ما همیشه دروغ می گوییم. مطالعه ای توسط روانشناس رابرت فلدمن از دانشگاه ماساچوست نشان داد که 60٪ افراد حداقل در هر 10 دقیقه مکالمه دروغ می گویند. به طور متوسط ، در این دوره از زمان ، فرد دو تا سه بار دروغ می گوید. ما می گوییم که چگونه در این زمان تقلب می کنیم و چه اتفاقی برای بدن ما می افتد.
چرا دروغ می گوییم؟
مردم دروغ می گویند تا اشتباهات خود را پنهان کنند: این همان کاری است که رایان لوخته ، شناگر آمریکایی ، هنگامی که در جریان بازی های المپیک تابستانی 2016 ادعا کرد که در یک پمپ بنزین با حمله و اسلحه مورد سرقت قرار گرفت ، این کار را کرد. در واقع ، نگهبانان مسلح او ، هم تیمی هایش را پس از یک مهمانی مست پیدا کردند و به اموال دیگران آسیب رساندند. حتی در علوم آکادمیک جهانی که به طور کلی توسط افرادی اداره می شود که زندگی خود را وقف جستجوی حقیقت کرده اند - پر از کلاهبرداران است .
این دروغگوها به این مشهور شدند که فریب کاری و تقلب آنها آشکار ، جسارت آمیز یا خطرناک است. اما فریب ، تقلب و دروغ آنها قابل تصور نیست.
بیشتر ما در مورد دروغ گفتن متخصص واقعی هستیم. ما دائما و به طور طبیعی دروغ می گوییم: در موارد کوچک و در مقیاس بزرگ ، به افراد غریبه و نزدیک ، وقتی امنیت ما به آن بستگی دارد و کوچکترین حسی در آن وجود ندارد. توانایی فرد در غیر صادق بودن به اندازه ضرورت اعتماد به دیگران اساسی است. هرچقدر که متناقض به نظر برسد ، ما اغلب در تشخیص دروغ و تقلب ضعیف هستیم.
دروغ و تقلب چنان در عمق طبیعت ما بافته شده است که نمی توان عبارت "دروغ گفتن انسانی است" را دروغ خواند. همه جا دروغگویی اولین بار بلا دی پائولو ، روانشناس اجتماعی در دانشگاه کالیفرنیا ، سانتا باربارا ، به طور سیستماتیک توصیف شده است.
بیست سال پیش ، دی پائولو و همکارانش از 147 نفر به مدت یک هفته خواستند تا تمام دفعاتی را که سعی در دروغ و تقلب و گمراه کردن شخصی داشتند ، یادداشت کنند.
در اکثر موارد ، این دروغ ها بی ضرر بودند: برای سرپوش گذاشتن بر نظارت ها یا محافظت از احساسات دیگران. بعضی اوقات بهانه می شد: یکی از شرکت کنندگان زباله ها را بیرون نیاورد و دروغ گفت که نمی دانست زباله ها را کجا ببرد. نوع دیگری از دروغ - مانند تلاش برای جعل هویت پسر یک دیپلمات - با هدف ایجاد برداشت متفاوت از خودش بود. این تخلفات جزئی بود ، اما مطالعه بعدی توسط دی پائولو و همکارانش در مورد نمونه مشابه شرکت کنندگان نشان داد که در بعضی موارد بیشتر افراد دروغ بزرگ می گویند ، به عنوان مثال هنگام مراجعه به دانشگاه رابطه نامزدی را از همسر خود پنهان می کنند یا اظهارات دروغ می کنند.
