یول برینر ، پادشاه روسی هالیوود را همه در فیلم هفت دلاور و 10 فرمان به یاد دارند

در

یول برینر

35 سال پیش ، در 10 اکتبر 1985 ، یول برینر بازیگر مشهور هالیوود درگذشت. وی مشهورترین مهاجر روسی در هالیوود و برنده اسکار شد. در طول زندگی او و پس از عزیمت ، افسانه هایی در مورد او وجود داشت - او مستعد جعل بود و خودش زندگی نامه خود را   اسطوره ای تعریف می کرد. اما حقایقی در آن وجود داشت که جای تردید وجود نداشت: یول برینر از یک جذابیت طبیعی برخوردار بود و از موفقیت خارق العاده ای در زنان برخوردار بود. ده ها داستان عشقی با ستاره های سینمای جهان به او اعتبار دادند و  مارلین دیتریش بی نظیر چندین سال با او ماند ...

 

یول برینر

 

امسال صدمین سالگرد تولد یول برینر بود: او در 11 ژوئیه 1920 در ولادی وستوک متولد شد. نام اصلی وی یولی بوریسوویچ برینر است . او ریشه های روسی ، سوئیسی و بوریاتی داشت - احتمالاً به لطف چنین مخلوطی از خون ، زیبایی او در غرب عجیب به نظر می رسید ، که به او این فرصت را می داد تا خود را به عنوان یک خان مغول ، یا به عنوان پسر یک زن کولی و یک دوک بزرگ نشان دهد. هنگامی که او 4 ساله بود ، پدر و مادرش طلاق گرفتند و مادرش با او و خواهرش ورا به هاربین نقل مکان کرد و سپس به فرانسه مهاجرت کرد.

 

یول برینر


اکنون قضاوت در مورد اینکه کدام واقعیت از زندگی نامه وی واقعی و کدام خیالی بوده است دشوار است. او دوست داشت تخیل صحبت کننده را برانگیزد ، و درباره خودش داستان تعریف کند. روی زنان بی عیب و نقص کار کرد. در پاریس او را یک کولی نژاد اصیل می دانستند - او در یک رستوران روسی با گروه کولی های دیمیتریویچ برنامه اجرا می کرد. از نظر آنها ، یول برینر واقعاً به سرعت مال خودشان شد. پسرش راک بعداً در کتاب خاطرات خود درباره پدرش نوشت: " خانواده دیمیتریویچ یول را به طور غیررسمی به دلیل اینکه او را دوست داشتند و استعداد قدرتمندی در او احساس می کردند ، به طور غیر رسمی پذیرفتند ." آنها می گویند که دختر کوچک دیمیتریویچ ماروسیا ، عاشق یولا ، یک بار پیش بینی کرد که در آینده او پادشاه خواهد شد.

 

یول برینر

 

با شروع جنگ جهانی دوم ، یول برینر  و مادرش به ایالات متحده نقل مکان کردند و در آنجا  یول برینر با بازیگر جوان آمریکایی ویرجینیا گیلمور دیدار کردند. یول برینر خود را بعنوان خان مغول معرفی کرد که برای یادگیری انگلیسی و یافتن همسر برای خود به آمریکا آمده است. این دختر به این افسانه اعتقاد داشت ، غافل از اینکه شاهزاده شرقی او در کلوپ شبانه Blue Angel ، عاشقانه های کولی را می خواند. در ابتدا یول برینر او را به هتل های مجلل دعوت کرد و با شامپاین گران قیمت از او پذیرایی کرد و سپس یول برینر نزد وی اعتراف کرد و اعلام کرد که پدرش به دلیل عدم تأیید انتخاب های او دیگر برای او پول نمی فرستد. ویرجینیا خجالت نکشید ، و خیلی زود همسرش شد. درست است ، تقریباً بلافاصله پس از عروسی ، او علاقه خود را به همسرش از دست داد ، یول برینر به لطف همسرش  اولین نقش خود را در برادوی گرفت.

 

یول برینر


مادرش به شدت بیمار بود و یول برینر برای استخدام پرستار برای او ، هر شغلی را بر عهده گرفت و در سالهای اولیه در ایالات متحده هم دربان بود و هم پیشخدمت. اما به محض اینکه شروع به اجرا در برادوی کرد ، بلافاصله درباره یول برینر به عنوان یکی از با استعدادترین و آینده دارترین بازیگران صحبت شد. کلوپ شبانه فرشته آبی ، جایی که یول برینر در آنجا بازی می کرد. مارلین دیتریش یکی از بازدید کنندگان این کلوپ شبانه بود. درباره زمان و مکان ملاقات آنها ، شهادت ها متفاوت است - چه این اتفاق در "فرشته آبی" رخ داده باشد ، چه در برادوی. فقط یک واقعیت به طور قطعی شناخته شده است: بازیگر جوان ، یول برینر ، به راحتی قلب ستاره فیلم را که در آن زمان محبوبیت زیادی داشت به طوری که "ملکه جهان" لقب گرفت ، به دست آورد.

 

مارلین دیتریش

 

مارلین دیتریش 20 سال از یول برینر بزرگتر بود ،  مارلین دیتریش را زیبای کشنده و قلب شکن اصلی هالیوود می نامیدند ، اما هیچ یک از این واقعیت ها باعث خجالت یول برینر نشد. مارلین دیتریش برای او نه تنها معشوق ، بلکه مشاور و مربی اصلی این حرفه نیز شد. این او بود که به او توصیه کرد تصویر خود را تغییر دهد ، با اصلاح موی سر طاس ، که زود شروع به کچل شدن کرده بود.یول برینر یادآوری کرد: " چه چیزی باعث این فکر شد؟  چرا دیتریش از آرایشگر خواست موهای من را بتراشاند ؟ او هرگز توضیح نداد. اما وقتی من ، در آینه ، به صورت مکانیکی دستم را روی سر تراشیده کشیدم ، او دست خود را بر روی آن قرار داد و گفت: "آقای برینر ، به نظر من می رسد که در این فرم شما نباید با آهنگ مشکلی داشته باشید" او اینگونه در هالیوود دیده شد ، جایی که به زودی مشهورترین ، موفق ترین و پر طرفدار ترین بازیگر شد.

 

یول برینر
"ملکه جهان"  مارلین دیتریش، دختر یک افسر پروسی ، ریشه روسی نداشت ، اما مارلین دیتریش هرگز از اعتراف به عشق خود به هموطنان یول برینر خسته نشد: " مارلین دیتریش می گفت: من مدتهاست که روس ها را دوست دارم. من عاشق موسیقی ، شعر ، نویسندگان ، هنرمندانشان هستم اما بیش از همه روح آنها را دوست دارم. آنها یا تراژیک هستند و یا خوشحال. من فکر می کنم روح روسی دارم .

 

مارلین دیتریش

 

عاشقانه آنها چندین سال به طول انجامید ، و بعداً مسیرهای آنها متفاوت شد - طبق یک نسخه ، یول برینر به دلیل آغاز رابطه با اینگرید برگمن ، مارلین دیتریش را ترک کرد ، از طرف دیگر ، او به دلیل طغیان های مداوم حسادت ، رسوائی ها و مستی او را ترک کرد. پس از آن ، هر دو عاشقانه های زیادی داشتند ، اولین زیبایی های هالیوود به پای او افتادند ، اما او تمام زندگی خود را مدیون  مارلین بود و دیدار با او را یکی از مهمترین وقایع زندگی خود دانست.

