لباس و سنجاق سینه عجیب لیدی گاگا در مراسم تحلیف جو بایدن

در

لیدی گاگا

 

آنچه در مورد  سنجاق سینه عجیب لیدی گاگا در مراسم تحلیف رئیس جمهور ایالات متحده شناخته شده است ، یا داستان برند اسکیاپارلی که از خاکستر برخاست.در سال 2021 ، هنگام تحلیف رئیس جمهور جو بایدن ، یک سنجاق سینه بزرگ که لباس لیدی گاگا را تزئین کرده بود توجه همه را به خود جلب کرد. برخی این  اثر خلق شده توسط خانه مد احیا شده Schiaparelli را امیدی برای صلح جهانی می دانستند ، در حالی که دیگران آن را نمادی از انقلاب می نامیدند. به همین ترتیب ، خانه اسکیاپارلی پیش از این به خاطر تزئیناتش مشهور بود - زمانی که رئیس آن  اسکیپ بزرگ بود ...

 

لیدی گاگا

 

لیدی گاگا

 

لیدی گاگا لیدی گاگا

السا اسکیاپارلی خودش در میان هنرمندان سورئالیست قرار دارد. او با سالوادور دالی دوست صمیمی بود و با ژان کوکتو همکاری داشت. اولین تجربه جواهرات دالی دقیقاً در یک اتحاد خلاق با اسکیاپارلی اتفاق افتاد - آنها به گوشواره ها  و جواهرات با لابستر رسیدند. کوکتو گوشواره هایی را برای اسکیاپ کشید که به یکی از شناخته شده ترین جواهرات این برند تبدیل شده است.

 

 

اسکیاپارلی

 

اسکیاپارلی

 

اسکیاپارلی بر اساس اسکیس های هنرمند سورئالیست ، کریستین برار ، گردنبندی از پلاستیک  شفاف با پیکره های حشرات متصل به آن طراحی کرد - کیف مشابهی نیز به دنبال آن ارائه شد. این جواهرات بعداً با الهام از کار ساندرو بوتیچلی در مجموعه "بت پرستی" اسکیاپارلی قرار گرفت.همچنین شامل چندین گردنبند به شکل پیچک که به گردن مالکان پیچیده می شد.

 

اسکیاپارلی

 

اسکیاپارلی با جسارت لباس های تزئینی با شکل مشابه را جایگزین کرد - به عنوان مثال یقه هایی باجواهرات. اکنون این روش توسط بسیاری از برند های مد و لباس استفاده می شود.

 

اسکیاپارلی

در پایان دهه 2000 ، صنعت مد شاهد چرخشی به سوی مارک های فراموش شده گذشته بود. خانه اسکیاپارلی پس از جنگ جهانی دوم بسته شد ، اما در سال 2007 توسط تاجر ایتالیایی دیگو دلا واله احیا شد. شش سال بعد هیچ تغییری در میراث السا ایجاد نکرد ، تا اینکه در سپتامبر 2013 اولین مدیر خلاق مارک زانینی ، مدیر خلاقیت جدید ، منصوب شد. متعاقباً ، خانه مد چندین تغییر در پرسنل را تجربه کرد. اکنون در راس آن است - دانیل رزبری ، اهل تگزاس است. در دوران رزبری بود که اسکیاپارلی به اصل خود بازگشت - سورئالیسم ، آزمایش ، جنون و خلاقیت.

 

اسکیاپارلی

 خانه مد و لباس اسکیاپارلی

 

از سال 2019 ، این برند همراه با لباس ، جواهرات خارق العاده ای را الهام گرفته از آثار مستقل بزرگ اسکیاپ و همکاری های او با هنرمندان سورئالیست ارائه داده است. جواهرات مدرن اسکیاپارلی بازهم به طرز حیرت انگیزی آناتومیک است - کاملاً مطابق با علاقه روزافزون به جسمانیت انسانی.

 

اسکیاپارلی

 خانه مد و لباس اسکیاپارلی


زیور آلات به شکل چشم ، ناخن و دندان جایی نیستند که این اندام ها باید باشند - یک چشم لاجوردی از لاله گوش با کنجکاوی به نظر می رسد ، دندان های طلایی با مرواریدهایی که در آنها چسبیده مانند آویزها آویزان هستند ... ناخن های مصنوعی ایجاد شده توسط هنرمند هنر ناخن ماریان نیومن. به نظر می رسد جواهرات پیچیده ای از طلا و مرواریدها به شکل گل به دست مدل ها رشد می کنند. مدل مو و آرایش مدل ها با جواهرات موجود در نمایشگاه ها مطابقت دارد. اسکیاپارلی سنجاق سینه ها را به مد  بازگرداند - قلبهای سوراخ شده ، حروف ، چشم های بزرگ الهام گرفته از کار های کوکتو ، سوراخ های کلیدی و کف دستهای تا شده با کریستالهای بزرگ مصنوعی تزئین شده اند ، همانطور که اسکیپ وصیت کرده است.

