داستان دوقلو های سیامی ، که یکی از آنها مادر شد
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸
بارداری برای دو نفر : داستان دوقلو های سیامی ، که یکی از آنها مادر شد
خواهران بلاژک دوقلوی سیامی متولد شدند - در قرن نوزدهم ، چنین اتفاقی مردم را شوکه می کرد. مادر دختران به جادوگر محلی روی آورد ، جادوگر محلی شیر دادن به آنها را ممنوع کرد! اما از آنجایی که پس از هشت روز گرسنگی ، دوقلو ها زنده مانده و کاملاً سالم بودند ، تصمیم بر این شد که آنها از بالا برای خانواده فرستاده شده اند. ما به شما خواهیم گفت که سرنوشت روزا و جوزفا چگونه توسعه یافت.
بلاژها یک خانواده معمولی بودند که درآمد کمی داشتند. آنها در قرن نوزدهم در منطقه تاریخی اروپای مرکزی - بوهمیا (جمهوری چک فعلی ) زندگی می کردند.زیاد کار می کردند و کارهای خانه را انجام می دادند. بلاژها یک دختر تربیت کردند که واقعاً یک حامی و پشتیبان از پدر و مادر بود. این دختر از سلامتی خوبی برخوردار بود ، بنابراین اغلب بعضی از امور مادرش را بر عهده می گرفت.
در سال 1877 ، یک واقعه شاد در خانواده بلاژک رخ داد: این زن و شوهر در انتظار فرزند دوم خود بودند. بارداری به خوبی پیش رفت ، مادر از سلامتی خود شکایت نکرد ، او زندگی عادی داشت. تنها چیزی که او را نگران کرد اندازه شکم بود که بسیار بزرگتر از بارداری قبلی بود.
انقباضات از 20 ژانویه 1878 آغاز شد. چند ساعت بعد ، روزا و همراه او جوزفا ظاهر شدند. دختران به معنای واقعی کلمه در هم آمیخته به دنیا آمدند. هیچ کس انتظار نداشت.
در مورد دوقلو های سیامی چه می دانیم
پزشکان به سرعت دریافتند که دوقلو های یکسان در طول دوره جنینی به طور کامل از هم جدا نمی شوند. اما اگر پزشکان قبلی شرایط رشد بافتهای نرم در کودکان را ثبت می کردند ، این یک مورد خاص بود - دوقلو ها همراه با استخوان رشد می کردند. آنها از ناحیه مهره نهم و استخوان لگن یک رباط غضروفی در نزدیکی ستون فقرات بهم آمیخته بودند. در این حالت تمام اعضای حیاتی از هم جدا می شدند.
خواهران بلاژک در کودکی. عکس: مجموعه هولتون
بلاژها شوکه شدند. آنها نمی فهمیدند که چگونه این اتفاق می افتد. علاوه بر این ، دختر دیگر آنها کاملا سالم به دنیا آمد.چند روز پس از زایمان ، مادر رزی و جوزفا تصمیم گرفتند از یک جادوگر محلی کمک بگیرند. او می خواست بداند که چرا این اتفاق افتاده و در مورد آن چه باید کرد. پزشک جادوگر به مادر توصیه کرد که به مدت هشت روز به دختران غذا ندهد و وضعیت سلامتی آنها را بررسی کند.
طبق یکی از نسخه ها ، دختران هشت روز را بدون آب و غذا سپری کردند و هنوز هم توانستند زنده بمانند. سپس جادوگر ، روزا و جوزفا را معجزه ای از بالا فرستاده شده است عنوان کرد. وی به همسران بلاژک توصیه کرد که از دخترانشان محافظت کنند. روایتی دیگر می گوید والدین نتوانستند گرسنگی فرزندان خود را برای مدت طولانی تحمل کنند. آنها بعد از دو روز این ممنوعیت را شکستند و تصمیم گرفتند از دختران محافظت کنند ، مهم نیست چه هزینه ای برای آنها خواهد داشت.
رهبر و ساکت
این دختران بصورت کودکانی سالم بزرگ شدند که دوست داشتند با خواهر بزرگشان بازی کنند ، اوقات خود را با والدین خود بگذرانند .شخصیت خواهران بسیار متفاوت بود. رزی بلند ، با نشاط ، فعال و شوخ طبع بود. از طرف دیگر ، جوزفا کاملاً مخالف او بود - بسیار ساکت و متواضع ، که اغلب به درون خودش کشیده شده و تنهایی را دوست داشت.
خواهران بلاژک در نوجوانی
وقتی دختران بزرگ شوند ، در مورد آنها می گفتند: "روزا" رهبر هر دوی آنها بود. آنچه "روزا" فکر می کند - جوزفا بلافاصله آن کار را انجام می داد: وقتی "روزا" گرسنه می شد ، جوزفا بلافاصله غذا می خواست. وقتی "روزا" می خواست پیاده روی کند ، جوزفا به طور خودکار بیرون می رفت. "روزا" همیشه برنامه ریزی می کرد و جوزفا هم بدون اینکه کلمه ای حرف بزند برنامه ها را عملی می کرد.
خواهران به مدرسه عادی رفتند. و در اوقات فراغت آنها موسیقی یاد گرفتند. والدین به طور فعال استعدادهای دختران را پرورش می دادند. و در برهه ای از زمان ، آنها حتی با تهیه كنسرت های مجلسی شروع به درآمدزایی كردند.
وقتی دوقلو ها 14 ساله بودند ، آنها با والدین خود به فرانسه نقل مکان کردند. در آنجا پزشکان محلی سرانجام تأیید کردند که خواهران نمی توانند از هم جدا شوند. سپس "روزا" و جوزفا تصمیم گرفتند از ویژگی های خاص خود استفاده کنند. آنها وارد گروه تئاتر کوچکی شدند و شروع به نواختن آلات موسیقی کردند.
پوستر خواهران بلاژک در پاریس ، دهه 1900.
با گذشت زمان ، دختران شروع به کسب درآمد مناسب کردند. دوقلو ها اکنون طرفداران وفاداری داشتند. دختران از محبوبیت خود لذت می بردند.
اولین عشق
به نظر می رسید که هیچ چیز نمی تواند اتحاد موسیقی قوی خواهران را از بین ببرد ، تا اینکه در سال 1906 یکی از آنها عاشق شد. "روزا" با افسری ملاقات کرد که و معنای واقعی کلمه عاشق شد. آنها زمان زیادی را با هم گذراندند ، کاری که جوزفا دوقلو به هیچ وجه دوست نداشت. او مخالف روابط خواهرش با مردان بود ، اگرچه روزا به مطبوعات و نماینده خود گفت که تنها یک بار در روابط صمیمی بوده است.
در سال 1910 ، "روزا" با درد شکم در بخش جراحی پذیرفته شد. او فکر می کرد که دچار آپاندیسیت شده است. اما پزشکان فهمیدند که این دختر باردار است.مطبوعات فرانسه با این خبر منفجر شدند. شهرت دوقلو ها در یک لحظه فرو ریخت. مردم نمی فهمیدند که چگونه این اتفاق می افتد و ژوزف در لحظه بارداری چه می کند. در اکثر روزنامه های زرد ، حتی نسخه هایی منتشر می شد که گفته می شود خواهر با چیزی پوشیده شده است تا او روند کار را مشاهده نکند. اما ، به غیر از خود خواهران ، هیچ کس حقیقت را نمی دانست.
در 16 آوریل 1910 ، پسری کاملا سالم به طور طبیعی از روزا و جوزفا متولد شد. او پس از آن افسر به علت اولین عشق روزا او به افسر ، فرانتس نامیده شد. هر دو خواهر شیر داشتند ، بنابراین هر دو می توانستند پسر را تغذیه کنند.
خواهران سیامی با فرانتس
با این وجود "روزا" و فرانتس (پدر) ازدواج کردند ، اما این بدون مشکلات قانونی نبود ، زیرا این مرد ابتدا به دلیل تعدد زوجات جریمه شد.چند سال بعد ، جوزفا نیز نامزد خود را پیدا کرد ، با این حال ، آنها هرگز ازدواج نکردند. داماد اندکی قبل از عروسی در اثر آپاندیسیت درگذشت.
دو مادر یا یکی؟
وقتی خواهران 45 ساله بودند ، جوزفا به شدت بیمار شد. پزشکان مشکوک به زردی یا آنفولانزا بودند ، بنابراین تصمیم گرفتند خواهر دوم را با جدایی از جوزفا در امان نگه دارند. اما "رزی" قاطعانه امتناع کرد و گفت که او از اولین نفس با خواهرش بوده و تا پایان با او خواهد بود.در 30 مارس 1922 ، جوزفا در بیمارستان درگذشت. "رزی" چند دقیقه بعد درگذشت.
زنان وقت نداشتند که وصیت نامه خود را بنویسند ، بنابراین مشخص نبود که ارث آنها به چه کسی می رسد. از نظر تئوری ، همه چیز باید متعلق به فرانتس جونیور باشد. اما از نظر قانونی اثبات نشده است که وی فرزند دو مادر است. علاوه بر این ، یک برادر کوچکتر به نام بلاژک ظاهر شد ، که قبلاً هیچ کس درباره او چیزی نشنیده بود.
در 2 آوریل کالبد شکافی انجام شد. بهترین پزشکان در فرانسه دریافتند که دوقلو ها رحم متفاوتی دارند ، بنابراین فرانتس پسر "رزی" بود. و در آن زمان معلوم شد که تمام ارثیه دوقلو ها فقط 400 دلار بوده است.