در سال 1907 ، کمدین های مشهور نیویورک توسط یک دختر که فوراً به یک ستاره نمایش تبدیل شد ، مورد آزمایش قرار گرفتند. این بازیگر تماشاچیان زیادی را در سالن های بزرگ جمع کرد ، اگرچه تمام عملکرد او این بود که او در واقع ... هیچ کاری نمی کرد! حتما می پرسید پس چگونه؟ مشخص نیست که آیا سازنده این نمایش با داستان های عامیانه آشنا بوده است یا خیر ، اما در طول این تعداد نمایش همه می خواستند این دختر را که در نقش شاهزاده نسیمایانا بازی می کرد بخنداند!
نام این دختر سوزان کلی بود ، اما به دلیل نداشتن کوچکترین حس شوخ طبعی ، حضار فوراً به او نام مستعار Gloomy Sue دادند. بار اول که تماشاگران حاضر در تئاتر سعی در خنداندن نسیمایانا داشتند اما در پاسخ به هر شوخی او کمترین واکنشی از خود بروز نداد، این سرگرمی مردم را آزار می داد ، مدیر تئاتر معروف ویلی همرشتاین فکر بکری کرد! بله از کمدین های حرفه ای دعوت کرد تا جلوی تماشاچیان هنر خود را در بوته آزمایش قرار دهند و دختر را بخندانند. جای تعجب است که در پایان بهترین هنرمندان کشور این دختر را آزمایش کردند و در زمان اجرای آنها کل مخاطبان روده بر می شدند، اما این دختر هرگز نمی خندید و در برابر هر کدام از شوخی های این کمدین های معروف،صورتی یخی داشت.
این نمایش فوق العاده موفقیت آمیز بود و جای تعجبی ندارد ، زیرا جدا از شعار "بخندانید یا نه" ، تماشاگران فرصتی بی نظیر برای حضور در نمایش بهترین هنرمندان کمدین کسب کردند. این فکر چه کسی بود؟ این فکر نبوغ آمیز مدیر تئاتر بود و مدیر تئاتر توانست امور تئاترش را با این ایده بکر بهبود ببخشد ، احتمالاً سالهای متمادی ، زیرا در کمال تعجب ، بهترین هنرمندان کمدین در صحنه او به صورت رایگان اجرا میکردند.(دستمزد در صورتی داده می شد که دختر بخندد) و برای خنده سوزان کلی صد دلار اگر حتی یک لبخند بزند و هزار دلار اگر از ته دلش بخند. بنابراین ، کمدین ها به امید بدست آوردن این پول هنگفت (در آن زمان پول زیادی بودند) به تئاتر می آمدند. مشخص است که این دختر خود در هفته فقط 20 دلار برای اجرا دریافت می کرد ، بنابراین این پروژه از هر لحاظ برای مدیر تئاتر واقعا سودآور بود.
از نظر کمدین ها ، خنداندن سوزان کلی ، موضوعی افتخارآمیز بود ، اما این دختر کمدین های این نمایش ها را ناامید کرد. حضار حاضر در سالن به معنای واقعی کلمه از خنده خفه می شدند ، اما نسیمایانا یخی و آرام بود.
با گذشت زمان ، این نمایش هنوز هم مخاطبان را آزار میداد. روزنامه ها به طور فزاینده ای شروع به بحث در مورد این دختر کردند - آیا سازندگان این برنامه حقه باز هستند؟ عدم خنده حیرت آور مودی سو شروع به ظن در همه کرد. آنها شروع به گمانه زنی کردند - شاید او واقعاً کور و ناشنوا بود ، اما سوزان با خبرنگاران صحبت کرد ، هیچ شکی در عادی بودن او وجود نداشت ، و وقتی از او پرسیدند که چرا نمی خندد ، او خود را جمع کرد و پاسخ داد که خنده دار نیست. نمایش با "شاهزاده خانم نسیمایانا" چنان محبوب بود که بعداً ، تقلید کنندگان زیادی ظاهر شدند و همان نام مستعار را گرفتند. آنها تا اواسط قرن بیستم در سیرکها و نمایش های مختلف اجرا می کردند. در آینده ، سلیقه عمومی چنان تغییر کرد که چنین نمایش هایی متوقف شد.
این حقیقت تنها چند سال پس از پایان یافتن کار "سو" واضح شد. معلوم شد که این دختر در واقع بیمار است. آسیب شناسی مادرزادی نادر به نام سندرم موبیوس که خود را به عنوان فقدان کامل حالت در بیان صورت نشان می دهد. ظاهراً در این حالت فلج اعصاب صورت در هنگام برقراری ارتباط عادی قابل توجه نبود. بیماری کمی شناخته شده تنها چند سال بعد از اجراهای او شناخته شد، بنابراین حتی پزشکان نتوانستند راز دختری را که هرگز در آن سالها لبخند نمی زد ، حل کنند. جزئیات سرنوشت آینده وی مشخص نیست ، ظاهراً او شیوه زندگی منزوی را در پیش گرفت. خاطره نسیمایانا هنوز زنده مانده است. از آن زمان در آمریكا تبدیل به ضرب المثلی شده که گفته می شود: "این حتی می تواند Sober Sue را بخنداند" - "این حتی باعث می شود كه Gloomy Sue بخندد."