جنسیت مدیر ارشد امور مالی و کیفیت اقلام تعهدی
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸ (سیارک)در این پست قصد داریم ارتباط بین جنسیت مدیر ارشد امور مالی ( CFO) و کیفیت اقلام تعهد شده را بررسی کنیم. بر اساس یافته های تحقیقات قبلی در مورد تفاوت های جنسیت در انواع تنظیمات تصمیم گیری ، مانند نگرش های ریسک پذیری، قضاوت های مالی و پیروی از مقررات آنها این فرضیه را مطرح می کنند که شرکت هایی با CFO های خانم، دارای کیفیت اقلام تعهدی بالاتری خواهد بود. این یافته های تجربی که بر اساس نمونه ای از 1559 شرکت در سال 2005 می باشد، این نظریه را حمایت می کند. این مطالعه نشان می دهد، پس از کنترل عوامل دیگر که در مطالعات قبل نشان داده که با اقلام تعهدی ارتباط دارند، شرکت هایی با CFO های خانم مقدار مطلق کمتری برای عملکرد تطابقی اقلام تعهدی اختیاری و مقدار مطلق کمتر برای خطاهای برآورد اقلام تعهدی دارند.
انگیزه های این مطالعه این موارد است: 1- اقدامات اخیر کنگره مربوط به نقش فردی مدیران اجرایی در حصول اطمینان از کیفیت گزارش های مالی 2- تحقیق در حوزه های مختلف که تفاوت های جنسیتی در کار و احکام حسابداری را پیشنهاد می دهد.
پس از شکست Enron، قانونگذاران و تنظیم کنندگان به نقش CFO در حصول اطمینان از کیفیت گزارش مالی علاقه نشان دادند. این ابراز علاقه به خاطر آن بود که CFO کنترل قابل ملاحظه ای بر نتایج مالی گزارش شده شرکت دارد .
بعضی از مطالعات اخیر ارتباط بین منصب های CFO و کیفیت اقلام تعهدی را بررسی کرده اند. محققاناقلام تعهدی انتخابی را برای 172 شرکت، که یکی از کارکنان سابق قسمت بازرسی را برای سمت CFO گماشتند و همچنین نمونه هایی از شرکت هایی که نفر جدیدی برای سمت CFO قرار دادند که با قسمت بازرسی شرکت آشنایی نداشت، مقایسه کردند. آن ها دریافتند که شرکت هایی با CFO های آشنا با سیستم بازرسی در مقایسه با شرکت هایی که CFO های آنها ناآشنا بودند، مدیریت درآمد بهتری دارند. Geiger و North در2006 تغییرات در اقلام تعهدی انتخابی را که با قراردادن CFO های جدید برای 172 شرکتی که CFO های جدیدی از سال 1994 تا 2000 قرار دادند ، بررسی کردند; آنها کاهش قابل ملاحظه ای در اقلام تعهدی انتخابی پس از انتصابات نشان می دهد و مقدار این کاهش از گروه کنترلی شرکت های بدون CFO های جدید بیشتر بود. Geiger و همکاران، دریافتند که واکنش بازار به شرکت هایی که حسابدار و مدیران مالی را مستقیما از شرکت های بازرسی خارجی شان استخدام می کنند در طول سال های 1985 تا 2002 به صورت قابل ملاحظه ای مثبت بود و چنین انتصاباتی با کیفیت پایین تر گزارش مالی ارتباطی ندارد، چه وقتی که اندازه گیری کیفیت با اقلام تعهدی اختیاری و یا حسابداری و حسابرسی اجرایی (AAER) علیه شرکت باشد. بنابراین، تحقیقات اخیر ارتباط بین تصدی سمت توسط CFO ها و کیفیت اقلام تعهدی را بررسی می کند. در این پست، ما یک ویژگی دیگر ، جنسیت مدیر ارشد مالی و کیفیت اقلام تعهدی را بررسی می کنیم.
همانگونه که قبلا به صورت جزئی بحث شد، تحقیق در حوزه های مختلف نشان داد که خانم ها در تصمیم گیری های مختلف اقتصادی تمایل کمتری به پرخاشگری داشته و هوشیارتر هستند.
