مدیران چگونه تصمیم میگیرند؟
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸
تصمیم گیری مسئولیت بزرگی برای مدیران محسوب میشود که این مسئولیت نه فقط در قبال سازمان، بلکه در قبال کارمندان و سهام داران نیز است. درباره مدلهای تصمیم گیری این مقاله پژوهشی منابع متعددی پیشنهاد میکند. برخی از مولفان شیوه چهارچوب نحوه مدیریت را بعنوان ابزاری راهبردی برای مدیریت عمومی مورد بررسی قرار میدهند . سایرین شیوه های کمی و کیفی را توضیح میدهند که به تصمیم گیرندگان برای سازماندهی و آشکار نمودن مشکلات مختلف و برای بررسی مفاهیم مربوط به پیگیری گزینه های مختلف کمک میکنند.
بلنکو و همکارانش 2011، بر نحوه تصمیم گیری متمرکز هستند، و بر این نکته تاکید می نمایند که تصمیم ها زمان زیادی میبرند تا اتخاذ شوند. تصمیمها توسط افراد نامناسب یا در بخشهای نامناسبی از شرکت و یا به خاطر اطلاعات غلط اتخاذ میشود. گروه های دست اندر کار در تصمیم گیریها کیفیت تصمیمات را اکثر اوقات بهبود میبخشند ، و برای خلق و ارزیابی گزینه های مختلف برای حل مشکلات سازمان مفید و سودمند هستند. بعضی اوقات اتخاذ تصمیمهایی که محبوب همگان باشند بخاطر محدودیت حوزه یا فشار زمانی امکان پذیر نمیباشند.
شیوه و سرعت تصمیم گیری عامل تعیین کننده مهمی در موفقیت یا شکست است . شناسایی اهداف ، فراهم نمودن گزینه هایی برای حل مشکل و سبک سنگین کردن و سنجیدن ارزشها و انتظارات در نحوه تصمیم گیری مهم و ضروری هستند .
تصمیم گیری نیازمند بررسی ریسک است تا بین گزینه ها فرق قائل شوند. چالش مهم برای اخذ تصمیمات موثر ارزیابی چیزی است که موجب توسعه معیارهای کمی و کیفی مدیران در تصمیم گیری میشود . علیرغم این اقدامات، مدیران باید از سه مهارت یعنی شجاعت برای منطقی بودن، تایید خلاقیت و برابر نمودن قضاوتها برخوردار باشند .
کارکنان خواستار چه چیزی هستند؟
برخی اوقات این پژوهشها اطلاعات کافی درباره تصمیم گیری پیشنهاد نموده و منابع کافی برای بهبود مسئولیتی که کلیه مدیران از آن برخوردار هستند ارایه می نماید. شیوه هایی که شرکتها بکمک آنها تصمیمات موفقیت آمیز استراتژیک اتخاذ نموده اند نیز پرده از این واقعیت برمی دارد که شرکتهای مشابه چه اشکالاتی داشته اند که توسط پژوهشی که مک کینزی انجام داد آشکار میشوند. با اینحال، عملکرد فردی تحت تاثیر نحوه تصمیم گیری قرار داشته و تاثیر مثبتی بر کارآمدی سازمان دارد. هدف این پژوهش بررسی نظر مدیران و کارمندان درباره نحوه تصمیم گیری در حیطه های مختلفی است که با اهداف سازمان ارتباط دارند و با استفاده از معیارهای اصلی مدل مفهومی از پرسشنامه بدست می آید که بعنوان محرکهای موجود در روند بهبود کارآمدی سازمان تحت تصمیم گیریهای مدیران محسوب میشود.
شیوه ای که در این پژوهش علمی تحقیقی بکار گرفته شده است بررسی کیفی رفتار مدیران در موقع تصمیم گیری است، که بر مبنای پرسشنامه لیکرت است. متغیرها کیفی هستند و نمونه با استفاده از روش نمونه برداری ساده آماده شدند ( در دسترس بودن و سهولت تماسها) .
