بهترین فیلم 2018 به انتخاب باراک اوباما

در

باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا در توییتی لیستی از 15 فیلمی مورد علاقه خود را منتشر کرد. 

در لیست بهترین فیلم های منتشر شده توسط باراک اوباما فیلم "مرگ استالین" نیز وجود دارد که نمایش آن در روسیه ممنوع است.

  • "Annihilation" - نابودی با بازی ناتالی پورتمن
  • "Black Panther" پلنگ سیاه - اولین ابر قهرمان رنگین پوست
  • "Black clanman"
  • "Blind spots"
  • "Flaming"
  • "Death of Stalin"
  • "Eighth grade"
  • "If Beale Street could talk"
  • "Do not leave a trace"
  • Minding the gap
  • "Rider"
  • "Roma"
  • "Shoplifters"
  • "Support the girls"
  • "Will you be my neighbor?"

اوباما فیلم های زیادی میبیند و علاقه زیادی به مطالعه کتاب دارد. او به همراه همسرش متن هایی برای فیلم های مستند شبکه Netflix تهیه می کند.

نظرات

در ادامه بخوانید...

جنجال تازه بانوی اول آمریکا در توییتر

در

سیاستمداران در دنیای مجازی به شدت زیر ذره بین قرار دارند ، هنوز مدت زیادی از لایک دردسر ساز ملانیا ترامپ زیر توییت  اندی استروی  نگذشته است که جنجال تازه ای در مورد فالو کردن نفر پنجم توسط بانوی اول آمریکا ایجاد شده است..

 قبل از خواندن این  مطلب ذکر این نکته ضروری است که  در شبکه اجتماعی توییتر دو حساب کاربری وجود دارد که متعلق به رییس جمهور و بانوی اول آمریکا هستند و این دو حساب به غیر از حسابهای شخصی این افراد هستند و در هر دوره ای  در اختیار رییس جمهور و بانوی اولٍ وقت می‌باشند این دو حساب کاربری FLOTUS@  برای بانوی اول و POTUS@ برای رییس جمهور هستند.

 به گزارش AOL.COM در هشتم فوریه 2018

بانوی اول آمریکا خانم ملانیا ترامپ در حساب کاربری رسمی توییترش FLOTUS@ بیش از 9.7 میلیون دنبال کننده (فالوئر) دارد اما ایشان فقط 5 نفر را در توییتر دنبال می کند که یکی از این پنج نفر کسی است که سابقا پست همسرش دونالد ترامپ را در اختیار داشته است و البته  اصلا مورد علاقه دونالد ترامپ نیست و این شخص کسی نیست جز باراک اوباما رییس جمهور پیشین ایالت متحده آمریکا.

برای مدتی زیادی ملانیا در توییتر فقط  چهار نفر را دنبال می کرد حساب رسمی رییس جمهور دونالد ترامپ یعنی POTUS@ و حساب شخصی دونالد ترامپ و همچنین خانم کارن پنس -بانوی دوم کاخ سفید- و آقای مایک پنس معاون اول رییس جمهور ، چهار اکانتی بودند که ملانیا آنها را دنبال می کرد.

با این حال مت هیز، رمان نویس بریتانیایی جمعه گذشته با اشاره به فالو گردن نفر پنجم توسط ملانیا ترامپ در توییتر خودش نوشت : "این یک شوخی دوست داشتنی با دونالد ترامپ است که ملانیا فقط 5 نفر را در توییتر دنبال می کند و یکی از این پنج نفر  باراک اوباما است"

یکی از کاربران توییتر در این باره گفته بود که شاید ادنبال کردن باراک اوباما در توییتر توسط اکانت FLOTUS@ مربوط به زمانی بوده است که این اکانت در اختیار میشل اوباما بوده است .

اما کاربر دیگری بلافاصله این استدلال را رد کرد و ثابت کرد که اکانتهای FLOTUS@ ,و POTUS@ بعد از اتمام دوره ریاست جمهوری هر شخص  قفل و آرشیو می شوند و تغییر نام داده می شوند و برای افراد جدید اکانتهای با همان نامها ساخته می شود، پس  این  حسابها جدید هستند و باراک اوباما جدیدا توسط ملانیا فالو شده است.در هر صورت هنوز انگیزه ملانیا از دنبال کردن باراک اوباما در توییتر مشخص نیست.

نظرات

۱۴۰۰/۱۲/۲۱عطرهای مورد علاقه افراد مشهور ملانیا ترامپ همسر چهل و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده، مدل و طراح ساعت، مدتهاست که ثابت کرده است که یکی از شیک ترین و زیباترین خانم های اول زمان ماست. ملانیا هنگام انتخاب عطر، بو های کلاسیک و با احتیاط را ترجیح می دهد .عطرهای مورد علاقه او Chanel No. 5 و عطرهای ایتالیایی الهام گرفته از Dolce & Gabbana هستند. عطرهای مورد علاقه ملانیا اغلب ترکیبی از مرکبات تازه و رایحه گل را ترکیب می کنند.

در ادامه بخوانید...

بهترین فیلم‌های دنیای سینما سی مورد بخش سوم

در

Good Will Hunting 1997

(سیارک)مردی که اختلال و مشکل روانی دارد (با بازی مت دیمون) یک مسئله مهم و پیچیده ریاضی را در MIT (سازمان تکنولوژی ماساچوست) حل می‌کند. پس از آن او را به جلسه مشاوره‌ای با یک روان‌درمانگر می‌فرستند (با بازی رابین ویلیامز). حال او باید میان زندگی خیابانی خود یا تبدیل شدن به یک ریاضی‌دان قابل احترام یکی را برگزیند. Good Will Hunting داستان دراماتیک و هوشمندانه فوق‌العاده‌ای را روایت می‌کند و درکنار بازی بی‌نظیر بازیگران این فیلم، بدل به اثری ماندگار شده است. دراین فیلم شاهد فلسفه زندگی و مشکلات انسان در برخورد با آن خواهیم بود. داستان فیلم بگونه‌ای روایت شده که به سادگی می‌توان گفت کشش فوق‌العاده‌ای دارد و تماشاگر را تا پایان فیلم، کنجکاو نگاه می‌دارد.

نقل قول: شان (با بازی ویلیامز): «خب، احتمالا اگر از تو درباره هنر سؤال کنم، زیر و بم هر کتابی که درباره هنر نوشته شده را به من خواهی داد. مایکل انجلو، درباره او اطلاعات زیادی داری. کارهایی که درطول زندگی‌اش انجام داده، اینکه در دنیای سیاست طرفدار کدام حذب بوده است و رابطه‌اش با پاپ چگونه بوده است؛ درست نمی‌گم؟ اما مطمئنم اگر از تو درباره حال و هوای کلیسای `سیستاین` سؤال کنم جوابی نخواهی داشت. مطمئنم هیچ‌وقت به آنجا نرفته‌ای و به سقف کلیسا با آن طراحی زیبا نگاه نکرده‌ای.»

Where The Buffalo Roam 1980

همه کسانی که این فیلم را دیده‌اند احتمالاً به تحسین بازی جانی دپ در نقش شکارچی مشهور، تامسون، زبان گشوده‌اند و موفقیت بی‌نظیر فیلم را مدیون او می‌دانند، اما باید خاطرنشان کرد که بازی بیل مورای را در این فیلم نمی‌توان نادیده گرفت و تأثیر او در موفقیت فیلم چیزی از جانی دپ کم نداشت. Where The Buffalo Roam داستان ماجراهای تامسونِ شکارچی را روایت می‌کند، داستانی که براساس نوشته‌های او پیش می‌رود. همانگونه که پیش از این نیز عنوان شد بازی بیل مورای در این فیلم بی‌نقص است و زوایایی از شکارچی را در معرض دید ما می‌گذارد که بسیار دوست‌داشتنی هستند. او با بازی‌اش در این فیلم ثابت کرد که استعداد فوق‌العاده‌ای در بازیگری دارد و چیزی بیشتر از یک کمدین ساده است.

نقل قول: شکارچی: «درباره من... می‌دونی، من به هیچ‌وجه دوست ندارم از مواد مخدر و مشروبات الکلی تعریف کنم، یا اینکه خشونت و دیوانه‌بازی را به کسی توصیه کنم. اما این چیزها در زندگی من جواب داده‌اند.»

