عشق و ازدواج

در

تو تنها افتخار من بودی،/بگذار این را به خاطر سپاریم/من از آن تو بودم/امیلی دیکنسن، قطعه 1028

من و همسرم به تازگی از تعطیلات بازگشته بودیم. مقصد ما جائی بود که معمولاً زوج ها برای گذراندن تعطیلات یا برای ماه عسل به آنجا می روند. دیدن زوج هائی که دست های همدیگر را گرفته اند و از هم دیگر بوسه می ستانند، بسیار لذت بخش است. اما جای بسی تأسف است که تعداد فزاینده ای از زوج هائی که برای تعطیلات با هم به سفر می روند، انگشتری در انگشتشان ندارند. این زوج ها به یقین چنین فکر می کنند که عشق بدون قول و تعهد هم می تواند به حیات خود ادامه دهد، اما عشق نیازمند انحصار است. عشق اگر اصرار نورزد که «من از آنِ توام و تو از آنِ منی» دیگر عشق نیست.
ترانه نویسان معمولاً در سروده هایشان به ما یادآوری می کنند که «عشق و ازدواج/ مانند اسب و درشکه همیشه همراه همند/... شما نمی توانید یکی را بدون دیگری داشته باشید.» اما سکولاریست ها تلاش کرده اند تا پیوند میان عشق و ازدواج را سست کنند. تلویزیون ارزش های هالیوودی و روابط بدکارانه را به پذیرائی های ما آورده است و این ایده های سنت شکنانه را به عنوان مد روز به خورد ما داده است که ازدواج سدی در برابر خودشکوفائی، محدودیتی ناخواسته در برابر استقلال و از دست دادن آزادی است. به دلیل باور به این عقاید ، بخش اعظمی از مردم در تلاش اند تا مسائل عشقی و عاطفی خود را خارج از محدوده ازدواج تأمین کنند.
عشق پیچیدگیِ عظیمی را وارد زندگی ما می کند. طرف مثبت قضیه آن است که هیجان حاصل از عشق می تواند سرچشمه یِ مسرت و امید برای پیوندی ماندگار باشد. با این حال، این پایان کار نیست. اگر ما واقعاً موجوداتی منطقی و عاقل بودیم، هرگز شکافی چنین عظیم میانِ باورهای ادعائی و رفتار ما نمی بود.

در سیارک بخوانیم: ازدواج تا چه اندازه مهم است؟ 

عشق اغلب با هیجان ها و احساسات قوی دیگری مانند ترس، خشم، غرور، حسادت و شهوت، مقایسه می شود. گاهی ما احساساتی داریم که ما به صورت کامل از آن ها آگاه نیستیم، احساساتی که از اعماق جراحات سرکوب شده سرچشمه می گیرند؛ این احساسات می توانند فرایندهای تصمیم گیری عقلانی و معمول ما را دچار اختلال کنند و باعث واکنش های مخربی شوند که با معیارهای اخلاقی باورهای ادعائی ما در تضاد هستند.
اگر قرار است که باورهای ما رفتار ما را تعیین کند، این باورها باید ریشه در حقیقت داشته باشند و بر احساسات و نیازهای سائق ما حاکم شوند. تنها در این صورت است که اصول اخلاقی ای که ما فقط در زبان به آن ها پایبند هستیم، به اعتقادات مستحکمی بدل می شوند که رفتار و شخصیت حقیقی ما از آن ها مایه می-گیرد. در غیر این صورت، قول هائی که سر سفره عقد به هم می دهیم چیزی بیشتر از مشتی کلمات توخالی نخواهد بود.
عشق و رابطه جنسی باعث قلیان قویترین احساسات و عواطف در ما می شوند. در حالی که عشق و رابطه جنسی غیرمتعهد بخشی از توهمات بی اساس و احمقانه ذهن پسامدرن هستند، حقیقت در جاهائی که اصلاً انتظارش را نداریم خود را به طریقی نمایان می کند. این امر در هیچ جائی به روشنی فیلم Vanilla Sky [آسمان وانیلی] به تصویر کشیده نشده است. در صحنه ای تلخ، کامرون دیاز به تام کروز با خشم می گوید که او قول هایش را فراموش کرده است. وقتی کروز به دیاز می گوید که او هیچ قولی به او نداده است، دیاز با یقین تمام ، جواب می دهد که رابطه جنسی آن ها در شب قبل بنای یک قول را گذاشته است. جای بسی تأسف است که با این که دیاز حقیقت را بیان می کند، فیلم تلاش می کند تا کاراکتر او را به عنوان یک بیمار روانی جلوه دهد.
قول ها تنها زمانی قابل اعتنا هستند که پشتوانه شان تعهد باشد، و زمانی معنادار و مؤثرند که صاحب قول، دارای شخصیتی قوی و محکم باشد. از آنجائی که ما موجودات جایزالخطائی هستیم، باید سعی کنیم با مدد گرفتن از هر آنچه که در دسترس ماست، پای قول هایمان بایستیم. فقط در این صورت است که قول هائی که در جشن عروسی می دهیم، و سوگندهائی که در برابر خدا، خانواده و دوستان می خوریم، معنا می یابد و ما می توانیم امیدوار باشیم که کسانی را که به ارزش هایشان و عقایدشان احترام می گذاریم، مأیوس نخواهیم کرد. علاوه بر این، داشتن نقاط عطف در زندگی، یعنی لحظه ای که مرحله ای از زندگی ما را از مراحل دیگر متمایز می کند، می تواند بسیار ارزشمند باشد.
به همان اندازه که من از دیدن زوج های عاشق لذت می برم، از دیدن کسانی که رابطه شان صرفاً برای بهره مند شدن از لذات جنسی و جسمانی است، کامم تلخ می شود. از آنجائی که بنای رابطه ایشان از ابتدا کج نهاده شده است، امیدی برای شکوفائی و بهبود وجود ندارد. این که این نوع رابطه به بن بست برسد بسیار محتمل است. عواطف و احساسات فراوانی که ایشان به ناگزیر باید با آن ها دست و پنجه نرم کنند، سخت و غیرقابل تحمل خواهد بود؛ شور عشق ناپایدار و غیرقابل پیش بینی است.
من باید این را می دانستم. من وقتی فهمیدن که دوستان و نزدیکانم تا چه اندازه از تداوم زندگی مشترک من و همسرم حیرت زده هستند، شوکه شدم. اولین واکنش من پس از شنیدن این مطلب، سردرگمی و آشفتگی بود؛ آن ها چطور می توانستند درباره عشق و اشتیاق من و همسرم به همدیگر شک کنند؟
با گذشت زمان و تفکر درباره این موضوع من تفسیر نادرست ایشان از شخصیت قوی و مستحکم ما را درک کردم. یقیناً پیوند دو فرد سرسخت و جدی دشوار است. بلاشک این پیوند بدون تعهد نمی توانست دوام آورد. چگونه می توان رابطه جنسی و عشق را بدون تعهد تحمل کرد؟ به هیچ وجه. بدون پیمان ازدواج؟ هرگز!


در جشن ازدواج، زوج ها به هم قول می دهند که در لحظات خوب و بد زندگی، در فقر و غنا، و در مریضی و سلامتی در کنار همدیگر باشند. زوج های بسیاری هستند که بعد از ازدواج دچار مشکلات شدید اقتصادی شده و حتی دارائی های خود را از دست داده اند؛ برخی دیگر هم مجبور شده اند که از همسر معلول شده خود نگهداری کنند. هیچ کدام از ما از چالش هائی که ممکن است در آینده دست به گریبانمان شود آگاه نیستیم. زندگی جونی اریکسن تادا بسیار الهام بخش است زیرا او به رغم این که حدود 37 سال است که به خاطر فلج شدن بر روی صندلی چرخ دار می نشیند، خوشبختی و مسرت زندگی او مثال زدنی است. از نظر لری کینگ، مجری مشهور شبکه CNN ، او یک فرد حیرت انگیز است، و حتی شاید گفت اندکی ترسناک است.
کنار آمدن با مشکلات در دنیای شام تلفنی، کنترل دائم آب و هوا و حمام چرخ آبی، ممکن نیست. اما جونی کتاب را چراغ راه زندگی خود قرار داده است که می گوید: حتی اگر در زندگی با مرارت و دشواری ای روبرو شدیم، باید آن را مایه مسرت خود بدانیم. جونی اریکسون تادا در مصاحبه با لری کینگ به او گفت که «من از خدا به خاطر صندلی چرخدارم ممنونم و آن را گذرنامه شادی می دانم، زیرا در زندگی چیزهای مهمتری از راه رفتن وجود دارد.»
لری کینگ بحث را با کنجکاوی محتاطانه ای به ازدواج جونی کشید. او از جونی پرسید که جونی و همسرش چگونه می توانستند با هم ازدواج کنند «در حالی که به لحاظ فیزیکی توانائی داشتن رابطه جنسی را با هم نداشتند؟» جونی از روی لطف پاسخ داد که «من و همسرم مثل هر زوج دیگری با هم رابطه جنسی داریم.»
کینگ با تعجب گفت «آخر چطور ممکن است وقتی شما از گردن به پائین احساس ندارید؟»
این بار هم جونی با صبر و سعه صدر فراوآن مطالبی را به زبان آورد که گفتن آن ها برای هر کسی آسان نیست. او گفت که «عشق بازی و مغازله چیزی فراتر از حس کردن گردن به پائین است.»
او ثمرات رابطه ای را که با دشواری فراوان به نتیجه رسیده است، برشمرد: «و به نظر من سرور، تعهد، عشق، محبت، احترام، کرامت، ایثار و احساس وظیفه ای که میان من و شوهرم وجود دارد شاید با ارزش تر از چیزهائی باشد که در ازدواج های معمول در این کشور رخ می دهد.»
لری کینگ 72 ساله که تا به حال هفت بار ازدواج کرده است، در ادامه گفت که او با یک بدن سالم فقط احساس دارد، ولی جونی که روی صندلی چرخدار نشسته است، تجربه 22 سال زندگی مشترک سالم و شاد را دارد.
مسخره است که آرمان رابطه عاشقانه – با وجود فروپاشی ازدواج و تبعیت بسیاری از افراد در جهان امروز از دیدگاه های کلبی مسلکانه درباره ازدواج – هنوز این است که مرد و زنی عاشق هم خواهند شد، ازدواج خواهند کرد، خانواده تشکیل خواهند داد، و به پای هم پیر خواهند شد.
چه چیزی شعف انگیزتر از دیدن اتحاد و یکدلی روزافزون زوجی است که راه های کنار آمدن با همدیگر را در کنار هم یاد می گیرند؟ این کار گاه در قالب مراودات فکاهی و گاه در قالب نگاه های معنی دار انجام میگیرد. چیزی که از نظر من لذت بخش تر است دیدن هماهنگی بین زوج ها در مواردی است که کلامی درباره آن با هم سخن نمی گویند – مثل رقاص ها یا اسکیت بازهای حرفه ای که حرکات و واکنش های همدیگر را از حفظ می دانند. فرقی نمی کند که 5 سال از ازدواج زوجین گذشته باشد یا 20 سال، گرمای محبت و عشق و حس ایثار در شرایط سخت در وجود آن ها می درخشد. همچنین دیدن این که با عمیق تر شدن درک زوجین از احساسات و عواطف همدیگر، حس اطمینان متقابل در آن ها قوت می گیرد بسیار رضایت بخش و خوشایند است.
مرحوم اِوا کاسیدی Eva Cassidy در درختان بلند در گرجستان با این کلمات پشیمانی خود را از برگزیدن استقلال به جای عشق ابراز می دارد:
من شیرین ترین عشق زندگیم را/ زیر پا گذاشتم/ زیرا من نمی خواستم که عروس هیچ مردی باشم
و اکنون که بهار جوانی به خزان تبدیل شده و تنهاست و حسرت ازدواج در دل دارد، شفیقانه توصیه می کند که:
دخترم/ ذهنت را کنترل کن/ و دلت را به مردی بسپار/ زیرا اگر به تمام مردان دل ببازی/ یقیناً هیچکدام در بر تو نخواهند ماند
با نظری کوتاه به این عبارت های مختصر ولی گزنده و طعنه آمیز درمی یابیم که تقریباً همه در درون خویش مشتاق و محتاج داشتن یک همدم واقعی هستند – نه این که صرفاً به دنبال کسی باشند که برایشان مهم باشد و تعهدی نصفه و نیمه هم به آن ها داشته باشد....................... این مقاله پژوهشی ادامه دارد

