نظر مردان درمورد زنان ؟ مردان به چه چیزهایی توجه می کنند؟ اولین چیزی که مردان درباره زنان متوجه میشوند چیست ؟ اگر آنها هرگز با شما صحبت نکرده اند و چیزی درباره شخصیت ، خلق و خو و رفتار شما نمی دانند ، پس شما توسط ظاهرتان قضاوت می شوید.
اگرچه این نوع قضاوت سرسری و سطحی به نظر می رسد ، کار زیادی از ما برای تغییر این وضعیت بر نمی آید. در اینجا 10نقص زنانه که مردان دوست دارند و معمولا توجه مردان را بر می انگیزد و در نزد اغلب مردان مهم در نظر گرفته می شود ، ذکر شده است.
جلب توجه مردان با داشتن موهای براق و سالم . زمانی که شما به طور مرتب در ارایشگاه سپری می کنید بی فایده نیست. موهای سالم سلامت کلی شما را به مردان نشان می دهند و ما همیشه سلامتی را جذاب و زیبا می دانیم. موهایتان را بشورید و تمیز ،مرطوب و تغذیه شده نگه دارید. از بالم و نرم کننده برای نرم و خوشبو کردن آنها استفاده کنید.
چشمهای زنان نیز سلاح قدرتمندی است که می تواند توجه هر مردی به دست اورد. چشمهای ما به دیگران درباره ی افکار و احساسات ما می گویند. پنهان کردن اغراض و احساسات واقعا سخت است مگر اینکه عینک افتابی بزنید! ثابت شده است که بیش از 70% مردان هنگامی که با زنان ملاقات می کنند به چشمهای آنها نگاه می کنند. این فقط افسانه ای دیگر است که مردان قفسه سینه و باسن زنان را ارزیابی می کنند. بعلاوه تعریف کردن از چشمهای یک زن هیچ وقت زشت و توهین امیز نیست. برعکس بانوان پاسخ کاملا موافقی به این تعریف می دهند. با این حال قویا توصیه میشود از اظهار نظر درباره ی دیگر قسمتهای بدن به خاطر جلوگیری از سوءتفاهم ، خودداری کنید .
تاثیر لبخند زنان بر مردان
یک لبخند بی ریا و دوستانه هر کسی را جذب می کند. مردها نیز استثنا نیستند. یک فرد خندان ، گرمتر و خوش برخوردتر به نظر می رسد.یک لبخند در واقع علامتی است که به دیگران شادی و رضایت شما نسبت به زندگی و خودتان را نشان می دهد . اگر می خواهید شادمانی و نیک بینی خود را به دیگران نشان دهید بیشتر لبخند بزنید. اگر تعریف و تمجید بیشتری شنیدید ، تعجب نکنید و مطمئن باشید افراد بیشتری را که تمایل به برقراری ارتباط با شما دارند ملاقات خواهید کرد. افراد بشاش باعث می شوند دیگران نیز لبخند بزنند و احساس ارامش کنند ، بنابراین انسآنهای بشاش معمولا توسط افراد دیگر احاطه میشوند.
زنان خوش اندام از نظر مردان، سلیقه ها متفاوت هستند و این موضوع مربوط به اینکه چند پوند وزن حمل می کنید و یا چقدر اضافه وزن دارید نیست. هدف این است که ان را به سمت صحیح ببرید و به بدن خودتان افتخار کنید. اگر شما با اعتماد به نفس هستید ، مردم می توانند آن را ببینند و احساس کنند. منحنی ها به حساب می آیند و اگر شما می خواهید اندامتان را عوض کنید باید به باشگاه بروید. در باشگاه ماهیچه های شما سفت تر خواهند و شما جذابتر به نظر خواهید رسید.
بیشتر زنها به اشتباه تصور می کنند که این قسمت قفسه ی سینه ی آنهاست که توجه مردها را جلب می کند. اگرچه این فقط یک کلیشه است و در واقعیت قفسه ی سینه جزو اولویت های مردان برای قضاوت در مورد زنان نیست. با این وجود ،مردها این بخش از بدن زن را در فهرست چیزهایی قرار می دهند که هنگام ملاقات با زنان به ان توجه می کنند. اگر شما نسبت به شکل سینه های خود احساس رضایت کامل نمی کنید ، ما به شما ورزشهای بلند کردن وزنه را توصیه می کنیم. تعدادی از خانمها حاضرند برای بزرگتر یا کوچکتر کردن پستان های خود جراحی پلاستیک انجام دهند. این نوع از تغییرات افراطی است و هزینه ی زیادی نیز دارد. در واقع نیاز نیست که به این شدت شکل قفسه سینه ی خود را عوض کنید ،زیرا در بیشتر موارد یک لباس زیر مناسب و اندازه می تواند کارساز باشد.
