راهنمای تربیت کودک (بخش هشتم)

در

قبل از ادامه ی مجموعه مقالات راهنمای تربیت کودک از شما عزیزان به دلیل اینکه مدتی از انتشار مقالات قبل گذشته است و در این بین وقفه ای به وجود آمد عذر خواهی می کنم و خوشحالم که همچنان خواننده ی این مقالات هستید.

یاد آوری می کنم که در مقالات قبل سخن از تربیت کودک و دشواری های آن به میان آمد و گفتیم سعی می کنیم در یک مجموعه از مقالات شما را با راهکارهای تربیت کودک از نظر عملی آشنا کنیم. همان طور که مشاهده کرده اید در سری قبلی مقالات سعی کردیم قبل از کار عملی شما را با برخی از نظریات روانشناسی مهم آشنا کنیم. نظریات شرطی سازی در حد لازم توضیح داده شد و موارد کاربردی با مثال بیان شد. لازم است قبل از ادامه نکاتی را در مورد علم روانشناسی مختصر برای شما بیان کنم. علم روانشناسی نظریات فراوانی دارد که در دسته های رفتارگرایی، شناختی، هیجانی و ... تقسیم بندی می شوند. علت این تعداد زیاد نظریات این است که بر روی تعریف های مفهومی بسیاری از مفاهیم مهم روانشناسی اتفاق نظر وجود ندارد. هر روانشناس از دیدگاه خود جنبه ای را که به نظرش مهم است توضیح داده است و سعی در تبیین رفتار انسان داشته است که بعد از او دانشمندان دیگر قسمت هایی از نظریه ی او را با آزمایشات پایا و معتبر تأیید کرده اند و قسمت هایی را رد کرده اند. پس اگر بخواهیم فقط نظریات را بیان کنیم امکان پذیر نیست و اگر بخواهیم شما را با راهکارها و استراتژی های عملی آشنا کنیم لازم است برخی از مفاهیم را از نظر علمی بدانید. پس سعی می کنیم در ادامه ی مقالات در هر دو زمینه کار کنیم. اگر پیشنهاد یا انتقادی داشتید لطفا بیان کنید.

شاید شما قبل از تولد فرزندتان، برای تربیت او برنامه ریزی کرده اید ولی پس از تولد با بزرگ تر شدن فرزندتان می بینید که رفتارهایی را از خود نشان می دهد که شما دوست ندارید. اگر بدون آمادگی نیز فرزندی را به دنیا آورده باشید باید برای تربیت کودک خود تلاش کنید؛ امکان ندارد شما تلاشی انجام ندهید و انتظار داشته باشید فرزند شما به بهترین نحو ممکن رشد همه جانبه (جسمی، روانی، شناختی، هیجانی و ...) داشته باشد و انسانی سالم باشد.

در نظر بگیرید فرزند شما در محیط خانواده بزرگ می شود؛ به مدرسه می رود و همچنین در جمع فامیل یا شهر بازی یا کوچه، استخر و ... در جمع همسالان قرار می گیرد؛ به طور کلی بهتر است بدانید علاوه بر خانواده، فرهنگ، اقتصاد، جامعه و ... بر فرزند شما و روش تربیتی او تأثیر می گذارد و اگر شما بخواهید کودک خود را درست تربیت کنید بهتر است همه ی این موارد را در نظر بگیرید. علاوه بر این موارد چیزی که امروزه نقش مهمی در زندگی خانوادگی اکثر مردم ایران پیدا کرده است، پیشرفت تکنولوژی و افزایش استفاده از اینترنت است که متأسفانه جامعه نشان می دهد که فرهنگ استفاده صحیح از این موارد را ندارد و از این جهت خانواده ها باید بیشتر از فرزندان خود مراقبت کنند.

امکان دارد کودک شما رفتارهایی داشته باشد و شما این رفتارها را دوست نداشته باشید. احتمالا وقتی در ذهن خود او را با کودکی دیگر مقایسه می کنید، می گویید چگونه است که آن کودک بدون مشکل و بسیار عالی رشد جسمی و اخلاقی دارد ولی فرزند من این همه مشکل ایجاد می کند؟ احتمالا شما راه حل ها و علت ها را جست و جو می کنید و می خواهید بدانید چگونه از شر این رفتارهای مزاحم خلاص شوید. علت ها را می توانید با یادگیری نظریه های روانشناسی مختلف جست و جو کنید و راهکارها را نیز به شما معرفی می نماییم و شما نیز با یادگیری نظریات مختلف می توانید از راهکارهای ابداعی خودتان استفاده کنید. در هرصورت همان طور که در شرطی سازی گفته شد، کودک شما همه ی این رفتارهای خوب یا بد را فرا می گیرد. گاهی اوقات امکان دارد شما بدون اینکه خودتان بدانید این رفتار نادرست را به کودکتان آموزش داده باشید. برای مثال تلفن زنگ می خورد. مادر تلفن را جواب می دهد ولی با پدر کار دارند. پدر در مقابل فرزند خود را صدای آرام می گوید: «بگو خانه نیست.» خوب فکر کنید. به نظر شما این کودک در حال یادگیری چه چیزی است؟ بله پاسخ شما درست است. دروغ. یک بلای اساسی برای جان والدین در آینده. شاید کودکانی را دیده باشید که برای درخواست هر چیزی گریه می کنند و تا آن را به دست نیاورند کوتاه نمی آیند. این رفتار از جایی سرچشمه می گیرد که کودک بار اول برای درخواستش تلاش می کرد. شاید بتوان از طریق نظریه ی ثرندایک و اسکینر این رفتار را این گونه علت یابی کرد. کودک به دنبال راه حل می گردد و راه حل های مختلف را امتحان می کند هر راه حل پیامد خوشایندی داشته باشد(رسیدن به هدف) در موارد بعدی آن را تکرار خواهد کرد. کودک گریه می کند و می بیند والدین از گریه ی او بیزار هستند و به درخواست او عمل می کنند. حال کودک یک سلاح دارد. سلاحی قوی که هر هدفی داشته باشد می تواند با آن سلاح به هدف خود برسد چون چند با امتحان کرده است و اکثرا جواب داده است. شما می بینید که در این سناریو چگونه رفتار اشتباه والدین به ضرر آن ها تمام می شود و رفتار بدی را در کودک تقویت می کنند. حال راه حل این رفتار این است که در چند مورد که کودک گریه می کنند به گریه ی او پاسخ مثبت ندهند و گریه را تحمل کنند. در این حالت چون در ذهن کودک گریه نتیجه نمی دهد پس کودک یاد می گیرد که اگر گریه کنم به نتیجه نخواهم رسید، پس گریه کردن فایده ندارد و بهتر است به دنبال روش مطلوب تری باشم تا به هدفم برسم.

در اینجا لازم است چند قانون اساسی را در نظر داشته باشید:

به رفتارهای خوب فرزند خود پاداش بدهید.

به رفتارهای بد پاداش ندهید(حال ناخواسته باشد یا آگاهانه، رفتارهای بد نباید تقویت شوند. پس بیشتر دقت کنید).

بهتر است برخی از رفتارهای بد را تنبیه کنید.

این قوانین برگرفته از نظریات شرطی سازی هستند که در مقالات قبلی کامل توضیح داده شده است و در این جا از تکرار مکررات خودداری می کنیم و دلایل استفاده از این قانون ها را بیان نمی کنیم. فقط بدانید که پاداش را بلافاصله بعد از انجام کار خوب به فرزند خود بدهید. این کار باعث می شود پاداش تأثیر بیشتری داشته باشد. برای آگاهی از نحوه ی پاداش دادن در مقالات بعدی، برنامه های تقویتی اسکینر را بیان خواهم کرد. از طریق فراگیری این برنامه های تقویتی شما می توانید به درستی به فرزندان خود پاداش بدهید.

همان گونه که بیان شد نباید رفتارهای بد را پاداش بدهید بلکه باید آن ها را تنبیه کنید. البته نه هر نوع تنبیهی. تنبیه ها نیز قبلا توضیح داده شده است و گفته شد بهتر است به جای استفاده از تنبیه از برنامه های اصلاح رفتار مانند خاموشی و ... استفاده کرد.

در نمودار زیر تقویت ها و تنبه ها نشان داده شده است.

 برای آگاهی بیشتر به مقالات 5 و 6 و 7 راهنمای تربیت کودک مراجعه شود.

در این مقاله سه قانون اساسی بیان کردیم. به دلیل اینکه قصد دارم مقالات کوتاه باشد تا خسته کننده نباشد، این سه قانون را در مقاله بعدی مفصل توضیح خواهم داد که امکان دارد دریچه ای رو به نظریات جدید و جالب روانشناسی برای ما باز کند و در مقالات بعدی آن نظریات و آموزش برنامه ای را هم توضیح خواهم داد.ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...

