ضرب المثل های انگلیسی بخش سوم 45 مورد

در

در این مقاله سعی می کنیم شما را با برخی از ضرب المثل های انگلیسی به فارسی آشنا کنیم و در کنار آن برخی از آن ها که دارای معادل ضرب المثل فارسی نیز هستند را برای شما توضیح می دهیم. پس تا انتها با ما همراه باشید.قسمت سوم ضرب المثل در زبان انگلیسی را در این پست مطالعه بفرمایید.

ضرب المثل به انگلیسی

 

ضرب المثل انگلیسی فارسی
He that has a great nose thinks everybody is speaking of it او که بینی بزرگی دارد، فکر می کند که همه در مورد آن صحبت می کنند. منظور افرادی است که مدام دغدغه های ذهنی شان به صحبت های مردم در مورد کار آن ها است. آن ها فکر می کنند که اگر بخواهند کاری انجام دهند، همه مردم در مورد آن صحبت خواهند کرد. به اصطلاح عامیانه افراد دهن بینی هستند.
He that has no children knows not what love is کسی که بچه ندارد نمی داند که چقدر دوست داشتنی است. منظور این است که تنها در موقعیت یک شخص می توان در مورد آن قضاوت کرد. معادل فارسی آن می شود: اگر می خواهی راه مرا بروی، کفش های مرا بپوش
He that lies down with dogs must rise up with fleas کسی که با سگ می نشیند، با کک برخواهد خواست. منظور این است که هم نشینی با افراد پست و فرومایه باعث پایین آمد درجه و مقام خود فرد نیز می شود.

Honesty is the best policy

ضرب المثل در مورد صداقت

برای  اصطلاحات انگلیسی درباره صداقت به لینک پایین مقاله رجوع کنید.

صداقت بهترین سیاست است!
Honey is sweet, but the bee stings عسل شیرین است اما زنبور هم نیش دارد. منظور این است که انجام برخی از کار ها هرچند که به نظر پر منفعت می رسند، اما در بیشتر مواقع ضرر و زیانی که از انجام کار حاصل می شود بیشتر از سود کار است و در اصلاح انجام آن نمی صرفد.

Hunger breaks stone walls

ضرب المثل انگلیسی درباره غذا

گرسنگی حتی دیوار های سنگی را نیز می شکند!
If there were no clouds, we should not enjoy the sun اگر ابری وجود نداشت، ما از نور خورشید لذت نمی بردیم. منظور این است که تا سختی ها در زندگی وجود نداشته باشد ما نمی توانیم قدر و ارزش روز هایی که خوب و راحت اند و بعد از سختی می آیند را بدانیم.

If you cannot bite, never show your teeth

ضرب المثل انگلیسی درباره دروغ

 

اگر نمی توانید گاز بگیرید، دندان های خود را نشان ندهید. منظور این است که اگر توانایی انجام کاری را ندارید، پس به وسیله ی دروغ و ریاکاری سعی نکنید خود را بالا بکشید.
If you cannot have the best, make the best of what you have اگر شما نمی توانید بهترین ها را داشته باشید، آن چه را که دارید به بهترین تبدیل کنید.
If you want a thing well done, do it yourself اگر می خواهید کاری به خوبی انجام شود، خودتان آن را انجام دهید.
In every beginning think of the end در شروع هر کار به پایان آن فکر کنید.
In the country of the blind one-eyed man is a king در کشورکوران، یک چشم پادشاه است.
It is never too late to learn هیچوقت برای آموختن دیر نیست!
Keep a thing seven years and you will find a use for it چیزی را هفت سال نگه دارد. حتما برای استفاده از آن راهی خواهی یافت. منظوراین است که برخی اوقات ما چیز هایی را دور می اندازیم و فکر می کنیم که به درد نمی خورند، غافل از آن که می توان از آن ها نیز استفاده هایی برد(معادل فارسی آن می شود: آن چیز که  خار آید روزی به کار آید).
Keep your mouth shut and your ears open زبان خود را نگه دارد و چشم هایت را باز نگه دار. منظور این است که بیشتر از آن که صحبت کنید بشنوید و بیاموزید.

Liars need good memories

ضرب المثل انگلیسی درباره دروغ

دروغگو کم حافظه است به انگلیسی

 

دروغ گو ها به حافظه ی خوبی نیاز دارند. معادل فارسی آن می شود: دروغ گو کم حافظه است.
Like father, like son پسر به پدر شبیه است.
Like mother, like daughter دختر به مادر شبیه است.
Like parents, like children کودک شبیه به والدینش است.
Lost time is never found again زمان از دست رفته هیچ گاه برنمی گردد. منظور این است که زمان با ارزش است و اگر هدر برود نمی توان آن را دوباره بازگرداند.(معادل فارسی آن می شود: وقت طلا است).
Many a fine dish has nothing on it بیشتر ظرف های خوب چیزی در روی خود ندارند. منظور این است که برخی از چیز ها ظاهر دلفریبی دارند اما از باطن خراب و به درد نخور هستند.
Men may meet but mountains never مردم یک دیگر را دوباره می بینند، اما کوه ها هرگز! معادل فارسی آن می شود: کوه به کوه نمی رسه ولی آدم به آدم می رسه. 
Money is a good servant but a bad master پول خدمتکار خوبی است اما رئیس بدی نیز هست. منظور این است که پول تا زمانی مفید است که در خدمت انسان باشد.
My house is my castle خانه ی من قصر من است. منظور این است که هر شخص در خانه ی خود مختار و صاحب اختیار است.
Necessity is the mother of invention نیاز مادر اختراع است!
Necessity knows no law نیاز هیچ قانونی نمی شناسد!
Never do things by halves هیچ کاری را نصفه نیمه رها نکنید.
Never too much of a good thing هیچ وقت کار خوبی را زیاد انجام ندهید.
New lords, new laws اربابان جدید، قوانین جدید.
No living man all things can هیچکس آن قدر زنده نیست که هر کاری که می خواهد انجام دهد.
No news (is) good news بی خبری، خوش خبری است! 
No pains, no gains بدون درد و رنج، هیچ دست آوری میسر نمی شود. نابرده رنج گنج میسر نمی شود.
Nothing so bad, as not to be good for something هیچ چیز اندازه ی این که برای هیچ کس سودمند نباشی، غم انگیز نیست.

One lie makes many

ضرب المثل انگلیسی درباره دروغ

 

یک دروغ، دروغ های بیشتری را به دنبال دارد.
One swallow does not make a summer یک پرستو تابستان را نمی آورد. معادل فارسی آن می شود: با یک گل بهار نمی شود.
The darkest hour is that before the dawn تاریک ترین ساعات شب، اندکی مانده به صبح است! پایان شب سیه سفید است.
The best is oftentimes the enemy of the good بهترین ها اغلب دشمن خوبی هستند.
Success is never blamed موفقیت هیچ گاه سرزنش نمی شود.
Speech is silver but silence is gold سخن نقره است اما سکوت طلا است.
Self done is well done کاری که خود انجام می دهید، بهترین نوع کار است.
Self done is soon done کاری که خود انجام می دهید، زودتر انجام می شود.
Rome was not built in a day شهر روم یک روزه ساخته نشده است. منظور این است که تمام چیز هایی که اکنون پیچیده به نظر می رسند و بسیار مشکل می نمایند، در یک روز ساخته نشده و حاصل تلاش طولانی مدت است. 
Respect yourself, or no one else will respect you اگر شما به خود احترام نگذارید، هیچ کس دیگری هم به شما احترام نخواهد گذاشت.
Repentance is good, but innocence is better

توبه خوب است اما پاک دامنی بهتر است.

Open not your door when the devil knocks وقتی شیطان در می زند، در را باز نکنید.

