فقیرترین کشورهای دنیا بخش سوم

در

سیرالئون

میانگین درآمد سالانه هر شهروند سیرالئون: 1221 دلار، جمعیت کشور: 7.4 میلیون نفر

در سال 2002 بود که نهایتاً جنگ های داخلی که گریبان گیر مردم سیرالئون شده بود، پس از یازده سال به پایان رسید، اما تأثیری که این جنگ ها بر زندگی مردم گذاشت را نمی توان نادیده گرفت و هنوز پس از شانزده سالی که کشور آرامش نسبی خود را باز یافته است، از لحاظ اجتماعی و سیاسی آن ثباتی که لازمه پیشرفت کشور است حاصل نشده است و همین مسئله است که اوضاع و شرایط اقتصادی را نیز تحت الشعاع خود قرار داده است. سیرالئون از جمله کشور هایی است که معادنی بسیار غنی در خاک خود داشته و از لحاظ وجود سنگ های قیمتی و با ارزش نیز شرایط در سیرالئون همین گونه است، اما نکته ای که در این خصوص وجود دارد این است که منابع و معادن غنی و ارزشمند بیش از آن که موهبتی برای کسب درآمد و پیشرفت کشور باشد، بدل به وسیله شوم و نحسی شده است که برخی به واسطه آن دست به قاچاق غیر قانونی زده و این مسئله باعث شد به مرور زمان، خشونت در این کشور به اوج برسد و مردم بی گناه زیادی به این خاطر زیان های زیادی را متحمل شدند. اخیراً و در سال 2016 نیز اتفاق ناخوشایند دیگری در این کشور افتاد که بسیار ناراحت کننده بود: بیماری ابولا در این سال در سیرالئون همه گیر و متأسفانه هزاران نفر از مردم این کشور جان خود را به خاطر ابتلا به این بیماری از دست دادند. بیش از نیمی از کل در آمد سالانه و بودجه این کشور از فعالیت های مربوط به کشاورزی تأمین می شود و این درصد بسیار بیشتر از میانگین در آمد جهانی از این گونه فعالیت ها است. درآمد میانگین مردم این کشور نیز از 1221 دلار در سال تجاوز نمی کند و این شرایط بد اقتصادی  بر روی اوضاع سلامت روحی و جسمی مردم نیز تأثیر گذاشته و سبب می شود میانگین سنی که یک سیرالئونی می تواند تا آن زنده بماند معادل با 51.8 سال باشد که چیزی حدود بیست سال از میانگین سن جهانی کمتر است.

فقیرترین کشورهای دنیا بخش اول 

فقیرترین کشورهای دنیا بخش دوم

توگو

میانگین درآمد سالانه هر شهروند توگویی: 1220 دلار، جمعیت کشور: 7.6 میلیون نفر

با وجود این که به نظر می رسد این کشور در حال پیشرفت در حوزه اقتصاد باشد، در آمد بسیار ناچیز کنونی مردم این کشور باعث شده است که نام آن را در میان فقیر ترین کشورهای دنیا ببینیم. این در حالی است که درآمد سالانه مردم این کشور در سال 2010 از 1047 دلار تجاوز نمی کرد و رقمی که در حال حاضر به آن دست یافته اند، پیشرفتی 16.6 درصدی داشته که به مراتب از پیشرفت بسیاری از کشورهای دیگر جهان بیشتر است. البته نکته ای که در خصوص این کشور وجود دارد، وابستگی بیش از اندازه آن به کشاورزی است و تنها در سال 2016 نزدیک به چهل و دو درصد از کل درآمد این کشور وابسته به کشاورزی و فعالیت های مربوط به آن بوده است. این در حالی است که درآمد حاصل شده از فعالیت های کشاورزی در سال 2010، تنها یک سوم کل درآمد سالانه و بودجه کشور را تأمین می کرد. پنبه از عمده ترین محصولاتی است که توسط مردم توگو کاشته می شود و بخش اعظم درآمد های آنان را شامل می شود. از دیگر محصولات اصلی کشاوزی توگو می توان به قهوه و نیز کاکائو اشاره کرد. منبع درآمد دیگر توگویی ها صادرات طلاشان به نقاط دیگر دنیا است. یک چهارم ارزش کل محصولاتی که مردم توگو به دیگر نقاط دنیا ارسال می کنند، اختصاص به همین طلا دارد که در نوع خود جالب توجه است.

موزامبیک

میانگین درآمد سالانه هر شهروند موزامبیک: هزار و صد دلار، جمعیت کشور: 28.8 میلیون نفر

این کشور تا اواسط دهه هفتاد میلادی از مستعمره های پرتغال به شمار می رفته است و همانند بسیاری از کشور های دیگری که در این لیست از آن ها نام برده شد، موزامبیک نیز سال های زیادی نیست که از بند استعمار کشور های بزرگ صنعتی رها شده و اعلام استقلال نموده است. البته نقطه اشتراک دیگری نیز میان موزامبیک و برخی از کشورهای دیگری که تا کنون عنوان شده وجود دارد و آن جنگ ها و مشکلات داخلی است که برای چیزی حدود پانزده سال گریبان گیر این کشور و مردمش شده و امکان هر گونه پیشرفتی را از آن دریغ کرد. البته نکته ای که ما را کمی نسبت به آینده این کشور امیدوار می کند بهبود شرایط اقتصادی در این کشور طی چند سال اخیر است. میان سال ها 2010 تا 2016، میانگین در آمد سالانه مردم این کشور افزایشی تقریباً بیست و چهار درصدی داشته است که در نوع خود بسیار جالب توجه است و از میانگین افزایش درآمد جهانی بیشتر است. نا گفته نماند که هنوز راه دور و درازی برای بهبود کامل اوضاع اقتصادی پیش روی مردم این کشور است و با میانگین در آمد سالانه 1100 دلاری که مردم این کشور به دست می آورند، موزامبیک نیز در زمره فقیر ترین کشورهای دنیا قرار می گیرد.

مالاوی

میانگین درآمد سالانه هر شهروند مالاوی: 1048 دلار، جمعیت کشور: 18.1 میلیون نفر

اقتصاد مالاوی به شدت وابسته به فعالیت های زراعتی است و نزدیک به بیست و هشت درصد از کل درآمد سالانه کشور از این گونه فعالیت ها حاصل می شود. این درحالی است که میانگین درآمد جهانی از این گونه فعالیت ها از 4.6 درصد در سال تجاوز نمی کند. تنباکو و شکر، دو محصولی هستند که بخش عمده فعالیت های زراعتی در این کشور به کاشت آن ها تعلق می گیرد و در نهایت چیزی حدود دو سوم کل محصولاتی که توسط این کشور به سایر نقاط دنیا صادر می شود، متشکل از همین دو محصول است. این در حالی است که تمامی محصولات دستی و نیز محصولاتی که در ساخت آن ها از تکنولوژی استفاده شده باشد، روی هم رفته حتی دو درصد از کل محصولات صادراتی این کشور را شامل نمی شود. یکی از عمده ترین مسائلی که به پیشرفت آن کمک خواهد کرد، افزایش دسترسی مردم این کشور به تکنولوژی است که در نهایت مطمئناً سبب بهبود اوضاع اقتصادی این کشور خواهد شد. در حال حاضر از هر ده نفر شهروند مالاوی، تنها یک نفر به اینترنت دسترسی دارد. از دیگر مسائلی که سبب شده اوضاع اقتصادی در این کشور خیلی پیشرفت نداشته باشد، فساد سیاسی رایج در میان کشور نیز مشکلات و مسائلی است که گریبان گیر سلامت مردم این کشور شده است. بنا به آمار و ارقامی که از این کشور در دست داریم، مسائل و مشکلاتی در میان عامه مردم رایج است که سلامت آن ها را به شدت در معرض خطر قرار می دهد. بنا به همین آمار ارقام از هر ده نفر مردم این کشور، یک نفر مبتلا به بیماری اچ آی وی است. سن این گونه افراد بین پانزده تا چهل و نه سال است.

نیجر

میانگین درآمد سالانه هر شهروند نیجری: 897 دلار، جمعیت کشور: 20.7 میلیون نفر

تنها پنج کشور در سراسر نقاط دنیا وجود دارد که درآمد سالانه مردم آن حتی به هزار دلار هم نمی رسد. نیجر یکی از آن پنج کشور است. در سال 1960 بود که مردم نیجر خود را از بند استعمار فرانسوی ها رها کرده و اعلام استقلال نمودند. متأسفانه اما این آزادی عمل و استقلال بیش از آن که به سود مردم این کشور باشد، بلای جانشان شد، چرا که از آن زمان تا کنون بارها و بارها کودتاهای نظامی علیه دولت هایی که در این کشور بر اریکه قدرت تکیه زده اند، صورت گرفته است. آخرین این کودتاها مربوط به سال 2010 می شود. همین مسئله عمده ترین دلیل عدم پیشرفت و بهبود اوضاع و شرایط اقتصادی در این کشور است، چرا که دست به دست شدن مدام قدرت در این کشور باعث شده است که کسی نتواند برنامه بلند مدتی طرح ریزی کرده و برای پیشرفت کشور اقدام به عملی کردن آن کند. بیشتر مردم این کشور نیز مجبور هستند برای گذران وقت و کسب درآمد به کشاورزی و دامپروری بپردازند، چرا که گزینه های زیادی برای کسب در آمد پیش رو ندارند. جالب است بدانید که نزدیک به چهل و دو درصد از کل درآمد سالیانه و بودجه این کشور از فعالیت های مربوط به کشاورزی تأمین می شود که بسیار میزان زیادی در مقایسه با میانگین جهانی است.

جمهوری دموکراتیک کنگو

میانگین درآمد سالانه هر شهروند کنگو: 723 دلار، جمعیت کشور: 78.7 میلیون نفر

درآمد سالیانه مردم این کشور به طور میانگین از 723 دلار تجاوز نمی کند و همین مسئله باعث می شود کنگو چهارمین کشور فقیر دنیا باشد. همانند بسیاری از کشورهایی که تا کنون عنوان شده است، کنگو نیز منابع غنی و زیادی از معادن و سنگهای قیمتی در اختیار دارد، اما نکته ای که در این خصوص وجود دارد این است که متأسفانه این منابع غنی نه تنها نتوانسته دردی از مردم این کشور دوا کند، بلکه تبدیل به بلای جان آن ها نیز شده است، چرا که جنگ های داخلی بسیار زیادی بر سر این منابع میان مردم در گرفته است و تا کنون چیزی حدود شش میلیون نفر جان خود را به واسطه این جنگ ها از دست داده اند. خشونت، گرسنگی و بیماری از ثمرات مستقیم این جنگ ها هستند که جان این همه انسان به واسطه آن ها از دست رفته است. در سال 1997 بود که نخستین خبرها از شروع جنگ ها و درگیری های داخلی در این کشور به گوش رسید. جنگ هایی که به طور مستمر تا سال 2003 تداوم پیدا کرد و هنوز که هنوزه به طور کامل برطرف نشده و در بسیاری از مناطق این کشور هنوز درگیری هایی مشاهده می شود. به همین خاطر است که خیلی فرصتی برای اختصاص دادن به فعالیت های اقتصادی در این کشور به دست نمی آید و این مسئله مردم کنگو را از لحاظ اقتصادی به شدت تحت فشار قرار می دهد. محصولی که با استفاده از تکنولوژی تهیه شود در این کشور وجود ندارد و تنها چیزی حدود شش درصد از کل مردم این کشور به اینترنت دسترسی دارند که این ها هم از مسائلی است که در نهایت سبب عدم پیشرفت و بهبود اوضاع اقتصادی می شود.

