بهترین فیلمهای دنیای سینما سی مورد بخش دوم
محمد رضا عاشوریدر۱۴۰۳/۲/۱۸Unforgiven 1992
(سیارک) پیش از آنکه مشاعر خود را از دست بدهد و شروع به صحبت کردن با صندلیها بکند، کلینت ایستوود، توانسته بود فیلمهای وسترنی در سینمای آمریکا تولید کند که بدل به فیلمهایی ماندگار شدند. در Unforgiven، کلینت ایستوود نقش ویل مانی را بازی میکند؛ تفنگداری که حالا بازنشسته شده و به پیشنهاد دوستش ند (با بازی مورگان فریمن) دوباره اسلحه بدست میگیرد و تلاش میکند جایزهای که به تازگی برای هدفی مشخص تأیین شده است را از آنِ خود کند. در مسیر دستیابی به این جایزه، کسانی دیگر هم سرراهشان قرار میگیرند که درواقع به همین هدف پا به میدان گذاشتهاند. کلانتر کلهشق، با بازی جین هکمن، از دیگر کسانی هستند که سر راه ویل و ند قرار میگیرند. خیلی طول میکشد تا ویل مانی از کوره به در رود و کاری صورت دهد، اما زمانی که این اتفاق میافتد، خدارا شکر میکنید که پای گیرندههای خود هستید و دست ویل مانی به شما نمیرسد.
نقل قول: ویل مانی: «خیلی خب، دارم میام بیرون. هر کسی رو که اون بیرون ببینم، بهش شلیک خواهم کرد. هرکسی که به خود جرأت بده که به من شلیک کنه، نه تنها حسابش را خواهم رسید، بلکه همسرش را هم خواهم کشت، همینطور تمام دوستانش رو. بعد هم خانهاش را به آتش میکشم.»
لئون Leon: The Professional 1994
روایت داستان قاتل حرفهای لئون (به کارگردانی لوک بسون) دراماتیک و بسیار تأثیرگذار است. لئون یک دختر بینوا به نام ماتیلدا را (نقشی که ناتالی پورتمن ایفا میکند)، پس از اینکه والدینش به دست قاچاقچی روانپریش مواد مخدر (با بازی گری اولدمن) به قتل میرسند، پناه داده و به خانه خود میبرد. کم کم شروع به آموزش استفاده از سلاحهای مختلف به ماتیلدا میکند و در ضمن محافظت از او، اورا برای گرفتن انتقام خون خانوادهاش که به قتل رسیدهاند، آماده میکند. البته ماتیلدا رابطه خوبی با پدر خود ندارد و مادر و خواهرش نیز خیلی انسانهای وظیفهشناسی نیستند و قتل برادر کوچکش در صحنه خونینی که در خانهشان رقم میخورد، او را مصمم به گرفتن انتقام میکند. Leon: The Professional از آن دسته فیلمهایی است که همهجوره با شخصیت قاتل فیلم همراه خواهید شد و با او احساس همدردی خواهید کرد، شخصیتی که در اعماق وجودش معنی عشق را میفهمد و قلب رئوفی دارد.
نقل قول: لئون: «اسلحه شکاری، اولین سلاحی است که کار با اون رو آموزش میبینی، چراکه اینطوری میتوانی فاصله خودت را با هدف حفظ کنی. هرچه در این حرفه، مهارت بیشتری پیدا کنی، میتوانی به هدفت نزدیکتر شوی. چاقو، برای نمونه، آخرین سلاحی است که کار با آن را یاد خواهی گرفت.»
Love & Basketball 2000
بیشتر ما احتمالا با این مسئله موافق هستیم که نگه داشتن آقایان پای فیلمهای رمانس و عاشقانه کاری است دشوار، اما Love & Basketball فیلمی است که با پسزمینه ورزشی خود قادر به انجام این کار بوده است. کویینسی (با بازی عمر اپس) و مونیکا (با بازی سانا لاتان) زمانی که کودک هستند، در زمین بسکتبال با یکدیگر آشنا میشوند و رابطه عاشقانه و بعضا تنفری که میان آنها است زندگی شخصی آنها را درحالی به روایت میکشد که در تلاش برای رسیدن به نقطه اوج در حرفه ورزش بسکتبال هستند.