 

در سیارک بخوانیم:

ضرب المثل های انگلیسی بخش اول  

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

ضرب المثل های انگلیسی 120 مورد

در

قسمت اول 

ضرب المثل ها از دیر باز در تمام زبان ها یکی از مهمترین و اصلی ترین پایه های فرهنگی هر سرزمین بوده اند. این ضرب المثل ها هستند که درون خود پند ها و نکته هایی را خیلی ظریف و ماهرانه جای داده اند و پشت هر کدام از آن ها داستان هایی پر از نکته های آموزنده وجود دارد.

آموختن ضرب المثل در زبان مادری بسیار شیرین است. اما در کنار آن افرادی که مشتاق آموزش زبان دیگری  و یا  زبان انگلیسی برای مهاجرت هستند  ،می توانند با فراگرفتن ضرب المثل های آن زبان، بهتر نکات ظریف مربوط به آن را دریابند.

در این مقاله برای  تقویت زبان انگلیسی  سعی می کنیم شما را با برخی از ضرب المثل های انگلیسی آشنا کنیم و در کنار آن برخی از آن ها که دارای معادل ضرب المثل فارسی نیز هستند را برای شما توضیح می دهیم. پس تا انتها با ما همراه باشید. بخش اول   ضرب المثل انگلیسی  را در این بهترین موسسه زبان  مطالعه بفرمایید.

 

English Farsi
.A bad beginning makes a bad ending یک شروع بد سرانجام بدی هم به همراه دارد(یعنی کاری که بد شروع شود تا آخر بد پیش می رود. معادل فارسی آن می شود: خشت اول چون نهد معمار کج به انگلیسی   تا ثریا می رود دیوار کج).
.A bird in the hand is worth two in the bush داشتن یک پرنده در دست بهتر از داشتن دو پرنده بر روی شاخه است(یعنی داشته های انسان هر چقدر هم که کوچک باشد مهم نیست مهم وجود آن است وگرنه چیز هایی که وجود دارند اما متعلق به ما نیستند اهمیت ندارند).
.A black hen lays a white egg

 

یک مرغ سیاه تخم سفید می گذارد(منظور این است که در وجود هر چیز و یا هر کس هر چقدر که بد هم باشد کمی خوبی نیز یافت می شود. معادل فارسی آن می شود: حتی ساعتی که خراب است زمان را دو بار در روز درست نشان می دهد).

 .A fox is not taken twice in the same snare

از یک سوراخ دوبار گزیده شدن به انگلیسی

یک روباه دوبار در یک تله گرفتار نمی شود(منظور این است که فرد دانا اگر یک بار در جایی اشتباه کند آن اشتباه را برای بار دوم به همان صورت انجام نمی دهد: معادل فارسی آن می شود: از یک سوراخ دوبار نیش نمی خورد).

 .A good beginning is half the battle

 

 

 

یک شروع خوب نصف موفقیت است(منظور این است که کاری که به خوبی شروع می شود مانند آن است که نصف آن کار به اتمام رسیده باشد).

.A good example is the best sermo

کم گوی و گزیده گوی چون در به انگلیسی

 

یک مثال خوب بهترین طرز بیان است(منظور این است که سخن باید کوتاه و گویا باشد. معادل فارسی آن می شود: کم گوی و گزیده گوی چون دُر تا ز اندک تو جهان شود پُر).

.A good name is better than riches

 

نام نیک بهتر از ثروت زیاد است(منظور این است که خوش نامی و نام نیکو بسیار ماندگار تر از ثروت و مال دنیا است و انسان به جای کسب ثروت بهتر است به دنبال کسب نیک نامی باشد).

.A good wife makes a good husband

 

یک زن خوب یک شوهر خوب می سازد(ضرب المثل پشت هر مرد موفق یک زن   معادل فارسی آن می شود: ضرب المثل پشت هر مرد موفقی  یک زن است

 

 

.A Joke never gains an enemy but often loses a friend

 

یک شوخی باعث دشمن تراشی نمی شود ولی اغلب باعث از دست دادن یک دوست می شود(منظور این است که باید بسته به شرایط و موقعیت و ظرفیت شخص با او شوخی شود و سخن نا به جا ممکن است باعث ایجاد خدشه در دوستی ها شود).

 

.A lie begets a lie

 

یک دروغ آغازگر دروغ دیگری است(منظور این است که اگر در یک مورد فردی دروغ بگوید مجبور است برای پوشاندن دروغ خود دروغ های دیگری نیز بگوید و فرد دروغ گو مجبور است که این زنجیره را ادامه دهد تا دروغ اولیه اش فاش نشود).

.A little body often harbours a great soul

 اصطلاح فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه به انگلیسی

یک جسم کوچک روح بزرگی را حمل می کند(منظور این است که با دیدن ظاهر دیگران در مورد شخصیت آن ها نمی توان قضاوت کرد. معادل فارسی آن می شود: فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه).

.A man is known by the company he keeps

 

یک مرد به وسیله ی شرکتی که او اداره می کند شناخته می شود(منظور این است که انسان ها را نه از روی ظاهر بلکه از روی اعمالشان می توان شناخت).

.Easier said than done

دو صد گفته چون نیم کردار نیست

.A man of words and not of deeds is like a garden full of weeds

 

یک مرد که تنها حرف می زند بدون این که به آن عمل کند مانند باغچه ای است که پر از علف هرز است.( منظور این است که سخن گفتن بدون عمل کردن به آن بی فایده است. معادل فارسی آن می شود: ای برادر عالمان بی عمل هم چو زنبوراند لاکن بی عسل).

.A sound mind in a sound body

 

عقل سالم در بدن سالم!

.A wolf in sheep's clothing

 

گرگی است در لباس بره!

.A word is enough to the wise

 

عاقلان را اشارتی بس است!

.After rain comes fair weather

ضرب المثل بعد از هر سختی آسانی است به انگلیسی

بعد از باران هوا صاف و بدون ابر است( ضرب المثل در مورد بعد از هر سختی آسانی است ).بعد از هر سختی آسانی است به انگلیسی

. All is fish that comes to his net

 دست به هر چیزی که می زند طلا می شود

هر چیزی که به تورش می خورد ماهی است(منظور این است که فرد خوش شانسی است. معادل فارسی آن می شود: دست به هر چیزی که می زند طلا می شود).

.All that glitters is not gold

هر گردی گردو نیست

هر چیزی که می درخشد طلا نیست(منظور این است که همه چیز هایی که شبیه به هم هستند را نباید یکی پنداشت. معادل فارسی آن می شود: هر گردی گردو نیست)!

 

.All things are difficult before they are easy

معما چو حل گشت آسان شود

همه مسائل تا قبل از حل شدند سخت هستند(معادل فارسی آن می شود: معما چو حل گشت آسان شود).

.An apple a day keeps the doctor away

 

خوردن یک سیب در هر روز شما را از دکتر رفتن بی نیاز می کند.

.Ask no questions and you will be told no lies

 

هیچ سوالی نپرسید تا هیچ دروغی نشنوید.

.Be slow to promise and quick to perform

 

در قول دادن محتاط باش اما اگر قول دادی در عمل کردن به آن سریع باش.

.Be swift to hear, slow to speak

 

برای آن که صدایت را بشنوند آرام صحبت کن.

.Before one can say Jack Robinson

 

قبل از این که بتواند  بگوید جک رابینسون(منظور این است که کاری  به سرعت انجام می شود).

 

.Before you make a friend eat a bushel of salt with him

 

قبل از این که با کسی دوست شوی با او کمی رفت و آمد داشته باش تا او را بشناسی.

.Better a glorious death than a shameful life

 

مرگ با عزت بهتر از زندگی در ذلت است.