راهنمای تربیت کودک(بخش چهارم)

در

در مقالات قبلی مقدمه ای بر تربیت کودک گفته شد و مروری بر رویکرد رفتاری صورت گرفت. گفته شد که رویکرد رفتاری نظریه های زیادی دارد که در امر تربیت بسیار کاربردی هستند. در بخش دوم و سوم مقاله، نظریه شرطی سازی کلاسیک با مثال های آن به صورت نظری و کاربردی توضیح داده شد.

در این مقاله به توضیح نظریه های شرطی سازی وسیله ای ثرندایک تا جایی که مجال باشد پرداخته می شود و هر جا لازم باشد مثال هایی از کاربرد های این نظریه آورده می شود.

نظریه شرطی سازی وسیله ای ثرندایک (پیوند گرایی)

نظریه شرطی سازی وسیله ای حاصل تلاش های دانشمند آمریکایی ادوارد ال ثرندایک است.

در نظریه شرطی سازی کلاسیک دو محرک وجود داشت که همایندی و تداعی بین آن ها و یک پاسخ صورت می گرفت. در شرطی سازی وسیله ای یادگیری در نتیجه پیوند بین یک محرک ویک پاسخ شورت می گیرد که به این حالت پیوند گرایی گفته می شود. قانون مهمی در شرطی سازی وسیله ای وجود دارد که قانون اثر نامیده می شود. در نظریه ثرندایک رفتار وسیله ای برای دریافت پاداش و تقویت است. به همین دلیل شرطی سازی وسیله ای نامیده می شود. ثرندایک معتقد بود که اثر یا نتیجه رفتار است که تعیین می کند آن رفتار آموخته خواهد شد یا نه. به همین دلیل به نظریه ثرندایک قانون اثر گفته می شود که مهم ترین قانون نظریه او است. طبق این نظریه اگر محرکی رفتاری را ایجاد کند که به نتیجه مطلوب می رسد این رفتار آموخته خواهد شد یعنی یک پیوند بین آن محرک و پاسخ ایجاد خواهد شد. در این صورت اگر بار دیگر آن محرک اعمال شود همان پاسخ داده خواهد شد. نیرو مند شدن پیوند بین محرک و پاسخ به دلیل پیامد مطلوب رفتار به وجود می آید.

این رابطه بین محرک و پاسخ قانون پاداش نیز نامیده می شود. همان طور که قانون پاداش وجود دارد می تواند عکس آن نیز وجود داشته باشد. اگر در حضور یک محرک رفتاری صورت بگیرد یعنی پاسخی داده شود که نتیجه آزار دهنده یا هر پیامد منفی دیگری را به دنبال داشته باشد در آن صورت پیوند بین محرک و پاسخ ضعیف خواهد شد و به این حالت قانون تنبیه گفته می شود. با توجه به گفته های بالا می توان فهمید که به نظر ثرندایک پیامد های رفتار در پیوند بین محرک و پاسخی مشخص بسیار موثر هستند.

در حالی که شرطی سازی کلاسیک با کشف قانون مندی های موجود در محیط سر و کار دارد یادگیری وسیله ای به تأثیر پاسخ های حیوان بر روی محیط می پردازد.

وقتی سگی را به منظور درخواست غذا آموزش می دهند از این نوع یادگیری استفاده شده است. ویژگی اصلی چنین یادگیری این است که نتیجه به رفتار حیوان وابسته است. اگر حیوان درخواست غذا کند به غذا خواهد رسید و سیر خواهد شد اما اگر در خواست نکند غذایی در کار نخواهد بود.

با توجه به این که یادگیری پیوند بین محرک و پاسخ است نام دیگری برای نظریه ثرندایک وجود دارد که پیوند گرایی نامیده می شود.

نظریه یادگیری ثرندایک یادگیری گزینشی یا یادگیری از راه کوشش و خطا نیز نامیده می شود. این نظریه یه این دلیل گزینش نامیده می شود که ارگانیسم (موجود زنده یا انسان) در هنگام برخورد با مسئله پاسخ های زیادی را امتحان می کند و از میان این پاسخ ها هر کدام به نتیجه مطلوب برسد پیوند بین آن محرک محیطی را با آن پاسخ بر قرار می کند و در مراحل بعدی هر گاه ارگانیسم به آن محرک برخورد کند همان پاسخ را از خود نشان خواهد داد. در واقع موجود زنده از میان همه ی پاسخ های داده شده یکی را گزینش یا انتخاب می کند تا آن را به محرک پیوند دهد. همچنین چون موجود زنده پاسخ های مختلف را امتحان می کند تا به نتیجه مطلوب برسد کوشش و خطا نامیده می شود.

به مثالی در این مورد دقت کنید: گربه ای درون قفسی است. در این جا محرک (چیزی که گربه را مجبور به انجام کاری یا دادن کاری و خلاصه، فعالیت می کند) شرایط درون قفس بودن است. در این شرایط گربه دوست دارد آزاد شود. به همین دلیل راه های مختلف را برای بیرون رفتن از قفس آزمایش می کند(کوشش و خطا). تا اینکه بالاخره یک راه جواب می دهد و گربه از قفس خارج می شود. در این قفس تخته ای در زیر قفس تعبیه شده است که اگر فشار داده شود در قفس باز می شود. گربه بالا و پایین می پرد، میله های قفس را گاز می گیرد، از خود صدا هایی در می آورد و خود را به دیواره های قفس می کوبد تا اینکه پایش به تخته می خورد و با فشار دادن آن در قفس باز می شود. گربه بین آن شرایط و پاسخ فشار دادن تخته پیوند برقرار می کند (گزینش یا انتخاب پاسخ) و اگر بار دیگری در همان قفس قرار بگیرد تخته را فشار می دهد. بعنی گربه یاد گرفته است با فشار دادن تخته در قفس باز می شود.

انضباط صوری، انضباط ذهنی یا ماهیچه ذهنی چیست؟

انضباط صوری مخالف عناصر همانند در انتقال یادگیری در نظریه ثرندایک است. این سؤال که چه چیزی موجب انتقال آموخته های ما از یک موقعیت به موقعیت دیگر می شود همواره مطرح بوده است.

قبل از ثرندایک همه فکر می کردند انضباط ذهنی عامل مؤثر در این مسئله است. روانشناسان براین باور بودند که ذهن انسان دارای قدرت های مختلفی از جمله حافظه، استدلال، توجه و ... است. آن ها فکر می کردند که این قدرت ها را می توان همانند ماهیچه ها از راه تمرین دادن نیرومند ساخت. به عنوان مثال هر کسی تمرین استدلال بیشتری انجام دهد قدرت استدلال بیشتری پیدا خواهد کرد. در نتیجه خواندن ریاضیات به پرورش قدرت استدلا کمک خواهد کرد.

 ثرندایک در طی تحقیقات خود دلایل کافی برای اثبات انضباط ذهنی پیدا نکرد. در نتیجه او نظریه عناصر همانند خود را بیان کرد.

 

به نظر او در صورتی که بین دو موقعیت شباهت در محتوا و روش وجود داشته باشد، هر آن چه را که ما در یک موقعیت آموخته ایم در موقعیت دوم به کار می بریم.

به عنوان مثال یادگیری ریاضی به یادگیری آمار کمک می کند چون محتوای این دو درس شبیه به هم هستند. یا دانستن دوچرخه سواری به یادگیری موتور سواری و  دانستن موتور سواری به یادگیری رانندگی ماشین کمک خواهد کرد.

نظریه عناصر همانند ثرندایک جانشین انضباط صوری شده است.

ایجاد مهارت های صحیح مطالعه و راهبرد های مؤثر یادگیری و پردازش اطلاعات می تواند توانایی کلی یادگیری را بهبود ببخشد.

تا این جا ما به این نتیجه خواهیم رسید که اگر در یک موقعیت رفتاری را از فرزندمان می خواهیم بهتر است به آن رفتار تقویت بدهیم تا پیوند بین رفتار و محرک ایجاد شود. یا اگر در موقعیتی کودکمان رفتار بدی انجام می دهد بهتر است پیامد منفی را به او نشان دهیم تا پیوند بین محرک و رفتار از بین برود و به جای آن پاسخ یا رفتار دیگری که مناسب است را برای او تقویت کنیم. این تقویت ها می تواند یک آفرین یا حتی یک لبخند ساده از طرف والدین باشد. سعی کنید تنبیه های شدید برای فرزندان خود در نظر نگیرید تا تنبیه شدید برای آن ها عادی نشود. زیرا به مرور زمان آن تنبیه شدید برای او عادی می شود و دیگر به آن نیز پاسخ نخواهد داد. شما در این حالت مجبور خواهید شد یک تنبیه شدید تر در نظر بگیرید و یک جنگ داخلی در خانه شما شکل خواهد گرفت. روابط سرد خواهد شد و همه چیز به هم می ریزد.

