اصطلاح های انگلیسی بخش سوم
در این بخش به بیان برخی دیگر از اصطلاحات انگلیسی می پردازیم که به موجب آن می توانید با نحوه ی صحبت و اصطلاحاتی که یک انگلیسی زبان در زندگی روزمره ی خود از آن استفاده می کند، آشنا شوید.در این بخش به بیان اصطلاح های انگلیسی، معنی اصطلاح انگلیسی می پردازیم که به موجب آن می توانید با نحوه ی صحبت و اصطلاحاتی که یک انگلیسی زبان در زندگی روزمره ی خود از آن استفاده می کند، آشنا شوید.
Go down the drain به هدر رفتن، بر باد رفتن، نقش بر آب شدن
Take the bull by the horns شخصا با مشکلات رو به شدن، عمل مستقیم
Straight from the horses mouth از دهن خود شخص شنیدن، منبع موثق
Blow the whistle on someone لو دادن، راپرت دادن، رسوا کردن
The last straw طاقت کسی طاق شدن، کاسه صبر لب ریز شده
Put ones money where ones mouth is به وعده و قول خود وفا کردن، خوش قول بودن
Make ends meet دخل و خرج را جور کردن
Strike while the iron is hot تا تنور داغ است نان را چسبانیدن، فرصت طلب
Whats cooking? چه خبرا؟ تازه چه خبر؟ دیگه چه خبری داری؟
Step on someones toes باعث رنجش کسی شدن، احساس جریحه دار شده
Quick on the trigger حاظر جواب، فرز، هفت تیر کش فرز
Stick ones neck out ریسک کردن، سپر بلا شدن، خود را به خطر انداختن
Mind ones p s and q s مواظب رفتار و زبان خود بودن، مودب و با احترام بودن
Rock the boat آرامش را برهم زدن، دردسر درست کردن
Keep something under ones hat راز داری کردن، از اسرار کسی مراقبت کردن
Twist ones arm مجبور کردن، تحت فشار قرار دادن، وادار کردن
By the book برطبق مقررات یا قانون
Let ones hair down خودمانی شدن، از حات رسمی خارج شدن
Face the music خربزه خوردن و پای لرز آن نشستن
Sell like hotcakes به سرعت به فروش رفتن
In the same boat در یک جناح بودن، هم دست بودن، هم درد، شریک
Eating someone معذب بودن، احساس ناراحتی کردن
Throw the book at محکوم به اشد مجازات، تنبیه و مواخذه ی شدید
Get away clean از مجازات فرار کردن
Call a spade a spade بدون رودر بایستی گفتن، رک و پوست کنده گفتن، بی پرده صحبت کردن، با صراحت تمام چیزی را بیان کردن
Lemon خراب شدن چیزی، دچار دردسر شدن
Shoot the breeze اختلاط کردن، گپ زدن
Under the table رشوه، زیر میزی
See stars برق از سر کسی پریدن، شگفت زده شدن
Hear over the grapevine از این طرف و آن طرف شنیدن، از زبان این و آن شنیدن
Burn the midnight oil دود چراغ خوردن، زحمت بسیار کشیدن، تا پاسی از شب بیدار ماندن و برای کاری رنج و مشقت فراوان کشیدن
String someone along به بازی گرفتن کسی، گول زدن کسی
Horse of a different color بی ربط بودن، یک موضوع دیگر، چیز دیگر
At the end of ones rope جان کسی به لب رسیدن، کارد به استخوان رسیدن
Up ones sleev آماده داشتن، تو آستین داشتن، برای روز مبادا نگه داشتن
Have a bone to pick with someone از کسی دلخور بودن، گله مند بودن از کسی، با کسی خورده حساب داشتن
Bury the hatchet آشتی کردن، کینه و دشمنی را کنار گذاشتن
Kick up ones heels خوش گذراندن، خوش بودن، جشن گرفتن
As cool as a cucumber خونسرد، آرام، بی خیال
Knock on wood بزنم به تخته! بزن به تخته! ( سیارک)
On ice راکد گذاشتن، عقب انداختن، در آب نمک خوابانیدن
Feel under the weather دمق بودن، دل و دماغ نداشتن، حال گرفته
Play at cool خونسرد رفتار کردن، عادی رفتار کردن، آرام بودن
Hit the ceiling از عصبانیت منفجر شدن، از کوره در رفتن
Kick the bucket غزل خداحافظی را خواندن، مردن
Get carried away احساساتی شدن، ذوق زده شدن
Keep ones eye on the ball حواس خود را جمع کردن
In the bag روی شاخ بودن، صد در صد
Wheel and deal ساخت و پاخت کردن، زد و بند کردن، گاوبندی کردن
The salt of the earth آدم های نازنین، آدم یا آدم های بی نظیر، شخص یا اشخاص شریف و با اصالت
Get someones goat روی سگ کسی را بالا آوردن، کفر کسی را در آوردن
Hit below the belt نامردی کردن، نارو زدن
Kick in the pants محرک، مشوق، نیروی محرکه برای شروع یک کار
The ball is in someones court گوی و میدان دست کسی بودن، نوبت کسی بودن
Have a sweet tooth به چیز های شیرین علاقه داشتن
ترجمه itrans.ir