقتی که تولید طول بکشد، حتی اگر تولید فقط انتقال یک کالاست، یا وقتی که زمان وارد موضوع شود، این ریسک وجود دارد که آن چیزی که ظاهرآ سود آور است در واقع فرصتی سود آور نباشد. ریسک موجود در تولید خیلی به محیطی که کارآفرینی درون آن اتفاق می افتد ارتباط دارد.در محیطی با کارآفرینی کم، احتمال کمتری وجود دارد که بینش کارآفرینانه سودمند باشد. اقتصادی را با یک تعادل عمومی پایدار در نظر بگیرید.احتمال دارد که فرصتهای سودآوری وجود داشته باشند، اما احتمالی بیشتری وجود دارد ، هر فرصت درک شده هزینه ای بیش از آن چیزی که در نگاه اول به نر می رسد داشته باشد، یا اینکه بازدهی درآمدی کمتری وجود داشته باشد.بنابراین، کارآفرینان بالقوه دلیل خوبی برای هشیار بودن دارند، و فرصتهای کارآفرینی بالقوه ممکن است بدون اینکه به انها توجهی شود بگذرند زیرا هیچکس انگیزه ای برای توجه به آنها ندارد. گاهی مقدار زیادی از فعالیتهای کارآفرینی وجود داشته باشد،با این حال، همیشه فرصتهای کارآفرینی جدید خلق می شوند،و باید نسبت به آنها هشیار بود، و برای عمل کردن سریع قبل از یک رقابت کارآفرینانه باید دقت داشت. فرصتهای کارآفرینانه در معرض دید افراد هستند ، و فقط منتظر کشف شدن هستند. اما خیلی احتمال دارد که به انها توجهی نشود جایی که کارآفرینی فرصتهای کمی دارد.ترجمه  itrans.ir

کارآفرینی با لباس های دست دوم

کارآفرینی کوچک

5 نرم افزار تجارت الکترونیک برای کارآفرینان جوان 

نظرات

در ادامه بخوانید...

