در 8 آگوست 2019 ، نمایش برتر فیلم جدید کوئنتین تارانتینو با نام Once Upon a Time روزی روزگاری در هالیوود در روسیه برگزار شد. فیلم روزی روزگاری در هالیوود بررسی های بسیار بحث برانگیز را از بینندگان سینمای جهان برانگیخته است: از ناامیدی کامل گرفته تا لذت کامل. دلیل چنین عقاید دوگانه چیست؟ در حقیقت ، قبل از تماشای یک فیلم ، فقط باید با برخی واقعیت ها آشنا شوید که باعث می شود فیلم را بیشتر درک کنید: "روزی روزگاری در هالیوود" - این نه تنها ادای احترام به هالیوود دهه 1960 بلکه تلاش یک کارگردان مشهور برای بازنویسی تاریخ است.
خود کارگردان توصیه می کند که مخاطب به هیچ وجه قبل از تماشای فیلمش ، نقدها را نخواند. کوئنتین تارانتینو معتقد است که شما خودتان باید در جو تصویر غوطه ور شوید ، آن را حس کنید و آن را تحقق ببخشید. او بدون در نظر گرفتن نظرات دیگران از ادراک عینی از خلقت خود دفاع می کند.
لئوناردو دی کاپریو ، قاب از فیلم Once Upon a Time روزی روزگاری در هالیوود.
عاشقان فیلم های هالیوود دهه 1960 مطمئناً از کار تارانتینو قدردانی می کنند. موسیقی ، پوستر ، عکس از وسترن ها و کمدی های محبوب ، به ما اجازه نمی دهد دقایقی را فراموش کنیم که وقایع در چه زمانی اتفاق می افتد. اما در عین حال ، اگر داستان واقعی را که نیم قرن پیش اتفاق افتاده است ، نمی دانید ، فیلم به نظر کسل کننده خواهد شد.
در نمایش برتر فیلم در لس آنجلس.
در سال 1969 ، خبری فاجعه آمیز کل لس آنجلس آمریکا را برانگیخت. نام چارلز منسون ، كه در فیلم توسط كوئنتین تارانتینو استفاده شده بود ، به شخصیت شر تبدیل شد.
لئوناردو دی کاپریو و برد پیت ، قاب از فیلم Once Upon a Time روزی روزگاری در هالیوود.
و پس از مرگ چارلز منسون ، به نظر می رسد ، این خشونت هنوز به طور کامل منتشر نشده است ، زیرا پیروان و هواداران وی باقی مانده اند و خواستار آزادی کسانی شدند که مستقیما با فاجعه مرتبط بودند. کوئنتین تارانتینو گویی با استفاده از فیلمش از یک وسیله روانشناختی شناخته شده استفاده می کند و بیننده را وادار می کند از آنچه که نیم قرن پیش اتفاق افتاده بود باخبر شود اما با یک پایان متفاوت.
منتظر خوشبختی
شارون تیت / عکس
شارون تیت ، بزرگترین دختر از 3 دختر سرهنگ نظامی پائول تیت و همسرش دوریس ویلت ، از کودکی دختری بسیار جذاب اما فوق العاده ترسو بود. او از شش سالگی در مسابقات زیبایی شرکت کردهبود. در اولین فیلمبرداری در جمع ، شارون تیت با ریچارد بایر بازیگر آشنا شد ، که به او توصیه کرد که در مورد حرفه بازیگری در فیلم فکر کند.
رومن پولانسکی / عکس
پس از عزیمت به ایالات متحده آمریکا ، دختر واقعاً شروع به بازیگری در فیلم کرد. او با تبلیغات و نقش های کوچک در سریال شروع کرد و پس از فیلمبرداری در فیلم "چشم شیطان" ، به یکی از نقش های اصلی در فیلم رومن پولانسکی دعوت شد.
شارون تیت / عکس
در ابتدا ، این کارگردان به سادگی به بازیگر 24 ساله در کار خود کمک کرد ، اما به زیبایی و جذابیت شارون تیت بی توجه نبود. به تدریج ، این رابطه فراتر از بازی در فیلم قرار گرفت و یک عاشقانه پرشور منجر به عروسی شد. آنها به عنوان یکی از زیباترین و درخشان ترین زوج های هالیوود خوانده می شدند ، همسر جوان پولانسکی حرفه ی موفقی را پیش بینی میکرد و منتقدین بر این باور بودند که او هر فرصتی را برای تبدیل شدن به موفق ترین بازیگر زن هالیوود از دست نمی دهد.