نکته مهم دیگر این است که برای کودکان خود بعضی چیز ها را توضیح دهید البته نه همه چیز را ولی لازم است هر چه آن ها بزرگ تر می شوند توضیح های شما بیشتر شود.

در این مقاله نظریه ی ثرندایک و مثال های مختصری از آن بیان شد. در ادامه مقالات به نظریه اسکینر و تأثیر قوی آن بر آموزش و یادگیری خواهیم پرداخت و در ادامه روش های عملی بیشتری را بیان خواهیم کرد.ترجمه  itrans.ir

در سیارک بخوانیم:

راهنمای تربیت کودک

راهنمای تربیت کودک(بخش دوم)

راهنمای تربیت کودک(بخش سوم)

نظرات

در ادامه بخوانید...

راهنمای تربیت کودک (بخش نهم)

در

در جلسات گذشته در مورد سه اصل مهم فرزند پروری سخن گفته شد. در این مقاله سعی می شود این سه اصل اساسی توضیح بیشتری داده شود.

این سه اصل مهم عبارت بوداند از:

-پاداش دادن به رفتارهای خوب.

-پاداش ندادن ناخواسته به رفتارهای بد.

-تنبیه کردن برای برخی از رفتارهای بد.

در مورد اصل اول قبلا تقویت مثبت و منفی و همچنین فراموشی را که با هم مرتبط هستند توضیح دادیم. همه می دانیم که کودکان اغلب برای جلب پاداش ها و توجه والدین و سایرین دست به کارهای خوب می زنند، پس ما باید در نظر داشته باشیم که اگر این رفتارها را پاداش ندهیم امکان خاموشی آن ها وجود دارد. درنتیجه لازم است تا زمانی که احساس می کنیم رفتاری به صورت درونی برانگیخته می شود پاداش را در نظر بگیریم. نکته ای که حائز اهمیت است این است که به رفتارهایی که به صورت درونی برانگیخته می شوند پاداش ندهید. تحقیقات ثابت کرده است که پاداش دادن به رفتاری که دارای انگیزش درونی است در آینده احتمال وقوع آن را کاهش می دهد.(در مقالات بعدی در مورد انگیزش و انواع آن ها سخن خواهیم گفت.)

فرض کنید به شما می گویند از امروز به بعد به شما دستمزدی برای انجام کارتان داده نمی شود در صورتی که شغل دیگری هست که اگر به آن شغل بروید به شما دستمزد خوبی می دهیم، شما کدام شغل را انتخاب می کنید؟

مفهوم واقعی انگیزش همین است.به زبان ساده می توان گفت دلیلی که موجب می شود ما رفتاری را انجام دهیم.

حال به نظر می رسد اهمیت تقویت را حتی اگر یک آفرین ساده یا یک لبخند باشد به خوبی درک کرده اید. به لبخند زدن یا آفرین گفتن و از این قبیل تقویت ها، تقویت های اجتماعی گفته می شود. این تقویت ها بسیار آسان هستند و هزینه ای ندارند. پس شما می توانید خیلی راحت از محبت کردن، بوسیدن، تماس چشمی، توجه، بغل کردن و... به عنوان تقویت استفاده کنید. نکته ی مهم در مورد تقویت های اجتماعی و غیر اجتماعی این است که در نظر داشته باشید، تقویت را نباید به خود کودک ربط دهید بلکه باید آن را به کاری که انجام داده است ربط بدهید. به عنوان مثال: به جای گفتن: آفرین چه پسر خوبی! بهتر است بگویید: آفرین چه کار خوبی انجام دادی! و کمی در مورد خوب بودن کارش برای او توضیح بدهید. پس در تقویت های اجتماعی به بهانه هایی مانند: مشکلات کاری و ... خسیس نباشید. چون تربیت فرزندتان وظیفه ی شما و حق اوست. همان طور که خودتان هم می دانید پاداش ها و تقویت ها می تواند شامل موارد مختلفی شود.

تقویت های اجتماعی را در بالا ذکر کردیم و از تکرار مکررات می پرهیزیم.

همان طور که در تنبیه محروم کردن و جریمه کردن را داشتیم، در تقویت می توانیم از امتیاز دادن استفاده کنیم که مخالف جریمه و محروم کردن است. این امتیازات می تواند شامل: بازی کردن با پدر و مادر، کتاب خواندن برای کودک، بردن کودک به شهر بازی، بردن کودک به پارک یا هر نوع امتیازی که به نظر خودتان مناسب است.

به علاوه، می توانید از پاداش های مادی مانند خریدن اسباب بازی، توپ، هدیه ی نقدی و ... استفاده کنید. البته در میان این پاداش ها، تقویت اجتماعی بیشتر توصیه می شود، که مزایایی نسبت به روش های دیگر دارد. اولا سرمایه ی خاصی لازم ندارد و خود شما منبع پاداش هستید و چیزی از شما کم نمی شود، دوماً کودک این نوع پاداش را بیشتر دوست دارد چون همان طور که بندورا می گوید نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن و نیاز به محبت کردن و محبت دیدن یکی از نیاز های اساسی انسان است که آن را نیاز به عشق و تعلق می نامد. پس حتی اگر به عنوان تقویت نباشد شما مجبور هستید این نیاز ها را برآورده کنید.

در نهایت در مورد تقویت می توان گفت نکات بسیار زیادی وجود دارد که نه تنها یک مقاله بلکه چند جلد کتاب می توان در مورد آن نوشت و با توجه به نظریات روانشناسی مختلف در مورد آن به بحث پرداخت. در این جا شما به یاد داشته باشید، که اگر از پاداش مادی یا امتیاز خاصی استفاده کردید در کنار آن پاداش اجتماعی را فراموش نکنید. اگر بخواهید ماشین خود را بفروشید تا ماشین جدیدی بخرید، دوست دارید پول فروش ماشین را در چه زمانی دریافت کنید؟ بله! درست است. هر چه سریع تر بهتر. پس کودکان خود را درست پس از انجام دادن رفتار خوب تقویت کنید تا تأثیر تقویت بر تکرار رفتار بیشتر باشد. و به یاد داشته باشید که قبل از انجام رفتار از تقویت استفاده نکنید. این کار باعث بالا رفتن انتظار کودک و سواستفاده از این نوع تقویت می شود. همان گونه که فروید در مورد کودکانی که در مرحله ی رشد روانی جنسی مقعدی هستند می گوید: بعضی از کودکان هنگامی که والدین می خواهند به آن ها آموزش توالت رفتن بدهند، وقتی می دانند توالت رفتن برای والدین مهم است، از این نقطه ضعف برای رسیدن به خواسته های خود استفاده می کنند. مثلا کودک با نرفتن به دست شویی در مدت زمان طولانی والدین خود را نگران می کند یا اینکه با انجام دادن کار دستشویی در جایی غیر از توالت از آن ها باج می گیرد. پس از تقویت درست استفاده کنید تا وسیله ای برای باج گیری فرزندتان نشود و مخصوصا قبل از انجام رفتار خوب به کودک خود تقویت (باج) ندهید.

تقویت ناخواسته ی رفتارهای بد

شاید کودک شما درک نکند که شما کار دارید. پول بیشتری برای خرید یا تعویض ماشین یا منزل نیاز دارید یا شاید برای نیازهای اولیه ی خود مانند غذا و پوشاک نیازمند هستید. شما سرگرم رسیدن به خواسته هایتان و او خواهان رسیدن به خواسته هایش است. شما به فکر راهکاری مانند کار شبانه و... برای خرید دو کیلو میوه و مرغ و گوشت و برنج و... هستید و نگران هستید که این مواد ارگانیک نیستند و ممکن است از هورمون مرغ و شیر و ماست و چربی و نیترات سیب زمینی ناقابل و هزاران مصیبت دیگر دچار سرطان و چربی کبد شوید و کودک شما نگران است نیاز هایش دیر بر آورده شود و به دنبال راهکار می گردد. کودک شما جست و جو می کند و هر رفتاری که به ثمر بنشیند را فرا می گیرد.

به عنوان مثال گریه کردن را در نظر بگیرید که قبلا هم در مورد آن بحث شد. ناگهان که کودک گریه می کند می بیند شما از آن همه مشغله دست بر می دارید و به او توجه می کنید. کودک شما باهوش است یا شاید ناخود آگاه یاد می گیرد که گریه ی او شما را وادار می کند به او توجه کنید، پس شما بدون اینکه خودتان بدانید رفتار بد کودک خود را تقویت کرده اید.

