نقد و بررسی فیلم پلنگ سیاه با نگاهی اجمالی به دنیای مارول ( قسمت اول)
رضا عزتپوردر۱۴۰۳/۲/۱۸(سیارک) به بهانه نقد پلنگ سیاه و قبل از اینکه به طور خاص به این فیلم بپردازیم، نگاهی گذرا به دنیای سینمایی مارول و میزان مقبولیت فیلمهای MCU خواهیم انداخت و از خودمان میپرسیم که فیلمهای ابرقهرمانی تا چه حدی با فرهنگ ما سازگار هستند ؟ و سپس در ادامه به بررسی تخصصی فیلم پلنگ سیاه خواهیم پرداخت و سعی می کنیم به این سوال پاسخ دهیم که آیا پلنگ سیاه توانست دیدگاه هالیوود به سیاهپوستان و قاره آفریقا را تغییر دهد؟ با نقد اختصاصی سیارک همراه باشید
در سال 2007 کمپانی مارول با پیشنهاد وسوسه کننده یکی از مدیران ارشد خود مواجه شدند این پیشنهاد که "جمع کردن انتقام جویان" نام داشت ، شاخکهای اقتصادی مدیران مارول را به کار انداخت و خیلی زود تصمیم گرفتند که آن را عمل کنند و فاز اول از دنیای سینمایی خودشان را استارت زدند marvel cinematic universe یک سال بعد از پیشنهاد کوین فیگ رسما با مرد آهنی در سال 2008 کار خودش را شروع کرد.
در این تصویر پوستر اختصاصی 18 فیلم دنیای مارول را مشاهده می کنید که ترتیب ساخت آنها از چپ به راست و از بالا به پایین می باشد
شخصیتهایی مثل مرد آهنی، ثور، هالک، دکتر استرنج، اسپایدرمن، نگهبانان کهکشان، مرد مورچه ای و البته کاپیتان آمریکا فیلمهای اختصاصی خودشان را داشتند و هر چند سال یکبار هم همه کاراکترها در قالب فیلمی به نام انتقامجویان یا اونجرز دور هم جمع میشوند و با یک شخصیت منفی میجنگند، موفقیت پشت موفقیت باعث شد که مدیران مارول لحظه به لحظه دنیای سینمایی خودشان را گسترش بدهند و شخصیتهای جدیدی را وارد داستانهایشان کنند و بعد هم یک فیلم اختصاصی از شخصیتهای جدید را روی پرده ببرند آخرین شخصیتی که در قالب یک فیلم اختصاصی از دنیای مارول معرفی شد Black Panther )بلک پنتر( یا پلنگ سیاه بود که اتفاقا تبدیل به یک موفقیت عظیم تجاری شد که رکوردهای بسیار زیادی را در زمینه فروش فیلم شکست، هر چند بسیاری از این رکوردها این روزها با اکران آخرین فیلم دنیای مارول یعنی اینفینیتی وار که قسمت چهارم سری انتقامجویان یا اونجرز(AVENGERS: Infinity War ) است در حال جابه جا شدن هستند و این فیلم رکورد پرفروش ترین افتتاحیه تاریخ سینما را هم از آن خود کرده است ولی به هر حال این موضوع به هیچ وجه از ارزشهای پلنگ سیاه نمیکاهد.
امروز قصد داریم به نقد و بررسی پلنگ سیاه بپردازیم و از همین طریق نگاهی به دنیای مارول و علل جذابیت روز افزونش بیاندازیم. فیلمهای ابرقهرمانی از دیرباز همواره مورد توجه سینمادوستان قرار گرفته اند و در بسیاری موارد تبدیل به موفقیتهای عظیم تجاری شده اند. اگر از شاهکار کارگردان صاحب سبک و بزرگی مثل کریستوفر نولان در ساخت سه گانه بتمن فاکتور بگیریم فیلمهای ابر قهرمانی آنچنان قصه های سرراست و مشابهی دارند که تشخیصشان از هم واقعا سخت میشود. مارول در این سالها تا توانسته است از فضای سیاه و تاریک کمیکبوکها فاصله گرفته و جنبه سرگرمی و فان فیلمهایش را به حد اعلا رسانده است و در این مسیر از هیچ کوششی فروگذار نکرده است در این میان کمپانی DC هم سعی کرده است که از آن دنیای سیاه شهر گاتهام فاصله بگیرد و شخصیت عبوس و بداخلاق بروس وین را با شخصیتهای سرگرم کننده تری مثل هد شات و واندرومن و آکوامن همراه کند تا دنیای فیلمهایش را جذابتر کند و به نوعی با ساخت مجموع لیگ عدالت (Justice League) به رقابت با سری فیلمهای اونجرز یا انتقامجویان بپردازد اما مارول در این مسیر همیشه پیشقدم بوده است و همیشه کاراکترهایش تا حدودی جنبه کمدی هم با خودشان داشته اند، آنها نه تنها به شخصیت بذلهگوی تونی استارک اکتفا نکردند بلکه به عنوان مثال شخصیتی مثل ثور را که از هویت خدایان برخوردار است و به خدای رعد معروف است را هم از یک کاراکتر جدی به یک کمدین تمام عیار تبدیل کرده است بطوریکه در آخرین فیلم از این شخصیت یعنی "رگناروک" کمتر دیالوگ جدی از ثور شنیدیم. مارول ثابت کرده است که هدفش فقط و فقط سرگرم کردن و لذت بردن تماشاگران است و لذا در فیلمهای مارول نباید دنبال مفاهیم عمیق فلسفی و یا شاهکارهای سینمایی بود. مردم به تماشای این فیلمها میروند تا سرگرم شوند و لذت ببرند. هیچ پیچیدگی در کار نیست قصه ساده است جلوههای ویژه خوب و یک دنیای فانتزی آبکی همه چیز را برای پاپ کورن خوردن و فیلم دیدن فراهم می کند.
