چگونه بشریت مرگ را فتح کرد و روش مبارزه با بیماری هایی مانند طاعون ، آبله ، وبا ،جذام و فلج اطفال را در قرون وسطی آموخت؟ این بیماری های قرن نوزدهم است.
بیماری همه گیر آبله: وحشت در قرون وسطی
این تنها بیماری عفونی کاملاً ریشه کن شده است. دقیقاً مشخص نیست که این ویروس از چه زمانی مردم را عذاب می داد ، اما بدیهی است که حداقل چند هزاره پیش. در ابتدا ، بیماری آبله در حال گسترش همه گیرى ها بود ، اما قبلاً در قرون وسطى به طور مداوم در بین مردم ثبت شده بود. فقط در اروپا ، 1.5 میلیون نفر در سال در اثر آبله فوت کردند.
فرد یک بار به یک بیماری مبتلا می شود و سپس نسبت به آن مصونیت پیدا می کند. این واقعیت در قرن هشتم در هندوستان مورد توجه قرار گرفت. آنها افراد سالم را با اشکال خفیف آلوده می کردند: آنها چرک را از وزیکول ها به پوست و بینی می مالیدند. واریاسیون در قرن 18th به اروپا آورده شد. اما اولا ، این واکسن خطرناک بود.
در 14 مه 1796 ، دکتر انگلیسی ادوارد جنر محتویات وزیکول ها را از دست زنی به نام سارا که شیر گاو را می دوشید با دو برش روی پوست یک پسر بچه هشت ساله به نام جیمز فیلیپ مالید. سارا مبتلا به آبله گاوی بود - یک بیماری غیر خطرناک که از گاوها به مردم منتقل می شود. و از این تاریخ واکسیناسیون آبله در کره زمین آغاز شد.
واکسیناسیون از گله گاو در بسیاری از کشورها شروع شد و اصطلاح واکسن توسط لوئیز پاستور - از واکسن لاتین ، "گاو" معرفی شد. برنامه نهایی برای از بین بردن آبله در جهان در سال 1967 در مجمع سازمان بهداشت جهانی تصویب شد. در آن زمان ، کانونهای آبله در آفریقا ، آسیا و چندین کشور در آمریکای لاتین باقی مانده بودند. اولویت این بود که هرچه بیشتر افراد واکسینه شوند. و سپس آنها شروع به جستجو و سرکوب کانونهای واحد این بیماری کردند. در اندونزی 5000 روپیه به هر کسی که بیمار را به پزشکان می برد پرداخت می شد.در هند برای این کار 1000 روپیه پرداخت کردند که چند برابر بیشتر از درآمد ماهانه یک دهقان بود.در آفریقا ، آمریکایی ها عملیاتی با هلیکوپتر را انجام دادند: صد هلیکوپتر سیار که در مناطق دور افتاده و غیر قابل دسترس کمک های اولیه را انجام دادند. در 8 مه 1980 ، در 33مین جلسه WHO ، اعلام شد که بیماری آبله رسما ریشه کن شده است.
طاعون یا مرگ سیاه
این بیماری دو شکل اصلی دارد: طاعون بوبونیک (طاعون خیارکی) و طاعون پنومونیک (طاعون ریوی). اولی بر غدد لنفاوی تأثیر می گذارد ، دوم - ریه ها. بدون درمان ، پس از چند روز ، تب ، سپسیس(عفونت خون) آغاز می شود ، در بیشتر موارد مرگ اتفاق می افتد.
این سیاره از سه بیماری همه گیر طاعون جان سالم به در برد: 551-580 سال ژوستینین ، مرگ سیاه سال 1346-1353 و همه گیر اواخر XIX - اوایل قرن XX. همه گیری های محلی به صورت دوره ای شناسایی شد. این بیماری با قرنطینه و در اواخر دوران قبل از باکتریایی با ضد عفونی کردن منازل با اسید کربولیک آغاز می شد.
اولین واکسن در اواخر قرن نوزدهم توسط ولادیمیر کاوکین ایجاد شد. تا دهه 1940 توسط ده ها میلیون دوز در سراسر جهان استفاده می شد. بر خلاف واکسن آبله ، قادر به ریشه کن کردن بیماری نیست - تنها می توانست میزان ابتلا را تا 5 برابر را کاهش دهد ، و میزان مرگ و میر را به یک دهم برساند. درمان واقعی فقط پس از جنگ جهانی دوم ظاهر شد ، هنگامی که پزشکان از استرپتومایسین تازه اختراع شده برای از بین بردن طاعون در منچوری در سال 1945 استفاده کردند.
پیروزی مرگ. پیتر بروژل
در حال حاضر ، همان استرپتومایسین علیه طاعون استفاده می شود ، و جمعیت در کانون طاعون با یک واکسن زنده که در دهه 1930 توسعه یافته است واکسینه می شوند. امروز سالانه حداکثر 2.5 هزار مورد طاعون ثبت می شود. میزان مرگ و میر 5-10٪ است. چندین دهه است که هیچگونه بیماری همه گیر و شیوع اپیدمی مشاهده نشده است.
بیماری همه گیر وبا، بیماری دستان کثیف
به این بیماری، بیماری دست های شسته نشده نیز گفته می شود ، زیرا ویروس با آب آلوده یا از طریق تماس با ترشحات بیماران وارد بدن می شود. در این بیماری اغلب 20٪ موارد ، افراد آلوده از اسهال ، استفراغ و کم آبی رنج می برند.این بیماری وحشتناک بود.
