دنیای شور، لطف و زیبایی در پرتره های زیبا از نقاش لهستانی
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸
در دوران مدرن ، دشوار است باور کنید که کمی بیش از یک قرن پیش ، در هنرهای تجسمی فقط تعداد کمی از زنان هنرمند حضور داشتند. اما زمان در حال تغییر هستند - بسیاری از موارد در حال تغییر هستند. و اکنون حتی تصور اینکه زنان نمی تواند به هیچ وجه مشغول حرفه ای باشد فقط به این دلیل که زن است ، عجیب است. و امروز ما شما را به عنوان نماینده روشن پرتره های مدرن - هنرمند لهستانی آنا بوچک ، که برای خودش یک موضوع ابدی در هنر انتخاب کرده است، می بریم. موضوع یک زن مدرن ، پرانرژی ، آزاد ، پرشور و پرتحرک .
چند کلمه در مورد هنرمند
عکس از آنا بوچک در استودیوی شخصی.
آنا بوچک ، هنرمند با استعداد ، معاصر در سال 1973 در لهستان متولد شد. وی پس از فارغ التحصیلی از آکادمی هنرهای زیبا در گدانسک با درجه نقاشی و طراحی ، مدرک لیسانس گرفت. با گذشت سالها از جستجوی خلاق ، این هنرمند سبک نقاشی و طراحی دیدنی و جذاب خود را پیدا کرد و یک سبک بصری قابل تشخیص را توسعه داد. به هر حال ، برخی از مورخان هنر معتقدند که سبک این نقاش او تا حدودی یادآور Vrubel است.
پرتره نقاش آنا بوچک.
اکنون بسیاری در مورد آنا به عنوان بهترین نقاش پرتره معاصر در اروپا صحبت می کنند. احتمالاً بسیاری با این موضوع مخالف هستند و شاید هم درست باشند. و امروز ، خواننده ما فرصت بسیار خوبی خواهد داشت تا به دنیای نقاشی باورنکردنی یک هنرمند اهل لهستان اشنا شود و نگرش شخصی خود را نسبت به کارهای او بیان کند.
پرتره توسط آنا بوچک.
هنرمند با الهام از تئاتر نقاشی می کند
جالب اینجاست که خود هنرمند اعتراف می کند که الهامات خود را از هنرهای تئاتری با قوانین و زیبایی شناسی خاص خود می گیرد. زیرا او معتقد است که تئاتر دقیقاً مکانی است که شخصیت های روی صحنه احساساتی تر و بیانی تر ، پویا و آزاد تر هستند. او ترجیح می دهد شخصیت های اصلی را به تصویر بکشد ، از ژست های بازیگران و احساساتی که در آنها اعماق ماهیت انسانی خود را بیان می کنند ، لذت ببرد.
پرتره توسط آنا بوچک.
این احساسات شدید بازیگران است که به او الهام می دهند تا پرتره هایی از اثر شگفت انگیز را برای بیننده بسازد. شخصیت های او معمولاً تصاویر داستانی یا جمعی هستند که متناسب با احساسات خاصی منجمد می شوند. این هنرمند با دور کردن آگاهانه آنها از تصویر طبیعی ، نه تنها زیبایی جسمی و عاطفی بلکه زیبایی معنوی را به بیننده خود منتقل می کند.
پرتره توسط آنا بوچک.
"بدون شک ، نیروی محرکه اصلی هنر من تئاتر شد - مهمترین منبع الهام و تجربه معنوی برای من ، هم برای بیننده و هم برای هنرمند. هر دو جنبه برای من به همان اندازه مهم است. اولین و شاید مهمترین عاملی که داشت این تأثیر هنوز به طور مستقیم بر مضامین نقاشی های من تأثیر می گذارد - این نگرش به اندازه خود تئاتر نیست به شخصی که در او وجود دارد و طبق قوانینش زندگی می کند. " - - اینگونه است که خود آنا کار خود را توصیف می کند.
پرتره توسط آنا بوچک.
شایان ذکر است که به معنای واقعی کلمه ، هر تصویر از این هنرمند مملو از یک فضای روانشناختی قدرتمند است که از طریق چهره های واضح صورت و حرکات مدل ها ، و همچنین یک پالت رنگی کاملاً انتخاب شده به بیننده منتقل می شود.
هر یک از نقاشی های او تصویری است که با رنگ بیان می شود. با استفاده از روش توسعه یافته ، این هنرمند تصویر را در هواپیماها و صورتهای کوچک تقسیم می کند که پرتره را به نوعی الگوی موزائیک مسطح حجمی تبدیل می کند.
پرتره توسط آنا بوچک.
می خواهم اضافه کنم که آنا ، پرتره های تصویری خود را بر اساس سبک Art Nouauau بر روی بوم های چشمگیر خلق می کند ، که بیننده را تحت تأثیر قرار می دهد و باعث زیبایی و جذابیت آن می شود.