بروندی

میانگین درآمد سالانه هر شهروند بروندی: 716 دلار، جمعیت کشور: 10.5 میلیون نفر

میان سال های 2010 تا 2016، میانگین درآمد سالانه شهروندان نقاط مختلف، چیزی حدود 17.6 درصد افزایش داشته است. این در حالی است که طی این شش سال، میانگین درآمد سالانه مردم کشور بروندی، از 759 دلار به 716 دلار رسیده و با کاهشی 5.6 درصدی مواجه بوده است. بسیاری از کشور های دنیا و به خصوص آن هایی که از شرایط خوب اقتصادی بهره مند هستند، بخش اعظم درآمد سالانه خود را مدیون فعالیت های تجاری خود و محصولاتی هستند که به نقاط مختلف دنیا صادر می کنند. این در حالی است که تنها 6.2 درصد از کل درآمد و بودجه سالانه بروندی وابسته به این گونه فعالیت ها است و این آمار سبب می شود بروندی از این لحاظ در زمره ضعیف ترین کشور ها قرار بگیرد. در این کشور که در قسمت شرقی قاره آفریقا قرار گرفته است، به طور عمده از طلا، قهوه و نیز چای به عنوان محصولات اصلی ای استفاده می شود که برای صادرات در نظر گرفته می شوند. بنا به اطلاعات و آماری که از این کشور در دست داریم، فساد گسترده ای در این کشور وجود دارد و از این حیث یکی از بدترین کشورهای جهان به شمار می رود. فسادی که به طور به خصوصی در میان دولت مردان این کشور رایج است، سبب می شود عامه مردم به واسطه نداشتن رابطه و نیز عدم دسترسی به قدرت، از لحاظ معیشتی و اقتصادی شرایط بسیار بدی را تجربه کنند و به نظر می رسد این چرخه تا سالیان دوری در این کشور ادامه خواهد داشت.

لیبریا

میانگین درآمد سالانه هر شهروند لیبریایی: 667 دلار، جمعیت کشور: 4.6 میلیون نفر

در سراسر کره زمین تنها دو کشور وجود دارند که میانگین سالانه درآمد مردم آن حتی به هفتصد دلار هم نمی رسد. یکی از آن دو کشور لیبریا است. این کشور در قسمت غربی قاره آفریقا قرار دارد و یکی از مهمترین عواملی که سبب شده تا درآمد سالانه مردم در آن تا این حد پایین باشد، بی سوادی است. دولت مردان لیبریا تنها 8.1 درصد از کل بودجه سالانه خود را صرف تحصیلات و امکانات آموزشی می کنند و این در حالی است که میانگین این هزینه در جهان به چیزی حدود پانزده درصد از بودجه سالانه کشور های مختلف می رسد. مشکل دیگری که مردم لیبریا با آن دست به گریبان اند، کمبود منابع برقی و نیز عدم استفاده اکثریت مردم از اینترنت و محصولات مربوط به تکنولوژی است. تنها 7.3 درصد از کل مردم لیبریا به اینترنت دسترسی دارند. همانند سیار کشور ها لیبریا به شدت از لحاظ اقتصادی وابسته به کشاورزی و فعالیت های مربوط به آن است و نزدیک به یک سوم کل بودجه سالانه کشور از کشاورزی تأمین می شود.

جمهوری آفریقای مرکزی

میانگین درآمد سالانه هر شهروند آفریقای مرکزی: 649 دلار در سال، جمعیت کشور: 4.6 میلیون نفر

متأسفانه درآمد بسیار ناچیز مردم این کشور سبب شده است تا آفریقای مرکزی را به عنوان فقیر ترین کشور دنیا بشناسیم. این کشور که از لحاظ جغرافیایی نزدیک به صحرا است و کشوری بیابانی به حساب می رود، از لحاظ منابع و معادن مختلف و ارزشمند، بسیار غنی است، با این وجود جنگ و تنش در داخل کشور به اندازه ای است که امکان هر گونه پیشرفتی از مردم آن سلب شده است. گروه های نظامی و شبه نظامی مسیحی و مسلمان در این کشور وجود دارند که مرتب در حال جنگ و درگیری با یکدیگر هستند و همین مسئله باعث شده تا بسیاری از مردم این کشور بی خانمان شوند. در سال 2013 بود که طی یک کودتای نظامی رئیس جمهور وقت آفریقای مرکزی از کار بر کنار شد و از آن زمان تا کنون درگیری های داخلی در این کشور به اوج رسیده اند و همین مسئله اقتصاد کشور را نیز به شدت تحت الشعاع قرار داده است. در سال 2012 درآمد میانگین سالانه مردم آفریقای مرکزی 951 دلار بود و در سال بعد و پس از کودتای نظامی در این کشور، این رقم با کاهشی 351 دلاری به 600 دلار رسید. 42.9 درصد از کل درآمد و بودجه سالانه این کشور از فعالیت های مربوط به کشاورزی تأمین می شود. ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

کره شمالی به روایت تصویر بخش اول

در

هم‌اکنون ما از آنچه در کره شمالی می‌گذرد بیش از پیش اطلاعات داریم. مرگ جوان بیست و دو ساله آمریکایی که به جرم سرقت بازداشت شده بود، جرقه‌ای برای فهمیدن رخدادهای شومی بود که در کره شمالی اتفاق می‌افتد. دراین مقاله قصد داریم شمارا با برخی از حقایق تلخی که در این کشور وجود دارد آشنا کنیم، چراکه به نظر می‌رسد با تمدیداتی که مسئولین این کشور اندیشیده‌اند، کسی خبر چندانی راجع به وضعیت زندگی مردم این کشور نمی‌داند. حال ممکن است این سؤال پیش بیاید که ما چگونه از این حقایق آگاه شده‌ایم. این حقایق را مدیون جوان دیگری اهل کشور آمریکا هستیم که کمی بعد از زمان رخداد آن حادثه برای جوان دیگر آمریکایی (در خطوط بالا به آن اشاره شد) وارد کره شمالی شده و عکس‌هایی گرفته که مطمئنا کسی از مسئولان این کشور دوست ندارد مردم دنیا آنها را ببینند. درنهایت این عکاس آمریکایی این هفتاد عکسی را که در زمان اقامتش در کره شمالی می‌گیرد، به صورت قاچاقی، از مرز خارج کرده و در اختیار عموم می‌گذارد. عکس‌هایی که مطمئنا کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، دلش نمی‌خواهد به کسی نشان داده شوند. آیا مشتاق دیدن این عکس‌ها هستید؟ با سیارک همراه باشید.

  1. تعظیم کردن

مردم کره شمالی، رعب و وحشتی مثال‌نزدنی از کیم جونگ اون و رهبران پیش از او دارند. این وحشت تاحدی است که باعث می‌شود این رهبران همانند خدایان قدیم پرستیده شوند و مردم در برابرشان سر تعظیم فرود آورند. این یکی از نکاتی است که مردم دنیارا بسیار متعجب می‌کند. شما هم ممکن است با دیدن این عکس کمی تعجب کنید، اما اگر جای مردم کره شمالی بودید، تعظیم در برابر مجسمه رهبران دیکتاتور این کشور، برای شماهم تبدیل به وظیفه می‌شد. درحقیقت این رفتار برای خود مردم هیچ تعجبی ندارد و در کره شمالی این کار مرسوم شده است. ناگفته نماند که سرپیچی از این وظیفه شهروندی، عواقبی به دنبال خواهد داشت. اگر در هنگام تعظیم دربرابر مجسمه به اندازه کافی احترام و خضوع در کسی مشاهده نشود، توسط مأمورین مجازات خواهد شد.

  1. خاموشی

یکی از مسائلی که کمتر کسی در مورد کره شمالی از آن اطلاع دارد، کمبود انرژی الکتریکی در این کشور است. خاموشی‌های سرتاسری برای مردم کره شمالی تبدیل به اتفاقی تکراری شده است. حتی پایتخت کره شمالی، پیونگ‌یانگ نیز از این قاعده مستثنا نیست. دیدن شهری که در خاموشی کامل و مطلق فرو می‌رود منظره خوشایندی نیست. البته همیشه چراغ کوچکی عکس رهبر کره شمالی را (همانگونه که در عکس نیز مشاهده می‌کنید) روشن نگه می‌دارد. مردم نباید فراموش کنند که رهبرشان از چه مقام و شأن بالایی برخوردار است.

  1. رسانه‌ها

تصور کنید در مکانی هستید که همیشه مجبور به روشن نگاه داشتن رادیو و تلوزیون خود باشید. این تمام ماجرا نیست و تلوزیون و رادیو در کره شمالی، همیشه درحال پخش برنامه‌هایی راجع به تاریخ این کشور، سخنرانی‌های رئیس جمهوری و موزیک ویدئوهایی میهن‌پرستانه است. بنابراین تفاوتی نمی‌کند که در یک رستوران باشید یا در منزل خود، همیشه باید چشم به صورت رهبر دیکتاتوری داشت که زندگی را به کام مردم تلخ کرده است. خاموش کردن تلوزیون و رادیو با مجازات زندان همراه است.

  1. خانه وحشت

زمانی که وارد پایتخت کره شمالی، شهر پیونگ یانگ، می‌شوید. با تعدادی ساختمان زیبا و خوش‌ساخت روبه‌رو می‌شوید که در مرکز این شهر قرار گرفته‌اند. این‌طور که به نظر می‌رسد معماران کره‌ای برای ساخت این ساختمان‌ها از آخرین طرح‌هایی که در چین، آمریکا و اروپا پیاده می‌شود الهام گرفته‌اند. اما باید بدانید که این ساختمان‌ها صرفا جهت نشان دادن نمای بیرون آنها بنا شده‌اند.

از دور که به این ساختمان‌ها نگاه می‌اندازید، اینطور به نظر می‌رسد که قسمتی ا ز آنها به کار تجاری اختصاص داده شده‌اند و قسمتی دیگر برای سکونت مردم طراحی شده است. اما حقیقت این است که در این ساختمان‌ها به جز سالن‌های بزرگ و خالی چیزی وجود ندارد. احتمالا به این می اندیشید که چرا باید چنین هزینه‌ای صرف کرد و از ساختمان استفاده نکرد. در پاسخ باید گفت که بنای این ساختمان‌ها تنها به این منظور بوده است که گردشگرانی که وارد این شهر می‌شوند با صحنه‌ای چشم‌نواز مواجه شده و از شهر مدرن و زیبای پیونگ یانگ تعریف و تمجید کنند. مدت‌ها است که این ساختمان‌ها خالی از هرگونه سکنه هستند و تنها نشان می‌دهند که کره شمالی چه کشور پیشرفته و مدرنی است!

  1. وهم

سفر از شهری به شهر دیگر برای مردم کره شمالی یک امر پرهزینه و بی‌مصرف محسوب می‌شود. اگر کسی قصد داشته باشد چنین سفری را ترتیب دهد، باید پیش از آن با مسئولان ذی‌ربط هماهنگی‌های لازم را به عمل بیاورد و سپس اقدام به خروج از شهر کند. ناگفته نماند که تمام این پروسه باید روی کاغذ و با مهر و امضای مسئولین همراه باشد. پس قطار و ریل راه آهنی که درتصویر مشاهده می‌کنید، به چه منظوری طراحی شده‌اند؟ این امکانات در حقیقت مختص استفاده گردشگران است. البته این گردشگران هم  تحت نظارت شدید امنیتی هستند و تمام کارهای آنها زیر نظر گرفته می‌شود. ممکن است عکس‌هایی در گوشه و کنار اینترنت مشاهده کرده باشید که نشان‌دهنده واگن‌های پر قطارهای مسافربری در کره شمالی باشد (واگن‌هایی که از مردم کره پر شده‌اند) و تناقضی با این گفته ما پیدا کنید. باید بدانید که این عکس‌ها نیز همانند ساختمان‌هایی که در مورد قبلی به آن اشاره شد، تنها برای نمایش است و برای اینکه بگویند چه سیستم حمل و نقل عظیمی دارند. این عکس‌ها هم توسط مسئولین دولتی و با اجیر کردن مردم گرفته می‌شود.