.Better an open enemy than a false friend

 

دشمن دانا بلندت می کند بر زمینت می زند نادان دوست!

.Better late than never

 

دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.

.Blind men can judge no colours

 

مرد کور نمی تواند رنگ ها را تشخیص دهد(منظور این است که لازم است هر کاری را به کسی بسپاریم که در آن مهارت و شایستگی دارد. معادل فارسی آن می شود: کار هر بُز نیست خرمن کوفتن گاو نر می خواهد و مرد کهن).

.Cut your coat according to your cloth

صورت  را با سیلی سرخ نگه داشتن

کتت را ببر و به لباس هایت اضافه کن(منظور این است که قناعت پیشه کرده و دست نیاز به سمت کسی دراز نکن. معادل فارسی آن می شود: صورتت را با سیلی سرخ نگه دار).
.Potato potato

همشون سر و ته یه کرباسن
.cock and bull story 

آسمون ریسمون
 .Don’t ride the high horse  از خر شیطون بیا پائین
When money speaks, the truth remains silent. وقتی پول حرف می‌زنه، حقیقت سکوت می‌کنه.
.When pigs fly وقت گل نی
.When hell freezes over وقت گل نی
.From A to Z از سیر تا پیاز
.A snake in the grass مار خوش خط و خال
.The pen is mightier than the sword قلم بر شمشیر پیروز است
 .To be under the weather حالم خوب نیست
 .Add fuel to the fire آتیش بیار معرکه
.The apple never falls far from the tree تره به بذرش می ره
.Barking up the wrong tree این گوری که گریه می کنی سرش، مرده نداره
.Another day, another dollar روز از نو، روزی از نو
What is past, is past. گذشته‌ها گذشته
.When in doubt, do nothing روزه‌ی شک‌دار نگیر.
Dreams go by contraries. خواب ظن چپه.
Birds of a feather, flock together. کبوتر با کبوتر باز با باز.
There is no place like home. هیچ‌جا خونه‌ی آدم نمی‌شه.
Too many cooks, spoil the broth. آشپز که دو تا شد، آش یا شور می‌شه یا بی‌نمک.
Don’t bite off more than you can chew. لقمه‌ی گنده‌تر از دهنت برندار.
Don’t cry over spilled milk. آبی که ریخته دیگه جمع نمی‌شه.
Don’t put off for tomorrow what you can do today. کار امروز به فردا میافکن.
The first step is always the hardest. اولین همیشه سخت‌ترین قدمه.
Barking dogs, seldom bite. سنگ بزرگ علامت نزدنه.
Old habits die hard. ترک عادت موجب مرض است.
Beauty is in the eye of the beholder. علف باید به دهن بزی شیرین بیاد.
A friend in need, is a friend indeed. دوست آن است که گیرد دست دوست.
Haste makes waste. عجله کار شیطونه.
The grass is always greener on the other side of the fence. مرغ همسایه غازه.
Nothing hurts like the truth. حقیقت تلخه.
When the dust has settled. وقتی آبا از آسیاب افتاد.
A word before is worth two after. جنگ اول به از صلح آخر.
What goes around comes around. از هر دست بدی، از همون دست می‌گیری.
Whatever comes up is welcomed. هر چه پیش آید خوش آید.
Ask much to have a little. به مرگ بگیر تا به تب راضی بشه.
Always have two strings to your bow. کار از محکم‌کاری عیب نمی‌کنه.
All abroad and nothing at home. جیب خالی، پز عالی.
Much coin, much care. هر که بامش بیش، برفش بیشتر.
A bird in hand is worth two in the bush. سیلی نقد به از حلوای نسیه‌ست.
The sky will not fall in. آب از آب تکان نخواهد خورد.
No pain, no gain. نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود.
Where there is a will there is a way خواستن توانستن است.
To beat a dead horse. آب تو هاون کوبیدن.
Money doesn’t grow on trees. پول علف خرس نیست.
After death, the doctor. نوش‌دارو بعد از مرگ سهراب.
When in Rome, do as the Romans do. خواهی نشوی رسوا، هم‌رنگ جماعت شو.
His days are numbered. پیمانه‌اش پر شده.
All roads lead to Rome. هر جا بری آسمون همین رنگه.
Fish in troubled waters. از آب گل‌آلود ماهی گرفتن
Everyone is in the same boat. تر و خشک با هم می‌سوزن.
Easy come, easy go. باد آورده رو باد می‌بره.
No news is good news. بی خبری خوش خبریه.
All is well that ends well. شاهنامه آخرش خوشه.
Actions speak louder than words. دو صدا گفته چون نیم کردار نیست.
All that glitters isn’t gold. هر گردی گردو نیست.
Better late than never. دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
The blind leading the blind. کوری عصاکش کور دگر شود.
Don’t count your chickens before they hatch. جوجه رو آخر پاییز میشمرن.
The pot calling the kettle black. دیگ به دیگ می‌گه روت سیاه.
Don’t look a gift horse in the mouth. دندون اسب پیشکشی را نمی‌شمرند.
It takes two to tango. یه دست صدا نداره.
Seeking water in the sea. آب در کوزه و ما تشنه‌لبان می‌گردیم.
To get up on the wrong side of bed. از دنده چپ بلند شده.
Light come, light go. باد آورده رو باد می‌بره.
Don’t judge a book by its cover. کسی رو از روی ظاهر قضاوت نکن.
To have a finger in every pie. نخود هر آشی شدن
There is no smoke without a fire. تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها.
To fall from the frying pan into the fire. از چاله توی چاه افتادن
A burnt child, dreads the fire. مارگزیده از ریسمون سیاه و سفید می‌ترسه.
Harp on one string. پا توی یه کفش کردن.
You can’t have your cake and eat it, too. هم خر رو می‌خوای هم خرما رو!
You may end him but you’ll not mend him. توبه گرگ مرگه.
You pay your money and you take your chance. هر چقدر پول بدی، همون‌قدر آش می‌خوری.
You want something done right, do it yourself. کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.
You can’t keep a man down. خواستن توانستن است.
See no evil, hear no evil, speak no evil. شتر دیدی، ندیدی.
I am scrapping the bottom of the barrel. کفگیرم به ته دیگ خورده.
You must lie on the bed you have made. خود کرده را تدبیر نیست.
You are a backseat driver. کنار گود نشستی می‌گی لنگش کن.
You may know by a handful the whole sack. مشت نمونه‌ی خرواره.
You can’t dance at two weddings. نمی‌تونی با یه دست دو تا هندوانه برداری.
You can’t mend a broken egg. آبی که ریخته رو نمی‌تونی جمع کنی.آب ریخته به جوی برنمی گرده
Your wish is my command. از تو به یک اشارت، از من به سر دویدن.
You must grin and bear it. باید بسوزی و بسازی.

 

کاربر گرامی برای در بهترین دوره آموزش زبان انگلیسی  اول با گوش دادن و بعد با صحبت کردن  می توانید برای  تقویت زبان انگلیسی  اقدام کنید در این راستا از  بهترین انیمیشن برای یادگیری زبان   و گرامر در زبان انگلیسی استفاده می شود . برای یادگیری  زمان حال استمراری  و  افعال بی قاعده در زبان انگلیسی  5 تا از بهترین انیمیشن Frozen ، Inside out ، Toy Story ، Batman و Shrek  والت دیزنی را ببینید.

