از آنجا که روانشناسی مثبت از لحاظ پیشرفت و درک علمی با فراز و نشیب پیش میرود، تمرکز روی اهمیت بدن در عملکرد فیزیکی و روانی هنوز کند و آهسته است. با ترکیب عناصر تندرستی لذتگرا و فضیلت گرا، ما پیشنهاد میکنیم که میتوانیم یک «بدن مثبت» را از طریق مکانیسم های اصلی ایجاد کنیم: لمس انسان، رفتار مثبت جنسی، فعالیت بدنی، تغذیه و حتی درد فیزیکی. این 5 بخش به تجربه گذرای خوشی و احساسهای طولانیتر معنابخشی و رشد خویشتن کمک میکنند.
بدن در روانشناسی
هزاران سال انسان با پیچیدگیهای بغرنج تعاملات ذهن بدن درگیر بوده است. بهعنوان امر عادی در سراسر پزشکی و روانشناسی معاصر ، یگانه انگاری (پایه تجربه نگری) تأیید میکند که ذهن و بدن یکی هستند و دارای ویژگیهای معنوی جداگانه نیستند. آنچه ما میاندیشیم و احساس میکنیم، نتیجه مستقیم تعاملات فیزیکی در مغز است. اما درنهایت، بدن ما روی هیجانها، احساسات و تجربیات ما تأثیر میگذارد. جنبش انسانگرایی بیشتر وقت خود را صرف این مفهوم تجسم کرده است (چگونه افراد مالک بدن خود هستند و از آن استفاده میکنند)؛ درحالیکه روانشناسی مثبت روی خود آن بدون تأثیر روی بدن در تندرستی تأکید کرده است.
انواع شادکامی
روانشناسی مثبت به شکل سنتی ، شادکامی اصیل را بهعنوان ترکیبی از تندرستی لذتگرا و فضیلت گرا تلقی کرده است. در داخل دو نوع شادکامی، سه نوع سبک زندگی متفاوت وجود دارد: زندگی لذتبخش، زندگی همراه با مجذوبیت و زندگی بامعنا. زندگی لذتبخش شامل احساسات و هیجانات مثبت است که بخش ضروری برای موفقیت و تندرستی ما است. زندگی لذتبخش خودش به دو قسمت تقسیم میشود: لذتها و کامروا شدنها. لذتها شامل بوهای خوش، طعمها، احساسات جنسی و غیره است؛ درحالیکه کامروا شدن شامل فعالیتهایی (از قبیل کتاب خواندن یا آشپزی) است که نیازمند کمی برنامهریزی قبلی هستند . خوشبختانه، بدن ما قابلیت تحریک این احساسات لذت و هیجانات مثبت و مطلوب را دارد. بدن میتواند به ایجاد زندگی همراه با مجذوبیت کمک کند. به وجد آمدن ، از طریق فعالیتهای بدنی میتواند حس مجذوبیت، جذب و تندرستی را به دنبال این واقعیت تحریک کند. علاوه بر این، مجذوبیت در رفتارهای ماهرانه با عزیزان شما، میتواند روابط عمیقتر و معنادارتری ایجاد کند. درنهایت، بدن قدرت زیادی برای تحریک زندگی معنادار دارد که در گزارشهای معنوی و تعالی همراه با آن آشکار است. افرادی که بدنهای آنها دردهای فیزیکی بسیار شدیدی را بهطور مداوم تحمل کرده است، احساس معنا و ارتباط معنوی از طریق خویشتن زخمی را گزارش میکنند . با وجود این، بسیاری از افراد جامعه ما فراموش کردهاند که داشتن لذتهای فیزیکی چقدر مهم است و ممکن است درنهایت منجر به دستاوردهای فضیلت گرا شود. قسمت بعدی 5 بخش پیشنهادی بدن مثبت را در ارتباط با تندرستی لذتگرا و فضیلت گرا به شکل خلاصه شرح میدهد.
پنج مؤلفه از یک بدن مثبت
لمس کردن
در طول چند دهه گذشته، روانشناسان از اهمیت لمس برای بهزیستی فیزیکی و روانی آگاه شدهاند .
شواهد اولیه نشان دهنده اهمیت لمس بین فردی، از مطالعات هری هارلو به دست آمدند که شامپانزه های نوزاد مادر گرم را انتخاب می کنند یا به جای آن مادر قابللمس بدون غذا را به مادر سرد و بیرحم با غذای فراوان ترجیح می دهند.
امروزه، مؤسسه تحقیقات لمس واقع در میامی، صدها مطالعه بالینی را روی اهمیت لمس بین فردی (ماساژ درمانی، بازتاب شناسی بالینی، بغل کردن و غیره) را روی بهزیستی فیزیکی و روانی در جمعیت بالینی و عادی مطالعه کرده است. این مطالعات مبنایی برای ایجاد «علم لمس » فراهم کرده است. تکنیک مداخله، دارای تحقیقات فراوان ماساژ درمانی (MT) است. شواهد نشان میدهند که ماساژ درمانی قابلیت افزایش عملکردهای فیزیکی و روانی را دارد. از نظر فیزیکی، هنگامی که ماساژ درمانی در کودک در معرض خطر (قبل از بلوغ) استفاده شود، میتواند قابلیت آنها را برای افزایش وزن، افزایش دما و خواب بیشتر افزایش دهد.
مشخص شده است که وقتی کودکان بزرگتر میشوند، ماساژ درمانی به درمان اختلال کمتوجهی بیشفعالی (ADHD)، آرتروز، آسم و پرخاشگری کمک میکند . در افراد بالغ، ماساژ درمانی میتواند میگرن علائم قبل از قاعدگی ، فشارخون و سطح کورتیزول را کاهش دهد و ایمنی و عملکرد عصب غده داخلی را در بیماران سرطان پستان و HIV و انتقالدهندههای عصبی سروتونین و دوپامین را افزایش دهد.
از نظر روانی، مداخلات ماساژ درمانی کاهش چشمگیر افسردگی را مشابه کارایی رواندرمانی معمولی گزارش کرده است . همچنین ظاهراً ماساژ درمانی هنگامی که در دوزهای ساده تجویز میشود، مفید است.
چرا به نظر میرسد که ماساژ درمانی چنین تأثیر مثبتی روی بهزیستی فیزیکی و روانی ما دارد؟
محققان (مویر و هارن) چندین فرضیه را پیشنهاد کردند. اولین نظریه، نظریه «کنترل دریچه» کاهش درد است. به شکل تخصصیتر، این نظریه پیشنهاد میکند که با اعمال فشار در قسمتهای دیگر غیر از محل درد، ماساژ درمانی میتواند «فعالسازی سیستم عصبی پاراسمپاتیک» را تحریک کند که اضطراب را کاهش و تندرستی را افزایش دهد . اخیراً، نظریه «تغییرات شیمی بدن»، افزایش سطوح استروتونین و دیگر آندورفین ها را در خون، بعد از ماساژ درمانی نشان داده است. این تغییر در شیمی بدن با فرضیه دیگری ارتباط دارد که ماساژ درمانی میتواند به «تولید خواب ترمیمی» کمک کند. با تحقیقات ورزشی، تصور میشود که ماساژ درمانی از طریق «روشهای مکانیکی» عمل میکند؛ بهطوری که ماساژ درمانی چسبندگی زیرجلدی را میشکند و مانع فیبروز میشود و نیز گردش خون و لنف را افزایش میدهد . درنهایت، تصور میشود که تأثیرات امیدوارکننده ماساژ درمانی روی درد میتواند به علت «توجه بین فردی» باشد که یک نفر از سوی ماساژور دریافت میکند. همانند تأثیر رواندرمانی، ممکن است تأثیر روابط باشد که تندرستی بیماران را تغییر میدهد و لزوماً انتخاب خود مداخله نیست . گرچه انتقادهایی در مورد انتخاب معیارهای شرکتکنندگان، کنترلهای کور و تکنیکهای تصادفی مطرح شده است، اما تحقیقات نشان میدهد که در هر دو جمعیت بالینی و عادی، لمس بین فردی از طریق ماساژ درمانی میتواند تأثیر چشمگیری روی معیارهای خود گزارشی و اهداف تندرستی فیزیکی و روانی داشته باشد.
در مورد آن فکر کنید... فکر میکنید که چه چیزی موجب تأثیرات مفید ماساژ درمانی میشود؟ اگر تاکنون ماساژ درمانی داشتهاید، چه چیزی از آن را دوست داشته اید؟ چه چیزی از آن را دوست نداشته اید؟در قسمت نظرات با کاربران به اشتراک بگذارید.
در ادامه این مقاله علمی تحقیقی به تأثیرات روانی در آغوش گرفتن (بغل کردن) می پردازیم.......(سیارک)
(سیارک)از آنجا که روانشناسی مثبت بر روی سلامت متمرکز است جای تعجب است که بر نقش بالقوه تغذیه در این رشته توجه اندکی مبذول شده است. برای ما مهم است که مجددا به سلامت به یک معنای جامع بنگریم. ارتباط بین آنچه که ما انجام می دهیم و آنچه که می خوریم به طور بالقوه می تواند سلامت ما را تحت تاثیر قرار دهد. بخش های زیر به طور خاص، چگونگی حفظ وزن سالم و رژیم غذایی را بررسی می کند، که علاوه بر مصرف گروه های مواد غذایی انتخاب شده، می تواند تاثیر مثبت بر سلامت روان و تندرستی ما بگذارند
در مورد آن فکر کنید...