نقش سرمایه انسانی در توسعه اجتماعی

در

اهمیت مهارت ها و دانش از دیربازدر توسعه اجتماعی شناخته شده اند.این هاو دیگر توانایی ها که به عنوان یک منبع تولیدی، درآمد و استاندارد های زندگی را بالا می برند و در مجموع به رشد اقتصادی کمک می کنند ، سرمایه انسانی نام دارد . عموما پذیرفته شده است،جوامعی که مهارت های بالایی دارند و از نظر علمی در سطح بالایی از استاندارد های سلامت و تغذیه قرار دارند ، نسبت به جوامعی که از نظر سرمایه انسانی دچار کمبود می باشند، بسیار مرفه تر و از لحاظ اقتصادی توسعه یافته تر هستند.بنابراین ابداعات طراحی شده برای ترویج کسب سرمایه انسانی،از دیر باز در توسعه اجتماعی، الویت داشته اند. آنها یک فرم اولیه از سرمایه گذاری اجتماعی هستند و راهی که در آن فرایند توسعه ابعاد اقتصادی و اجتماعی، یکپارچه می گردد را نشان می دهند. آنها بخشی لازم از تلاش های توسعه اجتماعی جهت افزایش رفاه اجتماعی هستند.
سرمایه انسانی معمولا به کسب مهارت و دانش از طریق آموزش به ویژه آموزش رسمی مرتبط است،اما همچنین شامل دیگر نیازهای انسانی،مانند تغذیه و وضعیت سلامت،خلاقیت و قدرت رهبری نیز می شود. اگرچه تغذیه و وضعیت سلامت معمولا به عنوان سرمایه انسانی شناخته نمی شدند،اما امروزه بطور گسترده درک شده است که آنها برای توسعه جامعه و اقتصاد ضروری هستند. به علاوه در انتشار حدود سرمایه انسانی در ابتدا به عواملی توجه می شود که در مجموعه سرمایه انسانی باید نادیده گرفته شوند،مثلا تبعیض جنسیتی،کودکان کار،نابرابری و کمبود دسترسی به مدارس و مراکز بهداشت.اگرچه این مقاله بطور مقدماتی به کسب مهارت و دانش از طریق آموزش ،تمرکز دارد ولی در مورد اشکال دیگر سرمایه انسانی که نقش اساسی در توسعه جامعه ایفا می کنند، نیز بحث خواهدکرد.
از زمانیکه بیشتر دولت ها به تاثیر اقتصادی سرمایه انسانی پی بردند،بعد از جنگ جهانی دوم، منابع بی سابقه ایی برای آموزش رسمی ،مراقبت روزانه و برنامه و سوادآموزی درنظرگرفته اند.تخصیص بودجه برای سلامت و تغذیه نیز افزایش یافت.این بازتاب یک تعهد از طرف تعدادی از کشورها برای پاسخگویی به میلیون ها اهداف توسعه می باشد،که الویت به گسترش دسترسی به آموزش مقدماتی و خدمات بهداشتی و بهبود وضعیت تغذیه، داده می شود.این تعهدات با به رسمیت شناختن گسترده ،تقویت میشود،که به آموزش و دیگر برنامه های توسعه سرمایه انسانی که از حقوق بشر هستند، دسترسی پیدا می کند. اگر چه دولت ها بر برنامه های سرمایه انسانی چیره گشته اند، سازمان های غیردولتی و خصوصا سازمان های معتقد، همچنین افراد،خانواده ها و جوامع محلی نیز درگیر این برنامه ها هستند.
این مقاله درمورد نقش سرمایه انسانی در توسعه اجتماعی بحث می کند.که با تاریخچه مختصری درباره چگونه جاگیرشدن مهارت ها و دانش در طول قرن ها، شروع می شود. تئوری سرمایه انسانی که ایده های مربوط به اهمیت مهارت ها ،دانش و توانایی های دیگر را روش مند می کند، به طور مختصر توضیح داده می شود و انواع عمده برنامه های سرمایه انسانی مرور می گردد.این ها شامل مراقبت از کودکان پیش دبستانی،انواع مختلف آموزش رسمی،از جمله مدرسه و دانشگاه ها و سرویس های سلامت و تغذیه، می شوند.برنامه های آموزشی غیر سنتی مانند سواد آموزی و آموزش عمومی نیز مورد بررسی قرار میگیرند.