لحظات زندگی در پرتره های آنا بوچک
پرتره هایهنرمند لهستانی ، پر از زیبایی چهره های زنانه و لطافت
پرتره توسط آنا بوچک.
جلوه های ویژه در نقاشی
پالت آنا بوچک بسیار ساده است ، ویژگی بارز آن لمس های جسورانه و سنگین است و یادآوری مبهم از سبک آشنای وروبل. وفور رنگ های آبی و یا سایه های بژ پاستیل با شدت های مختلف آرامش می بخشد و بیننده را به تفکر وادار می کند. جلوه های ویژه ای که این هنرمند به طرز ماهرانه ای در کار خود به کار می برد نیز مسحور کننده است: تکان دادن موها ، پاشیدن آب ، تابش آفتاب ، رفلکس ها - همه اینها توجه بیننده را به خود جلب می کند و آنا را مجبور می کند تا نگاهی طولانی به نقاشی بیندازد.
پرتره توسط آنا بوچک.
پرتره توسط آنا بوچک.
پرتره توسط آنا بوچک.
رنگ - طیف احساسات و تجربیات
این رنگ نقاشی های هنرمند است - این ، البته ، قدرتمندترین تجربه عاطفی است، که از لحظه زندگی گرفته شده است ، رنگ های خالص متبلور .
پرتره توسط آنا بوچک.
غالبا آنا یک پیش زمینه مونوفونیک روشن را انتخاب می کند و تصویری کاریزماتیک متضاد را بر روی آن ایجاد می کند ، پر از پویایی داخلی و درام شخصی - مثل صحنه تئاتر. و گاهی اوقات هنرمند ترکیبی از پس زمینه آرام پاستلی را به تصویر می کشد.
پرتره توسط آنا بوچک.
طرح رنگ به صورت جداگانه با تصویر هر دختر انتخاب می شود. این یک تأکید اضافی در انتقال وضعیت عاطفی هر پرتره است. تلاقی تند و متمایز از رنگ های روشن و سایه های روشن به معنای واقعی کلمه در غیر منتظره ترین لحظه خودنمایی می کند ، و جلوه اصلی نمایشی را به نقاشی ها می بخشد.
پرتره توسط آنا بوچک.
پرتره توسط آنا بوچک.
پرتره توسط آنا بوچک.
پرتره توسط آنا بوچک.
در خاتمه ، متذکر می شوم که نگاه کردن به پرتره های زنانه آنا بوچک ، که از شیوه ای خلاقانه و به یادماندنی برخوردار است ، همیشه برای بیشتر بینندگان لذت بخش است ، زیرا دنیای زیبای رنگ ها و تصاویر پویا، بازی احساسات و عواطف انسانی و زندگی را ایجاد می کند که غالباً در هنر معاصر فاقد آن هستیم.
هنرمند نقاش کره ای می گوید : مردم در توهمات زندگی می کنند.آنها همه چیز را به شیوه ذهنی خود می بینند.این دیدگاه های مختلف دنیا را دشوار و گاهی گیج کننده می کند. مانند بسیاری از هنرمندان قبل ، یون ترجیح می دهد که این مفهوم را از طریق هنر بیان کند، نقاش Dain Yoon تمام کارهای خود را با رنگ و وسایل آرایش روی پوست بدنش طراحی می کند ، با استفاده از بدن به عنوان یک بوم.
Dain Yoon یک استاد واقعی ایجاد توهم است،او نقاش های سورئالیستی شگفت انگیز را روی دست ها، چهره، بدن و محیط خود، از جمله برخی از اشیاء ایجاد می کند. او با وسایل آرایش و آبرنگ، پرتره هایی زیبایی ایجاد کرده بود.
جنبه کلیدی خلاقیت Dain Yoon تنوع و پیچیدگی طبیعت بشر است. و شیوه ای که او به طرز ماهرانه ای از احساسات متضاد، کیفیت و دیدگاه های شخصی در کارهای پیچیده خود نشان می دهد، اغلب مردم و هنرمندان حرفه ای را خیره می کند و لذت می برند. Dain Yoon می گوید که حتی یک چیز بی ارزش در زندگی عادی می تواند منبع الهام بخش باشد.
علاوه بر مفاهیم اصلی کار Dain Yoon از جنبه های رسمی هنر غرب استفاده می کند. به طور خاص، آن را به خلاقیت خیالی خود پیوند می دهد، او از پوست خود به عنوان یک بوم نقاش استفاده می کند.
