زیباترین کتاب آشپزی که توسط اسیران جنگی نوشته شد

در
داستان زیباترین کتاب اریک امانوئل اشمیت
شرایط اردوگاه ها در همه زمان ها بسیار ایده آل نبود. این مسئله هم در اردوگاه های گلاگ و هم برای تمرکز در جنگ جهانی دوم صدق می کند. کار طاقت فرسا ، بیماری ، گرسنگی و ناامیدی سرنوشت هر کس که به آنجا می رسید ، شد. و جای بسی تعجب است که شاهدان بی زبانی از وحشت گذشته به زمان ما رسیده است: کتابهای آشپزی است که توسط زندانیان نوشته شده است.

زیباترین کتاب

اریک امانوئل اشمیت
اریک امانوئل اشمیت.  / عکس
 
اریک امانوئل اشمیت ، نویسنده فرانسوی و بلژیکی ، در داستان خود زیباترین کتاب ، حادثه ای را که برایش اتفاق افتاده است شرح می دهد. در طی یکی از رویداد ادبی در مسکو ، یک زن با این سؤال که آیا می خواهد به زیباترین کتاب جهان نگاه کند ، به او نزدیک شد.اریک امانوئل اشمیت از غریبه پرسید که آیا قصد نوشتن چنین کتابی را دارد ، غریبه در پاسخ شروع به گفتن داستان مادر و دوستانش کرد. زنان به اتهام کمپین علیه استالین و شرکت در جنبش تروتسکیستی دستگیر و به اردوگاه ها فرستاده شدند.
 
در شرایط اردوگاه ها ، زنان به این فکر می کردند که چه می توانند به عنوان میراثی برای دختران خود باقی بگذارند ، زیرا ممکن است آنها را هرگز در زندگی خود نبینند. زندانیان با تظاهر به سیگاری بودن ، تنباکو را از سیگار بیرون کشیده و برای نوشتن پیام برای فرزندان خود، با ترسی فلج کننده کاغذ جمع می کردند. با این حال، آنها نمی توانستند مثل هم با یک خط بنویسند. برای همین ورا نیکولایوا بکزادیان شروع به نوشتن کرد .
زنان در اردوگاه گلاگ
زنان در اردوگاه گلاگ.  / عکس
 
او اولین نفری بود که گلاگ را ترک کرد و یک نوت بوک نازک خانگی را به دامن خود دوخت. ورا نیکولایوا بکزادیان و دوستانش مدتها پیش درگذشتند و دختران زندانیان سابق گاه "زیباترین کتاب" را  مورد بررسی قرار می دادند و آن را با دقت دست به دست می کردند. دستور العمل در هر صفحه نوشته شده بود.
 
اریک امانوئل اشمیت در سال 2009 داستان "زیباترین کتاب" را منتشر کرد که البته این داستان را با شکلی کمی تغییر یافته بیان کرد. کارگردان فرانسوی آن ژرژ به این داستان علاقه مند شد.
صفحه کتاب آشپزی ورا نیکولایوا بکزادیان
صفحه کتاب آشپزی ورا نیکولایوا بکزادیان. / عکس
 
کارگردان با نویسنده تماس گرفت ، که آیا این داستان واقعیت دارد و او آن را تأیید کرد و نام این رویداد را که در آن شرکت کرده بود به کارگردان داد. ژرژ با کمک یکی از دوستان وزارت امور خارجه لیستی از مدعوین را در رویدادی که اریک امانوئل اشمیت در مسکو شرکت کرده بود، پیدا کرد. یکی دیگر از آشنایان کارگردان به ژرژ کمک کرد تا زنی را که زیباترین کتاب را نگهداری می کرد، پیدا کند.
 
در واقعیت ، او داستان مادربزرگ شوهر خود ، ورا نیكوئلوا بكزادیان ، زندانی از گلگ در پوتما را از سال 1938 تا 1948 برای اریک امانوئل اشمیت گفته بود. او با کمک دوستانش این کتاب دستور العمل بی نظیر را گردآوری کرد.در حقیقت صحبت راجع به غذا و خاطرات غذا به آنها اجازه می داد تا به گذشته ای شاد در حافظه ی خود برگردند و ذهن خود را در شرایط ناامیدی کامل حفظ کنند. آنها روی کاغذ ننوشتند ، بلکه روی پارچه های کوچک می نوشتند.
 
ارزش این کتاب در دلخوشی های آشپزی پیشنهادی نیست ، بلکه در درک توانایی روح انسان برای فراتر رفتن از شرایط و ادامه رویای گذشته و آینده است. این یک زبان جدید ارتباطی بود و رویا پردازی در باره غذا به آنها اجازه می داد وحشتهای زندان را فراموش کنند.

 

هر زندانی با جزئیات می گفت که چگونه این یا آن ظرف غذا را بپزید. هر یک به معنای واقعی کلمه عطر و طعم غذاهای توصیف شده را نشان می داد و همه با نفس خسته گوش می دادند.
 
بیشتر نویسندگان این دستور العمل ها مدت هاست که به دنیای دیگر رفته اند ، اما پرونده هایی که آنها نگه داشته اند ، حتی امروزه وحشتناک هستند. آنها از گرسنگی نجات پیدا نکردند ، اما خاطره آشپزی به آنها فرصتی داد تا به آینده امیدوار باشند ، برای زندگی که در آن گرسنگی و زورگویی وجود نخواهد داشت. این خاطرات آشپزی آنها را از تخریب جسمی و عاطفی نجات داد.
 

نظرات

در ادامه بخوانید...