  1. قفس

کره شمالی توسط دریایی احاطه شده است که به مرزهای این کشور قابلیت این را می‌دهد که به یکی از زیباترین مقاصد گردشگران نقاط مختلف دنیا بدل شود. متأسفانه اما، اقدامات مسئولین این کشور ظاهری ناخوشایند به این مرزهای دریایی داده است. در جای‌جای کره شمالی جاده‌هایی را خواهید دید که توسط سیم‌های خاردار الکتریکی حصارکشی شده‌اند. درحقیقت این اقدامات بدین سبب صورت گرفته تا از فرار احتمالی مردم از کره شمالی جلوگیری شود. دولت‌مردان کره قفسی طراحی کرده‌اند تا مردم خودرا در آن محبوس کنند.

  1. تله

زمانی که درحال رانندگی در جاده‌های کره شمالی هستید، در دو سمت این جاده‌ها تخته‌سنگ‌هایی به شکل مربع خواهید دید که برروی دیوارهایی با ارتفاع کم قرار گرفته‌اند. اگر فکر می‌کنید که این تخته‌سنگ‌ها به منظور جلوه دادن به جاده ها و زیبایی طراحی شده‌اند، سخت در اشتباهید. درحقیقت هدف و نقشه‌ای پشت این پروژه وجود دارد. این تخته‌سنگ‌ها به گونه‌ای قرار داده شده‌اند که در صورت بروز هرگونه خطر احتمالی (از قبیل حمله نظامی) این قابلیت را دارند که پایین افتاده و مسیر جاده را مسدود کنند. این انسداد سبب می‌شود هیچ وسیله‌ای قادر به عبور از جاده نباشد. در کنار این تخته‌سنگ‌های عظیم‌الجثه، در خود دیوار نیز سنگ‌های کوچکتری کار گذاشته شده‌اند که در صورت لزوم می‌توانند آنها را منفجر کرده و به پیاده نظامی که از جاده عبور می‌کند، تلفات وارد آورند. اگر گذرتان به این جاده‌ها خورد بهتر است از تله‌هایی که برای شما کار گذاشته‌اند، مطلع باشید.

  1. گرسنگی

فقر و گرسنگی از شایع‌ترین مشکلاتی هستند که مردم کره شمالی با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. چیزی حدود نود درصد مردم کره شمالی توان مالی خرید از مغازه‌های اغذیه فروشی را ندارند. این مسئله مردم را به این وامی‌دارد که برای رفع گرسنگی خود هرچیزی که به دستشان می‌رسد را استفاده کنند؛ فرقی نمی‌کند این چیز پرنده باشد، موش و یا حتی چمن. البته دولت‌مردان کره شمالی کاملا به این مشکل وقوف دارند، اما به نظر می‌رسد برایشان اهمیت چندانی ندارد. شاید به این فکر کنید که چگونه به خود اجازه می‌دهیم اینگونه درباره دولت‌مردان کره شمالی قضاوت کنیم؛ باید بدانید که همه‌ساله کتاب‌هایی از سوی دولت میان مردم پخش می‌شود (کتاب‌های آشپزی) که درآن توضیحاتی کامل مبنی بر اینکه کدام انواع چمن قابلیت خوراکی دارند، وجود دارد. بخش‌هایی هم در این کتاب‌ها وجود دارد که توضیحاتی درباره فواید چمن داده و ضرر و زیان آن برای بدن را انکار می‌کند. کمی باور کردنش سخت است، اینطور نیست؟

  1. نان‌آور خانواده

بیشتر مردم کره‌ شمالی در فراهم کردن دو وعده غذای روزانه برای خود و خانواده‌شان، و سیر کردن شکم خود با مشکل مواجه‌اند. مرد کره‌ای که در عکس مشاهده می‌کنید، بوسیله تیوپ لاستیک یک تراکتور به آب زده و تلاش می‌کند برای غذای خانواده خود ماهی بگیرد. به نظر می‌رسد حتی توان مالی کرایه کردن یک قایق برای این کار را ندارد و مجبور است با خطرات احتمالی این کار مواجه شود تا شاید چیزی برای خوردن پیدا کند.

کره شمالی به روایت تصویر بخش دوم

نظرات

در ادامه بخوانید...

کره شمالی به روایت تصویر بخش دوم

در
  1. مشکلات کسب درآمد

کسی در کره شمالی اجازه راه‌اندازی و کسب درآمد از مکان‌های تجاری شخصی را ندارد. درحقیقت دولت این اجازه را به شهروندان نمی‌دهد. حال اگر این مشکل را در کنار بیکاری‌ای که در این کشور بیداد می‌کند بگذاریم، این سؤال پیش می آید که مردم کره شمالی برای کسب درآمد، چه کاری ازشان ساخته است؟ به نظر می‌رسد صحنه‌هایی شبیه به آنچه در تصویر می‌بینید این روزها در کره شمالی تبدیل به یک اپیدمی شده است. مردم کره شمالی دیگر چاره‌ای جز فروش محصولات قاچاق، از قبیل سیگار و شکلات چینی ندارند و تنها بدین وسیله است که می‌توانند کمی کسب درآمد داشته باشند.

  1. انجام کار نامرتبط با تخصص

کشاورزی در کره شمالی به گونه‌ای تبدیل به یک وظیفه ملی شده است. بخش اعظم جمعیت این کشور بیشتر وقت خودرا به کشاورزی اختصاص می‌دهند. درحقیقت بسیاری از آنها خودرا وقف این کار می‌کنند. نکته قابل توجه این است که افرادی که تخصص‌های دیگری هم دارند مجبور می‌شوند رو به این‌کار بیاورند (در کنار کار اصلی‌شان). چراکه تنها بدین گونه قادر خواهند بود از پس مخارج زندگی خود بربیایند.

حقوق سربازان هم به قدری کم است که مجبور می‌شوند اوقات بیکاری خود را در روز به کمک به کشاورزان بپردازند؛ کاری که در ازایش غذا و گاهی پول دریافت می‌کنند. دولت حتی به کسانی که به سرپا ماندن حکومتشان کمک می‌کنند هم گاهی بی‌اعتنا است.

  1. بیگاری کشیدن از کودکان

این یکی دیگر از مشکلاتی است که کودکان این کشور در معرض آن قرار گرفته‌اند. دیده شده که حتی کودکانی شش یا هفت ساله مشغول کار طاقت‌فرسا در مزارع کشاورزی هستند. به نظر می‌رسد بدون کار کشیدن از این کودکان، محصول جمع‌آوری شده از این مزارع بشدت کاهش پیدا خواهد کرد. این درحالی است که دولت سن کم این کودکان را هم درنظر می‌گیرد، البته نه از این بابت که شرایطی که یک کودک نیاز دارد را برایشان فراهم کند، بلکه به این خاطر که اینها آینده‌سازان کره شمالی هستند و باید کار در مزارع را به طور تخصصی فرا گیرند و آموزش‌های لازم را ببینند.

  1. ظاهرفریبی

به ندرت اتفاق می‌افتد که تورلیدرها، گردشگران را به سمت نقاط مسکونی برده و زندگی مردم این کشور را در معرض دید آنها قرار دهند. برای این منظور دولت تدابیری اندیشیده تا این گردشگران تنها به نقاطی برده شوند که توسط خود دولت تعیین می‌شود. نقاطی شبیه به ساختمان‌هایی که تنها برای زیبایی ساخته شده‌اند و در موردهای پیشین به آن اشاره شد. بدین گونه دولت قادر خواهد بود تا تصویر زیبایی از کره شمالی در نظر گردشگران مجسم کند. در این تصویر مشاهده می‌کنید که خانمی پای کامپیوتری نشسته است که خاموش می‌باشد، با اینحال او درحال تایپ کردن بوسیله کیبورد است. به نظر دیگر احتیاجی به دادن توضیح اضافه نیست. خودتان قضاوت کنید.

  1. اربابان دیکتاتور مآب

دولت‌مردان کره شمالی برنامه‌ای ترتیب داده‌اند تا از اینکه بیست و چهار ساعت روز توسط مردمشان ستایش بشوند، کسب اطمینان کنند. یکی از راه‌هایی که برای عملی کردن این برنامه اختصاص داده‌اند، اجباری کردن وجود عکس‌هایشان در تمام خانه‌های شهروندان کره شمالی است. سرپیچی از این قانون با عواقب سهمگینی همراه است. حتی در مکان‌های عمومی و اتوبوس‌ها هم این تصاویر نصب شده‌اند.

  1. مراقبت دائم

یکی از نکاتی که در تمام حکومت‌های دیکتاتوری مشترک است، زیر نظر گرفتن شدید مردم است. تمامی خیابان‌های شهرهای مختلف (بخصوص خیابان‌های پیونگ‌یانگ، پایتخت) پر از نظامی‌هایی هستند که حتی کوچکترین فعالیت‌های مردم را زیر نظر می‌گیرند تا مطمئن شوند «رفتار ناشایستی» از آنها سر نمی‌زند و کار مشکوکی انجام نمی‌دهند. البته رعب و وحشتی که ایجاد می‌کنند، کافی است تا مردم را وادار به اطاعت از آنها کند.

  1. صف‌های طولانی

سوار شدن در اتوبوس برای رسیدن به محل کار در کره شمالی می‌تواند به کابوسی شوم بدل شود. اول از همه اینکه تعداد اتوبوس‌هایی که در نظر گرفته می‌شود، گنجایش کافی برای سوار کردن بیشتر افراد را ندارند و در ثانی وقفه‌های طولانی مدتی بین رسیدن اتوبوس بعدی وجود دارد. بنابراین همانگونه که در تصویر مشاهده می‌کنید، شهروندان مجبور می‌شوند برای ساعت‌های طولانی در این صف‌ها بایستند تا نوبتشان فرا برسید و به محل کار خود بروند و یا اینکه از محل کار به خانه برگردند.

سیستم حمل و نقل شهری در کره شمالی با مشکلات عدیده‌ای مواجه است. شهروندان عادی توان مالی برای پرداخت کرابه تاکسی را ندارند و ماشین‌های شخصی به ندرت در خیابان‌ها مشاهده می‌شود.

  1. مشکلات حمل و نقل شهری

همانگونه که عنوان شد ماشین شخصی به ندرت در شهر دیده می‌شود و کسی توان پرداخت کرایه تاکسی را ندارد. به همین خاطر تنها گزینه‌ای که به منظور حمل و نقل در دسترس مردم کره شمالی است، اتوبوس است که به مشکلات آن هم در مورد قبلی نگاهی گذرا شد. قطار هم که تنها برای گردشگران استفاده می‌شود.

تمام این مسائل دست به دست هم داده تا همه روزه تعداد زیادی از مردم (حتی سربازان) کنار خیابان‌ها ایستاده و منتظر وسیله نقلیه‌ای باشند تا آنها را به مقصدشان برساند.

  1. لحظه‌های شادی

باوجود تمام کار طاقت فرسا و مشقّاتی که کودکان کره‌ای در معرض آن قرار گرفته‌اند، دیدن اینکه برای چندلحظه‌ای هم که شده، از کار خلاص می‌شوند و کمی خوش می‌گذرانند، خوشایند است. در این تصویر مشاهده می‌کنید که کودکان با استفاده از اسکیت‌هایی در خیابان تفریح می‌کنند که در سایر نقاط دنیا دیگر منسوخ شده است و حدود بیست سال پیش در این کشورها مورد استفاده بود. اما بهتر است همین یک ذره خوشی هم از آنها دریغ نشود، به نظر خیلی مهم نیست که این اسکیت‌ها متعلق به چه زمانی هستند.