به طور شگفت انگیز، تنها با قلم مو، او می تواند یک معجزه واقعی ایجاد کند: در اینجا شما و نقاش های لوهانگوگ، انتزاع بی حد و حصر و زیبا، تصاویر مرموز و مهارت های سنتی Gzhel را می بینید. هر یک از کارهای او شامل هزاران ذرات کوچک است. خوب، چه کسی دیگری با استفاده از چهره خود برای دیگر اهداف مورد نظر استفاده می کند و همچنین چهره های مضحکش را با قلم مو می کشد؟ بنابراین، یون می تواند یک نوآور نامیده شود،که نه به دنبال راه های آسان بلکه فقط راه رفتن در مسیر شناخت خلاقیت خود است.
همانطور که می دانید به منظور شناختن و محبوب شدن بین مردم،شما باید مسیر سخت و پیچیده تری را بروید که،منجر به یک المپوس خلاق شوید.(اشاره به بزرگترین آتشفشان سامانه خورشیدی است)
هنرمند آمریکایی مریلین ساندرلند، مجسمه های کدو تنبل خود را با استفاده ی هنری از برگ ها، گل ها و انواع توت ها، مجسمه های ماهی فوق العاده، پرندگان و پروانه ها ، سبزیجات معمولی که در یک باغ دیده می شود به یک شاهکار شگفت انگیز تبدیل کرده است. این نمایشگاه های عجیب و غریب حکاکی شده بدون شک آثاری هنری هستند که مخاطبین از آن لذت می برند و او را برای کاری خوب و سخت یک هنرمند ماهر تحسین می کنند.
هنر طنز تلخ در کاریکاتور، که نه تنها صلح آمیز ترین، بلکه یک سلاح بسیار قدرتمند است، همان گونه که در واقعیت وجود دارد موجب تحریک انسان ها در جهان مدرن می شود. امروز ما در کنار این هنر طنز تلخ به آثار هنرمند کاریکاتوریست گرهارد هادرر اتریشی نگاهی کوتاه می اندازیم.
گرهارد هادرر، بیش از سی سال است که به طور آشکار مشکلات مردم مدرن را به چالش می کشد.
رژیم گیاهخواری کاریکاتور از گرهارد هادرر
شناسایی تصویر، کاریکاتور از گرهارد هادرر
سیستم مالیاتی کاریکاتور از گرهارد هادرر
لبخند بزن
من هیچ چیز نمی بینم من نمی توانم چیزی بشنوم. من به کسی چیزی نخواهم گفت
محل تنهایی کاریکاتور از گرهارد هادرر.
جالب است که تقریبا هر بیننده قادر خواهد بود خود را در کاریکاتور ها پیدا کند، هرچند که هر کس نمی تواند ضعف هایش را بیابد.
گاهی اوقات ما چیزهای بسیار وحشتناکی را که به نظر می رسد عادی و ناچیز هستند را متوجه نمی شویم، اما آنها ناگهان شروع به تغییر معنی می دهند و این بوسیله کاریکاتوریست هایی صورت می گیرد که به دیدن ارواح زندگی مدرن و نمایاندن طنز تلخ آن، بی رحمانه روی ضعف های انسان مدرن انگشت می گذارند.
هنرمند کاریکاتوریست گرهارد هادرر
گرهارد هادرر (گرهارد هادرر) در سال 1951 در نزدیکی لینز (اتریش) متولد شد. گرهارد از سن نوجوانی با داشتن توانایی فوق العاده، تصاویر هنری، گرافیک تبلیغاتی و هنر حکاکی را مورد مطالعه قرار داد. سپس، به دنبال سبک و جهت خود در کار ، به عنوان یک طراح و هنرمند تبلیغاتی کار می کرد. نمی توان گفت که کار او جالب نبود، اما روح ظریف هنرمند هنوز به هدف خود نرسیده بود.
هادرر در سال 1985، تصاویر تجاری و کسب و کار تبلیغاتی را ترک کرد، و به یک هنرمند طنز آزاد تبدیل شد.
و بعد از چند سال، این کاریکاتور بود که هسته اصلی و محکم خلاقیت هنرمند بود و درکاریکاتور بود که هنر منحصر به فردش آشکار شد.و از دهه نود، کاریکاتوریست شهرت جهانی کسب کرد و تبدیل به شناخته شده ترین طراح مدرن طنز شد.
چگونه زها حدید، در دنیای معماری به موتزارت زمان تبدیل شد
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸
در 31 اکتبر 1950 ، یکی از برجسته ترین معماران زمان ما به دنیا آمد . مجله فوربس در سال ۲۰۰۸ او را به عنوان شصت و نهمین زن قدرتمند جهان لقب داد، زها حدید چشم انداز معمول در مورد اشیا را انکار کرد ، پروژه های او بسیار غیرقابل تصور خوانده می شد ، وی 17 سال مناقصه ها را از دست داد ، اما او کسی بود که دنیای معماری را کاملاً تغییر داد.
