به مناسبت زاد روز ارنست همینگوی

ارنست همینگوی

به مناسبت زاد روز ارنست همینگوی

20 جولای 2019، 120مین سالگرد تولد یکی از هنرمندان عرصه ادبیات، ارنست همینگوی در جهان جشن گرفته می شود. سبک منحصر به فرد نویسنده به طور گسترده ای ادبیات قرن بیستم را تحت تاثیر قرارداده است. در سال 1954، همینگوی جایزه نوبل را به دست آورد.
ارنست همینگوی شهرت جهانی را به دست آورد و نه تنها به لطف کارهای خود، بلکه همچنین زندگی پر از ماجرا و چرخش های غیر منتظره ای که دوست داشت.
 
در آستانه تاریخ به یاد ماندنی سالگرد تولد ارنست همینگوی، sayarak.com به یاد نویسنده ی افسانه ای آمریکایی به حقایق جالبی درباره زندگی و کار این جاودانه در ادبیات می پردازد.
تحقیقات نشان داده است که پدر و مادر همینگوی دارای مشکلات روانی بودند. پدر از شدت افسردگی رنج می برد و در نهایت با تقنگ خودکشی کرد (پسر هم همین کار را می کند). مادر، خواننده اپرا ی شکست خورده بود: در برخی موارد او تصمیم میگرفت لباس و کلاه ارنست و خواهرش مارسلینو را به یک شکل، انتخاب کند. او آنها را "دختران" می نامید. و گاهی اوقات ، برعکس، مارسلینو و ارنست را به عنوان پسران صدا می کرد و آنها را "پسران کوچک" می نامید. ماکسیم چرتانوف، نویسنده بیوگرافی همینگوی که چند سال پیش توسط انتشارات گارد جوان منتشر شده است، معتقد است که او می خواست آنها را به عنوان دوقلوهای یکسان جنسی ببیند.

به مناسبت 120 سالگرد تولد ارنست همینگوی

محققان معتقدند که این امر باعث خستگی همینگوی شده است. به همین دلیل است که او پس از آن تلاش کرد تا با کمک فعالیت های کاملا مردانه، خود را ثابت کند: سفر به جنگ به عنوان سرباز یا روزنامه نگار، سافاری، ماهیگیری ... در واقع هیچ شواهدی از این وجود ندارد: با وجود کلاه ها، همینگوی از همان ابتدا پسر معمولی بود که بازی فوتبال، بوکس و مسافرت را دوست داشت.

ارنست همینگوی

محققان معتقدند که همینگوی تلاش کرده است تا خود را و تمام زندگی خود از طریق آزمون های مردانه ثابت کند.ارنست همینگوی در تاریخ ۲ ژوئیه ۱۹۶۱ میلادی با یکی از تفنگ‌های محبوبش،دولول ساچمه‌زنی باس‌اندکو، خودکشی کرد.

داستان آبخوری در خانه موزه که گربه ها از آن آب می خورند

ارنست همینگوی

ارنست همینگوی زمان زیادی را در بارِ مورد علاقه خود سپری می کرد ارنست از بار مورد علاقه اش یک سنگ توالت که مخصوص ادرار بود را دزدید و منطقش برای این عمل این بود که او در این محل مقدار زیادی پول ریخته ، پس مالک آن می باشد.
بعدها، Himingway سنگ توالت را به یک آب نمای باغی که گربه هایش از آن آب می خوردند، تبدیل کرد!

با موسولینی مصاحبه کرد

ارنست همینگوی

یکی از شگفت انگیز ترین نمونه ها از تغییرات  شخصیتی موسولینی که همینگوی  آن زمان در مقالاتش نوشته بود :او را در کنفرانس مطبوعاتی با 200 خبرنگار دیدم در لباس سیاه، زمانی که وارد اتاق شدیم چنان جذب مطالعه ی کتابی بود که گویا ورود ما را متوجه نشد!به آرامی به پشت سر او رفتم تا ببینم کتابی که این چنین او را جذب کرده و با علاقمندی می خواند چیست؟کتاب یک فرهنگ لغت انگلیسی فرانسوی بود که دیکتاتور آن را سر و ته گرفته بود! همینگوی بعد از این ملاقات او را بزرگ ترین شارلاتان نامید.
 