 

مارلین دیتریش

 

یول برینر موفق شد ثابت کند که او با مارلین دیتریش برابر است - مارلین دیتریش ملکه بود ، و یول برینر پادشاه شد ، همانطور که کولی برای او پیش بینی کرد. مشهورترین نقش یول برینر پادشاه سیام در نمایش موزیکال برادوی The King and I بود. در این تصویر ، بازیگر در طول 14 سال حدود 5 هزار بار روی صحنه رفت. پس از فیلمبرداری این موزیکال ، یول برینر در نامزدی بهترین بازیگر نقش اول مرد اسکار دریافت کرد و به همه ثابت کرد که کاملاً شایسته است "پادشاه روسی هالیوود" شناخته شود.

 

یول برینر

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

اوا گاردنر یکی از زیباترین بازیگران قرن بیستم

در

 

اوا گاردنر

اوا گاردنر

آوا گاردنر که بود

آوا گاردنر زندگینامه

24 دسامبر، شصت و یکمین سالگرد تولد یکی از هنرمندان و برجسته ترین هنرپیشه های آمریکایی و زیباترین زنان قرن بیستم،  اوا گاردنر در سینمای جهان است. در دهه 1950 او یکی از سلبریتی های پرطرفدار هالیوود بود که به عنوان "اغواگر روی زمین" معرفی شد. ازدواج اول  اوا گاردنر با بازیگر معروف میکی رونی ،ازدواج دوم آوا گاردنر ، با آرتی شاو موسیقیدان جاز بود و ازدواج سوم او با خواننده افسانه ای فرانک سیناترا بود،(۱۹۵۷-۱۹۵۱) بعد از طلاق، میلیاردر معروف هاوارد هیوز خواستار ازدواج با  آواگاردنر  بود. اما او سال های بعد را در تنهایی کامل صرف کرد. هنگامی که اواگاردنر را از یک استودیوی فیلم برای بازی در نقش یک زن پولدار و تنها خواستند، اوا گاردنر گفت: "من این نقش را در تمام زندگی خود بازی کرده ام!"

 

اوا گاردنر

اواگاردنر

آوا گاردنر زندگینامه

ایوا لاویینا گاردنر در سال 1922 در یک خانواده کشاورزی Puritor در شهر کوچکی در کارولینای شمالی متولد شد.تنها کتاب موجود در خانه آنها کتاب مقدس بود ، کودکان در آن زمان به شدت اطاعت می کردند و دختران مجاز به استفاده از لوازم آرایشی، خریدلباس های جدید نبودند و اجازه نداشتند به چیزی غیر از مطالعه کتاب مقدس فکر کنند. برای کوچکترین خطا، مادر آنها را بشدت مجازات  و با خشم خدا آنها را تهدید می کرد.

 

اوا گاردنر

آوا گاردنر

 

به محض اینکه  اوا گادنر  18 ساله شد، برای وارد شدن به کار تایپ و منشیگری به یک شهر دیگر رفت. یک سال بعد خواهرش پیشنهاد کرد که به نیویورک برود، جایی که شوهر خواهرش دارای استودیوی عکاسی  بود. شوهر خواهرش عکسی از آوا را پشت ویترین مغازه گذاشت این عکس توسط کارمند شرکت فیلم مترو گلدن مایرMetro Goldwyn Mayer دیده شد. او از زیبایی دختر شگفت زده شد و از  اوا گارنر  دعوت کرد تا به تئاتر برود و در کلاس های بازیگری شرکت کند.

 

آواگاردنر

در ابتدا او در فیلم های پیش و پا افتاده نقش های کوچکی بازی می کرد و زیاد جدی گرفته نمی شد. اولین موفقیت او در سال 1946 پس از فیلمبرداری فیلم "قاتلان" بود و بعد از آن مدیران استودیوهای فیلمبرداری شروع به ارائه نقش های جدی به او کردند،  در سال 1952، زمانی که در فیلم برفهای کلیمانجارو اثر ارنست همینگوی "The Snow of Kilimanjaro" بازی میکرد، شهرت زیادی بدست آورد این فیلم برای اسکار نامزد شد و آوا گاردنر را تبدیل به یکی از ستارگان برجسته سینماییکرد. او یک سال بعد برای فیلم Mogabmo که با کلارک گیبل بازی کرده بود  نامزد دریافت جایزه اسکار شد.

در دهه 1950  اواگادنر   تبدیل به یکی از موفق ترین و محبوب ترین هنرپیشه های هالیوود شد. منتقدان در مورد استعداد بازیگری  او یک صدا نبودند و هرگز او را یک بازیگر بزرگ نخواندند، اما همه آنهامعتقد بودند که او یک زن بسیار جذاب است که هیچکس در مقابل جذابیت  اواگارنر  نمیتواند مقاومت کند.

 

اوا گاردنر

اوا گاردنر  و  میکی رونی  ( رونی اوا )

 

او همیشه طرفداران زیادی داشت،هنگامی که بازیگر معروف میکی رونی به او پیشنهاد ازدواج دارد او به سرعت قبول کرد و  در سال 1942، با او ازدواج کرد، اما این ازدواج فقط یک سال ادامه داشت. آوا تقاضای طلاق  را ثبت کرد. بعدها او گفت: " من خیلی احمق بودم که تصور می کردم  ازدواج یک شخص را تغییر می دهد. ما فقط در رختخواب به یکدیگر نزدیک بودیم  و نه در هیچ چیز دیگری . "

 

با این حال، به لطف مایک رونی، مدیران استودیوهای فیلمبرداری متوجه آوا گاردنر شدند بعد از طلاق از مایک رونی در سال  ۱۹۴۳ با هوارد هیوز میلیاردر معروف که یکی دیگر از طرفداران او بود و به اوا گاردنر کمک کرد تا به یک ستاره مشهور تبدیل شود تا سال 1950 رابطه برقرار کرد.هاوارد هیوز، اوا گادنر را با جواهرات و لباس های لوکس سورپرایز میکرد. اما هوارد هیوز از لحاظ پاتولوژیک حسود بود و برای اوا گاردنر بیشتر یک بادیگارد بود، و دائما او را زیر نظر داشت اوا گارنر خواب فرار از این قفس طلایی را می دید.

 

103422265-91f58073-8fbf-43da-a535-9fba79fdf5de.jpg

آوا گاردنر و هامفری بوگارت  در فیلم کنتس پابرهنه یکی از فیلم‌های اوا گاردنر

 

اوا گاردنر

آرتی شاو و اوا گاردنر

 

در سال 1945، موسیقیدان  معروف جاز  Arti Shaw آرتی شاو را ملاقات کرد.زیبایی آواگاردنر ،  آرتی شاو را متقاعد کرد که با او ازدواج کند اما این بار هم، خوشبختی کوتاه بود1945-1946 - آرتی شاو  از دست اوا گاردنر عصبانی بود که چگونه ممکن است همسر او در تمام عمر به جز کتاب مقدس و بر باد رفته کتاب دیگری نخوانده است. گاردنر د راین باره گفت : " او بدن من را می پرستید اما فکر من را نفرین میکرد. برای زندگی با آرتی اشتیاقی نداشت و آنرا مثل رفتن به کالج تشبیه می کرد

 

اوا گاردنر و   فرانک سیناترا 

 

 ملاقات با فرانک سیناترا، محبوب ترین خواننده آمریکایی و مورد علاقه زنان، برای  آوا فرصتی برای شروع زندگی جدید بود. فرانک سیناترا  همسرش را طلاق داد و در سال 1951 با گاردنر عروسی کرد.جای تعجب نیست که او را "اغواگری در هالیوود" نامیده اند.