پس از خوردن یک شام چرب و پر کالری چه احساسی دارید؟
می خواهید که با جهان رقابت کنید؟ خوش شانسی این است که این مورد وجود ندارد. تحقیقات نشان داده است که زمانی که ما با غذاهای ناسالم سرشار از چربی های اشباع شده پرخوری می کنیم، مسلما آنچه که خماری چربی بالا گفته می شود را تجربه خواهیم کرد، که می تواند باعث افول عملکرد شناختی ما شود. البته این تحقیق روی موش ها انجام شد. دفعه بعد سعی نمایید منعکس کنید که چگونه انتخابهای غذا بر الگوی فکریتان تاثیر می گذارد.
شواهد اپیدمیولوژیک برای محققان و سیاست گذاران شواهد متقاعد کننده ای در مورد اهمیت حفظ وزن سالم از طریق تغذیه مناسب و فعالیت بدنی فراهم کرده است. داشتن یک رنج شاخص حجم بدنی سالم (وزن بدن (کیلوگرم) / قد (m2) ٢٥- ١٨ به طور قابل توجهی می تواند خطر بیماری های متعدد از جمله سرطان های خاص (برای مثال، کلیه، مری، روده بزرگ، کیسه صفرا و لوزالمعده) را کاهش دهد.. تغذیه یکی از بهترین شیوه ها برای مبارزه و جلوگیری از چاقی است ازجمله رژیم با مقدار زیادی میوه، سبزیجات، فیبر و کاهش مصرف چربی . وزارت کشاورزی ایالات متحده(یو اس دی ای)١٠ رژیم غذایی روزانه ای برای ارتقاء تندرستی بدنی ارائه می دهد که شامل:
■ غلات و محصولات جانبی غلات (٦ تا ١١ وعده در روز) ■ میوه (٢ تا ٤ وعده) ■سبزیجات (٣ تا ٥ وعده) ■ لبنیات (٢وعده) ■ گوشت بدون چربی، ماهی، مرغ (٢ تا ٣ وعده)
چرا این غذاهای خاص نسبت به چیزهای دیگر برای ما بهتر هستند؟
غذاهایی که حاوی اسیدهای آمینه و تریپتوفان هستند (به عنوان مثال، بوقلمون و موز) برای تولید متابولیت هیدروکسی تریپتوفان٥ (5HTP) توسط بدن جذب می شوند، که در نهایت به سروتونین (HT5) تبدیل می شود. سروتونین، البته، یک انتقال دهنده عصبی مرتبط با بهبود سلامت روان، الگوهای خواب، انرژی و سطوح کاهش یافته افسردگی، استرس و علائم پیش از قاعدگی است. دوپامین یکی دیگر از انتقال دهنده های عصبی است اغلب با تجربه لذت و تندرستی لذت بخش مرتبط است. این می تواند با تجزیه مواد غذایی که سرشار از اسید آمینه تیروزین هستند تولید شود. خوردن غذاهای سرشار از تیروزین، مانند پنیر و شکلات می تواند به مبارزه با استرس و اضطراب کمک کند و ممکن است تجربیات لحظه ای لذت را القا کند. با توجه به بیماریهای جسمی، استفاده از مواد غذایی برای جلوگیری از سرطان و زوال قدرت شناختی محبوبیت سریعی به دست آورده است.
وولک و همکاران در٢٠٠٦ پی بردند زمانی که زنان یک یا چند وعده ماهی چرب در هفته استفاده می کنند با کاهش٧٤ درصدی گسترش سرطان کلیه مواجه می شوند. علاوه بر این، روابط امید بخش دیگری بین اسیدهای چرب امگا٣ و دیگر اختلالات جسمی وذهنی از قبیل آلزایمر، بیماریهای خلقی،
خواص تغذیه ای محصول غذایی دیگر که بطور خاص در تحقیقات بالینی تغذیه و تندرستی مورد توجه می باشد شکلات است. تمدن های باستانی مانند مایا و آزتک از کاکائو (شکلات) برای لذت بردن و اهداف دارویی استفاده می کردند. در بریتانیا، در طول قرون شانزدهم تا قرن بیستم، شکلات کاربردهای دارویی بسیاری داشت، از کاهش لاغری، بی علاقگی، خستگی، هضم غذا، تب، نقرس، سنگ کلیه گرفته تا عملکرد جنسی ضعیف محققان امروزی بر این باورند که وجود پلی فنول ها - به طور خاص، فلاوانول (فلاوانول ٣ او ال اس و یا کاتوچین) – درشکلات خالص علت اصلی مزایای آن بر سلامت جسمی محسوب می شود. این نظریه ها ادعا می کنند که این کاتوچین ها تعداد آنتی اکسیدانها ی موجود خون را افزایش داده و به از بین بردن رادیکال های آزاد کمک میکنند. آنتی اکسیدان ها که به تازگی به عنوان مواد ضد سرطان شناخته شده اند بد نامی زیادی به دست آورده اند. بطور کلی در حدود ٢٣٠ آزمایش انسانی ( ٢٨ آزمایش بالینی) در مورد تاثیر مصرف شکلات بر سلامت جسمی و روانی وجود دارد. این مطالعات به طور عمده تنها دوزهای واحد را تجویز و مورد مطالعه قرار داده است با این حال محققان بر این باورند که اثرات سودمند آن ممکن است در دوزهای انباشته باشد. به طور کلی، برخی از شواهد هم مقطعی و هم اپیدمیولوژیک وجود دارد، که نشان از پیوند مثبت بین مصرف شکلات تلخ (١٠٠ گرم در روز) وبیماریهای شناختی، سرطان،دیابت ، بیماری های قلبی عروقی و حتی تمام علل مرگ و میردارد. البته نکته مهم این است که شکلاتی که بیشترین تاثیر را دارد شکلات تلخ است (حداقل ٧٠ درصد). هنگامی که با شیر مخلوط می شود، به نظر می رسد برخی از مزایای شکلات درون جریان خون از بین می رود . پژوهش دیگری نشان از پلی فنول های (رسوراترول) موجود در پوست انگور دارد، که آنتی اکسیدان ها را افزایش داده و بسیار شبیه شکلات های تلخ عمل می کند. به عنوان یک اصل کلی، اهمیت حفظ وزن سالم از طریق یک رژیم غذایی متعادل مواد مغذی نباید دست کم گرفته شود. اگر چه در حال حاضر، محققان در میان زمینه های بیماری های بالینی استفاده از تغذیه را به عنوان کمک به سلامت جسمی حمایت می کنند، اما تحقیقات بالینی و مستقل بیشتری برای ایجاد یک مبنای مدرک مستحکم مورد نیاز است .(سیارک)
متداولترین مشکلات افراد مسن با فناوری اطلاعات و ارتباطات
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸
امروزه بسیاری از شهروندان مسن میتوانند نسبت به افرادی که بهخوبی با جامعهی مدرن همکاری میکنند در ردهی پایینتری قرار گیرند که این دوره دارای خصوصیاتی است که میتوان به استفاده از انواع ابزار فنی توجه داشت که در بین این عوامل می توان به رایانه و تلفنهای همراه اشاره کرد. این افراد مسن درواقع در فرایند آموزش بیشتر قرار میگیرند و میتوانند درزمینهی اطلاعاتی و ارتباطی ایفای نقش کنند؛ و هرچند ما اغلب با افراد مسن باهوشتر ملاقات کنیم، اغلب اوقات نمیتوانند با برخی موانع مقابله کنند که این فرایندها نهتنها با اطلاعات و ارتباطات همراه هستند، بلکه میتوانند برخی نیازهای روانی را نیز مدنظر قرار دهد که در این راستا چنین عواملی برای این افراد مسن کاملاً ناشناخته و عجیب مینماید. یکی از اصلیترین و بنیادیترین موانعی که شهروندان مسن باید آن را حلوفصل کنند این است که در بسیاری از موارد فوق، سن آنها میتواند بر آموزشهای آتی تأثیرگذار باشد. هرچند، عوامل متعدد دیگری وجود دارند که میتوانند بر روابط آموزشی در فناوریهای جدید و عواملی که با آن آشنا نیستند تأثیرگذار باشند. بهطورکلی میتوانیم بیان کنیم که هرچقدر افراد مسنتر باشند، کنترل و درک آنها در رابطه با ICT دشوارتر و پیچیدهتر خواهد. عوامل دیگر که میتوانند توانایی یادگیری کار با رایانه و اجرای ICT تأثیر بگذارد میتواند مرتبط با سطح تحصیلات فرد و یا موقعیت اقتصادی وی باشند و یا در این رابطه میتوان به نحوهی زندگی فرد مسن نیز توجه داشت و همچنین میتوان گفت که زندگی فرد مسن چگونه میتواند این فرایند را مدیریت کند. درنهایت باید مشکلات افراد مسن در رابطه با استفاده از ابزار دارای ابعاد فنی رسیدگی کنیم. یک مشکلی که در حال شکلگیری است این حقیقت است که اینگونه افراد نمیتوانند بهطور کامل و کلی اهداف جداگانه و اصول استفاده از ICT را درک کنند. زمانی که ما مهمترین مسائل در رابطه با دقت افراد مسن به آموزشهای بیشتر در زمینهی ICT بیان میکنیم، نباید گذشته و عوامل مهم دیگر را فراموش کنیم. افراد مسن اغلب در دورههایی از ICT شرکت میکنند که در آنجا میتوانند یاد بگیرند که چگونه با رایانه کار کنند و از برنامههای مشخص بهرهمند شوند و همچنین با سامانههای اجرایی آشنایی داشته باشند. ولی در همین راستا امکان دارد زمانی که در خانه هستند در راستای استفاده از سامانههای اجرایی نسبت به زمانی که در کلاس هستند مشکل بیشتری داشته باشند. این موضوع به آن دلیل است که در خانه و یا هرجایی بهغیراز کلاس فرد باتجربهای ندارند که نقش