  1. امید به رهایی

این عکس نشانی از امید و آرزوهای مردم کره شمالی در خود دارد. کره شمالی در سمت چپ این تصویر دیده می‌شود، چین در سمت راست و رودخانه تومن هم میان این دو کشور جاری است. در همین عکس هم به وضوح می‌توان از تفاوت‌های میان این دو ملت کسب آگاهی کرد. زمستان‌ها که آب رودخانه تومن یخ می‌بندد، مردم کره شمالی تلاش می‌کنند تا خود را به سمت دیگر رودخانه برسانند و از کشور بگریزند. تلاشی بی وقفه که با پایانی غم‌انگیز خاتمه می‌یابد. سربازان آنها را دستگیر می‌کنند و به کشور برمی‌گردانند. جاییکه مجازاتی شدید در انتظارشان خواهد بود. این تصویر ممکن است برای ما نشانگر چیزی جز دو کشور در دو سمت رودخانه نباشد، با اینحال تمامی امیدها و آرزوهای مردم کره شمالی در این عکس خلاصه می‌شود.

کره شمالی به روایت تصویر بخش اول

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

فقیرترین کشورهای دنیا بخش اول

در

اقتصاد جهانی در حال حاضر بدل به مسئله بسیار پیچیده ای شده است و کشور های مختلف جهان برای داشتن شرایط اقتصادی بهتر به شدت در حال رقابت با یکدیگر هستند. این کشور ها خواه نا خواه مجبور می شوند از هر وسیله ای که در اختیار دارند کمال استفاده را ببرند تا به واسطه آن قادر به بهبود اوضاع اقتصادی و افزایش فرصت های شغلی شوند و نیز از سرمایه های داخلی خود حفاظت کنند. با این وجود، اوضاع و شرایط حال حاضر به گونه ای است که کشور های مختلف از لحاظ اقتصادی به هیچ عنوان با یکدیگر شرایطی مساوی و عادلانه ندارند و ناملایمات به خصوصی که وجود دارد سبب شده است تا امکان رشد اقتصادی در برخی کشور های عملاً غیر ممکن به نظر برسد.

کشورهایی که از لحاظ اقتصادی در شرایط خوبی نیستند و بیشتر فقیر نشین هستند، صرف نظر از این که در کدام قاره و یا در کدام نیم کره زمین باشند، مشترکاتی با یکدیگر دارند. بسیاری از این کشور ها برای سالیان بسیار زیادی مستعمره کشور های اروپایی بودند و تنها طی چند دهه اخیر بوده است که بسیاری از این کشور ها، اعلام استقلال نموده و دیگر مورد بهره برداری قرار نمی گیرند. تعداد دیگری از این کشور ها از مشکلات عدیده دیگری همانند جنگ های داخلی و نیز حوادث طبیعی رنج می برند. فساد و عدم ثبات سیاسی نیز از دیگر عواملی است که در برخی دیگر از کشور های فقیر نشین به چشم می خورد. عدم ثبات، در کنار نبود منابع کافی برای اشتغال زایی و عدم استفاده از خلاقیت فردی برای بهبود اوضاع اقتصادی و مسائل دیگری از این قبیل، در نهایت همه دست به دست هم داده و سبب می شوند مردم این گونه کشور ها برای گذران زندگی به شدت به کشاورزی وابسته باشند. کشاورزی در این گونه کشور ها به طور متداول اصلی ترین و عمده ترین فعالیتی است که هم برای فراهم آوردن منابع غذایی داخلی، و هم برای استفاده خارجی و صادرات محصول، مورد استفاده قرار می گیرد. نکته دیگری که در خصوص این کشور ها وجود دارد این است که نبود فرصت های شغلی به اندازه کافی و شرایط بد اقتصادی خانواده ها، مشکلات عدیده ای برای آن ها پدید می آورد. از عدم سلامت روحی و جسمی گرفته تا پایین آمدن انتظارات از زندگی.

اخیراً مرکز تحقیقاتی ای در خیابان «وال» آمریکا (Wall St) اطلاعات دقیقی که به مراکز مختلف فرستاده می شود را مورد بازبینی قرار داده است که این اطلاعات حاکی از درآمد سالیانه کشور های مختلف است. هدف از انجام این تحقیقات شناسایی و بررسی اوضاع کشورهای فقیر نشین بوده است. برای رسیدن به رقمی دقیق و قابل اتکا برای این منظور از درآمد کشور به ازای هر نفر استفاده می شود که عددتعیین شده ای است که در عرصه اقتصادی ارجاعات زیادی به آن می شود. برای نمونه درآمد کشور آمریکا، به ازای هر شهروند آمریکایی چیزی حدود 54000 دلار است. در این لیست قصد داریم شما را با فقیر ترین کشور هایی آشنا کنیم که در نقاط مختلف کره زمین زندگی می کنند. درآمد این کشور ها به ازای هر شهروندشان به رقمی کمتر از سه هزار دلار می رسد. با سیارک همراه باشید.

کنیا

میانگین درآمد سالانه هر شهروند کنیایی: 2897 دلار، جمعیت کشور: 48.5 میلیون نفر

کنیا یکی از آن کشور هایی است که در آمد سالیانه اش به ازای هر شهروند کنیایی به سه هزار دلار نمی رسد. اقتصاد این کشور به شدت وابسته به مزرعه داری است. کشاورزی نیز همین حالت را دارد و بخش زیادی (35.6 درصد) از در آمد سالیانه کشور به واسطه فعالیت های کشاورزی تأمین می شود. در سال 2010 که برای آخرین بار بررسی هایی در خصوص فعالیت های اقتصادی در این کشور صورت گرفت، مشخص شد که این عدد تا 27.8 درصد کاهش داشته است. کشاورزان کنیایی بیشتر به کاشت و پرورش ذرت، گندم و برنج مشغول هستند، با این حال، این کشاورزان قادر به برآورده کردن نیاز های تمامی جمعیت کنیا نیستند و به همین خاطر است که در نهایت مجبور می شوند برای فراهم کردن باقی مانده محصولات دست به واردات بزنند. از دیگر مشکلات بزرگی که گریبان گیر کنیایی ها شده است فساد اقتصادی بیش از اندازه ای است که در این کشور وجود دارد. در میان صد و هشتاد کشوری که با مسائلی مختلف در خصوص فساد در اقتصاد خود دست و پنجه نرم می کنند، کنیا در رتبه 143 قرار دارد. این فساد اقتصادی از مهمترین عواملی است که سبب می شود اقتصادی پایدار و با ثبات از مردم کشور دریغ شود و نیز به خاطر همین فساد است که کشور های دیگر و شرکت های بزرگ تجاری از هر گونه همکاری با این گونه کشور ها خود داری می کنند.

تانزانیا

میانگین درآمد سالانه هر شهروند تانزانیایی: 2542 دلار، جمعیت کشور: 55.6 میلیون نفر

تانزانیا از آن دسته کشورهایی است که جمعیتش با روندی بسیار سریع در حال افزایش است. میان سال های 2010 تا 2016، جمعیت این کشور نزدیک به بیست و یک درصد افزایش پیدا کرده است که این رقم سه برابر میانگین رشد جمعیت جهانی است. این مسئله سبب شده است که بیشتر جمعیت مردم این کشور را کودکان تشکیل بدهند. در حقیقت 43.7 درصد کل جمعیت کشور کودکانی هستند که هنوز به چهارده سال نرسیده اند و نیز تنها سه درصد کل جمعیت کشور پا به سن گذاشته محسوب می شوند (شصت و پنج سال به بالا). یکی از مهمترین مسائل و مشکلاتی که مردم تانزانیا با آن دست و پنجه نرم می کنند، مسائل مربوط به بهداشت و سلامتی است که سبب شده حداکثر سن میانگینی که افراد می توانند به آن برسند، 65.7 سال باشد که در مقایسه با سایر نقاط جهان بسیار کم است. مالاریا، علت اصلی بیماری و متأسفانه مرگ کودکان زیر پنج سال است و بیماری ایدز در میان جوانان تانزانیایی و کسانی که پا به سن گذاشته اند، بسیار شایع است و علت اصلی مرگ آن ها به شمار می رود. با این وجود طی هشت سال گذشته و از سال 2010 تا کنون، تانزانیا، از لحاظ اقتصادی پیشرفت بدی نداشته است و بهبود 22.9 درصدی شرایط اقتصادی در این کشور، چیزی حدود سه درصد از میانگین رشد اقتصادی جهانی طی این هشت سال اخیر بیشتر است و این می تواند جای کمی امیدواری داشته باشد. البته نا گفته نماند که حتی با وجود رشد اقتصادی ای که تانزانیا در هشت سال اخیر داشته است، با درآمد 2542 دلاری که به ازای هر شهروند خود دارد هنوز هم در رده بی بضاعت ترین کشوران جهان قرار می گیرد.

نپال

میانگین درآمد سالانه هر شهروند نپالی: 2334 دلار، جمعیت کشور: 29 میلیون نفر

نپال و افغانستان دو کشوری از قاره آسیا هستند که در میان بی بضاعت ترین کشوران جهان قرار می گیرند. درآمد کشور به ازای هر شهروند، میان سال های 2014 تا 2016 کاهش چشمگیری داشته است. در سال 2015 نیز زلزله ای به قدرت 7.8 ریشتر خاک این کشور را به لرزه درآورد که اوضاع را از لحاظ اقتصادی نیز برای آن ها به شدت وخیم کرد. چیزی حدود نه هزار نفر در این حادثه مرگبار جان خود را از دست دادند و بسیاری از ساختمان ها و خانه های شهری به خاطر زلزله ویران شدند. همانند بسیاری دیگر از کشور های فقیر و بی بضاعت، اقتصاد نپال هم بیشتر متکی به کشاورزی است. در حقیقت نزدیک به یک سوم کل در آمد نپال، حاصل از فعالیت های مربوط به کشاورزی است. نکته دیگری که در خصوص اقتصاد این کشور آسیایی مطرح است، این است که تنها ده درصد درآمد اقتصادی مربوط به فعالیت های مربوط به صادرت این کشور می شود که این درصد در مقایسه با سایر نقاط جهان بسیار کم است. تمامی این مسائل و مشکلات سبب شده است که هر شهروند نپالی به طور میانگین، در آمد سالیانه ای معادل با 2334 دلار داشته باشد.

سنگال

میانگین درآمد سالانه هر شهروند سنگالی: 2299 دلار، جمعیت کشور: 15.4 میلیون نفر

با درآمد سالانه ای که به طور میانگین برای هر شهروند سنگالی برآورد شده است (2299 دلار)، می توان گفت که سنگال یکی از بی بضاعت ترین کشور های کره زمین است. قرون هفدهم و هجدهم میلادی، سنگال یکی از کشور هایی بود که عاج و طلایی که در آن موجود بود، به نقاط مختلف جهان صادر می شد، با این حال همانند سایر کشور های فقیر نشین حال حاضر جهان، آن ها هم برای کسب در آمد و گذران زندگی بیش از هر چیز دیگری بر کشاورزی خود متکی شده اند. چیزی حدود 17.5 درصد از کل درآمد سالیانه کشور سنگل، به فعالیت های مربوط به کشاورزی اختصاص دارد. برای این که درک درست تری از این درصد های مربوط به کشاورزی داشته باشید، لازم به ذکر است که سرانه سالانه درآمدی که کشور های مختلف جهان از فعالیت های مربوط به کشاورزی خود از آن بهره مند می شوند، تنها چیزی حدود چهار درصد است. نکته ای که در خصوص سنگال وجود دارد و آن را متمایز از سایر مواردی که تا کنون ذکر شده اند می کند، این است که سنگال برنامه های بلند مدتی برای آموزش و تربیت کودکان خود در نظر گرفته است و به نظر می رسد در آینده این کودکان بتوانند بسیاری از مشکلات حال حاضر را رفع کنند. برای نمونه دولت مردان سنگالی در سال 2014 چیزی حدود بیست و پنج درصد از کل بودجه خود را صرف تقویت پایه های آموزشی در کشور کردند که در مقایسه با میانگین جهانی که چیزی حدود چهارده درصد است، قابل توجه است. البته هنوز راه زیادی پیش روی مردم و دولت سنگال است و امید آن می رود که طی سالیان و یا شاید حتی دهه های آتی، آن ها قادر باشند از فقری که گریبان گیرشان شده رهایی یابند.