ارتباط آنها طوفانی به پا کردو دائما با رسوایی و مصالحه همراه بود به صورتی که کار فرانک را تحت تاثیر قرار داد، فرانک از طرف روزنامه‌نگارهای معروف آن زمان هدا هاپر و لولا پارسونزو همچنین از طرف کلیسای کاتولیک و هوادارانش مورد انتقاد قرار می گرفت.این انتقادها کار فرانک را تحت تأثیر قرار داد اما به لطف گاردنر، او محبوبیت از دست رفته خود را به دست آورد. فرانک سیناترا از طریق شهرت گاردنر در فیلم "از اینجا تا ابدیت" بازی کرد و جایزه  اسکار برای این نقش به او تعلق گرفت. اوا گاردنر در طول مدت ازدواج با فرانک 2 بار حامله شد که هر دو بار به سقط منجر شد.ازدواج آنها بعد از 2 سال در سال 1957 به پایان  رسید و او به اسپانیا نقل مکان کرد.

 

 

بعد از آن که این بازیگر موفق با ارنست همینگوی وارد رابطه عاشقانه شد و به خاطر علاقه همینگوی به گاو بازی او هم از دوستداران مسابقه گاو بازی شد. در این دوران او به شدت می نوشید و با سرعت با مرسدس خود در جاده های شبانه می راند. آوا گاردنر دو بار تصادف داشت، اما زنده ماند. یک روز او یکی از عاشقان خود را متقاعد کرد تا بتواند درمسابقه گاوبازی شرکت کند. گاو مسابقه شکمش را پاره کرد. پس از جراحی پلاستیک، زخم تقریبا قابل دیدن نبود، بعد از این بازیگری را کنار گذاشت و دیگر در  انظار عمومی ظاهر نشد و برای مدت طولانی  در آپارتمان در مادرید خود را زندانی کرد.

 

اوا گاردنر

پیری آوا گاردنر

 

پیری اوا گاردنر : در سال های آخر عمر ،بیشتر از تنهایی که خود داوطلبانه آن را انتخاب کرده بود، می ترسید، میل بازی در  فیلم برای اوا گاردنر به تدریج کاهش یافت و به دلیل بیش از حد نوشیدن و افسردگی دائمی، اغلب نقش جدی به او پیشنهاد نشد. آوا گاردنر به انگلستان نقل مکان کرد و به جز فرانک سیناترا، با کسی ارتباط نداشت. نوشیدن بیش از اندازه و افسردگی باعث بروز مشکلات جدی برای سلامت او شد و بعد از یک حمله قلبی سیناترا هزاران دلار برای درمانش صرف کرد، اما پزشکان نتیجه ای نگرفتند و در سال 1990 یکی از درخشانترین ستارگان هالیوود در سن 67 سالگی از دنیا رفت. آخرین کلمات بازیگر 67 ساله عبارت بودند از: " من خیلی خسته ام ... ".

 

کاربر گرامی

درصورتی که به بازیگران عصر طلایی هالیوود علاقه مند هستید این مقاله را در باره الیزابت تیلور: آنچه بینندگان از اسرار او نمی دانند و  مقاله جواهرات واقعا سلطنتی الیزابت تیلور ملکه هالیوود  و عکس پیری الیزابت تیلور را ببینید.

 

فیلم های اوا گاردنر

دیدار دوباره در فرانسه (۱۹۴۲)
آدم‌کش‌ها (۱۹۴۶)
سنگاپور (۱۹۴۷)
دوره‌گردها (۱۹۴۷)
در گذشته ممنوع من (۱۹۵۱)
برف‌های کلیمانجارو (۱۹۵۲) گریگوری پک و  اوا گاردنر

واگن دسته موزیک (۱۹۵۳)
موگامبو (۱۹۵۳)
کنتس پابرهنه (۱۹۵۴) آوا گاردنر و هامفری بوگارت
خورشید همچنان می‌درخشد (۱۹۵۷)
در ساحل (۱۹۵۹)
۵۵ روز در پکن (۱۹۶۳)
شب ایگوانا (۱۹۶۴)
هفت روز در ماه مه (۱۹۶۴)
کتاب مقدس (۱۹۶۶)
مایرلینگ (۱۹۶۸)
زمین‌لرزه (۱۹۷۴)
پرنده آبی (۱۹۷۶)
گذرگاه کاساندرا (۱۹۷۶)
سنتینل (۱۹۷۷)

نظرات

۱۴۰۰/۵/۲۱جوایز اوا گاردنر نامزدی اسکار (1953): بهترین بازیگر زن ("موگامبو") نامزدی بفتا: 1956 - بهترین بازیگر زن خارجی ("ایستگاه بهوانی") 1959 - بهترین بازیگر زن خارجی ("در ساحل") 1964 - بهترین بازیگر زن خارجی ("شب ایگوانا") ") نامزدی گلدن گلوب (1964): بهترین بازیگر زن درام (" شب ایگوانا ")

در ادامه بخوانید...

مارلین دیتریش 50 سال شهرت 20 سال انزوا

در
مارلین دیتریش

مارلین دیتریش

 

چرا این افسانه سینمای جهان در سالهای پایانی عمر خود در انزوا فرو رفت؟

27 دسامبر 117مین سالگرد تولد افسانه سینمای جهان، بازیگر مشهور آلمانی و آمریکایی، مارلین دیتریش را نشان می دهد. او که تجسم تمام تناقضات و روحیه شورش در قرن بیستم بود. آنها او را تحسین کردند،نام او را روی برند های تجاری گذاشتن،  از او تقلید کردند، از او نفرت داشتند، او را پرستش می کردند. مارلین دیتریش تمام عمر خود را به عنوان یک سلبریتی مورد توجه قرار گرفته بود، حتی زمانی که از صحنه نمایش ناپدید شد. 50 سال شهرت جهانی و موفقیت و بالاخره 20 سال در تنهایی، انزوا و بیماری هایی که در سالهای پایانی عمر بر مارلین دیتریش غلبه کردند ...

مارلین دیتریش

مارلنه دیتریش

مارلن دیتریش که بود

مارلین دیتریش کیست

مارلنه دیتریش   در سال 1901 در حومه برلین در یک خانواده نظامی متولد شد.  دیتریش  تقریبا پدرش ندید، وقتی که 6 ساله بود، پدر خانواده را ترک کرد و یک سال بعد درگذشت.در دوران کودکی او اغلب "پدر بازی می کرد"،مارلنه به موسیقی علاقمند شد،ویولن آموخت، و پس از تحصیل در یک خانه خصوصی در ویمار،در ارکستر سینما مشغول به کار شد

.

مارلین دیتریش

مارلين ديتريش

 

دیتریش تصمیم گرفت تا وارد مدرسه بازیگری شود و موازی با بازیگری به عنوان یک رقصنده و خواننده در یک کاباره کار میکرد. پس از آن   مارلين ديتريش  شروع به بازی در فیلم ها، در برخی از نقش های جزئی کرد. موفقیت اول پس از فیلمبرداری در فیلم "فرشته آبی" به او رسید،  مارلن دیتریش   قراردادی با هالیوود بست و به امریکا منتقل شد.