سرمایه انسانی در متن تاریخ

مهارت ها و دانش از دوران باستان ارزشمند بوده اند.مردم با مهارت استثنایی و حکمت ،مانند بزرگان و کشیش ها،مورد تحسین قرار می گرفتند و وضعیت در جوامع سنتی برای اینکه قادر به توضیح برای جهان و ارائه مشاوره عاقلانه باشند،اصلاح شده است.با پی بردن به اهمیت نوشتن در تمدن باستان ،روسا و کشیش ها،گزارش های رسمی و مدارک و وقایع تاریخی را مهیا کردندتا یک کتیبه خطی ممتاز کوچک بدست آید.تمرینات آموزشی که مردم جوان را برای کشف این مهارت ها آماده میکند نیز گشایش پیدا کرد و در این زمان آموزش های مخصوصی مانند مدارس اداری در چین باستان و هند نهادینه شد و یا مدارس مخصوص کشیش یا همان صومعه و معبد تاسیس گردید.ضرورت انجمن های صنعتگران یک تحول عظیم بود،به این ترتیب که سیستم کارآموزی را مرسوم کردند که در آن به بچه های خودشان ،مهارت ها یا فنون پیشه خودشان را آموزش می دادند.
دربیشتر تاریخ بشر،اکثریت مردم بی سواد بودند و دسترسی به مدارس متعلق به کشیش یا مدارس اداری محدود و برای عده ای اندک بود.مهارت و دانش توسط والدین یا دیگر اعضای جامعه آموزش داده می شد و عموما محدود به آموزش تکنیک های کشاورزی یا حرفه ای دیگر بود.تنها کودکانی که از خانواده ثروتمند یا تاجر بودند به صومعه یا معبد یا مدارس اداری دسترسی داشتند تا به عنوان کشیش ،کاتب یا مجری آماده شوند و بعضی به حرفه قانون و دارو که توسط انجمن کنترل می شدند ،روی آوردند. مدارس مذهبی مانند "مدرسه اسلامی "که برای دسترسی به آموزش بوجود آمد ، گسترش یافت، اما چون بسیاری از کودکان تمام وقت کار میکردند،تنها تعداد اندکی به پایه منظم توجه داشتند.به علاوه، بر ارسال دانش از طریق یادگیری طوطی وار به جای تفکر مستقل تاکید می شد. همانطور که تفاسیر مختلفی از متون مقدس توسط معلمان مذهبی مورد احترام پیشنهاد می شد، مکاتب فکری مختلف پدیدار شدند. این فعالیت در میان یونان باستان محبوبیت داشت، به طوری که برای مدتی در دانشگاه های آتن تنوع دیدگاه رونق پیدا کرده بود.همچنین یونان باستان تحصیل را برای تعداد محدودی از کودکان خانواده های اشراف گسترش دادند و برخلاف معابد و مدارس مذهبی ،دستورالعملی برای موضوعات مختلفی مانند ریاضیات ،بیولوژی و فلسفه ارائه کردند.زمانیکه مدارس مذهبی جامعه توجه کمی به این موضوعات داشتند ،گاهی دستوالعمل های مذهبی نیز توسط اموزش های دنیوی تکمیل می شدند،برای مثال در مدرسه Vedic هند، تفکر داروساز Ayurvedic ،ودر دانشگاه Al Azar کاریو،که در قرن دهم وجود داشت،دانش آموزان ریاضیات ،ستاره شناسی ،منطق و دستورزبان را درکنار الهیات و قانون شارین یاد می گرفتند.در مراکز یادگیری سطوح بالاتر در جهان اسلام و متعاقبا در اروپا ،پیشرفت نظریه جدید ،سرانجام پذیرفته شد،اگرچه اغلب سنت گراها مقاومت می کردند.
گسترش مدارس در اروپا مدیون اصلاحات و عقاید Lutherمبنی بر اینکه آموزش برای مردم ضروری است تا بتوانند کتاب مقدس را درک و برای خود تفسیرکنند، می باشد. اسکاتلند جزو اولین کشورهایی بود که مدارس جهانی را با ساخت یک شبکه از مدارس محلی در اواخر قرن 16 ارتقا داد.قبل از این ،مدارس محلی توسط مقامات شهرداری ایجاد میشدند و یا روحانیون آنهارا تاسیس میکردند.اما این مدارس برای تعداد نسبتا کمی از کودکان تهیه شده بود. در قرن 18 حاکمانی مانند فردریک در آلمان و آمبرس کاترین در روسیه نظریه مدارس جهانی را پذیرفتند،آنها تنها تحت تاثیر نظریه های روشنفکری نبودند،اما با تحقیقی که نشان میدهد تحصیلات ،صنعت و تجارت و کشورشان را ارتقا خواهد داد،تحت تاثیر قرار گرفتند. در اسکاتلند تعدادی از مدارس محلی توسعه یافتند و معلمان بیشتری ،که دولت حقوق آنها را می داد،استخدام شدند.این مقاله ادامه دارد..........ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

گرایش به کارآفرینی

در
 گرایش به کارآفرینی یک مفهوم کنجکاوانه است: در اصل، مفهوم از مدل فردگرایانه کارآفرینی Schumpeter شومپیتر استخراج می شود. علاوه براین، اندازه گیری براساس ادراکات مدیران از مواضع استراتژیکی شرکتشان می باشد. فرض اول این است که این برداشتها تا حدی خالص هستند، دوم اینکه این ارداکات مدیریتی برای شرکت مهم است، و سوم اینکه آنها فقط نسبتهای بعد از واقعیت برای توضیح دادن موفقیت یا عدم آن نیستند. بنابراین، این امر احساسی را برای بررسی این مفهوم درون یک رویکرد روانشناختی را برمی انگیزد (Robinson et al. 1991 رابینسون و همکاران).
 