داستان کوتاه "خاطره " نوشته مارسل پروست

در

سال گذشته من مدتى را در «ت» گذراندم، در گراند هتل که در انتهاى دوردست ‏ساحل، رو به دریا قرار داشت. به دلیل دود و بخارى که از آشپزخانه‌ها و آب‏‌هاى مانده‏ برمی‌خاست و ابتذال مجلل پرده‌هاى نقش ‏دارى که تنها شى‏ء متفاوت روى دیوارهاى ‏لخت خاکسترى بود و تزئینات این تبعید را کامل می‌کرد، سخت دلتنگ بودم؛ آنگاه ‏روزى همراه با تندبادى که خبر از توفان می‌داد، در راهرویى به سوى اتاقم قدم ‏برمی‌داشتم که بوى نادر دلاویزى درجا میخکوبم کرد. دریافتم که نمی‌شود از ماجرا سردرآورد، اما بو، آن چنان پرمایه و آن چنان به نحوى پیچیده گلستانى بود که به گمانم ‏تمامى باغ‏‌هاى گل وگلزارها را لخت کرده بودند تا چند قطره از آن عطر تولید کنند. این‏‌ برکت نفسانى آن چنان نیرومند بود که زمانى دراز پابه‌ پا کردم بى‌آن که پیش بروم؛ آن‏سوى شکاف درى نیمه‏ باز که تنها راه خروج آن بوى مست کننده بود اتاقى یافتم که به‏ رغم یک نگاه آنى، حضور شخصیتى بس متعالى در آن احساس می‌شد. چگونه مهمانى ‏می‌توانست در دل چنین هتل تهوع آورى، محرابى چنین پاک به خود اختصاص دهد، به‏ خلوتگاهى چنین مهذب تکامل بخشد و برج عاجى منزوى از رایحه دلاویز برپا کند؟ صداى پاهایى، ناپیدا از سرسرا و پیش‏تر از آن، حرمتى تقریبا مذهبى مانعم شد که با آرنج در را بازتر کنم. به یکباره، باد خشمگین، پنجره فکسنى راهرو را درهم شکست، بادى شور با موجى گسترده و تند به درون وزید و آن عطر گلستانى غلیظ را بى‏ آن که به ‏کلى در خود غرق کند، در هوا پراکنده کرد.
من هیچگاه مقاومت ظریف آن عطر اصیل را از یاد نخواهم برد که با جان مایه خود بربوى آن باد گسترده فائق آمد. وزش باد، در اتاق را بسته بود و به ناگزیر به طبقه پائین رفتم. اما حاصل بخت و اقبال بد و آشفته این بود: وقتى درباره ساکنان اتاق ۴۷ (چون آن‏ موجودات گزیده نیز مثل دیگران شماره داشتند) پرس و جو کردم، تنها اطلاعى که مدیر هتل توانست پیدا کند، مشتى اسم آشکارا مستعار بود. تنها یکبار صداى متین و لرزان وموقر و آرام مردانه‌اى را شنیدم که گفت: «ویولت»، و صداى آهنگین فوق طبیعى زمانه‌اى‏ را که پاسخ داد: «کلارنس». به رغم این دو نام انگلیسى، بنا به گفته کارکنان بومى هتل به‏ نظر می‌رسید که غالبا به زبان فرانسوى حرف می‌زنند- و بى‌هیچ لهجه خارجى.
چون غذای‌شان را در اتاقى خصوصى می‌خوردند، نمی‌توانستم ببینمشان. تنها یک‏بار، در طرح و خطوطى محو، آنچنان به نحوى روحانى نمایان، آن چنان به نحوى یگانه ‏مشخص که در ذهنم به صورت یکى از متعالی‌ترین مظاهر زیبایى باقى مانده است، زنى‏ بالا بلند را دیدم که از نظر دور مى‏ شد، چهره‌اش گریزنده، اندامش لغزان در روپوشى ‏دراز و پشمین به رنگ قهوه‌اى و صورتى.
چند روز بعد، همانطور که از پلکانى کاملا دور از آن راهروى اسرارآمیز بالا می‌رفتم، بوى خوش خفیفى، به طور قطع همانند همان بوى بار اول را حس کردم. به‏ سمت راهرو پیش تاختم و همین که به آستانه در رسیدم، هجوم همان عطرهاى وحشى‏ که مثل موجودات زنده می‌غریدند و مردم پرمایه‌تر می‌شدند، کرختم کرد. از میان در کاملا گشوده، آن اتاق بی‌مبلمان انگار دل و روده‏‌اى بیرون ریخته بود. چیزى حدود بیست شیشه کوچک شکسته روى پارکت کف اتاق، آلوده به لکه‌هاى خیس، پخش و پلا بود. مستخدم بومى که داشت کف اتاق را کهنه می‌کشید گفت «امروز صبح رفتند. عطردان‏ها را شکستند تا کسى از عطرشان استفاده نکند، نمی‌توانستند همه را درچمدان‏هایشان که انباشته از اجناسى بود که از این جا خریده بودند جا دهند. چه وضع ‏بلبشویى!» من یکى از عطردان‏ها را که هنوز چند قطره ‏اى در آن مانده بود قاپیدم. این‏ قطره‏‌ها که از چشم آن مسافران مرموز دور مانده بود، هنوز اتاقم را عطرآگین می‌کنند.
من در زندگى ملال‏ آور خود، روزى از عطرهاى تراویده از دنیایى که آن قدر دلاویز بود مست شدم. این‏ها منادیان زحمت افزاى عشق بودند. ناگهان خود عشق آمده بود، باگل‏هاى سرخش و فلوت‏هایش، تندیس‏گر، کاغذین جامه، دربسته که هر چیز پیرامون‏ خود را معطر می‌کرد. عشق با تندترین نفس اندیشه‌ها درهم آمیخته بود، نفسى که بی‌آن‏که عشق را تضعیف کند، لایتناه‌اش کرده بود. اما من از خود عشق چه می‌دانستم؟ آیا من، به نوعى به رازش پى برده بودم؟ درباره‌اش آیا چیز دیگرى می‌دانستم جز آن عطر اندوهش و بوى عطرهایش؟ آنگاه، عشق رفت و عطرها از عطردان‏‌هاى خرد شده، باغلظت ناب‌ترى بیرون تراویدند. رایحه یک قطره تضعیف شده، هنوز که هنوز است‏ زندگی‌ام را بارور می‌کند.