نظرات

در ادامه بخوانید...

10 چیزی که آدمها آرزو داشتند پیش از ازدواج بدانند

در

ازدواج  مسئله بزرگی است، اما اگر درست تحقیق کنید ، راه می تواند بسیار هموارتر باشد نسبت به یک راه پرسنگلاخ که همه راجع به ان هشدار می دهند. پس چطور می توانید آماده شوید؟ در اینجا 10 راه آماده شدن برای ازدواج شرح داده شده است.


1- شریک شما دوست دارد که تخم مرغ صبح هایش چگونه باشد؟
صبحانه جفتی در تختخواب، علی الخصوص اگر تخم مرغ ها خوب درست شده باشند می تواند نزدیکی عاطفی ایجاد کند. باید در قسم های عروسی و هر جایی که می توانید این مسئله را یادداشت کنید:"تخم مرغ هم زده با سس گوجه و فلفل". این مهمانی کوچک به همسرتان نشان می دهد که شما تا چه حد از ازدواج با او خوشحال هستید و بخود شما یادآوری می کند که چقدر اشتیاق دارید تا برایش کار انجام دهید. بنابراین، پیش از ازدواج بیابید که آنها چه جور تخم مرغی را دوست دارند.(سیارک)
2- آیا شما با یک هم خانه ای از جهنم ازدواج می کنید؟
آیا عشق شما یک ارباب خانگی هم هست؟ آیا شما مجبورید که هر روز صبح رختخواب را مرتب کنید؟ شما نه تنها شروع به زندگی جدید با عشقتان می کنید، بلکه یک هم اتاقی دائمی نیز می گیرید و مجبور خواهید شد که سازش کنید. آنجا را به خانه خودتان تبدیل کنید آن زمان  احساس خیلی بهتری راجع به نظم در زندگی خواهید داشت.
3- شما ایرادات آنها را کشف کرده اید اما اشکالات خودتان چه؟
خود را از این واقعیت مطلع کنید که شما بعضی اوقات با هم برخورد خواهید داشت چرا که هر دو انسان هستید. شما همیشه محق نیستید و یا جدال را نمی برید، بعضی اوقات شما کسی هستید که تحت سرزنش قرار می گیرید و بیاد بیاورید که این مسئله ممکن است به شما کمک کند تا برخی از بی مبالاتی ها را کنار بگذارید. خودتان را بشناسید، و بدانید چه وقتی خطایی مرتکب شدید و آماده عذر خواهی باشید.
4- چیزهای محبوب شریکتان چیست؟
چیزهای کوچکی وجود دارند، اما در عین حال مهم هم هستند. وقتی یکی از این طوفانها مستقیم به سمت زندگی شما در حال حرکت است که ممکن است پشم های گربه یا شکلات روی کیک باشد، چه چیزی خشم شما را آرام می کند؟ خودتان را برای آن روزهای بارانی آماده کنید و پیش از ازدواج این چیزها را بیابید.
5- آیا حس طنز آنها را یافته اید؟
خندیدن شاید مهمترین چیز باشد. دیر شده است و او نمی تواند کمربندش را بخاطر اینکه شما آنرا جایی انداخته اید و نمی توانید بیاد بیاورید که کجا. سر او بخاطر شلختگی اش غر نزنید و تلاش کنید مسئله را با خنده و شوخی حل کنید.
6- آیا آرزوی مشترکی دارید؟
هر دو می دانید که عاشق هم هستید، ولی ایا می دانید چه چیزی را هر دو دوست دارید؟ یک ورزش، سرگرمی، کلاس رقص و هر چیزی که می توانید پیدا کنید و یکبار در هفته آنرا انجام دهید و دوستانتان را هم شریک کنید و به ان نور و گرما ببخشید. کلیدی است که به خودتان شانس زیادی برای عاشق ماندن برای سالهای دور را بدهید.
7- بعضی وقتها شما مجبورید که چیزهای دیگر را انتخاب کنید.
مهم است که همدیگر را انتخاب کنید، اما بعضی وقتها مهم است که خودتان را انتخاب کنید. از همسرتان بخاطر اینکه مجبور شدید با او بمانید بجای آنکه به باشگاه بدنسازی بروید منزجر نشوید. خودتان را خوشحال نگهدارید و انرزی را به رابطه خودتان بازگردانید، بخاطر اینکه همسرتان تنها چیز خوبی نیست که شما دارید و شما نمی توانید هزینه خوشحال ماندنتان را تنها به دوش همسرتان بگذارید. در این قضیه پیش از ازدواج عمیق شوید و بدانید که نیمه خالی لیوان همیشه آماده است.(سیارک)
8- مراقب چشمان سبز حسادت باشید
اگر می دانید که آدم غیرتی ای هستید، مراقب باشید، چرا که شما به منشی بلوند با چشمهای بزرگ که برای شوهرتان کیک می اورد حسادت خواهید کرد و یا مرد عضلانی ای که همسرتان برای او قهوه درست می کند. با خودتان در این باره صحبت کنید و بدانید که اعتماد هر چقدر هم همترسناک باشد تنها راه حل است.
9- از "دام" و "استف" در گوگل باکس بیاموزید
اگر شما به اندازه من از نگاه کردن به این برنامه حس آسایش می گیرید، شاید شما هم عاشق این دونفر باشید. این دو می دانند که چطور با هم آرامش داشته باشند. شما دو تا چطور؟ از اینکه شبهایتان در داخل به اندازه شبهایتان در بیرون خفن است اطمینان حاصل کنید. شما کل زندگی خود را با هم سپری خواهید کرد، از این مطمئن باشید که  به اندازه ممکن با هم خوش می گذرانید.
10- تردیدهای خود را داشته باشید
ممکن است به نظر خطرناک بیاید قبل از روز بزرگ، اما خاطر جمع نرین روش این است که قبل از ازدواج تمام شکهایتان را جستجو و کشف کنید. و اگر دلیلی نیافتید که با شریکتان ازدواج نکنید، دیگر به نظرتان خیلی سخت نخواهد امد، بخاطر اینکه همه ما انتخابهای زیادی پیش رویمان داریم. از این مسئله آگاه باشید و بدانید که با این کار مطمئن خواهید بود که هر روز صبح از کنار شخص درستی بیدار می شوید و هر شب با یک رویای واقعی به خواب می روید. سپس به شما اثبات خواهد شد که چقدر هر روز و برای بقیه زندگیتان دوستشان خواهید داشت.(سیارک)

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید. 

ترجمه توسط itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

چرا هنری هشتم به یکی از مشهورترین پادشاهان انگلیس بدل شد

در
این جمله را به خاطر بسپارید که پادشاهان می توانند هر کاری انجام دهند جز ازدواج برای عشق؟ بنابراین هنری هشتم یکی از پادشاهان انگلیس، لرد و سپس پادشاه ایرلند، دومین پسر  هنری هفتم  (شاه هنری هفتم )  با سبک زندگی خود ثابت کرد که همیشه استثنائاتی در این قانون وجود دارد. و اگر این قانون به مانعی برای ازدواج تبدیل شود ، باید فقط آن را تغییر دهید - حتی اگر کل کلیسای کاتولیک رومی در برابر شما باشد.
 
ما در  sayarak.com از برخی واقعیت های بسیار بحث برانگیز از زندگی هنری هشتم و ازدواج های متعدد او غافلگیر شدیم و تصمیم گرفتیم دریابیم که چرا شاه هنری تا مدت ها نتوانست شادی را در خانواده پیدا کند.
 