Krauss et al. (2005) کراووس و همکارانش یک مدل نظری گرایش به کارآفرینی را در سطح کارآفرین توسعه دادند که نشان داد که ویژگیهای فردی کارآفرینان- بخصوص، گرایش یه استقلال، نوآوری، ریسک پذیری، شخصیت فعال و پرخاشگری رقابتی- یک عامل در سطح فردی از گرایش به کارآفرینی را تشکیل داده است. این عامل در واقع مرتبط به عملکرد شرکت است (کراووس و همکاران 2005).
 
ما براین باوریم که تعدادی از مسائل مهم روانشناختی مرتبط با مفهوم گرایش به خود (آیا آن یک نگرش، یک ویژگی عمل یا یک عامل شخصیتی است؟)، به این سوال که کدام متغیرهای مداخله گر نقشی را در آغاز بکار یک شرکت ایفا می نمایند (تعدیل کننده ها، واسطه گران؟) و آن را موفق می سازند، و به سوال معمولی (آیا گرایش منجر به موفقیت می شود یا آیا آن بدنبال موفقیت می آید؟) وجود دارد.

ساختار روانشناختی و پژوهش در زمینه کارآفرینی

مطالعه کارآفرینی به روانشناختی I/O کمک می کند. اول، پژوهشات کارآفرینی متغیرهای وابسته مهم و جدیدی (و اغلب بسیار هدفمند) را مانند فروش اولیه، شروع بکار یک سازمان، و موفقیت سازمانی را فراهم می کند. دوم، موقعیت کارآفرینان اغلب در غیرقابل پیش بینی بودن آن، پیچیدگی و نیاز به تغییر در دوره فرآیند کارآفرینی منحصربفرد می باشد. برای مثال این موردی خوش بینانه را نشان می دهد. از یک طرف، خوش بینی موردنیاز کارآفرینان برای اعتقاد به امکانپذیری و موفقیت یک ایده است.
از طرف دیگر، خوش بینی ممکن است نتایج منفی داشته باشد زیرا آن می تواند منجر به پیش بینی های ناقص و باگستردگی بیش از حد بخصوص در موقعیت های بسیار پیچیده و غیرقابل پیش بینی شود. سوم، یک عملکرد مهم سازمانها قرار دادن استانداردهایی برای اینکه چگونه کارکنان رفتار کنند می باشد (تمایل ذاتی برای همتراز شدن، یکنواختی و مناسب شدن وجود دارد). با اینحال این مورد برای اوایل آغاز بکار یک سازمان- در ماهها یا سالهای اولیه تاسیس آن نیست.
 
در این مراحل اولیه، تعداد کمی نسخه را برای اینکه چگونه کارها انجام شود پیچیده می شود و بنابراین این امر موقعیتی جالب برای روانشناختی I/O بهمراه تعداد زیادی فرصتهای جدید می باشد (و اغلب البته این منبعی برای نوآوری می باشد). در نهایت، محققان روانشناختی I/O باید به اینکه چگونه سازمانهایی را که آنها مطالعه می کنند بوجود می آیند علاقه مند باشند- در مفهومی گسترده تر، هر پیدایش سازمانی از طریق اقدامات کارآفرینی است.
بخشهای زیر تمامی ساختارهای مهم که مطالعه شده اند را پوشش نمی دهند؛ در عوض برساختارهای روانشناختی سنتی متمرکز می شویم که به آسانی در حوزه کارآفرینی می توانند مورد مطالعه قرار گیرند زیرا آنها مرتبط با وظایف کارآفرینان می باشند. کارآفرینی، بخصوص در فازهای شروع، با عدم قطعیت بالا و میزان زیادی از پیچیدگی در وظایف مورد نیاز مشخص می شود (Markman 2007 مارکمن، McMullen & Shepherd 2006 مک مولن و شفرد). کارآفرینان باید مانند مخترعان، متخصصین بازاریابی، تسهیل کننده ها، متخصصین تغییر سازمانی، رهبران، تکنولوژیست ها و فروشندگان ارشد عمل نمایند. بنابراین، هر چه کارآفرین قادر باشد که دانش و مهارتهای بیشتری را بروز دهد، بهتر است. علاوه براین، نیاز به اقدام در زمینه های کاری زیادی بر پایه دانش ناکافی می باشد. همچنین، شانس موفقیت اغلب دست بالا فرض می شود، زیرا در غیر اینصورت فقدان زیاد دانش و مهارت باعث توقف کارآفرینان از دنبال کردن شرکت های استارت آپ می شود. بنابراین، ما بر دانش، هوش عملی و تعصبات و ابتکارات (اعتماد بنفس کاذب/خوش بینی زیاد) متمرکز می شویم. همچنین ما رویکردهای انگیزشی/عاطفی را بحث می کنیم که به کارآفرینان در رسیدگی به موقعیت منحصربفرد کاریشان کمک می کند. بطور ویژه، ما اهداف و دیدگاهها، طرحهای شخصی، شور و شوق و رفتار بانفوذ را بحث می کنیم.