Back to the Future 1985

این فیلم درباره سفر در زمان است و جمعی از بازیگرانی در آن به ایفای نقش پرداخته‌اند که همه را می‌شناسیم و با آنها خاطره داریم. بیف ( با بازی توماس ویلسون) نقش یک انسان قلدر را بازی می‌کند و دیالوگ‌هایش برای مدت‌ها میان مردم زبان به زبان می‌گردید و در تاریخ سینما ماندگار شد. دکتر برون (با بازی کریستوفر لوید) برای نسلی از کودکان بدل به الگویی شد و این کودکان با دنبال کردن کارهای او سعی می‌کردند در علم و دانش به نکات تازه‌ای دست یابند. البته چیزی که بیش از همه اینها فیلم را در دل تماشاگران جای داد، نقش اصلی و قهرمان این فیلم، مارتی مک‌فلای (با بازی مایکل جی فاکس) بود. مایکل، کودکی کاملا معمولی است که در شرایط دشواری زندگی می‌کند و با این‌وجود بر مشکلات خود غلبه می‌کند. اگر مایکل قادر به انجام این کار بود، پس هر کس دیگری هم می‌تواند، چراکه او انسانی عادی و کاملا معمولی بود.

نقل قول: دکتر برون: «نگران نباش. اگر سیم‌ها را به هم وصل کنی جریان با سرعت هشتاد و هشت مایل بر ساعت حرکت خواهد کرد و دقیقا در زمانی که جرقه به بالای برج برسد، همه چیز روبه‌راه خواهد شد.

Grandma’s Boy 2006

این فیلم یک کمدی تمام‌عیار است. داستان فیلم درباره یک تستر سی و پنج ساله بازی‌های کامپیوتری است که مجبور می‌شود برای مدتی با مادربزرگش زندگی کند. مادربزرگی که با چند دختر دیگر (با لقب دختران طلایی) هم‌اتاق شده است. تمام طول فیلم پر از صحنه‌های خنده‌دار است. اگر قصد دارید برای مدتی همه چیز را فراموش کرده و لحظات خوشی را سپری کنید، این فیلم گزینه ایده‌آلی خواهد بود.

نقل قول: جف (با بازی نیک سواردسن): «معنی `امتیاز بالا` چیه؟ امتیاز بالای جدید... اتفاق بدی افتاده؟ معنیش چیه؟ کار اشتباهی کردم؟»

رستگاری در شاوشنگ The Shawshank Redemption 1994

داستان دو مردی که در طول مدت‌زمان طولانی‌ای که در زندان با یکدیگر به سر می‌برند، رابطه‌ای دوستانه باهم برقرار می‌کنند. به جرئت می‌توان گفت که این فیلم بهترین روایت داستان زندان و کسانی است که درآن به سرمی‌برند (درکنار فیلم‌هایی چون پاپیون). مورگان فریمن به قدری در این فیلم ایفای نقش خوبی دارد که پس از آن وارد مرحله جدیدی از زندگی حرفه‌ای خود شد و درهای تازه‌ای به رویش باز شد. اندی دافرسن (با بازی تیم رابینز) از آن دسته شخصیت‌های اصلی و قهرمان‌های داستانی است که هر قصه خوبی نیازمند آن است. طرح و نوشته فیلمنامه استادانه از آب درآمده‌اند. موسیقی متن فیلم بی‌نظیر است. در صحنه‌ای از فیلم، دافرسن پس از مدت‌ زیادی که با تقلای زیاد خود را از فاضلاب‌ها و گنداب‌ها عبور می‌دهد و به فضای بازی می‌رسد و زیر باران شروع به رقصیدن می‌کند؛ این صحنه از ماندگارترین صحنه‌های سینما است. ممکن است هوس کنید بیرون بروید و درکنارش زیر باران برقصید.

نقل قول: رد (با بازی مورگان فریمن): «زمانی که تورا به سلول می‌برند... و می‌بینی که این میله‌ها سد راه رسیدن به خانه هستند... آن وقت است که با تمام وجود واقعیت را درخواهی یافت... در یک چشم به هم زدن، یک زندگی به باد رفته است. حالا چیزی جز زمان زیادی برای فکر کردن به آن در اختیار نداری...»

دزدان دریائی کارائیب: نفرین مروارید سیاه Pirates of the Caribbean: The Curse of the Black Pearl 2003

زمانی که برای نخستین بار تیزر تبلیغاتی این فیلم به نمایش درآمد، هیچکس به موفقیت آن امیدی نداشت. همه می‌گفتند که چگونی «دیزنی» قادر خواهد بود از یک کشتی سواری، حماسه‌ای دو ساعته خلق کند؟ سه کلمه: کاپیتان. جک. گنجشکه. نقش کاپیتان دائم‌الخمر، باهوش و استعداد بدون کشتی که در این فیلم جانی دپ آن را بازی می‌کرد، بدل به یک دزد دریائی کلاسیک و خاطره‌انگیز در دنیای سینما شد. بازیگران فوق‌العاده، لوکیشن‌های عالی و زیبا و ترکیبی از هیجان و خنده و درام، نکاتی هستند که این فیلم را تبدیل به اثری ماندگار کرده‌اند و موفقیت بزرگی برای دیزنی بود.

نقل قول: کاپیتان جک اسپارو: «من... من صادق نیستم. و درمورد چنین انسانی همیشه می‌توان اطمینان داشت که هیچگاه صادق نخواهد بود. این انسان‌های صادق هستند که باید مراقبشان باشی. چراکه هیچگاه مشخص نیست و نمی‌توان پیش‌بینی کرد که چه زمانی قصد دارند کاری... احمقانه انجام دهند.»

Network 1976

چیزی که این فیلم را ماندگار کرده است، تصویر واقع‌گرایانه‌ایست که از مطبوعات در جامعه ارائه می‌دهد. کارگردان تلوزیونی هاوارد بیل (با بازی پیتر فینچ) که از فشاری که از سوی جامعه روی اوست به تنگ آمده، در برنامه‌ای زنده روی آنتن می‌رود و یکی از ماندگارترین سخنرانی‌های دنیای سینما را ادا می‌کند. صداقت بی‌پرده او، نامش را بر سرزبان‌ها می‌اندازد. مطبوعات صحبت از این می‌کنند که او تمام این کارها را برای سود شخص خود کرده است. بیل در طول فیلم بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود همه درباره‌اش صحبت می‌کنند و در بخش دوم فیلم شاهد سقوط وی خواهیم بود. مهره‌ای سوخته که باید هرچه سریع‌تر از شرش خلاص شد. پیامی که این فیلم برای ما دارد، هرچه دنیای دیجیتال پیشرفت می‌کند، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.

نقل قول: بیل: «من نمی‌دانم با افسردگی، تورم، مردان اهل روسیه و جنایاتی که در خیابان درجریان است چه باید بکنم. تمام چیزی که می‌دانم این است که اول از همه باید عصبانی شوید. باید به خود بگویید: `من یک انسان هستم، خدا لعنتش کند! زندگی من باارزش است!` به همین خاطر است که از شما می‌خواهم از جای خود بلند شوید. می‌خواهم همه از روی صندلی‌های خود بلند شوید. بلند شوید و به سمت پنجره بروید. آن را باز کنید، سرتان را بیرون ببرید و فریاد بزنید: `من خیلی عصبانی هستم و دیگر نمی‌خواهم این اوضاع را تحمل کنم!`»

شجاع‌دل Braveheart 1995

این بهترین فیلم جنگی است که تاکنون ساخته شده است. مل گیبسون کارگردانی و ایفای نقش دراین فیلم را به عهده دارد و در نقش ویلیام والاس جنگی را روایت می‌کند که درآن قصد دارد اسکاتلند را از سلطه انگلیسی‌ها برهاند. صحنه‌های نبرد بسیار خشن و هیجان‌انگیز طراحی شده‌اند. صحبت‌های میان کارکترهای فیلم بسیار خوب از آب درآمده است و الهام‌بخش‌اند. موسیقی متن فیلم که بی‌نظیر است و واقعا احتیاجی به تمجید و تعریف ندارد. زمانی که فیلم به پایان می‌رسد و درحال تماشای تیتراژ پایانی فیلم هستید، دلتان می‌خواهد بیرون بروید و فریاد بزنید «آزااااااااادیییییییییییییی»، تاجایی که دیگر نفسی برایتان باقی نماند.