نقل قول: مونیکا: «مثل یک سفر هست، متوجه منظورم میشی؟ زمانی که بچه هستی، زندگی رو طوری در آینده تصور میکنی که دوست داری اون طور باشه، و حتی برای لحظهای حاضر نیستی به امکانپذیر نبودن آن فکر کنی.»
The Hurt Locker 2008
جنگ به چه دردی میخورد؟ به درد ساخت فیلمهایی فوقالعاده. این فیلم نگاهی به واقعیتهای جنگ عراق و جنگهای امروزی به طور کلی دارد. ناگفته نماند که این فیلم به منظور برانگیختن حس میهن پرستی ساخته نشده است و ایدههای پروپاگاندا را دنبال نمیکند، درتمام طول فیلم، از کسی طرفداری نمیشود. داستان فیلم بیشتر متمرکز بر تصمیماتی است که از سوی سربازان حاضر در جنگ گرفته میشود، بخصوص مأمور نیروی ویژه ویلیام جیمز (با بازی جرمی رنر). Hurt Locker در کنار روایتی بینظیر از رخدادهایی که درجنگ روی میدهد، هیجان فوقالعادهای در مخاطبان خود برمیانگیزد. نویسنده این مقاله خود موافق جنگ نیست و اعتقاد دارد که نباید این رخداد وجود داشته باشد، اما این فیلم به نظر نویسنده این مقاله در لیست فیلمهایی که درباره جنگ ساخته شدهاند، جایگاه دوم را به خود اختصاص میدهد.
نقل قول: جیمز: «تو عاشق نگه داشتن و به خاطر داشتن اون هستی. در واقع عاشق نگه داشتن تمام اون چیزهایی هستی که برایت ارزش دارند. تو عاشق مادرت هستی... و همینطور پدرت. حتی عاشق پیژامهات هستی. تو به همه چیزهایت علاقه داری، اینطور نیست؟ چرا، هست. اما میدونی حقیقت چیه دوست من؟ همینطور که سنت بالاتر میرود... بعضی از این چیزهایی که اینطور عاشقشان هستی، دیگر ارزش سابق خودرا از دست خواهند داد.»
The Princess Bride 1987
فیلمهایی که داستانی افسانهای را روایت میکنند، معمولاً حرف بخصوصی برای گفتن ندارند، اما این فیلم یک سر و گردن بالاتر از تمام فیلمهای هم ژانر خود میایستد. این فیلم پر از صحنههای جالب توجه برای کودکان است و درکنار این برای بزرگترها هم از جذابیت خاصی برخوردار است. درحقیقت هرچیزی که یک داستان افسانهای خوب برای کامل شدن به آن نیاز دارد، دراین فیلم موجود است: شخصیت اصلی و قهرمان داستان که بسیار مرموز است (کری الوس)، یک غول (آندره غول)، شمشیربازی، یک شاهزاد و یک پایان خوش. The Princess Bride درحقیقت یادآور هرآنچیزی است که ما از انسانیت میدانیم.
نقل قول: وستلی (با بازی الوس): «اگر اینقدر عجله داری، میتوانی یک طناب پیدا کنی، یا حتی یک شاخه درخت و بعد چیزی پیدا کنی که به درد کارت بخورد.»
اینیگو مونتویا (با بازی ماندی پاتینکین): «از پس این کار برمیآیم. من این بالا طناب دارم، با اینحال بعید میدونم کمک من رو قبول کنی، چراکه من منتظر موقعیتی هستم تا تورا به قتل برسانم.»
وستلی: «این همه چیز رو میان ما شکرآب میکنه.»