بنین

میانگین درآمد سالانه هر شهروند بنینی:2011 دلار، جمعیت: 10.9 میلیون نفر

با وجود این که طی چند سال اخیر، همیشه نام این کشور به عنوان یکی از کشورهایی که دموکراسی به معنای واقعی کلمه در آن به کار گرفته شده است و به آن احترام گذاشته می شود، مطرح شده است، با این وجود، این دموکراسی هنوز قادر به غلبه بر فقری که در میان اقشار مختلف مردم بنین وجود دارد نشده است و بسیاری از مردم این کشور شرایط دشواری را از لحاظ اقتصادی تجربه می کنند. میانگین در آمد مردم در کشور بنین، سالانه به رقمی معادل با 2011 دلار می رسد که بسیار ناچیز است. برای این که درک درست تری از این آمار و ارقام پیدا کنید، ذکر این نکته حائز اهمیت است که سرانه میانگین سالانه درآمد مردم در نقاط مختلف جهان به چیزی حدود پانزده هزار دلار می رسد. بنین هم همانند سایر کشورهایی که تا کنون ذکر شده است، به شدت از لحاظ اقتصادی وابسته به کشاورزی خود و فعالیت های مربوط به آن است. چیزی حدود یک چهارم درآمد سالیانه بنین به واسطه همین فعالیت ها است که تأمین می شود و این رقم بیشتر از پنج برابر میانگین درآمدی است که سالانه از کشاورزی و فعالیت های مربوط به آن نصیب کشور های دیگر می شود.

در خصوص صادرات محصولات نیز باید عنوان کرد که بینین، در میان ضعیف ترین کشور ها از این نظر محسوب می شود و محصولاتی که سالانه به نقاط دیگر صادر می کند از ارزش چندانی برخوردار نیستند. بیشترین محصولاتی که از این کشور صادر می شود نیز وابسته به همان کشاورزی است. محصولاتی چون کتان، نارگین و آجیل از این قبیل اند.

مالی

میانگین درآمد سالانه هر شهروند مالی: 1909 دلار، جمعیت کشور: هجده میلیون نفر

مردم مالی از لحاظ اقتصادی در شرایط بسیار بدی به سر می برند و با در آمد سالانه 1909 دلاری که شهروندان این کشور قادر به کسب آن هستند، مالی جزء یکی از فقیر ترین کشور های جهان به حساب می آید. هر چه شرایط اقتصادی کشوری بدتر باشد، استاندارد های زندگی پایین می آید و همین مسئله باعث کاهش طول عمر میانگین انسان ها می شود. برای نمونه این طول عمر در مالی به 58 سال می رسد که این یعنی چهارده سال کمتر از میانگین جهانی طول عمر انسان. مالی البته از جمله کشور هایی است که به وضوح می توان دید چرا شرایط اقتصادی در آن تا این حد بد شده است. دولت مردان مالی دچار درگیری های داخلی در کشور خود هستند و گروهک های جدایی طلب زیادی در این کشور فعالیت می کنند. در کنار این مسئله باید به حضور گروه های مسلح اسلامی نیز اشاره کرد که از سال 2013 تا کنون مالی را دچار تفرقه و مشکل کرده اند و کنترل برخی از شهر ها در اختیار آن ها است. این مشکلات تا اندازه ای دولت مالی را تحت فشار قرار داده است که آن ها را مجبور به درخواست کمک از نیروی نظامی فرانسه کرده است. تمامی این مسائل دست به دست هم داده اند تا اوضاع اقتصادی در کشور وخیم باشد و به نظر نمی رسد که در آینده ای نزدیک تغییری در این خصوص حاصل شود.

افغانستان

میانگین درآمد سالانه هر شهروند افغانستانی: 1823 دلار، جمعیت کشور: 34.7 میلیون

افغانستان از آن دسته کشورهایی است که به واسطه جنگ های داخلی و نیز ورود نیروهای نظامی بیگانه در خاک آن ها طی دهه های اخیر، با مشکلات اساسی و ریشه ای رو به رو شده است. در سال 1989 بود که بالاخره ارتش اتحاد جماهیر شوروی سابق به تسلط خود بر افغانستان پایان داد و نیرو های خود را از خاک افغانستان خارج کرد، اما این پایان تراژدی افغان ها نبود، چرا که چیزی نگذشته بود که قدرت جدیدی سر بر آورد. گروه نظامی  طالبان طی همان سال ها بود که فعالیت خود را شروع کرد. نا گفته نماند که یک دهه فعالیت نظامی شوروی در خاک افغانستان باعث شد حدود یک میلیون نفر از شهروندان افغان جان خود را از دست بدهند. از سال 2002 تا 2014 نیز، نیروهای نظامی ای که به کشور های عضو سازمان ملل متحد اختصاص داشتند، کنترل افغانستان را در دست گرفته بودند. در حال حاضر نیز، دولتی که بر مردم افغان حکومت می کند، به عنوان یکی از فاسد ترین دولت های کل جهان شناخته می شود و مشکلات این چنینی در رده های بالا به کرات دیده می شود. تمامی این شرایط و چند دهه جنگ و خونریزی سبب شده است که افغانستان از لحاظ اقتصادی در شرایط بسیار بدی به سر ببرد و طبق آمار و ارقام، افغانستان نیز یکی از فقیر ترین کشور های کل جهان به شمار می رود.

به طور میانگین درآمد خانوار های افغان از 1823 دلار در سال تجاوز نمی کند و این رقم تنها یک هفتم میزان میانگین در آمد سالانه مردم دیگر نقاط کره زمین است.ترجمه  itrans.ir

ادامه دارد.............

نظرات

در ادامه بخوانید...

فقیرترین کشورهای دنیا بخش دوم

در

چاد

میانگین درآمد سالانه هر شهروند چاد: 1817 دلار، جمعیت کشور: 14.5 میلیون نفر

مسئله ای که در خصوص بسیاری از کشورهای فقیر نشین وجود دارد و همگان را متعجب می کند، این است که بسیاری از این کشور ها، منابعی بسیار غنی از لحاظ معادن طبیعی و این گونه خصوصیات به شمار می روند و با این حال، اکثر مردم این گونه کشور ها با فقر دست و پنجه نرم می کنند. برای نمونه همین کشور چاد معادن بسیاری از طلا، اورانیوم و نفت دارد، اما در آمد سالانه هر شهروند آن به طور میانگین 1817 دلار است که رقم بسیار ناچیزی است و این کشور را به یکی از فقیر ترین کشور های روی کره زمین بدل می کند. همانند سایر مواردی که تا کنون عنوان شده است، اقتصاد چاد نیز به طور قابل ملاحظه ای وابسته به کشاورزی است و چیزی حدود نیمی از درآمد های مردم این کشور وابسته به فعالیت های مربوط به کشاورزی است. سن میانگینی که هر شهروند چاد، می تواند تا آن زنده بماند،  52.9 سال است که در مقایسه با سن میانگین جهانی بسیار کم است و بخش اعظم دلیل این پایین بودن سن میانگین در چاد، وابسته به همین درآمد کم مردم و اوضاع بد اقتصادی آن ها است که به طور قابل ملاحظه ای سلامت روحی و جسمی آن ها را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. نکته دیگری که در خصوص این کشور وجود دارد و بیش از پیش به فقر در آن دامن می زند، فساد گسترده ای است که در میان مردم و نیز دولت ریشه دوانده است و امکان هر گونه پیشرفتی را از مردم دریغ می کند.

فقیرترین کشورهای دنیا بخش اول 

رواندا

میانگین درآمد سالانه هر شهروند رواندایی: 1727 دلار، جمعیت کشور: 11.9 میلیون نفر

اواسط دهه نود میلادی بود که یک نسل کشی بسیار دلخراش در رواندا صورت گرفت و در نهایت بسیاری از مشکلاتی حال حاضر این کشور از همان اتفاق ناخوشایند ریشه می گیرد. میان سال های 2010 تا 2016 البته، فعالیت های مثمر ثمری در خصوص صادرات قهوه و چای به نقاط مختلف دنیا، توسط رواندایی ها صورت گرفت و سبب شد در آمد میانگین سالانه هر شهروند رواندایی به 1727 دلار برسد و افزایشی 28.6 درصدی به نسبت سال های دور تر داشته باشد. برای این که درک درست تری از این افزایش در آمد داشته باشید، به افزایش در آمد میانگین هر شهروند آمریکایی طی همین شش سال اشاره می کنیم که چیزی حدود 7.9 درصد است، بنا بر این این پیشرفت در رواندا به نسبت سایر نقاط دنیا چشمگیر است. با این حال، این پیشرفت تنها کور سوی امیدی برای آینده این کشور خواهد بود و هنوز راه درازی در پیش دارند و در آمد کنونی میانگین شهروندان آن بسیار ناچیز است و این مسئله آن ها را در زمره فقیر ترین کشور های دنیا قرار داده است. با وجود این که طی چند سال اخیر، صادرات محصولات گوناگونی از رواندا رونق بهتر و بیشتری پیدا کرده است، باز هم همانند سایر موارد به شدت از لحاظ اقتصادی به کشاورزی خود وابستگی دارد. در رواندا چیزی حدود 31.5 درصد کل درآمد و بودجه دولت و مردم از فعالیت های مربوط به کشاورزی حاصل می شود که 4.6 درصد بیشتر از میانگین در آمد جهانی از این گونه فعالیت ها است. نکته دیگر این که در خصوص صادرات محصول نیز بسیار بهتر از این باید عمل کنند، چرا که در حال حاضر پانزده درصد کل درآمد سالانه آن ها وابسته به صادرات محصول است و میانگین در آمد جهانی از این گونه فعالیت ها به 28.6 درصد می رسد.

زیمبابوه

میانگین درآمد سالانه هر شهروند زیمبابوه: 1677 دلار، جمعیت کشور: 16.2 میلیون نفر

در آمد فوق العاده کم سالانه شهروندان این کشور، باعث شده است زیمباوه در میان فقیر ترین کشورهای دنیا جا داشته باشد. شرایط بسیار بد اقتصادی و نیز نبود فرصت های شغلی کافی در این کشور سبب شده است بسیاری از مردم آن به کشورهای همسایه (بیشتر آفریقای جنوبی) مهاجرت کرده و به دنبال فراهم آوردن شرایط بهتری برای زندگی خود باشند. البته نا گفته نماند که با وجود مشکلات اقتصادی و در آمد کمی که مردم دارند، طی چند سال اخیر پیشرفت های قابل توجهی در این خصوص برایشان از لحاظ اقتصادی حاصل شده است که امیدواری به آینده آن ها را کمی بیشتر می کند. تنها طی شش ساله اخیر، درآمد سالانه شهروندان زیمبابوه چیزی حدود سی و دو درصد افزایش پیدا کرده است و این رقم در نوع خود بسیار قابل توجه است، چرا که این آمار قابل ملاحظه سبب شده زیمبابوده از حیث پیشرفت اقتصادی طی چند ساله اخیر دومین کشور آفریقایی باشد و حتی در مقایسه با کشور های دیگر نقاط دنیا هم این آمار بسیار خوب است.