 

لیدی گاگا

لباس و سنجاق سینه لیدی گاگا

 

در سال 2021 ، در مراسم تحلیف چهل و ششمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا ، جو بایدن ، سلبریتی لیدی گاگا با لباس مجلل از اسکیاپارلی ظاهر شد (مطبوعات به شوخی گفتند که این مجری همه ، از جمله مراسم اصلی "جو بایدن"   را تحت الشعاع قرار داده است). بر روی سینه او ، کبوتر طلایی که شاخه زیتون را در منقار خود گرفته و بالهای خودرا کاملاً باز کرده است به نمادی از برند  اسکیاپارلی تبدیل شد که دوباره از خاکستر برخاست.مقیاس و قدرت تصویر یادآور آثار اصلی السا اسکیاپارلی است ، شکل کبوتر از نقاشی معروف پابلو پیکاسو الهام گرفته شده است ، روش ساخت ارتباط با هنر باستانی را تداعی می کند ... و نسل جوان این نماد را نشان از انقلابی Katniss Everdeen ، از " بازی های گرسنگی "می دانند .

 

لیدی گاگا

 

و به رغم اطمینان دانیل رزبری مبنی بر اینکه این جواهرات هیچ رنگ سیاسی ندارد ، به نظر می رسد "کبوتر صلح" اسکیاپارلی قرار است به نماد اصلی این سالهای پر تلاطم تبدیل شود. به گفته  اسکیپ"مد متولد تغییرات ، جهت ها و یا حتی سیاست ها است و هرگز توسط چین ، آستر با خز یا طول دامن ایجاد نمی شود" . و خلاقیت های جدید خانه مد Schiaparelli ، که با افتخار از خاکستر برخاسته ، این سخنان را تأیید می کند.

نظرات

در ادامه بخوانید...

چند راز ریز برای خوشتیپ شدن (قسمت اول)

در

امروزه داشتن ظاهر مناسب دارای اهمیت بسیاری می باشد.برای داشتن ظاهر مناسب باید فوت  و فن آن را دانست. (سیارک) چند راز ریز برای خوشتیپ بودن را به شما آموزش می دهد.

استفاده از کمربند در پالتو خانم ها را قد بلند نشان می دهد

معمولا خانم ها تمایلی به استفاده از کمربند در پالتو ندارند اما جالب است که بدانید استفاده از کمربند شما را لاغرتر و قدبلندتر نشان می دهد.

 (سیارک

 

آقایان در مراسم های رسمی کت تک دکمه بپوشید

در مراسم رسمی و یا کار در اداره از کت تک دکمه استفاده کنید، هرچه تعداد دکمه کت کمتر باشد حالت رسمی تری دارد.

لباس با رنگ های شاد بپوشید تا جوان تر دیده شوید

اکثر خانم ها دوست دارند جوان تر از سن واقعیشان دیده شوند، یکی از موثرترین راهکارها برای جوان تر دیده شدن استفاده از رنگ های مناسب می باشد. سبزآبی رنگی است که باعث درخشان دیده شدن اکثر تناژهای رنگی پوست می شود.ترکیب این رنگ با سرمه ای و کرم یا قهوه ای بسیار زیبا و خاص می باشد.(سیارک

 

 برای داشتن استایل جذاب اورکت های روشن را با شلوار مشکی یا تیره ست کنید.

 

 

(سیارک

 ترجمه  itrans.ir 

نظر و تجربیات خود را راجع به این پست با ما در میان بگذارید....

نظرات

در ادامه بخوانید...

طراحی های شگفت انگیز روی قهوه

در
طراحی های شگفت انگیز روی قهوه

(سیارک)  : به نظر من داشتن ابتکارهای جدید در کسب و کار لازمه پیشرفت است حال یک کافه دار در کره جنوبی با  طراحی های زیبایی  که بر روی کرم قهوه انجام داده ، توانسته تعداد مشتریانش را روز به روز زیادتر کند  و به کسب و کار خود رونق فراوانی ببخشد نام این کافه دار Kangbin می باشد.نوشیدن قهوه در روز برای رفع خستگی و هوشیاری خیلی کارایی دارد بخصوص اگر از نوع تزیین شده با طرح های زیبا و ابتکاری باشد. خلاقیت در کار تا این حد از ظرافت را دیده بودین ؟ اثر هنری که در عرض 2 تا 3 دقیقه نوش جان می شود!!!

طراحی های شگفت انگیز روی قهوه
طراحی های شگفت انگیز روی قهوه
طراحی های شگفت انگیز روی قهوه
طراحی های شگفت انگیز روی قهوه
طراحی های شگفت انگیز روی قهوه
طراحی های شگفت انگیز روی قهوه

 

 

طراحی های شگفت انگیز روی قهوه

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

پست مدرنیته

در

اگر چه کلمه «پست مدرنیسم» اغلب مبهم و نامشخص توصیف شده است، راه های قطعی وجود دارد که  می توان معنی  آن را مشخص نمود.به نظر ون دن برامبشه  باید یک تمایز بین(1- پست مدرن،2- فلسفه پست مدرن و 3-پست مدرنیسم) به عنوان یک جنبش در هنر و فرهنگ قائل شد.

 اول از همه، پست مدرنیته.

 پست مدرنیته به عصری که ما در حال حاضر زندگی می کنیم اشاره دارد، به خصوص جامعه اطلاعاتی که از دهه شصت بوجود آمده است. سپس این یک مسئله است  از یک دوره تاریخی که در آن زندگی می کنیم. جامعه اطلاعاتی می تواند به عنوان "پسااستعماری" مشخص شود: پس از جنگ جهانی دوم، مستعمرات در جهان سوم بسرعت استقلال به دست آوردند. این جامعه نیز "فراصنعتی" است: صنایع سنگین توسط تبادل خدمات جایگزین شده است. از دهه شصت به بعد، این خدمات به طور فزاینده توسط فن آوری اطلاعات هماهنگ با ظهور کامپیوتر مشخص می شود. علم و فن آوری ضروری است و به جامعه ما شکل می دهد. در حالی که جامعه صنعتی هنوز تا حد زیادی پیرامون دارایی عمل می کند (چه کسی کنترل ابزار تولید را در دست دارد؟)، جامعه اطلاعاتی عمدتا در مورد راه دسترسی  به اطلاعات است.

