راهنمای تربیت کودک (بخش دوازدهم)
عطااله درویش نیادر۱۴۰۳/۲/۱۸در مقاله ی قبلی به آموزش برنامه ای از نظر اسکینر پرداختیم و دانستیم که هر چند استفاده از برنامه های تقویتی فاصله ای نسبی و ثابت مؤثر است اما استفاده از برنامه های تقویتی فاصله ای و نسبی متغیر کار آمد تر است و رفتار با ثبات بیشتری را ایجاد می کند. همچنین این رفتار در برابر خاموشی نیز مقاوم تر خواهد بود.
با توجه به ذکر مسئله ی شکل دهی رفتار در انسان که در مقاله ی قبلی مطرح کردم در این مقاله به این موضوع خواهم پرداخت.
مطمئناً در تربیت کودکان مان یکی از کارساز ترین راهکار ها این است که رفتاری را که از نظر عقلی و انسانی یا شرایط اجتماعی و یا از نظر منافع خود کودک خوب است را در کودک نهادینه کنیم. برای این کار ابتدا باید رفتار را در کودک ایجاد کنیم. پس از ایجاد رفتار باید آن را ثبات ببخشیم و سپس آن را در برابر خاموشی مقاوم کنیم تا در صورت نبود تقویت رفتار از بین نرود.
در جلسه ی گذشته در مورد موش ها حرف زدیم. اسکینر کارهای جالبی انجام داده است. مثلا به کبوتر ها یاد داده است با توپ پینگ پنگ، بازی کنند و ... اما نکته ی مهم در این جا این است که کودک شما با یک حیوان از جهاتی فرق دارد. ما در مورد موش می توانیم آن را در جعبه ای قرار دهیم در حالی که گرسنه است و منتظر بمانیم تا اهرمی را فشار دهد و سپس او را تقویت کنیم. هر چند که این کار نیز خود جای بحث دارد و به نظر بنده حیوانات را نیز نباید آزار داد ولی از جهتی هم در جهت پیشرفت علم لازم است. در هر صورت شما در مورد کودک خود به اندازه ی کافی برای منتظر ماندن برای یک رفتار خاص فرصت ندارید. و باید خودتان به نحوی رفتارهای لازم را در او شکل بدهید.
آگاهی از نظریات روانشناسان اجتماعی و شناختی در این زمینه به شما بسیار کمک خواهد کرد پس هر چند که انتشار مقالات دیر هم صورت گرفت اما پیگیر این مقالات باشید.
بیایید به این فکر کنیم که کودک شما لازم است کتاب خواندن را یاد بگیرد و به طور جدی ادامه دهد. در اینجا از مثال کتاب خواندن استفاده کردم و همه می دانیم که انواع رفتارهایی مانند انتقاد کردن و انتقاد پذیر بودن، نداشتن تعصب، تفکر و ... وجود دارد که همانند کتاب خواندن لازم است آموزش داده شود کودک در این راستا تربیت شود. در این جا اگر شما نظر بندورا را بدانید می توانید بفهمید که کافی است در خانه ی خود کتاب خانه ای بسازید و جلو چشمان کودک خود مطالعه کنید (یادگیری مشاهده ای). اگر از نظر اسکینر هم آگاهی داشته باشید می دانید که وقتی کودک شما از شما تقلید کرد و شروع به کتاب خواندن کرد باید در ابتدا به صورت مکرر و در نهایت با یکی از روش های تقویت متغیر او را تقویت کنید. اگر از نظریات انگیزشی نیز آگاهی داشته باشید می دانید که بهتر است او فردی خود نظم ده بار آورید و انگیزش درونی او را افزایش دهید و در حالی که انگیزش درونی کافی داشت به او انگیزش بیرونی ندهید و در نهایت مزلو شما را هدایت خواهد کرد که ابتدا نیازهای اساسی فرزند تان را فراهم کنید تا او با خیال راحت به نیازهای پیشرفت بپردازد. یعنی ابتدا نیاز به خوراک، پوشاک و مسکن، نیاز امنیت، عشق و علاقه و اعتماد به نفس او را تأمین کنید تا او بدون توجه به این موارد با خیال راحت به فکر خود شکوفایی باشد.
با بیان این موضوعات همه می دانیم که به دنیا آوردن یک فرزند کاری بسیار دشوار است و مسئولیت های فراوان به دنبال دارد. اینجا در وسط بحث پرانتزی باز می کنم و این موضوع را صراحتاً بیان می کنم. در جامعه ی امروزی، ما به وفور مشاهده می کنیم که مخصوصا در شهر های فقیرنشین خانواده ها بدون این که خودشان بخواهند کودک را به دنیا می آورند و وارد جامعه می کنند در حالی که از تربیت کافی برخوردار نیستند. من توصیه می کنم قبل از به دنیا آوردن بچه به مدرسه ها سری بزنید و رفتار کودکان آن جا را مشاهده کنید. به افراد محله و کوچه ی خودتان دقت کنید و در صورتی که رفتارشان مورد پسند شما نبود محله، کوچه یا حتی شهر خود را عوض کنید. این کار از خیلی جهات غیر ممکن است. ولی آگاه باشید مسئولیت عدم تربیت صحیح و مشکلات آتی فرزندان تان بر عهده ی شماست.