همینگوی آزار و شکنجه را متحمل شده است

ارنست همینگوی

اعتقاد بر این است که همینگوی از اختلال عاطفی دوقطبی رنج می برد: در پایان عمر خود، دچار فاز های سرخوشی با مراحل افسردگی عمیق و متناوب شده بود. نویسنده از ترس ناعادلانه رنج می برد (هرچند او به طور منظم مالیات پرداخت می کرد، فکر می کرد که قرار است به خاطر عدم پرداخت به زندان فرستاده شود)، از نظر نظارت FBI ترسناك بود(آنها واقعا به دنبال او بودند، اما همینگوی به افراد بی گناه مانند پیشخدمت ها حمله می کرد، فریاد می زد که آنها عامل FBI هستند). از آنجا که او جوان بود، الکل را در مقادیر زیادی می نوشید و علاوه بر آن قرصهای زیادی نیز مصرف می کرد - او مشکلات جسمی داشت و عوارض جانبی داروها همچنین باعث افسردگی شد ... به طور کلی، تصمیم گرفتند با درمان الکتروشوک درمانش کنند. این روش به آن اندازه ای که در فیلم ها نشان داده می شود هیجان انگیز نیست، البته، واقعا می تواند به افسردگی کمک کند، اما همچنین می تواند باعث از دست رفتن حافظه شود. همينگوي حقيقت را فراموش کرد (و به اين دليل بود که او نميتوانست «تعطيلات، که هميشه با شماست» را تمام کند) او نميتوانست هيچ چيز بنویسد.  و این خود عاملی شد برای بازگشت افسردگی مجدد. بعد از این همینگوی به فکر خودکشی افتاد.

ارنست همینگوی

همینگوی می دانست که او زیر نظر است. او  به دوستان خود میگفت که تلفن او شنود شده است،  و عوامل اف بی آی او را دنبال میکردند.
به دلیل این شیدایی، نویسنده به یک کلینیک روانپزشکی آمد و تلاش کرد تا خودکشی کند. به زودی او از مؤسسه پزشکی مرخص شد.
 

ارنست همینگوی دوقلو داشت

محبوبیت نویسنده، یک شوخی بی رحمانه با او داشته است. در سال 1933، همينگوی جعلی در ايالات متحده ظاهر شد . سرگردان در سرتاسر کشور سفر میکرد، به عنوان نویسنده و خود را  نویسنده معرفی می کرد، امضا همینگوی را جعل کرد، پول گرفت و به طور کلی شهرت نویسنده را نابود کرد. او هرگز دستگیر نشد و یک جریان حساب های پرداخت نشده به حساب های همینگوی اضافه کرد.
 

همینگوی بارها خطر کرد

همینگوی از چندین جنگ جان سالم به در برد. او زخمی شد و تقریبا در یک معجزه از مرگ نجات یافت: در طی جنگ جهانی اول، پزشکان 26 عدد ترکش از بدن او را خارج کردند و حدود 200 زخم بر بدن او وجود داشت. در سال 1930 او به یک حادثه جدی در خودرو داشت و در سال 1953 تقریبا در تصادف هواپیما نزدیک بود جان خود را از دست بدهد.

ارنست همینگوی

در سال 1918، همینگوی در جنگ جهانی اول شرکت کرد. همینگوی گفت:  "اگر من نروم، پس از جنگ نمی توانم در چشم مردم نگاه کنم". همانند بسیاری از مردان جوان در آن زمان، جنگ را به عنوان یک مسابقه فوتبال می شناخت. او گلوله توپ را به شرح زیر توصیف کرد: "تیم مهمان یک بازی کثیف را آغاز کرد. چیزی به ما پاسخ داد؟ »با این حال، به زودی، نظر او شروع به تغییر کرد: اغلب مجبور شد با اجساد روبرو شود. "پس از یک حمله مستقیم، بیشتر دوستان او پراکنده شدند.سپس او مجروح شد - ده ها ترکش را از بدن او خارج کردند که بسیار دردناک بود، (او یکی از آنها را بصورت آویز همیشه همراه خود داشت). 
اما او به یک ستاره تبدیل شد: اولین آمریکایی که در ایتالیا زخمی شد .او در مرکز توجه عکاسان و روزنامه نگاران قرار گرفت. و همینگوی در بیمارستان برای اولین بار به طور جدی عاشق پرستار Agnes von Kurovski ، که 8 سال مسن تر از او بود شد؛ اعتقاد بر این است که از این زمان به بعد رمان مشهور وداع با اسلحه را نوشت.
 
او در حلقه با مخالفان مبارزه کرد، بسیار قدرتمند بود و می توانست به قفس شیر  وارد شود. او در طول یک شکار زخمی شد و تقریبا در آتش سوخت. او اسکی و ماهیگیری را  دوست داشت.او از سیاه زخم، مالاریا، پنومونی، سرطان پوست، دیابت، هپاتیت، و از یک گلوله که از تفنگ محبوبش آزاد شد جان سالم بدر برد.
 

نوشیدنی مورد علاقه همینگوی

همینگوی نوشيدنی ها کوکتل کوبایی را ترجیح می داد.
 