نقل قول: والاس: «درسته، اگر بجنگید امکان دارد کشته شوید. اگر فرار کنید زنده خواهید ماند... حداقل برای مدتی. حال اگر سال‌های سال بگذرد و در تخت‌خواب خود در حال مرگ باشید، دلتان نمی‌خواهد تمامی روزهایی که از اکنون تا آن زمان دراختیار خواهید داشت را بدهید و در ازایش تنها یک بار دیگر این فرصت نصیبتان شود که به این مکان و این زمان بازگردید و به دشمنانتان بگویید که شاید قادر باشند جان شما را بگیرند، اما هیچ‌وقت قادر به تصاحب آزادی شما نخواهند بود.»

گاندی Gandhi 1982

روایت سه‌ساعته زندگینامه‌ایِ گاندی به کارگردانی ریچارد آتنبورو بهترین فیلمی است که تاکنون در این ژانر به روی پرده رفته است. گاندی وکیل‌مدافعی بود که هند را از سلطه انگلیسی‌ها آزاد کرد. برخلاف ویلیام والاس که با شمشیر برای آزادی می‌جنگید، گاندی با مهر وعطوفت در برابر خشونت ایستاد و بدل به یکی از بزرگترین و بخصوص‌ترین انقلابیون تاریخ جهان شد.

نقل قول: گاندی: «زمانی که ناراحت و افسرده‌حال می‌شوم، تنها به خاطر می‌آورم که آدمی با عشق و حقیقت همیشه به سرمنزل مقصود رسیده است. من وجود دیکتاتورها و قاتل‌ها را منکر نمی‌شوم، اما وجود آنها همیشگی نیست، و تنها برای مدتی کوتاه دست نایافتنی به نظر خواهند رسید. درآخر اینگونه افراد سقوط خواهند کرد. این را همیشه به خاطر داشته باشید.»

شوالیه سیاه‌پوش Dark Knight 2008

زمانی که به طور رسمی عنوان شد که Heath Ledger قرار است در این فیلم به ایفای نقش جوکر بپردازد، همه در فضای اینترنت شروع به اعتراض کردند که او قادر نخواهد بود به خوبی جک نیکلسون که پیش از او این نقش را بازی کرده بود، اینکار را انجام دهد. ای کاش Heath Ledger زنده می‌ماند و می‌دید مردمی که به تماشای این فیلم رفته‌اند چگونه با دیدن بازی او از خود بی‌خود شده‌اند. شوالیه سیاه‌پوش تنها بهترین فیلم سری بتمن نیست، تنها بهترین فیلم ابرقهرمانی نیست، بدون شک این فیلم یکی از بهترین‌هایی است که تاکنون ساخته شده است.

نقل قول: جوکر (با بازی Ledger): «می‌خوای بدونی چرا از چاقو استفاده می‌کنم؟ سلاح گرم زیادی سریع است. نمیشه تمامی احساسات جزئی رو به خاطر سپرد. می‌دونی، در آخرین لحظات زندگی، مردم نقابشون رو برمی‌دارند و حقیقت وجودشون رو نشون می‌دهند. به همین خاطر هست که من دوستان تورو بهتر از خود تو می‌شناسم. دوست داری بدونی کدومشون بیشتر از بقیه ترسو بود؟»

Forrest Gump 1994 فارست گامپ

این بی‌شک بهترین فیلمی است که تاکنون ساخته شده است. با به تصویر کشیدن بازه‌های مختلف زمانی زندگی فورست، دوست‌داشتنی بودن، صداقت، توجه و شریف بودن اورا به خوبی درک خواهیم کرد. اگر ما انسان‌های روی کره زمین، حتی ذره‌ای از عشق موجود در قلب فورست را داشتیم، هیچ‌یک از مشکلاتی را که اکنون با آنها دست و پنجه نرم می‌کنیم را سد راه خود نمی‌دیدیم. موسیقی متن فیلم بسیار خوب است. بازی تام هنکس نیزهم. فورست درطول فیلم با مشکلات زیادی روبه‌رو شده و از پس آنها برمی‌آید. زندگی او پر از ماجراهای قهرمانانه‌ای است که ممکن است هرروز در روزنامه‌ها راجع به آن بخوانیم.

نقل قول: فورست (با بازی تام هنکس): «مادرم می‌گفت زندگی شبیه به یه جعبه شکلات است، هیچوقت نمی‌دانی چه چیزی قرار است درآن پیدا کنی.»(سیارک)

در سیارک بخوانیم:

بهترین فیلم‌های دنیای سینما سی مورد بخش دوم 

بهترین فیلم‌های دنیای سینما سی مورد بخش اول 

نظرات

در ادامه بخوانید...

بهترین فیلم های رابرت دنیرو بخش دوم

در

Cape Fear 1991 / تنگه وحشت

این فیلم در حقیقت بازسازی یک نسخه قدیمی تر آن به همین نام است و اسکورسیزی کارگردانی این نسخه بازسازی شده را به عهده داشته است. بازی رابرت دنیرو در این بسیار چشم نواز و تأثیر گذار است و در صحنه هایی از فیلم دنیرو که در نقش مکس کیدی بازی می کند به قدری دیالوگ های خود را خوب ادا می کند و کاریزما و جذابیت نقش خود را به اندازه ی تأثیر گذار نشان می دهد که کاملاً به نظر می رسد یک آقای محترم اهل جنوب از زمان و مکان دیگری وارد فیلم شده است. زمانی که کیدی دیالوگی شبیه به این را ادا می کند: «من ویرجیل هستم و در حال راهنمایی تو برای عبور از دروازه های جهنم. در حال حاضر در حلقه نهم هستیم؛ حلقه ای که به انسان های خائن اختصاص دارد؛ کسانی که به کشور خیانت کرده اند! کسانی که به انسان های دیگر خیانت کرده اند! کسانی که به خدا خیانت کرده اند! شما، آقا، متهم به خیانت به قوانین تمام اینها هستی!»، می توان به خوبی درک کرد که چگونه عقل و منطق می تواند انسان را رها کرده و دیوانگی جانشین آن شود.

شاید بتوان گفت که مکس کیدی که در این فیلم، دنیرو در نقش آن بازی می کند، از لحاظ روحی و روانی، بی ثبات ترین شخصیتی است که دنیرو در تمام طول دوران بازیگری خود، بازی در نقش آن را به عهده گرفته است. کیدی بیش از هر چیز دیگر این حالت روحی و روانی خود را به واسطه حضور در محیط و شرایطی نا مناسب دارد. محیط و شرایطی که واقعاً همانند یک جهنم واقعی است. برای کسی مانند کیدی ، فهمیدن و درک دیگران، بخشش و رستگاری مفاهیمی تعریف نشده و امکان ناپذیر هستند و زمانی که خشمگین می شود، دیگر هیچ چیزی نمی فهمد و هیچ حسابی روی رفتار او نمی توان کرد. هیچ شخصیتی منفی تر از مکس کیدی در تمام طول دوران بازیگری رابرت دنیرو وجود ندارد.

Meet The Parents 2000 / والدین را ملاقات کن

شاید تا پانزده بیست سال گذشته کسی حتی تصور بازی کردن رابرت دنیرو در فیلم های کمدی و خنده دار را نمی کرد و سابقه بازیگری رابرت دنیرو و نقش های خلافکارانی که بازی کرده بود به اندازه ای بعضاً خشونت بار بودند که این تصور را غیر ممکن می کردند، با این وجود این اتفاق در سال 2000 و در فیلم والدین را ملاقات کن، رخ داد. البته این نکته را باید خاطر نشان کرد که دنیرو در این اولین حضور خود در فیلم ها و دنیای کمدی، نقش شخصیتی که خنده تماشاگر را برانگیز بازی نمی کند و نقش متفاوتی در این فیلم دارد. رابرت دنیرو در این فیلم که کارگردانی آن به عهده جی رچ بوده است، شخصیتی بسیار با اراده، محکم و کمی عجیب دارد. نقش دیگر فیلم به عهده بن استیلر است و در حقیقت، بن از این شخصیت به خصوصی که رابرت دنیرو دارد استفاده می کند تا شوخی های به خصوص نقش خود را در معرض دید تماشاگران قرار دهد.