پست مدرنیسم یعنی یک جامعه شبکه ای که در آن همه چیز و همه کس با یکدیگر از طریق رسانه های جمعی مانند تلویزیون و اینترنت متصل می شوند.   

ویژگی دیگر، جهانی شدن است. جهانی شدن با رسانه ، سرمایه و مد . شما می توانید سی ان ان و ام تی وی را در سراسر جهان تماشا کنید و یا می توانید از دستگاه های خودپرداز هر نقطه در جهان استفاده کنید. و با مد. مبارزات چند نژادی بنتون چهره خوش خیم تر از جهانی شدن نشان داد، اما، برای عادلانه بودن، آنها نیز به اثرات بسیار جهانی سازی توجه کرده اند.

با استفاده از ویژگی های پست مدرنیته برای مد، ما تصویر زیر را دریافت می کنیم. در گذشته، مد وابسته به پارچه هایی مانند ابریشم، پنبه و ترمه بود و همچنین الهام بخش، که غرب از مستعمرات خود وارد می نمود. در دهه هفتاد هیپی ها همراه با علاقه تجدید شده خود به لباس پوشیدن غیر غربی روی آوردند . با مد ساختارشکنانه طراحان ژاپنی مانند یاماموتو در دهه هشتاد، اولین طراحان غیر غربی دنیای مد بسته نخبه گرا را شکستند. در حال حاضر آنها توسط طراحان دیگر مانند حسین چالایان، ژولی بت و الکساندر هرچوویچ دنبال می شوند. با هفته مد در هند و آفریقا، مد جهانی شده است.(سیارک)

هنگامی که ما به صنعت مد نگاه می کنیم، تصویر حتی واضح تر است.  در حالی که صنعت مد هلندی در اصل اینجا در هلند خود را تاسیس نمود ،  در حال حاضر تا حد زیادی به کشورهایی با دستمزد پایین در آسیا و یا بلوک شرق سابق نقل مکان کرده است. به لیبل ژاکت یا شلوار خود نگاه کنید و به احتمال زیاد ساخته شده در تایوان و یا چیزی مشابه آن را پیدا خواهید کرد. جهانی شدن منجر به لباس پوشیدن ارزان و سود بسیار زیاد برای غرب شده است.

 فلسفه پست مدرن

مرحله دوم، فلسفه پست مدرن است. دو مفهوم در اینجا مهم است: «پایان روایات بزرگ » و «مرگ سوژه سنتی». این کلمات نشان می دهد که فرهنگ غربی از میان یک بحران می گذرد.

بر طبق نظر فیلسوف پسامدرن ژان فرانسوا لیوتار، فرهنگ غربی دیگر قادر به گفتن هیچ "روایات بزرگی" نیست، که در آن او اشاره به پایان ایدئولوژی دارد. این به معنی این است که ایدئولوژی دیگر نمی تواند انسان مدرن را با یک قاب معنی دار مرجع ارائه کند. ایدئولوژی خود را در یک بحران مشروعیت می یابد، دیگرقادر به اعلام حقیقت یا اعلام مدینه فاضله آینده نیست.

البته این بدان معنی نیست، که هر کس باورهای خود را ترک کند؛ برعکس، ما در واقع شاهد بازگشت به ایدئولوژی و دین هستیم. اما، لیوتار معتقد است، هیچ کس نمی تواند آن باور و یا آن ایدئولوژی را به دیگران به عنوان یک و تنها حقیقت تحمیل کند. افرادی که هنوز هم سعی به تحمیل هر نوع حقیقت بر دیگران را دارند بنیادگرایان امروزی نامیده می شوند.     

پایان روایات بزرگ تنها یک فرآیند منفی نیست. برای بسیاری از مردم رها شدن از یک حقیقت یک طرفه و اجرا شده آزاد است. چه چیزی بیشتر، به شکوفایی "روایت کوچک " در فرهنگ پست مدرن منجر شده است. در حال حاضر که هیچ حقیقت غالبی وجود ندارد، بسیاری از مردم حق و آزادی دارند تا داستان های خود را بگویند، از جمله کسانی که قبلا امکان زیادی برای انجام این کار نداشتند، مانند زنان، کارگران، سیاه پوستان، افراد جوان. شما همان توسعه را در هنر می بینید: دیگر یک جنبش غالب وجود ندارد بلکه بسیاری از جهات وجود دارند. و ما همان کثرت گرایی را در مد می بینیم. دیگر یک "روایت بزرگ " توسط یک پادشاه مد واحد یا حتی تنها با یک شهر دیکته نمی شود، بلکه بسیاری از دیدگاه ها از بسیاری از طراحان، در شهرها و نقاط مختلف جهان می آیند.