مارسل پروست نویسنده کتاب در جستجوی زمان از دست رفته

نظرات

در ادامه بخوانید...

10 شخصیت ادبیات جهان که کارهای عجیب آنها نشانه بیماری جدی است

در
بعضی اوقات نویسندگان عمدا شخصیت های خود را بیمار و ضعیف به تصویر می کشند. این به منظور آشکار سازی کامل شخصیت قهرمان لازم است. نویسنده همیشه در این باره مستقیم صحبت نمی کنند و خواننده فقط می تواند حدس بزند.
SAYARAK.COM تحقیقی کوچک انجام داد تا دریابد که قهرمانان مشهور ادبیات جهان در کتاب های مشهور، مبتلا به چه بیماریهایی بودند.

1. لئو تولستوی آنا کارنینا: آناکارنینا

10 شخصیت ادبی که کارهای عجیب آنها نشانه بیماری جدی است
آناکارنینا همسر خود را  که دارای شخصیت جدی است برای رسیدن به یک عاشق جوان، الکسی ورونسکی ترک می کند. به دلیل چنین عملی، جامعه به زنان پشت می کند. به تدریج ، آنا تحریک پذیر می شود ، کارهای عجیبی انجام می دهد ، خود را توجیه می کند و دیگران را به خاطر همه چیز سرزنش می کند. او توهمات عجیب و رویاهای مزاحم را می بیند. برای آرام کردن خود ، شروع به استفاده از قطره هایی با مورفین می کند. ستاره آنا کارنینا در حال افول است.
 
تشخیص: افسردگی ، اختلال روانی. به گفته روانشناسان بالینی ، آنا کارنینا از نوع شخصیت هیستریک بود. این بیماری با عزت نفس ناپایدار ، رفتار شبیه سازی شده و نیاز غیرقابل توصیف برای توجه مشخص می شود.
چرا آنا کارنینا خودکشی میکند
آنا تمام توجه و تحسین خود را از دست داد. او به یک فرد فرسوده و نامطلوب در جامعه تبدیل شد. این می تواند سلامت روانی او را تضعیف کرده و منجر به خودکشی شود.
 

2. میخائیل بولگاکف استاد و مارگاریتا: ولند

10 شخصیت ادبی که کارهای عجیب آنها نشانه بیماری جدی است
ظاهر Woland بسیار خاص است. دهان به طرف راست کج شده است ، چشم راست سیاه است ، چشم چپ به رنگ سبز است و صدای در برخی از کلمات با تاخیر و خس خس همراه است. قهرمان از دردی در زانو رنج می برد ، که از یک جادوگر جذاب به او رسیده که با او در روابط نزدیک بوده است.
تشخیص: سفلیس ، دوره سوم. احساس درد یک طرفه در اندام تحتانی ، آسیب به غضروف و بافت استخوانی (از جمله حنجره) ، فلج عصب صورت - علائم آسیب سیفیلیس است . یکی از علائم بیماری نیز تفاوت در رنگ چشم است.
توضیحات سفلیس اغلب در  آثار بولگاکف یافت می شود. این نویسنده دانش آموخته پزشکی بود و در مورد بیماری های مجاری ادرار تحقیق می کرد.
 

3. راز باغ فرانسیس هوجسون برنت: کالین کراون

10 شخصیت ادبی که کارهای عجیب آنها نشانه بیماری جدی است
کالین پسری است که در یک اتاق خواب پنهان از همه در یک عمارت بزرگ زندگی می کند. مادرش بر اثر تصادف درگذشته ، و پدرش در مسافرت مداوم است. وی با مشکل در ستون فقرات مواجه است ، به همین دلیل پسر مجبور است بیشتر وقت خود را در رختخواب بگذراند و در ویلچر حرکت کند. حال و هوای کالین به طرز چشمگیری تغییر می کند.
 
تشخیص: هیپوکندری(خود بیمار انگاری) . این شرایطی است که در آن شخص دائماً نگران است که ممکن است بیمار شود
پسر مدام از بیماری خود شکایت می کند . او یقین دارد که هرگز نمی تواند راه برود و به همین دلیل همه باید از اومراقبت کنند. کالین معتقد است که هوا پر از باکتری های بیماری زا است و خورشید پوست او را می سوزاند ، بنابراین او اتاق خود را ترک نمی کند.

4- ویلیام شکسپیر هملت: روح پدر هملت

10 شخصیت ادبی که کارهای عجیب آنها نشانه بیماری جدی است
 
پدر هملت (که نام وی مشخص نیست)  با این وسیله که برادرش کلادیوس سم را در گوش او ریخت، می میرد. پس از آن ، خون پدرش غلیظ و انعقاد می یابد.
 
تشخیص: ترومبوز ورید عمقی. تشکیل لخته که مانع از جریان آزاد خون است. همراه با جریان خون ، وارد ریه ها می شود ، این منجر به هیپوکسی (فقدان اکسیژن) ، مرگ سلولی و مرگ فرد می شود.
چنین ضخیم شدن سریع خون پدر هملت ممکن است نشان دهنده وجود ترومبوز باشد. شاید او زودتر بیمار شده بود و سم فقط اوضاع را تشدید می کرد.
 