Inside Man
در یکی از بهترین فیلمهایی که تاکنون داستان سرقتی از بانک را روایت کردهاند (اگر نگوییم بهترین فیلم این ژانر) پلیسی (با بازی دنزل واشینگتون) در تلاش است تا مغز متفکر یک گروه خلافکاری را (با بازی کلایو اون) از طریق صحبت کردن با او به دام بیندازد. چیزی که این فیلم را تا این حد خاطرهانگیز کرده است، تنشی است که از تعقیب و گریزهای جاسوسانه به دل تماشاگر راه مییابد. زمانی که در جریان فیلم قرار میگیرد، متوجه خواهید شد که این فیلم چیزی فراتر از داستانهای کلیشهای است که از سرقت از بانک تاکنون مشاهده کردهاید. سارقان این فیلم درحقیقت تنها به دنبال بدست آوردن پول نیست و حتی دانستن اینکه درنهایت آنها از مخمصه فرار کرده و پلیس قادر به گیر انداختن آنها نخواهد بود چیزی از شوکهکننده بودن این حادثه برای شما کم نخواهد کرد.
نقل قول: دالتون راسل (با بازی اوِن): هفته آینده همین موقع من درحال نوشیدن یک نوشیدنی خنک در کنار دوستانم خواهم بود. آمبر و تیفانی نیز دخترانی هستند که آنجا خواهند بود.»
کیث فریزیر (با بازی دنزل واشینگتون): «اما من اینطور فکر نمیکنم، به نظرم تو هفته آینده در کنار کسانی خواهی بود که نامشان جمال و عیسی است و خبر بد این است که آنچیزی که درحال نوشیدنش خواهی بود، یک نوشیدنی خنک نخواهد بود.»
Bill & Ted’s Bogus Journey 1991
خانم و آقای اسمیت 2005 Mr. & Mrs. Smith
این فیلمی است که برای نخستین بار سبب آشنایی برد پیت و آنجلینا جولی شد. با دیدن صحنههای زیبایی که این دو در کنار هم در این فیلم آفریدند، میتوان به سادگی به این موضوع پی برد که چرا این فیلم تا این حد ماندگار شده است. مهم نیست برای چندمین بار این فیلم در حال پخش از تلوزیون باشد، واقع مقاومت کردن و ندیدن آن کار دشواری است. این فیلم پر از صحنههای متفاوت است: از تیراندازی و انفجار گرفته تا دیالوگهای کمیک و عاشقانه. این خصوصیات، این فیلم جاسوسی را بدل به فیلمی میکند که برای طرفدار هر ژانری میتواند معنی جالبی داشته باشد. البته این فیلمی نیست که با دیدنش به فکر فرو بروید و صرفاً برای سرگرمی و لذت بردن است؛ میتوانید پای آن بنشینید و به صفحه نمایشگر نگاه کنید و لبخند بزنید.
نقل قول: جان اسمیت (با بازی برد پیت): «هدفگیری تو به اندازه آشپزیت افتضاحه عزیزم.»
Love Actually 2003
این فیلم درحقیقت روایت داستان هشت زوج بریتانیایی است که به شکلی کاملا متفاوت از هم درحال تجربه عشق هستند. این فیلم یک کمدی عاشقانه است و درونمایههایی از جشن کریسمس دارد، اما به هیچ وجه نمیتوان گفت که این فیلم، داستان خوبی ندارد و کلیشه است. درحقیقت کمدی آن بسیار تأثیرگذار است و لحظههایی شگفتانگیز در جایجای فیلم اتفاق میافتد. امکان ندارد این فیلم را مشاهده کنید و تجربه احساساتی چون خندیدن، گریه کردن، و علاقهمند شدن به حداقل به یکی از بازیگران فیلم را نداشته باشید. Love Actually بهترین داستان کمدی و عاشقانهای است که تاکنون به قلم نویسندهای درآمده است.
نقل قول: بیلی مک (با بازی بیل نیگی): «بیاید بچهها، خبر مهمی از داییتون، بیل به دستمون رسیده. مواد مخدر نخرید. تبدیل به یک ستاره پاپ شوید و این چیزی است که بدون پرداخت هرگونهای هزینهای میتوانید به آن دست پیدا کنید.»
این مقاله ادامه دارد...