رابرت دنیرو در این فیلم در نقش جک بایرنز بازی می کند و پدر دختری است که گیلورد فُکرز (با بازی بن استیلر) قصد ازدواج با او را دارد. البته جک پدری بسیار سختگیر است و به شدت به دخترش علاقه مند و به هیچ عنوان دلش نمی خواهد دخترش به ازدواج مردی در آید که به نظر او چندان با اراده نیست و از پس خوشبخت کردن دخترش بر نخواهد آمد. بایرنز علاوه بر این که شخصیتی محافظه کار دارد و به شدت در رفتار خود با گیلورد محتاطانه عمل می کند، یک افسر بازنشسته سی آی اِی، سازمان امنیتی آمریکا است و به واسطه رویکردی که در زمان فعالیتش در کار خود پیش گرفته بوده است، حالا هم نمی تواند به گیلورد که شیفته دخترش شده است، اطمینان کند و حتی به گونه ای احساسی شبیه به پارانویا به او پیدا کرده است و فکر می کند که گیلورد قصد آسیب رساندن به او یا دخترش را دارد.

حضور رابرت دنیرو در این فیلم کاملاً نتیجه داد و او از پس این ایفای این نقش به خوبی برآمد. دنیرو به صورتی کاملاً سطحی، نقش خلافکارانی که پیش از آن بازی کرده بود را به مسخره می گیرد و این نکته برای تماشاگران جالب توجه بود. علاوه بر این این فیلم به طور کلی هم خنده دار است.

Casino 1995 / کازینو

رابرت دنیرو در این فیلم هم توانست به همان خوبی که در فیلم Goodfellas بازی کرده بود، به ایفای نقش بپردازد و اسکورسیزی با استفاده از رابرت دنیرو در نقشی که برای آن ساخته شده است، یعنی نقش فردی که در گروهی خلافکاری فعالیت می کند، توانست باز هم شاهکاری دیگر خلق کند. کازینو، هشتمین همکاری موفق رابرت دنیرو و اسکورسیزی است. دنیرو در این فیلم در نقش سم اِیس روس اِشتین به ایفای نقش می پردازد و در فیلم، هدایت یک کازینو را به عهده دارد. در صحنه ابتدایی فیلم، دنیرو وارد خودرویی شده و آن خودرو، ناگهان منفجر می شود و دقیقاً از همان ابتدای فیلم، تماشاگر متوجه می شود که باید برای دیدن یک آتش بازی حسابی و یک فیلم فوق العاده خود را آماده کند. تفاوتی که بازی دنیرو در این فیلم با بیشتر نقش هایی که پیش از آن ایفا کرده بود، در این بود که این بار دیگر او نقش یک هیولای خون خوار و عصبانی را بازی نمی کرد و به جای آن شخصیتی داشت که کاملاً آرامش خود را حفظ کرده و سعی می کند هر مشکلی که بر سر راهش قرار می گیرد را با آرامش و تفکر حل کند. حال به این مشکل ها باید بار ندانم کاری های دوست و همکار روان پریش و دیوانه اش، نیکی سانتُرو (با بازی جوئی پسی) را هم اضافه کرد که در نهایت سم باید فکری به حالشان بکند.

کازینو، فیلمی بود که دنیرو در آن در نقش شخصیتی بازی کرد که به نظر بیشتر از همیشه تو دار بود و در غالب سم اِیس، شخصیتی دوست داشتنی خلق کرد که ترکیبی از احساسات و عقل و درایت بود و تنها به همین طریق بود که توانست در خیابان های شهر نامی برای خود دست و پا کرده و بتواند درآمدی برای زندگی خود فراهم کند. یکی از عوامل موفقیت این فیلم بازی خوب دنیرو و دیگر بازیگران آن بود.

King of Comedy 1993 / پادشاه کمدی

رابرت دنیرو، یکی از مشهورترین و شناخته شده ترین افرادی است که تا کنون به دنیا آمده اند و به همین خاطر کمی طعنه آمیز به نظر می رسد که یکی از ماندگارترین نقش هایی که تا کنون ایفا کرده است، یعنی روپرت پاپکین، به گونه ای عصبی و دیوانه وار به دنبال مشهور شدن است و می خواهد به هر قیمتی که شده به این مهم دست پیدا کند. روپرت به گونه ای در آن زمان به دنبال مشهور شدن می رود که حتی کارهای امروزی افراد برای مشهور شدن هم به پای آن نمی رسد. تفاوتی که در فیلم پادشاه کمدی در مقایسه با فیلم والدین را ملاقات کن به چشم می خورد در این است که اولاً در پادشاه کمدی، بیشتر تلاش می شود تا به گونه ای به اشتباهات مقامات و دیگر افراد مسئول به گونه ای که در فیلم های آن زمان رایج بود، انتقاد شود و در ثانی فضای کلی فیلم بسیار تیره تر و خشن تر است. البته این مورد دوم بیشتر به خاطر شخصیت روپرت است که به هیچ وجه تعادل انسان های عادی را ندارد و بسیار خطرناک است و دزدیدن دیگران هم برایش تنها حکم وسیله ای است که می تواند به واسطه آن به هدفش برسد؛ هدفی که چیزی جز شهرت نیست.

روپرت پاپکین به شدت تحت تأثیر مضمون جلمه معروف و کوتاهی قرار می گیرد: «اگر یک شب هم به عنوان یک پادشاه زندگی کنی، بهتر از آن است که عمری به مانند یک احمق زندگی کنی.». این جلمه روپرت را به دشت تحت تأثیر قرار می دهد و او را بدل به یک بمب ساعتی متحرک می کند که هر آن امکان انفجار آن وجود دارد و به واسطه همین حالت روپرت است که صحنه های جالب توجهی در فیلم خلق می شود. روپرت یک خیال باف و رؤیا پرداز است که همانند سایر افراد این چنینی، خیال می کند که شهرت در سراسر جهان و دست یابی به هر آن چه در آن است، حق مسلم او است و به هر قیمتی که شده باید به این حق خود دست پیدا کند. متأسفانه اما، هر چه تلاش می کند به این مهم دست پیدا نمی کند و به همین خاطر تصمیم می گیرد به عنوان یک کمدین در مقابل تماشاگران به صورت زنده برنامه اجرا کند. رابرت دنیرو به خوبی در به تصویر کشیدن کسانی که از لحاظ روانی ثبات ندارند، خود را ثابت کرده است و در پادشاه کمدی نیز، همانند سایر نقش های خوبش، دنیرو توانست به خوبی روپرت را که از دچار اختلال روانی است به تصویر بکشد. تصویری که تا مدت ها پس از دیدن فیلم در خاطرتان خواهد ماند.

The Godfather Part II 1974 / پدرخوانده قسمت دوم

بازی در نقش جوانی های دون کورلئونه که مارلون براندو به آن خوبی در قسمت اول فیلم، آن را به تصویر کشید، کاری بود که شاید هر کسی جرأت انجام آن را در خود نمی دید و البته کاری بود که رابرت دنیرو توانست به خوبی از پس آن بر آمده و هم خود و هم دیگر دست اندر کاران را سربلند کند. در حقیقت نه تنها دنیرو از پس انجام این کار به خوبی بر آمد و چیزی از ارزش های بازی فوق العاده مارلون براندو کم نکرد، بلکه توانست، ابعاد جدیدی از شخصیت دون کورلئونه را هم به نمایش درآورد. با توجه به تهدیدی که به صورت بالقوه در زندگی در سیسیل متوجه افراد می شود، دنیرو، به خوبی نشان می دهد که ویتو چگونه در عین این که شخصیتی مهربان و خانواده دوست دارد، می تواند بی رحم و خشن باشد. در حقیقت او هم مرد خوبی برای همسر خود است و رفتار بسیار شایسته ای با خانواده خود دارد و در کنار این مسئله از کشتن دیگران برای دست یابی به هدفی که در سر دارد نیز ابایی ندارد. ویتو به عنوان شخصیتی شناخته شده است که از برخورد ناعادلانه و ناشایست دیگران در حقشف کینه به دل می گیرد و در صحنه ای از فیلم، که از قاتل خانواده اش (دون چیچو) انتقام می گیرد، به خوبی می توان به عمق این کینه پی برد. کینه ای که از نه سالگی همراه با ویتو مانده است.