5. ویلیام شکسپیر هملت: اوفلیا

10 شخصیت ادبی که کارهای عجیب آنها نشانه بیماری جدی است
نجیب زاده اوفلیا عاشق هملت است. او جوان و ساده لوح است ، این دختر به طور ضمنی از پدرش پیروی می کند و آماده انجام دادن هرگونه درخواست اوست. بعد از به اشتباه کشته شدن پدر اوفلیل به دست هملت ،Ofelia Ophelia دیوانه می شود ، او آهنگ های عجیب و غریب می خواند و معما گونه صحبت می کند. مرگ پدر و خیانت معشوق(کشته شدن پدر به دست مغشوق) جنون دختر را تشدید می کند.
تشخیص: یک وضعیت روانشناختی پیچیده است که در پس زمینه یک رویداد آسیب زای پدید آمده است. اوفلیا ترس و ناتوانی زیادی را تجربه می کند ، و آگاهی تغییر یافته به او کمک می کند تا از شر این بیماری خلاص شود که از نظر روانپزشکی می توانست خودکشی وی را به همراه داشته باشد.
 

6. میخائیل لرمانتف ماتسوری:ماتسوری

10 شخصیت ادبی که کارهای عجیب آنها نشانه بیماری جدی است
 
ماتسوری 17 ساله از صومعه ای که در آنجا بزرگ شده فرار می کند. در طی سفر ، مرد جوان با یک پلنگ وارد جنگ می شود. پس از درگیری ، بدن مرد جوان زخمی شده و با علائم پنجه و دندان پوشانده شده است. ماتسوری زخمی توسط راهبان پیدا می شود. او ضعیف است ، از نور می ترسد ، تب و لرز زیادی دارد. به زودی مرد جوان می میرد.
تشخیص: هاری. علت هاری معمولاً گاز گرفتگی حیوانات بیمار است. این ویروس وارد سیستم عصبی می شود و منجر به اختلال در عملکرد مغز و نخاع ، تب بالا ، فتوفوبی و در نهایت مرگ می شود.
حیوانات وحشی بیمار غریزه خود را برای حفظ خود از دست نمی دهند ، با آرامش به یک فرد نزدیک می شوند و حتی می توانند به او حمله کنند.
 

7. گابریل گارسیا مارکز صد سال تنهایی: ربه

10 شخصیت ادبی که کارهای عجیب آنها نشانه بیماری جدی است
Rebeca یازده ساله در خانواده قهرمان خوزه آرکادیو بوئندیا ظاهر می شود. دختر از خوردن غذا امتناع می ورزد ، زود خسته می شود ، معده او متورم می شود و پوست وی رنگ سبز مایل به سبز دارد. معلوم است که ربه چیزی جز خاک و آهک نمی خورد.
تشخیص: کلروز (کمبود آهن). کلروز یکی از انواع کم خونی است که در اثر کاهش مقدار آهن در بدن ایجاد می شود که به دلیل گرسنگی ، رژیم غذایی ضعیف و اختلال در جذب آهن امکان پذیر است. خوردن چیزهای غیر خوراکی (خاک ، گچ ) یکی از علائم کلروز است.
به احتمال زیاد ، ربکا به دلیل سوء تغذیه و کار سنگین جسمی دچار کم خونی شده است.
 

8. لئو تولستوی جنگ و صلح: پیر بزوخوف

10 شخصیت ادبی که کارهای عجیب آنها نشانه بیماری جدی است
پیر بزوخوف یک اشراف زاده دست و پا چلفتی است که چشمانی ضعیف دارد و مجبور به استفاده از عینک می شود. وی برای دیدن چشمان خود را جمع می کرد ، و به دور از خودش نگاه می کرد ...
تشخیص: نزدیک بینی. این یک نقص بینایی است ، به همین دلیل تصویر نه بر شبکیه بلکه در مقابل آن تمرکز می یابد. به همین دلیل ، فرد اشیاء دور را ضعیف می بیند. پیر جوانی تحصیل کرده است. او به دلیل خواندن در نور کم می تواند دید خود را خراب کند.
 

9. دونا تارت Goldfinch: تئو دککر

10 شخصیت ادبی که کارهای عجیب آنها نشانه بیماری جدی است
تئو 13 ساله از یک حمله تروریستی در موزه هنر متروپولیتن جان سالم به در برد. او در حال از دست دادن مادر است. در طول زندگی ، او از خاطرات منفی رنج می برد ، که از آن طریق دککر شروع به احساس خفه شدن و وحشت می کند: گاهی اوقات غم و اندوه غیرمترقبه بر او مستولی می شود.
تشخیص: اختلال هراس. حمله اضطراب شدید ، که با ترس بی علت همراه است. در طی وحشت کنترل نشده ، ضربان قلب بیمار افزایش می یابد ، حالت تهوع ، سرگیجه ،بی حسی اندام ها ، کاهش حافظه کوتاه مدت ، لرز و تعریق رخ می دهد.
 