همه ی ما دوست داریم فرزندانمان به گونه ای رشد کنند که از حق خود دفاع کنند، در نظر بگیرید فامیل نزدیک شما که او نیز کودکی دارد به خانه ی شما می آید. کودک او می خواهد به زور اسباب بازی کودک شما را بگیرد. کودک شما می داند که اسباب بازی مال اوست و می تواند تا زمانی که خودش نخواهد آن را به کسی ندهد اما شما وارد ماجرا می شوید و به هر دلیلی که باشد اسباب بازی را از کودک خود می گیرید و حتی اگر گریه کند به کودک دیگر می دهید. در این مثال شما حق را از کودک خود گرفته اید و به کسی دیگر داده اید پس این کودک چگونه یاد بگیرد از حق خود دفاع کند؟ اگر بیشتر دقت کنید بسیاری از رفتار های ما که ناشی از عدم آگاهی و تفکر و شاید فرهنگ غلط باشد بر ضد آموزش و تربیت صحیح فرزندانمان است و باید اصلاح شوند. مثال های دیگر در این زمینه فراوان است ولی بهتر است شما نیز کمی فکر کنید و خودتان چند مورد را بیان کنید چون هدف آموزش است و شما باید در موقعیت های مختلف تصمیمات صحیح بگیرید.

تنیبه رفتارهای بد

در مورد نحوه ی تنبیه و شکل های آن در بخش ششم این مجموعه مقالات مفصل بر اساس نظر بی اف اسکینر توضیحاتی ارائه شده است. در این جا فقط یادآوری می کنم که به جای تنبیه بهتر است از روش های اصلاح رفتار دیگر مانند: خاموشی، سیری و ... استفاده کنیم و در صورت لزوم استفاده از تنبیه از تنبه های مجاز و ملایم استفاده کنیم تا آسیبی به شخصیت کودک وارد نکنیم. چون همان طور که گفته شد برخی از تنبیه ها علاوه بر این که کاهش دهنده ی رفتار نیستند، خود باعث ظهور رفتارهای بسیار خطرناک مانند پرخاشگری، قلدری و ... می شوند و مطمئنا شما این رفتار ها را دوست نخواهید داشت.

 در سیارک بخوانیم:

راهنمای تربیت کودک

راهنمای تربیت کودک(بخش دوم)

راهنمای تربیت کودک(بخش سوم)

راهنمای تربیت کودک(بخش چهارم)

راهنمای تربیت کودک(بخش پنجم) 

راهنمای تربیت کودک(بخش ششم)  

راهنمای تربیت کودک(بخش هفتم) 

راهنمای تربیت کودک (بخش هشتم) 

نظرات

در ادامه بخوانید...

راهنمای تربیت کودک(بخش پنجم)

در

فرایند شرطی کردن رفتار کنشگر ، نظریه شرطی سازی کنشگر اسکینر

در مقالات قبل نظریه های شرطی سازی کلاسیک و وسیله ای را به طور کامل بررسی کردیم. در این مقاله قصد داریم یکی دیگر از مهم ترین نظریه های رویکرد رفتاری یعنی نظریه شرطی سازی کنشگر را بررسی کنیم و موارد کاربرد آن در تربیت کودک را بیان کنیم.

نظریه شرطی سازی کنشگر اسکینر بیشتر از آن که یک نظریه علمی یادگیری باشد، مجموعه ای از اصول و فنون است که در زمینه های مختلف برای اداره امور مربوط به انسان ها کاربرد یافته است. این اصول در مراکز درمانی با عنوان رفتار درمانی و در محیط های آموزشی و سازمان های اجتماعی و نهاد های مجری قانون با نام روش های تغییر و اصلاح رفتار شناخته می شوند. روش های رفتار درمانی برای درمان انواع مشکلات روانی و روش های تغییر و اصلاح رفتار برای اصلاح ناسازگاری ها و اختلال های رفتاری بزهکاران و عقب ماندگان ذهنی به کار می رود. همچنین از روش های اصلاح رفتار برای آموزش و اصلاح رفتار های تحصیلی و اجتماعی دانش آموزان در محیط های آموزشگاهی نیز استفاده می شود. علاوه بر تمامی موارد ذکر شده اگر والدین این نظریه را بدانند به خوبی می توانند برای تربیت فرزندان خود از آن استفاده کنند. چرا که تمامی تشویق و تنبیه هایی که همه والدین از آن استفاده می کنند برگرفته از این نظریه است ولی عدم آگاهی از پیامد های رفتار ممکن است در تشویق و تنبیه نتیجه عکس بدهد پس لازم است مرور مختصری بر این نظریه رفتاری داشته باشیم.

راهنمای تربیت کودک

راهنمای تربیت کودک(بخش دوم)

راهنمای تربیت کودک(بخش سوم)

راهنمای تربیت کودک(بخش چهارم)

بی اف اسکینر یک روانشناس مشهور آمریکایی بود که نظریه شرطی سازی کنشگر را به وجود آورد. نظریه ی اسکینر مکمل نظریه ثرندایک است. اما تفاوت هایی هم با هم دارند.

یکی از مهم ترین این تفاوت ها در روش های شرطی کردن آن ها است‌.

در شرطی کردن در روش ثرندایک، یادگیری از راه کوشش و خطا صورت می گیرد. یعنی به یاد گیرنده در موقعیت یادگیری فرصت داده می شود تا با دادن پاسخ های مختلف سرانجام پاسخی را که مورد نظر است بدهد و برای آن تقویت دریافت کند. ولی روش اسکینر متفاوت است. او فرصت خطا کردن به یاد گیرنده نمی دهد و یاد گیرنده  را با روش شکل دهی یا مجبور کردن به انجام خرده پاسخ هایی که منجر به پاسخ نهایی می شوند هدایت می کند.

اسکینر کلیه رفتارها را به دو دسته کنشگر و پاسخگر تقسیم می کند.

در شرطی سازی کلاسیک گفته شد که رفتار بازتابی غیر ارادی و خودکار است که بر اثر محرک های پیش آیندی فرا خوانده می شود. این همان رفتار پاسخگر مورد نظر اسکینر است. در مقابل رفتار پاسخگر رفتار کنشگر قرار دارد که صرفا از جاندار صادر می شود.

اسکینر بر این اعتقاد نیست که رفتار کنشگر محرک ندارد بلکه می گوید رفتار گاهی اوقات ممکن است محرک ناشناخته داشته باشد و شناخت محرک برای کنترل رفتار اصلا مهم نیست.

 

بر خلاف رفتار پاسخگر که به محرکی که پیش از آن می آید وابسته است، رفتار کنشگر به وسیله پیامد هایش کنترل می شود.

رفتار کنشگر تقریبا همان رفتار وسیله ای ثرندایک است که اسکینر ترجیح داده است آن را رفتار کنشگر بنامد. نام دیگر رفتار کنشگر رفتار فعال است. در رفتار پاسخگر ارگانیسم فعال نیست ولی در رفتار کنشگر رفتار فعال است و بر روی محیط عمل یا کنش می کند. به همین دلیل است که اسکینر به آن نام کنشگر می دهد. به عنوان مثال میمونی که در آزمایشگاه چندین جعبه را بر روی هم قرار می دهد و از آن ها بالا می رود تا یک خوراکی را به دست آورد یک رفتار فعال یا کنشگر انجام داده است. در حالی که همین میمون اگر بر اثر سرما بلرزد منفعل است و این محیط است که بر روی میمون تأثیر گذاشته است.

تقویت رفتار کنشگر

فرآیند شرطی کردن رفتار کنشگر به این طریق صورت می گیرد که پس از انجام رفتار کنشگر از سوی ارگانیسم رویداد مطلوبی را به دنبال آن می آورند.

این رویداد مطلوب می تواند دادن چیزی به ارگانیسم باشد که آن را می خواهد ویا انیکه ارگانیسم را از چیز آزار دهنده ای رها کنیم. در هر دو مورد رفتار ارگانیشم به دلیل پیامد مطلوبی که دارد تقویت می شود. یعنی به زبان ساده تر هر گاه کودکی رفتار خوبی انجام داد او را به وسیله ی چیزی که دوست دارد تشویق کنیم تا بار دیگر این کار را انجام دهد. در دو مورد بالا که ذکر شد هر دو مورد تقویت است. ولی مود اول که

 ارگانیسم پس از انجام دادن رفتار به عنوان پیامد چیز خوشایندی را دریافت می کند تقویت مثبت نام دارد.

و هنگامی که در مورد دوم

ارگانیسم پس از انجام دادن رفتار از یک چیز ناخوشایند رهایی پیدا می کند تقویت منفی نامیده می شود.

بنابر موارد گفته شده، تقویت مثبت یعنی تقویت کردن رفتار به وسیله ی پیامد خوشایند و تقویت منفی هم تقویت کردن رفتار است ولی به وسیله از بین بردن یک مورد ناخوشایند پس به خاطر داشته باشید که کلمه منفی در تقویت منفی بد نیست فقط به معنی حذف کردن است و مطلوب است و رفتار را تقویت می کند.

