رفتار سازمانی چیست
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸
رفتار سازمانی، که معمولا او بی (OB) خوانده می شود ، رشته ای "میان رشته ای" است که به مطالعه نگرش ، رفتار و عملکرد انسان در سازمان ها اختصاص دارد.
رفتار سازمانی معنی کلی خود را از رشته های زیادی شامل روانشناسی، جامعه شناسی، انسان شناسی فرهنگی، مهندسی صنایع، اقتصاد، اخلاق، و مشاوره حرفه ای و همچنین رشته مدیریت اخذ می کند. این مفاهیم و اصول رفتار سازمانی برای مدیران مهم هستند چرا که درهر سازمان انسانها هستند که در نهایت تصمیم می گیرند که چگونه منابع سازمان را اکتساب و استفاده نمایند. این افراد ممکن است با همدیگرهمکاری یا رقابت نمایند،همدیگررا پشتیبانی، و یا تضعیف نمایند. باورها و احساسات آنها در مورد خودشان، همکارانشان و سازمان، آنچه را که انجام می دهند و طرز انجام صحیح آن را شکل می دهد. افراد ممکن است با درگیر شدن در مناقشات و سوء تفاهم ها سازمان را از استراتژی اصلی خود منحرف کنند، یا اینکه می توانند استعدادها و دیدگاه های مختلف خود را بیشتر برای انجام کارهای گروهی متمرکز نمایند تا انجام آن به صورت انفرادی.
شهروندی سازمانی اشاره به تمایل افراد برای کمک به یکدیگردارد، و تلاش فزاینده ای که فراتر از نیازهای شغلی است را برای کمک به موفقیت سازمان به کار می برند. یک کارمند، شهروندی سازمانی را با کمک به همکارومشتری، انجام اضافه کاری درمواقع ضروری، و جستجوی راه برای بهبود محصولات و فرآیندها نشان می دهد. این رفتارها عملکرد سازمان را بالا برده و بر روابط مثبت هم درون سازمانی و هم با مشتریان تاثیرگذار است. مدیران با به کاربردن دانش رفتار انسانی خود از قبیل انتخاب افراد با نگرش مثبت، مدیریت شخصیت های مختلف، قرار دادن افراد در پستهایی که بتوانند در آنجا موفق باشند، قادر ساختن کارمندان برای غلبه بر مشکلات و آگاه بودن از چالش های محیط کار می توانند ترغیب به شهروندی سازمانی نمایند.
نگرش
اکثر دانشجویان احتمالا عبارت " شخص دارای مشکل نگرش است" را شنیده اند، یعنی برخی از خصوصیات ثابت فرد بر رفتار وی به طریق منفی تاثیر می گذارد. کنار آمدن با کارمندی که مشکل نگرش دارد بسیار سخت است، ممکن است به طور مداوم گله و شکایت کند و باعث ایجاد مشکل شود، و مصرانه در برابر ایده های جدید مقاومت کند. به نظر می رسد که همه ما به طور ذاتی بدانیم که نگرش چیست، اما به طور آگاهانه به اینکه نگرش چه تاثیری قوی بر رفتارمان دارد فکرنمیکنیم. نگرش چه مثبت چه منفی بطور رسمی یک ارزیابی تعریف می شود که فرد را مستعد عمل در یک راه معین می کند. درک نگرش کارکنان برای مدیران مهم است زیرا نگرش تعیین کننده درک افراد از محیط کار، تعامل با یکدیگر و رفتار شغلی بوده و تحقیقات اهمیت نگرشهای مثبت هم برای افراد وهم موفقیت سازمانی را آشکار می سازد. برای مثال، مطالعات نشان داده اند که متداول ترین مشخصه برای مدیران ارشد نگرش خوش بینانه است. افراد به سمت موقعیتهای بالاتر خیز برمی دارند زیرا آنها توانایی دیدن فرصت در جایی را دارند که دیگران درهمان جا مشکل می بینند و می توانند حس امید به آینده را به دیگران تزریق کنند.
مولفه های نگرش
یک گام مهم برای مدیران، شناخت و درک مولفه های نگرش است، که به ویژه در زمان تلاش برای تغییر نگرش ها اهمیت می یابد.
دانشمندان علوم رفتاری سه مولفه را برای نگرش در نظر می گیرند:
شناخت (افکار)، عاطفه (احساسات)، و رفتار. مولفه شناخت یک نگرش شامل عقاید، نظرات و اطلاعاتی است که یک شخص در مورد هدف نگرش دارد مانند آگاهی از آنچه که یک شغل دربردارد و نظرات در مورد توانایی های شخصی است.
مولفه عاطفی، عواطف یا احساسان فرد درباره هدف نگرش است مانند لذت بردن یا نفرت از شغل.