ویتو شخصیتی است که به شدت به سنت های مکانی که از آن می آید پایبند است و علاقه چندانی به تغییر شیوه زندگی خود ندارد اما در کنار این مسئله او به خوبی درک می کند که باید به واقعیت خشن خیابان ها و ایده آلی که از شرافت در ذهن خود دارد، واقع گرایانه تر نگاه کند و به راه میانه ای دست پیدا کند. ویتو می خواهد زندگی خوبی برای خود و همسر مهربانش رقم بزند، اما او به خوبی می داند که در شرایطی که زندگی می کند، انجام کارهای بد برای رسیدن به این مهم، تقریباً اجتناب ناپذیر است. تضادهایی از این دست در وجود ویتوی جوان هست و دنیرو به زیبایی هر چه تمام تر آن ها را به نمایش می کشد.

Taxi Driver 1976 / راننده تاکسی

در فرهنگ عامیانه مردم آمریکا، شخصیت هایی وجود دارند که زندگی شان در انزوا گذشته و به گونه ای بدل به شخصیتی شده اند که نمایانگر چیز هایی فرا تر از خود است و این شخصیت ها اندک و محبوب هستند. اگر بخواهیم لیستی از این شخصیت ها تهیه کنیم، به جرأت می توان گفت که تراویس بیکل در فیلم راننده تاکسی، در صدر این لیست جای خواهد گرفت. این فیلم هم همانند بسیاری از مواردی که عنوان شد، همکاری دیگری است میان اسکورسیزی و دنیرو.

اگر بخواهیم فیلم را به دقت زیر نظر گرفته و به اعماق آن رسوخ کنیم، باید عنوان کنیم که این فیلم به گونه ای نمایان گر یک آخر الزمان است؛ بازی رابرت دنیرو نیز در نقش تراویس به سادگی شایسته این حالت آخر الزمانی فیلم است. تروایس در زمانی به دنیا می آید که به هیچ عنوان مناسب زندگی کردن برای کسی مثل او نیست و بیش از هر چیز دیگری، اشتباهات دیگران و مردم اطرافش است که او را به این روز می کشاند. تروایس با تمام وجود در تلاش است تا وحشت و فسادی که در دنیای اطراف خود مشاهده می کند را درک کند و بفهمد علت آن چیست و تلاش های بی نتیجه او در نهایت باعث می شود حالت طبیعی خود را از دست بدهد و با عنوان کردن این که «فرار کردن از این شرایط غیر ممکن است» و «او مرد تنهای خدا است» سعی می کند خود را آرام کند و از تنش ذهنی خود بکاهد.

صحنه ای که در آن تراویس مقابل آینه ایستاده و به خود می گوید: «با من صحبت می کنی؟»، از آن صحنه هایی است که پس از آن بارها و بارها در دنیای سینما به آن اشاره شده است و این مسئله بی دلیل نیست و شاید دیگر هیچ کس نتوانست از بین رفتن تدریجی روح و روان یک مرد و رها شدن او در پرتگاهی بی انتها را به این خوبی به تصویر بکشد. دنیرو در تمام دوران بازیگری خود دیگر نتوانست شخصیتی به خوبی تراویس خلق کند. شخصیتی بسیار عجیب و غریب و کوبنده و در عین حال کاملاً باور پذیر که تنها مسیری را می رود که خود انتخاب می کند و کاری را می کند که خودش صلاح بداند و تنها به این دلیل مقابل وحشتی که بر جامعه حاکم شده است قد بلند می کند و برابر آن ایستادگی می کند که این تنها راهی است که برای تبدیل نشدن به عنصری که این وحشت را به پیش می راند، به ذهنش می رسد. ترجمه  itrans.ir

 در سیارک بخوانیم:

بهترین فیلم های رابرت دنیرو بخش اول 

بهترین فیلم های لئوناردو دی کاپریو بخش اول 

بهترین فیلم‌های آل پاچینو بخش اول

بهترین فیلم‌های آل پاچینو بخش دوم 

حقایقی جالب درباره فیلم «پدرخوانده» 

فیلمهایی که علاقه مندان ژانر وحشت برای دیدنش لحظه شماری می کنند 

حقایقی جالب درباره فیلم صورت زخمی قسمت اول 

حقایقی جالب درباره فیلم صورت زخمی قسمت دوم 

نظرات

در ادامه بخوانید...

فیلم مسیر سبز که هنوز هم اشک بیننده را در می آورد چگونه فیلمبرداری شد

در
فیلم مسیر سبز یکی از مهم ترین فیلم های تاریخ سینمای جهان موفق ترین اقتباس فیلم از کتاب های استفن کینگ است. این فیلم  با فروش نزدیک به 300 میلیون دلار بر گیشه غلبه کرد و با استقبال تماشاگران روبرو شد.(بودجه ساخت 60 میلیون دلار) کارگردان و نویسنده معتقد بودند که این امر با انتخاب بسیار موفقیت آمیز بازیگران تسهیل می شود.  فیلم مسیر سبز بارها در لیست بهترین فیلم های جهان مقام های برتر را به خود اختصاص داده است ، چهار بار نامزد اسکار شده است ، اگرچه جایزه اصلی بهترین فیلم را دریافت نکرده است.
 
ما در  sayarak.com نیز فیلم مسیر سبز، Green Mile را دوست داریم و یادگیری اسرار و ظرافت های فیلمبرداری همیشه برای ما جالب بوده است. در واقع ، این ایده های درخشان و تصمیمات جسورانه پشت صحنه است که فیلم را بسیار جذاب می کند.
 

بازیگران فیلم مسیر سبز با دقت جواهرات انتخاب شدند

ایده "فیلم مسیر سبز" بلافاصله کارگردان فرانک دارابونت را به خود جلب کرد ، و او سعی کرد به همان اندازه که ممکن است شبیه کتاب باشد. بنابراین ، استفان کینگ رمان خود را در بخش هایی منتشر کرد ، به طوری که بیننده فرصتی برای دیدن صفحه آخر و فینال پیدا نکرد. او خودش به طور کامل نمی دانست قهرمانش زنده خواهد ماند یا نه؟
 
این کارگردان خاطرنشان کرد: شانس واقعی زمانی است که بازیگری که شما هنگام نوشتن فیلمنامه در نظر دارید، موافقت کند که در این فیلم بازی کند. در این حالت ، او معتقد بود كه فقط تام هنکس باید پل اجکام را بازی كند . بنابراین کینگ فکر کرد ، بازیگر کاملاً در نقش فرو می رود "مانند پا در یک کفش قدیمی".
 
اما هنوز هم برای مدتی جان تراولتا برای نقش پل اجکام در نظر گرفته شد. اما جان تراولتا با صراحت از بازی در فیلم خودداری كرد. این بدان معنی نیست که تام هنکس خواندن فیلمنامه را بلافاصله قبول کرد، اما او با احساس وظیفه به کارگردان موافقت کرد، زیرا به خاطر ایفای نقش خود در فارست گامپ ، وی حاضر به بازی در رستگاری در شاوشنک نشده بود و احساس پشیمانی می کرد.
با تصویری از جان کافی ، مشکلاتی به وجود آمد: هیچکدام از بازیگرانی که در آزمون شرکت کرده بودند به جان کافی نزدیک نبودند. سپس بروس ویلیس کاندیداتوری برای مایکل کلارک دانکن را توصیه کرد که با وی در فیلم "آرماگدون" بازی کرده بود. مایکل فیلمنامه را خواند و  گفت: "من هستم. مهم نیست که چه کاری باید انجام دهم ، باید آن را بازی کنم. "
بعد از مرگ مایکل دانکن ، کارگردان گفت که به نظر او هیچ یک از بازیگران مستحق اسکار به اندازه مایکل برای ایفای نقش خود به عنوان جان کافی نیست. اما او هرگز این جایزه معتبر را دریافت نکرد.
 
