حقایق جالب در باره کارکرد ذهن انسان بخش اول
محمد رضا عاشوریدر۱۴۰۳/۲/۱۸بسیاری هستند که برای همیشه در خاطر ما نقش می بندند و نیز اشخاص زیادی را ملاقات می کنیم که شاید ترجیح دهیم نقشی از آن ها در خاطرمان باقی نماند. در حقیقت بیش از هرچیز دیگری همین خاطراتی که در ذهن انسان باقی می ماند، شخصیت او را شکل می دهد. اگر ذهنیتی از گذشته در خاطر ما نمی ماند، قادر به برقراری ارتباط با دیگران نمی شدیم، در کار خود پیشرفت نمی کردیم و حتی راجع به مسائل ساده ای چون غذای مورد علاقه خود ذهنیتی پیدا نمی کردیم. بسیاری بر این باور اند که حافظه، کلیدی است که قفل های بسیاری را در زندگی باز می کند.
با وجود نقش عمده خاطرات و حافظه انسان، بسیاری از ما اطلاعات ناچیزی در خصوص آن ها داریم و از چگونگی کارکرد حافظه و این گونه مسائل شاید بتوان گفت، بی اطلاع هستیم. با این وجود، بر خلاف تمامی آن کلاس های خسته کننده زیست شناسی که همه ما در مدرسه گذرانده ایم، آن چه در مراکز حفظ و نگه داری خاطرات در مغز انسان می گذرد، بسیار جالب توجه است. برای نمونه یکی از حقایق جالبی که در خصوص مغز ما وجود دارد این است که نظریه ای وجود دارد در این خصوص که مغز انسان قادر به ذخیره اطلاعاتی است که میزان آن از مجموع اطلاعات چهار هزار گوشی موبایل آیفون بیشتر خواهد شد. در این مقاله قصد داریم شما را با حقایق جالبی آشنا کنیم که در خصوص حافظه و مغز انسان وجود دارد و به احتمال زیاد، این حقایق برایتان جدید و قابل توجه خواهد بود. با سیارک همراه باشید.
در همان دوران کودکی، فرایند فراموش کردن خاطرات آن دوران شروع می شود
آیا کسی را سراغ دارید که زمانی را که برای نخستین بار روی پاهای خود ایستاده و شروع به راه رفتن کرده را به خاطر داشته باشد؟ و یا کسی که نخستین تجربه رفتن به مهد کودک را به یاد داشته باشد؟ مطمئناً پاسخ به این سؤال منفی خواهد بود و حتی خود ما نیز قادر به یادآوری این اتفاقات دوران کودکی نیستیم. اما سؤال اینجا است که از چه زمانی فراموش کردن خاطرات دوران کودکی آغاز می شود؟ جالب است بدانید که روان شناسان و محققان دانشگاه اِموری هم این سؤال برایشان پیش آمده و به همین خاطر بود که تحقیقات و اقدامات خود را آغاز کرده تا در یابند دقیقاً از چه زمانی فرایندی که تحت عنوان «فراموشی کودکی» شناخته شده، آغاز می شود. نتایج این تحقیقات حاکی از آن بود که کودکان بین پنج تا هفت سال، چیزی حدود شصت درصد از خاطرات دوران کم سن و سال تر خود را به خاطر داشتند و این در حالی بود که این میزان برای کودکان بین هشت و نه سال، تا چیزی حدود چهل درصد کاهش پیدا کرد. بنا براین فرایند فراموشی از سنین پایین تر آغاز شده و به مرور تقریباً هیچ خاطره ای از سال های ابتداییِ زندگی در ذهن کودک باقی نخواهد ماند.
خواب کافی در طول شب، به بهبود فرایند نگه داری و حفظ مطالب در مغز کمک خواهد کرد
التبه این مسئله به هیچ عنوان جای تعجبی ندارد، اما باید بدانیم که خواب کافی در طول شب، باعث می شود مغز کارکرد بهتری به طور کلی داشته باشد. تحقیقاتی در این خصوص انجام شد و گروهی از افراد در نظر گرفته شده و پس از این که به آن ها آموزش داده شد چگونه انگشتان خود را روی پیانو حرکت دهند تا صدای مشخصی تولید شود، گروهی که دوازده ساعت استراحت کرده بودند، عملکرد بهتری از خود نشان داده و به خوبی به خاطر داشتند که چگونه باید انگشتان خود را حرکت دهند. متیو واکر، مدیر مسئول لابراتوار بی آی دی، در این خصوص عنوان کرد: «زمانی که خواب هستید، این گونه به نظر می رسد که مطالب و مسائلی که در طول بیداری آموزش دیده و یا خوانده و شنیده اید، به سمت آن قسمت هایی از مغز می روند که در حفظ و نگاه داری خاطرات، عملکرد مؤثرتری از خود نشان می دهند.».