مردم جعلی توسط دیگران رد میشوند. در چیزهایی که می گویید و کارهایی که انجام می دهید خلوص داشته باشید. این موضوع ظاهر شما را نیز شامل میشود. اکستنشن مو یا ناخن و مژه های مصنوعی برای بیشتر مردها یک علامت خاموش کننده است. این تفکر ساده لوحانه را نداشته باشید و فکر نکنید فقط خودتان می دانید چیزهای تقلبی استفاده کرده اید. مردها احمق نیستند و می توانند به اسانی بگویند چه چیزی طبیعی است و چه چیزی تقلبی. ارایش کردن خوب است . با این وجود مواد ارایشی را بیش از حد استفاده نکنید. سایه های کمرنگ و رنگهای روشن همیشه بهتر هستند. آنها باعث میشوند شما جوان و شاداب به نظر برسید. در مورد موهایتان از ماسک ها ،شامپوها و محصولات طراحی شده برای مو با کیفیت بالا استفاده کنید.
احتمالا شما با شنیدن اینکه مردها پاهای خوش فرم ،ساقهای عضلانی و پاهای مرتب با پدیکور خوب را دوست دارند، اصلا متعجب نخواهید شد. پاهای شما در تابستان باید کاملا بی نقص به نظر برسند. اگر شما می دانید که پاهایتان خوب به نظر می رسند ،پس دامن و شلوارک بپوشید. دانشمندان می گویند علت اینکه مردان پاهای کشیده و باریک و باسن خوش فرم را دوست دارند این است که در واقع ان یک علامت نشان دهنده ی باروری زن و زنانگی اوست. مردها همچنین به زانوهای زنها توجه می کنند. از رآنها و پاهای خود به خوبی مراقبت کنید ، از ماساژ بهره ببرید و ژلهای ضد سلولیت یا کرمهایی که پاهای شما را به بهترین شکل نشان می دهند ،استفاده کنید.
پوست بدن شما را از سر تا پا می پوشاند. پوست بزرگترین اندام است و تماما در مورد سلامتی شما می گوید! ایا پوست شما به بهترین شکل به نظر می رسد ؟ ایا شما کاملا از پوست خود راضی هستید یا چیزی وجود دارد که دوست دارید ان را بهبود ببخشید یا تغییر دهید؟ مراقبت شایسته را برای پوست خود انجام دهید. مردها چهره ی شاداب و سالم را بی نهایت جذاب در نظر میگیرند.
قوانین صنعت مد ! نحوه ی لباس پوشیدن شما به دیگران در مورد شیوه ی زندگی و اولویتهایتان می گوید. سبک لباس پوشیدن به مهمی چیزهایی است که در بالا به آنها اشاره شد. اگر بانویی که با یک مرد است به خوبی لباس پوشیده باشد او متوجه میشود. مد و سبک دو چیز کاملا متفاوت هستند و شما باید چیزی برای سبک یا استایل خودتان انتخاب کنید. لباسهای مد روز را نخرید زیرا آنها در عرض چند ماه از مد می افتند. اما سبک و استایل شما تا ابد برایتان باقی خواهد ماند.
یک چیز را به خاطر داشته باشید : مردها رمز و راز را دوست دارند. لباس پوشیدن به شیوه ای که تمام اسرار شما را فاش کند به مردها شانس خیالپردازی نمی دهد. دامنهای کوتاه نسبت به دامن و لباس های بلند کمتر کنجکاوی برانگیز و کمتر هیجان برانگیز هستند. عاقبت ، بانوانی که ترجیح می دهند جین و شلوار بپوشند ، زنانه تر و اشتیاق برانگیز تر به نظر می رسند.
این پست را چگونه میبینید؟ برای شما مفید بود؟ دوست دارید بیشتر با سلیقه مردان آشنا شوید مقاله ی مرد از کدام قسمت بدن زن خوشش میاد را بخوانید.لطفا نظرات خود را با کاربران به اشتراک بگذارید.