10. فئودور داستایوسکی جنایت و مکافات: راسكولنیكف

10 شخصیت ادبی که کارهای عجیب آنها نشانه بیماری جدی است
 
در تمام طول رمان وضعیت دردناک راسکولنیکف را مشاهده می کنیم. او از تب و لرز رنج می برد ، مرد جوان چندین روز را در حالت ناخودآگاه در رختخواب می گذراند. روان راسکولنیکف بسیار ناپایدار است: به نظر می رسید که بسیاری از افراد در اطراف او هستند و می خواهند او را بگیرند و او را به جایی ببرند ، خیلی درباره او بحث و گفتگو می کنند. سپس ناگهان او در اتاق تنها است  ...
تشخیص: آنفولانزا. در برابر پس زمینه آنفولانزا ، روان پریشی عفونی می تواند بروز کند: سردرگمی ، افسردگی ، افکار خودکشی و اضطراب . در راسكولنیكف می توان پوششی از  توهم و افكار وسواسی را مشاهده كرد. همه اینها علائم بیماری است.
نظر شما در باره قهرمانان ادبیات جهان چیست؟ کسی را می شناسید که نام او در این مقاله خالی باشد؟به نظر من جای ایلیا ایلیچ آبلوموف از کتاب ابلوموف در این لیست خالی است.

نظرات

در ادامه بخوانید...

چرا سیگار می تواند بدترین دشمن یک زن باشد

در

مطمئنا، سیگار به هر فردی چه مرد و چه زن به طور یکسان آسیب می‌رساند. اما برخی از تاثیرات سوء سیگار کشیدن از بارداری خارج رحمی گرفته تا یائسگی زودرس، تنها در مورد زنان پیش می آید و سلامت زنان را بخطر می اندازد. 19 نوامبر امسال، ۲۲ امین همایش انجمن سرطان آمریکاست که بزرگترین همایش ترک سیگار می باشد. اگر هنوز تصمیم به ترک سیگار نگرفته اید، در اینجا دلایلی آورده می شود که کاملا قانع‌کننده است.


سیگار خطر ابتلا به سرطان دهانه رحم و رکتال را افزایش می دهد

نه تنها سیگار کشیدن سبب انواعی از سرطان ها در زنان و مردان می شود، بلکه با توجه به کالج زنان و زایمان آمریکا (ACOG) زنان در خطر بالاتری از سرطان دهانه رحم قرار دارند. یک مطالعه دانمارکی که در 21 آپریل 1999 منتشر شد، انستیتوی ملی سرطان دریافته است زنانی که قبل از یائسگی ه سیگار می کشند نسبت به کسانی که سیگار نمی کشند به احتمال شش برابر سرطان رکتال در ان پیشروی می کند.
سیگار کشیدن دوره قاعدگی تان را بدتر می کند.
با توجه به ACOG، زنانی که سیگار می کشند علائم شدیدی از نشانه‌های پیش از قاعدگی تجربه می کنند و 50 درصد از انها به مدت دو روز یا بیشتر گرفتگی عضلانی دارند.

سیگار کشیدن برای باروری مضر می باشد

با توجه به ویکی سلتزر، ام. دی. معاون رئیس جمهور برای سرویس‌های سلامتی زنان در سیستم بهداشت و درمان یهودیان در ساحل شمالی جزیره لانگ در نیویورک، سیگار کشیدن عملا هر مرحله از بارداری را تحت تاثیر قرار می دهد. «افراد سیگاری در مورد عدم تخمک گذاری در خطر بیشتری قرار دارند و احتمال کمی وجود دارد تا تخمک بارور در رحم او کاشته شود. افراد سیگاری در مورد لقاح آزمایشگاهی موفقیت کمتری دارند». همچنین سلتزر اشاره می کند که نیکوتنی با عملکرد فالوپ تداخل پیدا می کند و می تواند مانع از رفتن نرمال تخم به رحم شود که این نیز می تواند منجر به بارداری خارج از رحمی یا لوله های رحمی شود و به طور بالقوه شرایط تهدید زندگی در آن وجود دارد.

سیگار کشیدن به نوزاد متولد نشده تان اسیب می رساند

پروفسور بنجامین ساکس، استاد زنان و زایمان دانشکده پزشکی هاروارد می گوید «زمانی که شما در دوران بارداری سیگار می کشید جنین را مسموم می کنید. مونوکسید کربن به بافت جنینی، بیشتر از بافت‌های بالغ تمایل دارد و هنگامی که نیکوتین از جفت جنین عبور می کند، میزان ضربان قلب (کودک) افزایش می یابد».
با توجه به ACOG، سیگار کشیدن خطر سقط جنین را در زن باردار تا 39 درصد افزایش داده و فرصت را برای بروز عوارض جدی دیگر از جمله جداشدن جفت (زمانی که جفت جدا از دیواره رحم است)، جفت سرراهی (زمانی که جفت، دهانه رحم را می پوشاند) و تولد نوزاد مرده را بالا می برد.
بسیاری از مطالعات به سیگار کشیدن مادر بعنوان پیشگیرانه‌ترین علت کم وزنی هنگام تولد اشاره می کنند. شیر مادر افراد سیگاری می تواند نیکوتین را به نوزاد شیرخوارش انتقال دهد. و گزارشی در سال 1995 در مجله اطفال نشان می دهد نوزادانی که در معرض دود دخانیات قرار می گیرند تقریبا تا سه برابر احتمال مرگ از سندرم مرگ نوزاد دارند.