برای مثال خانم ها عموما تمایل بیشتری برای مخالفت با ریسک دارند و در زمینه انتخاب های سرمایه گذاری، خانم ها بیشتر دوست دارند گزینه ای با پرخاشگری کمتر را برای بازنشستگی انتخاب کنندو در سهام موجود رایج ،خانم ها بیشتر دوست دارند قوانین و مقررات را بپذیرند; و تفاوت های جنسیتی به طور خاص در موقعیت های مبهم بیان می شود-همانطور که در زمینه اقلام تعهدی بود . محققان شواهدی یافتند و نشانگر این بود که خانم ها در ارزیابی کسب سود و صدور بدهی هوشیارتر هستند. وزن کلی این شواهد نشان می دهد که تفاضل احتیاط و ریسک پذیری خانم ها در کار و سرمایه گذاری به نظریه ما می انجامد که شرکت هایی با CFO های خانم کیفیت اقلام تعهدی بالاتری دارند.
نظریه مان را با استفاده از دو رویکرد مختلف امتحان کردیم. اول، از مقدار مطلق عملکرد تطابقی کل اقلام تعهدی غیرعادی و اقلام غیرعادی جاری با روش پیشنهاد شده توسط Kothari و همکاران در 2005 استفاده کردیم. دوم، از مدل سطح مقطعی Dechow و Dichev (از این به بعدDD نامیده می شود) 2002، معیار کیفیت اقلام تعهدی و مدل توسعه داده شده که در مقاله Francis و همکاران 2005 و Jones و همکاران 2008 اجرا شد، استفاده کردیم. نظریه خودمان را با استفاده از نمونه ای شامل 1559 شرکت که سال مالی آنها در سال 2005 تمام می شود، آزمایش کردیم. نتایج تحقیقات نشان داد که شرکت هایی با CFO های خانم، دارای مقدار مطلق کمتر اقلام تعهدی غیر عادی و خطاهای برآورد اقلام تعهدی کم تری بودند.
قسمت بعدی زمینه ای فراهم می کند و نظریه را توسعه می دهد. این قسمت در ادامه با بحث در مورد روش و داده می آید. پی از مهیا کردن جزئیات در مورد نتایج از آنالیزهایمان، با یک خلاصه و بحث نتیجه گیری می کنیم.
تفاوت های جنسیتی در تصمیم گیری
Byrnes و همکاران در1999 ، 150 مطالعه مربوط به تفاوت های جنسیتی در ریسک پذیری را مرور کردند و تاییدی بر این نظریه پیدا کردند که:
خانم ها به طور متوسط در تصمیم گیری در انواع زمینه ها، نسبت به آقایان، هوشیار تر و کمتر پرخاشگر هستند.
همچنین تحقیقات قبلی نشان می دهد چنین هوشیاری و مخالفت با درآمد زیاد در خانم ها در انواع قضاوت های کاری و زمینه های تصمیم گیری رایج است. برای مثال، Sexton و Bowman-Upton در 1990، موسس شرکت ها را بررسی کردند و برای خانم ها در چهار نوع از اقدامات ریسک پذیری، نمره های کمتری پیدا کردند; Hansemark در 2003، نشان داد که تفاوت های قابل ملاحظه ای بین آقایان و خانم های موسس شرکت در پیش نیازهای لازم برای شروع کار جدید وجود دارد. Powell و Ansic در 1997، دریافتند که خانم ها نسبت به آقایان که آشنایی ها، هزینه ها، ابهامات رادرنظر نمی گیرند، هوشیارتر بوده و کمتر دنبال ریسک هستند و بنابراین آقایان و خانم ها استراتژی های مختلفی را در میحط های تصمیم گیری اقتصادی اتخاذ می کنند.