 

ضرب المثل های انگلیسی بخش دوم 

نظرات

۱۴۰۰/۶/۱۳A bad thing never dies بادمجان بم آفت ندارد//// A bad workman quarrels withblameshis tool نمی تواند برقصد می گوید زمین کج است//// A beggar’s purse is bottomless اگر ریگ بیابان در شود چشم گدایان پر نشود//// A bird in the hand is worth two in the bush سیلی نقد به از حلوای نسیه///// A blow with a word strikes deeper than a blow with a sword زخم زبان از زخم شمشیر بدتر است/////

۱۴۰۰/۶/۱۳A burnt child dreads the fire مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد///// A clear conscience fear no accusation توپاک باش و مدار ای برادر ز کس باک///// Action speaks louder than words دو صد گفته چون نیم کردار نیست//// Add fuel to the fire آتشی را دامن زدن///// Adversity often leads to prosperity پایان شب سیه سپید است////

۱۴۰۰/۶/۱۳All ears سرا پا گوش بودن//// A friend in need is a friend indeed دوست آنست که گیرد دست دوست/در پریشان حالی و درماندگی//// A friend to every body is a friend to nobody دوست همه کس دوست هیچ کس نیست//// After death the doctor نوشدارو پس از مرگ سهراب//// A good name is better than riches نام نیگو گر بماند ز آدمی/به کز او ماند سرای زرنگار

۱۴۰۰/۶/۱۳A good win needs no bush مشک آن است که خود ببوید/// A great ship must have deep water هر که بامش بیش برفش بیشتر/// A happy heart makes a blooming visage رنگ رخسار نشان می دهد ازسر ضمیر/// A hard gathering, a wide scattering حساب به دینار،بخشش به خروار/// A hungry man, an angry man آدم گرسنه دین و ایمان ندارد/// A join pot does not boil دیگ شراکت جوش نمی آید///

در ادامه بخوانید...

ضرب المثل های انگلیسی بخش دوم 45 مورد

در

در بخش دوم مقاله ضرب المثل سعی می کنیم شما را با برخی از ضرب المثل انگلیسی به فارسی   آشنا کنیم و در کنار برخی از آن ها که دارای معادل ضرب المثل فارسی نیز هستند را برای شما توضیح می دهیم. پس تا انتها با ما همراه باشید. بخش دوم ضرب المثل در زبان انگلیسی را در این پست مطالعه بفرمایید.

ضرب المثل های انگلیسی به فارسی

 

English فارسی
Early to bed and early to rise makes a man healthy زود به رختخواب رفتن و زود از خواب بیدار شدن انسان را سلامت می کند(معادل فارسی آن می شود: سحر خیز باش تا کامروا باشی).

East or West ? home is best

east or west home is the best meaning

شرق یا غرب؟ خانه بهترین است. منظور این است که مهم نیست کجا باشید خانه ی خودتان بهترین مکان است(معادل فارسی آن می شود: هیچ کجا خونه ی خود آدم نمیشه).
Easy come, easy go چیزی که به آسانی به دست آمده باشد به آسانی نیز از دست می رود(معادل فارسی آن می شود: باد آورده را باد می برد).
Each bird loves to hear himself sin هر پرنده ای صدای آواز خود را دوست دارد. منظور این است که همه خود را کامل می دانند و کسی حاضر نیست نقاط ضعف خود را ببیند(معادل فارسی آن می شود:  هیچ بقالی نمی گه ماست من ترشه).

Empty vessels make the greatest (the most) sound

ضرب المثل طبل تو خالی

معنی طبل تو خالی   صدای بلند تری است که تولید می کند. منظور این است که افراد نادان بیشتر تمایل به خود نمایی دارند و بیشتر دوست دارند که دانش و علم خود را به رخ دیگران بکشند(معادل فارسی آن می شود:  عین طبل تو خالی صدا می دهد، درخت هر چه پر بار تر شاخه هایش افتاده تر).طبل توخالی ضرب المثل 
Every dog is a lion at home هر سگ در خانه ی خود شیر است. منظور این است که افراد ترسو در جای امن ادعای شجاعت و شیر دلی دارند در حالی که در موقعیت های خطر ترسو هستند(معادل فارسی آن می شود: شیر خانه و روباه بیشه).سگ در خانهٔ صاحبش واق واق می‌کند
Everything is good in its season هر چیزی در فصل خودش مناسب است(معادل فارسی آن می شود: هر چیزی به جای خویش نیکو است).
 Experience is the mother of wisdom تجربه مادر دانش است. منظور این است که افراد تنها به دانش خود بسنده نکنند زیرا تجربه ی دیگران حاصل اشتباهات آن ها است که آن را بدون بها به دست نیاورده اند. این تجربه است که منجر به دانش می شود.
Experience keeps no school, she teaches her pupils singly تجربه هیچ مدرسه ای ندارد. او به هر کدام از دانش آموزانش جداگانه درس می دهد.
Far from eye, far from heart

دور از چشم، دور از قلب تو خالی به انگلیسی . منظور این است که کسانی که از لحاظ فاصله از ما دور هستند از قلب ما هم دور می شوند و به دست فراموشی سپرده می شوند(معادل فارسی آن می شود: از دل برود هر آن کس که از دیده برفت).