زندگی خصوصی هنری هشتم

هنری هشتم

هنری هشتم    

 

هنری هشتم  یکی از مشهورترین و جنجالی ترین پادشاهان در کل تاریخ انگلیس به حساب می آید. درست است ،در دوره سلطنت او جنگی وجود دارد ، شهرت او را به خاطر درگیر شدن با كلیسای كاتولیك روم و تعداد غیرمعمول ازدواج این پادشاه می باشد: او ۶ بار ازدواج كرد .
 
دانش آموزان مدارس انگلیسی حتی یک شمارش ویژه نیز دارند که در به خاطر آوردن سرنوشت همه همسران پادشاه کمک می کند: "طلاق داده شد - اعدام شد - درگذشت - طلاق داده شد - اعدام شد - زنده ماند." جالب است که از ابتدا ، هنری برای اتخاذ نظم معنوی آماده بود. او حتی مقالاتی در زمینه مباحث کلامی نوشت. از قضا ، در یكی از متون ، وی با جدیت از حرمت ازدواج دفاع كرد.
 
باید بگوییم که هنری قد بلند و با شکوه داشت و بسیار زیبا بود ، بنابراین او همیشه در کنار زنان، موفق بود. دانشمندان پس از مطالعه تابلوهای نقاشی شده از وی به این نتیجه رسیدند كه قد وی ۱۹۴ سانتی متر بوده است پس از مرگ زودرس برادر بزرگترش آرتور که همیشه مریض بود ، هنری ۱۲ ساله به اصلی ترین مدافع  تاج و تخت تبدیل شد. با این حال ، او نه تنها تاج و تخت و قدرت را به دست آورد ، بلکه تعهدات خاصی نیز به دست آورد: برای تقویت اتحاد با اسپانیا ، حاکم جوان مجبور شد با بیوه برادرش - شاهزاده خانم کاترین آراگون (شاهزاده اسپانیایی) ازدواج کند.البته بعد از تلاش های بی ثمر هنری هفتم که می خواست با عروسش ازدواج کند و با مخالفت کلیسا روبرو شد، تنها گزینه برای نگه داشتن کاترین آراگون در انگلستان ازدواج او با شاه هنری بود.
 

همسر اول - کاترین آراگون. پادشاه با او طولانی ترین زندگی را کرد

کاترین آراگون

هنری هشتم همسر

 

کاترین، برای ازدواج با برادر شوهر مرحوم خود، سوگند رسمی خورد كه در اولین ازدواج خود باكره مانده است - در غیر این صورت كلیسای كاتولیك رضایت این اتحادیه را نمی داد.
 
هنری هشتم  با همسر اول خود طولانی تر از همسرهای بعدی زندگی کرد - ۲۴ سال ، با این حال ، پس از ۱۵ سال زندگی مشترک ، ازدواج آنها به یک تشریفات خالص تبدیل شد و خوشبختی همسر و شوهر را به همراه نداشت. مشکل اصلی مسئله تولد وراث بود. پادشاه در رویای پسری بود که سلسله هنری تئودور  را ادامه دهد ، و کاترین یک دختر به دنیا آورد و ماریا نامگذاری شد. بعداً چندین فرزند دیگر در کنار همسران متولد شدند ، اما همه آنها به زودی درگذشتند.
 
هنگامی که ملکه کاترین در حدود ۵۰ سال سن داشت، شاه هنری حتی ۳۰ ساله نبود ، بنابراین پادشاه جوان تصمیم گرفت خود را از همسر سالخورده خود خلاص کند. دلایل مختلفی برای این امر وجود داشت: اولاً ، یک بحران در حال شکل گرفتن بود - قبل از آن ، زنان هرگز بر انگلیس حکومت نمی کردند. ثانیا ، هنری هشتم  عاشق یکی از کشنده ترین زنان تاریخ انگلیس به نام آنا بولین شد.
 

همسر دوم - آنا بولین  به خاطر او ، هنری هشتم دین همه انگلیس را تغییر داد.

آنا بولین

 

آن بولین خواهر کوچکتر ماریا بولین، یکی از عشاق سابق شاه بود. با نگاهی به روابط ناموفق خواهرش ، آنا برای مدت طولانی برای هنری غیرقابل نفوذ باقی ماند. حتی نسخه ای وجود دارد که پادشاه تصنیف معروف انگلیسی "آستین سبز" را به او اختصاص داده است .
 
معاصران آنا خاطرنشان كردند كه او برای دیگران بسیار جذاب بود ، اما در عین حال اصلاً مطابق با كانونهای زیبایی آن زمان نبود. در قرن شانزدهم در انگلستان ، مردان زنان چشم آبی با پوست سفید و دهان كوچك را ترجیح می دادند - چیزی شبیه به خواهر آنا. این نوع زیبایی "گل رز انگلیسی" نامیده می شد. و آنا بولین دختری نسبتاً قد بلند ، تیره پوست و قهوه ای با موهای تیره و دهان پهن بود. به هر حال ، در فیلم "دختر دیگر بولین" در سال ۲۰۰۸ به خوبی نشان داده شده است که میزان ظاهری خواهران چقدر متفاوت است.
 
دختر دیگر بولین (فیلم ۲۰۰۸)

دختر دیگر بولین (فیلم ۲۰۰۸)  فیلم هنری هشتم

 

سریال هنری هشتم

سریال هنری هشتم    هنری هشتم و آن بولین

هنری هشتم فیلم

(به انگلیسی: Henry VIII) یک مینی سریال ۲ قسمتی درام تاریخی بریتانیایی محصول سال ۲۰۰۳ از زندگی خصوصی هنری هشتم، یکی از پادشاهان انگلیس است.

 

آنا ،چنان هنری را مجذوب خود کرد که به خاطر او روند طلاق را آغاز کرد  - برای رنسانس ، این یک عمل ناشناخته بود. با این حال ، پاپ کلمنت هفتم از لغو این ازدواج خودداری کرد. این ازدواج برای کلیسای کاتولیک روم بسیار ارزشمند بود.
 
در ۱۵۳۲، با حمایت مجلس از کلیسای انگلستان از دستگاه پاپ جدا شده و ایجاد کلیسای خود را اعلام کرد - کلیسای انگلیکان . متکلمان جدید گفتند که پادشاه حاکم دولت و کلیساست ، بنابراین هنری هشتم  مسئول اعمال خود و فقط به خدا جوابگو است و نه به پاپ. بنابراین ، اسقف اعظم اخیر کانتربری ، منتخب ، بلافاصله، خبر از لغو ازدواج هنری هشتم   و كاترین آراگون داد.
 
پس از آن ، همسر سابق پادشاه هنری در اسناد رسمی منحصراً "شاهزاده خانم Dowager از ولز" نامیده شد. درست است ، کاترین از پذیرش انحلال ازدواج خود امتناع ورزید و بدین ترتیب خود را به تبعید محکوم کرد. او برای چندین سال در قلعه های مختلف نگهداری شد تا اینکه در سن ۵۱ سالگی درگذشت.
 

 آن بولین و هنری هشتم   هنری هشتم و آنا بولین در شکار هستند.

 
پس از آنکه آنا بولین رسماً همسر دوم هنری هشتم شد ، تاج گذاری کرد. به زودی وی همسر یک فرزند به دنیا آورد ، اما دوباره معلوم شد که یک دختر است - ملکه آینده انگلیس الیزابت اول. در این زمان ، هنری علاقه قبلی خود را به آنا از دست داده بود ، بنابراین او به دنبال دلیلی برای آزادی دوباره بود. آنا بولین به زنا و جادوگری متهم شد - گفته می شود او شاه را برای عروسی فریب داده است. زندگی این دختر به پایان رسید: او در سال ۱۵۳۶ اعدام شد. یک اعدام کننده ویژه از فرانسه برای اعدام نیز احضار شد .
 
قابل توجه است که بعداً دختر آنا، الیزابت اول تصویر مادر خود را بازسازی کرد. بنابراین آنا بولین در تاریخ به عنوان قهرمان اصلاحات در انگلیس شناخته شد ، که در تقویت قدرت سلطنت نقش داشت.
 

همسر سوم - جین سیمور محبوب ترین همسر پادشاه

جین سیمور زن هنری هشتم

جین سیمور همسر هنری هشتم 

 

منتخب بعدی جین سیمور بود  - خدمتکار سابق آن بولین. این دختر متعلق به یک خانواده نجیب بود و به گفته معاصران ، دقیقا برعکس آنا از نظر ظاهر و شخصیت بود. جین به عنوان دختری بور با پوست سفید با روحیه ای آرام و متوسط ​​توصیف می شود. او تجسم واقعی فروتنی و آرامش بود.
 
برای درباریان ، عاشقانه های پادشاه و خدمتکار موضوعی پنهانی نبود: هنری آشکارا به جین هدایا می داد و حتی قبل از اعدام آنا با او در ملاء عام ظاهر می شد. بنابراین ، هیچ کس تعجب نکرد که روز بعد از اعدام همسر قبلی خود ، هنری هشتم و جین سیمور به طور پنهانی با هم رابطه داشتند و ۱۰ روز بعد در کلیسای وایتهال ازدواج کردند. به زودی این دختر جین سیمور زن هنری هشتم و به طور رسمی ملکه انگلیس اعلام شد ، اما تاج گذاری نکرد: هنری هشتم ابتدا می خواست مطمئن شود که همسر جدیدش بی ثمر نیست.
 
پس از ۹ ماه ، جین در مورد بارداری خود به همسرش اعلام کرد. خوشحالی او هیچ حد و مرزی نمی دانست: او همسر خود را با توجه احاطه کرد و همه هوی و هوس او را برآورده کرد. او حتی یک پست عالی به برادر همسرش داد. در سال ۱۵۳۷ ، جین سیمور آرزوی بزرگ شاه هنری را برآورده کرد و  وارث پادشاه آینده "ادوارد پنجم" را به وی تحویل داد.
 