ویدا ویدا۱۴۰۰/۱۱/۱۷در برخی فرهنگ ها، سخت ترین تابوها با سینه ها مرتبط است، در برخی دیگر معنای مقدسی دارد
ویدا ویدا۱۴۰۰/۱۱/۱۷ سینه زن اثر خواب آور بر انسانیت دارد. به همین دلیل است که به یک فتیش تجاری بزرگ تبدیل شده است. با کمک آن می توانید همه چیز را بفروشید - از لباس زیر گرفته تا ابزارهای خشن مانند چکش.
ویدا ویدا۱۴۰۰/۱۱/۱۷جراحی کوچک کردن سینه (که باعث کاهش استرس در پشت و ستون فقرات می شود) در کشورهای توسعه یافته حدود 12500 دلار هزینه دارد.
در ادامه بخوانید...معما؛ جهت حرکت اتوبوس را تشخیص دهید.
اتوبوس تصویر پایین به سمت جلو در حرکت است و در حال حرکت با دنده عقب نمی باشد، حال این اتوبوس به نظر شما به سمت چپ یا راست در حرکت است ؟ اتوبوس به کدوم سمت میره
اتوبوس معمای به کدام سمت حرکت می کند
جواب
این اتوبوس به کدام سمت حرکت می کند
↓
↓
↓
↓
↓
↓
↓
برای رسیدن به جواب تست هوش اتوبوس به کدام سمت حرکت می کند باید درب های اتوبوس را مد نظر داشته باشید در این تصویر درب ها دیده نمی شود پس در سمت دیگراتوبوس است
در کشورهایی که ماشینها در سمت راست میرانند، اتوبوس مزبور به سمت چپ در حال حرکت است.
در کشورهایی که ماشینها در سمت چپ میرانند، اتوبوس مزبور به سمت راست در حال حرکت است.
عزت نفس، عالی است. هر چه درمورد خودمان احساس بهتری داشته باشیم، یقینا به همان اندازه موفقتر نیز خواهیم شد. اما از برخی جهات، احتمال دارد افراط کرده باشیم. جنبش عزت نفس دهه های 80 و 90 قرن بیستم میلادی، برنامه ها، تدابیر، درمان ها، استراتژی ها و حتی دوره هایی برای بچه ها، بمنظور ایجاد احساس خوب نسبت به خودشان، طراحی کرد.
عزت نفس به همة مزایای قابل تصور زندگی، مرتبط بود. همة ما بر این باور بودیم که اگر به کودکان گفته شودکه به چه اندازه خاص هستند، آنها نیز به نحوی به بزرگسالانی بسیار موفق، ثروتمند و شاد تبدیل خواهند شد. در حالیکه حقیقت دارد که ارتباطی میان عزت نفس و موفقیت وجود دارد، به نظر میرسد که ما ترتیب این ارتباط را بطور نادرستی متوجه شده ایم. ما، عزت نفس حقیقی را به سبب اینکه موفق هستیم افزایش می دهیم، نه برعکس. موفقیت واقعی، پاداش خود است.
در اوایل دهه 80 قرن بیستم، زمانی که در کالج برای معلم شدن تحصیل می کردم، به من و همتایانم آموخته شده بود که به عدم موفقیت، پاداش دهیم. در بسیاری از کلاسهایمان به ما تعلیم داده شده بود که باید در هر فرصتی تشویق کرده و پاداش دهیم. اگر دانش آموزان در کلاس مشغول انجام یک بازی شوند، معلم باید به هر بازیکن یک جایزه، تنها برای مشارکت در بازی، بدهد. اگر مدرسه یا کلاسی در پایان سال جوایزی اعطا میکند، به ما آموخته شده بود که برای تک تک دانش آموزان جایزه ای تهیه کنیم. همچنین، به ما آموخته شده بود که مجموعه ای از برچسب ها، بدلیجات، و سایر آیتم های سرگرم کننده به بچه ها بدهیم تا درمورد خودشان احساس خوبی داشته باشند. در یکی از کلاس ها، استاد ما را عملا وادار به حفظ فهرستی کامل از سرودهایی که به بچه ها در سنین مختلف کمک به تقویت خاص بودن آنان را می آموخت، کرد.