First think, then speak اول فکر کن و بعد صحبت کن.
Follow the river and you'll get to the sea رودخانه را دنبال کن و تو حتما به دریا خواهی رسید. منظور این است که برای رسیدن به هدف های بزرگ لازم است ابتدا هدف های کوچکی را دنبال کنیم که به ما در رسیدن به هدف بزرگتر کمک می کند.
Fools and madmen speak the truth نادان و دیوانه هر دو حقیقت را می گویند(معادل فارسی آن می شود: حرف راست را یا از بچه بشنو یا از دیوانه).
Forbidden fruit is sweet میوه ی ممنوعه شیرین است. منظور این است که گناه در مقابل انسان قبل از این که انجام شود زیبا جلوه می کند. هر چیزی که برای انسان ممنوع شده باشد به نظر لذت بخش می رسد.
Four eyes see more (better) than two چهار چشم بهتر از دو چشم می بیند. منظور این است که همکاری و هم فکری با دیگران به حل مشکلات بیشتر کمک می کند(معادل فارسی آن می شود:  دو عقل بهتر از یک عقل کار می کند).
From bad to worse از بد تا بدترین. منظور این است که تنها دو حق انتخاب داشته باشی که هر دو بد هستند اما یکی از آن ها به نسبت دیگری وضعیت بهتری دارد(معادل فارسی آن می شود: بین بد و بدتر یکی را انتخاب کردن).
Give never the wolf the wether to keep قوچ را برای نگه داری به دست گرگ نسپار. منظور این است که چیز هایی که با ارزش هستند را در اختیار افراد نا اهل قرار ندهید(معادل فارسی آن می شود: گوشت به دست گربه سپردن).
Good clothes open all doors لباس های خوب تمام در ها را باز می کنند. منظور این است که ثروت و موقعیت اجتماعی انسان را عزیز کرده و باعث احترام دیگران می شود(معادل فارسی آن می شود: آستین نو  پلو بخور).
Half a loaf is better than no bread نصف قرص نان بهتر از نبود نان است. منظور این است که برخی چیز ها هر چند که کم یا کم ارزش هستند اما بودندشان بهتر از نبودنشان است(معادل فارسی آن می شود: کاچی به از هیچی).
He is not poor that has little, but he that desires much فقیر کسی نیست که پول ندارد، فقیر کسی است که خواسته های زیادی دارد.
He that comes first to the hill may sit where he will کسی که اولین نفر به بالای تپه می رسد می تواند هر جا که دوست داشت بنشیند. منظور این است که افرادی که برای انجام کاری اول از همه داوطلب می شوند زودتر از دیگران به موقعیت های خوب می رسند.
He that fears you present wiil hate you absent کسی که در زمان حضورتان از شما می ترسد، در زمان نبودتان از شما متنفر است.
He that is ill to himself will be good to nobody کسی که به درد خود نخورد نمی تواند برای هیچ کس دیگری هم مفید باشد.
He that is warm thinks all so کسی که خودش گرم است فکر می کند همه همین طور هستند. منظور این است که افرادی که ثروتمند هستند یا کسانی که امکانات دارند فکر می کنند که همه هم عین خودشان هستند و از حال آن ها خبر نداشته و نمی توانند بقیه ی مردم را درک کنند. سواره از پیاده خبر ندارد و یا ضرب المثل سیر از گرسنه خبر ندارد 
 He that never climbed never fell کسی که هیچ وقت صعود نمی کند هیچ وقت هم سقوط نمی کند. منظور این است که کسی که هیچ تلاشی نمی کند تا کاری را انجام دهد هیچ گاه هم اشتباه نمی کند.
He that promises too much means nothing کسی که زیاد قول می دهد به هیچ کدام از وعده هایش عمل نمی کند.
He that talks much lies much کسی که زیاد صحبت می کند زیاد دروغ می گوید.
He that would eat the fruit must climb the tree هر آن کس که میوه می خواهد باید از درخت بالا برود. منظور این است که هیچ کاری بدون بها نیست و اگر چیزی می خواهید یا هدفی دارید باید برای آن تلاش کنید و برای رسیدن به آن دچار زحمت می شوید(معادل فارسی آن می شود: هر کسی طاووس خواهد جور هندوستان کشد).
He who likes borrowing dislikes paying کسی که قرض گرفتن را دوست دارد پرداخت کردن را دوست ندارد. منظور این است که برخی از افراد با وعده های دروغین از دیگران سو استفاده می کنند.
He who makes no mistakes, makes nothing کسی که اشتباه نمی کند در واقع چیزی  به دست نمی آورد.
He who pleased everybody died before he was born و کسی است که آرزو می کند همه بمیرند قبل از این که او متولد شود. منظور انسان های حسود و خود خواهی وجود دارند که حاضر نیستند برای دیگران چیز خوبی آرزو کنند.
He who says what he likes, shall hear what he doesn't like هر کس هر چیزی که دوست دارد را می گوید ممکن است چیز هایی بشنود که دوست ندارد.
He who would catch fish must not mind getting wet کسی که در فکر ماهی گیری است نباید به این که خیس می شود فکر کند. منظور این است که کسی که هدفی دارد نباید از همان ابتدا نگران مشکلات پیش رویش باشد.
The face is the index of the mind رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون
The heart that once truly loves never forgets قلب عشق حقیقی که بار اول به وجود آمده است را هیچ گاه فراموش نمی کند.
You cannot eat your cake and have it نمی توانی هم کیکت را بخوری و هم آن را داشته باشی. معادل فارسی آن می شود: هم خدا را می خواهد هم خرما را. 
When children stand quiet, they have done some harm وقتی کودکان ساکت می شوند، مشغول انجام یک کار خطرناک اند
When angry, count a hundred هنگام عصبانیت تا هزار بشمار.
We know not what is good until we have lost it ما نمی دانیم چیزی چقدر خوب است مگر آن که آن را از دست بدهیم.
Think today and speak tomorrow امروز فکر کن و فردا صحبت کن.
They must hunger in winter that will not work in summer افرادی که در تابستان تلاش نمی کنند، در زمستان گرسنه تر خواهند بود. وقتی جیک جیک مستونت بود فکر زمستونت نبود؟
There is no fire without smoke هیچ آتشی بدون دود نیست. 
The work shows the workman کار است که صاحب کار را نشان می دهد.
The morning sun never lasts a day خورشید صبح گاهی هیچگاه روز را از دست نمی دهد. منظور این است که افراد سحر خیز همواره وقت بیشتری برای انجام کار های خود دارند.معادل فارسی آن می شود: سحر خیز باش تا کامروا باشی.

 

در سیارک  اصطلاحات و ضرب المثل های انگلیسی  را بخوانیم:

ضرب المثل های انگلیسی بخش اول 

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

این 30 کلمه همیشه اشتباه تلفظ می‌شوند

در

انگلیسی یکی از رایج‌ترین زبان‌های دنیاست. امروزه تا 8/1 میلیارد نفر در سطح جهان به زبان انگلیسی صحبت می‌کنند. این زبان را به راحتی می‌توان یاد گرفت و دارای انعطاف‌پذیری بالایی است. به رغم این موضوع، کلمات بسیاری است که توسط افراد بسیاری اشتباه تلفظ می‌شوند. شاید به این خاطر که انگلیسی زبان مادری‌ نیست و لهجه‌ی منطقه‌ای مخصوص به خود دارند و معمولا  کلماتی که اشتباه تلفظ میشوند . این 30 کلمه، کلماتی که اشتباه تلفظ میشوند ، حتی توسط اکثر کسانی که انگلیسی زبان مادری‌ آنهاست. 

 

چه کلمه ای در زبان فارسی نادرست تلفظ می شود

این 30 کلمه همیشه اشتباه تلفظ می‌شوند

 

1. Almond (درخت بادام): این میوه‌ی خشک به صورت Ah-mund (u مانند sun) تلفظ می‌شود. Lبی‌صداست. نباید آن را به صورت Aal-mund تلفظ کنید.


2. Bury (دفن کردن): این کلمه به صورت Be-ri مانند berry تلفظ می‌شود، نه به صورت Beu-ri یا Burr-ri.


3. Dengue (تب استخوان‌شکن): این بیماری به صورت Den-gee («gee» مثل cheese) تلفظ می‌شود. نباید آن را به صورت Den-goo تلفظ کنید.


4. Dessert (دسر): این کلمه به صورت dizz-urt (u مثل sun) تلفظ می‌شود نه بصورت des-ert که به معنای زمین لم‌یزرع است.


5. Schedule (برنامه زبان‌بندی): در انگلیسی امریکایی، sked-jule تلفظ صحیح این واژه است. در انگلیسی بریتانیایی، shed-yool تلفظ صحیح آن است.


6. Zebra (زرافه): در انگلیسی امریکایی، صدای حرف Z، Zee است. بنابراین Zee-bra (تلفظ ee مثل tree). در انگلیسی بریتانیایی، می‌توان Zeb-ra (تلفظ Zeb مثل egg) باشد.


7. Niche: در انگلیسی امریکایی می‌توان آن را به صورت Nee-sh (تلفظ Nee مثل tree) تلفظ کرد. اما در انگلیسی بریتانیایی، به صورت Nitch (مثل switch) تلفظ می‌شود.


8. Bowl (کاسه): به صورت bo-hl (تلفظ o مثل roll) تلفظ می‌شود، نه به صورت ba-ool که غلط است.


9. Euler: به صورت Oiler تلفظ می‌شود، نه به صورت Yuler/Yular که غلط است.


10. Truth (حقیقت): به صورت troo-th (مثل boo) تلفظ می‌شود و نه به صورت tru-th.


11. Epitome (نمونه): عموماً به صورت ep-i-tome (مثل foam) تلفظ می‌شود. اما تلفظ صحیح ep-i-tummy است.


12. Develop (توسعه دادن): تلفظ صحیح D+vay+lupp است و نه Day+vay+lupp.

 

تلفظ پیتزا به انگلیسی  
13. pizza تلفظ  (پیتزا): در  بیان و  تلفظ pizza   پیتزا  و  تلفظ صحیح peet-zuh (peet مثل wheat) است  نه Pi-za.  


14. Monk (راهب): باید به صورت muhngk مثل drunk تلفظ شود. غالباً به غلط به صورت mawnk (mon مثل montreal) تلفظ می‌شود.

 

تلفظ صحیح ژانر
15. تلفظ ژانر چیست  : Genre ( ژانر تلفظ ):  تلفظ ژانر  صحیح Zhon-ruh (در  تلفظ صحیح ژانر  Zh صدایی همچون vision دارد و ruh مثل umbrella است) می‌باشد. معمولاً به غلط به صورت Jen-ner تلفظ می‌شود. ( تلفظ کلمه ژانر   مفهوم " ژانر " ویژگیهای ذاتی گروه وسیعی از آثار هر عصر ، ملت یا هنر جهانی را به طور کلی خلاصه می کند.)