عوامل شناختی در کارآفرینی

دانش. دانش ساختارهای ذهنی و شناختی را فراهم می آورد که اینکه چگونه مردم اطلاعات جدید را درک و ادغام می کنند را تعیین می نماید (Fiske & TAYLOR 1984 فیسک و تیلور). ساختارهای ذهنی چارچوبی را برای تفسیر و درک (معنا دادن) اطلاعات جدید فراهم می کنند. در کارآفرینی، چند تن از پژوهشگران استدلال می کنند که تفسیر و درک اطلاعات جدید اصل کشف فرصتهای کسب و کار جدید می باشند (Mitchell et al. 2007 میشل و همکاران). Shane (2007) شین شواهدی دارد مبنی براینکه دانش قبلی مردم کریدورهای روانی موثری برای تفسیر اطلاعات جدید ایجاد می کند. کارآفرینان اطلاعات مشابهی را (مانند یک نوآوری جدید فن آوری) به روشهای مختلفی بر اساس دانش قبلی خود تفسیر کرده اند؛ این تفاسیر متفاوت منجر به کشف انواع مختلفی از فرصتهای کسب و کاری شده است (شین 2000). اگر اقتصاد (با فرض متعادل بودن) تفاوتهای دانش را برای دنبال کردن فرصتها غیر مهم فرض نمی کرد، این امری تعجب آور نبود.
کارآفرینی حوزه خوبی است از آن جهت که در آن اثرات دانش و تجربه بهمراه تخصص، بر شناسایی فرصتها و بر موفقیت مطالعه می شود. آموزش کلی در کشورهای درحال توسعه مهم است زیرا واریانس گسترده ای در سطح آموزشی کارآفرینان از تحصیلات هیچ/یا کم تا تحصیلات دانشگاهی وجود دارد؛ همچنین یافته ها نشان می دهد که این امر اهمیت کمتری در کشورهای توسعه یافته دارد (Unger et al. 2011 اونگر). علاوه براین، دانش خاصی از زمینه های مرتبط با وظایف کارآفرینی (برای مثال، صنعت و تجربه مدیریتی) دارای اهمیت بیشتری در مقایسه با دانش عمومی برای موفقیت در کارآفرینی می باشد (اونگر و همکاران 2011). از چیزهای بااهمیت تجربه می باشد همانطور که Ericsson & Lehmann (1996) اریکسون و لمان آن را توصیف کردند زیرا آن منجر به عملکرد برتر در کارآفرینی می شود (Baron & Ensley 2006 بارون و انسلی، Unger et al. 2009 اونگر و همکاران).
با این حال، در راستای دیگر تحقیقات بر دانش و تجربه، همچنین ممکن است معایبی از تجربه وجود داشته باشد. برای مثال، Ucbasaran et al (2009) اوکباساران و همکاران استدلال کرده اند که باتجربه بودن منجر به مدیون شدن می شود مانند اینکه اتکای زیادی بر ساختارهای تصمیم گیری و فن آوری هوشمند که در گذشته کار می کرده اند شود. تجربه خیلی زیاد داشتن ممکن است منجربه استنباط زیاد از اطلاعات کم شود و تمایلات بطور محدود شوند که افراد کمتر قادر به فکر کردن فراتر از آنچه شناخته شده می باشد شوند (Westhead et al. 2009 وستهد و همکاران). بطور مشابه، گلنیک و همکارانش (2012) استدلال می کنند که تجربه ممکن است منجر به تغییرناپذیری شناختی شود که مانع از ادغام اطلاعات جدید شود و بنابراین مانع شناسایی فرصتهای کسب و کاری شود. دانش مدلهای ذهنی را برای تفسیر اطلاعات فراهم می آورد (فیسک و تیلور 1984) که همچنین بدین معناست که کارآفرینان باتجربه می توانند در شیارهای روانی با عواقب منفی مانند جبهه گیری شناختی، اندیشیدن قالبی، و تنزیل اطلاعات جدید سقوط نمایند (Shepherd & De Tienne 2005 شفرد و دی تین). کارآفرینان باتجربه اطلاعات جدید ناسازگار با تصورات خود را می کاهند و بر تجارب گذشته خود اتکا می نمایند حتی اگر شرایط تغییر کند (Parker 2006 پارکر). درنتیجه، این کارآفرینان ممکن است از استفاده و ترکیب اطلاعات جدید با اثرات مضر بر شناسایی فرصتهای کسب و کار خودداری نمایند.
اوکباساران و همکارانش (2009) شواهدی برای یک نقطه عطف بعد از اینکه اثر تجربه بر شناسایی فرصت  کسب و کار منفی می شود ارائه می کنند. بطور مشابه، گیلنیک و همکارانش (2012) نشان دادند که کارآفرینان با تجربه از اطلاعات فعال در مقایسه با همتایان کم تجربه خود کمتر بهره مند می شوند که از استدلالی که کارآفرینان مجرب اطلاعات جدید را برای شناسایی فرصتهای کسب و کاری کمتر از کارآفرینان بی تجربه استفاده می نمایند حمایت می کند.
 

