چرا زن ها از یکدیگر متنفر هستند و چگونه می توان آن را تغییر داد
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۲۱
همبستگی زنان فوق العاده است. با این حال ، همه زنان در نشان دادن آن تلاش نمی کنند. برعکس ، برخی از زنان با دیگران بسیار خصمانه رفتار می کنند ، دائماً از آنها انتقاد و اظهارات توهین آمیز می کنند. چرا این اتفاق می افتد؟ و چگونه می توان از زن ستیزی مسموم کننده زندگی خلاص شد؟ ما این مسئله را با همکاری یک روانشناس کشف می کنیم.
مردان با مردان و زنان با زنان رقابت می کنند. همیشه به همین طریق بوده است. جایزه در این بازی ، یک شریک زندگی ، سپس فرزندان و ... این سبک در روابط جنسی ذاتاً به ما القا می شود ، با غرایز اساسی و نگرش های اجتماعی. اما گاهی اوقات رقابت سالم در جنسیت به تمایل وسواسی تبدیل می شود که به شدت از اعضای یک جنسیت متنفر باشند. در مورد نیمه زیبای بشریت ، این زن ستیزی زنانه نامیده می شود - تحقیر و نفرت بی انگیزه زن از زن. روانشناس متخصص ما ، می گوید این تفکر در زندگی چگونه به نظر می رسد ، علائم اصلی این زن ستیزی زنانه چیست؟ و چرا این اتفاق برای ما می افتد؟
مردم ، مردم را دوست ندارند
دلایل زیادی وجود دارد که مردم ، مردم را دوست ندارند - رنگ پوست ، ملیت ، سن ، جنسیت. و برای هر نوع بیگانه ستیزی ، یعنی رد چیز خارجی ، فرهنگ لغت تعریف خاص خود را دارد. نژادپرستی ، ناسیونالیسم ، ناهنجاری - نفرت کامل از بشریت و "زیرمجموعه های جنسی" آن: نفرت از مردان، زن ستیزی و زن ستیزی زنان .
اما در جامعه مردان به احتمال زیاد (استثنا هم هست) آقایان به نوعی تمایل بیشتری به حمایت از "مرد - برادر" خود دارند ، اما خانم ها احتمالاً عدم حمایت را نشان می دهند. در هر موقعیتی به نگرشی کنایه آمیز ، تحقیرآمیز ، دلسوزانه یا پرخاشگرانه نسبت به زنان دیگر تبدیل می شوند: " از این مرغ احمق چه انتظاری دارید؟" "بیچاره ، حرفه ای بی احساس است ، در دلسوزی ناتوان است . "
این اتفاق می افتد که گفته های طبقه بندی شده که میزان جذابیت ، هوش ، موفقیت یا خصوصیات اخلاقی و اخلاقی زن دیگری را کاهش می دهد ، فقط شاخص تفکر کلیشه ای است که بر اساس کلیشه های جنسیتی استوار است و نه توانایی تجزیه و تحلیل شایستگی های یک فرد خاص.
زن ستیزی واقعی زنان سه ویژگی مشخص دارد
پرخاشگری بی انگیزه
یعنی عصبانیت غیر قابل توضیح از زنی که به هیچ وجه به منافع شما ضرری نرسانده است. به عنوان مثال ، او فقط در خیابان قدم می زند ، هیچ کار بدی با شما نمی کند ، اما باعث احساسات منفی در شما می شود. البته ، آنها به برخی از ویژگیهای خاص "قربانی" "چسبیده" اند ، که قاعدتاً با آنها مشکل دارند. و افکار ظاهر می شوند: "گاو چاق "؛ "چوب لاغر" ، "سرکش ". این صحبت از عقده های شخصی عمیق و مشکلات عزت نفس می آید.
دائماً خود را با زنان دیگر مقایسه می کنند
مقایسه و کوچک شمردن شایستگی دیگری مانند تأیید او است. "بله ، در مقایسه با او ، من فقط زیبا / لاغر / باهوش / معتاد به کار هستم." بر این اساس ، موضوع مقایسه یک زن زشت ، چاق ، یک احمق و یک تنبل است. اما ناخودآگاه ، "زیبا ، لاغر و باهوش" به سادگی به دنبال حمایت است و غرور و عزت نفس را چاپلوسی می کند ، و سخنان ناشایسته ای در مورد زن دیگری می گوید. این کمک می کند تا بر اعتماد به نفس خود غلبه کنید. و در اینجا نیز باید روی عزت نفس فردی کار کنید و دریابید که دلیل این "مقایسه ها" چیست.