ادوارد پنجم

 

خوشبختی پادشاه کوتاه مدت بود. چند روز بعد از زایمان وضعیت همسرش بدتر شد و خیلی زوددر اثر تب زایمان درگذشت. بعداً ، هنری هشتم  اعتراف کرد که جین محبوب ترین همسر وی است.
 

همسر چهارم - آنا کلووسایا  اول ، هنری عاشق پرتره شد

 آنا کلووسایا

 

پادشاه هنری پس از مرگ همسر سوم خود ، سلامت جسمی و روحی او به وخامت گذاشت. او شروع به غلبه بر پارانویا و بی ثباتی عاطفی جدی کرد. علاوه بر این ، پادشاه پیش از این هنگام شکار پای خود را مجروح كرده بود و زخم عفونتکرده بود و گسترش عفونت زخم توسط پزشكان متوقف نشده بود. از آن زمان به بعد زخم به زخم درمانی نشده تبدیل شد. همه اینها باعث ایجاد تغییرات جدی در شخصیت شاه شد و ویژگی های استبداد در او آشکار شد.
با این وجود ، هنری نمی خواست وقت خود را به تنهایی بگذراند و دوباره تصمیم به ازدواج گرفت. علاوه بر این ، این خواسته اوضاع سیاسی کشور بود. همسر چهارم شاه از اشراف آلمانی ، آنا کلووسایا بود . اگر شما به افسانه اعتقاد دارید ، پس هنری از پرتره آنا بسیار تحت تأثیر قرار گرفت ، اما در یک جلسه شخصی از ظاهر همسر آینده بسیار ناامید شد.و گفت که او را دوست ندارد. از این گذشته ، آنا یک کلمه انگلیسی  نمی دانست.
 
پادشاه هنری

 

ازدواج آنها تنها ۷ ماه به طول انجامید و به گفته پادشاه ، او هرگز با همسرش رابطه صمیمی برقرار نکرد. دلیل رسمی ابطال ازدواج این واقعیت بود که آنا قبلاً عاشق یک دوک  بود. درست است ، همسر سابق هنری هنوز در انگلیس باقی مانده بود ، او حتی به مقامی مناسب نیز منصوب شد و عنوان غیر رسمی "خواهر محبوب پادشاه" به او تعلق گرفت . پس از طلاق ، او روابط دوستانه با سلطنت را حفظ کرد و در ششمین عروسی هنری شاهد شد.
 

همسر پنجم - کاترین هوارد  پرشورترین عشق پادشاه

کاترین هوارد
در ۴۹ سالگی ، شاه عاشق دختر عموی آنا بولین ، کاترین هوارد شد. او خدمتکار افتخاری آنا از Cleves بود. با دیدن کاترین جوان ، هنری با شور و شوق عاشق او شد و خیلی زود آنها ازدواج کردند. پس از آن ، به نظر می رسید که هنری برای چندین سال جوان تر شده و  علاقه هایی خود را که قبلا از دست داده بود، از سر گرفت. همسر جوان شاه بسیار مهربان و ساده لوح بود ، هنری او را "گل رز بدون خار" نامید.
 
با این حال ، به زودی کاترین شروع به از دست دادن تمایل همسر خود کرد ، زیرا او در اقدامات خود بسیار بی دقت بود. به زودی پادشاه از کفر زن خود مطلع شد. درست است ، به جای عصبانیت ، او شروع به حسادت و شکایت کرد که سرنوشت زندگی خانوادگی شادی به او نداده است. به طریقی ، كاترین هوارد به دلیل خیانت به اعدام محكوم شد. به زودی وی در ملا عام اعدام و در كنار آنا بولین دفن شد.
 

ششم و آخرین همسر هنری هشتم - کاترین پار

همسر هنری هشتم

 

در زمان ملاقات با هنری، کاترین پار ۳۰ سال داشت و او تازه بیوه شده بود (دو بار بیوه شده بود). پادشاه این زن را دعوت کرد تا بر پیری پیروز شود ، زیرا او  حسن نیت و آرامش خود را نشان داد. خیلی زود ، این زوج در ویندزور ازدواج کردند.
 
از همان روزهای اول زندگی متاهلی ، كاترین شوهر پیر و بیمار خود را با احتیاط و گرمی مراقبت كرد. بنابراین می توانیم بگوییم که سرانجام هنری شادی خانواده خود را پیدا کرد. علاوه بر این ، همسر جدید به سرعت با دختر هنری هشتم ، ملکه الیزابت دختر هنری هشتم ، شاهزاده الیزابت پادشاه و وارث تاج و تخت شاهزاده ادوارد زبان مشترکی پیدا کرد.
 
با این حال ، در برخی از مواقع ، سلامتی پادشاه هنری بسیار رو به وخامت میگذاشت ، وی بسیار چاق شد و دیگر نتوانست دولت را به طور کامل کنترل کند. او همچنین بسیار مشکوک شد ، در همه جا توطئه می دید. این شک از اطرافیان وی ، که شروع به پخش شایعه در اطراف کاترین کردند شروع شد. چندین بار هنری تصمیم به دستگیری همسر خود گرفت  و او به معنای واقعی کلمه در آستانه مرگ قرار گرفت. کاترین با مرگ ناگهانی شاه، از سرنوشت غم انگیز، نجات یافت.
 
کمتر از شش ماه بعد ، ملکه Dowager با بارون توماس سیمور ازدواج کرد و پسر هنری هشتم ، ادوارد ششم ، تاج و تخت را تصاحب کرد.
 
philipmould-company-franco-netherlandish-school-king-henry-viii-1491-1547-c.-1525-30.jpg

10 واقعیت ناشناخته درباره هنری هشتم 

شاه هنری هشتم احتمالاً یکی از مشهورترین پادشاهان انگلیس در تمام دوران ها است. فقط داستانها ، سریالهای تلویزیونی و فیلمهای بی شماری درباره او وجود دارد. هنری هشتم بیشتر به چاق بودن ، ولع مصرف ناسالم برای سر بریدن مشهور است و در 38 سال سلطنت خود 6 همسر داشت. با این حال ، این پادشاه از خاندان تودور نه تنها به دلیل فوق معروف شد.

 

 1. هنری سمبل جنسی انگلیس در زمان خود بود

 در تمام پرتره های شاه هنری که تا به امروز باقی مانده است ، او معمولاً به عنوان مردی با ریش و اضافه وزن بسیار تصویر می شود. با این حال ، در سالهای جوانی ، او در واقع به عنوان یک سمبل جنسی شناخته می شد. هنری هشتم نه تنها به خاطر پول و قدرتش در بین خانم ها محبوب بود ، بلکه شاه هنری به خاطر ظاهرش نیز مورد تحسین قرار گرفت.  شاه هنری همچنین برای زمان خود (191 سانتی متر) بسیار قد بلند بود و موهای قرمز روشن داشت. هنری همچنین به لطف عشق به شکار و تنیس ، هیکل ورزشی داشت و به ویژه پادشاه آینده با "شش مکعب" روی شکمش مشهور شد. فقط پس از تصادف  در بزرگسالی  منجر به آسیب دائمی در پا شد .

 

2. پادشاه هنری هرگز قصد سلطنت نداشت

اگرچه او مسلماً یکی از مشهورترین پادشاهان انگلیس در تمام دوران است ، اما هنری هشتم هرگز قصد سلطنت را نداشت. این دو دلیل دارد. نخست ، پدر وی ، هنری هفتم ، پس از نبرد بوسورث در سال 1485 تاج و تخت را از پادشاه ریچارد سوم گرفت و بنابراین پادشاه بر حق انگلستان نبود. در حقیقت ، ادعای هنری هفتم برای سلطنت بسیار ضعیف بود. او نوه پسر چهارم پادشاه ادوارد سوم توسط همسر سوم خود بود. اگر تداوم ادامه داشت ، هنری هرگز حتی به تاج نزدیک نمی شد. علاوه بر این ، هنری هشتم یک برادر بزرگتر به نام آرتور داشت که پس از مرگ پدرش قرار بود به سلطنت برسد. اما آرتور در حالی که تنها 15 سال داشت درگذشت و هنری را به عنوان تنها وارث خود باقی گذاشت.

 

3. هنری هشتم هر روز 5000 کالری مصرف می کرد

اگرچه مشخص است که هنری هشتم در سالهای آخر عمر خود دارای اضافه وزن بود ، اما تصور اینکه چقدر چاق بود دشوار است. با این حال ، حتی یک نگاه اجمالی به فهرست روزمره او ، درک دلیل چرا "جاق" بودن پادشاه را آسان می کند. او هر روز حدود 13 بار غذا می خورد و رژیم غذایی او عمدتاً شامل گوشت (مرغ ، بره ، گوشت خوک ، خرگوش ، قو ، طاووس و گوشت گوزن) بود. او نه تنها زیاد غذا می خورد ، بلکه هر هفته حداکثر 35 لیتر شراب قرمز و شراب شیرین می نوشید. به طور متوسط ​​، تعداد کالری روزانه حدود 5000 کالری بود که امروز دو برابر حد توصیه شده برای یک فرد فعال است. جای تعجب نیست که یکی از زره های سالم مانده از او (که اکنون در برج لندن به نمایش گذاشته شده است) دارای دور کمری به ابعاد 132 سانتی متر است!