درست است که در سال 1969 او کمتر به فکر موفقیت در آینده یا نقشهای واضح در سینما بود. او منتظر به دنیا آمدن فرزند اول خود بود و نگران عدم حضور شوهرش بود که در یک در انتظار فرزند را بدون تنها نمی گذاشتند.
مارگوت رابی و قهرمان واقعی او شارون تیت. / عکس
سپس ، در تابستان سال 1969 ، هیچ کس نمی توانست تصور کند که شارون تیت و دوستانش قرار است به دست قاتلان بمیرند.
نزدیک شدن به پایان جهان
چارلز منسون / عکس
چارلز منسون را نمی توان در کودکی خوشبخت نامید. مادرش به سختی می توانست نام پدرش را به یاد بیاورد و شادی اصلی او اصلاً نوزاد تازه متولد شده نبود ، بلکه مردان و آزادیهای فراوان بود. به طور طبیعی ، در حال رشد ، چارلز به عنوان قابل درک ترین مسیر پیش رفت: سرقت ، باز هم سرقت و سرقت ماشین.
در سن 13 سالگی به مدرسه ویژه ای برای بزهکاران نوجوان فرستاده شد و در آنجا اتفاقی افتاد كه قلدری و حتی خشونت از سوی ارشد های مدرسه تجربه كرد. تنها دفاع از بزهکار نوجوان نقش دیوانه بود که او را در موقعیت های سخت از حملات محافظت می کرد.
دامون هریمان و قهرمان واقعی او چارلز منسون. / عکس
در سال 1967 ،تصمیم گرفت موسیقی را شروع کند، در نتیجه، نواختن گیتار را فرا گرفت. و او خود را تقریباً به عنوان ناجی بشریت تصور می کند.
باید فهمید که دهه 1960 در آمریکا دوران اوج هیپی ها ، دوران عشق آزاد و تمایل به گسترش آگاهی به هر وسیله ای است. در این موج ، منسون شروع به تبلیغ ایده های خود کرد. وی خواستار اتحاد همه کسانی بود که جامعه آنها را طرد کرده بود. براساس آموزه های منسون ، "خانواده" بود که پس از پایان جهانی که توسط او پیش بینی شده بود ، پایه و اساس تولد دوباره بشریت شود.
"خانواده" توسط چارلز منسون. / عکس
منسون تازه کشف شده پیروانی بیش از 30 نفر را در اطراف خود جمع کرد. هر یک از آنها نه تنها با روح خود بلکه به بدن خود نیز به «معلم» خود اختصاص داده شده بود. اعضای "خانواده" وی با اشتیاق به سخنان منسون گوش می دادند و برای انجام هر یک از دستورات وی آماده بودند. آنها احساس می کردند تقریباً فوق بشر هستند از رابطه جنسی گروهی ، تجارت مواد مخدر و ....ا استفاده می کردند.
وقتی منسون فهمید که نمی تواند نوازنده معروفی شود ، شروع به تبلیغ ایده های قریب الوقوع جنگ بین سفید پوستان و پوست های تیره و ثروتمند و فقیر کرد.
تراژدی بندیکت کانیون
خانه 10050، اینجاست که فاجعه اتفاق افتاد. / عکس
"خانواده" منسون حتی حامیان مالی خاص خود را نیز داشت ، از جمله درامر دنیس ویلسون و تهیه کنندگی تری ملچر. تری ملچر ، که در آن زمان در 10050 در بندیکت کانیون زندگی می کرد ، با قولی برای ضبط آلبوم به منسون اطمینان داد و سپس او را نپذیرفت ، و نمی خواست هیچ ارتباطی با دین رئیس "خانواده" داشته باشد.
در بهار سال 1969 ، دنیس ویلسون از پناه دادن به چارلز منسون و یارانش امتناع ورزید. همه آنها مجبور بودند در Span Ranch مستقر شوند.
آستین باتلر و قهرمان واقعی او چارلز واتسون.
زمان آن فرا رسیده است و "گورو" به یارانش اعلام كرد كه مأموریت دارند كه پایان جهان را آغاز كنند. اولین کسانی که به دست "ناجیان بشر" به قتل رسیدند ، دو فروشنده مواد مخدر بودند که منسون با آنها درگیری داشت. شامگاه 8 اوت 1969 ،منسون، چارلز واتسون و سه دختر را به خانه 10050 فرستاد و به آنها دستور داد كه هر كسی را كه در آنجا پیدا می كنند بكشد.