ما در sayarak.com همیشه مجذوب شکل های معماری آینده نگرانه ساختمانهای بزرگ هستیم که هنوز پس از مرگ زها حدید ساخته می شوند و امیدواریم که داستان یکی از زنان معمار، شما را به تحقق جسورانه ترین ایده ها تشویق کند.
در ابتدا ، زها حدید می خواست ریاضیدان شود و حتی در دانشگاه آمریکایی بیروت تحصیل
کرد. با این حال ، در زمان هایی ، او به طور ناگهانی متوجه شد که روح او دیگر نه در اعداد بلکه در اشکال است و به معماری متمرکز شده است.
به زودی ، حدید به لندن رفت و در آنجا با معمار مشهور هلندی Rem Koolhaas آشنا شد. او بلافاصله به استعداد دانش آموز خود توجه کرد و مربی او شد.
استاد زها حدید را "سیاره ای در مدار خود" نامید. پس از فارغ التحصیلی ، Koolhaas حدید را به کار در دفتر خود در روتردام دعوت کرد. پس از 3 سال همکاری ، زاها تصمیم گرفت که برای شروع تمرین مستقل خود آماده است و به لندن بازگشت.
در همین زمان ، حدید، اسکار را در دنیای معماری دریافت کرد.
به گفته زاها ، پس از شرکت در ساخت مرکز هنرهای معاصر سینسیناتی ، علاقه واقعی به کار وی نشان داد . علاوه بر این که این نخستین موزه در آمریکا بود که توسط یک زن طراحی شده بود ، ایده ای کاملاً واضح از هویت سازمانی حدید داشت - مانند دیوارهایی که در حال خزیدن بر روی یکدیگر هستند با گوشه های تیز و شکل های غیر منتظره ای طراحی شده بود.
با این حال ، 2004 پیروزی واقعی برای حدید بود: برای پروژه مرکز ورزش های آبی در لندن ، او جایزه Pritzker را دریافت کرد که در دنیای معماری، اسکار محسوب می شود. زها اولین زنی بود که چنین جایزه ای را دریافت کرد.
پس از آن ، حدید به یکی از شیک ترین معماران جهان تبدیل شد ، اما این عنوان با او شوخی بی رحمانه ای انجام داد. واقعیت این است که به زودی منتقدان، زن را متهم کردند که خیلی مشتاق به خودنمایی است و کارکرد ساختمانها را فراموش می کند. و اتهامات مبنی بر عدم موفقیت ساختمانهایش را دریافت کرد.
بنابراین ، پس از احداث مرکز ورزش های آبی و پیروزی او ، برخی از تماشاگران رده بالا شکایت کردند که به دلیل سقف استادانه ساختمان ، نمی توانند ببینند که در استخرهای عرصه چه اتفاقاتی می افتد .
نمونه دیگر موزه هنرهای مدرن MAXXI در رم است. کارشناسان آن را برای نمایش اشیاء هنری نامناسب دانستند . واقعیت این است که ساختمان یک پیچ و خم یک طرفه طولانی است و کاملاً مشخص نیست که چه اشیایی را می توان در آنجا قرار داد. علاوه بر این ، این موزه چنان بزرگ است که حتی نقاشی های بزرگ در آن نیز کاملاً گم می شدند. بنابراین ، ساختمان MAXXI به خودی خود یک بنای یادبود است.با این وجود ، پروژه های حدید و دست نوشته های وی به یکی از شناخته شده ترین پروژه های معماری در جهان تبدیل شد.
گاردین لقب حدید را "ملکه آرک و منحنی" ، که آزاد هندسه آزادانه در معماری است، نامید .حدید واقعاً در تمام زندگی خود مشغول این واقعیت بود که کلیشه ها را نابود کرده و به طور کلی کانونهای پذیرفته شده را پشت سر بگذارد و فراتر از فضای معمول شود.
به هر حال ، دفتر زها حدید یکی از اولین کسانی بود که به رویکرد پارامتری برای طراحی روی آورد. این رویکرد به ما امکان پردازش مقادیر زیادی از داده ها را می دهد كه براساس آن می توان ساختار بسیار پیچیده ای از ساختمان ها را محاسبه كرد. علاوه بر این ، کامپوزیت پلاستیک، که به شما امکان می دهد ساختمانهایی با شگفت انگیزترین شکل بسازید ، به تحقق پروژه های خارق العاده معمار ستاره کمک کرد .
به طور کلی می توان کل رویکرد حدید به معماری را هنر ی نامید. او کارکرد گرایی و خردگرایی را رد کرد و فقط به تخیل خود تکیه کرد.
در آغاز و اواسط راه، زها جسورانه ایده های بلند پروازانه خود را مجسم می کند. در حال حاضر همه سبک هنری حدید را می دانند ، و او حتی مقلدینی نیز دارد. ساختمانهای او فقط اشیاء موجود در فضا نیستند بلکه آثار هنری واقعی هستند. آنها با سفینه های فضایی مقایسه می شوند و برای چشم انسان بسیار غیر معمول به نظر می رسند.