پاداش دهی به هر چیز ــ که احتمال دارد موفقیت واقعی را دربرداشته یا نداشته باشدــ در واقع، بچه ها (و بزرگسالان) را از انگیزة پیشرفت بی بهره میکند. اگر همه ،بدون در نظر گرفتن تلاش یا موفقیت، به یک اندازه پاداش داده شوند، چه دلیلی دارد که کسی تلاش بیشتری بکند؟ در کوششی برای به حداقل رساندن تاثیرات منفی رقابت، تعداد کثیری از تاثیرات مثبت آن را حذف کرده ایم. بچه ها، نیازمند توازن سالمی از فرصت های موجود برای تلاش، رشد و رقابت برای افزایش انگیزه بجهت موفقیت هستند. انسانهای با انگیزه، علاقة شدیدی به رقابت داشته و می دانند که این رقابت، آنها را قویتر و بهتر می کند.
بعنوان یک مربی، نگرانی های من درخصوص کمبود انگیزه ای که در بچه ها میدیدم، به اندازه ای افزایش یافت که تصمیم بر بنیاد مدرسة خودم گرفتم؛ مدرسه ای که برای القای انگیزه به دانش آموزان طراحی شده است. من از آنها خواستم که شور و اشتیاق برای زندگی داشته و آینده هایی سرشار از هدف و خوشی بسازند. از آنجایی که عاشق هنر بودم و از پتانسیل آن برای هدایت دانش آموزان به راه درست آگاه بودم، آکادمی رنسانس ،مدرسه ای برای هنر، را در سال 2003 تاسیس کردم. در آغاز، ما حتی نسبت به مدارس مستحکم-تر، مشکلات بیشتری با انگیزه داشتیم. دانش آموزان به سبب چنین مسائلی به مدرسة ما می آمدند، بنابراین تقریبا همة آنها کمبود انگیزه داشتند. ما در سالهای آغازین، مطالب کثیری آموختیم و همة آنها را بر برنامة درسی، آموزشی و حمایت اولیا، اعمال کردیم. هدف این کتاب، کمک به شما درجهت به کارگیری این قواعد و تبدیل بچه هایتان به قدرتمندان و تاثیرگذاران آینده است.
ماریا، هنگامی که کلاس ششم بود، در مدرسة ما ثبت نام کرد. او بسیار خجالتی بود و به نظر نمی آمد که علاقه ای به فعالیت چندانی در هیچ زمینه ای داشته باشد. قبل از مراجعه به ما، او به سختی قادر به خواندن بود و علاقة خیلی کمی به مباحث علمی، دوستان یا سایر فعالیت ها داشت.
مادر ماریا ،کیم، بیش از پیش نگران می شد. او میدانست که قابلیت ماریا خیلی زیاد است. زمانی که ماریا کوچکتر بود، کیم می دانست که تا چه اندازه فعالیت فرزندش اهمیت داشت و او را تقریبا در هر کاری دخیل می کرد. از وقتی که ماریا یک کودک نوپا بود، در کلاسهای رقص، اسب سواری، فوتبال و قرارهای بازی و سایر فعالیت های مفرح شرکت کرده بود. به همین دلیل بود که به نظر کیم خیلی عجیب بود که ماریا دیگر علاقة چندانی به هیچ چیز نداشت.
کیم مصمم به اقدام درجهت کمک به ماریا برای کسب مهارتهایی که برای تبدیل به بزرگسالی موفق مورد نیاز بودند، بود. کیم تصمیم گرفت که ماریا را از دوستان قدیمی اش ،که به نظر بی علاقگی مشابهی به زندگی داشتند، دور کند. کیم، او را در مدرسة ما، بدلیل تاکید آن بر روی هنر، ثبت نام کرد. او به خاطر داشت که چگونه چهرة ماریا از شادی برافروخته میشد هنگامی که توتوی خود را به تن می کرد؛ و با خود فکر کرد که اگر بنحوی ماریا بتواند آن جرقه را بیابد، شاید بار دیگر بتواند انگیزه ای که شدیدا به آن برای موفقیت نیاز داشت را ایجاد کند.
ماریا سرکشی کرد. او نمیتوانست باور کند که مادرش بخواهد او را اینگونه از دوستانش در مدرسه دورکند. او حتی بیش از پیش منزوی شد و هر روز فرستادن او به مدرسه، جدالی بود.
