نگاهی به فیلم حاشیه اقیانوس آرام ساخته گیرمو دلتورو
رضا عزتپوردر۱۴۰۳/۲/۱۸در ایام تعطیلات هستیم و احتمالا اکثر شما فرصت کافی برای دیدن فیلم دارید. هر چند که در این روزها تلویزیون خودمان در شبکه های مختلف فیلمهای سینمایی نسبتا به روزی را با دوبله های با کیفیت پخش میکند ولی احتمال اینکه زمان پخش این فیلمها با برنامه دید و بازدید نوروزی تداخل داشته باشد، وجود دارد لذا ما در سیارک سعی میکنیم در این ایام در بخش سینمای جهان فعالتر از همیشه ظاهر شویم.
خوب حتما اطلاع دارید که این روزها در سینماهای آمریکا و دنیا شاهد اکران قسمت دوم فیلم حاشیه اقیانوس آرام هستیم که این قسمت یک پسوند هم دارد، "حاشیه اقیانوس آرام : طغیان" ادامه داستان فیلمی با همین نام بدون پسوند طغیان است یعنی pacific rim " حاشیه اقیانوس آرام "، که در سال 2013 اکران شد. خوب به بهانه اکران قسمت دوم این فیلم امروز نگاهی اجمالی به فیلم حاشیه اقیانوس آرام خواهیم داشت و به تمام دوستداران سینمای علمی تخیلی و فیلمهای بلاک باستری توصیه میکنم این فیلم را در لیست فیلمهایی که قصد دارند در ایام نوروز ببینند قرار دهند. با توجه به اینکه ظرف یک یا دو ماه آینده نسخه با کیفیت فیلم جدید قابل دسترس خواهد بود بد نیست که هم با قسمت اول آشنا شویم و هم آماده دیدن قسمت دوم باشیم.
در ابتدا و پیش از اینکه داستان فیلم را لو دهیم و به نوعی موجبات اسپویل فیلم را فراهم کنیم به بیان کلیات میپردازیم :
حاشیه اقیانوس آرام یک فیلم بلاک باستری خوش ساخت است که به شدت روی جلوه های ویژه که اتفاقاً از ملزومات اصلی این فیلمهاست، تمرکز کرده است. کارگردان فیلم هم کسی نیست جز جناب گیرمو دل تورو (تاکید میکنم که تلفظ صحیح اسم ایشان گیرمو است و نه گیلِرمو) که معرف حضورتان هست و آخرین ساخته ایشان یعنی "به شکل آب " اسکار بهترین کارگردانی را برایش به ارمغان آورد و ما در سیارک هم نقد مفصلی
بر آن فیلم که به نوعی شاهکار دلتورو در کارنامه سینماییاش بود نوشتیم.
حاشیه اقیانوس آرام هرگز در حد و اندازه های به شکل آب نیست که البته این دو فیلم شاید صرفا در مقوله فیلمهای تخیلی وجه اشتراکاتی داشته باشند وگرنه تفاوت ژانر فانتزی قصه گو با علمی تخیلی بلاک باستری زمین تا آسمان است..دل تورو در کارنامه خود فیلمهایی مثل پسر جهنمی یک و دو، هزارتوی پن و به شکل آب را دارد و از این حیث کارگردان خوشنامی است.
گیرمو دل تورو فیلم حاشیه اقیانوس آرام را بر اساس یک انیمه ژاپنی که در کودکی دیده بود ساخته است و همانطور که قبلا در نقد به شکل آب نوشتیم آن فیلم را هم با الهام از فیلم هیولایی از اعماق جنگل که در کودکی دیده بود میسازد به هر حال اینکه شخصی تا این حد به رویاهای دوران بچگیاش وفادار بماند قابل تحسین است و انگار ما باید منتظر بازسازی دیگر فیلمهایی که جناب دلتورو در کودکی دیده است هم باشیم.