مقایسه زنان با مردان
همه چیزهایی که دارای ویژگی های مردانه است زیبا است و زنانه نفرت انگیز است. و این نمود بنیادی زن ستیزی زنان را می توان در محیط آموزش در ارتباط با دانشجویان و دانش آموزان ، و در تولید و مدیریت مشاهده کرد. در جاهایی که زنانی وجود دارند که از قدرت خاصی برخوردار هستند ، بدون توجه به شایستگی واقعی ، آنها با پسران و مردان رفتار خوبی دارند ، اما رفتارهای بدی با دختران و زنان دارند.(مدیران زن که با کارمندان مرد با وجود بی لیاقتی خوب رفتار می کنند و با زنان برعکس عمل می کنند....) در مفهوم جهانی ، چنین بانویی همیشه: بسیار با استعداد ، فوق العاده توانا ، با پتانسیل بسیار زیاد و یک سری خواص جادویی دیگر است ؛اما او پوچ ، خاکستری ، احمق و خوب برای هیچ چیز است .
چرا زن ستیزی زنان اتفاق می افتد؟
زن ستیزی هم اجتماعی است و هم زیست شناختی. متأسفانه ، این می تواند به دلیل غرایز ذاتی ، اصول رقابت در جنسیت باشد: یافتن یک شریک زندگی ، ایجاد خانواده از زن و شوهر و تحقق عملکرد تولید مثل. البته ، زنان مدرن می توانند استدلال کنند: «چرا ما به همه اینها احتیاج داریم؟ ما با داشتن شغل ، مسافرت و لذت بردن از زندگی خود احساس بسیار خوبی داریم. " و ما مطمئناً شما را باور داریم. با این حال ، حتی چنین نمایندگان موفق و خودکفائی از جنس زنان نیز می توانند گروگان نگرشهای بیولوژیکی شوند. اگر در ناخودآگاه ناخشنودی درونی از خود ظاهر شود (به عنوان مثال ، از زندگی شخصی خود که رشد نکرده است ناراضی باشد) ، در این صورت ممکن است به پرخاشگری علیه زنان دیگر سوق پیدا کند و مرحله بعدی زن ستیزی است که برای زندگی سمی است.
از دیدگاه نگرشهای اجتماعی ، زن ستیزی زن در محیطی که دختر رشد و تربیت می کند متولد می شود. یک خانواده می تواند با چنین پیچیدگی ای به او پاداش دهد: مادری که از یک زن عاشق آزرده می شود. یک پاپ مستبد که زنان را موجوداتی فرومایه می داند. در سبک روابط خانوادگی مثالهایی وجود دارد که زن ستیزی در پاسخ دختران به فشار دختران دیگر بوده است. اگر وی نتواند در اولین نهادهای اجتماعی - کودکستان ، زمین بازی ، مدرسه - شخصیت خود را نشان دهد و توسط دختران مورد آزار و تحقیر قرار گیرد ، این مسیر تا بزرگسالی کشیده می شود و بدون مطالعه روانشناختی خطر تبدیل شدن به یک مشکل جدی در زندگی را دارد.
نفرت را کنار بگذارید و عشق را بپرورانید
نفرت به عنوان مظهر تخریب و خودباختگی ، فرصت زندگی شاد را از بین می برد. اما اگر ما در مورد رقابت سالم صحبت می کنیم: در ورزش ، سیاست ، تجارت ، که می تواند انگیزه رشد و پیشرفت یک زن را ایجاد کند ، هیچ مشکلی برای او وجود ندارد. مطابقت واقعی با استانداردهای بالای انسانی ، امکان ظهور زن ستیزی زن را از بین می برد. بنابراین ، توصیه هایی برای کسانی که از مقایسه رنج می برند و سعی دارند عزت نفس خود را به قیمت تحقیر دیگران ایجاد کنند ، عاشق کسانی شوید که در حال حاضر ، از دید شما ، افراد موفق تر ، زیبا تر ، تحصیل کرده ، خوش هیکل و ... هستند. به محض اینکه برخی ویژگی ها را در برخی دیگر دوست داشته باشیم ، این ویژگی ها در خود ما ظاهر می شوند. بنابراین ما با انرژی مثبت یکدیگر را تغذیه می کنیم ، رشد می کنیم ، پیشرفت می کنیم و راه موفقیت ، خوشبختی و سعادت را پیدا می کنیم.