در آکادمی رنسانس، ماریا باید باله را انتخاب میکرد. او از معلم رقصش متنفر بود و فکر میکرد درسهایش خسته کننده، دشوار و بی معنی بودند. یک روز، معلم ماریا را مجبور به اجرای دوباره و دوبارة یک گام، در مقابل همة بچه ها کرد. ماریا تحقیر شده بود. او به خانه رفت و کنار مادرش گریه کرد و قسم خورد که هرگز دوباره بازنمیگردد. (درحقیقت، ماریا مدام مخفیانه به دستشویی میرفت تا با گوشی به مادرش زنگ بزند و گله کند، کیم روزانه دو یا سه تماس از دخترش دریافت میکرد.)
در این برهه، کیم نگران بود که اشتباه وحشتناکی کرده باشد. حالا فرزندش ،بیش از هرچیزی، خجالت زده شده بود. کیم، با تصور اینکه احتمالا بهترین کار این بود که ماریا به کلاس دیگری منتقل شود، تصمیم گرفت تا همراه با ماریا به مدرسه مراجعه کرده و با معلم رقص و مدیر صحبت کند.
در آن جلسة ملاقات، معلم توضیح داد که او بر این باور است که ماریا استعداد زیادی دارد و او را تحت فشار می گذارد چون میداند که ماریا میتواند واقعا خوب باشد. درعین حال، مدیر گفت که ماریا باید تا پایان نیمسال در کلاس بماند. ماریا نمیدانست که با این شرایط چه میتواند بکند. در گذشته، وقتی مادرش شکایت میکرد، مدرسه تسلیم میشد و قول میداد که معلمان خیلی بدخلقی نکنند یا تنها او را به کلاس معلمی دیگر منتقل می کردند. اما این شرایط، به نوعی متفاوت بود. به نظر می رسید که معلم رقص میخواست ماریا را مجبور به انجام کارهایی که فکر میکرد توانایی آنها را دارد، کند. ماریا و مادرش توافق کردند که او در مدرسه بماند حتی اگر به این معنا بود که مجبور به ماندن در کلاس رقص باشد. طولی نکشید که پایان نیمسال فرا رسید و کلاس رقص مشغول اجرا در یک نمایش مدرسه ای بود. ماریا بهترین دانش آموز رقص روی صحنه نبود، اما به اندازة کافی خوب بود او همه چیز را آموخته و گامهایش را بدرستی اجرا کرد. او مرتکب چند اشتباه شد اما به قدری آنها را خوب پنهان کرد که هیچکدام از حضار متوجه نشد. او بخاطر داشت که سرش را بالا نگه دارد و دستانش را به حالت مناسبی نگه دارد. او خیلی احساس موفقیت می کرد. ماریا تصمیم گرفت که نیمسال بعدی را در مدرسه ــ و کلاس رقص بماند.
زمان گذشت و ماریا در سایر زمینه ها نیز به موفقیت دست یافت. او شروع به صحبت درمورد رفتن به دانشگاه و یافتن شغل پاره وقت کرد. حال، مادرش نمیتوانست مانع او شود. ماریا میخواست چیزهای جدید را تجربه کند و جاهای جدید را بازدید کند. او دیگر آن دختر خجالتی و وحشت زدة سابق نبود. او آموخت که لذت پاداش را به تاخیر اندازد، کمتر به مادرش وابسته باشد و تنها برای پیشرفت واقعی پاداش بگیرد. ماریا، در خود انگیزه ایجاد کرده بود و از آن برای زندگی به بهترین نحو ممکن استفاده می کرد.
به عبارت ساده، انگیزه همان نیاز یا تمایل به موفقیت است. افرادی که دارای سطوح بالایی از انگیزه هستند، خطرها را مدیریت کرده و موانع را در جستجوی یک هدف معین، پشت سر خواهند گذاشت. آنها به درک مهمترین هدف در زندگی ، در بازة زمانی داده شده خواهند رسید و بر آن تمرکز کرده و با یک هدف خاص و تمرکزی لیزر مانند، پیش خواهند رفت. انگیزه، عاملی است که افراد با موفقیت زیاد را از آنان که موفقیت های کمتری دارند، تفکیک می کند.