عبور کردن از چهار چوب در می تواند باعث فراموش شدن مطالب شود
گابریل رادوانسکی که روانشناس است در گفتگویی که با او در این خصوص انجام شده بود عنوان کرد: «وارد یا خارج شدن از چهار چوب یک در، نقش نوعی محدوده را در ذهن انسان ایفا می کند. این محدوده، فعالیت هایی که توسط انسان انجام گرفته است را از سایر فعالیت ها جدا کرده و در قسمت دیگری از مغز ذخیره می کند.». گابریل به همراه تیم تحقیقاتی اش آزمایشی در این خصوص انجام داد که با هم نگاهی به جزئیات آن خواهیم انداخت: برای این منظور گابریل، دو گروه از افراد را در نظر گرفت. گروه اول باید وسایلی را در یک اتاق جا به جا می کردند و به گروه دوم این وظیفه محول شده بود که وسایلی را از اتاقی به اتاق دیگر ببرند؛ به این معنی که در مسیر خود باید از چهار چوب درهایی که اتاق ها را از یکدیگر جدا می کرد، عبور کنند. نتایج تحقیقات در نهایت حاکی از آن بود که افرادی که وسایل را میان اتاق ها جا به جا می کردند، تا چیزی حدود سه برابر افراد گروه دیگر، امکان داشت که فراموش کنند کدام شیء را باید بردارند.
همین مسئله عبور از چهار چوب در، از لحاظ ذهنی هم صادق است
جالب است بدانید که اگر قصد حفظ کردن مطلبی را داشته باشید، بهتر است راجع به چهار چوب در فکر نکنید. این مسئله هم در ادامه تحقیقات گابریل رادوانسکی و تیم اش مشخص شد. در انجام این تحقیقات از افراد خواسته می شد که مطلبی را به خاطر بسپارند و این در حالی بود که از گروهی از این افراد خواسته شد که در حال به خاطر سپردن مطلب به چهار چوب در فکر کنند. نتایج حاکی از آن بود که کسانی که به چهار چوب در فکر می کردند، کمتر از گروه دیگر قادر به به خاطر سپردن مطالب بودند. این مسئله به احتمال بسیار زیاد، از نقشی که درب ها در ذهن انسان به خود گرفته اند نشأت می گیرد؛ نقش محدود کننده و نقش جدا کننده درب ها.
توانایی در به خاطر سپردن صدا ها در انسان به مراتب کمتر است
شاید ارزش صرف هزینه برای شرکت در کلاس هایی که با بهره گیری از وسایل دیجیتال کمک آموزشی کلاس های خود را برگزار می کنند، فکر بدی نباشد. جالب است بدانید که چیزی حدود شصت و پنج درصد از کل جمعیت آمریکا، به اصطلاح، دانش آموزان بصری هستند؛ در واقع برای این که مطلبی را به خوبی یاد بگیرند، باید حتماً چیزی که به آن ها آموزش داده می شود را مشاهده کنند و تنها شنیدن صدای معلم برای فرد کافی نخواهد بود. نزدیک به یک چهارم مطالبی که می شنویم از یاد ما خواهند رفت و جلوه های بصری و به کار گیری وسایل دیجیتال برای این منظور، در نهایت سبب می شود فرایند یادگیری با پیشرفتی چهار صد درصدی به نسبت حالت عادی رو به رو شود.
سن و سالی وجود دارد که به طور معمول انسان در آن به بهترین شکل ممکن قادر به تشخیص افراد از روی چهره آن ها خواهد بود
تحقیقاتی به صورت مشترک میان محققان دانشگاه های دارموث و هاروارد صورت گرفت و نتایج حاکی از آن بود که پس از گذر از مرز سی سالگی، قابلیت تشخیص دیگران با توجه به چهره آن ها رو به افول می نهد. اگ بخواهیم به طور دقیق تر به این مطلب نظری بیندازیم، باید عنوان کنیم که به طور تقریبی، بین سی تا سی و چهار سالگی، زمانی است که انسان از لحاظ تشخیص دیگران از روی چهره در شرایط ایده آل ذهنی خود به سر می برد و پس از سی و چهار سالگی، این قابلیت به مرور زمان کاهش پیدا می کند. این کاهش تا جایی ادامه پیدا می کند که یک فرد هفتاد ساله، تقریباً چیزی حدود هفتاد و پنج درصد از کسانی را که می بیند، تنها به واسطه چهره شان به یاد خواهد داشت و چهره دیگران را فراموش خواهد کرد.