هر ساله پروژه های حدید بیشتر، دقیق تر و گران تر می شدند.
هر پروژه بعدی حدید از پروژه قبلی قدرتمندتر است. و البته تمام ایده های او هزینه های زیادی را در بر داشت. به عنوان مثال ، ساخت مرکز طراحی پلازا دونگ دایمون در سئول و مرکز معروف حیدر علی اف در باکو صدها میلیون دلار هزینه داشته است.
در همان زمان ، جهان بحران سال 2008 را تجربه می کرد و در تلاش برای کم کردن هزینه ها هستند. بعداً ، زاخا به دلیل عدم استفاده از فضای موجود در پروژه هایش ، مورد انتقاد قرار گرفت . با این حال ، فوق ستاره معماری همه ادعا ها را رد می کند و هنوز هم مشتری های خود را پیدا می کند. در چین ، کشورهای نفتی خاورمیانه ، بودجه ساخت بان بنا ها با اقتصاد آنها سازگار است و آنها می توانند گرانترین ساختمان ها را بسازند.
در این زمان پروژه های حدید مانند هتل 40 طبقه در شهر چین ماکائو ، یک اپرا در گوانگژو ، یک دانشگاه پلی تکنیک در هنگ کنگ و یک مجتمع Galaxy SOHO در پکن ظاهر شد.
متأسفانه سالهای آخر عمر زاها حدید تحت تأثیر حوادث بسیار ناخوشایند در چندین کشور قرار گرفته است. بنابراین ، در هنگام ساخت ورزشگاه روی پروژه خود در قطر ، چندین کارگر کشته شدند . نام مشهور این معمار خوراک تبلیغاتی برای روزنامه نگاران شد ، و نام زاها اغلب در فضای منفی در رسانه ها ظاهر می شد ، اگرچه طراحی ساختمان به خودی خود برای مردم خطرناک نبود.
یک مشکل دیگر هنگام ساخت ورزشگاه المپیک توکیو به وجود آمد. این پروژه بسیار گران به نظر می رسید : اجرای آن 2 میلیارد دلار هزینه داشت. مطبوعات ژاپنی حتی این استادیوم را با یك لاك پشت دریایی مقایسه می كردند ، كه ژاپن را به زیر آب می كشد.
حتی پس از درگذشت معمار ، ساختمانهای طراحی شده با حدید در سرتاسر جهان ساخته می شوند.
زاها حدید در سن 65 سالگی در اثر سكته قلبی در كلینیكی در میامی جایی كه برای برونشیت معالجه شد درگذشت. یکی از آخرین پروژه های انجام شده او یک ساختمان مسکونی در نیویورک بود.
اکنون دفتر پاتریک شوماخر شریک 28 ساله زها، بیش از 30 اثر ناتمام حدید را اجرا می کند و کارهای جدیدی را در دست می گیرد. بنابراین ، به تازگی مرکز بین المللی فرهنگ و هنر Meishihu در شهر چانگشا چینی تکمیل شد.
در پایتخت عربستان سعودی ، در سال 2020 ، راه اندازی مترو در نظر گرفته شده است که ایستگاه اصلی آن توسط حدید طراحی شده است. قسمت اصلی ایستگاه از مرمر سفید ساخته خواهد شد و دیوارها با صفحات طلا تزئین شده اند. زها حدید این طرح را از تپه های ماسه ای عربستان الهام گرفته است.
شاید شما با چشمان خودتان برخی ساختمانهای زها حدید را دیده باشید؟ یا شاید دوست دارید از این ساختمان ها بازدید کنید؟ نظرات خود را به اشتراک بگذارید.
یکی از مشهورترین هنرمندان ، پرتره های زنانه را نقاشی کرد که بیش از یک قرن است مورد توجه دوستداران هنر قرار گرفته و در مجموعه بهترین موزه های جهان قرار دارد. این تابلو پرتره جولی مانت درتابلو دختر با گربه در بغل است.
بیوگرافی پیر آگوست رنوار
پیر آگوست رنوار در 25 فوریه 1841 در لیموژ به دنیا آمد. از کودکی ، هنرمند آینده مجبور شد در یک کارگاه به کار بپردازد. در سال 1862 ، رنوار وارد دانشکده هنرهای زیبا در آکادمی هنر شد و در آنجا با مونت آشنا شد.