هوش عملی

ساختار هوش عملی به تازگی مورد توجه قرار گرفته است (Baum & Bird 2010 باوم و بیرد، Baum et al. 2011 باوم و همکاران). هوش عملی دانش و اقدام کردن را دربرمی گیرد؛ آن منعکس کننده مهارتهای مبتنی برتجربه کارآفرینان و دانش ضمنی و تواناییهای آنها در بکار بردن این مهارتها و دانش جهت انجام وظایف کارآفرینی می باشد. این ساختار را می توان از طریق خرد فراگرفت (باوم و بیرد 2010). باوم و همکارانش (Baum & Bird 2010 باوم و بیرد، Baum et al. 2011 باوم و همکاران) استدلال کرده اند که هوش عملی دارای اثرات مثبتی بر رشد سرمایه گذاری از طریق اقدامات کارآفرینی می باشد.
 

نظرات

در ادامه بخوانید...

ایده کسب و کار: پرورش میگو تزئینی در خانه

در
پرورش میگو آکواریومی 
اخیراً تعداد آکواریوم ها (افرادی که اکوسیستم های آبزی را در خانه ها و آپارتمان های خود حفظ می کنند) به طور پیوسته در حال افزایش است.علاوه بر این ، بسیاری از آنها سعی می کنند آکواریوم های خود را با حیوانات مختلف از جمله میگو تزئینی پر کنند.
 
امروزه به طور مداوم تقاضای زیادی برای ماهی های دریایی ، کپورها ، سخت پوستان و همچنین میگوهای تزئینی وجود دارد .هزینه پرورش میگو تزئینی در خانه برای هر فرد متغیر است و پرورش میگو تزئینی یک ایده تجاری بسیار امیدوار کننده است .
پرورش میگو آکواریومی 
پرورش میگو آکواریومی 
با پرورش میگوهای آکواریومی تزئینی می توانید یک کسب و کار سودآور بسازید .
البته قبل از شروع اجرای چنین پروژه ای ، لازم است کانال های توزیع محصولات را بیابید ، چشم انداز چنین ابتکاری را در شهر محل اقامت خود ارزیابی کنید.