 

6wives.jpg

4- پادشاه هنری به طرز شگفت انگیزی محتاط و خجالتی بود

علی رغم این واقعیت که هنری هشتم در تمام زندگی خود شش همسر داشت ، به احتمال زیاد این پادشاه در اتاق خواب و زندگی خصوصی هنری هشتم بسیار خجالتی بود. شناخته شده است که در طی سالها پادشاه هنری معشوقه های بی شماری داشته است که برخی از آنها صاحب فرزند شده اند ، اما هیچ مدرکی مبنی بر اینکه وی اقدام به انجام اعمال جنسی غیرمعمول با آنها کرده است ، وجود ندارد. اگرچه پادشاه هنری علاقه زیادی به زنان داشت ، اما به نظر می رسد كه او ترجیح داده است كه به روشهای عشق ورزیده "امتحان شده و واقعی" پایبند باشد و گفته می شود كه با دانش جنسی آن بولین شوكه شد كه سرانجام تسلیم قانع شدن وی شد. در حقیقت ، هنگامی که آنا به جادوگری و زنا و "بخاطر خوابیدن با صد مرد" به محاکمه کشیده شد ، "رفتارهای فرانسوی در اتاق خواب" او مورد اعدام قرار گرفت و پس از آن اعدام شد.

 

5- هنری هشتم اولین پادشاه انگلیسی بود که کتاب نوشت

شکی نیست که هنری هشتم فردی فوق العاده باهوش و تحصیل کرده بود. او حداقل به سه زبان تسلط داشت و در بسیاری از زمینه های علوم ، از الهیات گرفته تا پزشکی تسلط کامل داشت. با این حال ، بیشتر مردم کاملاً بی اطلاع هستند که وی اولین پادشاه انگلیس بود که کتاب خود را نوشت و منتشر کرد. در سال 1521 ، هنری هشتم در پاسخ به چالش 95 رساله مارتین لوتر ، کتاب دفاع هفت مقدسین (لاتین Assertio Septem Sacramentorum) را منتشر کرد.  پاپ  لقب "مدافع ایمان" را برای این كتاب به پادشاه اعطا كرد.

 

6. پادشاه هنری آهنگ "Greensleeves" گرینسلیوز را ننوشت

برای نسل ها ، مردم آهنگ "Greensleeves"  گریناسلیوز را با هنری هشتم همراه کردند. با این حال ، سلطان تودور در واقع این آهنگ را ننوشت. در حالی که این تصنیف تقریباً به یقین توسط شخصی در دربار سلطنتی پادشاه هنری نوشته شده است ، خود سلطان هیچ ارتباطی با ایجاد آن نداشت. با این حال ، پادشاه نوازنده بسیار متبحری بود که توانایی نواختن عود وفلوت ریکوردر را داشت و چندین قطعه موسیقی از جمله Hanging Out with Good Company ساخت. شاید بهترین نمونه باقی مانده از نبوغ موسیقی وی ، نسخه خطی هنری هشتم باشد ، مجموعه ای متشکل از بیش از 100 قطعه و آهنگ ساز که توسط چندین نوازنده خارجی و درباری هنری هشتم نوشته شده است. تقریباً یک سوم این مجموعه (حداقل 33 اثر) توسط شخص شاه هنری گردآوری شده است.

 

26ARTSNJ1-superJumbo.jpg

سریال هنری هشتم

7. شاه هنری بسیار نگران سلامتی خود بود

پادشاه هنری حتی در سن جوانی و سلامتی بسیار از مرگ و بیماری می ترسید. وی به ویژه از ابتلا به طاعون و "تعریق انگلیسی" ، دو بیماری که در انگلیس در زمان هنری هشتم  شایع بود ، می ترسید.. او چنان از آلوده شدن می ترسید که از هر کسی که بتواند به آن بیماری مبتلا شود دور می ماند و وقتی شیوع "عرق انگلیسی" در لندن در سالهای 1517 و 1518 مشاهده شد ، هنری تقریباً یک سال شهر را ترک کرد. او حتی در بعضی از مواقع از پذیرفتن سفرا امتناع می ورزید ، و همچنین (علی رغم علاقه زیادی که به وی داشت)حتی تا پایان اپیدمی حتی در سال 1528 از نزدیک شدن به آن بولین خودداری کرد.آن‌پولین همسر هنری ششم به این بیماری دچار شد، اما شفا یافت. این احتمال وجود دارد که مرگ برادرش آرتور پسر بزرگ پادشاه هنری هفتم در 15 سالگی به علت تعریق انگلیسی باشد ، اما ترس او از بیماری به حدی بود که پادشاه خواستار شد پزشکان هر روز صبح او را ببینند.

 

8- هنری یک گروه خونی نادر داشت

یکی از واقعیت هایی که همه در مورد هنری هشتم می دانند دشواری وی در باردار کردن برای یک وارث مرد است. امروز اعتقاد بر این است که خون او واقعاً مقصر بوده است. یک نظریه مدرن وجود دارد که نشان می دهد شاه هنری ممکن است یک گروه خونی نادر داشته باشد که برای گروه آنتی ژن Kell مثبت بوده است. این بدان معنی است که در طول بارداری ، مادران آنتی بادی هایی تولید می کنند که جنین های آینده را "سقط " می کند. از آنجا که کاترین آراگون و آن بولین در اواخر بارداری سقط جنین زیادی داشتند و دو پسر هنری (ادوارد ششم قانونی و هنری فیتزروی ، حرامزاده از معشوقه الیزابت بلونت) در نتیجه ، این نظریه  ممکن است کاملاً  مناسب باشد.

 

9. ممکن است پادشاه هنری از سندرم مک لئود رنج برده باشد

اکثر مردم می دانند که هنری هشتم خلق و خوی وحشتناکی داشت و مستعد بروز خشم بود ، اما دلایل این امر هنوز ناشناخته است. هاینریش در دوران خود به دلیل رفتارهای غیرقابل پیش بینی خود ، شناخته می شد. وی در زمان سلطنت خود بیش از هر پادشاه انگلیس سر برید و بسیاری از آنها از نزدیکان و نزدیکان شاه هنری بودند. وی نه تنها دو همسر خود را محکوم کرد بلکه برای تعدادی از مشاوران و نزدیکان خود از جمله توماس کرامول و توماس مور نیز احکام اعدام را امضا کرد. نظریه های اخیر نشان می دهد که هاینریش ممکن است از سندرم مک لئود رنج برده باشد که باعث اختلال شناختی می شود و همچنین تعدادی از مشکلات جسمی دیگر که هاینریش نیز تجربه کرده است.سندرم نوروآکانتوسیتوز مک لود یک اختلال نورولوژیکی می باشد که تقریبا منحصرا در پسران و مردان دیده می شود.

 

10. هنری ریش را به نمادی از وضعیت تبدیل کرد

پرتره های مشهورترین پادشاه انگلیس معمولاً او را با ریش و سبیل چشمگیر به تصویر می کشند. با این حال ، به طور گسترده ای شناخته شده است که هنری مالیات ریش را وضع کرد . در این سال ها مالیات های عجیب و غریبی وجود داشته است ، اما مالیات ریش پادشاه هنری  یکی از عجیب ترین ها بود. در سال 1535 ، پادشاه خواستار پرداخت مالیات توسط هر شخصی که ریش را می زند ، شد و میزان مالیات بسته به وضعیت اجتماعی صاحب آن متفاوت بود.

نظرات

۱۴۰۰/۴/۲۱آیا او واقعاً همانطور که می گویند هنری هشتم بی رحم بود؟ سلطنت در انگلیس قرن هاست که وجود داشته است و پادشاهان در طول تاریخ غیرمعمول طولانی و غنی این کشور ، خیلی سریع جای یکدیگر را گرفتند. با این حال ، یکی از مشهورترین حاکمان هنری هشتم باقی مانده است و معاصران و مردم زمان ما به هیچ وجه علاقه ای به شایستگی های سیاسی پادشاه ندارند. واقعیت این است که پادشاه لقب غم انگیز "ریش آبی" را دریافت کرد و انجمن هایی با یک افسانه وحشتناک را تداعی کرد. هنری هشتم اغلب از شر همسران خود خلاص می شد. وی شش بار ازدواج کرد ، اما تنها آخرین همسر سرنوشتی داشت که در وضعیت ملکه باقی بماند و از سلطنت بیشتر بگذرد. چه اتفاقی برای زنان دیگر شاه هنری افتاده است؟ آیا هنری هشتم واقعاً همانطور که می گویند بی رحم بود؟ مقاله رو که خوندم علت را فهمیدم

۱۴۰۰/۴/۲۱فاجعه آن بولین هنری معشوقه های زیادی داشت که فرزندان نامشروع از آنها ظاهر می شدند. او علاقه زیادی به زنان جدید داشت ، اما خیلی زود از آنها سیر می شد شخصیت واقعاً غیرمعمول و مهلک در زندگی پادشاه ، محبوب او آن بولین بود. برخلاف خواهرش ماریا ، که انتظار سرنوشت یک عاشق معمولی رها شده سلطنت را داشت ، آنا تصمیم گرفت که به چیز کمی بسنده نکند. وی اظهار داشت که با شاه "رابطه گناهکارانه" نخواهد داشت. برای قانونی شدن این رابطه ، او مجبور شد همسرش را طلاق دهد و آنا را ملکه جدید کند. با این حال ، در آن زمان تقریباً ترتیب دادرسی طلاق غیرممکن بود ، اما چگونه می توان جلوی شاه هنری را گرفت که از اشتیاق زیادی ملتهب شده بود؟

۱۴۰۰/۴/۲۱هنری هشتم بازی را بر کار ترجیح می داد وقتی هنری به سلطنت رسید ، به نظر می رسید که او فلسفه کار کردن برای زندگی را دنبال کرده است ، نه اینکه برای کار زندگی کند. بیشتر صبح ها او تا ساعت هشت از خواب بلند نمی شد . هنگامی که از رختخواب خارج می شد ، شکار یا هاوکینگ را به کار حکمرانی ترجیح می داد. هنگامی که فعالیت های او در فضای باز به پایان می رسید ، هنری می توانست برای انجام برخی از تعهدات خود وقت پیدا کند ، اما کار باید به سرعت تمام می شد - شب های او معمولاً با رقص ، قمار یا کارت بازی پر می شد.این بدان معنا نیست که شاه هنری مرد مسئولی نبوده است - او به طور منظم با منشی و سفیران خود ملاقات می کرد ، شاه هنری حافظه عجیبی داشت که به او کمک می کرد تا مجموعه ای از تصمیمات پادشاهی را اتخاذ کند. اما ضمن حاکمیت بر سرزمین ، او همچنین اطمینان حاصل می کرد که از کار خود لذت ببرد.