پیر آگوست رنوار
رنوار و مونه با هم جنبه هنری چنین پدیده طبیعی مانند بازتاب نور را مورد مطالعه قرار دادند و تکنیک خاص خود را برای ترسیم این پدیده توسعه دادند. رنوار اولین شناخت خود را در سال 1874 در نخستین نمایشگاه بزرگ ، جایی که به عنوان نقاش پرتره از آن یاد کرد ، دریافت کرد. سپس انتظار می رفت که وی سفرهای خلاقانه ای به الجزایر و ایتالیا داشته باشد. در غروب آفتاب زندگی خود ، که در جنوب فرانسه گذراند ، فلج شد ، از من خواست که یک قلم مو را در دست او بگذارم تا او به نقاشی ادامه دهد. بنابراین در آخرین سخنان او خواستار تهیه یک رنگ و پالت بود.
Renoir موفق به ایجاد یک چشم انداز جدید در پرتره زنان شد و باعث شد نور در چهره و لباس هایش بازی کند. تا پایان عمر ، رنوار به دنبال مدلهای زن بود. یکی از آنها دختر جوانی بود که قهرمان پرتره "دختر با گربه در بغل" شد.
داستان پرتره دختر با گربه در بغل
نقاشی "دختر با گربه در بغل" خواهرزاده نه ساله ادوارد مانت ، دختر خواهر و برادر او یوجین و هنرمند Berthe Morisot را به تصویر می کشد. والدین جولی سالهاست که Renoir را می شناختند و دوستی آنها در نیمه دوم دهه 1880 حتی بیشتر شد. تحسین از استعداد این هنرمند و سالها آشنایی با وی این زوج را متقاعد کرد که یک پرتره از دخترشان جولیا در سال 1887 سفارش دهند. با نگاه به کودک ، رنوار متوجه چشمان فوق العاده مهربان و عمیق جولی کوچک شد. کافی است ببینیم که چگونه گربه در دستهای مهربانش لبخند می زند ، با خوشحالی چمباتمه می زند. به نظر می رسد که در هنگام نمایش ، او را به لطف معشوقه کوچک خود نوازش می کند. قهرمان، گربه را در دامان خود نگه می دارد. رنوار عشق خاصی به این حیوانات داشت ، بسیاری از آثار او پرتره هایی با گربه های مختلف است. تا به امروز حداقل چهار نقشه مقدماتی برای این نقاشی شناخته شده است. رنوار با داشتن چندین گزینه برای موقعیت های مختلف مدل ، به سرعت در مورد ترکیب نهایی تصمیم گرفت.
پرتره های یوجین مانت و برته موریزوت
این هنرمند دختری را به تصویر می کشد که در صندلی بزرگ نشسته است. او یک لباس سفید با روکش طلای گران قیمت روی سینه و آستین های خود می پوشید. صورت کودک دور به نظر می رسد کمی به یک طرف متمایل ، در حالی که نگاه خیره شده اش به بیننده نیست. جولی این روند را به این شرح یادآوری کرد: رنوار این نقاشی را به گفته خودش "در بخش های کوچک" نقاشی کرد ، که برای او غیر عادی بود. وقتی دگاس این پرتره را دید ، خیلی مثبت نگفت: "در حالی که چهره های گرد را به تصویر می کشد ، به نظر می رسد رنوار گلدان های گل را نقاشی می کند." باید بگویم که این دور جدید در کار Renoir ، که با توجه ویژه به خط و نقاشی و استفاده از رنگهای روشن مشخص می شود ، بسیاری از نزدیکان وی را ناراحت کرد. اما نکته اصلی این است که والدین جولی واقعاً از این پرتره خوششان آمده است.
شخصیت قهرمان تابلو دختر با گربه در بغل
جولی مانت (14 نوامبر 1878 - 14 ژوئیه 1966) پس از آن یک هنرمند ، مدل و کلکسیونر هنری فرانسوی شد. پرتره جولی مانت برای دختران اولین کاری بود که به عنوان الگوی Renoir انجام می داد. با این حال ، این تنها زمانی نبود که وی برای وی مطرح کرد. رنوار پرتره خود را در نوجوانی در سال 1894 نقاشی کرد. همچنین ، جولی مانت در چندین نقاشی از مادرش ، هنرمند برته موریسوت ، ظاهر می شود و برای سایر هنرمندان امپرسیونیست از جمله عمویش ادواردو مانت ظاهر می شود.
جولی مانت
تنها فرزند ، مطلوب و محبوب خانواده ، در محیط خلاق هنرمندان متولد شد ، این دختر نیز در دایره امپرسیونیست ها بزرگ شد. دوستان نزدیک و زوج های هم فکر والدینش ، از جمله آگوست رنوار ، ادگار دگاس ، کلود مونه ، استفان مالارمه ، بعدها مربیان و دوستان نزدیک او شدند.