16. Quote (نقل‌قول): تلفظ صحیح Kwo-te است. معمولاً مثل coat تلفظ می‌شود که غلظ است.


17. Sour (ترش): تلفظ صحیح sower (مثل power) است. معمولاً به صورت saar تلفظ می‌شود که غلط است.


18. Quinoa (گیاه کوینولا): تلفظ صحیح به صورت keen-wah است. غالباً به صورت keenoah تلفظ می‌شود که نادرست است.


19. Ethyl، methyl (اتیل، متیل): تلفظ صحیح به صورت A-thil، mey-thil (thil مانند hill) است. اما این کلمات معمولاً به صورت eethail، meethail (aail مانند ice) تلفظ می‌شوند.


20. Porsche (پورشه): تلفظ صحیح Por-shuh است. معمولاً به غلط porsh تلفظ می‌شود.


21. Salon (سالن): بایستی به صورت sa-lon (sa مانند Apple و lon مانند John) تلفظ شود. معمولاً به صورت suh-loon تلفظ می‌شود که نادرست است.


22. Police (پلیس): تلفظ درست به صورت Puh-leece است. معمولاً به اشتباه Poo-leece تلفظ می‌شود.


23. Chauvinism (میهن‌پرستی): تلفظ درست به صورت shoh-vuh-niz-uh-m است. به غلط chow-vi-ni-zum تلفظ می‌شود.

 

تلفظ کوپن
24. Coupon (کوپن): تلفظ صحیح به صورت Koo-pon (pon مثل pawn) است. معمولاً به غلط koo-pun (تلفظ u مثل sun) تلفظ می‌شود.


25. Gauge (وسیله اندازه‌گیری): تلفظ صحیح gayj است. معمولاً به غلط gauj تلفظ می‌شود.


26. Raspberry (تمشک): تلفظ صحیح به صورت Raz-ber-ee است. این میوه غالباً به صورت rasp-berry تلفظ می‌شود که نادرس است. P نباید خوانده شود.


27. Cocoa (کاکائو): باید به صورت koh-koh تلفظ شود، نه koh-koh-wa.


28. Capris (کاپریس): تلفظ صحیح به صورت Kuh-preez است و نه cape-reese.


29. Victuals (آذوقه): تلفظ صحیح به صورت vittles است. معمولاً به صورت vik-choo-uls خوانده می‌شود که نادرست است.


30. Plumber (لوله‌کش): تلفظ صحیح آن plume(r) است و b نباید خوانده شود.

 

در سیارک بخوانیم:

ضرب المثل های انگلیسی بخش اول  

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید. 

 

نظرات

۱۴۰۰/۵/۲۳GIF تلفظ مناسب: J-IFF اگر تا به حال سعی کرده اید این کلمه را تلفظ کنید یا شخص دیگری آن را تلفظ کرده است ، ممکن است فکر کنید که نحوه صحیح تلفظ آن با "g" قوی است. با این حال ، به گفته استیو ویلهایت (توسعه دهنده GIF) ، تلفظ مناسب این کلمه در واقع "جف" است. بسیاری از مردم هنوز از تلفظ غلط این کلمه استفاده می کنند

۱۴۰۰/۵/۲۳Mischievous تلفظ صحیح این است: MIS-CHUH-VUS نکته جالب این کلمه این است که ما از قرن شانزدهم آن را اشتباه تلفظ می کنیم و علیرغم تلاش های زیادی که باعث شد ما شروع به تلفظ صحیح آن کنیم ، بسیاری هنوز آن را اشتباه تلفظ می کنند. نه تنها قرار نیست ما صدای ee را در وسط کلمه تلفظ کنیم ، بلکه صدای ee بعد از 'v' حتی برای شروع وجود ندارد.

۱۴۰۰/۵/۲۳Library تلفظ صحیح این است: LIE-BRAIR-EE این کلمه قطعاً یکی از رایج ترین کلمات اشتباه تلفظ شده است ، زیرا اکثر ما حداقل یک بار آن را انجام داده ایم. ما تمایل داریم فکر کنیم که اولین "r" در این کلمه بی صدا است ، اما نه ، به اندازه صدای بعد از آن بلند است.

۱۴۰۰/۵/۲۳ Pronunciation تلفظ صحیح این است: PRO-NUN-SEE-AY-SHUN احتمالاً می شنوید که این کلمه به عنوان "pro-noun-ciation" تلفظ می شود .

۱۴۰۰/۵/۲۳Salmon تلفظ صحیح این است: SAM-IN در طول سالها بحث های زیادی در مورد نحوه صحیح تلفظ کلمه ماهی قزل آلا وجود داشته است و اگرچه بسیاری از ما معتقدیم که "سالمون" روش صحیح است ، اما معلوم می شود که "ل" تلفظ نمی شود و قسمت "mon" به عنوان "mun" تلفظ نمی شود ، بلکه "min" است. بنابراین ، اگر با دوستان خود بحث کرده اید که تلفظ صحیح "sam-in" است ، پس تبریک می گوییم. شما درست می گفتید.

۱۴۰۰/۵/۲۳Wednesday تلفظ صحیح این است: WENZ-DAY وقتی نوبت به املای این کلمه می رسید ، بسیاری حرف "d" را فراموش می کردند و بنابراین برای به خاطر سپردن املای صحیح آن ، شروع به تلفظ آن به عنوان "wed-nez-day" کردند و اگرچه ممکن است مفید واقع شود ، اما به عنوان روش مناسب تلفظ آن در نظر گرفته نمی شود.

۱۴۰۰/۵/۲۳ Mayonnaise تلفظ صحیح این است: MAY-O-NAZE اگر در رستوران هستید و شروع به سفارش ساندویچ کنید و متوجه شوید که نحوه تلفظ این کلمه را به خاطر نمی آورید ، نگران نباشید. فقط چشمان خود را ببندید و به آن فکر کنید. در عرض یک یا دو لحظه ، شما آماده خواهید بود. چشمان خود را باز کنید ، با گارسون تماس بگیرید و سوپ سفارش دهید.

در ادامه بخوانید...

اصطلاح های انگلیسی بخش اول

در

در این مقاله برای شما لیستی از پر کاربرد ترین اصطلاحات انگلیسی را گرد آوری کرده ایم که با دانستن آن ها می توانیم بهتر مطالب و زبان عامیانه ی مردم انگلیسی زبان را درک کنیم.در این بخش به بیان اصطلاح های انگلیسی و  معنی اصطلاح انگلیسی می پردازیم که به موجب آن می توانید با نحوه ی صحبت و اصطلاحاتی که یک انگلیسی زبان در زندگی روزمره ی خود از آن استفاده می کند، آشنا شوید.