پرسی وتمور نفرت انگیز با بازی درخشان داگ هاتچیسون اجرا شد. در نسخه کتاب ، پرسی بسیار جوان است ، در حالی که این بازیگر قبلاً 39 سال داشت. او به معنای واقعی کلمه کارگردان را برای به دست آوردن این نقش فریب داد و همچنین دروغ گفت که او تنها 30 سال سن دارد و مدارک سن خود را پنهان می کرد.
مایکل دانکن واقعاً بسیار قدبلند است (196)، اما معلوم شد که او کمی کوتاه تر از بازیگر نقش رئیس زندان است(198). بنابراین ، برای ایجاد توهم غول پیکری ، فیلمبرداران این فیلم از زوایای مناسب ، سکوهای مختلف استفاده کردند و صحنه های مناظر را کاهش دادند. تختخواب زندان جان كافی كوچك ساخته شد به گونه ای كه این زندانی شبیه غول روی او بود.
 
فیلمبرداری "حیاتی" بود ، حتی گاهی بیش از حد
اشک های جان کافی در قاب واقعی بود. این بازیگر وقتی به خاطر آورد چطور پدرش در کودکی خانواده را رها کرد گریه می کرد .
بازی دانکن باعث شوک واقعی برای تمام عوامل فیلم  شد ، در صحنه های پایانی ، بسیاری از حاضران نتوانستند اشک خود را نگه دارند.
 
تام هنکس برای این نقش ،نیاز داشت که چند پوند بدست آورد. او موفق شد ، اما برای نقش بعدی ، در فیلم "دور افتاده" این بازیگر مجبور شد فوراً وزن خود را کاهش دهد.
استفان کینگ عاشق رفتن به مجموعه بود. تام هنکس ترجیح می داد در تصویر باقی بماند ، تا نویسنده بتواند ارزیابی کند که آیا این انتخاب به درستی انجام شده است یا خیر. علاوه بر این ، او معتقد بود ، با ماندن در تصویر و خاموش بودن مجموعه ، می تواند بهتر به نقش عادت کند. یک روز ، کینگ پیشنهاد کرد که برای قهوه بیرون برود. بازیگر پاسخ داد: "من نمی توانم ، استیو". "من مسئول کل زندان هستم."
طبق فیلمنامه ، پرسی به طرز وحشتناکی باعث اذیت همکاران و زندانیان میشود ، همه از او متنفر هستند. کارگردان تصمیم گرفت که تحریک باید به معنای واقعی کلمه روی چهره بازیگران حک شود.
 

برخی از تفاوتهای ظریف جزئی تا حد زیادی بر درک طرح تأثیر گذاشته است

تمام زمان "فیلم مسیر سبز" به گونه ای در نظر گرفته شده است که در آن هیچ جزئیات اضافی وجود ندارد: همه چیز در آن برای فیلم مهم است.
کوچکترین نقش در معنای تحت اللفظی کلمه ، نقش مهم در موش آقای Jingle است که در داستان ، 64 ساله شد. برای بازی موش و فیلمبرداری از 15 موش آموزش دیده استفاده شد.آموزش آنها چندین ماه طول کشید ، اما برای برخی از ترفندها از موش ها استفاده نشد ، نویسندگان این فیلم به انیمیشن و گرافیک رایانه متوسل می شوند. انجمن حمایت از حیوانات آمریکا اطمینان داده است كه در هنگام فیلمبرداری به هیچ موشی آسیب نرسیده و این نیز صادق است. در صحنه ای که پرسی موش را زیر پا می گذارد ، از یک عروسک استفاده شده است.
برای اینکه بیننده به وضوح حس زندان و زندانیان را درک کند، لباس مخصوصی طراحی و دوخته شد. این اختراع ، بخشی از آن بر اساس مدلهای ارتش ، تا حدودی بر روی مدلهای زندان اختراع شد. در زمان وقوع این فیلم ، لباس خاصی برای نگهبانان زندانها وجود نداشت.
تفاوت در ظاهر ملیندا ، هنگامی که بیمار بود و هنگام بهبودی در نتیجه معجزه ای که از طرف جانکافی انجام شد ، باید بسیار قابل توجه بود. برای حداکثر "عجیب" بودن در حال مرگ ملیندا ، هنرمندان گریم باعث شده اند که انگار ابرویی نداشته باشد.
شخصیت سام راکول ، که نقش دیوانه را بازی می کرد ، قرار بود موجب انزجار باورنکردنی بیننده شود. برای تقویت اثر دفع کننده ، هنرمندان گریم آکنه های مصنوعی را بر روی بدن بازیگر ایجاد کرده اند.
این فیلم از اهمیت زیادی برخوردار بود و در هنگام ساخت آن، هنرمندان با روانشناسان مشورت می کردند
طراح زندان را به روشنی از توصیفات موجود در کتاب کینگ بازسازی کرد. این زندان كوچك اما با جزئیات بیشتر برنامه ریزی شده بود. بنابراین ، روانشناسان روی فضای داخلی کار می کردند: قرار بود باعث ایجاد ترس ، طرد ، اندوه در بیننده شود. عوامل فیلم و بازیگران می گفتند كه پس از ساعات طولانی در مکان فیلمبرداری ، احساس می كنند در یك زندان واقعی هستند.
سه صندلی "برقی" برای فیلم ساخته شد ، نمونه اولیه یک صندلی از زندان معروف سین سینگ در ایالت نیویورک بود. اگرچه در واقعیت در دهه 30 قرن XX ، در زمانی که فیلم اتفاق می افتد، اعدام با چوبه دار انجام می شد.
در یکی از بازدیدهای خود از مجموعه ، کینگ تصمیم گرفت روی صندلی "برقی" بنشیند . او واقعاً این احساس را دوست نداشت. آنها می گویند او چنان تحت تأثیر قرار گرفت که نتوانست در برابر فحش دادن مقاومت کند.
 
ما یک بار دیگر از تماشای این فیلم لذت بردیم که کمتر کسی نسبت به آن بی تفاوت است. "فیلم مسیر سبز"یکی از ماندگارترین فیلم های سینمای جهان چه احساساتی را در شما به وجود می آورد؟

نظرات

۱۴۰۱/۷/۲۹تاریخ تاریک جفری اپستاین. چه چیزی پشت ثروت یک میلیونر متهم به جنایات جنسی نهفته است؟ اواخر دهه نود و آغاز دهه 2000 تعداد زیادی فیلم باشکوه و باکیفیت به ما داد که تا به امروز هر بار مرور می کنیم و لذت می بریم، مسیر سبز به کارگردانی فرانک دارابونت تنها یکی از این فیلم هاست. و من نیز اخیرا آن را بررسی کردم. این فیلم بر اساس رمان مایل سبز اثر استیون کینگ ساخته شده است. نقش اصلی را تام هنکس افسانه ای بازی کرد که مدت هاست به عنوان یکی از بهترین بازیگران کاریزماتیک و با استعداد در لیست هالیوود قرار گرفته است. وقایع فیلم در سال 1935 اتفاق می افتد، تام نقش رئیس بلوک محکوم به اعدام به نام پل اجکامب را بازی کرد. کار خوشایندترین نیست، زیرا هر روز باید با شخصیت های منزجر کننده ای روبرو شوید که در سلول های زندان نشسته اند، اگرچه همه این شخصیت ها منزجر کننده نیستند، برخی از آنها افراد کاملاً عادی به نظر می رسند، اما هرگز نمی دانید آنها به چه فکر می کنند. این افراد هنوز مرتکب قتل می شوند و پل نیز مشکلات سلامتی دارد. همه چیز تغییر می کند وقتی یک روز غول جان کافی (مایکل کلارک دانکن) را به زندان می آورند و از آن لحظه به بعد، زندگی بسیاری برای پل و همکارانش در محل کار تغییر می کند. فضای فیلم در سطح بالایی حفظ می شود، بلوک زندان، سلول ها، زندانیان - آفتاب به حداقل می رسد، اما این به فیلم فضای تاریک آن را می دهد. این فیلم را می توان به یک درام نسبت داد، به یک درام عمیق تر و پرمعناتر، از آنجایی که فیلم به چندین جنبه مهم زندگی می پردازد، فیلم دارای لحظات خنده دار و لحظات غم انگیز و لحظات ناخوشایند است. هر شخصیت شخصیت منحصر به فرد خود را دارد، به خصوص زندانبانان. از این میان، مایکل کلارک دانکن (در آرامش باش)، مایکل جتر، که نقش ادوارد دلوکروا را بازی کرد، موش رام را، سم راکول، را رام کرد. در میان نگهبانان، این البته تام هنکس است، تام بازیگر بزرگی است، بیش از یک بار من در این مورد متقاعد شده ام. او در این فیلم ارتباط خاصی با جان کافی داشت، در شرکای او: دیوید مورس، بری پپر، جفری دمون، جیمز کرامول و البته بدترین شخصیت پرسی با بازی داگ هاچیسون است. در میان بازیگران زن - بانی هانت، که نقش همسر پل و پاتریشیا کلارکسون، که نقش همسر بیمار نگهبان (جیمز کرامول) را بازی کرد. با وجود مدت زمان بسیار طولانی فیلم، فیلم خسته کننده به نظر نمی رسد و شما را در تعلیق نگه می دارد، تماشای شخصیت ها جالب است. پایان فیلم مسیر سبز نیز شما را بسیار به فکر فرو می برد و تامل زیادی را پشت سر می گذارد و در عین حال شما را کمی وحشت زده می کند. مسیر سبز شاهکاری است که دیگر هرگز نخواهد بود، فیلمی که در فهرست طلایی سینما قرار گرفته است.