تا سال 1980 میلادی، زیمبابوه نیز همانند بسیاری از کشور های فقیر دیگر که از لحاظ منابع معدنی غنی بودند، مستعمره بریتانیایی کبیر بود و پس از اعلام آزادی و رها شدن از بند استثمار، روبرت موگابه تا سال 2017 ریاست جمهوری این کشور را به عهده داشت. در نوامبر 2017 اما این ریاست جمهوری پس از چیزی حدود سی و هفت سال به امرسون ماناگاوا رسید. متأسفانه دولت زیمبابوه نیز از جمله مفسد ترین دولت های حال حاضر دنیا به شمار می رود و مسائلی چون اختلاس و دزدی در میان کارمندان دولت و افراد عالی رتبه بسیار زیاد است.

هایتی

میانگین درآمد سالانه هر شهروند هایتی: 1663 دلار، جمعیت کشور: 10.8 میلیون نفر

اگر بخواهیم تنها کشور های نیم کره غربی کره زمین را در نظر بگیریم، هایتی با این درآمد سالانه و آمار و ارقام، فقیر ترین کشور این نیم کره به حساب می رود و در میان سایر کشور های دنیا نیز از این لحاظ پانزدهمین کشور فقیر دنیا است. یکی از مهمترین مسائلی که در کشور های بی بضاعت و فقیر نشین گریبان گیر مردم می شود، اوضاع بد سلامت جسمانی و روحی و نیز کمبود امکانات پزشکی است که به طور مستقیم از شرایط بد اقتصادی و فقر مردم ریشه می گیرد. در هایتی حداکثر میانگین سنی که هر شهروند می تواند به آن دست یابد، 63.3 سال است که چیزی حدود نه سال از میانگین سن جهانی پایین تر است. اوضاع و شرایط سیاسی در هایتی به هیچ عنوان خوب نیست و طی سالیان بسیار زیادی از مشکلاتی به این خاطر صدمه دیده است. علاوه بر این مسئله، حوادث طبیعی نیز در این شرایط بد اقتصادی هایتی تأثیر گذار بوده است. در سال 2010 بود که زلزله ای بسیار قدرتمند خاک هایتی را به لرزه در آورد و جان هزاران نفر از شهروندان را گرفت. هنوز یاد و خاطره این حادثه دلخراش از ذهن مردم هایتی پاک نشده بود که تنها شش سال پس از آن، یعنی در سال 2016، طوفان دریایی ای که اکنون با نام «متیو» شناخته می شود، جان صد ها نفر را گرفت. زلزله ای که در سال 2010 گریبان گیر مردم شد، علاوه بر تلفات انسانی بسیاری از سازه ها و ساختمان های کشور را به ویرانی کشاند و علاوه بر این سبب انتشار یک بیماری واگیر دار مرگبار شد که خود این بیماری نیز هزاران نفر دیگر را از پای درآود. از علل اصلی شرایط و اوضاع بد اقتصادی هایتی همین حادثه ها بود.

اوگاندا

میانگین درآمد سالانه هر شهروند اوگاندایی: 1675 دلار، جمعیت کشور: 41.5 میلیون نفر

درآمد سالانه شهروندان اوگاندا بسیار ناچیز است و همین مسئله کشور را در زمره فقیر ترین کشور های روی زمین قرار داده است. همانند بیشتر مواردی که تا کنون ذکر شده است، اوگاندا نیز از لحاظ اقتصادی به شدت وابسته به فعالیت های مربوط به کشاورزی است و کسب و کار و تجارت با نقاط دیگر دنیا به هیچ وجه کمک حال اقتصاد کشور نیست. از دیگر مسائلی که بیش از پیش به شرایط بد اقتصادی و عدم پیشرفت کشور در این خصوص دامن می زند، فساد سیاسی کشور و دولت مردان آن است. از سال 1986 تا کنون، اوگاندا تنها یک رئیس جمهور داشته و دارد و بنا به نظر سنجی هایی که از خود مردم و شهروندان اوگاندایی صورت گرفته است، بسیاری از آن ها به دولت و رئیس جمهور خود اطمینان نداشته و بر این باور اند که بیشتر به فکر خود هستند تا پیشرفت کشور و اوضاع رفاهی و اقتصادی مردم. همانند بسیاری از کشور های فقیر نشینی که تا کنون در این نوشته به آن ها اشاره شد، رشد جمعیت در اوگاندا نیز بسیار چشم گیر است و این مسئله برای اکثر کشور های فقیر نشین همین گونه است. تنها میان سال های 2010 تا 2016، جمعیت اوگاندا با افزایشی بیست و دو درصدی همراه بوده است و این درصد، تقریباً سه برابر میانگین افزایش جمعیت در کره زمین طی همین شش سال است که معادل با هفت درصد بوده است.

اتیوپی

میانگین درآمد سالانه هر شهروند اتیوپی: 1602 دلار، جمعیت کشور: 102.4 میلیون نفر

اتیوپی به هیچ عنوان در طول تاریخ چندین ساله خود، تن به کنترل و قدرت کشور های بیگانه نداده است و به اصطلاح مستعمره قدرت های بزرگ و کشور های صنعتی نبوده است و از این خصوص در میان کشور های آفریقایی منحصر به فرد است. البته این استقلال و آزادی عمل مردم و دولت اتیوپی نتوانسته است به بهبود اوضاع اقتصادی آن ها کمک کند و شرایط اقتصادی کشور به هیچ عنوان خوب نیست و اگر بخواهیم کشور را از لحاظ اقتصادی با سایر کشور های همسایه مقایسه کنیم که حداقل هر کدام برای مدتی پنجاه ساله تحت تسلط قدرت های بزرگ بوده اند، خیلی به تفاوت چشمگیری دست نخواهیم یافت و بسیاری از مشکلات شایع در سایر کشور های همسایه در اتیوپی نیز قابل مشاهده است. در اتیوپی، چیزی حدود 37.2 درصد از کل در آمد سالانه مردم و دولت از کشاورزی و فعالیت های مربوط به آن حاصل می شود که نزدیک به 4.6 درصد از میانگین درآمد جهانی از کشاورزی بیشتر است و این نقطه اشتراک اصلی اتیوپی با سایر کشور های فقیر نشین و بی بضاعتی است که تا کنون به آن ها اشاره شد. بسیاری از محصولاتی که از اتیوپی به سایر نقاط دنیا صادر می شود نیز حاصل از فعالیت های مربوط به کشاورزی است. قهوه و دانه های روغنی ای که برای درست کردن روغن خوراکی مورد استفاده قرار می گیرند، از اصلی ترین این محصولات است. در آمد سالانه مردم اتیوپی به طور میانگین معادل با 1602 دلار است.

گامبیا

میانگین درآمد سالانه هر شهروند گامبیا: 1510 دلار، جمعیت کشور: دو میلیون نفر

طی شش سال اخیر، جمیعت گامبیا، با افزایشی بیست درصدی رو به رو بوده است و این درصد، نزدیک به سه برابر سرانه میانگین افزایش جمعیت جهانی است که معادل با هفت درصد بوده است. متأسفانه مشکلی در خصوص این کشور وجود دارد و برای مردم آن دردسر ساز شده است، عدم رشد و پیشرفت اقتصادی، هم پایه با رشد جمعیت آن بوده است و اوضاع و شرایط بد اقتصادی مردم و وضعیت نا مساعد معیشتی آن ها سبب شده که گامبیا در زمره فقیر ترین کشور های کره زمین جای داشته باشد. گامبیا از لحاظ جغرافیایی در قسمت غربی قاره آفریقا قرار دارد و در آمد سالانه مردم این کشور طی چند سال اخیر با کاهشی 5.2 درصدی مواجه بوده است. در سال 2010، میانگین درآمد سالانه شهروندان گامبیایی معادل با 1593 دلار بود و این رقم در سال 2016، به 1510 دلار در سال کاهش پیدا کرد.

نکته ای که در خصوص این کشور وجود دارد و کمی آن را متمایز از سایر کشور های بی بضاعتی که تا کنون عنوان شده است می کند، حاصلخیز نبودن خاک آن برای کشاورزی است که همین موضوع باعث می شود یکی از اصلی ترین منابع در آمد کشور های فقیر نشین از آن ها دریغ شود و به همین خاطر است که از لحاظ صادرات محصول هم با مشکل مواجه می شوند. در نهایت این مسائل سبب شده است که برای کسب در آمد به چوب خشک تنه درختان و محصولاتی محدود چون آجیل و خشکبار اکتفا کنند. در آمد و بودجه سالانه کشور نیز در مقایسه با سایر نقاط دنیا بسیار ناچیز است و همین مسئله امکان پیشرفت اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی مردم را با مشکل مواجه می کند.

گینه

میانگین درآمد سالانه هر شهروند گینه: 1431 دلار، جمعیت کشور: 1.8 میلیون نفر

گینه نیز از لحاظ اقتصادی به شدت وابسته به کشاورزی و فعالیت های مربوط به آن است و چیزی حدود نیمی از درآمد سالانه این کشور، از این گونه فعالیت ها حاصل می شود. نارگیل، آجیل و خشکبار و نوعی به خصوص از بادام، بخش اعظم محصولاتی را تشکیل می دهند که همه ساله از این کشور به نقاط مختلف دنیا صادر می شود و درآمد زیادی را نصیب آن ها می کند. گینه نیز از لحاظ جغرافیایی در قسمت غربی قاره آفریقا قرار گرفته است و شرایط بسیار بد اقتصادی کشور، باعث شده است تا دولت مردان آن همیشه دست نیاز به سمت کشور های دیگر دراز کنند و در حال حاضر بدهی های سنگینی به برخی دولت های دیگر دارند و وابستگی کشور به کمک های خارجی روز به روز در حال افزایش است. در آمد سالانه شهروندان گینه به طور میانگین حتی به 1500 دلار هم نمی رسد و این رقم بسیار ناچیزی در مقایسه با میانگین در آمد سالانه مردم در نقاط دیگر دنیا است. نکته دیگری که در خصوص این کشور وجود دارد این است که همانند بسیاری از کشور های فقیر نشین دنیا، شرایط بد اقتصادی سبب کاهش امکانات پزشکی شده است و همین مسئله میانگین سنی که افراد حداکثر می توانند به آن دست یابند را به 57.4 رسانده است که چیزی حدود پانزده سال کمتر از میانگین سنی است که مردم جهان تا آن قادر به ادامه زندگی خواهند بود.

ماداگاسکار

میانگین درآمد سالانه هر شهروند ماداگاسکار: 1339 دلار، جمعیت کشور: 24.9 میلیون نفر

ماداگاسکار، برای مدتی طولانی توسط فرانسوی ها استعمار شده بود و از آن دسته کشور هایی است که با وجود غنی بودن از حیث معادن و منابع مختلف، در زمره کشور های فقیر نشین و بی بضاعت دنیا قرار گرفته است. این جزیره که در جنوب شرقی قاره آفریقا جای گرفته است، منابع بسیاری از زغال سنگ، گرافیت و سنگ های نیمه قیمتی در اختیار دارد و از جمله محصولات وابسته به کشاورزی که از ماداگاسکار به سایر نقاط دنیا صادر می شود، می توان به وانیل و گونه های مختلف سبزیجات اشاره کرد. از لحاظ صنعتی اما این کشور در زمره کشور های در حال توسعه به حساب می رود و این دلیل اصلی شرایط بد اقتصادی آن به شمار می رود. همین مسئله سبب شده است که همانند سایر مواردی که تا کنون عنوان شده اند، ماداگاسکار هم به شدت از لحاظ اقتصادی به کشاورزی و فعالیت های مربوط به آن وابسته باشد و چیزی حدود یک چهارم کل درآمد سالانه این کشور از این گونه فعالیت ها تأمین می شود. این در حالی است که میزان درآمد جهانی از کشاورزی و فعالیت های مربوط به آن به طور میانگین تنها 4.6 درصد از کل درآمد ها را شامل می شود. در نظر گرفتن مسائلی زیرساختی و اساسی در این کشور و بهبود اوضاع تکنولوژی در آن، از عمده ترین مسائلی است که به نظر متخصصان در آینده ای نزدیک می تواند شرایط اقتصادی را در ماداگاسکار بهبود بخشد. استفاده از تکنولوژی و محصولات و خدمات حاصل از آن در این کشور به نسبت سایر نقاط دنیا بسیار کم است. برای نمونه تنها 4.7 درصد از کل مردم این کشور به اینترنت دسترسی داشته و از آن بهره می گیرند. درآمد سالانه شهروندان ماداگاسکاری معادل با 1339 دلار در سال است و این رقم بسیار ناچیزی است.ترجمه  itrans.ir 

 این مقاله ادامه دارد...