معلم و ناظر را برای آنها بازی کند؛ و همچنین امکان دارد سامانهی اجرایی موجود در رایانه این افراد مسن بهگونهای باشد که آموزش کافی در راستای کار با آن را نداشته باشند. اغلب یک شهروند مسن از یک دورهی آموزشی رضایت کامل را در راستای سرعت روند آموزشی به دست نمیآورد و همچنین از زمینههای علمی موردبحث نیز رضایت ندارد و همچنین احساس میکند که باید به اول دورهی آموزشی برود زیرا بر این احساس است که شرکت در چنین دورههای به میزان کمی به دانش و تجربهی وی افزوده است. این مقاله علمی تحقیقی قصد دارد تا زمینهی تحقیقاتی مرتبط با فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی را موردبررسی قرار دهد که در آنها شهروندان مسن به میزان زیاد موردتوجه هستند. یکی از اهدافی که ما در این تحقیق به دنبال آن هستیم این است که شهروندان مسن اغلب با چه مشکلاتی مواجه هستند و به این مشکلات توجه داشته و سعی کنیم که این مشکلات را برای آنها حلوفصل کنیم. بهعنوان روش تحقیق، من از دیالوگ، مطالعات موردی و همچنین مصاحبهها استفاده کردند. این تحقیق بر اساس افراد مسنی که با دقت از جنسیتهای مختلف انتخاب میشوند و افرادی که در تحقیقات قبلی ما شرکت کرده بودند سازماندهی شد تا ما بتوانیم با کمک آنها پاسخ به برخی از زوایای کلیدی خود برسیم که در این تحقیق مهمترین هدف ما بررسی مشکلات افراد مسنی است که با ICT سروکار دارند. درتحقیقات قبلی به این نتیجه رسیدیم که شهروندان مسن به آموزشهای بیشتر در زمینهی ICT علاقه دارند. در این تحقیق ما برنامهی آموزشی جدیدی برای ICT تعریف کردیم که همسو با نیازهای این دسته از افراد بود. شهروندان مسن که در این تحقیق نقش داشتند با توجه به برخی معیارها انتخاب شدند که از پیش تعیینشده بودند: - 60 سال یا بیشتر (طبقهبندی سنی ازلحاظ سازمان بهداشت جهانی WHO)؛ - توجه و تمایل به خودآموزی در زمینه ی مرتبط با ICT، - شیوهی زندگی فعال و منفعل (افراد مسنی که بازنشسته شده و یا کار میکنند)، - افراد مسنی با کمترین دانش در رابطه با ICT - افراد مسن با PC و یا لپتاپ خود و یا دسترسی راحت به ابزار تخصصی (هرگونه OS)، - افراد مسن که در محل زندگی خود فرد باتجربهای درزمینهی ICT دارند که میتوانند توصیههای لازم را به آنها بدهند (برای مثال کودکان و یا نوهها) در رابطه با گروه سنی، دو مرد 76 و 67 ساله و سه زن 78، 60 و 67 ساله وجود داشتند. درنتیجه میتوان گفت که در این تحقیق جامعهی آماری دربرگیرندهی 5 نفر شرکتکننده بود. مصاحبههای افراد مسن شرکتکننده در رابطه با سؤالات از پیش تعیینشده بودند که در لیست زیر به آنها اشارهشده است. روش تحقیق اصلی که در اینجا مورداستفاده قرار گرفت، مطالعهی موردی بود که از روش کلاسیک کیفی استفاده شد. این حالت میتواند در تمامی حوزههای علوم انسانی مورداستفاده قرار گیرد بهخصوص در علوم اجتماعی. کاربرد آن برای ایجاد زمینهی نظری رشتههای آموزشی مهم است و همچنین میتواند برای کاربردهای فراتر از روند تحقیقی عملی باشد. همانطور که اشاره شد، افراد شرکتکننده با سؤالاتی که پیشتر اشاره شد مورد مصاحبه قرار گرفتند؛ بنابراین، مصاحبهها نیمه ساختاریافته بودند. مجموعهای از سؤالات بیشتر مربوط به این عوامل بودند که مصاحبهها در رابطه با آن شکلگرفته بود: - چه موقعیتهایی در حوزهی ICT مورد نیاز شما است که دوست دارید مسائل مربوط به آن را حلوفصل کنید؟ - سختترین عاملی که شما در رابطه با رایانه با آن مواجه میشوید کدام است؟ - کدام حوزههای شناختهشدهی ICT را بهخوبی متوجه هستید و کدام بخشها برای شما نامفهوم هستند؟ - واکنش شما در مواجه با فناوری جدید چیست؟ (برای مثال تبلت، یا یک گوشی هوشمند) - عوامل ارائهشده توسط ICT را تا چه حد میتوانید درک و دریافت کنید؟ - در مواجه با ICT با چه محدودیتهایی مواجه میشوید؟ تمام افراد شرکتکننده در تحقیق به این سؤالات جواب دادند. این اولین مصاحبه بود و بعدازآن، هرکدام از این شهروندان مسن دورههای آموزشی انفرادی را گذراندند. در طول روند یادگیری، رفتار این افراد در حین کار با رایانه نیز موردبررسی و نظارت قرار گرفت. بعد از پایان دورهی آموزشی، یک مصاحبهی کوتاه انجام پذیرفت تا بازخورد ارائهشده از این دورههای آموزشی کوتاهمدت برای شهروندان مسن را مشخص کند.
شهروندان مسن در رابطه با ترس خود از ICT نمیتوانستند اطلاعات زیادی در این رابطه یاد بگیرند. درنتیجه از طریق این مصاحبهها و مشاهدات ما قصد داشتیم تا مشکلات متداولی که این افراد در رابطه با کار با رایانه مواجه بودند را تشخیص دهیم. گذشته از مسئلهای که پیشتر ما مورداشاره قراردادیم، قصد داریم تا به این سؤالات جواب دهیم که آیا این الگوها در واکنشهای افراد شرکتکننده در تحقیق وجود دارند و یا اینکه پاسخهای ارائهشده توسط این افراد انفرادی هستند و حالت مختص به یک فرد را دربر میگیرند. بهبیاندیگر،
آیا معیاری برای شهروندان مسن وجود دارد که میزان زیاد یادگیری ICTرا توسط آنها تحت تأثیر قرار دهد؟
درنتیجه ما میتوانیم این معیار را مورداستفاده قرار دهیم تا بتوانیم راه مفیدی به دست آوریم تا افراد مسن را در فرایند یادگیری ICT قرار دهید و به آنها کمک کنیم که هر آنچه را که یاد گرفتهاند را به یاد داشته باشند و به آنها کمک کنیم تا حس کنند که مستقل هستند و همچنین کاری کنیم که با این دادهها در زمان فراغت خود احساس خوب و راحتی داشته باشند. سالخوردگی میتواند بهعنوان بسیاری از تغییر و تحولات بیان شود که در آن افراد تغییرات زیادی در زندگی خود احساس میکنند و این روند تغییر و تحول میتواند به شیوههای مختلف مورداشاره قرار گیرد. ما میتوانیم سن را هم ازلحاظ فیزیکی و هم ازلحاظ روانشناسی موردبررسی قرار دهیم ولی در این راستا میتوانیم به ترتیب زمان تأثیرگذار بر این تغییر نیز اشاره داشته باشیم. این ردهبندی که ما اشاره کردیم نقش کلیدی در تحقیق ما را بازی میکند. سالخوردگی متناسب با بازهی زمانی به اینگونه تعریف میشود که ما در بازههای زمانی زندگی خود دارای خصوصیات مشخصی میشویم. ما همچنین این نکته را باید در ذهن داشته باشیم که این نوع تعریفها میتوانند در عوام مربوط به جامعهشناسی نیز مورداشاره قرار گیرند (هرچقدر افراد در جامعه سالخوردهتر باشند افراد زیادی را در جامعه خواهیم داشت که دارای مشخصههای حیات محور اینچنین هستند). با توجه به این زمینه، مزایای سن متکی به بازهی زمان عبارتاند از شفافیت، سادگی و قابلمقایسه بودن. باید اشاره شود که تقسیمبندی دورهی زمانی نمیتوانند اهمیت رشد شناسی در بین زنان و مردان را موردبررسی قرار دهند بلکه اهمیت این موضوع در بررسیهای فردی در مقابل گروهی از افراد با همان سن قرار دارد. با توجه به تعریف علمی، یک فرد مسن بهعنوان فردی تعریف میشود که به سن بازنشستگی رسیده است. سازمان بهداشت جهانی با توجه به شهروندان مسن، آنها را ازلحاظ سن بهصورت زیر طبقهبندی میکند: - 45-59 (میانسال یا بالغ)، - 60 – 76 (در آغاز دورهی کهنسالی) - 75-89 (کهنسال) - 90 سال و یا بیشتر (افراد بسیار کهنسال). مرز بین 60 سالگی یک نقطهی انتخابی برای تحقیق ما و افراد شرکتکننده در تحقیق است که تمام این افراد شرکتکننده از 60 سال به بالا انتخاب شدند. 3. افراد مسنتر و آموزشهای آتی آنها در زمینه ی ICT با توجه به تحقیقات اخیر درزمینهی ICT میتوان زندگی فردی و اجتماعی و سلامتمحور افراد را اصلاح کرد. در راستای افزایش تعداد افراد مسن سالم در جامعهی ما، میتوان تعداد افراد مسنی که از رایانه را استفاده میکنند را افزایش دهیم. فناوری به افراد مسن کمک میکند تا ارتباط خود را اعضای خانواده و دوستان خود حفظ کنند و همچنین برای آنها مهارتهای تفریحی و مکمل را ایجاد میکند و همچنین به آنها کمک میکند تا انگیزشی