شخصیتهای دنیای dc
فروش جهانی فیلمهای مارول ثابت کرده است که این فیلمها با دیدگاه پذیرش جهانی و مقبولیت عموم ساخته می شوند و علیرغم اینکه کلیه داستانها و شخصیتهای این فیلمها محصول فرهنگ و کمیکبوکهای آمریکایی هستند در میان ابرقهرمانان مارول ملیتهای مختلف یافت می شود از کاپیتان آمریکای میهن پرست و ثور از کهکشانی دیگر تا ناتاشا رومانوف از روسیه و پلنگ سیاه از آفریقا همه چیز برای جذب تمام فرهنکها آماده است . واقعیت این است فرمول داستانهای مارول آنقدر ساده و راحت الحلقوم نوشته می شوند که دیگر کسی به دنبال پیدا کردن توطئههای عمو سام و ینگه دنیایی در آنها نمی گردد. این فیلمها طراحی شدهاند که همه مردم دنیا از آنها لذت ببرند. داستانهایی با شخصیتهای سیاه و سفید و نیروهای ماورالطبیعه که تبدیل به رویای تمام کودکان دنیا از داکار تا پاریس و از سئول تا نیویورک می شوند و از کودکان پنج ، شش ساله تا مردان چهل، پنجاه ساله لباسهای این ابرقهرمانها را می پوشند و خودشان را به جای آنها تصور می کنند و با آدم بدهای خیالی می جنگند. انتهای قصه هم همیشه قهرمانها پیروز می شموند و آدم بدها هم البته معمولا نمی میرند و در زندانی با بالاترین سطح امنیتی نگهداری میشوند تا چند سال بعد از همان زندان بگریزند و قصه جدیدی بسازند و میلیونها دلار دیگر به جیب سازندگان این فیلمها بریزند.
شخصیتهای دنیای مارول
مارول در حال حاضر نه تنها نقشه گنج را در اختیار دارد بلکه گنج را هم پیدا کرده و مقدار بسیار زیادی از گنج را استخراج هم کرده است و از آنجایی که آنها تا دلتان بخواهد شخصیتهای کمیک بوکها در اختیار دارند و حتی حق امتیاز اسپایدرمن را که فروخته بودند مجددا خریدند لذا به این زودیها دست بردار نیستند. آنقدر این فرمول را تکرار میکنند تا جایی که مردم خسته شوند و بعد کمپانی به فکر خلق دنیایی تازه با بازیگرانی جدید و شرایطی تازه میگردد مارول دنیایی خلق کرده است که در عین ارتباط فضای کلی آن، داستانهای کاملا منحصر به فردی دارد. برای فهمیدن فیلمها نیازی به دیدن سایر فیلمها ندارید. ولی آنها همیشه ارتباط داستانهایشان را حفظ کردهاند تا بتوانند از اعتیاد سریالی فیلمهایشان استفاده کنند. با این روش هم تماشاگران قدیمی خود را حفظ میکنند و هم افراد تازه وارد به راحتی با دنیای مارول ارتباط برقرار می کنند. البته فارغ از نگاه سینمایی مطلق، قصد داریم از دید فرهنگ خودمان به دنیای مارول و فیلمهای ابرقهرمانی آن هم نیم نگاهی داشته باشیم و سعی در یافتن پاسخ این سول داشته باشیم که آیا این فیلمها همانقدر که برای آمریکاییها جذاب است برای سایر مردم دنیا، خصوصا فرهنگ ما هم جذابیت دارند؟
در داستانهای مارول نه مثل شاهنامه ما خبری از تراژدیهای انسانی است و نه درس مردانگی و اخلاق می دهند و نه مثل اسطیر یونان در مورد آیین و مکتب سخن می گویند . قهرمانان مارول شاید از جنس اسطورهها و خدایان باشند اما به جز زور و قدرتشان تمام خصوصیاتشان زمینی است . روز به روز شوخ و شنگ تر و بامزه تر می شوند و لحظه به لحظه مد روز تر و شبیه تر به مانکن های امروزی می شوند، لباسهایشان مطابق آخرین مد روز دنیا طراحی می شود و حتی مدل مویی که در تمام داستانهای کهن و تاریخی به یک شکل و رنگ توصیف شده است برای هماهنگی با دنیای امروز عوض می شود ( موهای ثور در رگناروک با مدل آلمانی کوتاه می شوند ) خوب چه بپذیریم و چه نه این شخصیتها طوری طراحی شدهاند که دوستشان داشته باشیم و در اینکار موفق هم بودهاند .(سیارک)