به عنوان مثال: فرض کنید به کودک خود قول می دهید که پی از انجام دادن تکالیفش اگر آن ها را خوب انجام داده باشد او را به شهر بازی ببرید. در این حالت کودک شما سعی می کند تکالیفش را خوب انجام دهد و شما به عنوان تقویت مثبت او را به شهر بازی می برید. پس رفتار انجام تکالیف در کودک شما تقویت می شود و بار دیگر هم برای دریافت پاداش یا تقویت کارش را خوب انجام می دهد. اما در مورد تقویت منفی می توان فردی را مثال زد که سردرد شدید دارد. او یک قرص می خورد و سردردش خوب می شود. پس از آن فرد برای حذف سر درد خود از آن قرص استفاده می کند. یا فرض کنید که موشی داخل قفسی است که یک شک الکتریکی ضعیف به او وارد می شود که برایش نا خوشایند است. وقتی موش اهرمی را فشار دهد آن شوک ناخوشایند قطع می شود پس رفتار فشار دادن اهرم در موش تقویت می شود. مثالی دیگر این است که کودک شا اخم کردن شما را دوست ندارد و برایش نا خوشایند است. بار اول که کودکتان تکالیفش را خوب انجام نداد شما اخم کردید. این اخم کردن تنبیه است که بعدا در باره ی آن سخن خواهیم گفت. اما بعد از آن کودک شما برای این که پیامد ناخوشایند اخم کردن شما را نبیند همیشه تکالیفش را خوب انجام می دهد. در این جا کودک رفتار انجام تکالیف را تکرار می کند یعنی این رفتار در کودک تقویت شده و بیشتر شده است به این دلیل که دوست دارد پیامد اخم کردن شما را حذف کند. پی این یک مثال از تقویت منفی است.

به نمونه ای از تقویت مثبت دقت کنید. کودک شما خجالتی است و با دیگران کم رابطه بر قرار می کند. در این صورت شما می توانید رفتار های برقراری ارتباط او را تقویت کنید. یعنی هر گاه  کودک با فردی ارتباط بر قرار کرد به او به عنوان پاداش چیزی  خوشایند بدهید که می تواند گفتن آفرین، دادن کیک یا کلوچه به کودک یا هر چیزی که کودک دوست دارد، باشد. پس از مدتی خواهید دید که ارتباط برقرار کردن برای کودک به دلیل تکرار و تمرین آسان شده است و به آسانی این کار را انجام می دهد.

تقویت منفی می تواند شامل یادگیری گریز آموزی(حذف محرک نامطلوب) و یادگیری اجتنابی(اجتناب کردن از محرک نامطلوب) باشد.

اگر هنگام قدم زدن در خیابان باران ببارد و شما برای این که خیس نشوید چتر خود را باز کنید و یا این که خود را به سر پناهی برسانید و زیر سرپناه بروید این کار شما حذف محرک نامطلوب ویادگیری گریز آموزی است ولی اگر هنگامی که از خانه خارج شدید و دیدید که آسمان ابری است پس با خود چتر بردید این رفتار اجتناب از محرک نامطلوب است و  یادگیری اجتنابی نامیده می شود.

 

در این مقاله تقریبا به طور نظری و عملی نظریه ی اسکینر را بررسی کردیم و تقویت رفتار را در نظریه اسکینر بیان کردیم. دقت کنید که در نظریه شرطی سازی کنشگر همان گونه که تقویت وجود دارد نتبیه نیز وجود دارد در بالا به طور کامل انواع تقویت م موارد کاربرد آن توضیح داده شد. با ادامه ی مقاله خواهیم دید که طولانی  و خسته کننده خواهد شد پس تنبیه در شرطی سازی کنشگر را در بخش ششم راهنمای تربیت کودک دنبال کنید.ترجمه  itrans.ir

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

راهنمای تربیت کودک (بخش یازدهم)

در

در جلسه ی گذشته این سؤالات را مطرح کردیم.

آیا تقویت باید بعد از هر پاسخ خوب ارائه شود؟ آیا تقویت باید بعد از تعداد مشخصی رفتار خوب ارائه شود؟ یا اینکه به طور ناپیوسته و نامشخص ارائه شود؟اگر میزان تقویت کردن رفتار را تغییر دهیم آن رفتار چه تغییری خواهد کرد؟

در این جلسه قصد داریم به این سوالات پاسخ دهیم و تقویت برنامه ای اسکینر را به طور مفصل مورد بررسی قرار دهیم.

آموزش برنامه ای

در مبحث آموزش برنامه ای به انواع برنامه های تقویت در شرطی سازی کنشگر می پردازیم.

همان طور که در خاطر دارید اسکینر خاطر نشان کرد که در زندگی روزمره و خارج از آزمایشگاه روانشناسی، رفتار ما به ندرت هر بار که روی دهد تقویت می شود. برای نمونه هر بار که بچه ای گریه کند او را بغل نمی کنند، با توجه به این که در جلسه ی گذشته مثال های فراوانی بیان شد از تکرار مکررات خود داری می کنم.

اسکینر چیز جالبی را کشف کرد و آن این بود که موش های درون جعبه حتی زمانی که برای هر پاسخ تقویت نمی شدند، به میزان نسبتاً ثابتی اهرم را فشار می دادند.

با توجه به این مسئله بود که اسکینر تصمیم گرفت برای مشخص کردن اثر بخشی برنامه های تقویتی مختلف در کنترل کردن رفتار، در مورد آن ها تحقیق کند.

برنامه های تقویتی

موارد زیر از جمله برنامه های تقویتی هستند که اسکینر بر روی آن ها تحقیق کرد.

فاصله ای ثابت

فاصله ای متغیر

نسبی ثابت

نسبی متغیر

همان طور که می بینید می توان این برنامه ها را در دو مقوله ی مهم بررسی کرد. مورد اول این که تقویت آیا باید در فاصله ی زمانی خاصی ارائه شود یا پس از نسبت تعداد دفعات تکرار ارائه شود. مورد دوم که بسیار مهم است این است که این فاصله ی زمانی یا نسبت تعداد دفعات تکرار ثابت باشد یا متغیر. بر اساس این موارد چهار برنامه ی تقویتی مهم به وجود آمده است.

برنامه تقویت فاصله ای ثابت

 به معنی این است که تقویت کننده بعد از اولین پاسخی که پس از سپری شدن فاصله ی زمانی ثابتی روی می دهد، ارائه می شود. این مدت زمان می تواند 1 دقیقه، 3 دقیقه یا هر مدت زمان ثابت دیگری باشد.

نکته ی خیلی مهم این است که زمان بندی تقویت ها به تعداد پاسخ ها هیچ ربطی ندارد.

در طول یک فاصله ی زمانی ثابت، خواه موش 6 بار پاسخ داده باشد یا 9 بار، تقویت فقط پس از گذشت مدت زمان مشخص و صادر شدن پاسخ درست ارائه می شود.

موقعیت های زیادی وجود دارد که طبق برنامه ی تقویت فاصله ای ثابت عمل می کنند. اگر استاد دانشگاهی امتحان میان ترم و نهایی بگیرد، طبق برنامه ی فاصله ای ثابت عمل کرده است. شغل هایی که حقوق را هتگی یا ماهی یک بار پرداخت می کنند طبق این برنامه عمل می کنند. مثلا معلمی را در نظر بگیرید که طبق حکمی که به او داده می شود حقوق می گیرد حال فرقی نمی کند که این معلم زیاد کار کند یا کم، یا اینکه این معلم 30 دانش آموز داشته باشد یا کمتر. او در سر زمان مقرر حقوق خود را دریافت می کند. در این نوع تقویت بر اساس تعداد پاسخ ها حقوق نمی دهند و تنها ملاک حقوق دادن زمان سپری شده بر حسب ساعت، روز، هفته یا ماه است.

پژوهش های بی اف اسکینر نشان داد که هر چه فاصله ی بین ارائه ی تقویت کننده ها بیشتر باشد فراوانی پاسخ کمتر خواهد شد یا برعکس هر چه فاصله ی بین ارائه ی تقویت کننده ها کمتر باشد فراوانی پاسخ بیشتر خواهد شد.

او دریافت که وقتی زمان بین تقویت ها بیشتر می شد میزان پاسخ متناسب با آن کاهش می یافت. فراوانی ارائه ی تقویت کننده ها بر سرعت خاموش شدن پاسخ نیز تأثیر داشت. نکته ای که جالب است این است که اگر موش به طور پیوسته تقویت شده بود، در مقایسه با زمانی که به طور متناوب تقویت شده بود، و بعد تقویت متوقف می شد، پاسخ زودتر خاموش می شد.