 

مارلین دیتریش

مارلين ديتريش

 

کتاب "ستاره های هالیوود" در مورد او نوشت: "در هالیوود، یک الهه واقعی از او ساخته شده است." در فیلم "مراکش" با میکاپی کاملا متفاوت ظاهر شد و باعث تعجب تمام کسانی که قبل از فیلم مراکش او را دیده بودند شد، از موی پلاتینی، هلال های نازک ابروهای بلند، چشم های درخشان، گونه های براق به افسون گری مرموز بدل شده بود. در این ظاهر جدید، به دشواری دختر قدیمی و پرمخاطب آلمانی دیده می شد.نقش او درفیلم مراکش،نامزدی اسکار را برایش به ارمغان آورد.

 

مارلین دیتریش

 

در آلمان نازی از  مارین دیتریش  برای بازگشت به میهن دعوت شد و حتی گوبلز  به او پیشنهاد دستمزد 200،000 Reichsmarks برای هر فیلم ساخته شده با مشارکت او را داد، اما دیتریش نمی خواست که بخشی از ماشین تبلیغات نازی ها باشد. او یک ضد نازی بود و مخالفت با یهودیان را محکوم می‌نمود. در سال 1939 شهروند آمریکا شد. در سال 1943، با گداشتن کنسرت در نیروهای متحد در ایتالیا، فرانسه و آمریکای شمالی برنامه اجرا می کرد.

 

دیتریش صدایی گرفته و بیزار از زندگی داشت که تأثیر بسزایی بر بسیاری از فیلم ها، ضبط ها، و تورهای کنسرتهای سراسر جهانش گذاشت. کنت تینان صدای دیتریش را «بعد سوم» وجودش نامید و ارنست همینگوی دربارهٔ او گفت «اگر او چیزی جز صدایش نداشت، می‌توانست قلبت را با آن بشکند».

 

در سربازخانه ها و بیمارستان ها، حدود 500 نمایش اجرا کرد، در حالی که همانند سربازان، او در سنگر ها می خوابید و خودش برف ها را برای آب آشامیدنی ذوب می کرد. این موقعیت اجتماعی بازیگر زن آلمان قابل تحسین بود و در پایان جنگ به اوعنوان لژیونر افتخاری و مدال آزادی آمریکا اهدا شد.

 

مارلین دیتریش

خواننده مارلن 

 

مارلین دیتریش با این زیبایی اغواگرانه و مرگبارش به راحتی  قلب مردان و زنان را فتح میکرد، او تعداد زیادی ماجراهای عاشقانه با بازیگران جین گابین، جان وین، بریان اهرن، جیمی استوارت و جان گیلبرت، تهیه کننده داگلاس فیربنکس جونیور، خواننده موریس شالیر، مدیر جوزف فون استرنبرگ، بازرگان یوزف کندی - پدر جان اف کندی داشت.

 

مارلین دیتریش

 

با وجود ماجراهای عاشقانه بی شمار، مارلین دیتریش تنها یک بار ازدواج کرد . در 22 سالگی او همسر تولید کننده رودلف سیبر شد، یک سال بعد آنها صاحب یک دختر، به نام ماریا شدند. این زن و شوهر تنها چند سال با هم زندگی کردند، اما آنها رسما طلاق نگرفتند - دیتریش یک زن متاهل باقی مانده بود تا زمانی که شوهرش در سال 1976 درگذشت. زمانی که از او پرسیدند که چرا ژان گابین را ترک کرده، ژان گابین مارلین را بسیار دوست داشت، بازیگر پاسخ داد: " او می خواست با من ازدواج کند. من از ازدواج متنفرم. " مارلین دیتریش به یکی از دوستانش گفت: " من خیلی از تنهایی می ترسم! اما این تنها دلیل استقلال من است . "

 

مارلین دیتریش

 

در دهه 1950 او کمتر و کمتر در فیلم ها بازی کرد و به عنوان میزبان و خواننده در لاس وگاس با اجرای آهنگ های مشهور از فیلم هایش مشغول بود. زمان شهرت او به پایان رسیده بود. آخرین نقش اصلی مارلین دیتریش، نقش کریستین در فیلم  «شاهد دادستان» (1957) اقتباس از رمان آگاتا کریستی ، نامزد اسکار شد. بعد از آن، مارلین فقط در 4 فیلم بازی کرد و در سال 1966 به آپارتمانی در پاریس نقل مکان کرد. در سال 1975به علت شکستی در پا  چندین ماه را در بیمارستان گذراند. بعد از آن دهه آخر عمرش را در آپارتمانش در شماره ۱۲ مونتایژن پاریس بخاطر شکستگی گردن فمور بر روی تخت سپری کرد و در آن مدت بهیچ وجه در انظار عمومی دیده نشد.در سال 1976، شوهرش، رودلف سیبر درگذشت 

 

مارلین دیتریش

جهان سینما  سلبریتی اسطوره مارلین دیتریش

 

مارلین دیتریچ بقیه عمر خود تقریبا 20 سال در تنهایی را در آپارتمان پاریس خود گذراند و تنها با یک خط تلفن با دنیای خارج در ارتباطبود. مارلین نمی خواست کسی شاهد پیری و ضعف وی باشد. تنها دخترش ماریا،منشی و خدمتکار می توانستند او را ببیند. او بر روی یک کتاب خاطرات، ABC از زندگی من، که در سال 1979 منتشر شد، کار میکرد، و در سال 1982 موافقت کرد که یک مصاحبه صوتی انجام دهد.

 

در 13 سالی که مارلین به علت شکستگی گردن فمور نمی توانست  از تخت خارج شود، به مواد مخدر و الکل وابسته شد، که بیشتر اوضاع را تشدید می کرد. با توجه به این که مارلین در انظار عمومی طاهر نمی شد و اجازه نمی داد روزنامه نگاران به او مصاحبه کنند، شایعاتی در مورد مرگ او پخش شد. زمانی که دیتریش در یکی از نشریات  شایعه مرگش را خوانده بود، به نشریه اعتراض کرد و  بعد از آن، عنوان مجله با این عموان چاپ شد: " دیتریش تماس گرفت و هشدار داد که او هنوز زنده است ." مارلین دیتریش به دلیل بیماری و سوء استفاده از الکل، در سال 1992، به علت نارسایی کلیه درگذشت. در آن زمان او 90 ساله بود. در زمان مرگ بجز تعداد زیادی عکس از دوستانش، هیچ کس با او نبود.