اما سوال این است که ما برای امروزی کردن اسطورههایمان چه کردیم ؟ فرض کنید که قرار باشد امروز فیلمی بر اساس قصص شاهنامه و با حضور رستم ساخته شود! متاسفانه در طول این هزار سال شاعران و نویسندگان ما هیچ گامی در جهت امروزی کردن شاهنامه برنداشتند گرافیستهای ما هیچ خلاقیتی برای طراحی شخصیتهای شاهنامه به خرج ندادند . آخرین خلاقیتی که در مورد شاهنامه به کار رفت برمیگردد به خود فردوسی بزرگ و تمام ! انیمیشن رستم و سهراب ( هر چند به واسطه استفاده از اسطورهای خودمان و ساخت یک انیمیشن با کیفیت قابل تحسین و تقدیر است) خلاقیت را با زنده ماندن سهراب در نبرد رستم و سهراب اشتباه گرفتند و بزرگترین تراژدی شاهنامه را فدای یک هپی اند(HAPPY END) ساده کردند . همین بی توجهی و عدم امروزی سازی داستانهای کهن ایان زمین باعث می شود که کودک ایرانی ترجیح دهد که به جای رستم با آن هیبت زمخت و طراحی نه چندان جذاب غیر امروزی و ریش پرپشت و دوشاخه، عکس کریس همسورث در نقش ثور روی دفتر و کتاب فانتزیاش باشد( گمان نکنید که آنها به اصالت اسطورههایشان ضربه زدهاند و در طراحی امروزی اسطورهها شان و جایگاهش را به تمسخر گرفته و نابودش کردهاند، خیر. کافیست به تصاویر تاریخی و طرحهای اولیه ثور نگاه کنید و آن را با چهره کریس همسورث در نقش ثور مقایسه کنید تا پایبندی به تاریخ را در کنار امروزی شدن به وضوح ببینید) ما انتظار نداریم که یک رستم مو بور و چشم آبی طراحی شود و یا سهراب را با دماغ عملی و تزریق ژل در لب و گونه ببینیم ولی آیا در طول این سالها نمی شد چند قصه فرعی ( اسپین آف SPIN-OFF ) از دنیای شاهنامه نوشته شود و حداقل در گروه سنی کودک و نوجوان چند انیمیشن با شخصیتهای شاهنامه و آپدیت شده در ظاهر ساخته شود ؟
سالهاست رستم با همین شمایل در نگارههای ایرانی ترسیم می شود
برای اینکه جذابیت شخصیتهای که مارول طی ده سال اخیر خلق کرده است را به طور دقیق و واضح درک کنیم هیچ معیاری بهتر از میزان فروش این فیلمها و استقبالی که از آنها در گیشه شده است وجود ندارد باور کردنی نیست ولی به ضرس قاطع می توان گفت که هیچ شخصیتهایی در طول تاریخ سینما به اندازه این ابرقهرمانان خوش تیپ و رنگارنگ مارول برای مردم دنیا جذاب نبودهاند مبالغی که در زیر میآید میزان فروش کلی و جهانی این فیلمها است و بد نیست بدانید که بازارهای مثل چین و کره جنوبی و ژاپن و مالزی و تایلند و این اواخر امارات به اندازه آمریکا و اروپا برای دست اندرکاران مارول سودآور بودهاند. مارول فیلمهایش را طی فازهایی مختلفی برنامه ریزی و پخش کرد که ترتیب آنها به شرح ذیل است و اگر زمانی قصد داشتید همه این فیلمها را ببینید برای درک بهتر داستان بهتر است با همین ترتیبی که نوشته شدهاند آنها را تماشا کنید
فاز یک سینمای مارول
یک: آغاز ماجراهای تونی استارک
مرد آهنی (Iron Man) -2008
-تاریخ اکران: 14 آوریل 2008
-میزان فروش: 505 میلیون دلار
دو: غول بی شاخ و دم مارول فروشی متناسب با هیکلش نداشت
هالک شگفت انگیز (The Incredible Hulk)- 2008
-تاریخ اکران: 13 ژوئن 2008
-میزان فروش: 263 میلیون دلار