نظرات

در ادامه بخوانید...

افراد مشهوری که از فقر به قله های موفقیت رسیدند بخش دوم

در

مارک والبرگ

مارک والبرگ در سال 2017، توانست نزدیک به شصت و هشت میلیون دلار درآمد داشته باشد و این مسئله او را در میان بازیگران آمریکایی، بدل به رکورد دار بیشترین دستمزد دریافتی در سال اخیر کرد. مارک اصالاتا متعلق به بوستون آمریکا است و تا کنون توانسته است افتخارات زیادی را در مسیر حرفه ای و عرصه هنری از آن خود کند؛ او یک بار نامزد دریافت جایزه اسکار شده و علاوه بر بازیگری، به تهیه کنندگی فیلم های تلویزیونی و سینمایی نیز می پردازد. در حال حاضر ارزش سرمایه های مارک به چیزی حدود دویست و پنجاه میلیون دلار می رسد. البته دوران کودکی مارک این چنین پر فروغ نبوده است و در آن زمان در خانواده ای پر جمعیت و نه نفره در یک خانه قدیمی ساز روزگار می گذرانده است. فقر و شرایط دشوار زندگی، مارک را به سمت مواد مخدر کشانده بود و او علاوه بر مصرف مواد مخدر، برای کسب درآمد اقدام به فروش آن هم می کرد. دوران نو جوانی و جوانی مارک نیز با تنش بی اندازه ای همراه بود و او در درگیری های بعضا خشونت باری شرکت می کرد که به خاطر مسائل مربوط به نژاد پرستی اتفاق می افتادند. جدی ترین حکمی که برای مارک والبرگ توسط دادگاه صادر شده است، حبس او به جرم اقدام به قتل بوده است.

افراد مشهوری که از فقر به قله های موفقیت رسیدند بخش اول 

میلا کونیس

میلا کونیس، روزی به طور رسمی عنوان کرد که او و همسرش، اشتون کاچر، به هیچ عنوان قصد ندارند حضانت و سرپرستی کودکی بی سرپرست را به عهده بگیرند و علت اصلی این مسئله، فقر و تنگدستی ای بوده است که میلا در دوران کودکی اش تجربه کرده است. میلا کونیس به همراه خانواده اش به آمریکا مهاجرت کرده است و اصالتی اوکراینی دارد؛ درست در زمانی که اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید، خانواده میلا اقدام به مهاجرت به آمریکا کردند. در سال 2016، میلا کونیس در مصاحبه ای با دیلی میل عنوان کرده بود که در زمان کودکی اش گاهی شرایط چنان دشوار می شد که به واسطه در دسترس نبودن غذای کافی مجبور می شدند سوپ کچاپ (سس گوجه فرنگی) بخورند. در مصاحبه دیگری نیز در سال 2012، میلا عنوان کرده بود که تنها به واسطه فقر و تنگدستی اش بود که وارد عرصه بازیگری شد و به کسب درآمد نیاز داشت. در حال حاضر ارزش سرمایه های میلا به چیزی حدود پنجاه و پنج میلیون دلار می رسد: این رقم او را بدل به یکی از ثروتمند ترین مهاجرانی می کند که پا به آمریکا گذاشته اند.

دالی پارتن

بدون شک، دالی پارتن یکی از بزرگترین و ثروتمند ترین نام هایی است که می توان در عرصه موسیقی کانتری آمریکا شنید؛ او در حال حاضر سرمایه ای به ارزش پانصد میلیون دلار در اختیار دارد، با این وجود شرایط برای او همیشه این گونه نبوده است و دالی پارتن در خانواده ای بی بضاعت به دنیا آمد و بزرگ شد. دالی پارتن آهنگ شناخته شده ای دارد به نام «Coat of Many Colors» و این آهنگ روایت گر زندگی شخصی او است: او در خانواده ای بسیار پر جمعیت (دوازده خواهر و برادر)، در روستایی کوهستانی در نواحی شرقی آمریکا به دنیا آمده است. شرایط سخت زندگی در آن ناحیه کوهستانی باعث شده بود تا دالی پارتن و خانواده اش به آب، گاز و برق دسترسی نداشته باشند. او و خواهران و برادران اش روی تشک های کاهی می خوابیدند. اما در نهایت در سال دوازدهم زندگی اش بود که دالی وارد برنامه ای تلویزیونی شد و شهرت او از همان زمان آغاز شد و توانست نام خود را به عنوان یکی از موفق ترین هنرمندان عرصه موسیقی در تاریخ آمریکا ثبت کند. در این دوران پر فراز و نشیب، دالی توانسته است جایزه های بی شماری را از آن خود کند، از آن جمله اند: هشت جایزه گرمی، جایزه بهترین خواننده سبک کانتری و بسیاری جوایز دیگر.

جی کی رولینگ

جی کی رولینگ، در گلوسستر شایر انگلیس به دنیا آمده است و در سال 1994 که نخستین کتاب هری پاتر خود را به پایان رساند، به قدری از لحاظ مالی دچار مضیقه بود که تنها دختر اش را با کمک های مالی ای که به او داده می شد بزرگ می کرد. رولینگ در سال 2013 مصاحبه ای با دیلی میل انجام داده بود و زمانی که از او در خصوص زندگی گذشته و پیش از شهرت جهانی اش سؤال شد، عنوان کرد: «شاید در آن زمان کسی را فقیر تر از من در شهرمان نمی یافتید.». در سال 2017، جی کی رولینگ درآمدی بالغ بر نود و پنج میلیون دلار داشت و این رقم قابل توجه او را بدل به رکورد دار نویسندگان بدل کرد؛ علاوه بر این در میان سایر عرصه ها و فعالیت های افراد مشهور نیز از لحاظ در آمد نفر سوم بود (در سال 2017). البته این رقم به پای سیصد میلیون دلاری که در سال 2008 به دست آورد و همگان را شوکه کرد نمی رسد. در حال حاضر ارزش سرمایه های جی کی رولینگ به چیزی حدود یک میلیارد دلار می رسد و بخش اعظم این سرمایه را مدیون فروش بی نظیر کتاب های هری پاتر اش است (کتابهای هری پاتر در سراسر نقاط دنیا فروشی نزدیک به بیست و پنج میلیارد دلار داشته اند).

رالف لورن

رالف لورن کی از موفق ترین اشخاص شاغل در عرصه مد و لباس است. در حال حاضر ارزش سرمایه های او به رقم قابل توجه 5.5 میلیارد دلار می رسد و علاوه بر این حق انحصاری برند رالف لورن نیز در اختیار او است که ارزشی بالغ بر 8.2 میلیارد دلار دارد. رالف لورن، کلکسیون خودرویی نیز در اختیار دارد که بنا به شواهد و مدارک گران قیمت ترین و ارزشمند ترین کلکسیون خودوری جهان است.

نام اصلی لورن به هنگام تولد رالف لیپشیتز بود؛ او در برانکس به دنیا آمد و والدین اش مهاجرانی یهودی بودند که از روسیه وارد آمریکا شده بودند. رالف به این خاطر نام اش را تغییر داد که در آن زمان خیلی ها دید بدی نسبت به یهودی ها داشتند و آن ها را آزار می دادند. رالف طی مصاحبه ای عنوان کرده است که خلاقیت اش را مدیون علاقه اش به فیلم های سینمایی ای است که در زمان کودکی مشاهده می کرد؛ فیلم هایی که تنها راه فرار او از فقر و تنگدستی خانواده اش را برای مدتی کوتاه فراهم می کردند.

امینم

با احتساب سال جاری، نزدیک به بیست سال از فعالیت این نابغه عرصه موسیقی رپ می گذرد؛ فعالیتی که با حواشی بسیار زیادی همراه بوده است، هوادران بی شماری در سراسر نقاط دنیا برای امینم به ارمغان آورده است و در سوی دیگر به همان اندازه منتقد را به سوی امینم کشانده است. حضور یک سفید پوست در عرصه موسیقی رپ در آن زمان رایج نبود و به همین خاطر این مسئله کار امینم را بیش از پیش با مشکل مواجه می کرد. در حال حاضر ارزش سرمایه های او به چیزی حدود صد و نود میلیون دلار می رسد. تا کنون بیش از 14 میلیون نسخه از کار های او در سراسر نقاط جهان به فروش رسیده است و دو آلبوم «مارشال مدرز ال پی 1 و مارشال مدرز ال پی 2» به عنوان پر فروش ترین آلبوم های تاریخ موسیقی رپ شناخته می شوند.

امینم، از آن جمله افرادی است که موفقیت اش را تنها و تنها به کار و تلاش بی وقفه خود مدیون است و از دورانی که بسیار کم سن و سال بوده است، روی پاهای خودش ایستاده است. نام اصلی او مارشال بروس مدرز است و در دیترویت بزرگ شده است:  منطقه ای فقیر نشین در نزدیکی جاده ایت مایل (8 Mile Road) که مسائل نژاد پرستانه و مشکلات ناشی از آن هم در آن دیده می شود. مارشال در مصاحبه ای در سال 2011 در خصوص دوران کودکی خود و این که چگونه شرایط بد زندگی مانع تحصیل اش می شد عنوان کرد: «در طول سال، پیش می آمد که دو یا حتی سه بار پیاپی مدرسه ام را عوض می کردند. بچه های مدرسه جدید مرا در دستشویی، در راهرو ها و هر جای دیگری که تنها گیر می آوردند کتک می زدند و تمامی این کار ها به این خاطر بود که من تازه وارد بودم.». مارشال کلاس نهم بود که به طور کلی ترک تحصیل کرد.

لئوناردو دی کاپریو

لئوناردو دی کاپریو در فیلم مشهور «تایتانیک»، نقش یک خانه به دوش فقیر را بازی می کرد و این در حالی بود که چندین سال بعد به ایفای نقش یکی از ثروتمند ترین افراد جهان، در فیلم «گرگ وال استریت» پرداخت؛ جالب است بدانید که در دنیای واقعی نیز او هر دو روی سکه را دیده است. در سال 2016 بود که دی کاپریو نامزد دریافت جایزه اسکار شد و در حال حاضر ارزش سرمایه های اش به چیزی حدود دویست و چهل میلیون دلار می رسد. در سال 2014، دی کاپریو در مصاحبه ای با روزنامه لوس آنجلس تایمز، در خصوص دوران کودکی خود عنوان کرد که در محله ای فقیر نشین در لوس آنجلس به دنیا آمد و بزرگ شد؛ محله ای که پر بود از کسانی که در خیابان ها مواد مخدر می فروختند و زنانی که تن فروشی می کردند. در نهایت دی کاپریو به خاطر فعالیت های اش در مدرسه، بورسیه ای برای تحصیل در یک دبستان خصوصی دریافت می کند و از همان زمان روند موفقیت او آغاز می شود. در مصاحبه دیگری با روزنامه تایمز در خصوص موفقیت و دستاورد های اش عنوان کرد: «همه چیز به آن محله دوران کودکی ام بر می گردد. و به این که در شرایط بسیار بد و فقیرانه ای بزرگ شدم. باید دنیا را از زاویه دیگری هم می دیدم.».