پایان روایت بزرگ همچنین دارای عواقبی برای نظریه ذهنیت انسان است. مفهوم سنتی از فرد این است که او (تقریبا همیشه یک مذکر بود) نشان دهنده یک نهاد منسجم و مستقل می باشد که با دلیل وقف شده است. در اصل روانکاوی بود که پایانی برای این مفهوم قرار داد. به گفته فروید، وجود انسان در همه حال تابع عقل او نیست، بلکه تابع ناخودآگاه او است. و مارکس بود که ادعا کرد که طبقه ما است که تعیین می کند ما که هستیم. ممکن است فکر کنیم که ما فرد هستیم، اما در واقع ما با طبقه، قومیت، سن، ترجیح جنسی، مذهب، ملیت و غیره خود ( فهرست بی پایان است) تعریف می  شویم. پس در واقع، ما واقعا یک نهاد مستقل و منسجم نیستیم. این دلیلی است که پست مدرنیسم دیگر نه به "فرد" بلکه به یک "موضوع" اشاره می کند. علاوه بر این یک موضوع که تقسیم، تکه تکه و انشقاق شده است.(سیارک)

یک راه مثبت تر برای تدوین این ایده ذهنیت تکه تکه شده توسط قیاس با جامعه شبکه است: موضوع، خود، همیشه در ارتباط به یک دیگر می ماند. به جای مختار بودن ما همه در یک ترکیب پیچیده و روابط متحرک داخل شده ایم. هویت ما گویی که یک گره در مدارهای مخابراتی یافت می شود. موضوع پست مدرن توسط یک پویایی و یک تنوع مشخص می شود که با فرد سنتی بیگانه است.این تغییر در موقعیت وجود انسان همان اثر پایان روایات بزرگ بوده است: بسیاری از مردم هم اکنون می توانند ذهنیتی که قبلا کنار گذاشته شده را مطالبه کنند، مانند سیاه پوستان، زنان و ..... شاهد این می تواند شناخت فرهنگ و هنر تولید شده توسط زنان، افراد رنگین پوست، و هنرمندانی از به اصطلاح "جهان سوم" باشد.

این توسعه به یک آزادی بسیار بیشتر در شکل گیری هویت انسانی منجر شده است. فقط در فرهنگ پاپ نگاه کنید، که در آن کسی مانند مدونا یک چهره متفاوت با نظم یک ساعت انگاشته می شود. به عنوان مثال امروزه شما می توانید توسط بکار بردن جنسیت با هویت خود بازی کنید. 
 مد یک جزء مهم از بازی با هویت است. در روزهای گذشته، جنس و طبقه خود بود که تعیین می کرد آنچه شما مجبور به پوشیدن  بودید، و قوانین سختگیرانه ای وجود داشت که سرپیچی از آن زیاد آسان نبود. این قوانین در حال حاضر تنها برای ملکه اعمال می شود. هر کس دیگری هر روز صبح در مقابل کمد لباس می ایستد برای تعیین اینکه کدام لباس با فاز او مطابقت دارد: باروک، گوتیک، اسپورت، و...

 

پست مدرنیسم

ثالثا، کلمه پست مدرنیسم به عنوان هنر و فرهنگ اعمال می شود. یک ویژگی بسیار مهم پست مدرنیسم محو شدن تمایز بین فرهنگ بالا و پایین است. در این دوره از قرن بیستم مفهوم سنتی فرهنگ از اتصال آن با هنر نخبه گرا رها شده است. دانشمندان امروزه یک مفهوم گسترده از فرهنگ اعمال می کنند، بر اساس عبارت معروف ریموند ویلیامز "فرهنگ به عنوان یک راه کلی از زندگی"تعریف شده است. در اینجا این مربوط به یک نظریه از فرهنگ می شود که به عنوان یک عمل در یک محیط اجتماعی و تاریخی است.

تمایز دقیق بین فرهنگ بالا و پایین دیگر قابل دفاع نیست. در هر صورت، این همیشه تا حد زیادی بر اساس اختلاف بین کلمه و تصویر در فرهنگ غربی بود، که در آن کلمه به عنوان بیان برتری از ذهن و تصویر به عنوان ابراز احساسات و خواسته های نفسانی بدن دیده شده است. این تغییر از یک فرهنگ متنی به فرهنگ بصری به معنای این است که تصویر دیگر در شرایط کاملا منفی مشاهده نمی شود بلکه برای همه قدرت های مثبت و تجاربی که آن را تداعی می کند ارزش دارد.

علاوه بر این، فرهنگ "بالا" و فرهنگ" پایین "را نمی توان به صراحت به رشته خاص مرتبط نمود ( ادبیات در مقابل تلویزیون) .  هر شکلی از هنر بیان فرهنگی اندک خود را دارد مانند پرتره های پسر کولی با اشک های در حال پایین آمدن از صورتش یا رمان عاشقانه پالپ. مد لباس زنانه توسط فرهنگ خیابانی تحت تاثیر قرار می گیرد. "کم" به روز رسانی می شود و توجه را در ضمیمه هنری روزنامه دریافت می کند و یا در موزه به نمایش گذاشته می شود. عکس های تبلیغاتی از بنتون، هنر کامپیوتر توسط میشا کلاین و عکس مد توسط اینز ون لامزوییرد همه در موزه هلندی نشان داده شده است.(سیارک)

دموکراسی سازی و تجاری سازی نیز برای بحث در مورد "بالا" و "پایین" بسیار مهم می باشد. تعداد زیادی از بازدید کنندگان از نمایشگاه های بزرگ به این شهادت داده اند که افزایش رفاه و انتشار از طریق اینکه رسانه ها تقریبا دسترسی همه به هنر و مد را به ارمغان آورده اند. همچنانکه فستیوال سازی شهرهای بزرگ این دسترسی را  انجام می دهد. علاوه بر این، تجاری بودن دیگر به طور انحصاری با فرهنگ پایین در ارتباط نیست;  این به فرهنگ بالا نفوذ کرده است، همچنانکه می توان از لیست های تاپ تن هفتگی برای ادبیات، انبوهی از سی دی های موسیقی باخ و موتزارت در سوپرمارکت های محلی، حمایت آئودی در موزه اسدلیجیک در آمستردام، و یا طرح های کارل لاگرفلد در H & M استنباط نمود. ادامه مقاله در پست بعدی...