همینگوی برای هر زن در زندگیش یک کتاب نوشت

نویسنده به راحتی زنان را دوست داشت و اغلب عاشق می شد. فرانسیس اسکات فیتزجرالد گفت که همینگوی یک کتاب برای هر زن دارد.او اولین عشق خود را برای یک پرستار، آگنس فون کوروفسکی، در رمان خود  به نام "وداع با اسلحه" توصیف کرد.
"تعطیلات است که همیشه با شما است" او به اولین همسر خود - الیزابت هندلی ریچاردسون اختصاص داده شده است. عشق به همسر دوم را ، Paulina Pfeiffer، همینگوی در داستان "Snow Kilimanjaro" برف های کلیمانجارو توصیف کرده است.
مارتا ، همسر سوم، الهام بخش نویسنده برای ایجاد رمان زنگ ها برای که بصدا در می آید". و کتاب  "در امتداد رودخانه به سمت درختها"  را به افتخار آخرین همسرش، مری ولش نوشت.
 

همینگوی گربه ها را خیلی دوست داشت

ارنست همینگوی

تا زمان مرگش، نویسنده به معنای واقعی کلمه به گربه ها عشق می ورزید. عشق نامحدود زمانی آغاز شد که یک گربه گربه شش انگشتی به نام Snow-White را از کاپیتان کشتی در Key West دریافت کرد. نویسنده به حیوان خانگی خود علاقه زیادی داشت.همیشه ده ها گربه در خانه همینگوی زندگی می کردند.

اعتقاد بر این است گربه ها و گربه های شش و هفت انگشتی که تا به حال در خانه همینگوی زندگی می کنند (اکنون خانه موزه) از نسل سفید برفی است. آنها حدود پنجاه گربه سرگردانند، هر جا که دوست دارند، می توانند روی مبل و تخت استراحت کنند و در باغ پیاده رویی کنند. آنها به طور منظم توسط یک دامپزشک معاینه می شوند، آنها هنوز هم از یک نوشیدنی ساخته شده توسط همینگوی از شیشه ی زیتون آب آشامیدنی می نوشند. حتی در باغ موزه همینگوی قبر گربه نیز وجود دارد. به هر حال، تعداد زیادی از گربه های شش انگشتی وجود دارد، نه تنها در خانه موزه، بلکه در سراسر شهر.
 

تیر اندازی به تصویر یک حریف عشقی

همسر چهارم همینگوی مری ولش در هنگام دیدار با نویسنده متاهل بود. طلاق از همسر قبلی او دشوار بود - او نمی خواست همسرش را ترک کند.
 
این نویسنده را خشمگین کرد و یک بار در هتلی در پاریس، یک عکس از شوهر سابق مری ولش،  به نام نوئل مانکز را در یک کاسه توالت قرار داده و به سمت او شلیک کرد. در نتیجه، لوله های فاضلاب به طور جدی آسیب دید و در چندین طبقه از هتل فاضلاب سرازیر شد. رسوایی وحشتناکی بود.
 

از عکس گرفتن متنفر بود

با وجود محبوبیت فراوان، همینگوی دوست نداشت عکسهای خود را ارائه دهد. به نظر می رسید که او به ستایش مشتاقانه  هوادارانش اعتقادی نداشت.یکی از تحسین کنندگان کار او به شدت خواهان گرفتن عکس از نویسنده بود و همیشه دنبالش می کرد. پس از 3 ماه، همینگوی یک کتاب را برداشت و در صفحه اول آن نوشت: «به ویکتور هیل، پسر واقعا مجنون.« نه »!
عکس مشهور همینگوی - یکی از آنها که در آن یک ژاکت ماهیگیری با یقه اسکی پوشیده در سال 1957 گرفته شد. با وجود سادگی ظاهری ژاکت، این ژاکت بسیار گران قیمت بود: توسط همسرش از بوتیک کریستین دیور خریداری شده بود و برای تولدش به او هدیه داده بود.

ارنست همینگوی

با وجود سادگی ظاهری ژاکت، این ژاکت بسیار گران بود 
 

آیا همینگوی عامل اطلاعات شوروی بود

همینگوی در دهه 60 میلادی در روسیه بود . و او خود یکی از طرفداران بزرگ ادبیات روسیه بود، تورگینف ، تولستوی و گوگول را خواند . در اوایل دهه 20 آنها می خواستند او را به عنوان روزنامه نگار به مسکو بفرستند . او از رفتن خودداری کرد به این علت که در روسیه، به گفته او، "هتل های بد و کثیف" وجود داشت. 
در 1940s، نام همینگوی در لیست آمریکا عامل اطلاعاتی شوروی موسوم به "آرگو" ذکر شده بود. چنین نتیجه گیری ها توسط نویسندگان کتاب "جاسوسان: ظهور و سقوط KGB در آمریکا" ("جاسوس: ظهور و سقوط KGB در آمریکا") جان ایل هینز، هاروی کلر و الکساندر وصلیف ساخته شده است.
نویسنده در زمستان سال 1940-1941 در نیویورک، عضو شورای جاکوب گلوس استخدام شد. با همکاری برای کار برای NKVD، همینگوی قانون کشورش در مورد جاسوسی را نقض نکرد.