 

فیلم های مارلین دیتریش 

 

شیطان یک زن است (۱۹۳۵)
من عاشق یک سرباز بودم (۱۹۳۶) ناتمام
آرزو (۱۹۳۶)
باغ الله (۱۹۳۶)
شوالیه بدون سلاح (۱۹۳۷)
فرشته (۱۹۳۷)
دستری دوباره می‌تازد (۱۹۳۹)

در سایه‌های خوشبختی (۱۹۱۹)
تراژدی عشق (۱۹۲۳)
ناپلئون کوچک (۱۹۲۳)
مرد کنار جاده (۱۹۲۳)
جستن به زندگی (۱۹۲۴)
رقص دیوانه (۱۹۲۵)
بارون جعلی (۱۹۲۶)
مانون لاسکات (۱۹۲۶)
مادام بچه نمی‌خواهد (۱۹۲۶)
یک دوباری مدرن (۱۹۲۷)
بکش بالا، چارلی! (۱۹۲۷)
بزرگ‌ترین چاخان او (۱۹۲۷)
کافه الکتریک (۱۹۲۷)
پرنسس اولالا (۱۹۲۸)
خطرات دوران نامزدی (۱۹۲۹)
دستت را می‌بوسم مادام (۱۹۲۹)
زنی که آرزو دارد (۱۹۲۹)
کشتی مردان گمشده (۱۹۲۹)
فرشته آبی (۱۹۳۰)
مراکش (۱۹۳۰)
بی‌آبرو (۱۹۳۱)
قطار سریع‌السیر شانگهای (۱۹۳۲)
ونوس بلوند (۱۹۳۲)
آهنگ آهنگ‌ها (۱۹۳۳)
ملکه اسکارلت (۱۹۳۴)
بخش مد هالیوود (۱۹۳۵)

هفت گناهکار (۱۹۴۰)
شعله نیواورلئان (۱۹۴۱)
نیروی انسانی (۱۹۴۱)
بانو مایل است (۱۹۴۲)
تباه کنندگان (۱۹۴۲)
پیتسبرگ (۱۹۴۲)
شغل نمایش در جنگ (۱۹۴۳)
دنبال پسرها برو (۱۹۴۴)
سرنوشت (۱۹۴۴)
مارتین رومانیاک (۱۹۴۶)
گوشواره‌های طلایی (۱۹۴۷)
یک ماجرای خارجی (۱۹۴۸)
اره برقی (۱۹۴۹) از کارهای برجسته
ترس از صحنه (۱۹۵۰)
در آسمان بزرگراهی نیست (۱۹۵۱)
رانچوی بدنام (۱۹۵۲)
داستان مونت کارلو (۱۹۵۶)
دور دنیا در هشتاد روز (۱۹۵۶) از کارهای برجسته
شاهد تحت تعقیب (۱۹۵۷)
تماس شیطان (۱۹۵۸)
دادگاه نورنبرگ (۱۹۶۱)

روباه سیاه: داستان حقیقی آدولف هیتلر (۱۹۶۲) (مستند) (راوی)
پاریس، وقتی جلز ولز می‌کند (۱۹۶۴) از کارهای برجسته
عصری با مارلین دتریش (۱۹۷۲) فیلم کنسرت لندن
فقط یک ژیگولو (۱۹۷۹)
مارلین (۱۹۸۴) (مستند) مارلین دیتریش از کارگردان خواست تنها صدایش را ضبط کند و از او و صورتش فیلم نگیرد.

 

 

 

 

 

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

سلبریتی هایی که بی خانمان بودند

در

هزینه های چند میلیون دلاری، عمارت های بزرگ، پارکینگ برای ده ها یا حتی صدها اتومبیل، جت های شخصی، اینها ویژگی های زندگی یک ستاره مشهور هالیوود است . و دشوار است تصور کنید که برخی از این هنرمندان مجبور بودند شب را در پناهگاه ها و حتی در نیمکت های پارک های عمومی بگذرانند. در این مقاله  لیستی از سلبریتی  هایی که از طریق مدرسه دشوار زندگی راه خود را به موفقیت و رفاه پیمودنده اند را آورده ایم. 

سیلور استالونه

تعداد کمی از مردم می دانند که سلبریتی مشهور و نامزد دریافت دو بار جایزه اسکار برای فیلم راکی و قبل از اینکه بازیگر نقش راکی ​​بلبوای معروف شود، سیلوراستالونه به سختی گذران زندگی می کرد و شب ها را با ملوانان محلی در بندر می خوابید.

 

کارمن الکترا

دلیل بی خانمانی او خیانت دوست پسرش بود، که در غیبت او، تمام پس انداز او را سرقت کرد و ناپدید شد.پس از آن، کارمن مجبور شد چند سال با دوستانش بگردد و در هوای آزاد بخوابد تا بتواند دوباره روی پای خود بایستد. تنها چیز ارزشمند باقی مانده برای او ، پس از سرقت یک جفت کفش ورساچه بود.

 

هیلاری سونک

در حال حاضر علاوه بر جوایز گلدن گلوب در یکی از قفسه های عمارت هیلاری در هالیوود دو جایزه  طلایی اسکار موجود است
اما در دهه 1980، هنگامی که با مادرش به لس آنجلس نقل مکان کرد، آنها به اندازه کافی غذا برای خوردن نداشتند، و گاهی اوقات مجبور بودند در صندلی عقب ماشین بخوابند.

 

دانیل کریگ

چه کسی تصور می کرد که کریگ شب ها را در پناهگاه های تنگ و تاریک لندن میگذراند، زیرا او نمی توانست حتی یک اتاق را اجاره کند.


هالی بری

با توجه به ممنوعیت مادر، هالی بری، بازیگر زن در 20 سالگی، در یک کیسه خواب مسافرتی  و در جستجوی ماجراجویی به شیکاگو رفت.صاحب آینده جایزه اسکار اغلب مجبور بود شب ها را در فضای باز بخوابد.

 

جیم کری

وقتی جیم 12 ساله شد، پدرش کار خود را از دست داد،پدر و مادر او  نمی توانستند وام مسکن را برای خانه پرداخت کنند.در نوجوانی، کری مجبور بود در یک کارخانه که رینگ و لاستیک تولید می کرد کار کند.

 

جنیفر لوپز

ستاره آینده فیلم "سلنا" در 18 سالگی بخاطر اختلاف شدید با خانواده‌ از خانه بیرون زد .پدر و مادر جنیفر تصمیم او برای بازیگری را احمقانه می‌دانستند.جنیفر مدتی را در لابی هتل ها می گذراند. 

نظرات

در ادامه بخوانید...

ستاره های هالیوود زمانی که 20 ساله بودند

در
کیانو ریوز 54 ساله

ستاره ها و بازیگران هالیوود و سینمای جهان، زمانی که 20 ساله بودند.آیا در جوانی کاملا متفاوت بودند؟عکس 20 سالگی  سلبریتی ها با عکس سال 2018 مقایسه شده است. همه یک طرف تام کروز یک طرف !!

 
رایان گسلینگ (38 ساله)
رابرت داونی جونیور (53 ساله)
نیکول کیدمن (51 ساله)
نیکلاس کیج (54 ساله)
گینت پالترو 46 ساله
ناتالی پورتمن (37 ساله)
جولیا رابرتس (51 ساله)
جنیفر آنیستون (49 ساله)
تام کروز (56 ساله)
اشتون كاتچر (40 ساله)
کامرون دیاز (46 ساله)
آنجلینا جولی (43 ساله)
 به نظر شما کدام سلبریتی، بعد از سالها تغییر نکرده است؟
 

نظرات

در ادامه بخوانید...

یول برینر بازیگر روسی در هالیوود

در
یول برینر
یول برینر ستاره روسی هالیوود ، دوست مایکل جکسون و عاشق مارلین دیتریش: حقیقت و داستان در سرنوشت یول برینر
 
یول برینر خود را کولی نامید ، با ژان کوکتو و مایکل جکسون دوست بود ، عاشق مارلین دیتریش بود ، به عنوان محافظ در ساحل کار می کرد و در سراسر جهان مشهور شد. سرنوشت یول براینر ، ستاره هالیوود آنقدر غنی از پیچ و تاب های غیرمعمول است که گاهی اوقات داستان های ساختگی که یول برینر به خاطر خبرنگاران و از روی سرگرمی به آنها می گفت ، به اندازه زندگی نامه واقعی  یول برینر و فیلم‌های یول برینر شگفت آور نبود.