چگونه دروغ می گوییم؟
دروغ گفتن یک پروسه پیچیده است. دروغ گفتن نه تنها از نظر روانشناختی ، بلکه از دیدگاه علوم اعصاب نیز دشوار است. در سر ما "بخش دروغ گفتن" خاصی وجود ندارد - بسیاری از قسمت های مغز در این روند دخیل هستند. مطالعات انجام شده با استفاده از تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی نشان داده است که دروغ ها در قشر پیشانی - منطقه مسئول توجه ، برنامه ریزی و تصمیم گیری - و قشر قدامی (شامل انتظار پاداش ، تصمیم گیری ، مدیریت تکانه) نیز درگیر هستند. ) ، و شکنج فرونتال فوقانی (همراه با خودآگاهی) ، و قشر جداری قدامی ، و قشر premotor و سایر مناطق.
و هنگامی که ما حقیقت را می گوییم ، بسیار آرامتر می شود ، زیرا سیستم لیمبیک ما با دروغ گفتن تحت فشار قرار نمی گیرد ، و لوب پیشانی ما با حقیقت تداخل پیدا نمی کند.
مجموعه مطالعات بررسی همبستگی عصبی فریب در طول سالها به طور قابل توجهی رشد کرده است ، و منجر به شناسایی تعدادی از مناطق کاندیدا می شود که به طور بالقوه در فریب نقش دارند. در یک انتشار اخیر ، دانشمندان با انجام یک متاآنالیز از این مطالعات سعی در شناسایی ساختارهای مغزی داشتند که به طور مداوم در طول دروغ فعال می شدند. محققان 23 مطالعه را تجزیه و تحلیل کردند که در مجموع 321 ضایعه مورد علاقه را توصیف کردند.
دانشمندان تنوع قابل توجهی در نتایج تحقیق یافتند ، با این حال ، تعدادی از مناطق به طور کلی در طول فریب فعال بودند ، از جمله بخشهایی از قشر پیشانی ، لوب آهیانه تحتانی ، قشر جلوی جلوی جلویی و قشر جلوی جلوی داخلی.
چگونه می توان با کمک علم دروغ را شناخت؟
بسیاری از دروغ ها پیش پا افتاده است و به راحتی برای حفظ آرامش یا روحیه دادن به شخصی گفته می شود. اما دروغ های خطرناک تر ، مانند اتهام زدن به کسی به جرمی واهی یا دروغ گفتن به سرمایه گذاران ، پیامدهای مخربی نه تنها برای افراد فریب خورده ، بلکه برای دروغگو نیز به همراه دارد. عدم صداقت باعث افزایش هوشیاری مغز می شود و با افزایش دامنه دروغ ، این استرس بیشتر می شود.
چرا مغز به صداقت اهمیت می دهد؟
ما به عنوان حیوانات اجتماعی به اعتبار خود اهمیت می دهیم. بقای ما به این بستگی دارد که قبیله ما را بپذیرد. در نتیجه ، بیشتر مردم سخت تلاش می کنند تا چهره یک فرد قابل قبول و، شایسته را حفظ کنند.
دانستن اینکه عدم صداقت می تواند لطمه جبران ناپذیری به اعتبار شما وارد کند ، دروغ گفتن ذاتاً استرس زا است. وقتی تقلب می کنیم ، تنفس و نبض ما سریع می شود ، شروع به تعریق می کنیم ، دهان خشک می شود و صدای ما می لرزد. برخی از این تأثیرات فیزیولوژیکی اساس آزمایش کلاسیک پلی گرافی را تشکیل می دهند.
افراد از نظر توانایی دروغ گویی تا حدی به دلیل تفاوت مغز با هم تفاوت دارند . برای نمونه ای افراطی ، جامعه شناسان فاقد همدلی هستند و بنابراین پاسخ فیزیولوژیکی معمول به دروغ را نشان نمی دهند. اگر به دروغگویان در طول آزمون آرامش یاد داده شود می توانند تست پلی گرافی نیز انجام دهند. به همین ترتیب ، افراد بی گناه ممکن است در یک آزمون قبول نشوند ، فقط به این دلیل که می ترسند و با تجهیزات ترسانده می شوند. به همین دلایل ، دقت یک تست پولی گراف اغلب به چالش کشیده می شود. روش دیگر ، تصاویر fMRI پیشنهاد می شود.
تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی یا fMRI نوعی MRI است که برای اندازه گیری پاسخ های همودینامیکی (تغییرات جریان خون) ناشی از فعالیت عصبی در مغز یا نخاع انجام می شود. این روش مبتنی بر این واقعیت است که جریان خون مغزی و فعالیت عصبی با هم مرتبط هستند. وقتی ناحیه ای از مغز فعال است ، جریان خون در آن ناحیه نیز افزایش می یابد .
fMRI به شما امکان می دهد در طی عملکرد طبیعی آن تحت تأثیر عوامل مختلف جسمی (به عنوان مثال حرکت بدن) و تحت شرایط مختلف پاتولوژیک ، فعالیت منطقه خاصی از مغز را تعیین کنید.
امروزه این یکی از فعال ترین انواع تصویربرداری عصبی است. از اوایل دهه 1990 ، MRI عملکردی در تصویربرداری از فرایندهای مغز به دلیل تهاجمی بودن نسبتاً کم ، عدم قرار گرفتن در معرض اشعه و در دسترس بودن نسبتاً گسترده ، در تصویربرداری از فرایندهای مغز غالب شده است.
همپوشانی نقشه ارزش (نارنجی) در جانبی (بالا) و داخلی (پایین) مغز ، مناطقی را نشان می دهد که به طور مداوم درگیر فریب در طول مطالعات هستند.
MFG: شکنج پیشانی میانی ؛ IFG: شکنج پیشانی تحتانی ؛ IPL: لوب آهیانه تحتانی؛ m / SFG: شکنج پیشانی داخلی / فوقانی
در مقابل ، مطالعات استفاده شده از تصویربرداری مغز اثبات شده است که برای مطالعه پاسخ بدن به دروغ بسیار آموزنده تر است . علائم اضطراب از این واقعیت ناشی می شود که دروغ گفتن سیستم لیمبیک مغز را فعال می کند ، همان ناحیه ای که پاسخ جنگ یا گریز را در هنگام فشارهای دیگر ایجاد می کند. وقتی افراد رک و پوست کنده باشند ، این ناحیه از مغز حداقل فعالیت را نشان می دهد. اما وقتی او دروغ می گوید ، این ناحیه از مغز مانند آتش بازی روشن می شود. یک مغز صادق آرام است ، و یک مغز دروغگو فوق العاده فعال است.
دروغ چه تأثیری بر بدن دارد؟
تحقیقات زیادی در مورد تأثیرات دروغ های آسیب شناختی بر سلامتی انجام شده است ، و می دانید چه؟ این می تواند به سلامتی شما آسیب برساند.
طبق گفته آرتور مارکمن ، لحظه ای که شخص دروغ می گویید ، بدن کورتیزول آزاد می کند. فقط چند دقیقه بعد ، حافظه شما شروع به بارگیری می کند ، سعی می کند دروغ و حقیقت را به خاطر بسپارد. تصمیم گیری دشوارتر می شود و حتی ممکن است ناراحتی خود را به صورت عصبانیت نشان دهد. این همه در 10 دقیقه اول است.
پس از این واکنش های اولیه ، ممکن است نگران قابل قبول بودن دروغ باشید یا اینکه گرفتار آن شوید. برای مقابله با این احساس ، نگرش نسبت به شخصی که فریب داده اید می تواند تغییر کند. از یک رابطه دوستانه تر از حد معمول تا عصبانیت ، خود را متقاعد خواهید کرد که دروغ شما تقصیر طرف مقابلتان بوده است.
روز بعد از دروغ ، یکی از دو اتفاق ممکن است رخ دهد. اگر به دروغ های آسیب شناسانه عادت کرده اید ، پس می توانید به آنها اعتقاد داشته باشید. در غیر این صورت ، ممکن است احساس بدی داشته باشید و سعی کنید از ملاقات با شخصی که به او دروغ گفته اند اجتناب کنید. احساس گناه طولانی مدت منجر به اختلال در خواب برای چندین روز می شود.