خیلی از مطالعات به بررسی این پرداختند که آیا تفاوت های جنسیتی در هوشیاری و پرهیز کردن از ریسک که در روانشناسی عمومی و ادبیات کار دیده می شوند، به تفاوت در قضاوت های کاری و تنظیمات تصمیم تبدیل می شود. Cohn و همکاران در1975 و Riley و Chow در1992، دریافتند که خانم ها هنگام تصمیم گیری مربوط به سرمایه گذاری بیشتر از آقایان از ریسک کردن دوری می کنند. تحقیقات دیگر نشان می دهد بعد از کنترل عوامل جمعیت شناسی مانند درآمد، سن و وضعیت تاهل، خانم ها بیشتر دوست دارند گزینه های محتاط تر را برای دوران بازنشستگی انتخاب کنند و همچنین برای سهام موجودی رایج (Barber و Odean Olsen و Coxدر 2001 دریافتند که خانم ها: 1- مشخصه هایی مانند ابهام را با وزن بیشتری در مقایسه با همکاران آقا می سنجند و 2- بر کاهش ریسک در تصمیمات مالی بیشتر از آقایان تاکید می ورزند. مطالعات همچنین نشان می دهد خانم ها در محیط هایی که آقایان اکثریت هستند مانند امور مالی، اعتماد به نفس کمتری دارند و کمتر مستعد اطمینان بیش از حد در قضاوت های مالی هستند (Barber و Odean 2001; Fehr-Duda و همکاران Estes و Hosseini در 1988 دریافتند که حتی در میان سرمایه گذاران خبره، بعد از کنترل عواملی سن، تجربه، تحصیلات، دانش و سرمایه، جنسیت یک عامل مهم بیانگر اثرگذاری اعتماد به نفس در تصمیمات سرمایه گذاری است.
همچنین تحقیقات قبلی از تفاوت های جنسیتی در پذیرش مقررات در حسابداری و موقعیت های مربوط به مالیات پشتیبانی می کند. در یک محیط تجربی، Baldry در1987 نشان داد که خانم ها در تصمیمات مربوط به گزارش مالیاتی از آقایان سازگارترند، در حالی که Fallan در1999 دریافت که جنسیت درتوجیه تغییر گرایش در رفتار مالیاتی قابل توجه است. Cullis و همکاران در2006 دریافتند که آقایان در مقایسه با خانم ها دوست دارند، در مواقعی که مقدار مالیات به عنوان از دست دادن اطلاق می شود، درآمد را به طور قابل ملاحظه ای کمتر گزارش دهند. Lenney در 1977 پیشنهاد کرد که این تفاوت های جنسیتی به طور خاص در موقعیت های مبهم رایج هستند- مانند مورد قضاوت های مربوط به اقلام تعهدی.
در یک مطالعه همزمان، Haung و Kisgenدر 2008دریافتند CFO های خانم در مورد تصمیمات مربوط به کسب و صدور بدهی هایشان هوشیارتر هستند. مولفان دریافتند شرکت هایی با CFO های خانم کسب های کمتری دارند، اما مقدار کسب ها در شرکت هایی با CFO های خانم از طریق آگهی ها برگشت بالاتری دارد. علاوه براین، Huang و Kisgen در 2008 دریافتند صدور بدهی در شرکت هایی با CFO های خانم نسبت به شرکت هایی که CFO های آقا دارند، خیلی کمتر است. در مجموع، این مولفان پیشنهاد می دهند که نتایج، دقت بیشتر معامله گری توسط CFO های خانم رانشان می دهد.
به طور خلاصه، تحقیقات قبلی نشان می دهد که خانم ها هوشیارتر و سازگارتر با مقررات حسابداری هستند. این امر منجر به این استدلال می شود که CFO های خانم در قضاوت های مربوط به اقلام تعهدی انتخابی پرخاشگری کمتری دارند. این نظریه نشان می دهد شرکت هایی با CFO های خانم احتمالا کیفیت اقلام تعهدی بالاتری دارند. این به نظریه ما می انجامد.
نظریه ما به طور رسمی اینگونه بیان می شود: شرکت هایی با CFO های خانم نسبت به شرکت ها با CFO های آقا، کیفیت اقلام تعهدی بالاتری دارند.ترجمه itrans.ir