برنامه ی تقویت نسبی ثابت

نسبی در این نوع برنامه ی تقویتی به معنی تعداد دفعات تکرار است و ثابت به معنی یک عدد ثابت است. مثلا: 14. حال این برنامه به این معنی است که تقویت بعد از این که ارگانیزم 14 بار پاسخ صحیح را ارائه داد، داده می شود و بعد از ارائه ی تقویت دوباره تعداد پاسخ های صحیح را شمارش می کنند و سپس وقتی به عدد 14 رسید، دوباره تقویت را ارائه می دهند. این عدد می تواند متفاوت باشد. شاید شما دوست داشته باشید بعد از 2 بار پاسخ صحیح تقویت را به ارگانیزم بدهید ولی نکته ای که باید به آن توجه شود این است که این عدد باید ثابت بماند. در این برنامه بر خلاف برنامه ی فاصله ای ثابت، ارائه ی تقویت کننده ها بستگی به این دارد که آزمودنی با چه سرعتی پاسخ بدهد. موش تا زمانی که تعداد پاسخ لازم را نداده باشد، چشته ی غذا را دریافت نخواهد کرد. این برنامه ی تقویت در مقایسه با برنامه ی فاصله ای ثابت موجب پاسخ دهی سریع تری می شود.

میزان پاسخ بالاتر در برنامه ی تقویت نسبی ثابت در مورد انسان ها هم صدق می کند.

این نوع برنامه ی تقویتی در مشاغل به این صورت است که میزان حقوقی که دریافت می کنید به این بستگی دارد که چقدر تولید داشته باشید. برای مثال سایت هایی که مترجم دورکاری یا مقاله نویس دور کاری استخدام می کنند بر این اساس به کارمند خود پول می دهند که چقدر برای آن ها کار انجام داده باشد. مثلا سایت مترجمی بر اساس تعداد پروژه های ترجمه ای که مترجم انجام داده است و این که هر پروژه چند کلمه بوده است به مترجم خود پول می دهد. این موضوع در مورد فروشنده ای که بر اساس کمسیون کار می کند نیز صدق می کند و در آمد او بر اساس تعداد محصولات فروخته شده است. هر چه فروش بیشتر باشد درآمد بیشتر است. در مقابل  در برنامه ی فاصله ای ثابت فروشنده ای که روزمزد است یا هفته ای کار می کند هر چقدر فروخته باشد مهم نیست و او در فاصله ی زمانی ثابت مزد خود را دریافت خواهد کرد.

تا اینجا در مورد برنامه هایی که طبق تعداد ثابت یا زمان ثابت بود، صحبت کردیم. اما زندگی شاید این امکان را به ما ندهد که همیشه در یک زمان خاص حاضر به ارائه ی تقویت باشیم و همیشه منظم تقویت را ارائه دهیم. در این جا بحث برنامه های تقویتی متغیر مطرح می شود.

 همان طور که گفته شد، برنامه های متغیر به دو دسته ی فاصله ای متغیر و نسبی متغیر تقسیم می شوند.

برنامه ی تقویتی فاصله ای متغیر

برنامه ی تقویتی فاصله ای متغیر در ماهیگیری به خوبی خود را نشان می دهد. در این کار شما ساعت ها منتظر گرفتن ماهی می ایستید و همچنان برای گرفتن ماهی انگیزه دارید. در این کار شاید بعد از دو ساعت یک ماهی بگیرید یا بعد از نیم ساعت یا یک ساعت و بیست دقیقه. تقویتی که در این کار به شما داده می شود (گرفتن ماهی) امکان دارد در فاصله های زمانی متفاوتی باشد که به همین دلیل به این برنامه، برنامه ی تقویتی فاصله ای متغیر می گویند.

برنامه ی تقویتی نسبی متغیر

این برنامه بر تعداد میانگین پاسخ ها بین تقویت کننده ها استوار است، ولی این میانگین تغییر پذیری زیادی دارد.

 اسکینر دریافت که برنامه ی تقویتی نسبی متغیر می تواند موجب میزان پاسخ بالا و ثابت شود که افراد درکازینوهای قمار بازی، آن را تصدیق می کنند. ماشین های سکه ای، چرخ های رولت مسابقات اسب دوانی و بلیط های بخت آزمایی طبق برنامه ی تقویتی نسبی متغیر پرداخت می کنند که روش بسیار مؤثری برای کنترل رفتار است.

برنامه های تقویت متغیر رفتارهای بادوامی را به بار می آورند که در برابر خاموشی مقاوم هستند. اغلب یادگیری های روزمره در نتیجه ی برنامه های تقویت فاصله ای متغیر یا نسبی متغیر روی می دهند.

تحقیقات اسکینر در مورد برنامه های تقویت نشان می دهد که آن ها برای شکل دهی، تغییر دادن و کنترل کردن رفتار مؤثر هستند. اگر شما مسئولیت موش ها، فروشندگان، کارگران خط مونتاژ را بر عهده دارید یا می خواهید حیوان خانگی یا فرزند خود را تربیت کنید، این شیوه های شرطی سازی کنشگر می توانند رفتارهای مطلوب شما را ایجاد کنند.

در این مقاله به طور کامل به برنامه های تقویت پرداخته شد. البته با مثال هایی بیان شد که مفهوم را به خوبی منتقل کند. همان طور که اسکینر نیز بیان کرد استفاده از تقویت کننده ها به طور متغیر از نظر زمانی و نسبت بهتر نتیجه خواهد داد. در اینجا هدف شما تربیت فرزندتان است. قبلا با روش اصلاح رفتار در قالب خاموشی و ... آشنا شدید. با استفاده از این برنامه های تقویتی می توانید، رفتار ها را ثبات ببخشید یا حتی آن ها را ایجاد کنید. شکل دادن رفتار خود مبحثی پیچیده تر است که در مقاله ای کوتاه تحت عنوان شکل دهی رفتار به آن خواهیم پرداخت. شما این نکته را در نظر داشته باشید که اگر ما در مقالات گذشته بیشتر در مورد نظریه های رفتارگرایی صحبت کردیم به دلیل تعصب یا علاقه به این نظریات نیست. این مبحث برای یادگیری اولیه ساده تر است و همچنین در امر تربیت کمی کاربردی تر است به همین دلیل به این موضوع در ابتدا پرداخته شد. در مقالات آینده شما را با نظریات شناختی هم آشنا خواهیم کرد که نظریه ی بندورا و مازلو از جمله ی آن ها است. این نظریات به قدری جالب هستند که انسان را شگفت زده می کنند.

شاید شنیده باشید که اگر دوست دارید فرزندتان را تربیت کنید ابتدا خود را تربیت کنید.

این همان مبحث یادگیری از طریق مشاهده و الگو در نظریه ی بندورا است که مفصل توضیح داده خواهد شد.

به عنوان حرف آخر دقت کنید که در آشنایی با هر گروه یا نظریه ای با تعصب برخورد نکنید و طرفداری تعصبی یکی از آن ها نباشید. بهتر است همه را مطالعه کرده و از نظر عقلی هر مطلبی را که درست دانستید فرا بگیرید و چیزی که به نظرتان بد بود را کنار بگذارید. ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

راهنمای تربیت کودک بخش سیزدهم

در

در مقالاتی که تا به امروز در مورد تربیت کودک منتشر شد، به موضوعات مختلفی پرداخته شد و باید ها ونباید های زیادی مطرح شد. در خلال این موارد نظریات رفتاری بیان شدند و اشاراتی هرچند کوتاه به نظریات اجتماعی و شناختی شد.

در این مقاله قصد دارم مواردی را بیان کنم که در تربیت کودک نقش مهمی دارند و اشاره به رفتارهایی دارند که ما به اشتباه انجام می دهیم. یعنی در حین تربیت ناخواسته رفتارهایی انجام می دهیم که منجر به تربیت و ایجاد رفتار نامطلوب در فرزند مان می شود.

به یاد داشته باشید، از قوانینی که تا کنون مورد بحث قرار داده ایم پیروی کنید. همچنین اشتباهاتی را که در ادامه بحث خواهیم کرد فراموش نکنید و از آن ها دوری نمایید.

اگر در تربیت کودکان خود دچار خطا و اشتباه شوید، این خطا و اشتباه می تواند منجر به مشکلات رفتاری و احساسی و هیجانی در کودکان شود که جبران کردن این مشکلات خیلی دشوار خواهد بود. مطمئنا هر کدام از ما هم مشکلات خاص خود را داریم و با تمام دانش و تلاش، باز هم دچار اشتباهاتی هرچند کوچک خواهیم شد؛ اما این نکته مهم است که ما بیشتر مطالعه و تلاش کنیم تا میزان اشتباهات خود را کم کنیم و درنتیجه فرزند خود را بهتر تربیت کنیم.

راهنمای تربیت کودک

راهنمای تربیت کودک(بخش دوم)

راهنمای تربیت کودک(بخش سوم)

چند مورد از اشتباهات رایج که والدین دچار آن می شوند در زیر آورده شده است که هر کدام را در حد لازم توضیح خواهیم داد.

اولین اشتباه این است که وقتی فرزند شما کار خوبی انجام داد، در پاداش دادن به این کار خوب کوتاهی یا غفلت کنید.