تمام این استرس اضافی بر سلامتی شما نیز تأثیر منفی می گذارد. این می تواند فشار خون را افزایش دهد ، باعث سردرد و کمر درد شود و تعداد گلبول های سفید خون را کاهش دهد. انرژی ذهنی زیادی برای گفتن و حمایت از دروغ صرف شود ، که شما را مضطرب و در بعضی موارد افسرده می کند. این همه ماجرا نیست. این احساسات بر هضم شما تأثیر می گذارد ، باعث اسهال ، سو هاضمه ، حالت تهوع و .... می شود.
پروژه تحقیقاتی در دانشگاه نوتردام در ایندیانا مورد بررسی قرار اثرات دروغ پاتولوژیک است. در این مطالعه 110 داوطلب شرکت کردند که نیمی از آنها موافقت کردند دروغ بگویند و نیمی دیگر هیچ دستورالعملی دریافت نکردند. پس از 10 هفته ، گروهی که کمتر دروغ می گفتند 54٪ شکایت ذهنی کمتر (مانند استرس یا اضطراب) و 56٪ مشکلات بهداشت جسمی کمتر (مانند سردرد یا مشکلات گوارشی) داشتند.
نتیجه دروغ؟
به نظر می رسد علاوه بر استرس و ناراحتی کوتاه مدت ، زندگی غیر صادقانه بر سلامتی نیز تأثیر منفی بگذارد. طبق یک مقاله مروری 2015 ، دروغ های مداوم با تعدادی از اثرات منفی سلامتی ، از جمله فشار خون بالا ، افزایش ضربان قلب ، انقباض عروق و افزایش سطح هورمون های استرس در خون در ارتباط است.
تحقیقات دیگر نشان می دهد که اثرات طولانی مدت ممکن است کم باشد ، زیرا به نظر می رسد هرچه بیشتر این کار را انجام دهیم ، دروغ گفتن راحت تر است. به عبارت دیگر ، ما تحمل اضطرابی در برابر دروغ گفتن پیدا می کنیم.
آزمایشات تصویربرداری از مغز که توسط تالی شاروت از کالج دانشگاهی لندن انجام شده نشان می دهد مغز با رفتارهای غیر صادقانه سازگار می شود . شرکت کنندگان در حالی که دروغ بیشتری می گفتند ، کاهش فعالیت سیستم لیمبیک خود را نشان دادند و از این ایده حمایت می کنند که هر دروغ جدید این روند را برای بدن آسان می کند و آن را به صورت عادی در می آورد. مغز در سازگاری عالی است. با این حال ، این همیشه مفید نیست .
اگر دروغ بخشی از زندگی روزمره شماست (و صادقانه بگویم ، احتمالاً اینگونه است) ، کنار گذاشتن آن دشوار خواهد بود. خلاص شدن از دروغ های آسیب شناسانه زمان بر است. به خود بگویید که می خواهید صداقت بیشتری داشته باشید و آگاهانه تلاش کنید تا دروغ های خود را کاهش دهید. قبل از پاسخ دادن به یک سوال ، خوب فکر کنید. آیا نمی توانید به آن پاسخ دهید؟ آیا راهی برای پاسخ دادن به آن و حذف حقیقت وجود دارد؟
یک راه عالی دیگر برای کنترل دروغ های آسیب شناختی وقت گذراندن با افرادی است که حقیقت را ارزش می دهند. داشتن دوستانی که ترجیح می دهند حقیقت را بشنوند و شما را به گفتن حقیقت ترغیب کنند ، واقعاً می تواند یک عامل محرک باشد. و اگر همه راه های دیگر به شکست منجر شد ... به سلامتی خود فکر کنید.