سیگار کشیدن شما را مسن می کند

احتمالا متوجه شده باشید که افراد سیگاری زودتر از افراد غیرسیگاری دچار چین و چروک می شوند. اغلب آنچه که نادیده گرفته می شود این است که سیگار کشیدن به مدت یک تا دو سال در یائسگی تعجیل ایجاد می کند. پروفسور ساندرا کارسون ام. دی، استاد زنان زایمان در کالج پزشکی بیلور در هوستون می گوید «نیکوتین در جریان یافتن خون به تخمدان تداخل ایجاد می کند و در صورتی که موجب کم شدن جریان خون به هر ارگانی شوید، عملکرد آن را کاهش خواهید داد.» استروژن در تخمدانها تولید می شود و کاریسون می گوید «می تواند توضیح داده شود که چرا سیگار کشیدن موجب یائسگی زود رس می شود» همچنین سیگار می‌تواند منجر به استئوپروز زودرس شود. کارسون ادامه می دهد: بسیاری از مطالعات نشان داده است که سیگار کشیدن به طور قابل توجهی تراکم مواد معدنی استخوان را کاهش می دهد.  (سیارک)  

سیگار کشیدن احتمال حملات قلبی را افزایش می دهد

با توجه به انستییتوی ملی بهداشت زنی که سیگار می کشد دو تا شش برابر بیشتر از کسی که سیگار نمی کشد احتمال داشتن حملات قلبی را دارد. بنا به گفته ACOG یک تا چهار سیگار در روز برای دو برابر کردن خطر بیماری قلبی کافی است. و یک تحقیق فنلاندی که در ژوئیه 1998 در مجله پزشکی بریتانیا منتشر شده است نشان می دهد که زنان سیگاری بهمانند مردان بعد از سن 65 سالگی با احتمال دو برابر بیشتر حملات قلبی خواهند داشت. محققان معتقدند که استروژن (که ظاهرا مانع از سیگار کشیدن می شود) به زنان کمک می کند تا در برابر بیماری‌های قلبی مصون باشند.
و به خاطر داشته باشید که رفتار شما الگوی دخترتان یا هر دختری است که در زندگی‌تان وجود دارد. واندا جونز، سخنگوی مرکز ملی اطلاعات سلامت زنان می گوید: « در حال حاضر نرخ دختران دبیرستانی که سیگار می کشند همتراز با پسران است. این نوع برابری چیزی نیست که مادران و مادربزرگهای ما با آن رویارو بودند.»

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک)  

نظرات

در ادامه بخوانید...

ترشحاتی که باید زنان را نگران کند

در

 (سیارک) : اگرچه واژن عضوی خود پاک کننده به شمار می آید و برخی ترشحات برای آن طبیعی هستند اما این بدان معنی نیست که آسیب ناپذیر است.دکتر کرتنی لی بارنز متخصص بیماری های زنان در دانشگاه میسوری میگوید:"هر ترشحی از واژن که بیش از اندازه،دردناک،سوزش آور یا بدبو به نظر برسد باید توسط یک پزشک معاینه شود".

بعضی از زنان تلاش میکنند که عفونت های واژن خود را که یکی از بیماری های زنان است را بصورت خانگی درمان کنندو برای آن هزینه ای نپردازند.بارنز میگوید: "متاسفانه تحقیقات نشان داده است که زنان در خود درمانی زیاد دقیق نیستند".

او پیشنهاد میکند که در صورت وجود ترشحات غیرطبیعی،زنان حتما باید معاینه شوند.او میگوید: "اگرچه این موضوع میتواند به سادگی عفونت مخمری باشد،اما در باقی موارد ممکن است پیچیده تر و یا حتی عفونت جنسی باشد".

در مقاطع گوناگون زندگی زنان، از جمله زایمان و شیردهی و یائسگی،تغییرات ترشح هورمون ها در بدن ممکن است باعث خشکی واژن شود.

بارنز میگوید: "استروژن واژن را سالم و مرطوب نگه میدارد.هنگامی که میزان ترشح آن کاهش یابد، واژن خشک شده و حتی میتواند دردناک شود".متخصصان این زمینه میگویند که داشتن رابطه جنسی میتواند از کوچک و تنگ شدن واژن جلوگیری کند.رابطه واژنی ایمن میتواند واژن را سالم و قابل اتساع نگه دارد.

او پیشنهاد میکند که بهتر است از مرطوب کننده ها استفاده شود.و برای زنانی که از خشکی و درد بیش از حد عادی رنج میبرند،استفاده از هورمون درمانی به شکل مصرف قرص،مشمع،حلقه ی واژنی و کرم توصیه میشود.

او هشدار داد: "در بعضی از هورمون درمانی ها خطراتی نیز وجود دارد.بنابراین مهم است که زنان پیش از استفاده از یک روش با پزشک خود مشورت کنند".

 باکتری های خوب و بد

داشتن باکتری در واژن امری طبیعی است.در حقیقت باکتری های به نام "لاکتوباچیلی" هستند که سطح اسیدی بودن واژن را در حد نرمال نگه میدارند.

بارنز میگوید: "گاهی تعادل باکتری های خوب و بد به هم میخورد که درنتیجه ممکن است زنان ترشحاتی با بوی ماهی یا خارش یا احساس سوزش را تجربه کنند".

او اشاره کرد: "اما همیشه راه هایی برای سالم نگه داشتن واژن و بالا نگه داشتن سطح باکتری های خوب در آن وجود دارد.من همیشه به بیمارانم توصیه میکنم که از دوش گرفتن پرهیز کنند.پاشیدن آب یا هرچیزی به واژن میتواند لاکتوباچیلی را از بین برده و زمینه را برای رشد سایر باکتری های مضر فراهم نماید".

او همچنین توصیه میکند که از صابون تنها برای تمیز کردن موهای اطراف منطقه  واژن استفاده شود. و تنها آّب برای تمیز کردن نواحی بدون مو کافی است.

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک)  

ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

پنج اشتباه مدیریتی زنان درکسب‌وکار

در

(سیارک) :بدون شک، زنان در مشاغل و مدیریت به اندازه مردان مهارت، هوش و قابلیت دارند. اما مدیریت کارکنان زن، به‌ویژه وقتی خود مالک کسب‌وکار زن باشد، گاهی اوقات نیازمند اتخاذ رویکردی متفاوت از کارمندان مرد است.