ترجمه  itrans.ir

 

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

هوش عملی کارآفرینان

در

هوش عملی به کارافرینان کمک می کند که تصمیمهای سریعتر و دقیقتری بگیرند زیرا هوش عملی شامل دانش در مورد ایده ها، فرایندها و مسیرهای عملیاتی است که ثابت شده موفقیت آمیز هستند.علاوه بر این، هوش عملیاتی مهارت و دانش را برای اقدامات سریع جلوتر از رقبا برای بهره برداری از فرصتهای غیرمنتظره یا اتخاذ فناوری و تکنولوژی های جدید فراهم می کند. هوش عملی همچنین به کارافرینان کمک می کند که به طور مداوم اقداماتی را برای بهبود کسب و کار برحسب فرایندها و محصولات/نوآوریهای خدماتی انجام دهند. هوش عملیاتی ازمایشهای مکرر، تست و اصلاح مفهوم کسب و کار به سمت بهبود مستمر را ترویج می دهد. هوش عملیاتی در نتیجه یک شاخص مهم از اقدامات سریع و انعطاف پذیر برای پاسخ به تغییرات بازار و کسب نرخ رشد سرمایه گذاری بیشتر است. در حمایت از این استدلال ،تحقیقات نشان می دهد که هوش هم اثرات مستقیم بر رشد سرمایه گذاری ها جدید دارد و هم فعالیتهای متعدد بهبود و عملکرد سریع را پیش بینی می کند.(سیارک)
چندتن از پژوهشگران استدلال کرده اند که تعصبات شناختی عاملی هستند که بین کارافرینان و غیرکارافرینان یا مدیران تمایز ایجاد میکنند.تعصبات شناختی مکانیسمهای شناختی هستند که به مردم در تصمیم گیری های سریع کمک می کنند.تعصبات شناختی عملکرد مثبتی دارند، از آنجا که به کارافرینان در تصمیم گیری بدون تحمل فشار زیاد بر روی زمان و منابع شناختیشان کمک می کنند در نتیجه به رغم نیازهای شناختی باا در موقعیتهای پیچیده همچنان عملی باقی می مانند.با این وجود، تعصبات شناختی ممکن است منجر به خطا شوند زیرا مردم تصمیمات کمتر عقلانی می گیرند و اطلاعات موجودشان کم است.در کارافرینی، تعصب شناختی اعتماد بیش از حد/خوشبینی بیش از حد توجه زیادی را به خود جلب کرده است.اعتماد به نفس کاذب به ارزیابی بیش از حد کارافرینان از تواناییهایشان اشاره دارد، به ویژه با توجه به پیش بینی های دقیقشان، داشتن تواناییهای بالاترشان نسبت به دیگران، و میزان موفقیت. خوشبینی بیش از حد(یا تعصب خوش بینانه) یک ساختار مشابه دارد و اشاره دارد به تمایل کارافرینان به انتظار نتایج مثبت و یا درک شانس بالاتری از موفقیت.
خوش بینی بیش از حد /اعتماد به نفس کاذب نقش بحث برانگیز آن در فرایند کارافرینی است.از یک طرف، محققان اشاره کرده اند که اعتماد به نفس کاذب/خوشبینی بیش از حد برای شروع کارافرینان با توجه به عدم قطعیتهایی که کارافرینان با آنها روبرو هستند ضروری است.از سوی دیگر،محققان استدلال کرده اند که اعتماد به نفس کاذب/خوش بینی بیش از حد اثرات زیانباری دارد زیرا کارافرینان اشتباهات استراتژیکی انجام می دهند که وظایف بسیاری به عهده می گیرند ، در نتیجه منجر به over extension می شود.

هر دو دیدگاه دارای پایه های نظری هستند. بر این اساس، ممکن است که اعتماد به نفس کاذب/خوشبینی بیش از حد انگیزه کارافرینی برای شروع عمل و اصرار بر ادامه حتی در حضور نرخ بالای شکست و بازده مورد انتظار کم را افزایش دهد.
 علاوه بر این،کارافرینان با بسیاری موانع در فرایند کارافرینی روبرو هستند، و اعتماد به نفس کاذب/خوش بینی بیش از حد انعطاف پذیری عاطفی و شناختی آنها را افزایش دهد تا بتوانند با چالشها کنار بیایند.در مقابل، نظریه چشم انداز،نشان می دهد که تعصبات شناختی ممکن است منجر به تصمیمات ناقص و عملکردی کمتر از حد مطلوب شوند. در حوزه ی کارافرینی، محققان استدلال کرده اند که تعصب شناختی اعتماد به نفس کاذب/خوش بینی بیش از حد می تواند درک کارافرینان از خطر ریسک مرتبط با یک استراتژی را کاهش دهد، به طوری که آنها اهداف غیرواقعی را تعیین کنند، تصمیمهای نامطلوبی بگیرند، یا اطلاعات مبهم را به عنوان تصمیهای امیدوارانه در نظر بگیرند.(سیارک)