برای زندگی خود ایجاد کنند و همچنین اطلاعات مربوط بهسلامت خود را به دست آورند و همچنین میتوانند با افراد دخیل در سلامت خود ارتباط داشته باشند. بهعلاوه استفاده از فناوری میتواند برای آنها ارتباط اجتماعی بیشتر، اعتماد بنفس و رضایت فردی ایجاد کند و همچنین آنها میتوانند حس غروری برای خود داشته باشند. فناوری مانند رایانه، تلفنهای هوشمند و یا تبلت میتوانند ارتباط را برای افراد مسن به معنای واقعی تسهیل کنند. با این عوامل، افراد مسن میتوانند تجربهی خود را با افراد دیگر به اشتراک بگذارند و با جهان اطراف خود ارتباط بهتری داشته باند. همچنین فرصتهایی در راستای استفاده از اسکایپ و دیگر رسانههای اجتماعی وجود دارد که با آنها میتوانند ارتباط خود را با دوستان و آشنایان حفظ کنند و برای افرادی که این مکانان را ندارند ایجاد ارتباط در عصر کنونی دشوار خواهد بود. حس عدم مراقبت و بیدقت بسیاری از افرادی که هنوز در سن کاری هستند در راستای کنترل و همچنین موفقیت میتواند برای افراد مسن تهدیدکننده باشند و باعث میشود که آنها تا حدی احساس تهدید کنند. برخی از کمپینهای رسانهای بسیاری از افراد مسن را در این زمینه تمسخر میکنند و یا دستکم میگیرند. در همین راستا حتی در خانه و یا محیط خانوادگی، افراد مسن امکان دارد حس تنهایی و یا طرد کنند که این احساس میتواند از وجود فناوریهای مدرن در کنار آنها ناشی شود که بااینهمه فناوری آنها بازهم نمیخواهند تا مدرن شوند. به این دلیل افراد مسن امکان دارد احساس دور ماندن و خارج از دسترس بودن داشته باشند. در عصر دیجیتال کنونی، نوآوریها و اختراعات فناوری محور میتواند با افراد مسن همسو باشند و زمینههای اجتماعی و انزوا را در خانوادههای این افراد مسن را تحت شعاع قرار دهند. در همین راستا میتوان نیاز به پردازش عواملی اشاره کرد که در ایجاد این حالت دخیل هستند و نقش مهمی دارند. برخلاف این مسئله، برای کسی ضروری نیست تا به عقب برود تا درزمینهی فناوریهای مدرن قرار گیرد، بلکه میتواند بهاندازهای دید مناسبی داشته باشد که بتواند فناوری را هر طور که هست قبول کند و این زمینه به سن فرد استفادهکننده بستگی ندارد. بهعلاوه در بسترهایی که افرا مسن میتوانند کار با رایانه را یاد بگیرند، ما میتوانیم از احتمالاتی استفاده کنیم که به میزان مناسب بتوانیم ترکیب خوبی از گروههای مختلف سنی را در فرایندهای کاری دخیل کنیم و از ارتباطات ایجادشده توسط آنها استفاده کنیم. این روند میتواند بهعنوان یکروند کلیدی در ارائهی خطمشی در اجتماع مطرح شود؛ زیرا این حالت یکی از راههایی است که میتواند الگوی های مشخص را بیان کند. افراد مسن کنونی میتوانند و باید زمان بیشتری در نیروی کاری باقی بمانند و همچنین با این روش میتوان نسبت افرادی که به مستمری وابسته هستند را تعدیل کرد. درواقع در رابطه با تعریف OECD، افزایش سن میتواند در برخی افراد بیانکنندهی میران قدرت بازده فرد در خانه و جامعه باشد. بهبیاندیگر افراد مسن باید بتوانند تصمیمات منعطفی در این زمینه اتخاذ کنند که چگونه میتوانند در پاییز زمان خود را سپری کنند. روند رشد و فعالیت دنبالهدار یک عامل حیاتی و کلیدی در تمامی گروههای سنی است. برای یکروند سالخوردگی سالم و ایجادکنندهی انگیزش، یادگیری عوامل جدید بهعنوان یک بستر کلیدی و مهم مطرح میشود. درنتیجه میتوان گفت که یادگیری نهتنها برای فراگیری تجربه و دانش جدید نیاز است بلکه برای سلامت و رفاه افراد نیز مناسب است؛ و کشف و یادگیری روندهای اجرایی جدید در دنیای ICT یکی از راههای مهم در به دست آوردن قدرت فعال بودن است و میتواند به افراد مسن این امکان را بدهد که بتوانند تصمیمات بهتر بگیرند و همچنین میتوانند این فرصت را داشته باشند که با افرادی که از آنها جوانتر هستند ارتباط مناسبتری برقرار کنند.
در همین راستا، افراد مسن با استفاده از ICT میتوانند به منابع دیگر نیز مرتبط شوند و همچنین ارتباط خود را با دوستان و خانوادهی خود به میزان راحتتری حفظ کنند و همچنین میتوانند اطلاعات بهتری به دست آورند که در غیر این صورت ممکن نبودند و این روند میتواند به میزان مناسب یک حالت قدرت بخش برای آنها باشد. بهعلاوه، اثباتشده است که استفاده از اینترنت توسط افراد مسن میتواند ذهن و قدرت عقلانی آنها را افزایش دهد.
همانطور که پیشتر اشاره شد، استفاده از ICT همچنین میتواند شرایط کاری را نیز اصلاح کند. بهطور خاص اگر بیان کنیم، ارتباط از راه دور میتواند به ما کمک کند تا ساعات کاری در طول روز را افزایش دهید که در غیر این صورت بیشتر زمان صرف رفتوآمد به محیطهای کاری میشود. در ذهن داشته باشید که موانع فیزیکی نیز میتوانند برای افراد مشکلاتی را ایجاد کنند و به همین جهت است که افراد مسن در خانه بسیار راحتتر هستند و میتوانند به میزان مناسبتری با رایانه کار کنند و در اینجاست که میتوان بیان نمود که کار با رایانه بسیار باارزش است. بااینوجود میتوان در ذهن داشت که درحالیکه ICT را اجرا میکنیم و با آن کار میکنیم، امکان دارد برای افراد دیگر بسیار دشوار باشد که بتوانند اصول مقدماتی را یاد بگیرند و آنها را به کار ببندند. بهعلاوه باید در ذهن داشت که افراد مسن در عصر دیجیتال به دنیا نیامدهاند. برای آنها فناوری مدرن و استفاده از آن بهطور طبیعی بیان نمیشوند و بسیاری از آنها این نگرانی دارند که نتوانند در فرایندهای مدرن قرار گیرند.
مسائلی که به میزان زیاد افراد مسن در رابطه باکار با ICT با آنها مواجه هستند
هرچند امکان دارد که روند ارتباطی مدرن افراد را از ارتباط چهره به چهره و تجربهی ارتباط انسانی به دور نگهدارند، ولی بااینوجود میتواند روندهای ارتباطی را برای بسیاری از افراد مسن که دوست دارند با خانواده و دوستان خود ارتباط داشته باشند را تسهیل کند. امکان دارد این دوستان و آشنایان کسانی باشند که به دلیل بیماری و مشکلاتی دیگر از این افراد مسن به دور باشند و افراد مسن نیز بدون کمک فناوری نتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند. یک مثال خود در این زمینه از طرف شرکتکنندهی زیر ارائه شد که در تحقیق ما شرکت نمود. در زیر میتوانیم دیدگاه وی را شاهد باشیم: " برای من بسیار مهم است که بدانم که چگونه با رایانه کار میکنند. این امر برای من استقلال به بار میآورد. عوامل زیادی در این رایانه وجود دارند که من از آنها اطلاعی ندارم ولی میتوانم بهسرعت بنویسم. و میتوانم برای فامیل خود که در خارج هستند نامه بنویسم، عکس ارسال کنم و بخشی از زندگی خود را با آنها به اشتراک گذرام. رایانه واقعاً به استقلال من کمک کرده است. (مؤنث، تحصیلات: دورهی متوسطه، 78 ساله). یک فرد دیگر شرکتکننده در تحقیق موقعیت موردنظر را بهطور مشابه درک و دریافت میکند. " من از توسعه و داشتن مهارت در گزینههای جدید استقبال میکنم زیرا این عامل به زندگی من سرعت میبخشد و به من کمک میکند تا با افراد دیگر ارتباط داشته باشم، به اطلاعات دسترسی داشته باشم و یا حتی خرید کنم." (مذکر، تحصیلات دانشگاهی، 76 ساله) موقعیتهایی که در ICT افراد مسن به میزان زیاد با آنها سروکار دارد (و برای این عوامل به میزان زیاد از رایانه استفاده میکنند) در جدول زیر مورداشاره قرارگرفته است جدول 1: اغلب موارد با عوامل آموزشی افراد مسن سروکار دارند. ما به یاد داریم که 5 نفر در این تحقیق کیفی حضور داشتند. هرکدام از آنها میتوانستند پاسخهای بیشتری را به این سؤالات ارائه دهند. این جوابها در جدول جمعآوریشدهاند. از این پاسخها ما میتوانیم به این نتیجه برسیم که اکثر افراد شرکتکننده در تحقیق از رایانه استفاده میکنند تا از اینترنت اطلاعات به دست آورند، ایمیل بفرستند، داستانهای خبری بخوانند، به وبلاگها سر بزنند و یا با دیگران اسکایپ کنند.