 

For the birds                               به درد نخور، غیر قابل استفاده

Beats me                                            سر در نیاودن، درک نکردن

Bloaw a fuse                                      بسیار عصبانی شدن

Miss the boat                                    فرصت از دست رفته، شانس سوخته

Get cold feet                                    دل سرد شدن، دو دل شدن، دچار تردید شدن

Get something out of ones system از یاد بردن یک مساله، فراموشی یک موضوع

Talk someones ear off                      پر حرفی کردن، گزافه گویی و مهمل بافی

Go in to a nosedive                           سیر نزولی سریع، افت آنی

Fork over                                           رد کردن، چاپیدن

Shoot off ones mouth                       دهن لقی، اغراق کردن

Get the ball rolling                            دست جنباندن، شروع کردن

Jump out of ones skin                       زهره ترک شدن، قالب تهی کردن

Cross swords                                     بحث کردن، جدال، سرشاخ شدن

Get the short end of the stick          سر کسی بی کلاه ماندن، ضرر کردن، حق به حق دار داده نشده

Spill the beans                                  بی احتیاطی در صحبت کردن، حرف از دهان پریدن

Under ones very nose               چیزی آشکار و دم دست که به علت بی دقتی متوجه آن نشوی

Snow job                                           چاپلوسی، بازار گرمی

Jump the gun                                    عجله کردن، زودتر از وقت مشخص آغاز کردن

Keep your shirt on                             صبر و حوصله کردن، خون سرد بودن

Go to bat for someone                      جانب داری و طرف داری کردن از کسی

Toot ones own horn                          به خود مغرور بودن، از خود زیاد تعریف کردن

Lead a cogs life                                  زندگی فلاکت بار، زندگی اسفناک

Let sleeping dogs lie                          با دم شیر بازی نکردن، دوری از دردسر

Have someones number                   آگاهی از حقه ی یک شخص، خواندن دست  طرف مقابل

Let the cat out of the bag                 راز کسی را برملا کردن، عدم حفظ اسرار

Go to the dogs                                  تخریب شدن، گندیده شدن، خراب شدن

Split hairs                                           دقت و ریز بینی زیاد، مو را از ماست کشیدن

Like a bull in a china shop                دست و پا چلفتی، بی احتیاط، گیج بازی در آوردن

Look daggers at someone                 کسی را لفظی تهدید کردن، چشم غره رفتن به کسی

Yours truly                                           چاپلوسی، تملق، بنده ی کسی بودن

On the line                                          در دردسر افتادن، به خطر افتادن

Lose ones shirt                                   ورشکست شدن، از دست دادن دارایی ها

Eyes are bigger than ones stomach  حرص و طمع سیری ناپذیر

Pass the hat                                      جمع آوری پول برای فقرا

Go bananas                                       از شدت غم یا شادی دیوانه شدن

Make a mountain out of a molehill اغراق در بزرگی یک مساله، از کاه کوه ساختن

Make a scene                                   رسوایی به پا کردن، جار و جنجال به راه انداختن

Make no bones about something   صادقانه برخورد کردن، بدون تردید و دودلی

Money talks                                  حل مسائل با پول امکان پذیر است، پول حرف اول را می زند

Not have a leg to stsnd on                بدون دلیل قانع کننده صحبت کردن، عدم مدارک کافی

Not hold water                                  بی معنی، بی منطق، با عقل جور در نیامدن

Ones number is up                            زمان مرگ کسی فرا رسیدن، اتمام عمر کسی

Play it by ear                                      انجام یک کار بدون تمهیدات و آماده سازی های قبلی

Out of the blue                                  بی خبر، بدون اطلاع قبلی، بدون هماهنگی

Out of the woods                              خطر را پشت سر گذاشتن، جان سالم به در بردن

Chicken out                                        ترسیدن، جا زدن، شانه خالی کردن

Pain in the neak                                 وبال گردن، مایه ی دردسر

Skeleton in ones closet                     راز شرم آور، اهرم فشار، نقطه ی ضعف

Wet behind the ears                         شخص بی تجربه و خام

Put ones foot in it                              در بین صحبت کسی صحبت کردن، سخن نسنجیده

Paint the tower red                           خوش گذرانی، خوشحالی

Pardon my french                              با عرض شرمندگی، با معذرت

Pay lip service                                    حمایت تو خالی و دروغین، شعار الکی

Piece of cake                                     کاری که انجام آن بسیار آسان است

Be up to ones ears in something      کسی که آب از سرش گذشته است

Play ball with someone                     با کسی همکاری داشتن، به کسی یاری رساندن

Go cold turkey                                  ترک یک رفتار یا یک عادت به صورت ناگهانی

Knock someones socks off               هیجان زده شدن، سورپرایز شدن

 

ضرب المثل های انگلیسی بخش اول  

 

ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...

اصطلاح های انگلیسی بخش دوم

در

در قسمت اول(اصطلاح های انگلیسی بخش اول)به بیان برخی از اصطلاحات پر کاربرد انگلیسی پر داختیم تا به کمک آن ها بهتر بتوانیم صحبت ها و نوشته های عامیانه ی انگلیسی زبانان را درک کنیم. در این مقاله به بیان برخی دیگر از این اصطلاحات پر کاربرد می پردازیم.در این بخش به بیان اصطلاح های انگلیسی، معنی اصطلاح انگلیسی می پردازیم که به موجب آن می توانید با نحوه ی صحبت و اصطلاحاتی که یک انگلیسی زبان در زندگی روزمره ی خود از آن استفاده می کند، آشنا شوید.

 

Pake ones nose in to something                                فضولی و سرک کشیدن در هر کاری

People who live in glass houses shouldn’t  throw کسی که در خانه‌ی شیشه ای زندگی می کند نباید برای کسی سنگ پرت کند.

Pull someones leg                                                       سر به سر کسی گذاشتن

Put the cart before the horse                                     کار ها را وارونه و اشتباه انجام دادن

Rain cats and dogs                                                      باران بسیار شدید و بی وقفه

Rain or shine                                                               انجام یک کار در هر شرایطی

Raise a stink                                                                جار و جنجال به پا کردن، آبرو ریزی کردن

Right off the bat                                                         به سرعت برق و باد کاری را انجام دادن

The fat is in the fire                                                    کار از کار گذشته، فرصت از دست رفته

Smell a rat                                                                   یک کاسه ای زیر نیم کاسه است

Play gooseberry                                                          خروس بی محل، مزاحم، خرمگس معرکه

All thumbs                                                                  دست و پا چلفتی، بی دست و پا، بی عرضه

Get off someones case                                              کسی را ول کردن، قطع ارتباط با کسی

Wet blanket                                                                نا امید، حال گیر، آیه ی یاءس خواندن

Neck and neck                                                           پا به پای کسی آمدن، دوشا دوش

Leave someone high and dry                                    کسی را قال گذاشتن، سرکار گذاشتن

Alive and kicking                                                   زنده و سرحال، سالم و سلامت

All wet                                                                   به کاه دان زدن، کور خواندن، اشتباه سخت

Have the world by the tail                                    در و تخته با هم خوب جور شدن

All ears                                                                  سرا پا گوش بودن، به هوش بودن، هوشیار

Test the waters                                                    کلاه خود را قاضی کردن، سبک سنگین کردن

Put heads toghether                                            فکر ها را روی هم گذاشتن، هم فکری کردن

Bark up the wrong tree                                       به بی راهه رفتن، اشتباه کردن، راه خطا را رفتن

Get the hang of something                                 چم و خم کاری را یاد گرفتن

Hen-pecked husband                                          مرد زن زلیل، مرد تو سری خور و بی اراده

Get up the wrong side if the bed                      از دنده ی چپ بیدار شدن، بد عنق شدن

Cat get your tongue?                                        موش زبانت را خورده است؟ زبانت بند آمده است؟

Break the ice                                                   یخ کسی را آب کردن، سر صحبت را باز کردن

Buy a pig in a poke                                         چشم بسته و بدون اطلاع چیزی را خریداری کردن

Have a screw loose                                        عقل اش پاره سنگ بر داشته، یک تخته اش کم است

Monkey business                                           دبه در آوردن، انجام معامله با دوز و کلک

Spread oneself too thin                                 خود را بسیار گرفتار کار های مختلف کردن

Give me five!                                                  بزن قدش!