فیلم حاشیه اقیانوس آرام درست مثل بقیه آثار بلاک باستری چندان به فیلنامه و قصه خاصی احتیاج ندارد و بیشتر جنبه بصری سینما در این فیلمها بولد میشود ولی این موضوع دلیل نمیشود که حاشیه اقیاندس آرام فیلم نازلی باشد. به هر حال کارگردان مطرحی مثل دل تورو با اصول قصه گویی در سینما آشناست و به همین خاطر علیرغم تکراری بودن ایده و کلیشهای بودن مضمون داستان (حمله هیولاها به کره زمین و دفاع جانانه مردمان کره زمین) نه تنها هیچگاه خط سیر اصلی قصه دچار سردرگمی نمیشود بلکه گیرمو در جزییات فیلم هم دست به نوآوریهای خلاقانه ای هم میزند. که در ادامه نقد به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
اصولا بلاک باستر به فیلمهای پرهزینه و پررنگ و لعاب اطلاق میشود که باید پرفروش هم باشند. لذا فیلم 200 میلیون دلاری حاشیه اقیانوس آرام تمام و کمال در این مقوله جای میگیرد. خالی از لطف نیست که بدانید طرح اولیه ای که گیرمو دلتورو برای داستان فیلم به کمپانی برادران وارنر ارائه داد به شدت به انیمه ژاپنی و فضای آسیای شرقی وفادار بود ولی از سوی کمپانی رد شد و لذا با ایجاد تغییراتی در قصه و آداپته کردن آن بر اساس معیارهای هالیوود مورد قبول واقع شد. دلتورو در ساخت فیلم به خصوص در بخش جلوه های ویژه آنچنان دقتی به خرج داد و چنان فضای طبیعی خلق کرد که وقتی برای اولین بار تصاویر صحنه هایی از فیلم و تبلیغات آن پخش شد طرفداران فیلمهای اکشن بدجوری مشتاق دیدن فیلم شدند و با توجه به فضای کلی فیلم که مشابه سری فیلمهای ترانسفورمرز بود، علاقمندان به سینما در فضای مجازی شروع به مقایسه جلوه های ویژه آن و خصوصا رباتهای غولپیکر فیلم با آتوباتهای ترانسفورمرها کردن که اکثرا هم معتقد بودند که حاشیه اقیانوس آرام موفق تر عمل کرده است و بعد از اکران فیلم هم متوجه شدند که پربیراه نگفته بودند.
خطر اسپویل: در ادامه این متن بخشهایی از داستان فیلم را لو خواهد داد.
حاشیه اقیانوس آرام در آینده رخ خواهد داد، زمانیکه هیولاهای غول آسایی که قبلا نمونه آنها را از حیث بزرگی در هالیوود ندیده بودیم به زمین حمله میکنند. فارغ از بحث اندازه هیولاها اولین نوآوری دلتورو (یا انیمه ژاپنی اصلی) در این فیلم این است که بر خلاف همیشه که موجودات مهاجم از آسمان به زمین حمله میکنند اینبار حمله از درون زمین و در شکافی در عمق اقیانوس آرام رخ میدهد، جاییکه تبدیل به دروازه ای اتصال دنیاها شده است.
فیلم در یکی دو دقیقه ابتدایی هم داستان کلی را تعریف میکند و هم اینکه با نشان دادن چند صحنه جذاب تماشاگر را شیفته دیدن هیولاها و رباتها میکند.
هیولاها حمله میکنند ( در فیلم از یک اصطلاح ژاپنی به نام کایجو به معنی غول برای معرفی هیولاها استفاده میشود) آدمها را میکشند، آدمها یک سلاح جدید میسازند، رباتی غول پیکر که از طریق ارتباط ذهنی با خلبانش کنترل میشود (از یک اصطلاح آلمانی به نام ییگر به معنی شکارچی برای معرفی رباتها استفاده میشود) ربات آنقدر بزرگ است که تنهایی نمیشود کنترلش کرد پس انسانها تصمیم میگیرند که از سیستم هدایت دوگانه استفاده کنند، دو خلبان که با هم ارتباط ذهنی دارند به ربات وصل میشوند و تبدیل به یک سلاح مرگبار میشوند و دخل هیولاها را میآورند!