افراد مسن در زمینهی ICT اغلب میتوانند کارهای زیر را انجام دهند
پاسخها بهصورت درصد
ارسال و خواندن ایمیل
85.7%
ارتباط با فردی از طریق برنامهی اسکایپ
71.4%
چت کردن با افراد دیگر
14.3%
جستجو در اینترنت برای به دست آوردن اطلاعات
100%
خواندن گزارشهای خبری از صفحات اینترنتی
85.75%
خواندن و مطالعهی صفحات وب جذاب در اینترنت
71.4%
دیدن فیلم در رایانهی خود
28.6%
دیدن اخبار بر خط در اینترنت
14.3%
تغییر دادن و اصلاح در عکسها
28.6%
ایجاد عوامل گرافیکی (برای مثال ایجاد پوستر یا ایجاد رویدادهای مختلف)
14.3%
انجام بازیهای رایانهای
28.6%
کار کردن با MS Word یا دیگر برنامههای متنی
71.4%
مدیریت کردن فایلها، طبقهبندی آنها، ایجاد پوشههای جدید و نامگذاری آنها
57.1%
کار کردن با رایانه (و لذت بردن از آن بهعنوان بخشی از زندگی خود)
57.1%
در رابطه با جدول بالایی، یکی از افراد شرکتکننده در این مقاله علمی تحقیقی اینگونه بیان میکند: "من بهشخصه با رایانه ترجمههای زیادی از زبان چکی به انگلیسی انجام میدهم به همین دلیل باید زیاد بنویسم. از صفحات وبسایتهای مختلف مطالب زیادی را میخوانم، برای مثال به خبرهای اقتصادی سر میزنم و مقالاتی در رابطه با تاریخ میخوانم. شبکههای اجتماعی زیاد توجه من را به خود جلب نمیکنند. به نظر من دوست شدن بهصورت اینترنتی کار احمقانهای است " (مؤنث، تحصیلات متوسطه، 78 ساله) زمانی که افراد مسن کار با رایانه را یاد میگیرند مهمترین عاملی که به ذهن آنها میآید این است که چه مدت زمان طول میکشد تا بتوانند این مهارت جدید را یاد بگیرند؛ و روند ایجاد ادراک موردنیاز آنها از رایانه آهستهتر از آن است که انتظارش را داشتهاند. به همین دلیل نیاز است که چندین گام را تکرار کنند، به دلیل انجام برخی از تکرارها، در برخی موارد میشود از تکالیف کار در خانه استفاده کرد تا با این روش بتوانند یک موضوع مشخص را در ذهن داشته باشند و بارها و بارها بتوانند از آن عامل درروند کاری تفکری خود استفاده کنند. اکثر افراد شرکتکننده در تحقیق یعنی در حدود 90% از آنها بر این دیدگاه توافق دارند که زمان بسیار سختی را سپری کردند تا بتوانند در این فرایند جدید به مهارت برسند و در این راستا آنها باید عوامل مختلف را به میزان زیاد تکرار و تمرین میکردند تا بتوانند در آن روند بهخصوص به مهارت برسند. این عامل بهعنوان یکروند آسیبپذیری توسط افراد شرکتکننده در تحقیق مورداشاره قرار گرفت و همچنین توسط معلم در سر کلاس نیز مشاهده شد. در رابطه با دنیای ICT که برای افراد مسن کمی عجیب و ناشناخته بود، میتوان به این فرض رسید که این روند به این دلیل به وجود میآید که افراد سن هیچگونه آموزش قبلی در رابطه با ICT نداشتهاند. مشکلات تأثیرگذاری که توسط افراد شرکتکنندهی در تحقیق اشاره شدند به ترتیب زیر هستند: دانلود کردن شکل و فایل از اینترنت (80%)، ایجاد و تغییر نام فایلها (%80)، جابجا کردن فایلها بین پوشهها (80%) تغییر نام فایلها (60%) و دانلود کردن ضمیمههای ایمیلها (40%). این موقعیت میتواند برای تمام افراد مسن یکسان و مشترک باشد. برای مثال روند اجرای جابجایی فایلها در بین پوشهها میتواند فراتر از ظرفیتهای افراد شرکتکننده باشد. برخی از افراد شرکتکننده با روند کلی آشنا هستند ولی به دلیل زمانبر بودن آن، از آن صرفنظر میکنند. در راستای تغییر نام فایل و یا پوشه، بسیاری از افراد شرکتکننده در تحقیق قادر به انجام آن نبودند. عمل کلیک راست برای برخی از افراد شرکتکننده در تحقیق عجیب بود زیرا در برخی موارد کلیک سمت راست با کلیک سمت چپ اشتباه میگرفتند. برخی از موارد موجود در این زمینه نمیتوانستند فرایند مشخص را درزمینهی ICT ارائه دهند. یکی از افراد شرکتکننده در تحقیق بیان نمود که نمیداند واقعاً فیسبوک به چه دلیل وجود دارد و همچنین چرایی ماهیت دیگر شبکههای اجتماعی را نیز متوجه نبود. وی میخواست بداند که مردم در اینگونه شبکههای اجتماعی به دنبال چه جیزی هستند. دیگر افراد مسن در رابطه با ویروسهای رایانه اطلاعاتی نداشتند و نمیدانستند که از کجا میآیند و چگونه میتوانند بر رایانه تأثیر داشته باشند. یکی از خانمهای شرکتکننده در تحقیق در اولین مصاحبه بیان نمود که فرق بین فایل و پوشه را نمیداند و همچنین نمیداند که چگونه میتوان آن را ایجاد کرد. وی همچنین با مفهومی مانند ‚Save to Favourites‘ آشنا نبود، درحالیکه کودکان و نوههای وی به میزان زیاد به وی گفته بودند که در این بخش میتواند وبسایتهای موردنظر خود را ذخیره کند؛ و روند کاری را برای وی بر روی کاغذ نوشته بودند ولی بااینوجود او باید فکر میکرد و رابطهی آن را با رایانه پیدا میکرد.. یکی از افراد مسن در راستای یادگیری و به کاربست عوامل متعدد دشواریهایی را مورداشاره قرارداد و بیان نمود :" هر بار که چیز جدیدی در رایانه به من نشان میدهند، واقعاً برای من بیارزش جلوه میکند. برای من این عوامل فقط شبیه جعبه هستند ولی درون آنها کارهایی در حال اجراست و با آنها میتوانیم به دنیای پیرامون خود نگاهی بیندازیم. ولی برای من تقریباً غیرقابل درک هستند". (مذکر، تحصیلات متوسطه، 76 ساله). در رابطه با فناوریهای مدرن (برای مثال در سؤالات به تبلت و گوشیهای هوشمند اشاره داریم) که افراد مسن با آنها ارتباط برقرار میکنند، اغلب اوقات نمیتوانند ارتباط خوبی با آنها ایجاد کنند. آنها دوست دارند تا آن عامل را شرح دهند و بتوانند آن را به جزئیات مختلف تقسیم کرده و شرح دهند. برخی از آنها اعلام میکنند هرچند اگر آن عامل برای آنها قابلدرک نباشید ولی بازهم کشف کردن چیزهای جدید میتواند برای آنها لذتبخش باشد و میتوانند به این نتیجه برسند که آنها با یک ابزار جدید چهکارهایی میتوانند انجام دهند و میتوانند اطلاعات مناسبی را در رابطه با نحوهی کنترل آن به دست آورند. " من فناوری را بهعنوان عاملی انگیزشی یافتهام که به من در راستای عوامل جدید انگیزش و لذت میدهد. ولی اغلب قادر به استفاده از آنها نیستم و این موضوع موجب ترس و وحشت من میشود. برای مثال من هیچوقت از تبلت استفاده نمیکنم ". (مؤنث، 60 ساله). با مقایسهی گفتههای افراد شرکتکننده در تحقیق و مشاهدات خود میتوانیم بیان کنیم که در بین موقعیتها همپوشانی وجود دارد. وقتیکه افراد مسن این موقعیت رادارند که فناوری جدید را ببینند و از آن استفاده کنند (یک تبلت، گوشی هوشمند، و یا یک دستگاه خواندن کتابهای الکترونیک) آنها اغلب بهصورت مثبت واکنش نشان میدهند ولی اغلب اوقات این واکنش بااحتیاط نیز همراه است. در رابطه با ابزار خواندن کتابهای الکترونیک، بیان میکنند که مطمئن نیستند بتوانند از آنها استفاده کنند ولی در یک بررسی دقیق اشاره میکنند که این عوامل حتی میتوانند کاربردی نیز باشند. ولی همهی آنها بیان میکنند که کتابهای سنتی کاغذی بهتر هستند و هیچچیزی نمیتواند جایگزین آنها باشد. بااینوجود ابزار هوشمند میتوانند بهطور مشخص واکنشهای مثبتی را به همراه داشته باشند زیرا شما میتوانید آنها را به اشتراک بگذارید و آنها را لمس کنید. ولی موقعیتها و امکاناتی که توسطICT برای افراد مسن ارائه میشد توسط آنها بهصورت متفاوتی درک و دریافت میشد اغلب آنها باور داشتند که این فرایندهای مثبت هستند و همچنین بیان میکردند که با این روش میتوانند اطلاعات بیشتری از وبسایت به دست آورند. در بین عوامل منفی میتوان به این موارد اشاره داشت که این ابزارها دارای پیچیدگیهایی هستند که باعث ترس این افراد میشوند و نمیدانند که اگر خود فناوری خراب شود چهکاری باید انجام دهند. " بسیار خوب است که من بتوانم برای دوستان خود ایمیل بفرستم و همه نوع اطلاعات را به دست آورم. ولی اگر حقیقت را بگویم میترسم که روزی که خود فناوری خراب شود چه اتفاقی خواهد افتاد. واقعاً چه روی خواهد داد؟ در حال حاضر ما به میزان زیادی به آن وابسته هستیم. (مؤنث، تحصیلات متوسطه، 78 ساله) " در حال حاضر باارزشترین چیز برای من دسترسی سریع به بسیاری از موضوعات تاریخی است . قبلاً من مجبور بودم که در کتابخانهی براتیسلاوا به دنبال این اطلاعات باشم ولی در حاضر با رایانهی خود رد اتاق نشیمن به مه نوع اطلاعات دسترسی دارم ". (مذکر، تحصیلات دانشگاهی، 76 ساله). " من از توسعهی اینترنت و فرصتهایی که آن برای ارتباط افراد، به دست آوردن اطلاعات ، خرید و غیره فراهم آورده است خوشحال هستم. ولی میترسم به آن میزان زنده نمانم که تمام آنها را یاد بگیرم ". (مون، تحصیلات متوسطه، 60 ساله). ما وقتیکه اطلاعات ارائهشده از این بیانات و مشاهدات خود را خلاصه میکنیم میتوانیم به این نتیجهگیری برسیم که دشواریهایی که افراد مسن با ICT تجربه میکنند تقریباً شبیه به هم است. بسیاری از این مشکلات میتوانند به دلیل آموزش غلط و یا فقدان آموزش از سوی یک معلم و یا اعضای خانواده باشد که این افراد فکر میکنند که فشار دادن چند کلیک برای این افراد مافی است. ولی درواقع در این حالت افراد مسن نمیتوانند چیزی یاد بگیرند. در این حالت افراد مسن ساکت میمانند و حس میکنند که برای کودکان و نوههای خود مایع رنجش هستند که این حالت زانی بیشتر احساس میشود که آنها مرتکب اشتباهی درروند کار با رایانه شوند. بعد از دورهی آموزشی – که بهصورت دورهی آموزشی انفرادی بود - مصاحبههای نهایی برای به دست آوردن بازخورد انجام گرفتند. تمام شهروندان مسن که در تحقیق شرکت کرده بودند بیان نمودند که برنامههای آموزشی به میزیان بسیار بیشتری از آموزشهای گروهی بهتر است. در راستای میزان پیشرفت، شهروندان مسن به خود امتیاز بین 7 تا 8 را دادند که در این زمینه امتیاز 10 بیشترین امتیاز بود. معلمان همچنین پیشرفت بیشتری در این افراد نسبت به احساس خود آنها دیدند. هرچند تکرارهای بسیار زیادی انجم میگرفت تا آنها بتوانند درروند کنترل رایانه موفقیت به دست آورند ولی بازهم پیشرفت آنها چشمگیر بود.در حال حاضر تمام این افراد مسن میدانستند که چگونه فایل ایجاد کنند و یا یک پ.شه را نامگذاری کرده و یا آن را پاک کنند. آنها میتوانند فایلها رابین پوشهها جابجا کنند و تصاویر و ضمیمههای ایمیل را دانلود کنند. آنها میتوانند بگویند که منظور از bookmark یعنی چه و چگونه میتوان از آن استفاده کرد و همچنین بسیاری از مهارتهای دیگر نیز یاد گرفتند. میتوان نتیجهگیری کرد که این امر یک حالت بسیار مثبت تلقی میشود که افراد مسن بتوانند تعداد زیادی از دورههای آموزشی داشته باشند تا بتوانند درزمینهی ICT موفق باشند. هرچند آموزشهای گروهی میتواند برای این افراد مزیتهایی داشته باشد ولی باید در ذهن داشته باشیم که در همین آموزشهای گروه امکان دارند ناهماهنگیهایی در رابطه بامهارت ایجاد شود. وقتیکه طبقهبندی مهارتی نمیتواند در رابطه با آنها به دیدگاه مناسبی برسد، افراد مسن دوست دارند تا خود را افراد تازهکار معرفی کنند. هرچند این امکان نیز وجود دارد که زمانی که افراد مسن در بین افراد تازهکار قرار میگیرند میتوانند مهارتهایی داشته باشند که از مهارتهای این افراد بیشتر باشند.
درنهایت باید این موضوع را نیز در نظر داشت، هرچند که افراد مسن میتوانند در گروههایی عضو شوند و با افراد حاضر در کلاس ارتباط داشته باشند، امکان دارد زمانی که از معلم سؤالی بپرسند احساس خجالت کنند که امکان دارد افراد دیگر آنها را ناتوان ببیند. به همین دلیل اغلب اوقات آنها حرف نمیزنند.
شاید این عدم مطرح کردن سؤال به این دلیل باشد که آنها تجربهی آن را داشته باشند که وقتیکه از کودکان و یا نوههای خود سؤال پرسیده باشند آنها سریع از کوره دررفته باشند. به همین دلیل ما در این تحقیق کیفی تصمیم گرفتیم که :
افراد مسن میتوانند بهصورت انفرادی یادگیری بهتری داشته باشند تا اینکه در کلاسهای گروهی.
درسهای انفرادی میتوانند برای افرادی که کمی با رایانهها مشکلدارند مناسب باشد و همچنین یک معلم ماهر و بامعلومات در این زمینه میتواند کمک بسیار زیاد به آنها بکند.(سیارک)
درد مزمن و پریشانی عاطفی یارهای دوقلوی آرتروز روماتوئید هستند
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸
درد مزمن و پریشانی عاطفی ، یارهای دوقلوی آرتروز روماتوئید هستند . این اختلال خود ایمنی که با ورم مفصل و حساسیت در محلهای متعدد بدن توصیف میشود یک نرخ افسردگی دو تا سه برابر نرخ شیوع عادی با خود به همراه دارد . پژوهش ها نشان داده است که افزایشهای اتفاقی در درد مزمن پیش بینی کننده هیجان منفی بیشتر و سطوح کمتر هیجان مثبت در افراد دچار آرتروز روماتوئید است .
ارتباط بین درد و پریشانی روانی با استفاده از راهبردهای مقابله ای انطباقی درد مثل فاجعه سازی تبیین شده است . فاجعه سازی درد به عنوان یک واکنش شدید شناختی و عاطفی به اپیزودهای دردناک تعریف شده است و عاطفه منفی بیشتر و عاطفه مثبت کمتر در افراد دچار درد مزمن را پیش بینی میشود . فاجعه سازی درد نیز میتواند ابعاد شناختی و هیجانی افسردگی را که در طول زبانههای درد تشدید میشوند تبیین کند . ادبیاتی که مجموعههای شناختی مثل فاجعه سازی را بررسی میکند اغلب بین ابعاد صفت و حالت این حالتهای ذهنی تمایز ایجاد نکردهاند. گرایشهای افراد دارای درد مکرر در فاجعه سازی درد تفاوت دارد و بررسی چگونگی پاسخ دهی افراد به تجارب درد به طور متوسط میتواند به طور منطقی ابعاد پایدار این شیوههای تفکر را تبیین کند. همچنین فاجعه سازی درد تفاوت درون فردی معناداری در طول زمان نشان میدهد که حاکی از آن است که فاجعه سازی درد یک مؤلفه حالت نیز دارد. در واقع، تغییرات در شدت درد به طور قابل اعتمادی نوسانات فاجعه سازی درد را مستقل از سطوح متوسط فاجعه سازی درد پیش بینی میکند و سطوح فاجعه سازی درد که در ابتدای مداخلات روانی متمرکز بر درد تغییر مییابند کاهشهای بیشتری را در تشدید درد، نا توانی،و افسردگی پیش بینی میکنند .