سه: تونی استارک محبوب تر می شود
مرد آهنی 2 (Iron Man 2)- 2010
تاریخ اکران: 7 می 2010
میزان فروش: 624 میلیون دلار
چهار : خدایان خوش تیپ و بامزه
ثور (Thor) - 2011
تاریخ اکران: 6 می 2011
میزان فروش: 450 میلیون دلار
پنج : ورود کاپیتان
کاپیتان آمریکا: نخستین انتقام جو (Captain America)- 2011
تاریخ اکران: 22 جولای 2011
میزان فروش: 370 میلیون دلار
شش: اندک اندک جمع مستان میرسد اولین فیلم با فروش میلیاردی آخرین فیلم فاز اول بود
انتقام جویان (The Avengers)- 2012
تاریخ اکران: 4 می 2012
میزان فروش: یک میلیارد و 520 میلیون دلار
فاز دو سیمای مارول موفقیتها ادامه دارد
هفت: تونی استارک، میلیاردر خوش یمن برای مارول
مرد آهنی 3 (Iron Man 3)- 2013
تاریخ اکران: 30 می 2013
میزان فروش: یک میلیارد و 200 میلیون دلار
هشت : ثور جای هالک را گرفت اینجا پول مهم است نه هیکل
ثور، دنیای تاریک (Thor: The Dark World)-2013
تاریخ اکران: 8 نوامبر 2013
میزان فروش: 645 میلیون دلار
نه : کاپیتان پیش به سوی محبوبیت
کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان (Captain America: The Winter Soldier)-2013
تاریخ اکران: 4 آوریل 2014
میزان فروش: 714 میلیون دلار
ده : مارول وارد کهکشانهای دوردست می شود
نگهبانان کهکشان (Guardians of the Galaxy)- 2014
تاریخ اکران: اول آگوست 2014
میزان فروش: 773 میلیون دلار
یازده : همه که باشند میلیاردی شدن حتمی است
انتقام جویان عصر اولتران (Avengers Age of Ultron)- 2015
تاریخ اکران: یکم می 2015
میزان فروش: یک میلیارد و 400 میلیون دلار
دوازده : رونمایی از کوچکترین عضو خانواده و پایان فاز دوم
مرد مورچه ای (Ant-Man)-2015
تاریخ اکران: 17 جولای 2015
میزان فروش: 519 میلیون دلار
فاز سه سینمای مارول این قصه سر دراز دارد
سیزده : تفرقه بنداز و یک میلیارد به جیب بزن
کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی (Captain America: Civil War)-2016
تاریخ اکران: 6 می 2016
میزان فروش: یک میلیارد و 153 میلیون دلار
چهارده : جادوی شرقی در دستان جادوگر غربی
دکتر استرنج Doctor Stranger) - 2016
تاریخ اکران: 4 نوامبر- 2016
میزان فروش: 677 میلیون دلار
پانزده : پول اگر در کهکشانهای دور دست باشد مردانی از مارول به آن دست پیدا میکنند
نگهبانان کهکشان: بخش 2 (Guardians of the Galaxy Vol. 2)-2017
تاریخ اکران: 5 می 2017
میزان فروش: 862 میلیون دلار
شانزده : خرید حق پخش اسپایدر من از سونی توسط مارول و بازگشت پیتر به خانه
اسپایدر من - بازگشت به خانه ( Spider Man- Homecoming)- 2017
تاریخ اکران: 7 جولای 2017
میزان فروش : 880 میلیون دلار
هفده : خدایان از همیشه بامزه تر میشوند
ثور: راگناروک (Thor: Ragnarok)- 2017
تاریخ اکران: 3 نوامبر 2017
میزان فروش 850 میلیون دلار
هجده : و بالاخره آفریقا
پلنگ سیاه (Black Panther)- 2018
تاریخ اکران : 16 فوریه 2018
میزان فروش : یک میلیارد و سیصد و بیست و پنج میلیون دلار ( اکران ادامه دارد)
فیلم نوزدهم یعنی اونجرز جنگ بی نهایت هم اکنون در حال اکران است و اتفاقا بسیار هم در گیشه خوش درخشیده است و فروش جهانی آن به راحتی از مرز یک میلیون دلار عبور کرد.در قسمت بعدی با نقد تخصصی پلنگ سیاه با شما خواهیم بود ( ادامه دارد)ترجمه itrans.ir