آیا فرزند شما، انگیزة موردنیاز زندگی را دارد؟ به خواندن ادامه دهید و نحوة ایجاد انگیزه در فرزند خود را بیاموزید. ادامه مقاله در پست های آینده
در سیارک بخوانیم:
بزرگترین و مهمترین وظایفی که یک مرد در طول زندگی خود به عهده می گیرد، طی هجده سالی که وظیفه بزرگ کردن کودکی را به عهده می گیرد، بر سر راهش قرار گرفته و نیز چالش های زیادی را در این چند سال تجربه خواهد کرد. دشواری هایی که بر سر راه مردان در این راه قرار می گیرد تنها محدود به تصمیم هایی که باید بگیرند، فشار هایی که به عنوان پدر خانواده باید تحمل کنند و شرایطی که باید با توجه کامل مورد بررسی قرار دهند نمی شود و بنا به شرایط به خصوص و منحصر به فرد هر خانواده ممکن است این وظایف و تصمیمات تغییر کنند و به شرایط بسیار متفاوتی وابسته هستند.
فرزند هر خانواده دارای شخصیت منحصر به فردی است
و این مسئله در خصوص پدر خانواده نیز صدق می کند. مردانی هستند که در انجام وظایف خود به عنوان یک پدر، ممکن است جدی باشند یا شوخ طبع و خوشحال، ممکن است سخت گیر باشند یا آزادی عمل زیادی در اختیار فرزند خود قرار دهند و بسته به شرایط شخصیت او متفاوت خواهد بود. یک پدر خوب باید همانند یک مربی عمل کرده و در عین حال کاملاً حواس خود را متمرکز فرزندش کند. باید گاهی فرزند خود را نصیحت کند و در عین حال رفتاری همانند یک معلم خوب و مهربان با او داشته باشد. باید دوست خوبی برای فرزند خود باشد. هر مردی که وظیفه بزرگ کردن یک فرزند را به عهده می گیرد باید این نکته را به خاطر داشته باشد که فرزندش در درجه اول یک انسان است و باید به عقاید او احترام بگذارد و با مهربانی مسیر درست را به فرزندش نشان دهد و رفتار زورگویانه چیزی نیست که از آن فرزند یک انسان موفق بسازد.
سؤالی که برای بسیاری پیش خواهد آمد و مطمئناً از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است شاید این باشد که چگونه می توان بدل به پدری شد که بتواند بر تمام دشواری ها و چالش هایی که در این مسیر بر سر راهش قرار خواهد گرفت فائق آید و در عین داشتن نظم و انضباط کامل، بتواند با کودک خود رفتاری آموزنده و خوب داشته باشد و در بلند مدت، به بهترین نحو ممکن فرزند خود را بزرگ کرده و در خاطر آن ها تا ابد نقشی از یک پدر خوب و مهربان به جای بگذارد؟
این نکته را به خاطر داشته باشید که برای تغییر نیازی به زیر و رو کردن شخصیت نیست و نیز نیازی نیست به این فکر کرد که چگونه می توان در فلسفه خانواده تغییراتی اساسی ایجاد کرد که در نهایت باعث پیشرفت و بهبود اوضاع کودکان شود. مسئله این است که تغییرات بزرگ، به مرور زمان و با اصلاحات بسیار کوچک و جزئی حاصل خواهد شد.
باید یاد گرفت که به کودک و فرزند خود مسائل مختلفی که مناسب سنش است یاد دهیم، او را سرگرم کنیم و گاهی نیز او را به چالش بکشیم. این را باید به خاطر داشته باشم که ذهن یک کودک از لحاظ سنی در آماده ترین شرایط برای پذیرش نکات مختلف است و هر چیزی که به او می گویید بخشی از تصویر بزرگتری خواهد شد که در آینده از شخصیت کودک شما به عنوان یک فرد بالغ ترسیم خواهد شد. کاترین پیرلمن، دارای مدرک دکتری در زمنیه مشاوره خانواده و استادیار دانشگاه کالیفرنیای آمریکا در این خصوص عنوان می کند: «این لحظات کوچک و تجربه های کوتاه هستند که برای کودکان از اهمیت ویژه ای برخوردار است و آنها به تجربه های بزرگ و عجیب و غریب نیازی ندارند.
کودکان بیش از هرچیز دیگری به رابطه ای عمیق با افراد بالغی احتیاج دارند که با تمام وجودشان برای آن ها وقت گذاشته و هیچ چیزی در دنیا به اندازه کودکشان برای آن ها اهمیت نداشته باشد. در حقیقت بنا به صحبت های کاترین، زمانی که کودک از سمت افراد بالغ توجه دریافت می کند، خوشحال تر از همیشه خواهد بود.