به منظور ثبت نحوه تصمیم گیری مدیران، و اینکه آنها عملا چه تصمیماتی اتخاذ میکنند و چه موقع اقدام به تصمیم گیری می نمایند، پژوهشی چند منطقه ای در فوریه سال 2013 انجام پذیرفت. این پژوهش بر مبنای پژوهشی پرسشنامه ای سازمان یافته است که این پرسشنامه به 390 سازمان که در حوزه های مختلف اجتماعی- اقتصادی از جمله تولید، حمل و نقل، ساخت و ساز، تجارت، خدمات و سایر حوزه ها، فعالیت داشته اند فرستاده شد و از این تعداد 207 پرسشنامه دارای پاسخهای معتبر و موثقی بودند. معیار انتخاب شده برای پاسخها از لحاظ توضیح رفتار مدیر و در زمینه حمایت مدیران برای آشکار سازی سبک تصمیم گیری آنها بود. پرسشهای استفاده شده در این بخش از مطالعه عبارتند از : چگونه؟ چه چیز؟ چه موقع ؟
• مدیران چگونه اقدام به اتخاذ تصمیم می نمایند؟ ( با دوازه عدد پاسخ مشخص)
• مدیران عملا چه تصمیماتی اتخاذ می نمایند ؟ ( با هفت پاسخ مشخص)
• چه موقع مدیران اقدام به تصمیم گیری می نمایند ؟ ( با پنج سوال مشخص)
این نمونه از نقطه نظر بررسی کمی نشان دهنده نیست چون این پژوهش بر دستیابی به نگرش کلی درباره این موضوعات متمرکز است و در مقیاس ملی این نتایج عمومیت ندارند، البته نیمی از 42 محله در این نمونه مشخص میشوند. ساختار نمونه بر حسب نوع سازمان به قرار زیر است: 30 درصد شرکتهای بزرگ، 52.2 درصد SMEها، و 17.8 درصد سازمانهای اجرایی همگانی هستند. پاسخهای ارایه شده در پرسشنامه ها به نسبت 48% متعلق به مدیران و 52 درصد متعلق به مدیران عامل بود.
مدیران چگونه تصمیم میگیرند؟
چگونه عوامل محیطی را در نظر میگیرند؟
چگونه برای حل و فصل مشکلات فعلی جستجو میکنند؟
چگونه بر پیاده سازی و نظارت بر حل مشکل تمرکز می نمایند؟
چگونه به کیفیت اطلاعات وابسته هستند؟
چگونه به اهداف راهبردی رجوع می نمایند؟
چگونه تحت تاثیر فرهنگ سازمانی قرار میگیرند؟
چگونه با اعضای گروه مشورت میکنند؟
چگونه با هیئت نمایندگی مشورت میکنند؟
چگونه بر زیر دستان تحکم دارند؟
چگونه بدنبال تقویت نقاط قوت خود هستند؟
چگونه پایبند به اصول اخلاقی هستند
چگونه پایبند به این مسیر هستند؟
مدیران به طور کلی یا جزئی با اظهاراتی که آنها با احتساب شرایط و فاکتورهای محیطی تصمیم گیری می نمایند و یا در پی تقویت نقاط قوت سازمان هستند موافقت میکنند. اکثر این مدیران کلا موافق با این اظهارات هستند که آنها با اشاره به اهداف استراتژیک تصمیم اتخاذ می نمایند ( بیش از 80%). اکثر این مدیران بدنبال حل مشکلات فعلی هستند (72% از آنها)، آنها بر پیاده سازی و نظارت بر حل و فصل مشکلات متمرکز هستند (62%) و تصمیماتشان بر مبنای اصول اخلاقی است (73%). تصمیم گیری اکثر این مدیران منوط به کیفیت اطلاعاتی است که مشغول رسیدگی به آنها هستند(60%).
در آنچه تحت عنوان تفویض تصمیمات مورد توجه قرار میگیرد، اکثر این مدیران از نظر زیر دستانشان را در تصمیم گیری استفاده میکنند (64%)، آنها با اصل مشورت با اعضای تیم خود موافق هستند (58%) ولی کمتر از نیمی از این مدیران با محول نمودن تصمیم گیری افراد دیگر موافقت می نمایند (42%). تعادل بین پاسخهای مربوط به توافق کامل و توافق جزیی با ذکر این نکته که تصمیم گیریها تحت تاثیر فرهنگ سازمانی است ثبت و ضبط گردیده اند ( 46% و میانگین 2.96 از 3). در تصمیم گیری، نیمی از مدیران این مسیر را نادیده میگیرند.
پاسخهای مربوط به این سوال که " مدیران عملا از چه تصمیماتی استفاده میکنند؟" اکثر تصمیماتی که مدیران اتخاذ می کنند تصمیمات برنامه ریزی شده هستند (84%) و فقط تعداد کمی اظهار داشتند که در صورت لزوم تصمیم میگیرند (23%). همچنین، این مدیران (77%) معمولا بر اساس گزینه های شناخته شده تصمیم گیری میکنند ( میانگین 4.5 از 5)، که این موضوع بدان معناست که آنها تصمیماتشان را از گزینه های متعددی که قبلا طراحی شده اند انتخاب میکنند. اکثر این مدیران (85%) بر مبنای اطلاعاتی که در آن موقع مشغول رسیدگی به آنها بوده و نیاز به اتخاذ تدابیر مناسب داشتند تصمیم میگیرند، حتی این شیوه نشانگر اطلاعات معمولا ناقص است. مدیران همیشه از روشهای علمی برای تصمیم گیری استفاده نمیکنند ( بیش از 50%، این انحراف استاندارد 1.6 بوده است)، و آنها بر مبنای مفاهیم درون یافتی تصمیم نمیگیرند، احتمالابر مبنای تجربه و رویدادهای تاریخی تصمیم میگیرند. این پاسخها بر این امر تاکید می نماید که مدیران معمولا موقع تصمیم گیری از ریسک اجتناب میکنند (80%).