این ممکن است منجر به ورود بیش از حد به بازارهای جدید، سرمایه گذاری بیش از حد و تشدید تعهد به پروژه های جدید ، یا عدم حفظ منافع شود..علاوه بر این، اعتماد به نفس کاذب/خوش بینی بیش از حد می تواند موجب شود کارافرینان در پیش بینی هایشان عکس العمل رقبا را دست کم بگیرند یا تقاضا برای محصولات و خدمات را بیش از حد تخمین بزنند
شواهد تجربی نشان دهنده ی اختلافات نظری در مورد اعتماد به نفس کاذب/خوش بینی بیش از حد است.چندین مطالعه نشان می دهند که کارافراینان سطح بالایی از اعتمادبه نفس کاذب/خوش بینی بیش از حد دارند که در آن احتمال موفقیت سرمایه گذاری را بیش از حد تخمین می زند.
به طور مثال کوپر و همکاران در سال 1988 از بین 2994 نفر از کارافراینان که بررسی کردند و نشان دادند که یک سوم از کارافرینان احتمال موفقیت خود 100 درصد می دانند. این اعتماد به نفس کاذب/خوش بینی بیش از حد مربوط است به شروع فعالیتهای لازم برای راه اندازی یک سرمایه گذاری و معرفی موفقیت امیز پیشگامانه ی محصولات و خدمات نواورانه.ترجمه  itrans.ir

ادامه در پست بعدی

نظرات

در ادامه بخوانید...

منابع بسیار عجیب سنگ های قیمتی در جواهرات

در

سنگ های قیمتی مورد استفاده در جواهرات از منابع بسیار عجیبی به دست می آیند. نام مکان های دوردستی مانند تانزانیا، کشمیر، و کلمبیا نیازمند تلفظی خاص در این رابطه می باشند. یک کشور به تنهایی می تواند انواع  سنگ قیمتی مختلف را تولید نماید. برای مثال، برزیل یک منبع زمرد، توپاز، یاقوت ارغوانی، الکساندریت و اوپال می باشد. به همین ترتیب، یک نوع سنگ قیمتی خاص نیز می تواند از مکان های مختلفی به دست آید. برای مثال، یاقوت کبود در ماداگاسکار، ایالات متحده، استرالیا، تایلند، سریلانکا، میانمار (برمه) و هند به دست می آید.


به طور سنتی، نواحی خاص شهرتی را برای تولید سنگ های قیمتی خاص کسب نموده اند. یاقوت سرخ میانمار به خوبی برای زیبایی و کیفیت ان شناخته شده است. یاقوت کبود کشمیر، ناحیه که که بین هند و پاکستان قرار دارد، بسیار مشهور و محبوب است. زمرد های سبز منحصر به فرد نیز در منابع کلمبیا یافت می شوند. (سیارک)
در تجارت، معمولا منابع را با فاکتور های ارزش ارتباط می دهند، مثلا مشاهده می شود که رنگ قرمز مرتعش در یاقوت با نام برمه گره خورده است. اما یاقوت های دارای رنگ لطیف ممکن است از نواحی مختلفی آمده باشند. و برخی یاقوت های میانمار که فاقد رنگ لطیف می باشند معمولا با معادن آن کشور نسبت داده می شوند. به عبارت دیگر، صاف ترین کیفیت برای هر سنگ قیمتی لزوما با منبع ان در ارتباط نیست.
این در حالی است که، ذکر دقیق نام کشور منبع یک سنگ رنگی معمولا حتی برای متخصصان کار دشواری است. سنگ های قیمتی معمولا قبل از این که از معدن استخراج شوند تحت نام تجاری یا برچسب مشخصی قرار نمی گیرند. و تداخلات یک سنگ یا سایر ویزگی های منحصر به فرد معمولا به اندازه کافی برای شناسایی کشور مبدا مگر با قدری شک و تردید کفایت نمی کنند. اگر شما و تامین کننده شما قطعا در مورد مبدا یک سنگ خاص اطمینان ندارید، نباید ان را با یک منبع خاص ارتباط دهید.

زمرد های سبز موجود در گوشواره هایی که می فروشید ممکن است دارای رنگ سبز عمیق و شادابی باشند که مربوط به زمرد های کلمبیایی است. ذکر نام کلمبیا می تواند حالتی رمانتیک و اسرار امیز به فروش شما بدهد. اما شما نمی توانید نام کلمبیا را در توصیف زمرد های سبز ذکر کنید مگر این که از منبع آن ها اطمینان داشته باشید. انجام این کار نوعی اظهار سوء در فروش به شمار می رود. (سیارک)
در عوض شما می توانید این گونه توضیح دهید که به طور قطع از محل استخراج این زمرد های خاص اطلاع ندارید، اما رنگ شفاف آن ها بسیار جذاب است. اگر یک مشتری در مورد منبع ان پرسید، توضیح دهید که کشور مبدا یک سنگ قیمتی لزوما نشان دهندۀ کیفیت ان نیست. در عوض، رنگ منحصر بفرد سنگ های قیمتی و سایر فاکتور های ارزشی به طور تلفیقی منجر به مقبولیت ان می گردند.