خوب فیلم تمام شد؟ راستش میشد همینجا تمامش کرد! یعنی قصه اینقدر ساده و بدون پیچش و تا حد زیادی احمقانه است. اما خوب تا اینجا فقط سه دقیقه از فیلم را دیدهایم برای دو ساعت و هفت دقیقه بعدی باید یک انگیزه یا یک قلاب داستانی ایجاد کنیم
خوب هیولاهای هوشمند که در طول زمان آپدیت میشوند و تکامل پیدا میکنند چطور است؟
به همین سادگی، کایجوها قوی تر میشوند، بهترین هدایتگر ییگرها دو برادر دوقلو هستند که یک کایجو در آلاسکا یکی از این دو برادر را میکشد و در ادامه هر چه می بینیم اکشن است و اکشن و جلوه های ویژه، منتها از نوع بسیار با کیفیت.
اولا اگر خاطرتان باشد در ترانسفورمرز(مایکل بی) گاهی اوقات دو طرف دعوا که هر دو ربات بودند آنچنان در هم می پیچیدند که اصلا نمیفهمیدیم کدام یک دارد آن یکی را میزند اما در اینجا طرف بد ماجرا یعنی کایجوها ترکیبی از گودزیلا و دایناسورهای پرنده و ماترا(دشمن گودزیلا) هستند که تشخیصشان در کنار یک ربات اصلا کار سختی نیست.
همین موضوع باعث میشود که نبردهای بزرگ فیلم به جای اینکه مثل ترانسفورمز گیجکننده باشند، جذاب و دیدنی شوند.دیالوگهای فیلم سراسر کلیشه و شعار هستند و گاهی حال بهم زن میشوند. مثلا : پایان دنیا نزدیک است میخوایی اینجا بمیری یا در صحنه نبرد! این دیالوگ رو حداقل درصدها فیلم دیگر شنیدهایم.
راستش را بخواهید اگر تعداد زیادی از دیالوگهای فیلم را نشنوید اصلا چیزی از روند قصه را از دست نخواهید داد. به هر حال در یک فیلم بلاکباستری شاید روابط بین شخصیتها، در مرحله آخر اهمیت باشد هر چند استثناهایی هم در این زمینه وجود دارند.
بازیگران فیلم چندان شناخته شده نیستند معروفترین آنها ادریس آلبا است که او هم در نقش فرعی بازی میکند. منتها آن چیزی که از آنها انتظار میرود را انجام دادهاند، هر چند بازیگران نقش اصلی فیلم نه انسانها که ییگرها و کایجوها هستند که آنها هم به لطی جلوههای ویژه فیلم به بهترین شکل ممکن از عهده انجام وظایفشان بر آمدهاند. در واقع فیلم از لحاظ ایجاد صحنه های cgi آنچنان غنی و جذاب است که اکشن فیلم بسیار پرکشش و زیبا شده است به گونهای که تماشاگر لحظهای از تماشای صحنه های فیلم غافل نمیشود و نه تنها دچار رخوت و سردی نمیشود بلکه آدرنالین ترشح شده لحظه به لحظه بیشتر میشود، به لطف کارگردانی خوب گیرمو دلتورو یک ایده تکراری و یک داستان کلیشهای آنچنان رنگ و لعاب نویی به خود گرفته است که گمان میبریم اولین بار است چنین فیلمی را میبینیم.
واقعیت این است که حاشیه اقیانوس آرام اکشن خارقالعاده و جذابی است که دیدنش را به تمام علاقه مندان این ژانر توصیه میکنم. داستان فیلم با اینکه خیلی ساده و ابتدایی بیان شده است و البته عاری از ایراد و مشکل هم نیست ولی رعایت اصول ساده قصهگویی توسط کارگردان و همچنین کادو کردن فیلنامه نسبتا ضعیف آن با کاغذ کادوی بسیار با کیفیت و جذاب (جلوه های ویژه)، باعث شده است که متوجه این ایرادهای اساسی و بزرگ نشویم و یا به آنها اهمیتی ندهیم. راستش حدس زدن ماجرای فیلم اصلا کار دشواری نیست پس چیزی که باعث میشود که تماشاچی این دوساعت را به تماشای حاشیه اقیانوس آرام بنشیند نه دیدن پایان قصه، بلکه نحوه گویش داستان است. وگرنه همه میدانند که عاقبت این انسانها هستند که بر هیولاَ فائق میآیند و پیروز نبرد خیر و شر نهایی خواهند بود.
سالهاست که سینمای هالیوود با همین ترفند از سادهترین فیلنامهها و بی سر و ته ترین قصهها فیلمهایی دیدنی و البته پرفروش میسازد و متاسفانه سینمای کشورما به رغم وجود قصههای پربار ادبی در هر ژانری از ساختن یک فیلم جذاب بدین شکل عاجز است. و اینگونه میشود که یک انیمه ژاپنی دستمایه ساخت فیلمهای بلاک باستری قرار میگیرد ولی داستانهای حماسی و غنی شاهنامه ما همچنان باید در حد نقاشیهای مینیاتوری و انیمیشنهای بی کیفیت داخلی درجا بزنند. هر چند در سالهای اخیر پیشرفتهایی در زمینه ساخت انیمیشن در داخل کشورمان دیده شده است به عنوان مثال انیمیشن رستم و سهراب و یا شاهزاده روم کارهای قابل تحسینی هستند ولی خوب تا قله مقصود فرسخها فاصله دارند. تصورش را بکنید یکی از همین داستانهای پربار شاهنامه با امکانات بی نظیر هالیوود و علم و تجربه امثال دلتورو میتواند آثاری به مراتب تاثیرگذارتر از ارباب حلقهها و هری پاترها خلق کند.
لازم به ذکر است که موسیقی فیلم کار رامین جوادی است. آهنگساز ایرانی الاصلی که حالا دیگر یک نام شناخته شده در صنعت فیلمسازی جهان است. ایرانیهای موفق بسیاری را میتوان نام برد که برای مدتی در هالیوود خوش درخشیدهاند و باعث افتخار کشورشان شدهاند، در این بین میتوان از داریوش خنجی نام برد که فیلمبرداری خارقالعادهاش در فیلم بی نظیر هفت (دیوید فینچر) هنوز هم زبانزد خاص و عام است اما الحق و الانصاف هیچکدامشان از حیث تعداد و بزرگی کارهایشان به رامین جوادی عزیز نمیرسند.
رامین جوادی آهنگساز
رامین جوادی را خیلی ها با آهنگسازی سریال دیدنی فرار از زندان شناختند و در ادامه شاهکار بی بدیلش را در سریال بازی تاج و تخت همه دنیا تحسین کردند(برنده جایزه گرمی). در کارنامه جوادی آهنگسازی فیلمهای مثل مرد آهنی 2008(برنده جایزه گرمی) تیغ، وارکرافت، دیوار بزرگ، فصل شکار1و2، ناگفتههای دراکولا، برخورد تایتان ها و چندین و چند فیلم دیگر دیده میشود. او به جز دو سریالی که نام بردیم برای سریال تحسین شده دنیای غرب یا وست ورلد و فلش فوروارد و مظنون هم موسیقی متن را کار کرده است. در فیلم حاشیه اقیانوس آرام موسیقی حماسی و زیبایی که میشنوید هم کار رامین جوادی است. ترجمه itrans.ir
نظرات
رضا عزتپور۱۳۹۷/۱/۸نام فیلمی که دلتورو در کودکی دیده بود و به نوعی الهام بخش او در ساخت فیلم "به شکل آب" و شخصیت مرد دوزیست قرار گرفت "موجودی از باتلاق سیاه" بود که به اشتباه هیولایی از اعماق جنگل درج شده است. بدینوسیله ضمن اصلاح از کلیه خوانندگان سیارک عذرخواهی میکنم.
در ادامه بخوانید...