۱۴۰۰/۴/۲۱هنری هشتم هنگامی که در سال 1547 درگذشت نزدیک به 400 پوند (181 کیلو گرم ) وزن داشت. در سالهای بعد ، پادشاه از زخم دردناک در پاهای خود رنج می برد و در ایستادن و راه رفتن مشکل داشت.

۱۴۰۰/۴/۲۱نظریه های مختلفی وجود دارد که سعی در توضیح رفتار وی دارند هنری هشتم چند قرن است که مرده است ، اما محققان و زندگینامه نویسان هنوز تعجب می کنند که چگونه پارانویا ، بی ثباتی و رفتار استبدادی او را در سالهای بعد توضیح دهند در میان نظریه ها: هنری سیفلیس داشت: احتمالاً نه ، زیرا این گمانه زنی ها به طرز باورپذیری رد شده است. به عنوان مثال ، اگر به هنری جیوه داده می شد - درمان اصلی سیفلیس در آن زمان - پنهان کردن عوارض جانبی تقریباً غیرممکن بود. یک حادثه باعث آسیب مغزی شد: پادشاه هنری در سال 1536 یک حادثه جدی حرکتی داشت ... اما بعد از آن تغییر ناگهانی شخصیتی از خود نشان نداد ، بنابراین این نظریه نیز جای سوال دارد. هنری سندرم مک لئود داشت: این سندرم می تواند مسائل حرکتی بعدی هنری را به حساب آورد. همچنین منجر به اختلال شناختی می شود. سرانجام ، این به گروه خونی Kell گره خورده است ، بنابراین مشکلات بارداری (سقط جنین های مکرر) که همسران پادشاه هنری تجربه کرده اند ، نشانه دیگری به نفع آن است. تحقیقات آینده هرچه را اثبات کند (یا رد کند) ، مطمئناً مردم همچنان به کشف آنچه که نام شاه هنری را تیک زده است علاقه مند خواهند بود.

در ادامه بخوانید...

40 چیز کوچک در زندگی روزانه که برایمان شادی واقعی به همراه می‌آورد

در

چه چیزی شما را خوشحال می‌کند؟ طبق تحقیقات به عمل آمده توسط DoubleTree از 2000 نفر بزرگسال، از قرار معلوم، چیزهای کوچکی در زندگی وجود دارند که موجب شادی ما می‌شوند.
ممکن است برایتان عجیب باشد که بدانید انسان‌ها معمولاً خوش‌بین هستند چرا که بیش از نصف بزرگسالان گفته‌اند آنها طرز تلقی «نیمه پر لیوان» را از زندگی دارند و 56% خودشان را مشخصاً خوشبخت دانسته‌اند.
بیش از یک‌چهارم از آنها گفتند که چیزهای کوچک معدودی وجود دارند که بتوانند آنها را مشعوف کنند، و تحقیق نشان داد که شگفتی‌های کوچک، بزرگترین شادی‌ها را برایمان به همراه می‌آورد؛ و 82% گفتند که بهترین چیزها در زندگی، بطور غیرمترقبه اتفاق می‌افتد.

40 چیز کوچک در زندگی روزانه که برایمان شادی واقعی به همراه می‌آورد

دکتر گلن ویلیامز استاد روان‌شناسی دانشگاه ناتینگهام تِرِنت گفته است: «یک اکسیر مؤثر برای رسیدن به خوشبختی، لزوماً از طریق تجربه کردن رویدادهایی نیست که ما ممکن است برای آنها برنامه‌ریزی کرده باشیم؛ رویدادهایی همچون: ازدواج کردن، تغییر منزل مسکونی، گرفتن آن همه ترفیعات، یا حتی استفاده از تعطیلات»
خوشی‌های زندگی هر چند کوچک و غالباً غیرمترقبه هستند، می‌توانند لبخند را به روی لبانمان بنشانند و به ما در راه ساختن یک زندگی شادتر و پرمعناتر برای خودمان و دیگران، کمک کنند.(سیارک)
40 چیز کوچک در زندگی روزانه که برایمان شادی حقیقی و احساس خوشبختی به همراه می‌آورند، در زیر آمده است:
1- پیدا کردن پول در جیب‌تان، موقعی که از وجود آن خبر ندارید
2- پرسیدن حال شما توسط چند نفر که به سلامتی شما اهمیت می‌دهند
3- رفتن به رختخواب در مواقعی که ملحفه‌ها تمیز هستند
4- یک حمام یا دوش خیلی طولانی، در مواقعی که وقت کافی دارید.
5- لبخند زدن به یک کودک
6- دریافت یک پیام 10 دقیقه‌ای از طرف شریک زندگی یا دوست
7- در آغوش گرفتن و بغل کردن کسی، قبل از بلند شدن از خواب و شروع کار روزانه
8- از خواب بلند شدن و دیدن یک روز آفتابی و زیبا
9- داشتن یک مکالمه تلفنی طولانی با کسی که برایش اهمیت قائل هستی و مدتی است که با او صحبت نکرده‌ای
10- مشاهده بارش باران در هنگامی که مجبور نیستی به جایی بروی و روی کاناپه به حالت چمباتمه نشسته ای
11- مشاهده کودکان در حال بازی یا خنده با همدیگر، که شما را به یاد شادی‌های دنیا می‌اندازد
12- گذراندن قسمتی از وقت خود با حیوانات خانگی یا حیوانات به طور کلی.
13- یک غریبه به شما یک لبخند صمیمانه بزند
14- یک کش دادن خوب و طولانی به بدن، در موقعی که اول صبح از خواب بیدار می‌شوی تا به بدن خود حرکت بدهی
15- خندیدن بلند به یک خاطره خنده‌دار
16- یک ابراز احساس محبت‌آمیز از کسی در زندگی خودتان، مثلاً به سادگی کمک کردن کودکتان به شما برای پختن شام
17- یک بوی خوشایند شما، از بوی نان تازه گرفته تا بوی چمن تازه زده شده
18- یک بغل کردن معنی‌دار و طولانی از کسی که برایش اهمیت قائل هستی
19- پوشیدن لباس‌ها، پس از آن که روی رادیاتور شوفاژ گرم شده باشند
20- چند لحظه خلوت کردن با خود، وقتی که همه چیز شلوغ و پلوغ شده باشد
21- تماشای غروب یا طلوع آفتاب
22- بوی محیط خارج از خانه، پس از متوقف شدن باران
23- گوش دادن به هنرمند یا آلبوم مورد علاقه خودتان
24- دریافت کردن یک ایمیل یا یک نامه از یک دوست
25- شانس انجام یک کار خلاقانه، از رنگ‌آمیزی یک مجموعه کشوی قدیمی گرفته تا خط خطی کردن یک تصویر
26- گرفتن دست کسی که به او عشق می‌ورزید
27- خوردن صبحانه‌‌تان در رختخواب
28- بازی کردن یک بازی که شما در بچگی‌هایتان دوست داشتید
29- خوردن غذای سالم وخوشمزه که باعث شود احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید
30- نیم ساعت چرت زدن اضافه در رختخواب
31- اختصاص کمی وقت به خودتان برای خواندن کتابی که دوست دارید
32- خریدن نوشیدنی یا اسنک مورد علاقه‌تان و مزه‌مزه کردن آن
33- دریافت گل از کسی که شما برایش اهمیت دارید
34- خوردن ناهار در بیرون و در آفتاب
35- آزمایش کردن یک دستورالعمل جدید آشپزی و ابداع یک غذای خوشمزه
36- اعلام حمایت از شما به وسیله دوستان یا خانواده‌تان
37- گوش دادن به یک آهنگ مورد علاقه که سالهاست نشنیده‌اید
38- اختصاص وقت برای کمک کردن به برخی افراد در خصوص مسائل‌شان
39- گذراندن اوقات در خانه‌تان، وقتی که آراسته و تمیز باشد
40- کسب یک پیروزی کوچک، از قبیل تعمیر ماشین لباس‌شویی یا تعویض یک لامپ

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

5 گام ساه برای داشتن موی مناسب در روز ازدواج شما

در

1- آماده سازی ذهنی:

(سیارک): به لحاظ ذهنی خودتان را برای درمان خانگی مو ی سر آماده نمایید. از پیش، ترجیحا شش ماه قبل آغاز کنید. وقتی که تاریخ ازدواج خودتان را تنظیم کردید، زمانتان را هدر ندهید. همیشه به خاطر داشته باشید که درمان خانگی نمی تواند یک شبه معجزه ساز باشد. از مواد طبیعی و گیاهی استفاده می شود تا موی شما را از اثار مخرب مواد شیمیایی محافظت نماید. بر خلاف درمان های خانگی که طولانی مدت می باشند، درمان های مبتنی بر مواد شیمیایی نتایج سریعی نشان می دهند. اما در درازمدت روی موهای شما آثار مخربی دارند! بنابراین برای درمان طولانی مدت خودتان را آماده کنید!

2- کاندیشن عمیق

برای درمان کاندیشن عمیق، یک عدد تخم مرغ را با ماست ساده ترکیب نمایید. هم بزنید تا ترکیب صافی بدست آورید و آن را به موهایتان بمالید. این کار را حداقل یکبار در طول دو هفته انجام دهید تا موهای خود را تقویت نموده و به جذب خوب پروتئین کاندیشن عمیق کمک نمایید. در هفته یک بار موهایتان را با ترکیبی از روغن بادام، روغ نارگیل، و روغن زیتون درمان کنید. توربان تراپی کنید و موهای خودتان را به روشی طبیعی دوباره جوان نمائید!