در این مقاله قصد داریم شما را با راهکارهایی آشنا کنیم که به عنوان یک پدر می توانید به کار گرفته و به واسطه آن ها تبدیل به پدری مسئولیت پذیر و مهربان شوید. با سیارک همراه باشید.
بنا به تحقیقات صورت گرفته در یک مرکز تحقیقاتی، چیزی حدود چهل و هشت درصد پدران عنوان کرده اند که فرصت کافی برای صحبت کردن و وقت گذراندن با کودکان خود کنار نمی گذارند. این نتیجه بسیار نگران کننده است و به همین خاطر است که در حال حاضر این که موبایل خود را در زمانی که با کودکان هستیم کنار بگذاریم، بیشتر از همیشه اهمیت پیدا می کند. کاترین پیرلمن در این خصوص عنوان کرد: «در حال حاضر کمتر پیش می آید که پدری، زمانی که کنار فرزندش است، موبایل خود را کنار بگذارد و همه حواسش را به کودک خود دهد. این را باید بدانیم که حتی لحظه ای بی توجهی به کودکان، باعث ایجاد شکافی عمیق در رابطه میان پدر و فرزند خواهد شد، چه برسد به این که به طور مداوم این اتفاق ادامه داشته باشد.». بنابر این زمانی که کنار فرزند خود هستیم باید موبایل خود را کنار بگذاریم. پیامی که از طریق این حرکت به کودک منتقل می شود این است که ذهن و چشم شما کاملاً متوجه او است و هیچ چیزی مهمتر از او برای شما وجود ندارد.
بلند بلند حرف بزنید، با خودتان حرف بزنید، با کودکان حرف بزنید و به هر روشی که ترجیح می دهید، صدای خود را به گوش آن ها برسانید. خواندن کتاب هم می تواند فکر بسیار خوبی باشد. حتی زمانی که هنوز کودک قادر به دریافت پیام از طریق صحبت کردن نباشد و عملاً متوجه صحبت های شما نباشد، صحبت کردن شما بر روی مغز آن ها تأثیر مثبتی خواهد داشت. تحقیقاتی در این خصوص صورت گرفته است و نتایج آن حاکی از آن است که صحبت کردن پدر، تأثیر بیشتری در شکل گیری واژگانی که کودک در خاطر خود خواهد داشت، می گذارد و با صحبت کردن می توان خوب صحبت کردن را در سال های پیش روی فرزند تضمین کرد.
بسیاری از والدین، زمانی که کودک هنوز شیرخواره است و در گهواره می خوابد، اگر گریه کند، کودک را به حال خود رها می کنند تا یاد بگیرد که گریه کردن فایده ای ندارد و خودش باید راه چاره ای پیدا کند و به گونه ای آرام شود. این در حقیقت تکنیکی است که در بسیاری از مواقع جواب می دهد و زمانی که کودک بزرگ تر می شود هم می توان از همین تکنیک استفاده کرد، البته با توجه به تغییر شرایط باید تغییراتی در چگونگی پیاده سازی آن صورت داده شود. در ادامه بیشتر در این خصوص توضیح خواهیم داد. زمانی که کودک از دست شما عصبانی و ناراحت می شود (زمانی که کمی سنش بالا می رود) و برای مثال از این گلایه می کند که شما به عنوان پدر این اجازه را به او نمی دهید که شلوار جین پاره یا طرح دار بپوشد، دو راه در مقابل شما خواهد بود، اول این که شروع به دعوا کردن و بحث کردن با کودک خود کرده و بگویید که اجازه این کار را نخواهید داد و روش دوم این است که برای مدتی کوتاه توجهی به صحبت های او نکنید و کنار بکشید. این مورد دوم همانند همان تکنیک قدیمی رها کردن کودک برای گریه کردن است و به نظر راهکار بهتری در چنین موقعیتی است. جیسون گرینی، مشاور خانواده در این خصوص پیشنهاد می کند: «زمانی که احساس کلافگی می کنید، بهتر است برای چند دقیقه اتاقی که کودک در آن است را ترک کنید. این گونه انرژی بیشتری خواهید داشت و با منطق بیشتری می توانید تصمیم بگیرید. مرد ها به طور کلی علاقه دارند که از خود دفاع کنند و زمانی که صحبت و مشکلی پیش می آید، به این سادگی ها کنار نخواهند کشید. اما اگر این راهکار را استفاده کنید، نتیجه بهتری خواهید گرفت.». علاوه بر این رفتار آرام و متین پدر در چنین موقعیتی، باعث می شود آزردگی های قبلی کودک نیز کمرنگ تر شوند. تحقیقاتی که در انگلیس صورت گرفته نشان می دهد پدران آرام، کودکان با هوش تری به نسبت سایرین دارند.