بیوگرافی یول برینر

ولادی وستوک ، هاربین ، پاریس

در 11 ژوئیه 1920 ، هنگامی که هنوز جنگ داخلی در خاور دور ادامه داشت ، پسری به نام جولیوس در خانواده تاجر بوریس برینر در ولادی وستوک به دنیا آمد. به زودی پس از تولد جولیا برینر ، آنها به هاربین چینی منتقل شدند ، جایی که در دهه های 1920 تا 1920 تعداد بیشماری از روس ها زندگی می کردند. یول براینر از نظر منشاء غیرمعمول خود با سایر مهاجران تفاوت داشت - بوریس برینر پسر یک سوئیسی روس بود. بوریس و نزدیکانش صاحب یک شرکت حمل و نقل موفق  بودند که به آنها اجازه می داد  نه تنها راحت ، بلکه حتی مجلل زندگی کنند.
 
یول برینر در فیلم 10 فرمان
یول براینر  در فیلم 10 فرمان  یکی از بازیگران روسی هالیوود
 
با این حال ، کودکی جولیا را بدون ناملایمات تصور نکنید. وقتی او تنها 4 ساله بود ، والدینش طلاق گرفتند و پسر بدون پدر، بزرگ شد. در سال 1934 ، مادرش تصمیم گرفت به پاریس نقل مکان کند و از همان لحظه ، جولیوس در واقع زندگی خود را آغاز کرد. کاباره های پاریس با فضای آرام جولیوس جوان را به خود جلب کرد. در یکی از کاباره ها ، جولیوس با خانواده ای از رقصندگان کوپی و نوازندگان دیمیتریویچ معروف در آن سالها ملاقات کرد. او آهنگهای آنها را چنان دوست داشت که خودش گیتار را برداشت و شروع به نواختن آهنگ های آنان کرد و  متعاقباً بیشتر از یک بار منشاء خود را از کولی ها اعلام کرد ، و خود را یک کولی میدانست اگر چه  نه از نظر خونی ، بلکه روحی پیوند عمیقی با آنها احساس می کرد.
 
شوق دیگری که جولیا داشت برای آکروباتیک سیرک بود. او حتی در یکی از سیرک ها با شماره اصلی شروع به کار کرد ، اما در سیرک بر اثر سقوط از طناب پشتش را مجروح کرد. پزشکان چیزی بهتر از تجویز مورفین پیدا نکردند و تا سن 17 سالگی ، جولیوس به یک معتاد کامل از مواد مخدر تبدیل شده بود.
 

یول برینر دوست نویسنده مشهور فرانسه ژان کوکتو بود

به طرز عجیبی ، این مورفین بود که به جوان کمک کرد تا وارد حلقه نخبگان خلاق فرانسه شود. در یکی از رستوران ها ، نویسنده مشهور ژان کوکتو ، از جولیا پرسید که مواد مخدر را از کجا آورده است. اما تصور اینکه ارتباط این دو فرد برجسته به عنوان دوستان معتاد به مواد مخدر وجود داشته باشد اشتباه است: کوکتو و برینر را عشق به هنر و شادی های زندگی به هم نزدیک کرد. و یول برینر با گذراندن یک دوره درمانی توانست از اعتیاد به مواد مخدر خلاص شود.
 
جنگ آینده به دوستی با کوکتو پایان داد. در سال 1939 ، جولیوس به همراه مادر و خواهرش به هاربین بازگشت و در سال 1941 به ایالات متحده نقل مکان کرد. در آن زمان ، جولیوس قبلاً با اطمینان می دانست که می خواهد بازیگر شود. او وارد استودیوی میخائیل چخوف شد و اولین قدم ها را در حرفه منتخب خود برداشت و همزمان با هر فرصتی برای بدست آوردن پول اضافی  تلاش می کرد. 
 
در سال 1941 ، نام او برای اولین بار در پوستر تئاتر ظاهر شد .یول برینر  در سال 1942 با یک ستاره جوان فیلم ، ویرجینیا گیلمور( یول برینر همسر ) ملاقات کرد.
 
یک عاشقانه طوفانی به سرعت منجر به ازدواج شد: در سال 1943 ، یول و ویرجینیا ازدواج کردند. با حرکت از هالیوود به نیویورک ، ویرجینیا شروع به اجرای موفقیت آمیز در برادوی کرد. به زودی ، یول اولین بازی خود را در یکی از موزیکال ها انجام داد. ظاهر مردانه ، جذابیت و صدای دلپذیر او باعث ایجاد احساس شدیدی در تماشاچیان شد و به همین دلیل وقتی تصمیم گرفتند موزیکال جدید The King and Me را در تئاتر به نمایش بگذارند ، نقش پادشاه به یول برینر واگذار شد.
 

یول برینر پادشاه صحنه تئاتر و پرده سینما شد

یول برینر

 

نقش پادشاه که قلب یک معلم انگلیسی را تسخیر کرد ، بازیگر مشتاق را به یک ستاره اصیل برادوی تبدیل کرد ، اما هیچ کس نمی دانست که در ابتدا به این شخصیت جایزه ثانویه در این نمایش داده می شود. نویسندگان این نمایشنامه با دیدن نمایشنامه برینر متن را نوشتند و کلید تصویر پادشاه را ساختند. ترکیبی از شخصیت روشن و بازی درخشان Brinner قلب مخاطبان را جلب کرد و موسیقی بسیار محبوب شد. 5 سال بعد از پیش پرده موزیکال "پادشاه و من" ، فیلمی با همین نام به همراه برینر در نقش اول اکران شد. و جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد به یول برینر تعلق گرفت
 
فیلم آناستازیا با بازی یول برینر و اینگرید برگمن
فیلم آناستازیا با بازی يول براينر و اینگرید برگمن
 
دهه 1950 را با اطمینان می توان "دهه طلایی" در زندگی بازیگر نامید. وی در رابطه با خانم ها بسیار موفق بوده است - این دقیقاً دوره ای است که عاشقانه هایی با مارلن دیتریش و اینگرید برگمن داشت و در بهترین فیلم ها از جمله در فیلم هفت دلاور با بازی هنرمندان مشهور نقش اول را بازی می کند. با تشکر از این فیلم ، برینر در سینمای جهان به رسمیت شناخته شد ، و پسران در سر تاسر دنیا در بازی های خود از قهرمان  فیلم هفت دلاور - یعنی گاوچران بی عیب و نقص کریس - تقلید می کردند.
 
فیلم آناستازیا با بازی یول برینر و اینگرید برگمن
فیلم آناستازیا با بازی یول برینر و اینگرید برگمن
 
The Seven Magnentent، فیلم هفت دلاور در1960 با بازی 7 غول سینمای جهان، 7 بازیگر و سلبریتی های عصر آن زمان مشهور چارلز برونسون ، جیمز کوبورن ، استیو مک کوئین ، یول برینر ، رابرت وون ، هورست بوخولز ، و برد دستستر ساخته شد.
 
چارلز برونسون ، جیمز کوبورن ، استیو مک کوئین ، یول برینر ، رابرت وون ، هورست بوخولز ، و برد دستستر ساخته شد

 

در دهه 1960 ، حرفه سینمای یول تا حدودی کاهش یافت و در اوایل دهه 1970 او دوباره به صحنه تئاتر بازگشت. از سال 1977 تا 1985 ، یول برینر نقش مورد علاقه خود را در نسخه جدید پادشاه و من در 4633 بار اجرا بازی کرد ، هر بار یول برینر صحنه را ترک می کرد با تشویق شدید روبرو می شد.جایزه ویژه تونی برای بازی در نمایش پادشاه و من به   يول برينر   اهدا شد.
 