 برای من، موفقیت در ایجاد فضایی سرشار از احترام متقابل، دلواپسی، انطعاف‌پذیری و فرصت‌ها هیچ‌گاه کار آسانی نبوده است. در طول سال‌هایی که کارمندان زن را در تیمم مدیریت کرده‌ام، همواره مجبور بوده‌ام سبک مدیریتی خود را با آنها سازگار کنم. اعتراف می‌کنم در این مسیر اشتباهاتی داشته‌ام. همچنین شاهد بوده‌ام که دیگر صاحبان کسب‌وکار زن نیز خطاهایی مرتکب شده‌اند. با بررسی همه این مسائل، نتیجه‌ای که می‌گیرم این است که به عنوان یک مدیر زن، هنگام مدیریت کارمندان هم‌جنس خود، سعی کنید از این پنج اشتباه اجتناب کنید:

1) تلاش بیش از حد برای برقراری روابط دوستانه نزدیک
این اغواکننده است که به عنوان یک مدیر زن بخواهید با همکاران هم‌جنس خود صمیمی شوید، اما مرزبندی‌ها را فراموش نکنید تا در اختیاری که برای تصمیم‌گیری و واگذاری وظایف دارید، دچار مشکل نشوید. این به معنای آن نیست که نباید رفتار دوستانه داشته باشید یا به آنها اهمیت ندهید، بلکه باید نقش‌ها و مسوولیت‌ها را فارغ از روابط دوستانه معین کنید. البته برخی کارمندان زن وقتی مدیر هم‌جنس‌شان به آنها نزدیک می‌شود و می‌خواهد با آنها روابط صمیمانه داشته باشد، خودشان احساس معذب بودن می‌کنند. مطمئنا هیچ مدیری دوست ندارد با کارمندانش به رستوران یا خرید برود. برخی افراد دوست دارند کار را از دیگر ابعاد زندگی خود جدا کنند. بنابراین باید مطمئن شوید که به فضای خصوصی کارمندان خود ورود نمی‌کنید.

2) تصور اینکه پول بیشترین اهمیت را دارد
بدون شک، بیشتر زنانی که به صورت حرفه‌ای در عرصه کسب‌وکار فعالیت می‌کنند، در تامین نیازهای مالی خانواده خود نقشی جدی دارند اما در ضمن، آنها به نقش پرورشی خود و نیز حمایت اخلاقی از رویاها و اهداف اعضای خانواده تعهد دارند. بنابراین با اینکه یک حقوق خوب می‌تواند به برخی زنان انگیزه بدهد و رضایت شغلی آنها را جلب کند، برخی دیگر از زنان بیشتر از انعطاف‌پذیری محیط کارشان و کنار آمدن آن با برنامه‌های زندگی‌شان احساس رضایت می‌کنند. برای این دسته از زنان، پاداش اضافه‌کاری یا کارانه‌ای که در ازای شب‌کاری و غافل شدن از برنامه‌های اجتماعی فرزندان‌شان دریافت می‌کنند، اهمیت چندانی ندارد.

پول نمی‌تواند خاطره همراه بودن با فرزندان در مهم‌ترین لحظات زندگی را بخرد. درک بالای شرکت‌هایی که فضای منعطف دارند و این گونه نیازهای کارمندان خود را درک می‌کنند و امکان بودن در کنار خانواده را برای آنها فراهم می‌آورند، برای کارکنان زن از طلای ناب بیشتر ارزش دارد. همچنین انجام کارهای معنادار و اثربخش، بیش از دریافت مبالغ بالا برای وظایف مادی ارزش دارد. البته کارهای تکراری و کسل‌کننده هم بالاخره باید انجام شوند، اما این به آن معنا نیست که یک کارمند باید تمام وقت درگیر این گونه وظایف شود. مدیران باید هر زمان که امکان داشت، کارهای خشک و خسته‌کننده را بین اعضای تیم تقسیم کنند و روش‌هایی بیابند که همه کارمندان این شانس را داشته باشند که در کنار انجام این گونه کارها فرصت‌‌هایی برای تمرین خلاقیت و مهارت‌های تحلیلی داشته باشند.

3) تلاش برای مربی بودن
صرفا چون شما یک مدیر زن هستید و کارمندتان هم یک زن است، دلیل بر آن نیست که می‌خواهد برای چیزهای بهتر و بزرگ‌تر همواره راهنمایش باشید و آماده‌اش کنید. مطمئنا احترام متقابل باید وجود داشته باشد، اما می‌توانید یک رابطه کاری کاملا موفق ایجاد کنید، بدون اینکه نقش مربیگری داشته باشید. حتی اگر کارمند زنی دارید که می‌خواهد شما برای او مربیگری کنید، باید در نظر داشته باشید که این موضوع چقدر بر طرز فکر کارمندان دیگر اثر می‌گذارد. این کار ممکن است تعادل روابط شخصی در فضای شرکت را به هم بریزد، چون تیم‌تان فکر می‌کند هوای یک نفر را بیشتر دارید.

4) نقش مادری ایفا کردن
از آنجا که مادر چهار فرزند هستم، همیشه این تمایل در من وجود دارد که چنین نقشی را در محل کار هم پیاده کنم. اینکه به عنوان یک مدیر زن اجازه دهیم غریزه‌های مادری در روابط کاری با همکاران اثر بگذارد، از یک طرف می‌تواند به نفع دینامیک‌های محل کار شما باشد و از طرف دیگر، می‌تواند کاملا نتیجه معکوس داشته باشد. نشان دادن درک و صبوری می‌تواند روحیه و وفاداری اعضای تیم را تقویت کند، اما نصیحت‌های مداوم و نابجا هم می‌تواند اعتماد به نفس آنها را بگیرد. سعی نکنید در محل کار «مادر» باشید. این نقش شما به عنوان صاحب یک کسب‌وکار نیست.