اشتباه دوم این است که بدون آگاهی و ناخواسته رفتار فرزند خود را که خوب است تنبیه کنید.

در اشتباه سوم والدین به جای این که رفتار بد را تنبیه کنند، ناخواسته آن را تشویق می کنند.

و در نهایت، ممکن است والدین دچار این اشتباه شوند که در تنبیه کردن رفتار بد کودک غفلت و کوتاهی کنند. مخصوصا زمانی که تنبیهی ملایم لازم است.

در اشتباه نوع اول، پدر یا مادر در دادن پاداش به رفتار خوب غفلت می کنند. به یاد دارید که گفته شد پاداش حتما لازم نیست مادی باشد. حتی یک آفرین، یک لبخند یا آغوشی محبت آمیز می تواند بیشترین تأثیرات را در فرزند شما داشته باشد.

به مثالی در این مورد توجه کنید. فرزند شما از مدرسه به خانه می آید، او کارنامه ی خود را به همراه دارد و با خوشحالی به سمت شما می آید تا نمرات خود را به شما نشان دهد. شما خسته هستید به استراحت نیاز دارید یا شاید مشغول نگاه کردن به گوشی، تلگرام، اینستاگرام، فیسبوک، تویتر، خبر یا ... هستید. موضوع جذابی است و نمی خواهید از دست بدهید. حتما برایتان پیش آمده است که در این موقعیت قرار بگیرید. وقتی فرزندتان به شما می گوید به کارنامه ام نگاه کن چقدر نمرات خوبی گرفته ام شما به خاطر این که موضوع مورد علاقه ی خود را از دست ندهید، نگاهی اجمالی می اندازید و با یکی دو کلمه ی ساده او را رد می کنید که برود.  بعد به کار خود مشغول می شوید. این یک مثال از غفلت کردن در پاداش است. بهتر است قبل از به دنیا آوردن بچه و قبول مسئولیت های او به سختی این کار پی می بردید و اگر این توانایی را نداشتید بچه را به دنیا نمی آوردید. حال که فرزندتان در کنارتان است نباید این اشتباه را بکنید. تربیت صحیح در گرو از خود گذشتگی شما است. هر چند که این از خود گذشتگی یک وظیفه است.

راهنمای تربیت کودک(بخش چهارم)

راهنمای تربیت کودک(بخش پنجم) 

راهنمای تربیت کودک(بخش ششم) 

در اشتباه نوع دوم، همان طور که گفته شد، والدین ممکن است رفتار خوب را با تنبیه پاسخ بدهند. از همین مثال نمره استفاده می کنیم. فرزند شما مدت زمان زیادی است که همه ی نمراتش ضعیف است. یک روز تحت تأثیر دوستش قرار می گیرد و نمره ی خوبی کسب می کند. در این حالت انتظار دارد با تشویق شما روبرو شود اما وقتی مسئله را به والدین خود می گوید با این رفتار مواجه می شود. این دیگه چیه؟ تقلب کردی؟ حالا این یکی که خوب شد ولی بقیه ی نمراتت افتضاحه. این جملات برای فرزند شما مانند یک بمب هسته ای است که او را نابود می کند. چه می شود اگر بگویید: آفرین من به تو ایمان داشتم. مطمئنم در درس هایت موفق می شوی. پس رفتار خوب را ناخواسته با تنبیه پاسخ نگویید.

مورد سوم این بود که والدین رفتار بد را ناخواسته با پاداش پاسخ می دهند. بچه های شما در کوچه بازی کرده اند یکی از دوستان بچه ی شما توپ او را برداشته است. بچه ی شما با مشت به او ضربه زده است و او را انداخته است و یکی از دندان های دوست فرزند شما شکسته است. در این حالت شما به کوچه رفته و با مادر کودک دیگر دعوا می کنید و او را سرزنش می کنید که چرا توپ فرزند شما را برده است و او را تهدید می کنید که اگر بار دیگر فرزندش به توپ فرزند شما دست بزند همین بلا باز هم بر سرش خواهد آمد. کودک شما که این حرف ها را می شنود به خود افتخار می کند. در آینده هم وقتی به خاطر کتک زدن دیگران در زندان می افتد باز به خود افتخار خواهد کرد و خیلی سخت می فهمد که این رفتار او اشتباه بوده است.

به سناریویی دیگر توجه کنید. در این سناریو شما با کودکتان به مهمانی رفته اید. میزبان شما هم فرزندی دارد که چند اسباب بازی دارد. فرزند شما می خواهداسباب بازی های او را بگیرد. شما به جای این که قبلا به این مسئله فکر می کردید و با خود برای کودکتان اسباب بازی می بردید از او حمایت می کنید و می گویید چه اشکالی دارد با هم بازی کنید، اسباب بازی هایت را به بده تا او هم بازی کند. این را در نظر بگیرید که شما در حال یاد دادن این مسئله به فرزندتان هستید که گرفتن حق دیگران اشکالی ندارد. پس شما به رفتار بد پاداش داده اید.

راهنمای تربیت کودک(بخش هفتم) 

راهنمای تربیت کودک (بخش هشتم) 

راهنمای تربیت کودک (بخش نهم)

همان طور که احتمال داشت از تشویق کردن پاداش خوب غفلت شود، ممکن است از تنبیه کردن رفتارهای بد هم که لازم به تنبیه هستند غفلت کنید. برادر ها با هم بازی می کنند ولی بازی آن ها به پرخاشگری ختم می شود. مارد بچه ها را خیلی دوست دارد. او فکر می کند که اگر آن ها را تنبیه نکند محبت بیش از حد خود را نشان می دهد. برادر بزرگ تر پاهای برادر کوچک تر را می گیرد و با کله به زمین می کوبد. پدر که می خواهد کمی عصبانیت نشان دهد مادر بچه ها نمی گذارد و می گوید بزرگ می شوند خیلی با هم صمیمی می شوند. در این جا پرخاشگری برادر بزرگ تر تنبیه ملایم نشده است و او یاد نمی گیرد که رفتار پرخاشگری او بد و اشتباه بود. ممکن است این رفتار در آینده منجر به قلدری در او بشود.

همان طور که در جلسه ی پیش گفته شد حتی در تربیت نیز نیاز است کودک را در زمینه ی نیاز های اولیه تأمین کنید. در این صورت می توانید در انتظار شکوفایی رفتار مناسب در او باشید. اگر فرزند شما عقده ی دوچرخه، کفش جایگزین برای کفش های کهنه و پاره اش، محبت والدین و ... داشته باشد، اگر اعتماد به نفس نداشته باشد، چطور می تواند به فکر انجام دادن کارهای خوب باشد؟ در این حالت یا خجالتی می شودَ، یا رفتارهایی مانند پرخاشگری و لجبازی با انجام می دهد یا کودکی قلدر می شود.

با توجه به این گفته ها لازم است به محیط کودک توجه کنید و در صورتی که گمان می کنید کودک تان بیماری خاص دارد باید حتما به پزشک مراجعه کنید.

در نهایت نکات زیر را حتما به خاطر داشته باشید.

رفتار چه خوب باشد، چه بد اگر پاداش داده شود احتمال وقوع آن در آینده افزایش پیدا خواهد کرد. پس به رفتار بد پاداش ندهید.از تنبیه های ملایم مانند اخم و ... برای تنبیه رفتارهای بد استفاده کنید.

در ختم کلام بدانید که باید رفتار های خوب را پاداش بدهید. 

در سیارک بخوانیم: 

راهنمای تربیت کودک (بخش دهم) 

راهنمای تربیت کودک (بخش یازدهم) 

راهنمای تربیت کودک (بخش دوازدهم) 

نظرات

در ادامه بخوانید...

راهنمای تربیت کودک

در

بنابر تعریف سازمان بهداشت جهانی، تندرستی تنها فقدان بیماری یا نواقص دیگر در بدن نیست بلکه

«تندرستی نداشتن هیچ گونه مشکل روانی، اجتماعی، اقتصادی و سلامت جسمانی برای هر فرد جامعه است.»سلامتی تاجی است بر سر افراد سالم که فقط افراد بیمار آن را می بینند.