۱۴۰۱/۷/۳۰نوشتن نقد برای این فیلم بسیار دشوار است زیرا باید آن را ببینید. این یکی از احساسی ترین و قدرتمندترین فیلم های تاریخ سینماست که به شایستگی در زمان نگارش نقد در رتبه اول رتبه بندی قرار گرفته است. قطعاً تصویر موفقیت خود را مدیون منبع اصلی است. این اثر بر اساس نویسنده مشهور استیون کینگ ساخته شده است. اما گرفتن منبع اصلی فقط یک پایه است، شما همچنین باید آن را به درستی پیاده سازی کنید، و سازندگان با این کار بسیار عالی عمل کردند. من دراماتورژی را شایستگی اصلی نوار می دانم. من معتقدم و فکر می‌کنم خیلی‌ها هم قبول دارند که ایجاد غم و اندوه شدید بسیار دشوارتر از لبخند زدن است. برای این کار باید روی کاراکترها کار زیادی انجام دهید تا بخواهند همدلی کنند و داستانی شایسته بسازند. و با این دو جنبه، فیلم گرین مایل هیچ مشکلی ندارد. کارگردان فیلم مسیر سبز با استفاده از حرکات خوب و کنار گذاشتن جزئیات در کنار هم توانسته است داستان را به شیوه ای درست به روی پرده بیاورد. کار سه ساعت پیش می رود و در این مدت موفق می شویم وارد جزئیات شخصیت ها شویم و احساسات آنها را حس کنیم. و چیزی که کم اهمیت نیست این است که در طول اکشن اطلاعات جدید بیشتری می آموزیم و فقط در انتهای فیلم کل پازل را جمع آوری می کنیم و تصویر کاملی از اتفاقات را می بینیم. من واقعاً می خواهم از بازیگران تمجید کنم. همه زندانیان و نگهبانان کار بزرگی انجام دادند. برخی از آنها زمان زیادی نداشتند، برخی از آنها در سراسر نوار می درخشیدند، اما همه خوب بازی کردند و شما آماده تماشای بی وقفه آنها هستید. اما همچنان قوی ترین بازی توسط مایکل کلارک دانکن و تام هنکس ارائه شد. در این کار آنها برابری ندارند و فقط شایسته تشویق هستند. و در خاتمه، جنبه دیگری که در مورد نکات مثبت تصویر اعمال می شود، بیانیه نویسندگان است. سازندگان به طرز ماهرانه ای با ما در مورد ظلم و ستم جهان، از عدالت و مبارزه صحبت می کنند. و موضوع زندگی و مرگ نیز که باعث احترام می شود. و بعد از تماشا، قطعاً چیزی برای فکر کردن خواهید داشت و شاید حتی در نگاه خود به زندگی تجدید نظر کنید. این فیلم بدون شک یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینماست. اگر هنوز فیلم مسیر سبز را ندیده اید، حتما آن را ببینید. نمی ترسم بگویم این شاهکاری است که شما را به جادوی سینما معتقد می کند.

۱۴۰۱/۷/۳۰ فیلم مسیر سبز که مورد علاقه میلیون ها نفر از خبره های سینما است، در مورد یک داستان شگفت انگیز می گوید که در داخل دیوارهای یک زندان برای جنایتکاران به خصوص خطرناک رخ داده است، که سرنوشت آنها قبلاً یک نتیجه قطعی است و مشمول حداکثر مجازات ممکن است. صحبت در مورد داستان فیلم بیهوده است، زیرا تعداد زیادی از خوره های سینما با فیلم مسیر سبز آشنا هستند . اما غیرممکن است که به بازیگران ایده‌آل که به طرز شگفت‌انگیزی انتخاب شده‌اند توجه نکنید. هر هنرمند در جای خود قرار دارد و به طرز شگفت انگیزی شرکا را تکمیل می کند و تجسم فیلمی خیره کننده از کتاب عرفانی استیون کینگ را تشکیل می دهد. البته بازیگرانی چون تام هنکس، داگ هاچیسون، سم راکول و البته مایکل کلارک دانکن باورنکردنی شایسته ذکر ویژه هستند. شخصیتی که او بازی می کند آنقدر صمیمانه و صادق است که با دیدن عذاب او روی پرده، نمی توان جلوی اشک را گرفت. و درک این موضوع که جهان خیلی زود چنین هنرمندی را از دست داد، ما را وادار می کند تا با فراز و نشیب های قهرمان در مسیر طرح نوار همدلی مضاعف کنیم. تنظیم موسیقی، کار دوربین، کار فوق بازیگران اثری فوق العاده مهربان، صمیمانه و سینمایی را ایجاد کرد که نسل ها دوستش داشتند. همچنین تعجب آور است که کارگردان تصویر، فرانک دارابونت، که فیلم محبوب دیگری را به نام "رستگاری در شاوشنک" فیلمبرداری کرد، توانست فقط با دو اثر خود این دنیا را کمی بهتر کند و به او زیبایی بی سابقه و انسان گرایانه بدهد. «مایل سبز» فیلمی افسانه‌ای درباره مهربانی، صداقت و وقار است، درباره مولفه‌های مهم زندگی که بهترین ویژگی‌های انسانی را در ما شکل می‌دهند.

۱۴۰۱/۷/۳۰مسیر سبز. درام معمایی بر اساس رمانی به همین نام اثر استیون کینگ. فیلم مسیر سبز اگر بازیگران فوق العاده ای نداشت شاهکار نمی شد. تام هنکس بزرگ که نقش اصلی نگهبان پل انگکومب را بازی می کرد، تصویر یک رئیس جدی و مسئولیت پذیر را بسیار دقیق منتقل می کرد. بگذارید نقش چندان روشن نباشد، اما بدون آن فیلم چنین معنای عمیقی نخواهد داشت. مایکل کلارک دانکن یکی از نقش های مهم این فیلم را بازی کرد - جان کافی. تصور بازیگر دیگری در این نقش واقعا سخت است. بازیگر آنقدر به این نقش عادت کرد که در طول فیلم برای غول سیاه بزرگ با چشمان کودکانه متاسف شدم. جای تعجب نیست که نقش او شایسته دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. همچنین در فیلم دو نقش وجود دارد که شما را با جان و دل احساس خشم و نفرت می کند. قاتل ویلیام وارتون با بازی سام راکول بسیار عالی بازی کرد. زمانی چنین احساساتی را در من برانگیخت. یک حرامزاده ذاتاً، یک وارتون خطرناک و زننده فیلم را احیا می کند. او در زمان اسارت به بهترین شکل ممکن زندگی می کند. نقش دوم بی رحمانه و شرور را بازیگر داگ هاچینسون بازی کرد. نگهبان جوان پرسی وتمور، یک سادیست و روانی. او تمام مایل را خشمگین می کند و بیننده را بیشتر آزار می دهد. پرسی که مرتب شانه شده، اتو کشهده، تنها رویای یک چیز را در سر می پروراند، تا ببیند چگونه زندانیان در صندلی برقی می میرند. "مسیر سبز" یک شاهکار 3 ساعته است. حتی یک نفر هم در پایان جلوی اشک خود را نمی گیرد. اگر فرصت داشتم تمام جوایز دنیا را می دادم. همه باید آن را تماشا کنند، زیرا این یک کلاسیک در حال مرگ نیست. و حتی در حال حاضر، همه فیلم های جدید ،شبیه ساخته های بزرگ دارابونت نیستند. فیلم مسیر سبز آمیزه ای از درام و عرفان است. وقتی فیلم را ببینید هرگز آن را فراموش نخواهید کرد.