مدیران موقع تصمیم گیری چه تصمیماتی اتخاذ میکنند؟
برنامه ریزی شده
برنامه ریزی نشده
بر مبنای گزینه های شناخته شده
مبتنی بر اطلاعات ناقص
با استفاده از روشهای علمی
درون یافتی
مشروط بر ریسک
کلیه مدیران زمانی که در حال شناسایی مشکلی هستند اقدام به تصمیم گیری می نمایند ( 99%، میانگین 2.7 از 3، انحراف استاندارد 0.55). با اینحال، اکثر مدیران زمانی که مشکل را تشخیص داده و شناسایی میکنند ( بیش از 99%) و زمانیکه دلیلی برای حل آن داشته باشند (حدود 90%) تصمیمی اتخاذ می نمایند. پاسخ متضاد این است که مدیران زمانی اقدام به تصمیم گیری می نمایند که منابعی برای حل مشکل پیش آمده داشته باشند، ولی این حقیقت ثابت شده است که بسیاری از تصمیم گیریها زمانی انجام میشود که منابع مناسبی وجود نداشته یا در صورت وجود اندک هستند. مهمترین موضوع این است که مدیران زمانی که فرصتهایی برای بهبود کارآیی و کارآمدی شرکتها پیدا میکنند اقدام به تصمیم گیری می نمایند ( بیش از 90%).
مدیران چه زمانی اقدام به تصمیم گیری می نمایند؟
شناسایی مشکل
آشنایی با مشکل
داشتن دلیلی برای حل مشکل
داشتن منابعی برای حل مشکل
داشتن فرصتهایی برای بهبود کارآیی
بر مبنای یافته های این پژوهش، نحوه فرآیند تصمیم گیری با در نظر گرفتن محرکهای زیر یعنی فاکتورهای محیطی، راهبرد سازمان، اصول اخلاقی، توانمند سازی، اطلاعات و بازخورد، برنامه ها ، گزینه ها، اجتناب از ریسک، منابع و فرصتها ی قابل دسترس است.
نحوه تصمیم گیری منبع اصلی کارامدی سازمان است و بدون شک هدف مدیر تامین انتظارات سهام داران است.
نتایج نشان داد مدیران موقع تصمیم گیری مسئولیت اهداف راهبردی سازمان را بعهده میگیرند. آنها همچنین مباحث اخلاقی مربوط به کسب و کار را به کار بسته و در مقابل کسانی که به اصول اخلاقی پایبند نباشند رفتارهایی اتخاذ می نمایند. مدیران این موضوع را در نظر میگیرند که کیفیت تصمیمات تحت تاثیر میزان اطلاعاتی است که مشغول رسیدگی به آنها هستند، و یا اطلاعاتی که در دست زیر دستانشان میباشد که ممکن است منجر به افزایش کیفیت تصمیم گیریها و میزان دلالت آنها بر پیاده سازی تصمیمات باشد. علاوه بر این، مدیران موقع تصمیم گیری عادت دارند گروهشان را نصیحت کنند. اکثر این تصمیمات برنامه ریزی شده و ترغیب کننده هستند، ولی برخی از تصمیمات تحت تاثیر محیط اتخاذ میشوند. با اینحال، نتایج نشان میدهند که مدیران زمانی اقدام به تصمیم گیری می نمایند که بین شرایط واقعی و نتایج مطلوب سوعملکردی شناسایی نمایند. برخی از تصمیمها درون یافتی بوده و بر مبنای فقدان اطلاعات یا تامین مالی میباشند.
با این وجود، این نتیجه گیریها بر این نکته تاکید می نمایند که اکثر مدیران مصاحبه شده، موقع تصمیم گیریها از گزینه هایی که احتمالا مرتبط با این نتایج هستند استفاده میکنند و حتی آنها اطلاعات کافی درباره انتخاب گزینه بهتر بر مبنای ارزیابی ریسک و نتایج موثر ندارند. در کل، تمام این پاسخها نگرش مثبت اکثر مدیران را با در نظر گرفتن معیارهای انتخاب شده در حالت توافق برای اظهارات نشان میدهند، ولی هیچ دلیل و مدرکی وجود ندارد که آنها واقعا این اظهارات را عملا به کار می بندند، که این موضوع میتواند بعنوان محدودیت دیگری در این پژوهش مد نظر قرار گیرد.
تصمیم گیری روندی است که نیازمند در نظر گرفتن و مورد توجه قرار دادن محرکهای اصلی مورد تاکید در مدل مفهومی نحوه تصمیم گیری در کارآمدی سازمان است. این طرح پایه و اساس پژوهشهای آتی است و همچنین محدودیتهای این مقاله با توجه به نادیده گرفتن سن و جنسیت مدیران بایستی مد نظر قرار گیرند. این بررسی با جستجوی روابط مختلف بین پاسخها و تفاوتهای بین جوابهایی که توسط مدیران و مجریان صنعت ارائه شده اند، بر نحوه تصمیم گیریهایی که به کارآمدی و کارایی سازمان کمک می نماید بیشتر تاکید میکند. (سیارک)