Off the hook                                                 کسی را به دردسر انداختن، موجب دردسر کسی شدن

Make a splash                                               غوغا کردن، کولاک به پا کردن

Blow it                                                          خرابکاری کردن، گند زدن

Off the record                                               غیر رسمی، محرمانه

Full of it                                                             مهمل بافتن، چرت و پرت گفتن

Drope ones teeth                                             فک کسی افتادن، از تعجب شاخ درآوردن

Cool ones heels                                                زیر پای کسی علف سبز شدن، انتظار زیادی

On easy street                                                 در ناز و نعمت بودن، مرفه بی درد

Like the back of ones hand                             مثل کف دست، رو راست، صادق

Stick to ones guns                                           پای حرف خود بودن، از حق خود دفاع کردن

Go great guns                                                 سرحال و قبراق، شاد و پر انرژی

Talk turky                                                       جدی صحبت کردن، بی پرده صحبت کردن

Hold ones tongue                                         جلو زبان خود را گرفتن، مواظب زبان خود بودن

The party is over                                           بازی تمام شد

Ring a bell                                                          به نظر کسی آشنا آمدن، به ذهن کسی  آمدن

No spring ckicken                                              سنی از کسی گذشتن، دیگر جوان نبودن

Like a fish out of water                                    کاملا با محیط غریبه بودن، در محیط نامانوس

Dressed to kill                                                   بهترین لباس خود را پوشیدن

Make waves                                                     درسر درست کردن، مشکل به وجود آوردن

Catch(someone)red-handed                          مچ کسی را گرفتن، سربزنگاه کسی را گرفتن

The kiss of death                                            فاتحه ی چیزی را خواندن

Get ones ticket punched                                شناسنامه ی کسی را باطل کردن، مردن، کشته شده

Do a number on someone                             به کسی خیانت کردن، نارو زدن، کسی را خرد کردن

No strings attached                                      بدون قید و شرط، بدون تعهد

Dog-eat-dog                                                   هر کی به هرکی، شهر هرت، ظالم، بی رحم

Hang in there                                          استقامت به خرج دادن، طاقت آوردن، با اوضاع شاختن

Come alive                                               زنده شدن، به وجد آوردن 

ضرب المثل های انگلیسی بخش اول  

ترجمه  itrans.ir 

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

اصطلاح های انگلیسی بخش سوم

در

در این بخش به بیان برخی دیگر از اصطلاحات انگلیسی می پردازیم که به موجب آن می توانید با نحوه ی صحبت و اصطلاحاتی که یک انگلیسی زبان در زندگی روزمره ی خود از آن استفاده می کند، آشنا شوید.در این بخش به بیان اصطلاح های انگلیسی، معنی اصطلاح انگلیسی می پردازیم که به موجب آن می توانید با نحوه ی صحبت و اصطلاحاتی که یک انگلیسی زبان در زندگی روزمره ی خود از آن استفاده می کند، آشنا شوید.

Go down the drain                                       به هدر رفتن، بر باد رفتن، نقش بر آب شدن

Take the bull by the horns                           شخصا با مشکلات رو به شدن، عمل مستقیم

Straight from the horses mouth                  از دهن خود شخص شنیدن، منبع موثق

Blow the whistle on someone                     لو دادن، راپرت دادن، رسوا کردن

The last straw                                                طاقت کسی طاق شدن، کاسه صبر لب ریز شده

Put ones money where ones mouth is         به وعده و قول خود وفا کردن، خوش قول بودن

Make ends meet                                            دخل و خرج را جور کردن

Strike while the iron is hot                            تا تنور داغ است نان را چسبانیدن، فرصت طلب

Whats cooking?                                             چه خبرا؟ تازه چه خبر؟ دیگه چه خبری داری؟

Step on someones toes                                 باعث رنجش کسی شدن، احساس جریحه دار شده

Quick on the trigger                                       حاظر جواب، فرز، هفت تیر کش فرز

Stick ones neck out                                        ریسک کردن، سپر بلا شدن، خود را به خطر انداختن

Mind ones p s and q s                                  مواظب رفتار و زبان خود بودن، مودب و با احترام بودن

Rock the boat                                                 آرامش را برهم زدن، دردسر درست کردن

Keep something under ones hat                  راز داری کردن، از اسرار کسی مراقبت کردن

Twist ones arm                                              مجبور کردن، تحت فشار قرار دادن، وادار کردن

By the book                                                    برطبق مقررات یا قانون

Let ones hair down                                       خودمانی شدن، از حات رسمی خارج شدن

Face the music                                               خربزه خوردن و پای لرز آن نشستن

Sell like hotcakes                                            به سرعت به فروش رفتن

In the same boat                                            در یک جناح بودن، هم دست بودن، هم درد، شریک

Eating someone                                             معذب بودن، احساس ناراحتی کردن

Throw the book at                                         محکوم به اشد مجازات، تنبیه و مواخذه ی شدید

Get away clean                                               از مجازات فرار کردن

Call a spade a spade                                      بدون رودر بایستی گفتن، رک و پوست کنده گفتن، بی پرده صحبت کردن، با صراحت تمام چیزی را بیان کردن

Lemon                                                            خراب شدن چیزی، دچار دردسر شدن

Shoot the breeze                                           اختلاط کردن، گپ زدن

Under the table                                             رشوه، زیر میزی

See stars                                                          برق از سر کسی پریدن، شگفت زده شدن

Hear over the grapevine                                از این طرف و آن طرف شنیدن، از زبان این و آن شنیدن

Burn the midnight oil                                     دود چراغ خوردن، زحمت بسیار کشیدن، تا پاسی از شب بیدار ماندن و برای کاری رنج و مشقت فراوان کشیدن

String someone along                                    به بازی گرفتن کسی، گول زدن کسی

Horse of a different color                              بی ربط بودن، یک موضوع دیگر، چیز دیگر

At the end of ones rope                                 جان کسی به لب رسیدن، کارد به استخوان رسیدن

Up ones sleev                                                 آماده داشتن، تو آستین داشتن، برای روز مبادا نگه داشتن

Have a bone to pick with someone              از کسی دلخور بودن، گله مند بودن از کسی، با کسی خورده حساب داشتن

Bury the hatchet                                            آشتی کردن، کینه و دشمنی را کنار گذاشتن

Kick up ones heels                                         خوش گذراندن، خوش بودن، جشن گرفتن

As cool as a cucumber                                  خونسرد، آرام، بی خیال

Knock on wood                                              بزنم به تخته! بزن به تخته!  ( سیارک)

On ice                                                              راکد گذاشتن، عقب انداختن، در آب نمک خوابانیدن

Feel under the weather                                  دمق بودن، دل و دماغ نداشتن، حال گرفته

Play at cool                                                    خونسرد رفتار کردن، عادی رفتار کردن، آرام بودن

Hit the ceiling                                                از عصبانیت منفجر شدن، از کوره در رفتن

Kick the bucket                                             غزل خداحافظی را خواندن، مردن

Get carried away                                          احساساتی شدن، ذوق زده شدن

Keep ones eye on the ball                            حواس خود را جمع کردن

In the bag                                                     روی شاخ بودن، صد در صد

Wheel and deal                                           ساخت و پاخت کردن، زد و بند کردن، گاوبندی کردن

The salt of the earth                                   آدم های نازنین، آدم یا آدم های بی نظیر، شخص یا اشخاص شریف و با اصالت

Get someones goat                                    روی سگ کسی را بالا آوردن، کفر کسی را در آوردن

Hit below the belt                                      نامردی کردن، نارو زدن

Kick in the pants                                        محرک، مشوق، نیروی محرکه برای شروع یک کار

The ball is in someones court                  گوی و میدان دست کسی بودن، نوبت کسی بودن

Have a sweet tooth                                   به چیز های شیرین علاقه داشتن   

 

ضرب المثل های انگلیسی بخش اول  

  

ترجمه  itrans.ir          

نظرات

در ادامه بخوانید...