هوشیاری کارآفرینانه چیست

هوشیاری کارآفرینانه توسط کرزنر در1979 به عنوان توانایی برای توجه به فرصت های کسب و کار بدون جستجو برای آنها شدن تعریف شده است. با توجه به کرزنر، بازارها در یک عدم تعادل دائمی با اختلاف محلی در قیمت می باشند. این اختلاف ها فرصت های تجاری برای تحقق سود کارآفرینی هستند. کارآفرینان مردمی در اقتصاد هستند که نسبت به این اختلاف ها هوشیار هستند. آنها محصولات را زمانیکه قیمت ها پایین است می خرند و آنها را زمانی که قیمت ها بالا هستند می فروشند. از طریق کشف کارآفرینانه فرصت های کسب و کار، کارآفرینان نیروهای متعادل کننده در اقتصاد می شوند. اگر چه هوشیاری کارآفرینانه برای توضیح شناسایی فرصت کسب و کار جذاب هستند، دانشمندان به تازگی "ابهام" هوشیاری کارآفرینانه را تانگ و همکاران 2012 انتقاد کردند. در مفهوم سازی کرزنر، هوشیاری کارآفرینانه هیچ معنای پیشینی ندارد زیرا می تواند تنها به عنوان یک توضیح تعقیبی خدمت کند:

افرادی که فرصت های کسب و کار را شناسایی می کنند باید هوشیاری کارآفرینانه نشان داده باشند.


تمرکز رویکرد روانشناختی بیشتر بر روی جنبه های رفتاری و شناختی کمک می کند تا نور تازه ای بر هوشیاری کارآفرینانه انداخته شود. با توجه به جنبه های رفتاری، کایش و گیلاد (1991) هوشیاری کارآفرینانه را به عنوان جستجو برای اطلاعات مربوط به فرصت های تجاری مفهوم سازی کردند و آنها تفاوت معنی داری بین کارآفرینان و مدیران با توجه به هوشیاری کارآفرینانه یافتند. اگر چه مطالعه انها برای رویکرد صرفا رفتاریش و تعمیم محدود کننده یافته هایش (Busenitz 1996) مورد انتقاد قرار گرفته است، آن یک دیدگاه جدید در هوشیاری کارآفرینانه فراهم کرده است، تعیین می کند که اقدامات انجام شده توسط کارآفرینان بیشتر از نظر کارافرینی هوشیار هستند. با توجه به جنبه های شناختی، گاگلیو و کاتز (2001) هوشیاری کارآفرینانه را به عنوان طرح های شناختی که مردم را به فکر کردن در راه های جدید و غیر معمول تشویق می کند مفهوم سازی کردند. فکر کردن در راه های جدید و غیر معمول باید به مردم برای شناسایی فرصت های کسب و کار نوآورانه کمک کند.
محققان پیشنهاد دادند که تمرکز قویتری بر ظرفیت های شناختی پایه، مانند توانایی ذهنی عمومی و خلاقیت، به عنوان پایه هوشیاری کارآفرینانه قرار داده شود (بارون و Ensley 2006، شین و Venkataraman 2000). توانایی ذهنی عمومی و خلاقیت ظرفیت های شناختی هستند که بر چگونگی پردازش اطلاعات توسط افراد تاثیر می گذارند، یعنی این که، چگونه مردم ارتباط های بین اطلاعات را درک و ایجاد می کنند. درک اطلاعات و ایجاد ارتباط های جدید بین اطلاعات فرآیندهای اساسی مرکزی شناسایی فرصت کسب و کار هستند (میچل و همکاران 2007، شین، 2000). تحقیقات تجربی حمایت برای این فرضیه که خلاقیت (و به میزان کمتر نیز توانایی ذهنی عمومی) همچنین به شناسایی فرصت کمک می کند فراهم می سازد (بارون و تنگ 2011؛ DeTienne و چندلر 2004؛ Gielnik همکاران 2012a، b).
اخیرا محققان کارآفرینی پیشنهاد کرده اند که نه جنبه های رفتاری و نه شناختی به تنهایی برای درک مفهوم هوشیاری کارآفرینانه کافی نیستند، در نتیجه نیاز به یک رویکرد یکپارچه تر دارند (Gielnik همکاران 2012b، تنگ و همکاران 2012). تانگ و همکاران (2012) یافتند که رفتار جستجو برای اطلاعات و جنبه های شناختی تداعی و ارزیابی ایده ها بطور مثبت با نوآوری کارآفرینان با توجه به محصولات یا خدمات جدید مربوط هستند. گیلنیک و همکاران (2012b) یک مدل نظری توسعه دادند که پیشنهاد می کند که یک معاینه مشترک عوامل مربوط به پردازش اطلاعات (مانند توانایی عمومی ذهنی و خلاقیت) و کسب اطلاعات برای توضیح شناسایی فرصت مورد نیاز است. در واقع، آنها دریافتند که جستجوی اطلاعات فعال اثر مثبت خلاقیت در شناسایی فرصت کسب و کار و نوآوری محصول / خدمات را تعدیل کرده است. خلاقیت یک اثر قوی در موارد جستجو فعال بالا اطلاعات دارد، اما هیچ اثری در موارد جستجو فعال کم اطلاعات ندارد (Gielnik همکاران 2012b). این تحقیق به روشن کردن ساختار هوشیاری کارآفرینانه توسط نشان دادن این که چگونه یک بررسی دیدگاه روانشناختی اثر مشترک جنبه های شناختی (پردازش اطلاعات) و رفتاری (کسب اطلاعات) نتایج در مدل های نظری با اعتبار پیش بینی بهتر کمک می کند..............ادامه دارد.............

نظرات

برای ارسال نظر باید وارد حساب کاربری شوید. ورود یا ثبت نام

بیشتر بخوانید