و ناگهان این زندگی پر از رنگ و درخشش تحت الشعاع یک سلسله تراژدی ها قرار گرفت ... در ابتدا پدر او بیمار شد و درگذشت - این اتفاق چندی پیش نگذاشت که جولی در سن 15 سالگی شروع به نگه داشتن دفتر خاطرات کرد که باعث نجات او از تنهایی و افسردگی شد. در مارس 1895 ، مادر محبوبش درگذشت. سه سال بعد ، یک فاجعه دیگر او را شکست، مرگ ناگهانی پرستار وی استفان مالارمه. بازتاب وقایع غم انگیز در خانواده و گفتگوهای جالب در مورد هنر با دوستان مشهور خانواده ، در دفترچه خاطرات او منتشر شد، که به لطف آن جولی شهرت ویژه ای کسب کرد.
این ایده کاملاً واضح از زندگی هنرمندان فرانسوی و همچنین بازدید دولت از تزار نیکلاس دوم در پاریس در سال 1896 ارائه می دهد. قابل توجه است که نامه های صریح وی دیدگاههای شخصی رنوار راجع به میهن پرستیرا روشن می کردند. در ماه مه سال 1900 ، جولی با هنری روارد ازدواج کرد. جالب اینجاست که عروسی یک مراسم دو نفره بود که طی آن پسر عموی جولی ، گوبیلار در همان روز با پل والری ازدواج کرد. از ازدواج جولی سه فرزند به دنیا آمدند: جولیان (متولد 1901) ، کلمنت (متولد 1906) و دنیس (متولد 1908).
خاطرات جولی مانت
بنابراین ، اثر "دختر با گربه در بغل" به دوره جدیدی از خلاقیت استاد اشاره دارد ، از جمله تجدید نظر در مسیر خلاقانه او. سفری به ایتالیا و آشنایی با رنسانس برای تکنیک های جدید در نقاشی . رنوار زیبایی هنری اصیل را در آنها دید. پرتره جولی مانت نمونه بسیار خوبی از تحقیقات و نوآوری های Renoir آن زمان است. نقاشی همچنین در حساسیت و محبتی که هنرمند در رابطه با قهرمان و گربه منعکس کرده است ، موفقیت آمیز است. این نقاشی اکنون در Musee d'Orsay در پاریس قرار دارد.
سرنخ هایی در 9 نقاشی که تمام مدت جلو چشم ما بود ما متوجه آنها نشدیم
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸
گاهی اوقات در یک نقاشی مضامینی بسیار بیشتر از آنچه در یک نگاه دیده می شود پنهان شده است. به عنوان مثال ، ون گوگ به زیست شناسان کمک کرد تا جهش آفتابگردان را مطالعه کنند و میکل آنژ در "جدایی نور از تاریکی" ساختار نخاع را مستند ساخت. دیگر سازندگان به طرز ماهرانه خود یا عزیزان خود را روی بوم کشیده اند.
sayarak.com از رازهای نقاش های گذشته پرده برداری کرده است تا بتوانید نگاهی تازه به آثار هنری بیندازید.
آیا تاکنون توجه کرده اید که برخی از گل های آفتابگردان روی بوم نقاش معروف ون گوگ دارای هسته تاریک هستند ، در حالی که برخی دیگر اینگونه نیستند؟ این دیدگاه نقاش نیست بلکه یک جهش است که بعضی اوقات در گل رخ می دهد. دو نوع گل آفتابگردان وجود دارد: گل های همیشگی و جهش یافته ها که عملاً هیچ هسته ای ندارند و گلبرگ های زرد بیشتری از حد لازم دارند.
گل های جهش یافته به خوبی تولید مثل نمی کنند ، زیرا گرده افشانی در مرکز تاریک گیاه رخ می دهد ، اما باعث جذب حشرات می شود. بنابراین ، این اختلال در شرایطی اتفاق می افتد که گیاه در منطقه جدیدی واقع شود که تعداد کمی از حشرات گرده افشانی وجود دارد. برای بررسی جهش و درک اصل ظاهر آن توسط زیست شناسان ، شاهکار ون گوگ کمک کرد.
2. تابلو اتوبوس اثر نقاش فریدا کاهلو
این نقاشی تصویری از نابرابری اجتماعی تلقی می شود ، زیرا مادر فقیر با یک کودک و یک کارگر ، یک زن خانه دار و یک تاجر در اتوبوس نشسته اند. اما این همچنین اشاره ای به حادثه ای است که فریدا در جوانی در اتوبوس داشت. در سال 1925 اتوبوسی که فریدا کالو حرکت می کرد با یک تراموا برخورد کرد. شکستگی استخوان های لگن ، ستون فقرات ، دنده ها و اندام ها - او به طور معجزه آسایی زنده مانده و اما متعاقباً نتوانست فرزندی داشته باشد.
Kahlo، بر روی بوم چند لحظه قبل از حادثه ناگوار یک اتوبوس را نقاشی کرد. فریدا گفت:"در زندگی من 2 تصادف جدی رخ داده است: وقتی اتوبوس به یک تراموا برخورد کرد و دومی دیگو ریورا (همسرش) بود."