ارزش دارد مد نظر قرار داد که آیا تأثیر فاجعه سازی، لحظه به لحظه ممکن است بین فاجعه سازان عادتی و کمتر دائم تغییر یابد یا خیر؛ فاجعه سازی مکررتر میتواند پیامدهای فاجعه سازی لحظه ای درد را تشدید کند که حالت هیجانی نا منظم را بدتر میکند. این پدیده در افراد دچار افسردگی مشاهده شده است؛ استفاده طولانی مدت از یک سبک اسنادی نشخواری به نظر میرسد تاثیرات منفی افسردگی را تشدید میکنند . مطالعه حاضر با بررسی اینکه آیا سطوح پایدار فاجعه سازی درد تاثیرات فاجعه سازی روزمره درد را تعدیل میکنند یاخیر،این پدیده را مورد بررسی قرار داده است. مطالعات مقطعی فاقد قدرت آماری و روش شناختی کافی برای بررسی این بازی متقابل و پویای درد و فرآیندهای شناختی و عاطفی بودهاند. بررسی فرآیندهای حالت با استفاده از دادههای رشتههای زمانی سلسله مراتبی امکان مدل سازی ابعاد پایدار و متغیر زمانی این بازی متقابل پویای شعلههای درد و فرآیندهای شناختی و عاطفی را امکان پذیر میسازد. شاخصهای صفت پایدار هستند و پیش بینیهای دقیق در طول زمان در بین افراد را امکان پذیر میکند. شاخصهای حالت، امکان شناخت تاثیرات مهمی که در درون افراد در طول زمان رخ میدهند و میتوانند به علت نوسانات عاطفی، شناختی یا رفتاری باشند فراهم میکند. این تمایز برای سازههایی مثل عاطفه مثبت منفی ، شدت درد، و فاجعه سازی درد اشاره شده است. مطالعه حاضر صفت فاجعه سازی درد و حالت را بررسی کرد و چگونگی تشدید اختلال هیجانی توسط بازی متقابل و پویای شدت درد و پاسخهای شناختی غیر انطباقی به درد را سنجید. از مجموعه دادههای روزمره به منظور برسی پیامدهای روزمره تعاملات اجتماعی برای حالات هیجانی منفی و خستگی خودگزارشی در افراد دچار درد مزمن استفاده شد. مطالعه کنونی با بررسی چگونگی خدمت تجربه درد جسمی و واکنشهای شناختی بعدی به درد به تشدید اختلال هیجانی، یافتههای موجود را گسترش میدهد. مطالعه حاضر از یک مجموعه دادههای روزمره موجود ازیک نمونه از 231 فرد دچار تشخیص آرتروز روماتوئید برای بررسی تعاملات ابعاد پایدار و متغیر زمانی فاجعه سازی درد و روابطشان با اختلال عاطفی مرتبط با درد در دو مدل متمایز استفاده کرد. نخست، مدلهای مقطعی ساخته شدند تا بررسی کنند تا چه میزان سطوح حالت فاجعه سازی درد در روابط درد عاطفه همان روز میانجیگری میکند. به علاوه، مدلهای دارای تأخیر، تاثیرات میانجیگر فاجعه سازی درد بر روابط درد عاطفه را بررسی کرد. در هر دو مدل، انتظار میرفت که حالت فاجعه سازی درد به طور معناداری در روابط بین شدت روزمره درد و گزارشش های روزمره عاطفه مثبت، عاطفه منفی، و نشانگان افسردگی میانجیگری کند. از تاثیرات میانجیگر حالت فاجعه سازی درد انتظار میرفت به وسیله نمرههای صفت فاجعه سازی درد تغییر یابند، و حالت فاجعه سازی درد نسبت بزرگتری از ارتباط بین شدت درد روزمره و شاخصهای اختلال عاطفی را برای افراد دارای صفت فاجعه سازی درد بیشتر تبیین کند.
این مقاله علمی تحقیقی ادامه دارد...........(سیارک)
تحقیقات نشان می دهند که حس تندرستی خوشروانی از طریق درد جسمی ممکن است که تجربه شود، نظیر آنچه در طول بیماری جسمی و اصلاح بدنی (BM) تجربه می شود، هرچند بحث برانگیز و خلاف واقع است. اگر چه بقاء سرطان می تواند با عوارض جانبی جسمی و روانشناختی منفی تشخیص و درمان ادامه یابد، ولی همچنین گزارش هایی از ادراکات همزمان رشد خویشتن از طریق تحمل درد جسمی وجود دارد. افزایش خودکارآمدی و اعتماد به نفس و همچنین امید و معنابخشی، گزارش های رایج بعد از درمان سرطان می باشند برخی از بیماران حتی بر این باورند که دردشان شکلی از تطهیر برای رهایی پس از مرگ است . در متاسنتزی که هفرون و همکاران در٢٠٠٩ انجام دادند پی بردند که نجات یافتگان از بیماری دریافتند که محرومیت جسمانی بدن توسط عوارض جانبی بیماری ها برای دستیابی نهایی آنها به رشد روانی ضروری بوده است. هفرون و همکاران گزارش دادند که:
مردم می توانند حس قدرت درونی و همچنین قدردانی از بدنشان را در هنگام تجربه زوال جسمانی بدست آورند. علاوه بر این، افراد می توانند رابطه سالم تر و قدرشناسانه تری با بدن خود پس از تجربه درد جسمانی داشته باشند .
درگیر شدن در اصلاحات بدنی به طور سنتی عمل افراد به حاشیه رانده شده در نظر گرفته می شود در روانشناسی، تحقیقات عمدتاً بر آسیب شناسی روانی در رابطه با چنین رفتار دردناک و خودانگیخته ای متمرکز است . اما این همیشه مورد توجه نبوده است. جوامع یونانی و رومی هنر بدن را به عنوان نمادی از رهبری و مقام استفاده می کردند، از جمله شجاعت در میدان نبرد. جوامع دیگر از این عمل برای استحکام فردی و هویت گروهی استفاده می کردند، از قبیل اقوام اولیه کانادایی امریکایی.
به تازگی، محققان به تجارب مثبت و سلامت روانی اذعان کرده اند که ممکن است ریشه آن در شکل های خاصی از اصلاحات بدنی باشد (به عنوان مثال، افزایش اعتماد به نفس، اعتبار، کمال).
منطق رایج برای درگیر شدن در اصلاحات بدنی شامل دلایل ماهیت تزئینی (مد جانبی) تا پیگیری خوشروانی بیشتر (رشد خویشتن) می باشد. خالکوبی، به طور خاص، می تواند شکلی از ابراز وجود و اعتبار باشد، و به اشخاص خالکوبی شده اجازه می دهد که شخصیت و همچنین ارزش و سیستم اعتقاد خود را نشان دهند. درد و تداوم خالکوبی همچنین محرک اصلی برای درگیر شدن در اصلاحات بدنی هستند. خالکوبی می تواند ناشی از یک حس موفقیت و غرور از عملی دردناک و روند نقاهت باشد. گزارش های افزایش اعتماد به نفس و احساس «کمال» ناشی از این واقعیت است که هر کسی نمی تواند چنین دردی را تحمل کند؛ فرد بایداصلاحات بدنی خود را بدست آورد. در مورد آن فکر کنید... آیا شما خال کوبی دارید؟ به زمانی که آن را انجام داده اید، فکر کنید. انگیزه شما چه بود؟ آیا شما هنوز هم از آن راضی هستید؟ اگر شما خال کوبی ندارید، دلایل شما برای نزدن خالکوبی چیست؟ آیا برای تداوم سلامتی است یا به خاطردرد خالکوبی؟ یا دلیل دیگر؟ فکر می کنید که چرا دیگران خال کوبی زدن را برمی گزینند؟
افراد با افزودن چنین دوام هنری برای خود حس لذت را ناشی از ایجاد چیزی معنی دار می دانند که به بخشی از بدنشان تبدیل می شود (مصنوع جسمانی). آنها با زدن حرف آخر از چگونگی نگاه و چگونگی ترسیم خود به جهان، اعتبار می یابند. اصلاحات بدنی نه تنها هویت فردی را ارتقاء می دهد، بلکه گروه های اجتماعی خاص را متصل کرده و استحکام می بخشد. بدن می تواند ازعواقب لذت بخش تا معنی دارتر حس تندرستی را از درد بیماری و اصلاحات بدنی بدست آورد.