مولفه رفتاری نگرش، قصد فرد به رفتار در جهت هدف نگرش به روشی خاص است. عنصر شناختی تفکری است آگاهانه از عبارت "کار من جالب و چالش برانگیز است." عنصر عاطفی این احساس است که "من عاشق این کار هستم." این عناصر به ترتیب مربوط به مولفه رفتاری هستند- کارمند می بایست زود در محل کار حاضر شود زیرا او از این شغل راضی و خوشحال است. مولفه احساسی (عاطفی) به مراتب عاملی قویتر در تاثیر بر رفتار است، بنابراین مدیران باید آگاه به موقعیت هایی باشند که شامل احساسات راسخ است. اما، به عنوان یک قاعده کلی، تغییر تنها یک مولفه – شناخت، احساس یا رفتار– می تواند باعث تغییر کلی در نگرش شود. فرض کنید یک مدیر استنتاج می کند که بعضی از کارمندان این نگرش را دارند که مدیر می بایست تمام تصمیمات موثر بر سازمان را اتخاذ نماید، اما مدیر ترجیح می دهد که کارکنان مسئولیت تصمیم گیری بیشتری به عهده بگیرند. برای تغییر نگرش های اساسی، مدیر باید فکر کند که آیا برای آموزش کارکنان در حیطه هایی که آنها می توانند تصمیمات خوبی بگیرند ( تغییر مولفه شناختی)، با نطق های انگیزشی درمورد رضایت توانمندسازی در کارکنان ایجاد اشتیاق نماید (تغییر در مولفه احساس)، یا به سادگی اصرار داشته باشد که کارمندان خودشان تصمیم گیرنده باشند (مولفه رفتاری) با این انتظار که، اگر آنها مزایای تصمیم گیری مقتدرانه را تجربه کنند، شروع به دوست داشتن آن خواهند کرد.
نگرش کار با عملکرد بالا
آن نگرشهایی که مربوط به کار هستند بیشتر مورد توجه مدیران می باشند، بخصوص نگرشهایی که موثر بر انجام خوب کارها توسط کارمندان است. دو نگرش که ممکن است مربوط به کارایی بالا باشند رضایت از شغل خود و تعهد به سازمان است.
رضایت شغلی
نگرش مثبت نسبت به شغل خود، رضایت شغلی نامیده می شود. به طور کلی، افراد این نگرش را زمانی تجربه می کنند که کارشان منطبق با نیازشان باشد و بسیاری از مدیران معتقدند که رضایت شغلی مهم است زیرا فکر می کنند کارمندان راضی کارها را بهتر انجام می دهند. در واقع، تحقیقات نشان می دهد که ارتباط بین رضایت و عملکرد به طور کلی کم است و عوامل دیگر آن را تحت تاثیر قرار میدهند. به عنوان مثال، اهمیت رضایت با توجه به میزان کنترل کارمند متفاوت است، یک کارمند با انجام وظایف معمول خود ممکن است به همان اندازه بازده داشته باشد بدون توجه به اینکه چه احساسی در مورد شغل دارد. اما، مدیران کارگران با دانش امروزاغلب برای نگه داشتن انگیزه و بالا بردن شور و شوق بر رضایت شغلی تکیه می کنند. آنها نباید باعث از دست دادن کارگران با استعداد و ماهر شوند. متاسفانه، در یک نظرسنجی که توسط مرکز تحقیقات بین المللی نظرسنجی صورت گرفت نشان داد آن کارمندانی که بار بیشتر کار دانش امروزی را حمل می کنند نسبت به تمام گروه های جمعیتی ذینفع رضایت کمتری دارند، زمانی که[برای گروه های ذینفع] شرایط کاری و پاداش ها (مانند دستمزد) رضایت بخش است، زمانیکه آنها دوستار همکارانشان باشند، و زمانیکه آنها با سرپرستان خود رابطه مثبت دارند.
تعهد سازمانی
تعهد سازمانی اشاره به وفاداری کارکنان و تعامل با سازمان دارد. یک کارمند با رتبه بالای تعهد سازمانی زمانیکه درمورد شرکت حرف می زند بطور محتمل لفظ "ما" را به کار می برد. چنین شخصی دوست دارد که بخشی از سازمان باشد و تلاش می نماید که باعث موفقیت آن شود. این نگرش به طور تصادفی توسط شرکت چسترتون ای دبلیو تولید کننده پمپ و سیل های مکانیکی (پمپ دوار) نشان داده شد. زمانیکه دوعدد از پمپ های چسترتون که آب مورد نیاز را برای کشتی نیروی دریایی جان اف کندی در شنبه شب درست قبل از برنامه خروج کشتی تامین می کرد خراب شد تیمی که سیل ها(پمپ دوار) را ساخته بود خیلی سریع وارد عمل شد. دو نفر از اعضا در تمام طول شب کار کردند تا سیل های جدیدی بسازند و آنها را قبل از ترک کشتی از بندر برای نصب تحویل دهند. در تضاد میان نگرشها گاهی اوقات یک شخص ممکن است پی ببرد که نگرش او با نگرش دیگری در تضاد است یا این نگرشها در رفتار منعکس نمی شوند. به عنوان مثال، سطح بالای مسئولیت سازمانی یک شخص ممکن است با تعهد وی با اعضا خانواده در تضاد باشد. اگر کارکنان به طور مرتب شبها و ایام تعطیل کا ر کنند، ساعت های طولانی کار و سرسپردگی به شغل ممکن است با تعهدات آنها به روابط خانوادگی که مهم تر است در تضاد باشد. این درگیری می تواند یک حالت ناهماهنگی شناختی، ناراحتی روانی ایجاد کند که زمانی اتفاق می افتد که افراد تناقضاتی در نگرش و رفتار خودشان تشخیص دهند. نظریه ناهماهنگی شناختی، که توسط روانشناس اجتماعی لئون فستینگر در دهه ١٩٥٠ توسعه یافت، می گوید که افراد می خواهند مطایق با نگرششان رفتار کنند و معمولا اقدامات اصلاحی برای کاهش ناهماهنگی و دستیابی به تعادل را انجام می دهند. (سیارک)