یول برینر

 

در بین طرفداران یولبرینر افراد متفاوتی مانند ملکه انگلیس و مایکل جکسون قرار داشتند که یول با آنها دوست شد و در ژاپن این بازیگر به بت ملی تبدیل شد. حتی سرطان ریه نتوانست یول را مجبور به کنار گذاشتن صحنه کند. آخرین باری که 3 ماه قبل از مرگش روی صحنه رفت، مثل همیشه درخشان بازی کرد. یول برینر در 10 اکتبر 1985 درگذشت.

در آوریل 1983، زمانی که یول براینر بازیگر در یک تور در سانفرانسیسکو بود، به پزشکان مراجعه کرد و آنها متوجه شدند که او سرطان ریه دارد. یول به شدت سیگاری بود و روزانه 3 بسته سیگار می کشید.این بیماری قابل درمان نبود، پیشرفت کرد، متاستازها قبلاً نخاع را تحت تأثیر قرار داده بودند. این بازیگر درد وحشتناکی را تجربه کرد، اما به اجرای خود ادامه داد. و هیچ کس جز شرکای صحنه اش از عذابی که او تجربه می کرد نمی دانست.


پس از مرگ یول برینر، پیام کوتاه او درباره مضرات سیگار که اندکی قبل از مرگش به دستور موسسه ملی سرطان فیلمبرداری شده بود، بارها در تلویزیون تکرار شد. او که جلوی دوربین تلویزیون نشسته بود، گفت: «الان مرده‌ام فقط به این دلیل که زیاد سیگار می‌کشیدم، بنابراین به هرکسی که الان مرا می‌بیند می‌گویم: سرنوشت را تکرار نکن. اکنون که مرگ من مشخص شده است به شما هشدار می دهم: سیگار نکشید. هر چیزی جز سیگار کشیدن اگر می توانستم به عقب برگردم و سیگار را ترک کنم، دلیلی برای بحث درباره سرطانم وجود نداشت. من در این مورد مطمئن هستم."


این اجرا اولین بار در روز مرگ یول براینر، 10 اکتبر 1985 روی پرده ها ظاهر شد.پس از مرگ این بازیگر  ، یک پیام ویدئویی منتشر شد که در آن یور براینر اعتراف میکرد که بیماری وی حاصل سالها سیگار کشیدن است و یوری براینر بینندگان را ترغیب می کند که این عادت بد را ترک کنند.

 

در 14 سپتامبر 2005، در ولادی وستوک، در نمای خانه شماره 15 در خیابان آلئوتسکایا، یک پلاک یادبود به یاد يول براينر نصب شد.ستایشگران استعداد یول برینر پابلو پیکاسو، سالوادور دالی، خوان کارلوس پادشاه اسپانیا، کنستانتین پادشاه یونان و پادشاه اردن شاه حسین بودند.

یول برینر همسر

  • ویرجینیا گیلمور (طلاق) یک فرزند
  • دوریس کلینر (طلاق گرفته) یک فرزند
  • ژاکلین تیون د لا شاوم (طلاق) دو فرزند
  • کتی لی

فیلم‌های یول برینر

بازی یول برینر در فیلم‌ های زیر:
در فیلم  ده فرمان  (۱۹۵۶)
بندر نیویورک (۱۹۴۹)
پادشاه و من (۱۹۵۶)
ده فرمان (۱۹۵۶)
آناستازیا (۱۹۵۶)
برادران کارامازوف (۱۹۵۸)
بوکانیر
دزد دریایی (۱۹۵۸)
سفر (۱۹۵۹)
خشم و هیاهو (۱۹۵۹)
سلیمان و ملکه سبا (۱۹۵۹)
یک بار دیگر با احساس (۱۹۶۰)
وصیت‌نامه ارفه (۱۹۶۰)
بسته غیرمنتظره (۱۹۶۰)
هفت دلاور (۱۹۶۰)
دوباره خداحافظ (۱۹۶۱)
فرار از ظهرین (۱۹۶۲)
تاراس بولبا (۱۹۶۲)
سلاطین آفتاب (۱۹۶۳)
پرواز از آشیا (۱۹۶۴)
دعوت از یک تیرانداز (۱۹۶۴)
موریتوری (۱۹۶۵)
سایه‌ای غول‌آسا بیفکن (۱۹۶۶)
خشخاش هم گلی است (۱۹۶۶)
بازگشت هفت دلاور (۱۹۶۶)
جاسوس سه‌جانبه (۱۹۶۶)
مرد مضاعف (۱۹۶۷)
دوئل طولانی (۱۹۶۷)
پانچوویلا (۱۹۶۷)
تابستان پیکاسو (۱۹۶۹)
پرونده غاز طلایی (۱۹۶۹)
نبرد نرتوا (۱۹۶۹)
زن دیوانه شایلو (۱۹۶۹)
مسیحی جادویی (۱۹۶۹)
خداحافظ ساباتا (۱۹۷۱)
نوری در پایان دنیا (۱۹۷۱)
عاشقانه یک اسب‌دزد (۱۹۷۱)
کتلو (۱۹۷۱)
پلیس (۱۹۷۲)
فازی (۱۹۷۲)
پرواز شبانه از مسکو (۱۹۷۳)
دنیای غرب (۱۹۷۳)
آخرین مبارز (۱۹۷۵)
شوق مرگ (۱۹۷۶)
دنیای آینده (۱۹۷۶)
کاربر گرامی در صورتی که به یول برینر علاقه دارید مقاله یول برینر ، پادشاه روسی هالیوود را همه در فیلم هفت دلاور و ۱۰ فرمان به یاد دارند را بخوانید

نظرات

در ادامه بخوانید...

چگونه پیرترین زوج هالیوود توانستند 65 سال با هم زندگی کنند

در
کرک داگلاس 102 ساله و آن بایدنس 100 ساله
کرک داگلاس 102 ساله و آن بایدنس 100 ساله
 
آنها دیگر لازم نیست چیزی را به کسی ثابت کنند. نماینده "دوران طلایی" هالیوود ، کرک داگلاس و همسرش "آن بایدنس" در اواسط قرن گذشته با هم ملاقات کردند ، با هم با ناملایمات جدی درگیر شدند با از دست دادن یکی از پسرانشان جان سالم به در بردند و همچنان عاشق و خوشحال باقی ماندند. راز خوشبختی همه جانبه و طولانی مدت، بازیگر مشهور سینمای جهان، کرک داگلاس و همسرش چه بود و چیست؟

عشق در پاریس

کرک داگلاس
کرک داگلاس.  / عکس
 
هنگامی که کرک داگلاس به یکی از محبوب ترین بازیگران آمریکایی تبدیل شد ، زندگی وی پر از وقایع ، جلسات و پیشنهادات جدید شد. در دهه 50 نه تنها آمریکا بلکه اروپا نیز تسلیم وی شد. در سال 1953 ، به صورت اتفاقی، کرک داگلاس در رمانتیک ترین شهر جهان، پاریس مشغول به کار شد. او به یک دستیار احتیاج داشت و بسیاری از آشنایان بارها و بارها آن بایدنس را پیشنهاد کردند و همه اعتقاد داشتند که اوست که می تواند به داگلاس کمک کند.
کرک داگلاس و آن بایدنس
کرک داگلاس و آن بایدنس.  / عکس
 