3-موهای خود را درمان کنید:

اگر از پیش به درمان موهایتان آغاز کرده اید، درمان مشکلات مربوط به موها و مقابله با آنها آسان خواهد بود. برای مثال اگر شوره مو دارید، به طور منظم از ترکیب روغن نارگیل و لیمو استفاده کنید تا این مشکل را رفع نمایید. اگر ریزش مو دارید، از آب پیاز برای جلوگیری از آن استفاده کنید. اما به طور منظم از آنها استفاده کنید تا اطمینان یابید که این مشکلات از موهایتان زدوده شده است.(سیارک)

4- از مواد شیمیایی اجتناب نمایید:

به تمامی محصولات شیمیایی مراقبت از مو و حالت دهنده آن «نه» بگویید. در عوض از مواد طبیعی خانگی «ریتا» یا شامپوهای soap-nut استفاده کنید. می توانید از شیوه شستشوی no-poo نیز استفاده کنید و از ترکیب جوش شیرین و اب بعنوان شامپو استفاده کنید. این کار را با بکارگیری سرکه سیب بعنوان کاندیشنر طبیعی انجام دهید. واکنش موهای شما به این ماده طبیعی زمان بر خواهد بود.  

5- رنگ مو را کنار بگذارید:

رنگ آمیزی و فرکردن موهایتان را فراموش کنید. بجای آن از ترکیب حنا برای رنگ کردن موهای خود استفاده کنید.  سه بار در هفته موهای خودتان را با شامپو soap nut بشویید. اگر موهای چرب دارید از سرکه سیب برای شستن موهای خود استفاده کنید و در صورتی که موهایتان خشک است آنها را با عسل بشویید. حنا را با مشروب چای و پودر قهوه خیس کنید. به طور منظم از این دستورالعمل استفاده کنید، به این ترتیب موهای خاکستری شما در اسرع وقت از بین خواهد رفت! در ابتدای شروع به این کار، اطمینان حاصل نمایید که به موهای تان دوز متعادلی از درمان های خانگی طبیعی می رسد. نیازی به صرف پول زیاد ندارید. از درمان های خانگی مقرون به صرف استفاده کنید، آب زیاد بنوشید و آجیل، میوه و سبزی را در رژیم غذایی خود زیاد مصرف کنید. اما از همه مهمتر آرامش داشته باشید!

می دانیم که شما زیبا هستید! هیچ آرایش و مراقبت از مویی جذابیتی به اندازه ی جذابیتی که از شادی درونی تان بدست می آید، فراهم نخواهد کرد! نگاه های خیره کننده در روز عروسی تان! و داشتن یک زندگی زناشویی عالی! خوش شانس بودن! حال گام هایی ساده برای داشتن مویی بی نقص برای روز عروسی تان دارید. در صورتی که از این روش هااستفاده می کنید آن را با ما در میان بگذارید. برای چنین روز بزرگی چه برنامه ای دارید؟ دستورالعمل های مراقبت از موی خودتان را برای قبل از عروسی با ما در قسمت نظرات درمیان بگذارید!

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک)  

مترجم  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

11 نکته ای که پسران باید قبل از ازدواج بدانند

در

11 نکته ای که باید قبل از شروع رابطه با دختری که با پدرش صمیمی است، بدانید:
(سیارک)  : 1.او کوتاه نمی‌آید.
شما باید درک کنید که با او در تمام طول زندگی اش مانند یک جواهر رفتار شده است و پرتوقعی های او غیرواقع بینانه نیستند زیرا مردی( پدرش) در زندگی آن توقعات را برایش برآورده کرده است. لوس کردن و با محبت و احترام برخورد کردن، فقط توقع او نیست بلکه نیاز او هم هست. پدر او همه ی خواسته هایش را برآورده کرده است. پس اگر شما اینکار را نکنید، او خیلی زود رابطه اش را با شما پایان می دهد.


2.ناز‌نازی بار آمدن او، به معنی ننر بودنش نیست.
او ممکن است بتواند به راحتی خواسته ی خودش را پیش ببرد. او همینطور، ممکن است بتواند به نحو زیرکانه ای متقاعدتان کند کاری را که او می‌خواهد انجام دهید. اما بین بچه ننر و کسی که ناز نازی با آمده است، تفاوت وجود دارد. ناز نازی بودن به این معنی است که او متوجه مزیت هایی که دارد، می باشد، قدر آنها را می‌داند و همینطور می‌داند که چقدر کمیاب هستند. ناز نازی بودن یعنی اینکه او می داند لیاقتش چیست. اما او این را هم می‌داند که اگر رفتار خاصی از شما انتظار دارد، این دوطرفه است و خودش هم باید همان رفتار را نسبت به شما داشته باشد. دختر های اصطلاحاً بابایی، در زندگی‌ با مرد ها بخ خوبی رفتار می کنند زیرا می‌خواهند که رفتار خوب هم ببینند.
3.او هدفگرا است.
اگرچه گاهی لذت بخش است که دیگران چیز هایی را که می‌خواهد، در اختیار او بگذارند، او می داند که هیچ کسی قادر نخواهد بود همه ی چیز های مورد نیاز او را تأمین کند( هرچند پدرش گاهی این کار را انجام می‌دهد). او مسئولیت زندگی اش را بر عهده می گیرد و می داند که اگر چیزی می خواهد باید برای رسیدن به آن تلاش کند. و به دلیل اینکه پدرش همیشه مشوق اصلی او بوده و به او انگیزه می داده است، او به دنبال مردی است که او را همراهی، و به بهتر شدن تشویق کند. او با مردان بی انگیزه، رابطه عاشقانه برقرار نمیکند. او به دنبال مردی است که از نظر عاطفی بتواند به او تکیه کند؛ شخصی که او را طوری حمایت کندکه گویی قرار است با هم زندگی بسازند.
4.او به برخورد شما با زنان دیگر توجه خواهد کرد.
چه آن زن، مادر شما باشد و چه خواهرتان، او به رفتار شما با آنها دقت خواهد کرد. او به نحوه ی صحبت کردن شما درباره ی آنها توجه خواهد کرد. او میداند که رفتار شما با آنها، نشان دهنده ی رفتار آینده‌تان با خودِ او است. وقتی شرایط سختی پیش میاید، او به شما توجه می کند تا بفهمد چطور پدری(حامی) خواهید شد، چون رابطه ی او با پدرش خیلی عمیق است. اگر شما رابطه ی خوبی با زنان نداشته باشید، او به شما سخت خواهد گرفت. (سیارک
5.او درباره پدرش زیاد صحبت خواهد کرد.
او از پدرش و تمام کارهایی که در طول عمر برایش انجام داده، تعریف خواهد کرد. پدر او، علاوه بر اینکه الگوی او است، دوست او هم هست. او با غرور درباره ی پدرش صحبت خواهد کرد. و به احتمال زیاد، همانقدری که شما درباره ی پدر او می دانید، پدرش هم درباره ی شما می داند. اما او برای هر مسئله ی کوچکی از پدرش کمک نمیگیرد. مهم ترین چیزی که پدرش به او یاد داده، این است که بتواند روی پای خود بایستد. به همین علت هم گاهی اینطور به نظر خواهد آمد که او هیچ نیازی به شما ندارد. اما به یاد داشته باشید که او شما را انتخاب کرده و خواسته تا حضور داشته باشید.
6.از پدرش انتقاد نکنید.
حتی اگر او درباره ی بحث یا اختلافی که بین او و پدرش پیش آمده با شما صحبت کند، و حتی اگر از پدرش خوشتان نمی‌آید، هرگز نظری منفی درباره ی پدرش ندهید( حتی اگر خودش اینکار را بکند). او می‌تواند درباره ی پدرش قضاوت کند اما شما باید فقط در سکوت این کار را بکنید.
7.ملاقات شما با پدرش،مرحله ی بسیار مهمی برای او است.
اگر از او بپرسید که چند تا از خواستگار های او با پدرش ملاقات کرده اند، پاسخ خواهد داد که تعداد خیلی کمی از آنها. و این را بدانید که زمانی که او اجازه می دهد که با پدرش ملاقات کنید، این قدم خیلی مهمی برای او است و احتمالاً به این خاطر است که او شما را پسندیده است. و هیچ چیز به اندازه ی اینکه شما و پدرش رابطه ی خوبی با هم برقرار کنید، او را خوشحال نمی کند.(سیارک
8.پدرش نسبت به شما بسیار شکاک خواهد بود.
او با ادب و احترام با شما برخورد خواهد کرد اما در نظر هر پدری، هیچ کس برای دخترش به انداره ی کافی خوب نخواهد بود. او میخواهد دخترش را از دل‌شکستگی حفظ کند. او میخواهد مطمئن شود که دخترش انتخاب درستی می‌کند. اما بیش از همه، او به این موضوع فکر می‌کند که آیا شما خواهید توانست تمام چیز هایی را که دخترش لایق آنهاست و به آنها نیاز دارد را تأمین کنید یا نه. و تا زمانی که شما این ها را ثابت نکنید، او نسبت به قصد شما مشکوک خواهد بود.
9.نظر پدرش بر او تأثیر می‌گذارد.
فرقی نمی‌کند که او چند ساله است، به هر حال نظر پدرش بر تصمیم او تأثیر می گذارد. این به دلیل ضعف او نیست بلکه به خطر عزت و احترامی است که برای پدرش قائل است. خواهید دانست که او در صحبت ها و در عقایدش از پدرش تقلید می کند.
10.او در عقاید خود راسخ است.
اگر شما اشتباهی مرتکب شوید، او ترسی ندارد که آن را به شما گوشزد کند. درست همانگونه که او نمی ترسد با پدرش درباره مسائل مختلف بحث کند. او از چیزی که به آن اعتقاد دارد، دفاع می کند. اگر اختلافی بین شما پیش بیاید، او به شما گوش می دهد و سعی می کند منظورتان را بفهمد و به اشتباهات خودش هم اقرار می‌کند اما به همان اندازه که قوی است، لجباز می‌شود. مهم ترین چیزی که پدرش به او یاد داده این است که برای چیز هایی که در زندگی میخواهد، بجنگد و او هم همینکار را می‌کند.
11.او همیشه دختر کوچولوی پدرش خواهد بود.
اگرچه ممکن است او قوی و مستقل به نظر بیاید، پدرش یکی از معدود افرادی است که او نمی تواند بدون آنها زندگی کند. فرقی نمی کند که او چند سال دارد؛ ارتباط بین او و پدرش ورای سن و زمان است. او ممکن است به شما تعلق داشته باشد یا حتی عاشقتان باشد اما به خاطر داشته باشید که او در درجه ی اول، پدرش را دوست دارد.
" اما من اول او را دوست داشته ام و او را جایی در قلبم که همیشه به او تعلق خواهد داشت، حفظ کرده ام. و دعا کرده ام که روزی تو را بیابم اما باز هم سخت است که او را از خود دور کنم."