ارنست همینگوی

شوروی ها از نوشته های او شگفت زده و جذب او شده بودند، زیرا آنها برای یک ایده نزدیک به آن، ایده ضد فاشیسم مبارزه می کردند.
در مورد منافع افسران اطلاعاتی شوروی، سیاستمداران و روزنامه نگاران که توسط آنها استخدام شده بودند می توانند به آنها در درک این کشور بیگانه کمک کنند، مقالاتی را چاپ کنند که تصویر مثبتی از اتحاد جماهیر شوروی را تشکیل دهند و همچنین بر سیاست ایالات متحده تاثیر بگذارد. در اتحاد جماهیر شوروی، همینگوی به عنوان یک روزنامه نگار به شمار می رفت که دارای ارتباطات فراوان و دایره ای گسترده از مخاطبین است.اما نویسنده به یک عامل جاسوسی تبدیل نشد، کمک او به نمایندگان اتحاد جماهیر شوروی، ناچیز بود، زیرا او اطلاعات مهمی نداشت.
 

نام همینگوی به عنوان یک برند تجاری

امروزه ارنست همینگوی یک نام تجاری در معنای واقعی کلمه است و یک علامت تجاری ثبت شده است. در اینترنت یک وبسایت وجود دارد که در آن شما می توانید محصولات این نام تجاری را خریداری کنید. به عنوان مثال ادکلن، بوربن، سدر، چرم، کهربا، صندل چوب ، توتون و وانیل (69 دلار برای 50 میلی لیتر). قهوه از کوبا یا از کیلمانجارو (1399 دلار برای 340 گرم) . و همچنین قایق های Himingway، عینک، قلم، سس، نمک دریا و ادویه جات و ... را خرید کنید.

آثار ارنست همینگوی

سال عنوان فارسی عنوان انگلیسی
۱۹۲۳ سه داستان و ده شعر Three Stories and Ten Poems
۱۹۲۴ در زمان ما In Our Time
۱۹۲۷ مردان بدون زنان Men Without Women
۱۹۳۳ برنده هیچ نمی‌برد The Winner Take Nothing
۱۹۲۶ خورشید همچنان می‌دمد The Sun Also Rises
۱۹۲۹ وداع با اسلحه A Farewell to Arms
۱۹۳۲ مرگ در ساعت یک بعدازظهر Death in the Afternoon
۱۹۳۵ تپه‌های سبز آفریقا Green Hills of Africa
۱۹۳۷ داشتن و نداشتن To have and Have Not
  برفهای کلیمانجارو  
۱۹۳۸ ستون پنجم و چهل و نه داستان کوتاه The Fifth Column and Forty-nine short stories
۱۹۴۰ زنگ‌ها برای که به صدا درمی‌آیند For Whom the Bell Tolls
۱۹۴۲ بهترین داستان‌های جنگ تمام زمان‌ها The Best War Stories of All Time
۱۹۵۰ در امتداد رودخانه به سمت درختها Across the River and into the Trees
۱۹۵۲ پیرمرد و دریا The Old Man and the Sea
۱۹۶۰ مجموعه اشعار Collected Poems
  شکست ناپذیر  

آثاری که پس از مرگ همینگوی منتشر شده‌است

سال عنوان فارسی عنوان انگلیسی
۱۹۶۴ "پاریس جشن بیکران" (مترجم: فرهاد غبرایی)، "عیش مدام" (مترجم: سیروس طاهباز، ترجمه ناقص)، "ضیافت سیار"
 
A Moveable Feast
۱۹۶۷ با نام ارنست همینگوی
 
(یادداشت‌های همینگوی از سال‌های اولیه اقامت در پاریس)
Byline: Ernest Hemingway
۱۹۷۰ داستان‌های کانزاس سیتی استار Stories Cub Reporter: Kansas City Star
۱۹۷۰ جزایر در طوفان Islands in the Stream
۱۹۷۰ باغ عدن (رمان ناتمام) The Garden of Eden
۱۹۹۹ حقیقت در اولین تابش True at the First Light
۱۹۶۱ تابستان خطرناک Dangerous Summer

 

نظرات

برای ارسال نظر باید وارد حساب کاربری شوید. ورود یا ثبت نام

بیشتر بخوانید