هنگامی که سرانجام دختر به پاریس بازگشت ، آنها با یکدیگر آشنا شدند. و این بازیگر مشهور بدون شک در پاسخ مثبت ، آن بایدنس را به یکی از گران ترین و محبوب ترین رستوران های پایتخت فرانسه دعوت کرد. اما او به کرک جواب رد داد ، سر را به علامت منفی تکان داد و گفت که به خانه می رود تا برای خودش تخم مرغ درست کند.
کرک داگلاس
کرک داگلاس.  / عکس
 
داگلاس حیرت زده بود: او ، بازیگر مشهور ، موضوع رؤیاهای بسیاری از زنان ، اما این دختر او را نمی دید.کرک داگلاس چندین بار تلاش کرد تا آن بایدنس را جذب کند ، اما او به سخنرانی های سرسخت وی واکنش نشان نداد. آن بایدنس مرز ها را مشخص کرد: آنها منحصراً برای کار ارتباط برقرار می کنند. اما کار فقط به آنها کمک کرده که نزدیکتر شوند.
 
او مطلقاً نمی خواست با یک سلبریتی بی پروا بچرخد و بدین ترتیب قلب خود را به طور کامل و غیرقابل برگشت از دست بدهد. کرک داگلاس آموخت که در مورد خود صحبت نکند بلکه حرف های آن بایدنس را بشنود که اینقدر بدون ابهام و پرده پوشی تمام تلاش های  او را برای نزدیک شدن به خودش رد می کرد. و ناگهان فهمید که این دختر پس از طلاق از همسر اول خود، دیانا دیل، مانند هیچ یک از کسانی که با آنها رابطه بدون تعهد داشته، نیست.
کرک داگلاس و آن بایدنس
کرک داگلاس و آن بایدنس.  / عکس
 
با گذشت زمان ، دوستی کاملاً محرمانه بین کرک و آن بایدنس ایجاد شد. آن بایدنس به کرک داگلاس درباره گذشته خود ، درباره زندگی در پاریس زمانی که توسط آلمانی ها اشغال شده بود ، در مورد خاطرات دردناک ، در مورد آرزوی موفقیت گفت. معلوم شد که او چهار زبان را می داند ، از نظر هنری کاملاً آگاه است و از یک طنز شگفت انگیز برخوردار است. داگلاس واقعاً عاشق شد.
 
و تنها هنگامی آن بایدنس به کرک داگلاس توجه کرد که پس از کنسرت گالا که در یک سیرک برگزار می شد ، او به تمیز کردن قفس فیل از فضولات حیوان کمک می کرد. کرک داگلاس مشهور در لباس شب و با بیل در دست خنده دار به نظر می رسید. اما توجه به توانایی بازیگر در اقدامات غیر منتظره، آن بایدنس را جلب کرد. این کیفیت کار کرک بود که زن را جذب کرد.
 

عاشقانه عجیب

کرک داگلاس و آن بایدنس
کرک داگلاس و آن بایدنس.  / عکس
 
زمانی که عاشق به شکلی کامل پیش می رفت ،حال کرک داگلاس عجله ای برای ادامه رابطه نداشت. علاوه بر این ، او به یک بازیگر ایتالیایی به نام پیر آنجلی مشغول بود . کرک داگلاس آنقدر بی رحمانه رفتار کرد که از آن بایدنس خواست تا به او کمک کند تا حلقه نامزدی را برای پیر آنجلی انتخاب کند. او با صداقت از این درخواست پیروی کرد و حتی به او نشان نداد که آن لحظات در فروشگاه جواهرات چقدر دردناک بودند.
 
با این حال ، کرک داگلاس هرگز عشق ها و سرگرمی های خود را از او مخفی نکرد. آن بایدنس بخاطر درد و رنج بسیار ظریفش از او انتقام گرفت و در روز تولد داگلاس در یك آپارتمان در پاریس او را غافلگیر کرد. آن بایدنس تمام زنانی را که با کرک داگلاس عاشقانه هایی داشتند دعوت کرد. آنها در بدو ورود داگلاس در یک خط بلند صف آرایی کردند و داگلاس ، که به سختی به این خط نگاه می کرد ، فقط در گوش آن بایدنس لبخند زد و زمزمه کرد: "ای حرامزاده!"
 
یک سال پس از شروع رابطه آنها ، آن بایدنس به کرک گفت که تمام این مدت به او اجازه داده از نظر عاطفی به او فشار آورد. اما اگر او همچنان به این کار ادامه دهد ، او برای اجتناب از درد مجبور می شود او را ترک کند. و چند روز بعد ، او آن بایدنس را دید که به طور جدی وسایلش را جمع می کند. داگلاس فهمید که اگر آن بایدنس را از دست بدهد ، نابود می شودو آن بایدنس به او شانس دوم نمی دهد پس از آن خواست كه با او ازدواج كند. فقط چند روز بعد ، کرک داگلاس و آن بایدنس ازدواج خود را در لاس وگاس ثبت کردند.
 
با این حال ، مدتی به دلیل مشکلات ویزای آن بایدنس ، این زوج مجبور شدن برای مدتی جدا از هم زندگی کنند.
کرک داگلاس و آن بایدنس با پسرانشان
کرک داگلاس و آن بایدنس با پسرانشان.  / عکس
 
پس از تولد فرزند اولشان ، پیتر ، كرک داگلاس به آن نوشت: "همیشه به یاد داشته باش عزیزم ، من به تو احتیاج دارم ... برای تو ، امیدوارم کارهای شگفت انگیز در زندگی انجام دهم. "
 
بیش از 65 سال ، آنها در کنار هم زندگی کرده اند. آن بایدنس به زن اصلی زندگی بازیگر افسانه ای ، دستیار اول وی و رئیس کمپانی فیلم او تبدیل شد که توسط داگلاس ساخته شده است.
 
آنها توانستند سرطان آن بایدنس را شکست دهند ، و پس از آن کرک دوباره آن را از خودکشی بخاطر افسردگی پس از سکته مغزی نجات داد. در سال 2004 ، آنها جوانترین فرزند خود اریک را که در اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر درگذشت ، از دست دادند.
کرک داگلاس 102 ساله و آن بایدنس 100 ساله
کرک داگلاس 102 ساله و آن بایدنس 100 ساله
 
آنها همچنین نامه های خود را در تمام زندگی خود حفظ کرده ، که بعداً پایه و اساس کتاب مشترکشان "کرک و آن" قرار گرفت. در سال 2004 ، آنها دوباره تجدید خاطره کردند و عروسی مجللی را راه انداختند ، که مهمانان زیادی را دعوت کردند و کمپانی فیلم به مایکل داگلاس و همسرش کاترین زتا جونز واگذار شد.
 
عشق آنها از بین نرفت و حتی در طول سالها محو نشد. هنوز آنها با همان عشق و لطافت به یکدیگر نگاه می کنند و کرک داگلاس اعتراف می کند: "... تحسین و نیاز بی امان من به این زن شگفت انگیز هنوز مرا متحیر می کند." و آن با همسرش موافق است: "این داستان عشق بی پایان است". کرک 102 سال سن دارد  و آن 100 سال،  چین و چروک های عمیق صورت آنها یک قرن قدمت دارد.
مقاله را دوست داشتید؟ با گذاشتن نظراز ما پشتیبانی کنید.

نظرات

در ادامه بخوانید...