در زیر مجموعه سلامتی موارد مختلفی مانند: سلامت جسمی، سلامت روان، سلامت کودک و ... قرار می گیرد که در این جا ما به بحث سلامت کودک می پردازیم. شاید بگویید این چه ربطی به تربیت کودک داشت؟ حق با شما است؛ اما این را در نظر بگیرید کودکی که درست تربیت شده باشد می تواند از بسیاری از مشکلات جسمانی و روانی در امان باشد. همان طور که از بحث بالا مشخص است، ما از همه ی مباحث مطرح شده، تربیت کودک را انتخاب کردیم ولی همین زیر مجموعه خود آنقدر بزرگ است که پرداختن به آن در توان یک مقاله، کتاب یا حتی فرد نیست. بنابر این ما سعی بر این داریم تا گزیده ای از نظرات بزرگ ترین روانشناسان را در طی مجموعه ای از مقالات بیان کنیم که می تواند به شما کمک کند تا کودک خود را هرچه بهتر تربیت کنید. مهم نیست که کودک شما با چه هدفی به دنیا آمده است. شاید به دنیا آمدن کودک شما نا خواسته باشد یا ماه ها و سال ها برای به دنیا آوردن او برنامه ریزی کرده اید یا شاید حتی در حال حاضر کودکی ندارید و برای آینده در حال برنامه ریزی هستید؛ شما در حال مطالعه این مقاله هستید و این نشان می دهد که تربیت کودکتان برای شما مهم است و شما فرد مسئولیت پذیری هستید.(سیارک)

انتظار نداشته باشید تربیت کودک کار آسانی باشد اما ممکن است. همان طور که سعدی می فرماید:

نابرده رنج گنج میسر نمی شود           مزد آن گرفت، جان برادر که کار کرد.

در تربیت کودک واضح است که کودک باید چیز هایی را یاد بگیرد تا زمانی که قدرت تشخیص خوب و بد را پیدا می کند و از آن پس نیز به راهنمایی والدین نیاز دارد. با توجه به این که صحبت از یادگیری شد و با شنیدن کلمه ی یادگیری بحث آموزش نیز مطرح می شود بهتر است ابتدا این موارد را به خوبی توضیح دهیم؛ سپس به مباحث تربیتی بپردازیم.

آموزش می تواند شامل آموزش رسمی و آموزش غیر رسمی باشد. آموزش رسمی به آموزشی گفته می شود که در یک محیط رسمی مانند مدرسه صورت می گیرد. این نوع آموزش در اصل به فعالیت های حرفه ای معلم گفته می شود. آموزش رسمی آموزشی است که به صورت غیر رسمی صورت می گیرد مانند چیز هایی که کودک از همسالان، بزرگتر ها و ... یاد می گیرد. در تعریف یادگیری سیف (1392) می گوید:

"یادگیری به فرآیند ایجاد تغییرات نسبتاً پایدار در رفتار یا توان رفتاری که حاصل تجربه (Experience) است گفته ‌می‌شود و نمی‌توان آن را به حالتهای موقتی بدن مانند آنچه بر اثر بیماری، خستگی یا مصرف داروهای پدید ‌می‌آید نسبت داد."

در اصل آموزش وظیفه معلم و در آموزش غیر رسمی وظیفه دیگران و یادگیری وظیفه کودک است. کم کم به نظر سخت می رسد. اگر کودک نخواهد یاد بگیرد؟ چگونه در کودک انگیزه ایجاد کنیم تا یاد بگیرد؟ و سؤالاتی از این قبیل پیش می آید. خوشبختانه کودکان پر انرژی و خواهان یادگیری هستند. آن ها کنجکاو هستند و به محیط اطراف خود بسیار دقت می کنند. شاید تا به حال دیده باشید وقتی کودکی می خواهد کاری انجام بدهد یا پس از انجام کار به پدر یا مادر خود یا اطرافیان نگاه می کند و منتظر دیدن واکنش آنها است تا بداند که آیا انجام این کار خوب است یا نه. بله این فرصت های کوچک برای آموزش رفتار درست و مناسب به کودک بسیار حیاتی هستند. کودک فقط به والدینی نیاز دارد که به جای فیلم نگاه کردن یا کار بیش از اندازه و ... برای او وقت بگذارد و در فرصت های مناسب به یادگیری بهتر او کمک کند.

در مورد یادگیری مکاتب فلسفی زیادی مانند: ایده آلیسم، رئالیسم، لیبرالیسم و ... وجود دارد. نظریات روانشناسی فراوانی که در سه دسته کلی رفتار گرایی، شناخت گرایی یا ترکیبی از هر دو قرار می گیرند.

هر چند که دانستن این نظریات و مکاتب فلسفی بسیار مفید هستند ولی بسیار وقت گیر هستند و در هر جایی لازم باشد ذکر خواهند شد. در این مجموعه مقالات سعی خواهیم کرد بیشتر با مثال های واضح و موارد عملی و کاربردی در تربیت سر و کار داشته باشیم. اگر در این زمینه خواهان اطلاعات تئوری بیشتری هستید می توانید با مطالعه کتاب هایی در زمینه روانشناسی تربیتی اطلاعات مورد نیاز خود را به دست بیاورید. قبل از پرداختن به روش های تربیتی بیایید به برخی از مشکلاتی که والدین با آن ها در گیر هستند نگاهی بیاندازیم.

مشکلاتی که والدین با آن ها روبرو هستند.

حتی اگر صاحب کودکی نباشید ممکن است در اطرافیان خود یا حتی در خیابان و بازار برخی از مشکلاتی را که والدین با آن دست و پنجه نرم می کنند دیده باشید.

کودکی که در خیابان همراه لج می کند و به حرف پدر و مادر خود گوش نمی دهد و گریه می کند.

کودکی که کودکان دیگر را کتک می زند و یا اسباب بازی آن ها را می گیرد و یا خراب می کند.

به مثال هایی دیگر توجه کنید:

کودک سه ساله شما هنگامی که با خواسته او مخالفت می کنید، شما را می زند. شما سرزنش کردن و کتک زدن را امتحان کرده اید اما رفتار او بدتر شده است.

هر گاه شما کار ساده ای را از دختر ده ساله ی خود می خواهید، او با لحنی بی ادبانه جواب شما را می دهد و شما از این برخورد او ناراحت و عصبانی هستید. هنگامی که برای او توضیح می دهید که پاسخش چقدر بی شرمانه و نامناسب است، شما را مسخره می کند.

شما از صبح روز تعطیل آخر هفته وحشت دارید. هر هفته کودکان دوازده و هشت ساله شما در حین تماشای تلویزیون با هم بگو مگو و دعوا دارند. شما پیوسته به آن ها اخطار می دهید که از دعوا و مشاجره بپرهیزند. اما در واقع هیچ ابزار مناسب و مؤثری برای پشتیبانی کردن از اخطارهای خود در اختیار ندارید.

دختر پنج ساله شما به تازگی قشقرق به پا می کند. او حتی در منزل دوستان و آشنایان هم این کار را می کند. شما از رفتار او و از معذرت خواهی و توجیه کردن های او خسته شده اید اما برای تغییر دادن او احساس درماندگی می کنید.

در گفته های خود از رویکرد رفتاری یاد کردیم. رویکرد رفتاری در مورد پرورش وتربیت کودکان، برای درک آنان  و کمک کردن به تغییر آن ها بسیار مفید است. و اما رویکرد رفتاری چیست؟ رویکرد رفتاری توسط دانشمند روسی پائولوف که در آزمایشگاه خود مشغول مطالعه بر روی بزاق سگ ها بود پایه گذاری شد و دانشمندان بزرگی مانند: بی اف اسکینر و ثرندایک و ... نظریات خود را در قالب این رویکرد بیان کرده اند. این رویکرد به مهم ترین روش های یادگیری یعنی عادی شدن، شرطی سازی کلاسیک، شرطی سازی کنشگر و حل مسئله اشاره می کند که در روانشناسی بیشتر به شرطی سازی کلاسیک، شرطی سازی کنشگر یا فعال توجه می شود. به طور کلی رویکرد رفتاری می گوید که رفتار خوب و بد هر دو آموخته شده هستند. همچنین این رویکرد اشاره دارد که رفتار می تواند «یادگیری زدایی» شود. یعنی رفتار بدی که آموخته شده است را می توان «خاموش» کرد یعنی از بین برد و رفتار بهتری را جایگزین آن کرد. تربیت رفتاری روش ها، مهارت ها، شیوه ها و راهبردهای آزموده ای را به شما عرضه می کند تا در جهت بهبود رفتار کودک خود، از آنها استفاده کنید.

شما می توانید در مورد کمک به کودک خود جهت تغییر، خوش بین باشید. روش های رفتاری در تغییر تمامی انواع مشکلات رفتاری، بسیار مفید هستند.

مطالعات تحقیقاتی مربوط به کودکان که در ایالات متحده و سایر کشور ها انجام شده اند، 50 تا 90 درصد کاهش را در دامنه متنوعی از مشکلات رفتاری با استفاده از روش های رفتاری نشان می دهند. تمام روش هایی که در این مقالات مطرح می شود، مورد استفاده قرار گرفته است.

در بخش های بعدی مطالب بیشتری را در مورد تربیت کودک و راهبردهای عملی بیان خواهیم کرد. پس با ما همراه باشید و ادامه مقالات را از سایت سیارک دنبال کنید. امید است در پناه خداوند موفق و سربلند باشید و این مقالات راهنمای خوبی برای تربیت کودکانتان باشد.ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...