منابع سنگ های رنگی علاوه بر این که به سختی قابل تایید می باشند دائما نیز در حال تغییر هستند. برای مثال، معدن مشهور یاقوت کبود کشمیر در هندوستان برای مدت کمتر از 50 سال فعال بوده است. این معدن در سال 1920 تخلیه گشته، و عرضۀ تجاری یاقوت های کبود با کیفیت را از این منطقه خاتمه داده است. پس از این که یاقوت های کبود کشمیر دیگر به طور تجاری تولید نگشتند، خریداران به منابع سنتی مانند سیلان، برمه و تایلند روی اوردند. با این وجود، حتی امروزه نیز درکی از کیفیت اسطوره ای به یاد مانده از یاقوت های کبود کشمیر همچنان پابرجا است.

منابع به عنوان یک فاکتور ارزشی

در بازار سنگ های رنگی، مقادیر عرضۀ فراوان به ندرت تداوم می یابند. الکساندریت، کریزوبریل دارای رنگ متغیری که برای اولین بار در سال 1830 در روسیه کشف شد، بازار جهانی را تکان داد زیرا قابلیت دسترسی به ان مکررا دچار افت و خیر می گشت. دقیقا وقتی عرضۀ الکساندریت رو به اتمام بود، منابع جدیدی در سریلانکا و برزیل کشف گردید.


در 1987، یک منبع الکساندریت که در میناس گراییس برزیل کشف گردید، انتظارات را برای این سنگ قیمتی غیر عادی افزایش داد. کالاهای جدید برزیلی به بازار تخلیه شده تزریق گردید و به طور موقت منجر به افزایش قابلیت دسترسی به این سنگ کمیاب شد.
این قابلیت دسترسی تجدید شده هم باعث افزایش آگاهی و هم میزان فروش الکساندریت گردید. با این وجود، یک بار دیگر عرضۀ الکساندریت از منبع جدید رو به افول گذاشت، و میزان تقاضای این سنگ قیمتی را از میزان عرضۀ موجود بالاتر برد، و در نتیجه یک جمعیت را در انتظار کشف منبع جدیدی از الکساندریت قرار دارد.
کاهش الکساندریت شفاف مسالۀ غیر قابل انتظاری نبوده است. همان طور که بعدا خواهید فهمید، حتی اگر استخراج منجر به اتمام یک منبع عرضه نگردد، اما بازدهی ان می تواند در اثر ملاحظات سیاسی یا محیطی دستخوش تغییر گردد. (سیارک)

منابع جدید پدیدار می گردند

با پایان یافتن منابع، معمولا منابع جدیدی پدیدار می گردند. اعلام موجودیت یک منبع تازه می تواند اثرات گسترده ای بر بازار داشته باشد. یکی از اثرات مثبت این است که می تواند منجر به توسعۀ میزان عرضۀ جهانی سنگ های قیمتی مورد تقاضا گردد.
گاهی اوقات یک منبع جدید با منابع موجود رقابت می کند، و اکتشاف ان می تواند منجر به تغییر استاندارد های بازار مصرف گردد. وقتی زمین شناسان زمرد سبز پرداخت نشده را در زامبیا در قاره افریقا استخراج نمودند، فروش زمرد سبز کلمبیا تحت تاثیر قرار گرفت. زمرد زامبیا به طور قابل توجهی عاری از تداخلات رگه ای و ابری بود که در زمردهای سبز بدست آمده از سایر نواحی مشاهده می شود. در ابتدا، دلالان در مقابل زمرد های به دست امده از سایر معادن جدید ایستادگی نمودند زیرا رنگ سبز آن ها به آبی تمایل داشت. اما در سال 1989، افراد قابل توجهی تمایل داشتند تا رنگ را فدای شفافیت نموده و بدین ترتیب زمرد زامبیایی با اقبال گسترده ای مواجه گردید.
گاهی اوقات یک منبع جدید در حقیقت به معنای کشف یک گونه یا نوعی جدید می باشد. تانزانیت، که یک زوئیسیت آبی مایل به بنفش است، در حوالی کوه کلیمانجارو در تانزانیا در قارۀ آفریقا در اوایل دهۀ 1960 کشف گردید. این سنگ از یک کنجکاوی ساده به یک سنگ قیمتی خوش فروش مبدل گردید. محبوبیت آن تا حدی مربوط به رنگ شفاف ان بود که ان را به یک جایگزین قابل قبول برای یاقوت کبود مبدل می سازد.


 تانزانیت، نوعی از زوئیسیت  دو نماد مشهور از شرق آفریقا می باشند. نام این سنگ قیمتی برگرفته از نام کشور تانزانیا است که به طور گسترده ای در اواخر دهه 1960 توسط Tiffany & Co توسعه یافت.
با شدت گرفتن تقاضای مصرف کنندگان برای تانزانیت، قیمت آن افزایش یافت. در سال 1984، تانزانیت فوق شفاف بالاترین نرخ عمده فروشی برابر با 1000 دلار در هر قیراط را کسب نمود، که به طور متوسط طی همین سال میانگینی برابر با 750 دلار در هر قیراط را داشت. معدن کاران کنجکاو به تپه های مرلانی در تانزانیا هجوم برده که تنها منبع شناخته شده از این سنگ قیمتی بوده است. در نتیجه، عرضه از تقاضا پیشی گرفت و این منجر به کاهش قیمت ها گردید.
اما افزایش قدرت خرید تانزانیت در طولانی مدت به کمک تولید کنندگان آمد. توجهات بسیار زیاد ناشی از کاتالوگ ها و شبکه های خرید خانگی در تلویزیون منجر شد تا علاقۀ مشتریان به کالاهای کم هزینه تر افزایش یابد. میزان تقاضا نیز متعاقبا افزایش یافت. بین سال های 1994 و 1998، مصرف تانزانیت به میزان 1000 برابر افزایش یافت.
امروزه بازار تانزانیت تحت تسلط شرکت مالک معادن مرلانی، TanzanitOne قرار گرفته است. این کمپانی سهامی عام با هدف افزودن ساختار و نظم به تجارت تانزانیت تاسیس گردید.گرچه کمیت این سنگ رفته رفته کاهش می یابد. بازار تانزانیت های با کیفیت بالا به مراتب محدودتر است. میزان عرضه برای تانزانیت های با کیفیت و تیره رنگ محدود است، در حالی که میزان تقاضا برای این سنگ های رنگی غنی همچنان بالا می باشد. برخی از متخصصان بر این باورند که عرضۀ این سنگ قیمتی منحصر به فرد ممکن است طی چند دهه متوقف گردد. ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