برخی دروغ ها را ساده تر از دیگر دروغ ها می توان به خاطر سپرد
حقیقتی وجود دارد که انکار آن غیر ممکن است: همه انسان ها کم و بیش، دروغ می گویند. اما چگونگی عنوان کردن این دروغ ها است که در نهایت مهمترین تأثیر را در به خاطر آوردن (یا نیاوردن) داستان هایی که سرِ هم کرده ایم خواهد داشت. تحقیقاتی در این خصوص در دانشگاه ایالتی لوئیزیانا صورت گرفت و نتایج حاکی از آن بود که توضیحاتی که به دروغ ادا می کنیم (گسترش دادن مطالب و مسائلی که تنها زاییده خیال ما بوده و دروغ هستند و وجود خارجی ندارند) بعد ها ساده تر به یاد فردی خواهد آمد که آن ها را عنوان کرده است و این روند در مقام مقایسه با انکار های به دروغ قرار می گرفت (انکار به دروغ به این معنی است که چیزی را انکار کنید که در حقیقت وجود دارد و درست است). کسی که عهده دار این آزمایش شده بود، شان لِین نام داشت و در این خصوص عنوان کرد: «اگر قرار باشد در خصوص چیزی که اتفاق نیفتاده و وجود خارجی ندارد به شما توضیحاتی دهم و یا این که به عبارت دیگر دروغی در خصوص آن اتفاق نیفتاده بگویم، باید تجزیه و تحلیل های بسیاری در مغز خود انجام دهم تا چیزی از قلم نیفتد. به همین خاطر است که در نهایت فراموش کردن این گونه مطالب کمی دشوار تر است از حالت دیگر.».
عشق در نگاه اول، تنها ساخته ذهن انسان است
تحقیقاتی در این خصوص صورت گرفته است و نتایجش حاکی از آن است که احساسی که با نام عشق در نگاه اول شناخته می شود، در حقیقت وجود خارجی ندارد و تنها ذهن انسان است که این باور را به وجود می آورد که دو فردی که با یکدیگر رابطه دارند، در نگاه اول عاشق یکدیگر شده اند. شخصی را در نظر بگیرید که عاشق همسر خود است و این باور در او وجود دارد که در همان نگاه اول عاشق همسر خود شده است. در حقیقت اتفاقی که در این خصوص برای این فرد می افتد این است که خاطرات خود از نخستین دیدارش با شریک زندگی اش را با احساسات حال حاضر خود مورد سنجش قرار می دهد و همین مسئله است که باعث می شود این باور در او به وجود بیاید. در حقیقت احساس شخص در همان زمان نخستین آشنایی با همسرش متفاوت از احساسات حال حاضرش بوده است، تنها دیگر آن را به خاطر نمی آورد. دُنا جو بریج کسی بود که مسئولت انجام این تحقیقات را به عهده گرفته بود و در این خصوص عنوان کرد: «انسان به طور غریزی خاطرات خود را تغییر شکل می دهد و داستان هایی باور پذیر در خصوص آن ها به وجود می آورد به گونه ای که با شرایط زندگی حال حاضر او سنخیت و سازگاری داشته باشند.».
حافظه های کوتاه و بلند مدت وجود دارد و این دو ساز و کاری متفاوت از یکدیگر دارند
بنا به تحقیقاتی که تا کنون در این خصوص صورت گرفته است، میان پنج تا نه مطلب و مسئله گوناگون را می توان در حافظه کوتاه مدت نگه داشت و این مطالب یا مسائل تنها برای مدتی حدود بیست تا سی ثانیه در ذهن فرد و حافظه کوتاه مدت او باقی خواهند ماند. نکته ای که در این خصوص وجود دارد این است که تنها مطالبی در ذهن انسان باقی خواهند ماند و فرد آن ها را بعد ها به خاطر خواهد آورد، که در حافظه بلند مدت او جای گرفته باشند. البته ارقامی که در خصوص حافظه کوتاه مدت عنوان شد، کاملاً دقیق نمی باشند و هنوز تحقیقات در این خصوص ادامه دارد، با این وجود، این مسئله مسلم است که مطالبی که در حافظه کوتاه مدت جای می گیرند، بعد ها از ذهن انسان خواهند رفت.
مدیتیشن از آن دسته فعالیت هایی است که می تواند سبب پیشرفت و بهبود کارکرد حافظه شود
آگاهی ذهنی و داشتن تسلط بر شیوه کارکرد مغز، هر دو در نتیجه مدیتیشن به دست می آیند و نقش مهمی در چگونگی حافظه فرد و کارایی آن ایفا می کنند. تحقیقاتی در این خصوص در دانشگاه کالیفرنیای آمریکا صورت گرفته است و نتایج این تحقیقات گواهی بر این ادعا است. برای انجام این تحقیقات دانشجویانی را در نظر گرفته و آن ها را به دو گروه تقسیم کردند. گروه اول از این دانشجویان موظف بودند که چهار جلسه در طول هفته، در کلاس های مدیتیشنی شرکت کنند که زمان هر جلسه از چهل و پنج دقیقه تجاوز نکند. گروه دیگر نیز به روند معمول زندگی خود پایبند می ماندند و کار به خصوصی نباید انجام می دادند. در نهایت و پس از دو هفته هر دو گروه در یک آزمون مشابه شفاهی شرکت کردند و دانشجویان گروه اول که این دو هفته در کلاس های مدیتیشن شرکت می کردند، توانستند به طور کلی شصت امتیاز بیشتر از دانشجویان گروه اول دریافت کنند.
این مقاله ادامه دارد...