5) افراط در تحسین و اعتباربخشی
تحسین کردن کارمندان مزایای بسیار زیادی دارد اما بسیار مهم است که از درست انجام شدن آن کار اطمینان حاصل کنید (هم در مورد کارمندان زن و هم کارمندان مرد). ستایش بیش از حد افراد می‌تواند به دورویی تعبیر شود و آزاردهنده باشد. همچنین وقتی شخصی واقعا کاری را عالی انجام می‌دهد، چنین فضایی می‌تواند اثر معنابخش عبارات تحسین‌برانگیز شما را کم کند. همیشه مطمئن شوید تعریفی که از کارکنانتان می‌کنید، با اهمیت دستاوردهای آنها مطابقت داشته باشد. در نهایت، به عنوان یک مدیر زن، موفقیت شما مستلزم صیقل دادن مهارت‌های مدیریتی‌تان است تا بتوانید تعادلی اثربخش میان اختیار، درک، صبوری، قدرت و انصاف نسبت به افرادی که در تیم شما کار می‌کنند، ایجاد کنید. یاد بگیرید توانمندی‌های زنانه خود را برای قدرت بخشیدن به کارمندان زن و مدیریت هماهنگ آنها به‌کار ببرید، بدون اینکه نیاز باشد از حدود مشخص و خطوط قرمز عبور کنید.

 این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

نظرات

۱۳۹۵/۱۱/۴من خودم مدیر هستم سعی می کنم عادلانه رفتار کنم

۱۳۹۵/۱۰/۲۹آره منم موافقم . کار کردن باهاشون سخته

۱۳۹۵/۱۰/۲۸من خودم با مدیر زن کار کردم با آقایون بهتر هستن، ظاهرا با خانما خوبن

۱۳۹۵/۱۰/۲۸با مدیر زن کار کردم اصلا کار کردن باهاشون تعریفی نداره

در ادامه بخوانید...

چرا مبتلایان به سرطان پستان درمان را ادامه نمی دهند

در

(سیارک) :پژوهشگران آمریکایی می گویند حدود یک سوم از بیماران مبتلا به سرطان پستان به دلیل اثرات جانبی شدید داروهایی که برای درمان به آنها تجویز می شود، ترجیح می دهند از این داروها استفاده نکنند.


تیم تحقیقاتی دانشگاه نورث وسترن پس از تحقیق بر روی بیش از ۶۰۰ نفر از زنان مبتلا به سرطان پستان که از Aromatase inhibitors استفاده می کردند دریافتند که ۳۶ درصد از این افراد به دلیل بروز علائمی نظیر درد مفاصل، گر گرفتگی ، اضافه وزن وحالت تهوع ترجیح می دهند که از این دارو استفاده نکنند.
داروی (Aromatase inhibitors) از جمله داروهایی است که برای درمان سرطان های پستان و رحم در زنان پس از یائسگی تجویز می شود.
این داروها باعث کاهش میزان استروژن در بدن می شود. افزایش میزان استروژن در مبتلایان به سرطان باعث تحریک بیشتر تومورها می شود.از بیماران مورد تحقیق در دانشگاه نورث وسترن خواسته شد تا به ۴۶ سوال در مورد شیوه زندگی و علائم مرتبط با سرطان پستان و نحوه درمان خود پاسخ بدهند.
از این بیماران خواسته شده بود تا به سوالاتی درباره حالاتشان قبل از شروع درمان، همچنین در سه، دوازده و بیست و چهار ماه پس از شروع درمان نیز پاسخ دهند.
پس از گذشت سه ماه، یک سوم از زنان مورد تحقیق از درد مفاصل شدید شکایت داشتند. این درحالی است که ۲۸ درصد از آنها دچار گر گرفتگی و ۲۴ درصد از آنها با کاهش میل جنسی روبرو شدند.
براساس این تحقیق، افزایش زمان درمان، باعث بروز عوارض جانبی بیشتری در بیماران شده است.به دلیل تاثیرات جانبی شدید این دارو، ۱۰ درصد از زنان ترجیح می دادند که استفاده از آن را پس از دو سال متوقف کنند. این در حالی است که ۲۶ درصد از زنان تحت درمان، مصرف آن را پس از چهار سال متوقف کردند.
دکتر لین واگنر، سرپرست این تیم تحقیقاتی می گوید: "پزشکان به امید درمان دارویی را برای بیماران تجویز می کنند. بنابراین آنها کمتر به اثرات منفی این داروها اشاره می کنند."به گفته دکتر واگنر بیماران هم تمایلی ندارند که درباره اثرات داروها شکایتی کنند. بیماران اغلب می خواهند که پزشکشان روند درمان را ادامه دهند.بنابراین هیچ کس نمی داند که واقعا این داروها چه تاثیری بر بیماران دارد.
دکتر سوزی جنینگز، متخصص سرطان می گوید:" ما می دانیم که بعضی از بیماران مبتلا به سرطان در بریتانیا ترجیح می دهند که درمان را متوقف کنند. از این رو باید اطلاعات کامل را در مورد اثرات جانبی داروها در اختیار بیماران قرار داد. و اگر زنی قصد دارد درمان را متوقف کند، باید او را تشویق کنیم که با پزشک معالجش صحبت کند."

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

نظرات

۱۳۹۵/۱۱/۴عکس جالبیه ، خیلی اطلاعات می ده

در ادامه بخوانید...