سوزان اتکینز ، پاتریشیا کارنوینکل ، لسلی ون هوتن. / عکس
شارون تیت ، نه ماهه باردار ، هنگامی که چهار نفر دیوانه در حوالی نیمه شب به خانه وارد شدند ، با سه دوستش در خانه بود. واتسون حتی قبل از وارد شدن به خانه شروع به شلیک به استفان کرد که به طور تصادفی ماشینش را در همان نزدیکی متوقف کرده بود. آن مرد فقط 18 سال داشت.
یکی از مهاجمان ، لیندا کازابیان ، در خارج از خانه باقی ماند و چارلز واتسون ، سوزان اتکینز و پاتریشیا کارنوینکل به کسانی که در خانه بودند حمله کردند. صبح روز 9 اوت ، یک مسخدم، اجساد شارون تیت ، ووتیک فریکوفسکی ، ابیگیل فولگر و جی سابرینگ را پیدا کرد. همه چیز در اطراف در سیل خون غوطه ور بودند. شارون 16 زخم چاقو خورده بود.
شارون تیت / عکس
روز بعد ، هالیوود خبر قتل مشابه دیگری را منتشر کرد. این بار قربانی صاحب سوپر مارکت های Leno La Bianca و همسرش بود. هراس آغاز شد ، بسیاری از زندگی خود و زندگی فرزندانشان می ترسیدند.
منسون در طی دادرسی گفت: او از هیچ چیز پشیمان نیست
گروه منسون دو ماه بعد گرفتار شدند. با همکاری لیندا کسابیان با تحقیقات ، تصویر این جنایت کاملاً معلوم شد. هنگامی که جنایتکاران در مورد شارون صحبت می کردند ، حتی وقتی بسیاری از محققان در طول زندگی خود به سختی گریه می کردند ، نمی توانستند جلوی ریختن اشک خود را بگیرند ، و دعا می کردند که از قاتلان او نوزادی متولد نشود.
عکس از فیلم Once Upon a Time روزی روزگاری در هالیوود.
منسون و شش نفر از دستیاران وی به اعدام محکوم شدند ، اما در کالیفرنیا این قانون لغو شد. منسون که اکنون حکم حبس ابد را در دست داشت ، یک فرد مشهور شد و در طی مصاحبه به وضوح از آن لذت میبرد. او موفق شد حتی در داخل سلول زندان ترس را القا کند. یک تهدید مداوم وجود داشت که وی فرار کند ، یا پیروان او "مأموریت" را ادامه دهند.
"روزی روزگاری در روزی روزگاری در هالیوود" شما باید تماشا کنید.
قاتلانی که امروز زنده مانده اند ، تلاشهای خود برای آزادسازی رها نمی کنند. منسون در سال 2017 درگذشت ، سوزان اتکینز ، که شخصاً شارون تیت را به قتل رساند ، در سال 2009 بر اثر انکولوژی مغز درگذشت. پاتریشیا کارنووینکل 14 بار ، و چارلز واتسون - 16 بار خواستار آزادی شده اند که رد شده است.
بستگان شارون تیت با وجود تهدیدهایی که امروز از طرفداران منسون دریافت می کنند ، همچنان بر اصرار به حبس ابد قاتلان ادامه می دهند.
فیلمی از کوئنتین تارانتینو فرصتی برای دیدن همه این وقایع از منظر زمان و عقاید خود درباره عدالت فراهم می کند. در حقیقت ، "روزی روزگاری در هالیوود" ، مانند بسیاری دیگر از آخرین فیلم های تارانتینو ، نوعی جواهر برای مخاطبان است. در روانشناسی عملی چنین تکنیکی وجود دارد که فرد مجبور می شود بار دیگر از وضعیتی، جان سالم به در ببرد که روان او را دچار آسیب می کند اما با یک پایان خوش.
رومن پولانسکی و شارون تیت یکی از مهمترین و غیرمعمول ترین زوج های هالیوود بودند. او یک چهره زیبا و فرشته مانند داشت ، او یک کارگردان با استعداد بود که از وحشت های جنگ جان سالم به در برد.آنها سرشار از امید بودند و در انتظار تولد فرزند اول خود بودند. اما حتی در بدترین رؤیا ، رومن و شارون نمی توانستند تصور کنند که پایان بی رحمانه داستان آنها چه خواهد بود.