3. نقاشی دیواری جدایی نور از تاریکی اثر نقاش میکل آنژ
میکل آنژ ساختار بدن انسان را مورد مطالعه قرار میداد ، بنابراین دانش گسترده ای در مورد آناتومی بدن انسان داشت. او برخی از آنها را در نقاشی كلیسای سیستین به تصویر كشید. به ویژه ، در نقاشی دیواری "جدایی نور از تاریکی".
محققان دانشگاه جان هاپکینز اظهار داشتند که استاد به طرز ماهرانه ای اندامهای سیستم عصبی را نشان داده است
4. تابلو ملانکولیا اثر نقاش البرشت دورر
حکاکی معروف البرشت دورر معانی پنهان بسیاری دارد که یکی از آنها در یک مربع با شماره رمزگذاری دیده می شود. اعداد به یک دلیل گرفته می شوند: جمع در هر ستون و سطر 34 است. این می تواند سمبل هر دو اصل شخصیت نقاش ، ارتباط بین مالیخولیا و نبوغ باشد.
ترکیب اعداد در قسمت پایین شکل - 15و 14 - نشانگر سال خلق اثر است.
5. یان وان ایک پرتره زوج آرنولفینی
یکی از مشهورترین نمونه های استفاده از بازتاب آینه در آثار هنری ، نقاشی یان وان ایک در "پرتره زوج آرنولفینی" است. اگر از نزدیک به آینه کوچک روی میز همسران نگاه کنید ، تصویر کوئنتین مسیسی "تغییر یافته با همسرش" معنای عمیق تری را نشان می دهد . در بازتاب او می توانید چهره ناراحت کننده را تشخیص دهید.
6. هنوز هم زندگی با تخته شطرنج اثر نقاش لوبن بوژن
این یک زندگی عادی و معمولی روی بوم نقاشی نیست ، بلکه یک پیام رمزگذاری شده است که منتقدان هنری چندین دهه در آن می جنگند. رایج ترین توضیحات این است که نقاشه 5 اندام حسی را بر روی بوم ترسیم کرده است: شنوایی نمایانگر یک ساز است ، بینایی یک آینه را نشان می دهد ، چشایی نشان دهنده نان و شراب ، حس لامسه کارت و یک کیف پول است و گل ها مطابق با حس بویایی هستند.
مطابق نسخه مذهبی ، در پیش زمینه استاد به طور تمثیل وسوسه ها را نشان می داد. و اشیاء مربوط به پاکیزگی (گلدان آب - علامتی از صداقت) ، در پس زمینه قرار داده شده است. همچنین عقیده ای وجود دارد که لوبن بوژن به سادگی نیازهای واقعی بورژوای آن دوره را به تصویر می کشد. و رمز و راز دیگری وجود دارد که هنوز حل نشده است: معنی اشیاء هشت ضلعی چیست؟ آینه و جام هنوز یک راز است.
7. تابلو موج بزرگ كاناگاوا اثر نقاش كاتسوشيكا هوكوسای
خیلی ها در کار خود از نسبت طلایی استفاده می کردند ، اما در این نقاشی ،كاتسوشيكا هوكوسای دو بار این اصل را به کار برد . این موج در یک مارپیچ طلایی حک شده است و قله کوه فوجی در تقاطع خطوط بخش واقع شده است. به همین دلیل است که تصویر به این ترتیب توجه بیننده را به خود جلب می کند.
8. ژاکوپو پنتورمو "نزول از صلیب"
عقیده ای وجود دارد: مهم نیست که هنرمند چه کسی را ترسیم کند ، چهره شخصیت های او همیشه مانند خودش خواهد بود. جاکوپو دا پونتورمو این قانون را کاملاً توجیه می کند. این نقاش ایتالیایی اغلب قهرمانان بوم های خود را از روی چهره خودش می کشید ، بنابراین برای بسیاری ازچهره ها به نظر می رسدکه شبیه هم هستند.
در تصویر "خاکسپاری" در گوشه سمت راست بالا از چهره خودش استفاده کرده است.
او از نخستین هنرمندان زن شناخته شده و اولین هنرمند زن بود که شهرت بین المللی پیدا کرد.
روی بوم Sophonisba Angwissola نحوه نقاشی پرتره خود توسط معلمش برناردینو کامپی را نقاشی می کند. اما نکته جالب توجه این است که در این پرتره این هنرمند 2 دست چپ دارد.
فکر می کنید وقتی هنرمندان نقاشی های بوم خود را با معنای پنهان تحقق می بخشیدند ، آیا به راه حلی برای کشف آن امیدوار بودند یا اینکه آیا احساسات خود را از این طریق ابراز می کردند؟