قبل از ظهور آنتی بیوتیکها ، هیچ درمان جدی برای وبا وجود نداشت ، اما ولادیمیر هاوکین در سال 1892 واکسنی را از باکتری های گرم شده در پاریس ایجاد کرد. او آن را بر روی خود و سه دوست آزمایش کرد. وی یک مطالعه گسترده را در هند انجام داد ، جایی که به 72 درصد کاهش مرگ و میر رسید. اکنون موسسه هاوکین در بمبئی وجود دارد. و واکسن ، حقیقت نسل جدید ، هنوز توسط WHO به عنوان اصلی ترین داروی ضد وبا در کانونهای خود پیشنهاد شده است.
امروزه ، سالانه چند صد هزار مورد وبا در کانونهای آندمیک ثبت می شود. در سال 2010 ، بیشتر موارد در آفریقا و هائیتی بوده است. میزان مرگ و میر - 1.2٪ - بسیار کمتر از یک قرن پیش است و این معجزه آنتی بیوتیک ها است. با این وجود ، نکته اصلی پیشگیری و بهداشت است.
بیماری جذام
این بیماری همیشه مردم را وحشت زده کرده است. و آنها مطابق با وحشت خود رفتار می کردند.
باکتری جذام توسط پزشک نروژی Gerhard Hansen در سال 1873 کشف شد. مدت طولانی نمی توانست در خارج از فرد پرورش یابد و لازم بود که درمانی پیدا شود. Gerhard Hansen به کمک آنتی بیوتیک ها موفق شد با عفونت مقابله کند. داپسون در دهه 1940 ظاهر شد و ریفامپین و کلوفازمین در دهه 1960 ظاهر شدند. این سه دارو اکنون در دوره درمانی گنجانده شده اند.
امروزه ، طبق آمار WHO ، جذام عمدتا در هند ، برزیل ، اندونزی و تانزانیا وجود دارد.در سال2014،مبتلایان به جذام 182 هزار نفر را آلوده کرد. این تعداد سالانه کاهش می یابد. برای مقایسه: در سال 1985 ، بیش از پنج میلیون نفر مبتلا به جذام بودند.
فلج اطفال، بیماری که هزاران نفر را فلج کرد
کودک بازمانده از فلج اطفال فلج. نیجریه ، 2014
ویروس کوچک Poliovirus hominis باعث این بیماری می شود(پولیو) که دستگاه گوارش را آلوده می کند و در موارد نادری در جریان خون و از آنجا به نخاع (سیستم عصبی)نفوذ می کند. چنین پیشرفتی باعث فلج و اغلب مرگ می شود. بیشتر اوقات کودکان بیمار می شوند. فلج اطفال یک بیماری پارادوکسیک است.فلج اطفال به دلیل بهداشت خوب در کشورهای توسعه یافته پیشی گرفت. به طور کلی ، اپیدمی های جدی فلج اطفال تا قرن بیستم شنیده نمی شد. دلیل این امر این است که در کشورهای توسعه نیافته ، کودکان به دلیل شرایط غیر بهداشتی در دوران شیرخوارگی به عفونت مبتلا می شوند ، اما در عین حال با شیر مادر آنتی بادی را دریافت می کردند. این یک واکسیناسیون طبیعی است. و اگر بهداشت خوب است ، پس از آن عفونت در سنین بالاتر،بدون محافظت شیر مادر بر فرد غلبه می کند.
به عنوان مثال ، در ایالات متحده آمریکا ، همه گیری های گسترده ای رخ داد: در سال 1916 ، 27 هزار نفر ، کودکان و بزرگسالان بیمار شدند. فقط در نیویورک ، بیش از دو هزار کشته شمارش شده است. و در زمان اپیدمی 1921 ، رئیس جمهور آینده روزولت بیمار شد ، که پس از آن تا پایان زندگی از کمر به پایین فلج شد. بیماری روزولت سرآغاز مبارزه با فلج اطفال بود. وی در تحقیقات و کلینیک ها سرمایه گذاری کرد و در دهه 30 میلادی ، عشق مردمی به او باعث شد صدها هزار نفر برای او پاکت نامه هایی با سکه ها ارسال کردند و به همین ترتیب میلیون ها دلار برای ویروس شناسی جمع کردند.
اولین واکسن در سال 1950 توسط جوناس سالک ایجاد شد. این واکسن بسیار گران بود زیرا کلیه میمون به عنوان مواد اولیه مورد استفاده قرار می گرفت - 1500 میمون در هر میلیون دوز واکسن مورد نیاز بود. با این وجود ، تا سال 1956 ، 60 میلیون کودک با آن واکسینه شده بودند و 200 هزار میمون را کشتند.
در همین زمان ، دانشمند آلبرت سابین یک واکسن زنده ساخت که نیازی به کشتن حیوانات به تعداد زیاد نبود. در ایالات متحده برای مدت زمان طولانی جرات استفاده از واکسن آلبرت سابین را نداشتند زیرا یک ویروس زنده بود.پس از آن آلبرت سابین واکسن را به شوروی برد ، جایی كه متخصصان Smorodintsev و Chumakov به سرعت آزمایشات و انتشار واكسن را تنظیم كردند. خود ، فرزندان ، نوه ها و نوه های دوستان خود را واکسینه کردند. در سال 1959-1961 ، 90 میلیون کودک و نوجوان در شوروی واکسینه شدند. فلج اطفال دراین کشور به عنوان یک پدیده ناپدید شد. از آن زمان ، این بیماری در سراسر جهان به جز موارد نادر ریشه کن شد.
امروزه فلج اطفال در برخی از کشورهای آفریقا و آسیا وجود دارد. در سال 1988 ، WHO یک برنامه کنترل بیماری به تصویب رساند و تا سال 2001 تعداد موارد را از 350000 نفر به 150000در سال کاهش داد.