 این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

ترجمه  itrans.ir

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

به خاطر عشق یا به خاطر پول چطور از خیانت مالی پیشگیری کنیم

در

 همه ی ما خیالاتی مربوط به عشق در سر می پرورانیم. همه ی ما به دنبال آن شخص ایده‌آل و رابطه ای بر پایه ی احترام و توجه متقابل هستیم. اما وقتی پول وارد ماجرا می شود، چه پیش می آید؟ چه می شود اگر مخاطب خاص شما بر اساس چیزی که ترنت هم، بنیان گذار شرکت The simple dollar، آن را خیانت مالی نامید، عمل کند؟

همه ی ما داستان هایی درباره ی این که چطور پول و قدرتش می تواند رابطه های انسان ها را نابود کند، شنیده ایم. درباره ی رابطه های اشخاص معروفی که به خاطر پول به نتیجه نرسیده است، مطالبی خوانده ایم؛ از شارلمانی که با پول و قدرتش توانست با دسیدراتا ازدواج کرده و با این ازدواج، دو پادشاهی را یکپارچه کند و سپس او را کنار بگذارد، گرفته تا جدا شدن تد ترنر و جین فرندا و مسائل مالی تایگا که بر رابطه ی عاشقانه اش با کایل جنر مشکل ایجاد کرد. همه ی مثال های ذکر شده، مشاجره های مالی اشخاص مشهور و ثروتمند بودند. اما آیا این مسئله در زندگی ما افراد عادی هم وجود دارد؟ آیا پول می تواند عشق را از زندگی مشترک حذف کند؟ پاسخ «بله» است. همه ی ما فامیل یا دوستی داریم که چنین تجربه ای دارد. هرچند این مایه ی دلشکستگی است، اما واقعیت است. من دو دوست صمیمی دارم که زندگی های مشترکشان به دلیل مسائل مالی از هم پاشید. در هر دو مورد هم ( یکی از موارد مرد و دیگری زن است)، همسر آنها نان آور( کفیل خرج) پودند و از نظر رفاهی آنها را تأمین می کردند. در هر دو مورد هم وقتی شخص با شرایط دشوار مالی مواجه شد و بی پول شد، هم کاسبی و هم همسرش را از دست داد.
آیا شما در مورد پول بحث می کنید؟ بحث کردن بر سر مسائل مالی، مسئله ای عادی است. قبلاً هم در باره ی این موضوع (مقالاتی) نوشته ام. چرا به این دلیل که ما چه بخواهیم و چه نه، در زندگی هر روز با پول سر و کار داریم. این مسئله، همیشه جلوی چشممان است. ما هر روز با مسائلی مثل رابطه ی جنسی، مواد مخدر یا جنگ هسته ای مواجه نمی شویم اما حتی اگر در این لحظه در حال خرج کردن پول هم نباشیم، قبص اجاره یا رهن‌نامه مان در بین نامه ها است؛ قبض برق در حال محاسبه است؛ و بدهی به کالج، حتی اگر به آن فکر هم نکنیم، از بین نمی رود و ‌گریبانمان را می گیرد. مسائل مالی، شخصی هستند. برای بعضی، پول کارنامه ی زندگی تلقی می شود و برای بعضی دیگر، وسیله ای برای کنترل رابطه است. شیوه ای که برای مدیریت پول به کار می گیریم، ما را کور( کنترل) می کند. ما اغلب معتقدیم که شیوه ی اداره ی ما درست ترین شیوه است. زمانی که این باور را در خود تثبیت می کنیم، مشکلات، دعوا ها و تهمت زنی ها آغاز می شوند.
سنگ اول را درست بگذاریم
شفافیت
ما کلمه ی شفافیت را خیلی به کار می بریم اما در روابط و مسائل مالی، این کلمه واقعاً به کارمان می آید. هیچ رابطه ایر ا نمی توان بدون شفافیت مالی حفظ کرد. بدون شفافیت، استرس و عواقب راز هایی که نگه می داریم، ممکن است گریبان گیرمان شود. همچنین، این استرس تنها به محیط خانه اختصاص ندارد بلکه تمام زندگی تان را هم تحت شعاع قرار می دهد. از پرسش‌نامه ای که شرکت PwC در سال 2016 برای ارزیابی اوضاع مالی کارکنانش ارائه داده است، می توان دریافت که 52% کارکنان، درباره ی مسائل مالی خود استرس داشتند.
من نمی گویم که باید هروقت با شخص مورد علاقه تان برای صرف شام بیرون رفتید، بگویید "دوستت دارم." و سپس از او درباره ی امتیاز اعتباری اش سؤال کنید. در واقع، هر دوی شما می بایست حتی قبل از این‌که چنین ملاقات صمیمانه ای ترتیب دهید، در مورد اوضاع مالی تان با هم شفاف باشید. هرچند باورش سخت است، این طور به نظر می آید که مسائل مالی شخصی تر از مسائل جنسی باشند.
در طول زمانی که در اپرا شو فعالیت می کردم، شاهد این مسئله بودم که تهیه کننده ها زوج هایی را که حاضر بودند در مورد بعد جنسی زندگی خود صحبت کنند، به راحتی پیدا می کردند. اما وقتی از آنها خواسته می‌شد که درباره ی مسائل مالی خود صحبت کنند، پاسخ می‌دادند که: پول، مسئله ای خیلی شخصی است.
صحبت های عادی درباره ی پول، می تواند استرس را در رابطه تان کاهش دهد. در واقع، بانک TD در بررسی رابطه ی زوج ها و پول که در ژوئن سال 2015 انجام شد، گزارش کرد که زوج هایی که دست کم هفته ای یک بار در مورد مسائل مالی با یکدیگر صحبت می کنند، شادتر هستند. 42% آنها کاملاً خوشحال هستند که نیمه ی گم شده ی خود را پیدا کرده اند و 35% آنها هم عادی می‌باشند.(سیارک
شفافیت یعنی اینکه درباره ی میزان حقوق، بدهی ها، امتیاز مالی، سرمایه و مهم تر از همه، در مورد اهداف مالی تان صحبت کنید. نگفتن این مسائل، به طور قطع خیانت مالی به حساب می آید. با میل و رقبت این اطلاعات را در اختیار یکدیگر قرار دهید.
تیپ های( نوع شناسی) شخصیت مالی:
این طور به نظر می آید که هریک از ما با تیپ شخصیت مالی خاصی به دنیا می آییم. در کل، ما یا اهل پس انداز و یا اهل ولخرجی هستیم. شرکت امریپرایز در بررسی های اخیرش بر مسئله ی زوج ها و پول، دریافت که 73% افراد، سبک مدیریت مالی متفاوت با شریک زندگی شان دارند. نحوه ی تربیت شدن افراد هم تأثیر مهمی بر نحوه ی برخورد آنها با مسائل مالی دارد.
آیا پدر و مادرتا ن همیشه بر سر پول دعوا داشتند؟ آیا مادرتان پول ها را مخفیانه خرج می کرد و به شما می گفت تا چیزی به پدرتان نگویید؟ آیا پدرتان، که از مادرتان جدا شده است، هر گاه شما را می دید سعی می کرد با پول و خریدن وسایل مختلف، شما را تحت تأثیر قرار دهد؟
به مخاطب خاصتان بگویید که در چه شرایطی( مالی) بزرگ شده اید و چه سرگذشتی( مالی) دارید. هر دوی شما با شنیدن و بیان کردن این مسائل می توانید درک کنید که چطور عقیده ی طرف مقابل تان و شیوه ی مدیریت مالی اش ، شکل گرفته است. این به اختلال « من درست می گویم و تو در اشتباهی» خاتمه می دهد.
هدف تعیین کنید:
شما باید تعیین کنید که زندگی  شما با هم قرار است چطور باشد. کجا زندگی خواهید کرد؟ آیا قصد دارید اجاره نشین باشید یا صاحب‌خانه؟ بچه؟ سفر؟ این ها سؤال هایی هستند که برای هر شخصی پیش می آیند اما پاسخ به آنها حایز اهمیت است.
برنامه ریزی مالی واقع گرایانه داشته باشید و بر طبق آن عمل کنید:
کاغذ و خودکاری بردارید و درآمد و مخارج خود را بر روی آن یادداشت کنید. سپس، ببینید که چه هزینه هایی را می توان کاهش داد و ماهانه چقدر می توان پس انداز کرد. به یاد داشته باشید که برنامه را هر کسی می تواند داشته باشد اما مهم عمل کردن به آن است. بیشترو بیشتر تمرین کنید. پیش از این، چندین مقاله درباره ی برنامه های مالی، پس انداز و پول خرج کردن نوشته ام. زمانی را بررسی و یادداشت برداری از آنها اختصاص دهید.
زندگی عاشقانه خوبی داشته باشید و به این گفته ی ژاژا گابور توجه کنید: " من مردی می خواهم که مهربان و فهمیده باشد، آیا این توقع زیادی از یک میلیونر است؟" خب، شاید بهتر باشد به بخش اول جمله بیشتر توجه کنیم.

31 نقل و قول الهام بخش برای اینکه زندگی را بخاطر معنایش زندگی کنید نه بخاطر پول

 این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...