در نهایت نگاه کنید که آیا از نظر مادی می توانید خود را به گونه ای تأمین کنید که وقت کافی برای تربیت کودک داشته باشید و آیا می توانید نیازهای کودک خود را برآورده کنید یا خیر؟
یکی از بنیادی ترین مشکلاتی که باعث تربیت ناقص کودک می شود فقر والدین است. از این نظر که والدین اگر فقیر باشند، به دلیل مشغله های فکری فراوان وقت کافی برای تربیت فرزند خود را نخواهند داشت و همچنین در صورتی که کودک به صورت صحیح نیازهایش تأمین نشود، به جای فکر کردن به درس و کتاب و رفتار درست، به فکر دعوای والدین، کفش، فلان لباس، دوچرخه خریدن، محبت دیدن از اطرافیان، نداشتن اعتماد به نفس و خجالتی بودن و ... خواهد بود. پس این موضوع بسیار واضح است و به سراغ مبحث اصلی خود می رویم.
اسکینر در مورد نقش تربیت و طبیعت (تربیت محیطی و وراثت) موضع گیری واضحی داشت و اصولا عقیده داشت که انسان ها بیشتر بر اساس چیزهایی که یاد می گیرند رفتار می کنند.
پس محیط بیرونی بیشتر از ژنی که از پدر و مادر به او رسیده است بر رفتار او تأثیر دارد.
در اینجا منظور از محیط بیرونی محدوده ی خارج از جسم کودک است که با آن در ارتباط است. اسکینر باور داشت که بیشتر رفتارهای ما و حتی شخصیت ما در کودکی شکل خواهد گرفت اما این رفتار ها را می توان در بزرگسالی تغییر داد یا کنترل کرد و حتی می توان رفتارهای جدیدی را به وجود آورد. برنامه های تقویتی شاهدی بر این مسئله هستند.
در بالا ذکر شد که رفتاری ساده مانند فشار دادن اهرم در محیط داخل قفس (محیط کوچک) توسط موش گرسنه ای که برای کسب غذا فعال است و تلاش می کند و به آزمون و خطا برای فرار از قفس می پردازد، احتمال وقوع زیادتری نسبت به زندگی روزمره ی یک انسان دارد. در زندگی روزمره ی یک انسان که موجودی با رفتارهای پیچیده است و در محیطی بی نهایت پیچیده تر از قفس کوچک موش آزمایشگاهی با روابط پیچیده ی انسانی اگر منتظر بنشینیم تا یک رفتار خاص را ببینیم، چقدر باید منتظر باشیم؟
پاسخ این سوال واضح است و ما باید به شکل دادن رفتار پناه ببریم.
اسکینر در داخل قفس به کبوتری یاد داد که به نقطه ی خاصی از قفس نوک بزند که به طور طبیعی و بدون شکل دهی رفتار احتال وقوع این رفتار بسیار کم بود. با آشنا شدن با این آزمایش اسکینر شکل دهی رفتار را به خوبی فرا خواهید گرفت. اسکینر در ابتدا فقط در صورتی به کبوتر غذا می داد که به نقطه ی مورد نظر رو می کرد. در مرحله ی بعدی با به سمت آن حرکت جزئی نکرد به کبوتر غذا نمی داد. در مرحله ی بعد وقتی بیشتر به سمت آن نقطه حرکت می کرد به کبوتر غذا می داد. در مرحله ی بعد وقتی سرش را به آن نقطه نزدیک می کرد به او غذا می داد و در نهایت با نوک زدن به نقطه ی مورد نظر پاداش دریافت می کرد.
این فرآیند بسیار وقت گیر به نظر می رسد اما اسکینر توانسته بود در زمان کمتر از سه دقیقه کبوتر ها را شرطی کند تا به نقطه ای خاص از قفس نوک بزنند.
شما برای شکل دادن یک رفتار باید آن را به گام های ریز تبدیل کنید و با تقویت کردن هر گام تا رسیدن به گام بعدی و در نهایت رسیدن به گام نهایی رفتار مناسب را در فرزند خود شکل دهید. در مورد کودک می توان شکل دهی رفتار را در والدین مشاهده کرد، هر چند که خود آن ها شاید از آن آگاهی نداشته باشند. والدین در ابتدا از صداهایی که کودک تولید می کند خوششان می آید و آن را تقویت می کنند. پس از مدتی صداهایی را تقویت می کنند که بیشتر به کلمات یا هجاهای معمول شبیه است و در نهایت تقویت های قوی تری را برای کلمات صحیح تا یادگیری زبان به کار می برند.
بگذارید مثالی دیگر را بررسی کنیم. کودکی را در نظر بگیرید که خجالتی است. خجالتی بودن می تواند نشانه ای از اعتماد به نفس پایین باشد و فعلا کاری به ریشه ی این رفتار نداریم. راه حل چیست؟ بله شکل دادن به رفتار کودک. در هنگامی که کودک در محیط حاوی کودکان دیگر است به رفتار او توجه کنید و آماده تقویت باشید. به مبحث تقویت کننده ها رجوع کنید و انواع تقویت را مرور کنید. هنگامی که کودک به سمت کودکان دیگر کوچکترین حرکت را کرد یا کوچکترین همکاری را نشان داد او را تقویت کنید. این تقویت باعث می شود کودک بیشتر کار خود را تکرار کند و بیشتر به سمت آن ها کشیده شود. در این روند کودک تا زمانی که به ارتباط کامل با دیگران منجر شود مراحلی را طی می کند و شما در طول این روند هر بار برای رفتارهای اجتماعی تر تقویت های قوی تری را در نظر می گیرید و رفتارهای مراحل قبلی را کمتر تقویت می کنید تا کودک بیاموزد با دیگران به طور موثر ارتباط برقرار کند. ترجمه itrans.ir
در این مقاله علمی پژوهشی شکل دادن رفتار همراه با نکته های فراوان دیگری به صورت مفصل توضیح داده شد. امیدوارم مورد استفاده ی شما عزیزان قرار بگیرد. لطفا تجربیات خود را با کاربران به اشتراک بگذارید.
در سیارک بخوانیم: