در این مقاله برای شما لیستی از پر کاربرد ترین اصطلاحات انگلیسی را گرد آوری کرده ایم که با دانستن آن ها می توانیم بهتر مطالب و زبان عامیانه ی مردم انگلیسی زبان را درک کنیم.در این بخش به بیان اصطلاح های انگلیسی و معنی اصطلاح انگلیسی می پردازیم که به موجب آن می توانید با نحوه ی صحبت و اصطلاحاتی که یک انگلیسی زبان در زندگی روزمره ی خود از آن استفاده می کند، آشنا شوید.
For the birds به درد نخور، غیر قابل استفاده
Beats me سر در نیاودن، درک نکردن
Bloaw a fuse بسیار عصبانی شدن
Miss the boat فرصت از دست رفته، شانس سوخته
Get cold feet دل سرد شدن، دو دل شدن، دچار تردید شدن
Get something out of ones system از یاد بردن یک مساله، فراموشی یک موضوع
Talk someones ear off پر حرفی کردن، گزافه گویی و مهمل بافی
Go in to a nosedive سیر نزولی سریع، افت آنی
Fork over رد کردن، چاپیدن
Shoot off ones mouth دهن لقی، اغراق کردن
Get the ball rolling دست جنباندن، شروع کردن
Jump out of ones skin زهره ترک شدن، قالب تهی کردن
Cross swords بحث کردن، جدال، سرشاخ شدن
Get the short end of the stick سر کسی بی کلاه ماندن، ضرر کردن، حق به حق دار داده نشده
Spill the beans بی احتیاطی در صحبت کردن، حرف از دهان پریدن
Under ones very nose چیزی آشکار و دم دست که به علت بی دقتی متوجه آن نشوی
Snow job چاپلوسی، بازار گرمی
Jump the gun عجله کردن، زودتر از وقت مشخص آغاز کردن
Keep your shirt on صبر و حوصله کردن، خون سرد بودن
Go to bat for someone جانب داری و طرف داری کردن از کسی
Toot ones own horn به خود مغرور بودن، از خود زیاد تعریف کردن
Lead a cogs life زندگی فلاکت بار، زندگی اسفناک
Let sleeping dogs lie با دم شیر بازی نکردن، دوری از دردسر
Have someones number آگاهی از حقه ی یک شخص، خواندن دست طرف مقابل
Let the cat out of the bag راز کسی را برملا کردن، عدم حفظ اسرار
Go to the dogs تخریب شدن، گندیده شدن، خراب شدن
Split hairs دقت و ریز بینی زیاد، مو را از ماست کشیدن
Like a bull in a china shop دست و پا چلفتی، بی احتیاط، گیج بازی در آوردن
Look daggers at someone کسی را لفظی تهدید کردن، چشم غره رفتن به کسی
Yours truly چاپلوسی، تملق، بنده ی کسی بودن
On the line در دردسر افتادن، به خطر افتادن
Lose ones shirt ورشکست شدن، از دست دادن دارایی ها
Eyes are bigger than ones stomach حرص و طمع سیری ناپذیر
Pass the hat جمع آوری پول برای فقرا
Go bananas از شدت غم یا شادی دیوانه شدن
Make a mountain out of a molehill اغراق در بزرگی یک مساله، از کاه کوه ساختن
Make a scene رسوایی به پا کردن، جار و جنجال به راه انداختن
Make no bones about something صادقانه برخورد کردن، بدون تردید و دودلی
Money talks حل مسائل با پول امکان پذیر است، پول حرف اول را می زند
Not have a leg to stsnd on بدون دلیل قانع کننده صحبت کردن، عدم مدارک کافی
Not hold water بی معنی، بی منطق، با عقل جور در نیامدن
Ones number is up زمان مرگ کسی فرا رسیدن، اتمام عمر کسی
Play it by ear انجام یک کار بدون تمهیدات و آماده سازی های قبلی
Out of the blue بی خبر، بدون اطلاع قبلی، بدون هماهنگی
Out of the woods خطر را پشت سر گذاشتن، جان سالم به در بردن
Chicken out ترسیدن، جا زدن، شانه خالی کردن
Pain in the neak وبال گردن، مایه ی دردسر
Skeleton in ones closet راز شرم آور، اهرم فشار، نقطه ی ضعف
Wet behind the ears شخص بی تجربه و خام
Put ones foot in it در بین صحبت کسی صحبت کردن، سخن نسنجیده
Paint the tower red خوش گذرانی، خوشحالی
Pardon my french با عرض شرمندگی، با معذرت
Pay lip service حمایت تو خالی و دروغین، شعار الکی
Piece of cake کاری که انجام آن بسیار آسان است
Be up to ones ears in something کسی که آب از سرش گذشته است
Play ball with someone با کسی همکاری داشتن، به کسی یاری رساندن
Go cold turkey ترک یک رفتار یا یک عادت به صورت ناگهانی
Knock someones socks off هیجان زده شدن، سورپرایز شدن
ترجمه itrans.ir