در ادامه بخوانید...

نامزد اسکار 2020 اعلام شد

در
نامزدهای جوایز 92 امین دوره اسکار 2020 اعلام شده اند.
امسال جوکر که در 11 رشته از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی نامزد شده بود ، مشخص شد. فیلم های 1917 ، Once Upon a Time در هالیوود و  The Irishman در 10 گروه نامزد شدند.
در اینجا همه نامزدها

 

بهترین فیلم

فورد برابر فراری 
 
ایرلندی
 
خرگوش جوجو 
 
جوکر 
 
زنان کوچک 
 
داستان ازدواج 
 
1917 
 
روزی هالیوود 
 
انگل
 

 

بهترین کارگردان

مارتین اسکورسیزی - ایرلندی
 
تاد فیلیپس - جوکر
 
سم مندز - 1917
 
کوئنتین تارانتینو - روزی هالیوود
 
بونگ جون هو - انگل
 

 

بهترین بازیگر مرد

آنتونیو باندراس - درد و افتخار
 
لئوناردو دی کاپریو - روزی هالیوود
 
آدام درایور - داستان ازدواج
 
واکین فینیکس - جوکر
 
جاناتان پریس - دو پاپ
 

 

بهترین بازیگر زن

سینتیا اریوو - هریت
 
اسکارلت جوهانسون - داستان ازدواج
 
سیرشا رونان - زنان کوچک
 
شارلیز ترون - بمبشل
 
رنه زلوگر - جودی
 

 

بهترین بازیگر نقش مکمل مرد

تام هنکس - یک روز زیبا در محله
 
آنتونی هاپکینز - دو پاپ
 
آل پاچینو - ایرلندی
 
جو پشی - ایرلندی
 
برد پیت -  روزی هالیوود
 

 

بهترین بازیگر نقش مکمل زن

کتی بیتس - ریچارد جول
 
لورا درن -  داستان ازدواج
 
اسکارلت جوهانسون -  جوجو خرگوش
 
فلورانس پو -  زنان کوچک
 
مارگوت رابی -  بمبشل
 

 

بهترین فیلمنامه

چاقو کشی
 
داستان ازدواج
 
 1917
 
روزی هالیوود
 
انگل
 

 

بهترین فیلمنامه اقتباسی

جوجو خرگوش
 
ایرلندی
 
دو پاپ
 
زنان کوچک
 
جوکر
 

 

بهترین فیلم خارجی

کورپس کریستی (لهستان)
 
سرزمین عسل (مقدونیه شمالی)
 
بینوایان (فرانسه)
 
درد و افتخار (اسپانیا)
 
انگل (کره جنوبی)
 

 

بهترین انیمیشن

نحوه آموزش اژدها: دنیای پنهان
 
بدنم را گم کردم
 
کلاوس
 
پیوند موجود نیست
 
داستان اسباب بازی 4
 

 

بهترین ویرایش

فورد در برابر فراری
 
ایرلندی
 
خرگوش جوجو
 
جوکر
 
انگل
 
بهترین فیلم کوتاه (انیمیشن)
دختر
 
عشق مو
 
Kitbull
 
به یاد ماندنی
 
خواهر
 

 

بهترین فیلم کوتاه

برادری
 
باشگاه فوتبال نفتا
 
پنجره همسایه
 
SARIA
 
خواهر
 

 

بهترین لباس

ایرلندی
 
جوجو خرگوش
 
جوکر
 
زنان کوچک
 
روزی هالیوود
 

 

بهترین ویرایش صوتی

فورد برابر فراری
 
جوکر
 
1917
 
روزی هالیوود
 
جنگ ستارگان: Rise of Skywalker
 

 

بهترین صدا برداری

جنگ ستارگان:ظهور اسکای واکر
 
فورد در برابر فراری
 
جوکر
 
1917
 
روزی هالیوود
 

 

بهترین موسیقی اصلی

جوکر
 
زنان کوچک
 
داستان ازدواج
 
1917
 
جنگ ستارگان: Rise of Skywalker
 
 
 

 

بهترین آهنگ اصلی

(من میخوام) دوباره مرا دوست بدار - راکتمن
 
من با تو ایستاده ام - پیشرفت
 
Into the Unknown - Frozen 2
 
ایستاده - هریت
 

 

بهترین مستند

کارخانه آمریکایی
 
غار
 
لبه دموکراسی
 
برای سما
 
Honeyland
 

 

بهترین مستند کوتاه

در غیبت
 
اگر دختر باشید یادگیری اسکیت بازی در یک منطقه جنگی
 
زندگی مرا تحت الشعاع قرار می دهد
 
سنت سوپرمن لویی
 
راه رفتن چا-چا
 
 
 

 

بهترین طراحی تولید

ایرلندی
 
خرگوش جوجو
 
1917
 
روزی هالیوود
 
انگل
 
 

 

بهترین آرایش و طراحی مو (چهره پردازی)

بمبشل
 
جوکر
 
جودی
 
مالفیسنت: معشوقه شیطان
 
1917
 

 

بهترین مدیریت تصویر

ایرلندی
 
جوکر
 
فانوس دریایی
 
1917
 
روزی هالیوود
 

 

بهترین جلوه های ویژه

انتقام جویان: آخر بازی
 
مرد ایرلندی
 
شیرشاه
 
1917
 
جنگ ستارگان: خیزش اسکای واکر
 

 

بهترین فیلم کوتاه انیمیشن

دختر
 
عشق مو
 
 Kitbull
 
خاطره انگیز
 
خواهر
 

 

بهترین فیلم کوتاه زنده-انیمیشن

 
برادری
 
ساریا
 
یک خواهر
 
پنجره همسایه
 
باشگاه فوتبال نفتا
 
نماینده سینمای ایران در مراسم اسکار سال ۲۰۲۰ مستند «در جستجوی فریده» به کارگردانی کوروش عطائی و آزاده موسوی بود اما نام این فیلم متسند در لیست نامزدهای اولیه هیچ یک از دو بخش مستند بلند و بین الملل نیست.
 
10 فوریه (21 بهمن) مراسم اعطای جوایز نود و دومین دوره جوایز سینمایی اسکار 2020 برگزار می شود.

نظرات

در ادامه بخوانید...

انگل ها و کارگردان بونگ جون هو در اسکار 2020 پیروز شدند

در
بهترین فیلم اسکار 2020
درام کارگردان کره جنوبی بونگ جون هو، انگل "Parasites" به چهار بار برنده جایزه اسکار 2020 تبدیل شد: این فیلم برنده نامزدهای "بهترین فیلم" ، "بهترین فیلم خارجی" ، "بهترین فیلمنامه اصلی" و "بهترین کارگردان" شد. این اولین بار در تاریخ این جایزه است ، هنگامی که تصویر برندگان جوایز در گروه های اصلی و بین المللی است.
 
بقیه برندگان جایزه اسکار 2020 را می توان در اینجا ببینید .
 
با توجه به تعداد پیروزی ها ، "انگل" توانستند نتیجه اینگمار برگمان "فانی و الکساندر" را تکرار کنند .اینگمار برگمان در مراسم سال 1984 جوایز گروههای "بهترین کار اپراتور" ، "بهترین دکوراسیون" ، "بهترین لباس" ، "بهترین فیلم به زبان خارجی" را به دست آورد.
 
در مرکز نقشه "انگل" خانواده Ki-tek قرار دارد. آنها چشم اندازهای تیره و تار دارند: هر چهار نفر بیکار هستند. اوضاع زمانی تغییر می کند که فرزند ارشد ، کیو ، یکی از دوستان توصیه می کند تا او را با یک معلم پاره وقت پولی جایگزین کند. او با کمک خواهرش مدرک تحصیلی جعل می کند و به عمارت مجلل تاجر آقای پاک می آید. Ki-u در مورد یک جای خالی دیگر و برنامه ای برای پیدا کردن کار برای خواهرش می افتد............

نظرات

در ادامه بخوانید...