جی زی

لیستی در سال 2017 منتشر شد و در آن نام ستاره های موسیقی هیپ هاپ را می شد دید که بیشترین در آمد را از آن خود کرده اند؛ جی زی پس از دیدی در این لیست در رتبه دوم قرار داشت. در حال حاضر ارزش سرمایه های این رپر آمریکایی به چیزی حدود نهصد میلیون دلار می رسد و چیزی نمانده تا به باشگاه میلیارد دلاری ها برسد. جی زی علاوه بر موسیقی در عرصه های دیگری چون مد و لباس، وسایل ورزشی و دیگر کار های تجاری سرمایه گذاری کرده است و از آن ها کسب در آمد می کند. او دو سال پیش اقدام به خرید یک برند تجاری در موسیقی کرد و در حال حاضر ارزش این برند ده برابر شده است؛ این موفقیت تجاری باعث شد تا جی زی از کسانی چون دکتر دری (Dr. Dre)  بگیرد.

بیشتر ترانه هایی که جی زی در آهنگ های خود به کار می گیرد، روایت گر زندگی شخصی خود او هستند و این که زندگی در محله های فقیر نشین در شهر چه حال و هوایی دارد. در مصاحبه ای در سال 2013، جی زی عنوان کرده بود که برای گذران زندگی خود مجبور به فروش مواد مخدر در خیابان ها بوده؛ کاری که بعد ها به خاطر آن عذاب وجدان نیز پیدا کرده بود. البته شرایط زندگی اش به گونه ای بود که تنها راه کسب در آمد و زنده ماندن اش همین بود. او در این خصوص عنوان کرد: «من تنها به زنده ماندن فکر می کردم. به این که بتوانم شرایط زندگی ام را بهتر کنم. به این که بتوانم لباسی برای خود بخرم.».

سلن دیون

سلن دیون، خواننده کانادایی تباری است که در عرصه موسیقی موفقیت های چشم گیری به دست آورده و نام او در تاریخ موسیقی برای همیشه ماندگار خواهد ماند. در سال 2017 او توانست درآمدی نزدیک به چهل میلیون دلار داشته باشد. در حال حاضر ارزش سرمایه هایی این خواننده آمریکایی به هشتصد میلیون دلار می رسد.

البته شرایط در دوران کودکی او به گونه ای کاملا متفاوت بود. او در خانواده ای پر جمعیت (چهارده خواهر و برادر) به دنیا آمده بود و شرایط مالی چندان خوبی نداشتند. در ابتدای امر سلن دیون اقدام به خواندن ترانه های اش در کافه ای که متعلق به پدر و مادر اش بود می کرد؛ همین امر صدای او را به گوش خواننده مشهور فرانسوی زبانی کرد که موجبات پیشرفت سلن دیون را فراهم کرد.

جنیفر لوپز

یکی از مشهور ترین جملاتی که در ترانه های جنیفر لوپز به کار گرفته شده است، این است: «من زمانی چیز زیادی در اختیار نداشتم، اما حالا خیلی چیز ها دارم.». جنیفر لوپز در حال حاضر خواننده، بازیگر و مدل لباسی بسیار مشهور و شناخته شده است و دوران بسیار سختی را پشت سر گذاشت تا به این مهم دست یابد. او در محله ای فقیر نشین در برانکس زندگی می کرد و والدین اش اصالتی پورتو ریکوئی داشتند. او در مصاحبه ای در سال 2013 عنوان کرده بود که تماشای تقلای پدر و مادر اش برای گذران زندگی این نکته را به او آموخت که باید برای موفقیت سخت کار کرد. او در این خصوص عنوان کرد: «من به والدین ام نگاه می کردم. پدرم شب ها کار می کرد و من کاملا از این نکته آگاهی داشتم که او خود را وقف ما کرده است. مادرم علاوه بر کار مدرسه اش در فروشگاهی نیز کار می کرد. این مسئله باعث شد تا این احساس در من شکل گیرد که هیچ گاه نباید آن ها را سر افکنده کنم. از همان دوران کودکی انضباط به خصوصی در من شکل گرفت و همیشه برای پیدا کردن مهارتی جدید در حال تمرین بودم.». جنیفر لوپز ابتدا به عنوان یک رقصنده با استعداد وارد عرصه سرگرمی شد و بعد ها پیشرفت چشمگیری پیدا کرد. در حال حاضر ارزش سرمایه های او به چیزی حدود سیصد و هشتاد میلیون دلار می رسد.

تام کروز

کم تر بازیگران مردی را سراغ داریم که در سینمای هالیوود توانسته باشند همچون تام کروز به موفقیت دست پیدا کنند؛ فروش فیلم هایی که تام کروز در آن ها به ایفای نقش پرداخته است در سراسر نقاط جهان به چیزی حدود 9.2 میلیارد دلار می رسد که در نوع خود رقم قابل توجهی است. نقش آفرینی در فیلم های بزرگی چون «مأموریت غیر ممکن»، «مرد بارانی»، «اسلحه برتر (Top Gun)» و بسیاری فیلم های دیگر باعث شد تا در نهایت این بازیگر سینمایی بتواند سرمایه ای به ارزش 570 میلیون دلار برای خود فراهم کند.

البته شرایط برای او همیشه به این صورت نبوده است و دوران کودکی و زندگی شخصی بسیار سخت و دشواری را پشت سر گذاشته است؛ او در مصاحبه ای عنوان کرده بود که پدر اش فردی بسیار خشن و بد رفتار بود و در دوران کودکی تام کروز را بسیار آزار می داد. شرایط در نهایت به گونه ای شد که مادر تام، مجبور شد فرزند اش را برداشته و از خانه فرار کند؛ در آن زمان تام دوازده ساله بود.

اپرا وینفری

نمی توان در خصوص کسانی صحبت کرد که از فقر به قله های موفقیت رسیده اند و نامی از اپرا وینفری نیاورد. شاید بتوان گفت که او شناخته شده ترین زنی است که تا کنون زیسته است و ارزش سرمایه های اش به چیزی حدود 3.2 میلیارد دلار می رسد. او کسی است که برنامه های تلویزیونی را برای همیشه تغییر داد و حال و هوایی تازه به آن ها بخشید.

اپرا وینفری سکوی پرتاب بسیاری از هنرمندان عصر حاضر شد و طرفدران بسیاری از جان و دل او را دوست می دارند.همانند تمامی موارد دیگر این لیست البته، اپرا هم شرایط بسیار بدی را در دوران کودکی خود سپری کرده است. او در روستایی فقیر نشین در اطراف میسی سیپی به دنیا آمد. شرایط زندگی در خانه شان به گونه ای بود که حتی لوله کشی آب نداشتند و بعد ها مورد آزار های جنسی و ضرب وشتم نیز قرار گرفت. پس از پایان دوران دبیرستان وارد یک ایستگاه رادیویی شد و از آن زمان بود که به علاقه اش به رسانه ها پی برد و زمینه ساز موفقیت خویش شد.ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

شواهدی که نشان می دهد صرفه جویی بیش از حد منجر به فقر می شود

در
ثروت، جزء مهمی از رفاه مادی است. بدون کنترل درآمد، صرفه جویی در هزینه برای خرید جدی یا سرمایه گذاری غیرممکن است اما صرفه جویی بیش از حد می تواند نه تنها بی فایده باشد، بلکه منجر به اثر متضاد یعنی فقر  شود.
 
sayarak.com نمونه هایی از سبک زندگی و چگونگی صرفه جویی شدید که نمی تواند منجر به دستیابی به اهداف مالی شما شود را جمع آوری کرده است.
 

1. زمان زیادی برای تعمیرات صرف می کنید

صرفه جویی وقت گیر است که باید برای رسیدن به موفقیت استفاده شود. شما می توانید آن را منطقی تر انجام دهید و با پرداخت مبلغ کمی سودی در بلند مدت عاید خود کنید.
 
به عنوان مثال، باهز ینه های کمی شما می توانید یک حرفه ای برای تعمیرات جزئی و یا مونتاژ مبلمان استخدام کنید. و زمان ذخیره شده را برای کار یا آموزش مهارت جدید استفاده کنید.
 

2. شما اغلب بیمار هستید.

 صرفه جویی بیش از حد در مواد غذایی ، مواد شیمیایی خانگی و مواد بهداشتی می تواند سلامت شما را تضعیف کند. و این باعث خواهد شد که بیماری هزینه های بیشتری برای شما داشته باشد. اصول اساسی یک رژیم متعادل را دنبال کنید و به راحتی ترکیب کالاهای خریداری شده را بخوانید.
 

3. چیزهای ارزان باید بیشتر و زودتر به روز شوند.

در بیشتر موارد، شما نباید ارزان ترین تجهیزات، لباس، کفش و مبلمان را انتخاب کنید. بهترین محصولات در رابطه با قیمت و کیفیت، به عنوان یک قاعده، ارزان نیستند، اما در عین حال گران  هم نیستند. توجه داشته باشید نه تنها به قیمت، بلکه همچنین به مواد محصول، و همچنین بازخورد از خریداران دیگر دقت کنید.
 

4. احتمال بیشتری دارد که تبدیل به قربانیان کلاهبرداران شوید.

به دلیل تمایل به صرفه جویی در هزینه، مردم اغلب به طعمه خرده فروشان، مهاجران و یا فروشندگان ماشین های معیوب می افتند. اگر کسی خدمات یا محصولات خود را با یک قیمت پایین ارائه می دهد، باید همه چیز را با دقت بررسی کنید. ممکن است تماس با یک فروشنده معتبر یا واسطه سودمند تر باشد.
 

5. شما اطلاعات کافی دریافت نمی کنید. 

برای دستیابی به موفقیت مالی، باید همیشه بروط باشید و چیزی را یاد بگیرید. اما برای دریافت یک دوره آموزشی با کیفیت، آموزش رایگان، به احتمال زیاد، کار نخواهد کرد. و اگر این کار کند، پس شما زمان زیادی را برای جستجوی آن صرف خواهید کرد.اگر ما تمام هزینه های غیر مستقیم و زمان را در نظر بگیریم، می توان نتیجه گرفت که دانش رایگان نیست.
 

6. شما از ارتباطات محروم می شوید  

یک محیط خوب یکی دیگر از مولفه های مهم موفقیت است. با این حال، صرفه جویی بیش از حد منجر به انزوای اجتماعی می شود. و این، همانطور که در عمل نشان می دهد ، منجر به هزینه های اضافی می شود.
دوستیابی مفید اغلب در مکان و موقعیت های غیر منتظره بوجود می آید. اما برای پیک نیک با دوستان خود، دیدن فیلم ها شما باید پولی را صرف کنید.
 

7. زمان مشخصی برای کار ندارید

نگرانی مداوم برای صرفه جویی از نظر اخلاقی خسته کننده است. علاوه بر این، در پیگیری مداوم اقتصاد، شما خود را از بسیاری از لذت ها محروم می کنید. این به استرس مداوم منجر می شود و در نتیجه نه قدرت و نه زمان برای کار و پیشرفت باقی می ماند.
 

8. شما به درخواست کمک، به زحمت پاسخ می دهید.

دوری در روابط با دیگران یکی دیگر از دلایل فقر است. صرفه جویی شدید باعث می شود که شما شروع به ارائه هدایای بیش از حد کم و بی ارزش کنید و گاهی اوقات حتی تعطیلات را نادیده بگیرید و به طور کامل از پول قرض دادن و کمک به عزیزانتان جلوگیری کنید.
 

9. شما سرمایه گذاری های بسیار خطرناکی را انجام می دهید.

ثابت شده است که کسانی که می خواهند در سرمایه گذاری صرفه جویی کنند، تمایل به خرید ابزارهای مالی خطرناک دارند. علاوه بر این، این افراد بیشتر احتمال دارد قربانی طرح های تقلبی شوند.
 
آیا می دانید کدام نمونه از صرفه جویی بیش از حد منجر به فقر می شود؟ در بخش نظرات با کاربران به اشتراک بگذارید.

نظرات

در ادامه بخوانید...