لباسی که می پوشید.

در

این مقاله در مورد این موضوع توضیح می دهد که لباس افراد جامعه اطلاعات زیادی در مورد آنها می دهد.مردم برای محافظت خود در برابر سرما، آفتاب سوختگی، نیش حشرات، صدمات  لباس می پوشند. با این وجود لباسی که مردم می پوشند پیغام مستقیمی به ما می دهد. این که آنها چه کسی هستند و چه نقشی در جامعه ایفا می کنند. برای مثال اگر به مردم کشور های اطرف خود نگاه و دقت کنید مشاهده می کنید که افراد جوان اغلب جین های آبی می پوشند. البته نه برای کار، بلکه برای مهمانی ها و کنسرت های موسیقی ازاین لباس ها استفاده می کنند. پوشش جین به صورت مستقیم خصوصیات فردی که آن را پوشیده است را توضیح می دهد و نشان می دهد که چه شخصیتی دارد.فردی که جین پوشیده است نشان می دهد که مدرن و خوش پوش است، راحت و با اعتماد به نفس و جذاب است. 

لباسی که پوشیده اید در مورد شما توضیح می دهد.

تعریف مد 

مد نمی تواند بدون رسانه زنده بماند

راهنمای کامل برای هماهنگی رنگ لباس

 نوعی دیگر از لباس ها که افراد جامعه می پوشند، تی شرت ها هستند. بر روی تی شرت ها کلمات، شعارها و عکس ها نقاشی می شوند. مثلا عکس افراد یا مکان های مشهور و دیدنی، شعار تیم های ورزشی و گفته های افراد بزرگ بر روی این تی شرت ها دیده می شوند.

این ها همگی نشان می دهند که افرادی که این لباس ها را می پوشند یک هدف دارند. این که به دیگران بگویند: این چیزی است که من می خواهم شما در مورد من بدانید.

تنها جین و تی شرت در مورد افرادی که آن را پوشیده اند می تواند اطلاعات بسیار مفیدی به دیگران ارائه دهد. پس در انتخاب آنها محتاط باشید؛ زیرا افراد با پوشیدن لباس وضعیت خود را به دیگران نشان می دهند. یک تی شرت متناسب و یک شلوار تیپی مردانه را تشکیل می دهد. یک پیراهن و یک دامن تیپی زنانه را تشکیل می دهد. یک پیراهن یقه دار و یک کراوات جزء جدایی ناپذیر یک تیپ رسمی مردانه است. در صورتی که جوراب های زنانه ساق بلند و کفش های پاشنه دار تیپ یک خانم را کامل می کنند. برخی اوقات افراد مجبور اند لباسی را بپوشند که آن را دوست ندارند. برای مثال برخی از شرکت ها کارمندان عالی رتبه خود را مجبور می کنند که یک پوشش همسان بپوشند هر چند که خود آنها این پوشش را دوست نداشته باشند.(سیارک)

یونیفرم یک فرد شغل او را نشان می دهد. برای مثال پزشکان پوشش مخصوص به خود را دارند. یا مأموران کارهای اضطراری مانند: پلیس ها و آتش نشان ها به راحتی از روی لباس هایشان قابل تشخیص هستند. خلبان ها و افراد مذهبی دیگر مثال هایی هستند که نشان می دهند فرد به چه کاری در اجتماع مشغول است. مواردی نیز وجود دارد که نمی توان شغل افراد را از روی لباس هایشان تشخیص داد. زیرا این افراد تنها در محل کارشان لباس فرم می پوشند. برای مثال یک قاضی تنها در دادگاه لباس قضات را می پوشد و در بین مردم لباس های ساده و مرتب دارد بنا بر این شغلش قابل تشخیص نیست. یا یک سر آشپز در محیط کارش با کلاه بلند و لباس سفیدش قابل شناسایی است اما در بیرون از محل کار نمی توان بدون این لباس ها شغل او را حدس زد. بعضی از افراد جامعه در یک گروه یا یک اجتماع عضو هستند و برای نشان دادن عضویت خود لباس های مخصوص به گروهی که عضوش هستند را می پوشند.مثلا خانم های مجرد آمیش روسری سیاه و خانم های متأهل روسری سفید بر روی سر خود می گذارند.

لباس پوشیدن چیزی فراتر و بیشتر  از محافظت خود در برابر عوامل خارجی است. لباس پوشیدن می تواند اطلاعات زیادی در مورد مردمی که لباس را پوشیده اند به دیگران که آنها را می بینند بدهد. ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...