از همان روز اول باید تمام وظایفی که به عنوان یک پدر بر عهده شما خواهد بود را با تمام وجود پذیرا باشید و در انجام آن ها کوتاهی نکنید. از عوض کردن پوشک بچه در مواقع ضروری گرفته تا کارهای مهمتری چون تصمیماتی که باید برای آینده کودک خود بگیرید. تحقیقاتی در انگلیس در این خصوص صورت گرفته است و نتایج این تحقیقات نشان می دهد، زمانی که پدر در به عهده گرفتن وظایف خود به عنوان سرپرست کودک، با اعتماد به نفس بیشتری رفتار کند (به خصوص در سال های اولیه که کودک به دنیا آمده است و هنوز سنش کم است)، در نهایت کودکان زمانی که پا به دوره جوانی خود می گذارند، مشکلات رفتاری کمتری در آن ها مشاهده خواهد شد.
البته کسی منکر این مسئله نمی شود که صحبت کردن در خصوص مسائل و مشکلات مربوط به کار با شریک زندگی تان، کار شایسته ای است که هم شما را آرام تر خواهد کرد و هم ممکن است پیشنهاد خوبی از سمت او دریافت کنید که برای تان چاره ساز باشد، اما اگر هر شب سر میز شام برای مثال، شروع به صحبت کردن در خصوص کسانی کنید که وظایف خود را درست انجام نداده اند و...، آن هم زمانی که کودک کنار شما است، نتایج خوبی به همراه نخواهد داشت. در حقیقت شما با این کار به کودک خود یاد می دهید که از کار کردن بیزار شود و آن را به عنوان فعالیت نا شایستی تشخیص دهد. این درحالی است که اگر با کودک خود و زمانی که کنار شما است، از آن دسته فعالیت ها و کارهایی بگویید که بسیار مایل به انجام دادنشان هستید و از انجامشان لذت می برید، در نهایت تأثیری بر فرزند خود خواهید گذاشت که هر پدر و مادری آرزوی آن را دارد؛ این گونه به کودک خود، به طور غیر مستقیم البته، یاد می دهید که به دنبال آن کاری بگردند که به انجام دادنش علاقه مند خواهند بود و با تمام وجود، انرژی و تمرکز خود را صرف موفقیت در آن کار کنند.
بر خلاف بیشتر جنبه های زندگی ما که برای خود به وجود آورده ایم و انتظاری به وجود آمده است که در هر عرصه ای یک برنده و یک بازنده حتماً باید وجود داشته باشد (برای مثال در سیاست و در ورزش این گونه است)، بازی کردن با کودکان کم سن و سال، صرفاً نباید یک نتیجه مشخص این چنینی داشته باشد. این به این معنی است که حتماً لازم نیست که به نتیجه دقت کرده و روی کاغذی ثبت کنیم که چند چند هستیم. با در پیش گرفتن این روند به مرور زمان فضای بیشتری برای بازی در نظر خواهیم گرفت و هر چه بیشتر این گونه رفتار می کنیم، آزادی عمل بیشتری در بازی با کودکان خواهیم داشت و بازی های بهتر و مؤثر تر و حتی گاهی خلاقانه تری انجام خواهیم داد، چرا که دیگر بازی کردن ما با کودکان محدود به نتیجه و امتیاز و مسائلی این چنینی نخواهد بود و در واقع همین عدم محدودیت است که در نهایت باعث این اتفاق می شود. تحقیقاتی در این خصوص صورت گرفته است و بنا به نتایج به دست آمده از این تحقیقات، پدرانی که با کودکان خود این گونه بازی می کنند و بازی برایشان محدود به قوانین و نتایج نخواهد بود، در نهایت با مشکلات رفتاری کمتری در شخصیت کودک مواجه خواهند شد.ترجمه itrans.ir
این مقاله ادامه دارد...