موضوعات لمس بین فردی، رفتارهای جنسی، فعالیت جسمی، تغذیه و حتی درد بدنی تنها آغاز درک بدن و اثرات آن بر تندرستی است. همانند بسیاری از مباحث در روانشناسی مثبت، نیاز است که تحقیقات دقیق تری در تمام زمینه ها صورت بگیرد و در این خصوص فکر به آینده هیجان انگیز است. روانشناسی مثبت ، علم تندرستی است و در نتیجه شامل تحقیق بر روی بدن و نقشی است که در این زمینه بازی می کند. به طور کلی، اطلاعات ارائه شده در این مقاله و لینک مقالات بالا تحولات جالب و هیجان انگیز برای رشته روان شناسی مثبت را برجسته می کند. پژوهش ترکیبی و گسترده بر روی بدن های مثبت چیزی است که ما باور داریم به بخشی از آینده روانشناسی مثبت تبدیل می شود. با تأمل در این مقالات شما اکنون باید مفهوم «بدن مثبت» را بدانید. بدن هم در روانشناسی مثبت و هم روانشناسی عمومی تحت شناخت است. لمس بین فردی، مانند ماساژ درمانی و تماس فردی با دیگران، برای رشد و تندرستی مهم است. رفتارهای جنسی مثبت، با یک شریک قابل اعتماد، می تواند هم تندرستی لذت بخش وهم تندرستی خوشروانی را تحت تأثیر قراردهد. تغذیه می تواند نقش جالبی در خلق ما از یک «بدن مثبت» بازی کند. فعالیت جسمی یکی از مهم ترین چیزهایی است که ما می توانیم برای تندرستی جسمی و روانی خود انجام دهیم. تجربه درد جسمانی می تواند باعث یک تجربه دگرگون شونده شود، در نتیجه باعث افزایش تندرستی خوش روانی می شود.(سیارک)
"همزمانی" ، "رسوخ" ، "تداخل" ، "دوسویه" ، "فضا زمان" ، "شفافیت" : در ادبیات معماری معاصر، این کلمات و امثال آنها، اغلب به صورت مترادف استفاده می شوند. همه ی ما با جلوه ها و نشانه هایی که آنها ایجاد می کنند، آشنا هستیم یا خودمان فرض می کنیم که آشناییم. به اعتقاد ما، اینها ویژگی های رسمی و خاصِ معماری معاصر هستند؛ و چون نسبت به اینها عکس العمل نشان می دهیم، به ندرت به دنبال تجزیه و تحلیل ماهیت عکس العمل خودمان هستیم. در واقع تلاش برای ایجاد ابزارهای حیاتی و کارآمد از چنین تعاریف نزدیکی ممکن است بیهوده باشد. شاید هر گونه تلاش، تنها به سفسطه و برهان تراشی منجر شود. با این حال، این نیز آشکار می شود که تفسیر نادرست پیچیدگی های شفاف که گاهی اوقات به آن اشاره می کنند می تواند برای ما زنگ خطر باشد، مگر اینکه ماهیت گریزان این کلمات مورد بررسی قرار گیرد؛ و به همین دلیل در اینجا تلاش هایی برای افشای سطح خاصی از معنا انجام می شود که از اصطلاح «شفافیت» بهره مند می شود.
طبق معنی فرهنگ لغت، کیفیت یا حالت شفاف بودن، شرط مواد و تقاضای درونی ما است که نور و هوا از آن می گذرد، و نتیجه ی اصول فکری است برای آن که مواد به آسانی تشخیص داده شوند، و کاملاً مشهود باشند؛ و یک ویژگی شخصیت به معنای نبود تزویر، تظاهر و یا دورویی است؛ و در نتیجه صفت شفاف، یک ضرورت کاملاً فیزیکی تعریف می شود، به صورت حیاتی عمل می کند، و در موقر و متین بودن از مفاهیم ناپسند اخلاقی فاصله دارد.
صفت شفاف کلمه ای است که از ابتدا، پر از احتمالات معنایی و سوء تعبیر بود. اما علاوه بر این معانیِ ضمنیِ پذیرفته شده، شفافیت همانند وضعیتی برای کشف یک اثر هنری است که با سطوح زیاد تفسیر درگیر شده است. گیورگی کپِس در کتاب خود با عنوان "زبان خیال"، بطور تحسین برانگیزی این واژه را تعریف می کند: اگر فردی دو یا چند شکل را ببیند که روی هم قرار گرفته اند، و هر کدام از آنها برای خود، بخش روی هم افتاده مشترک را ادعا کنند، پس فرد با یک تناقض ابعاد فضایی (فاصله ای) مواجه است. برای حل این تناقض، فرد باید حضور یک کیفیت نوری جدید را تقبل کند. شکل ها از شفافیت برخوردار می شوند: یعنی، آنها قادرند بدون شکست نوری، از یکدیگر بگذرند و در هم نفوذ کنند. با این حال، شفافیت بیش از یک ویژگی نوری معنا می دهد، و بر نظم فضایی وسیع تری اشاره دارد. شفافیت به معنای درک همزمان مکان های مختلف فضایی است. فضا نه تنها محو می شود بلکه در یک فعالیت مستمر، نوسان دارد. موقعیت شکل های شفاف دارای معانی مبهم است زمانی که فرد هر شکل را در لحظه ای که نزدیکتر یا دورتر می شود می بیند. بنابراین، اکنون مفهوم شفافیت کاملاً متمایز از هر گونه کیفیت فیزیکی مواد و تقریباً به همان اندازه، دور از ایده شفاف یعنی کاملاً روشن و واضح، معرفی می شود. در واقع با این تعریف، شفاف چیزی نیست که کاملاً روشن و واضح باشد، بلکه به جای آن، چیزی است که به وضوح مبهم است. این تعریف، یک تعریف کاملاً درونی و مبهم نیست؛ و هنگامی که ما "صفحات شفاف روی هم افتاده " را می خوانیم (و گاهی انجام می دهیم)، احساس می کنیم که بیش از یک شفافیت فیزیکی در آن مشارکت دارد. به عنوان مثال، در حالی که موهولی ناگی در کتاب خود با عنوان "چشم اندازی در حرکت" به طور مداوم به "ورق های شفاف سلفون "، "پلاستیک شفاف"، "شفافیت و حرکت نور"، "سایه روشن های روبنس" اشاره می کند، مطالعه دقیق این کتاب ممکن است نشان دهد که برای او، این شفافیت ساده و راستین اغلب با کیفیت تشبیهی خاص مزین می شود. موهولی می گوید، "برخی ترکیب ها و روی هم قرار گیری های شکل، بر تثبیت و تمرکز فضا و زمان غلبه می کند. آنها شگفتی های ناچیز و بی معنی را به پیچیدگی های معنی دار تبدیل می کنند... . کیفیت شفاف ترکیبات (روی هم قرارگیری ها)، اغلب شفافیت زمینه را نیز نشان می دهد، و کیفیت های ساختاریِ توجه نشده در شیء را آشکار می سازد". و دوباره، در اظهار نظر در مورد کتاب " ترکیبات گوناگون کلمه" از جیمز جویس ، در "جناس" جویسی ، موهولی درمی یابد که اینها "رویکردی برای ایجاد کمال (تمامیت) بوسیله شفافیت مبتکرانه روابط است". به عبارت دیگر، او احساس می کرد که با روند تغییر شکل، آرایش مجدد، و دوسویه معادل ادبی "نفوذ متقابل بدون شکست نوری" ، ممکن است شفافیت زبانی تحت تاثیر قرار گیرد و کسی که یکی از این "ترکیبات" جویسی را تجربه کند، از تاثیر انتقال اولین سطح اهمیت به سطوح واقع در پشت لذت می برد. بنابراین، در آغاز هر نوع تحقیق و بررسی در مورد شفافیت، احتمالاً یک تمایز اساسی باید ایجاد شود. شفافیت ممکن است کیفیت درونی یک ماده باشد مانند یک شبکه فلزی یا دیوار شیشه ای، و یا ممکن است کیفیت درونی یک سازمان باشد همانطور که کپِس و موهولی آن را نشان دادند؛ و به همین دلیل، فرد ممکن است بین شفافیت واقعی یا راستین و شفافیت پدیداری یا ظاهری تمایز قائل شود. احتمالاً احساس ما برای شفافیت واقعی از دو منبع ناشی می شود، زیبایی شناسی ماشینی و نقاشی کوبیست؛ احتمالاً احساس ما برای شفافیت ظاهری تنها از نقاشی کوبیست ناشی می شود؛ و مطمئناً هر بوم نقاشی کوبیست از سال 1911- 1912 می تواند در جهت نشان دادن حضور این دو سبک یا سطح شفاف خدمت کند. اما در بررسی پدیده های پیچیده و گیج کننده همانند آنهایی که نقاشی کوبیست را مشخص می کنند، تحلیلگر خبره در یک وضع نامساعد و نابرابر قرار دارد؛ و احتمالاً به همین دلیل است که، نزدیک به پنجاه سال پس از این رویداد، تجزیه و تحلیل بی طرفانه ی دستاوردهای کوبیست هنوز به طور کامل وجود ندارد.
توضیحاتی که مشکلات نقاشی کوبیسم را تاریک و مبهم می کند، به وفور یافت می شوند، و شخص ممکن است نسبت به اینها دچار شک و تردید شود، درست همانند کسی که ممکن است نسبت به دو تفسیر محتمل و قابل قبول یعنی تلفیق عوامل زمانی و مکانی شک کند، و کوبیسم را به عنوان یک اخطارِ نسبیت بینند، و در این راه، آن را کمی بیشتر از یک محصول "طبیعی" از یک فضای فرهنگی خاص نشان دهد. همانطور که آلفرد بار می گوید: آپولینر " بُعد چهارم را بکار گرفت ... در یک حس استعاری به جای حس ریاضی"؛ و به جای تلاش برای برقراری ارتباط بین پیکاسو با مینکوفسکی، برای ما ارجح خواهد بود که به منابع الهامی مراجعه کنیم که کمتر بحث انگیز است...........ادامه دارد...........
آیا این مقاله علمی تحقیقی برای شما مفید بود ؟ لطفا نظرات خود را با کاربران به اشتراک بگذارید.