 

برای شروع کسب و کار میگو تزئینی چه مقدار سرمایه لازم است؟

مزیت پرورش میگوهای تزئینی این است که با حداقل اندازه سرمایه گذاری های شروع می شود .میگو ها را می توان در یک آپارتمان معمولی پرورش داد. به آکواریست های مجرب توصیه می شود از این سطل پلاستیکی معمولی استفاده کنند.
 
در مرحله اولیه ، کارآفرین نیاز به خرید 100 میگو دارد که 70 مورد آن باید ماده باشد.
اگر کارآفرین موفق به ایجاد شرایط مطلوب برای تولید مثل میگو شود ، پس از یک ماه و در هر ماه صاحب 20 میگو می شود.

 

 

پرورش میگو تزئینی

میگوهای تزئینی نیاز به خاک مخصوص دارند . میزان رشد موجودات زنده به این بستگی دارد.خاک در اکثر فروشگاه های تخصصی فروخته می شود. 
 
علاوه بر این ، کارآفرین باید هزینه های خرید فیلترها و کمپرسورها را که برای اشباع آب با اکسیژن لازم است ، در نظر بگیرد.برای یک کارآفرین مهم است که از قوانین تغذیه میگو پیروی کند .
 
این موجود زنده همه چیز خوار است ، اما لازم نیست بیش از اندازه آن را تغذیه کنید. این می تواند بر تولید مثل میگو تأثیر منفی بگذارد.آنها نباید بیش از 2-3 بار در هفته تغذیه شوند.برای این کار توصیه می شود خوراکهای ویژه غنی شده با ویتامین ها و مواد معدنی را خریداری کنید.

 

 

نحوه سازماندهی مشاغل پرورش میگو برای آکواریوم

سودآوری مشاغل میگو آکواریومی بستگی به در دسترس بودن تعداد زیادی کانال توزیع برای محصولات دارد.می توانید آن را از طریق شبکه های اجتماعی و همچنین در فروشگاه اینترنتی خود بفروشید.همچنین می توانید با استفاده از تابلوهای پیام الکترونیکی میگوهای تزئینی بفروشید.
علاوه بر این ، همکاری با فروشگاه های حیوانات اهلی محلی را فراموش نکنید.
هرچه کارآفرین بتواند کانال های فروش بیشتری پیدا کنند ، سود وی بیشتر می شود.

 

 

برنامه گام به گام برای ساماندهی پرورش میگو در آکواریوم

پرورش میگو با سایر مناطق فعالیت تجاری تفاوت دارد زیرا در این مرحله می توان این کار را از "مرحله آموزش" آغاز کرد. یعنی ابتدا یک دسته کوچک از سخت پوستان بخرید تا تجربه لازم در پرورش آنها را بدست آورید و به نتایج این فعالیت نگاهی بیندازید. اگر اطمینان داشته باشید که این پروژه تجاری سود خوبی را به همراه خواهد داشت ، پس می توانید شروع به جستجوی کانال های توزیع و ایجاد یک برنامه تجاری کنید. 

 

برای شروع پرورش میگو چه تجهیزاتی لازم است

اگر تصمیم دارید که میگوهای تزئینی را برای فروش بعدی در دسته های کوچک پرورش دهید ، به ظروف نیاز دارید (سطل پلاستیکی مناسب است) ، فیلترها ، پمپ ها برای اشباع آب با اکسیژن و همچنین مواد غذایی مخصوص غنی از خاک و ویتامین.
 
برای مشاغل بزرگتر (در هنگام استفاده از حوضچه های مصنوعی) ، برای حفظ دمای بهینه آب ، به کمپرسورها و وسایل مخصوصی نیاز خواهید بود. همچنین لازم است دفاتر آماده شود که یک حسابدار ، دبیر ، مدیران فروش و غیره در آن مشغول به کار شوند (کارمندان بستگی به اندازه تجارت دارند). برای اداره نیاز به خرید مبلمان ، تجهیزات ایمن و اداری دارید.

نظرات

در ادامه بخوانید...